📚 کتابِ #دولت_و_بازار؛ فصلِ اول، بخش هفتم [پایانی]
🔰 آنچه در سلسله یادداشت های گذشته به سمع و نظر رسید، پیرامون اندیشه ی قائلانِ به #تجارت_آزاد و #بازار_آزاد بود. اکنون در این یادداشتِ پایانی از فصلِ اول، اجمالا به #حمایت_گرایی که به نحوی مقابلِ "تجارت آزاد" می باشد، مطالبی تقدیم می گردد. اگر نظریاتِ مدرنِ "تجارت آزاد" به دنبالِ #توصیفِ تجارت هستند، نظریاتِ مدرنِ حمایت گرایی جنبه ی #تجویزی دارند و رویکردِ #حمایت_از_تولید_داخلی را نه بر مبنای مفروضات و ساده سازی روابط، بلکه بر مبنای الگوگیری از تجاربِ عملیِ کشورهای پیشرفته، تجویز و توصیه می کنند.
🔰 #مرکانتیلیستها؛ طیفی از اقتصاددانانِ قرن ۱۵ تا ۱۸ میلادی بودند که اساسِ ثروت و قدرت را در ذخایرِ #پول، #طلا و #نقره می دانستند. ایشان، نخستین مجریانِ #حمایت_گرایی بودند. بحث در بابِ مبانیِ فکری این مکتب هم بسیار است که از آن می گذریم. بنا شد در کنارِ بیانِ اندیشه ی بزرگانِ #مکتب_کلاسیک به بیانِ مخالفانِ ایشان همچون #فریدریک_لیست و مکتبِ تاریخیِ آلمان هم بپردازیم.
🔰 اجمالا انتقاداتِ #فریدریک_لیست به #مکتب_کلاسیک را در موارد ذیل می توان خلاصه نمود:
1️⃣ انتقاد به وجودِ قوانینِ اقتصادیِ جهان شمول مبتنی بر فردگرایی؛ مثالِ نقضِ "لیست" در این زمینه عدمِ جهان شمول بودنِ منافعِ ناشی از آزادیِ تجاریِ مورد نظر "اسمیت" و دیگر کلاسیک هاست.
2️⃣ انتقاد دوم لیست، مربوط به نگرشِ مادی گرایانه ی "مکتب کلاسیک" بود. از نظر وی، قدرتِ مولّدِ یک ملت، شاملِ فرهنگ، مذهب و عناصرِ مهم دیگری است که رابطه ی این عناصر با یکدیگر، تنها یک رابطه ی مادی و فنی نیست.
3️⃣ همچنین او معتقد بود؛ زندگی، بسیار فراتر از #ارزش_مبادله و #ارزش_مصرف است؛ که این شعارِ اصلیِ کلاسیک ها بود.
4️⃣ لیست، هدفِ "علم اقتصاد" را حرکت برای حل و فصلِ مسائل و مشکلاتِ ملی می دانست و دیدگاهِ خصوصی نگرِ کلاسیک ها را در این رابطه رد می کرد.
5️⃣ و نهایتا او برای #حضور_دولت_در_اقتصاد، اهمیتِ زیادی قائل بود و موقعیتِ هر کشور در امورِ اقتصادی را به اعمالِ سیاست های اقتصادیِ دولت مرتبط می ساخت.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ #تاریخ_عقائد_اقتصادی [دادگر]، فصل چهارم، بخش دوم
🔰 تحولاتی چون؛ ظهور عقائد #لسفر و بروز #انقلاب_صنعتی، ناکارآمدی هایی که در اندیشه ی اقتصادیِ سوداگرایان [مرکانتیلیستها] وجود داشت و بعضا نگاه های فلسفی، اجتماعی و اقتصادی برخی فیلسوفان و متفکران، موجب شکل گیری #مکتب_فیزیوکراسی [طبیعی گرایان] در آستانه سال ۱۷۵۶ م گردید و تا سال ۱۷۷۶ ادامه یافت. اندیشمندان برجسته ی این مکتب، اشخاصی چون #فرانسیس_کنه و #رابرت_تورگو می باشند.
🔰 اجمالا برخی ویژگی ها و اندیشه های #مکتب_فیزیوکراسی را بیان می کنیم.
1️⃣ یکی از پایه های اساسیِ فیزیوکراتها، #قانون_طبیعی بود. طبق این قانون، جهانِ انسانی تحتِ هدایتِ قوانینی مشابه قوانینِ هدایت کننده جهانِ فیزیکی هستند. لازمه ی پذیرش این عقیده این بود که؛ فعالیت های بشر باید هماهنگ با قوانین یاد شده باشد. برای مثال در بعد اقتصادی، حق طبیعی انسان ها این بود که از نتیجه #کارِ خود، به شرطِ رعایت حقوق دیگران، بهره ببرند. #دولت در چارچوبِ قانون طبیعی، تنها می تواند جهت حفظ آزادی قراردادها و حمایت از جان و مال شهروندان حضور داشته باشد. از اینرو عقیده لسفر هم با قانون طبیعی سازگار بود.
2️⃣ از دیگر عقائد ایشان، اهمیتِ #انباشت_سرمایه، مولد بودنِ بخش کشاورزی و تا حدودی بخش معدن است. خنثی بودنِ بخشهای صنعت و خدمات از دیگر عقائد آنان می باشد. به نظر ایشان، بخشِ کشاورزی است که می تواند #مازاد_تولید ایجاد کند. از اینرو ایشان عقیده دارند، تنها صاحبانِ محصولاتِ کشاورزی باید #مالیات بپردازند. فیزیوکرات ها، با توجه به نگاه کل گرایانه ای که داشتند، در واقع می توانند اولین بنیان گذارانِ #اقتصاد_کلان نیز به حساب آیند. جدول معروفِ #داده_ستانده لئونتیف، بر اساس جدولِ #دکتر_کنه، اقتصاددان فیزیوکرات مدون شده است.
3️⃣ فرانسیس کنه به عنوان یکی از دو متفکر برجسته ی #فیزیوکراسی، پزشکی بود که به عنوان بنیان گذار این مکتب معروف شده است. تلاش وی برای توسعه کشاورزی و طراحی تابلوی اقتصادي و یا جدول اقتصادي کنه، باعث شهرت وی در اقتصاد شد. این تابلو را به عنوان اولین جدول #داده_ستانده در اقتصاد می شناسند. او در این تابلو نشان داده است که تنها کشاورزی مولد است و باعثِ ایجادِ ارزش افزوده مثبت می شود.
4️⃣ از دیگر چهره های برجسته ی فیزیوکراتها #رابرت_تورگو است. او معتقد بود، دخالت های #دولت و #پارلمان در امور اقتصادی باید به کمترین سطح ممکن برسد. به نظر وی نیروهای بازار می توانند به طور خودکار، تعادل اقتصاد را تأمین کنند. لذا وی تأثیر فراوانی بر اندیشه ی اقتصادی آدام اسمیت داشته است. علاوه بر این یکی از نقش های کلیدیِ تورگو در اقتصاد سیاسی، تبیینِ #قانون_بازدهی_نزولی است. وی این قانون را برای ارزیابی زمین کشاورزی به کار می برد.
🔰 در پایان این فصل باید گفت: اندیشه ی فیزیوکرات ها، نوعی نقادی نسبت به اندیشه سوداگرایان بود. البته هر دو مکتبِ "سوداگرایی و فیزیوکراسی" نقاط ضعف و قوت خود را داشتند و در مباحثِ خود دچارِ افراط و تفریط هایی بودند. لکن این دو اندیشه در حوزه ی اقتصاد، موجباتِ شکل گیریِ #مکتب_کلاسیک را مهیا نمود که در فصل پنجم به آن خواهیم پرداخت.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
🔰 در فصل پنجم، که مربوط به اندیشه و عقائدِ #کلاسیک_ها می باشد، ۶ یادداشت خواهیم داشت؛ که هر یادداشت اختصاص به بیانِ اجمالیِ عقائدِ اقتصادیِ یکی از متفکران برجسته ی #مکتب_کلاسیک دارد.
1️⃣ یادداشتِ اول: #آدام_اسمیت
2️⃣ یادداشتِ دوم: #جرمی_بنتام
3️⃣ یادداشتِ سوم: #دیوید_ریکاردو
4️⃣ یادداشتِ چهارم: #مالتوس و #سی
5️⃣ یادداشت پنجم: از #تورنز تا #گوسن
6️⃣ یادداشتِ ششم: #جان_استوارت_میل
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
🔰 در فصل پنجم، که مربوط به اندیشه و عقائدِ #کلاسیک_ها می باشد، ۶ یادداشت خواهیم داشت؛ که هر یادداشت اختصاص به بیانِ اجمالیِ عقائدِ اقتصادیِ یکی از متفکران برجسته ی #مکتب_کلاسیک دارد.
1️⃣ یادداشتِ اول: #آدام_اسمیت
2️⃣ یادداشتِ دوم: #جرمی_بنتام
3️⃣ یادداشتِ سوم: #دیوید_ریکاردو
4️⃣ یادداشتِ چهارم: #توماس_رابرت_مالتوس
5️⃣ یادداشت پنجم: از #تورنز تا #گوسن
6️⃣ یادداشتِ ششم: #جان_استوارت_میل
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
🔰 در فصل پنجم، که مربوط به اندیشه و عقائدِ #کلاسیک_ها می باشد، ۶ یادداشت خواهیم داشت؛ که هر یادداشت اختصاص به بیانِ اجمالیِ عقائدِ اقتصادیِ یکی از متفکران برجسته ی #مکتب_کلاسیک دارد.
1️⃣ یادداشتِ اول: #آدام_اسمیت
2️⃣ یادداشتِ دوم: #جرمی_بنتام
3️⃣ یادداشتِ سوم: #دیوید_ریکاردو
4️⃣ یادداشتِ چهارم: #توماس_رابرت_مالتوس
5️⃣ یادداشت پنجم: از #تورنز تا #گوسن
6️⃣ یادداشتِ ششم: #جان_استوارت_میل
✅️ #مکتب_کلاسیک: اندیشه های اقتصادی #آدام_اسمیت
🔸️ مقدمه: اجمالا باید دانست؛ تحولاتِ اجتماعی، علمی و صنعتی در قرنِ هفدهم و هجدهم میلادی در شکل گیری "مکتبِ کلاسیک" تأثیر بسزایی داشته اند. مضاف بر این، اقتصاددانانِ مختلف، قضاوتهای متفاوتی درباره "اسمیت" و کتابش [ثروت و ملل] انجام داده اند. اما علی ای حال، صاحب نظرانِ "تاریخ عقائد اقتصادی" ضمن آنکه نقشِ اقتصاددانانِ پیشین را در بنیان گذاریِ #علم_اقتصاد مقدم بر اسمیت می دانند، در عین حال نوشته های آنها را به عنوان یک جزوه مقدماتی معرفی کرده، و کتابِ #ثروت_و_ملل را یک رساله ی کامل در "علم اقتصاد" می دانند. این کتاب، هسته ی علمیِ #تولید، #توزیع و #مبادله را بیان کرده و آنها را به آزادی طبیعی پیوند داده است.
🔸️ اجمالا محورهای اساسیِ #اندیشه_اقتصادی "آدام اسمیت" تقدیم حضور می گردد که عبارتند از:
1️⃣ #دست_نامرئی: با توجه به این مبنا؛ آدام اسمیت دنبال آن است که به گونه ای بین "منافع شخصی" و "منافع اجتماعی" هماهنگی ایجاد کند. البته از نظر اسمیت، یک پیش شرطِ این هماهنگی و کارکردِ درستِ "دست نامرئی" وجودِ #بازار_رقابت_کامل است. "انسانِ" مورد نظر اسمیت، با ویژگی هایی که دارد، وقتی در بازار رقابتِ کامل، به همراه دیگر انسان ها به دنبالِ منافعِ شخصی خود می رود، منافع اجتماعی را نیز به حداکثر میزان ممکن می رساند.
2️⃣ #تقسیم_کار و #تجارت_آزاد: به نظر آدام اسمیت، توجه نمودن به "تقسیم کار" منجر به بالا رفتنِ "بهره وری" نیروی کار می شود. زیرا تقسیم کار و انجام یک کار مشخص، مهارتِ نیروی کار را افزایش می دهد و در آنصورت اتلافِ زمان مربوط به تغییر شغل نیز، وجود نخواهد داشت. در واقع تقسیم کارِ اسمیت، نوعی #تخصص_گرایی است. در عین حال، شرطِ لازم برای موفقیت این نظریه، ادامه ی تولید و وجودِ رونق در اقتصاد است. به نظر وی اگر کالای تولید شده به فروش نرسد، انگیزه ی تولید کاهش می یابد. از اینرو اسمیت پیشنهادِ #آزادی_تجارت بین کشورها را مورد تأکید قرار می دهد. آدام اسمیت؛ با حمایت از "صنایع داخلی" از راه محدود ساختنِ #تجارت_خارجی به شدت مخالف است و این سیاست را دشمن تجارت بر می شمرد.
3️⃣ #مزیت_مطلق: آدام اسمیت بر نظریه ی "مزیت مطلق" کشورها در تجارت تأکید می کند. این نظریه، اشاره به موقعیتی دارد که یک کشور نسبت به دیگر کشورها دارای مزیت در تولید بیشتر از کالای خاصی است. مثلا اگر با ۱۰ واحد #نهاده در کشور استرالیا بتوان ۱۵ واحد خرگوش تولید کرد، اما در کشورهای دیگر با همان ۱۰ واحد نهاده کمتر از ۱۵ واحد خرگوش تولید شود، گفته می شود: استرالیا در تولید خرگوش #مزیت_مطلق دارد. [مزیت مطلق در مقابلِ مزیت نسبی دیوید ریکاردو می باشد که بزودی پیرامونش خواهیم گفت.]
4️⃣ #دستمزد، #سود و #بهره: اسمیت در موردِ "دستمزدِ" طبیعی نیروی کار نیز، نظریه ی حداقل دستمزد را مدون ساخت. بر مبنای این نظریه، حداقل دستمزد، آن میزانی است که کارگر می تواند با داشتنِ آن به حیات خود ادامه دهد و قادر به بازتولید شود. به نظر اسمیت، "صاحبان سرمایه" که ریسکِ "سرمایه گذاری" را متحمل می شوند، عقلایی است که مقداری #سود داشته باشند تا ضمنِ جبرانِ ریسک یاد شده، مقداری مازاد برایشان باقی بماند. از اینرو، #نرخ_بهره ی مربوط به وام ها [پرداختی به وام دهنده] باید قدری بیش از زیان های احتمالی ایجاد شده در استقراض باشد.
5️⃣ #ارزش، #ارزش_کار و #کمیابی: از اندیشه های آغازین اسمیت، تعریفِ ارزش مصرفی [استفاده ای / استعمالی] و ارزش مبادله ای کالاست. ارزش مصرف یا استفاده، به ارزشِ ایجاد شده نزد مصرف کننده؛ مانند مطلوبیت، رضایت مندی و مانند اینها گفته می شود. اما ارزش مبادله یک کالا از نظر اسمیت، مقدار کالایی است که در مقابلِ آن مبادله می شود. به نظر اسمیت، #ارزش_کالا، توسط مقدار کاری سنجیده می شود که برای تولید آن کالا به کار رفته است. از اینرو، اساسا کالای با ارزش، کالایی است که در آن کار صورت گرفته باشد. همچنین اسمیت، مسأله ی "فراوانی" و #کمیابیِ کالا را در ارزش مبادله ای کالا موثر می داند. به اینصورت که وی معتقد است؛ کالای کمیاب، ارزش مبادله ای بیشتر نسبت به کالای غیر کمیاب دارد. وی این مسأله را در قالبِ #معمای_آب_و_الماس مطرح می کند.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✅️ #مکتب_کلاسیک؛ اندیشه های اقتصادیِ #جرمی_بنتام
🔸️ علاوه بر آدام اسمیت، متفکران برجسته ی دیگری مانند جرمی بنتام، دیوید ریکاردو، رابرت مالتوس و دیگران، در تکامل و تثبیتِ اندیشه ی #اقتصاد_کلاسیک نقش داشته اند. از اینرو اجمالا به اهمِّ عقائد ایشان می پردازیم.
🔸️ جرمی بنتام [۱۸۳۲- ۱۷۴۸] بیشتر یک فیلسوف است تا اقتصاددان. لکن تواناییِ ابعادی از اندیشه های فلسفیِ او در تبدیل شدن به کاربردهای اقتصاد، وی را در اردوگاه اقتصاددانان هم قرار داده است. سهمِ اصلیِ بنتام، وارد کردن یا احیای اندیشه ی #مطلوبیت_گرایی در تجزیه و تحلیلِ علم اقتصاد است. بنتام تأکید می کند که هر نوع انگیزه ی بشری را می توان به یک اصلِ ساده برگشت داد و آن تمایلِ وی به حداکثر کردنِ #مطلوبیت و #لذت و کاستن از رنج و درد است. در عین حال، مجموع رفتارهای مربوط به این لذت ها و دردهای افراد، رفتار دسته جمعی را شکل می دهد. وانگهی او ادعا می کرد که می توان دردها و رنج ها را #اندازه_گیری نمود. او با این تفسیرها در رابطه با اقتصاد، زمینه ی ساختنِ علمی را فراهم می کرد که همانندِ فیزیک دارای دقتِ ریاضی باشد. بنتام معتقد بود: انسان علاوه بر آنکه به دنبالِ "حداکثر کردن لذت" است، خودخواه نیز هست؛ یعنی #ترجیحات_فردی بر همه ی امور زندگیِ او حاکم است. [Stark, W. 1952, Jeremy Benthams Economic Writings, London Allen and Unwin, Vol. III, P.421]
🔸️ به عقیده بنتام لازم است دولت به گونه ای تلاش کند که بیشترین مطلوبیت برای بیشترین افراد جامعه حاصل شود. عقیده به حضور دولت و دستیابی به مطلوبیت برای بیشترین جمعیت، نشان می دهد که بنتام نسبت به منافع جمع هم بی توجه نبوده است. مباحثِ دیگری هم پیرامون اندیشه های اقتصادیِ بنتام وجود دارد که به جهت اطاله ی کلام از آنها خودداری نموده و علاقه مندان را به مطالعه ی کتب تفصیلی ارجاع می دهیم.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✅️ #مکتبِ_کلاسیک؛ اندیشه های اقتصادیِ #دیوید_ریکاردو
🔸️ دیوید ریکارد (۱۷۷۲- ۱۸۲۳) اقتصاددان انگلیسی و از چهره های برجسته ی مکتب کلاسیک است. او در طراحیِ نظریه ی #ارزش_کار، #آزادی_تجارت و #مزیت_نسبی نقشِ پیشتازی داشته است. همچنین ریکاردو پس از تورگو، از اولین اقتصاددانانی است که #قانون_بازده_نزولی را مطرح ساخته است. مضافا بر این، ریکاردو؛ چگونگیِ تقسیمِ منافعِ کل اقتصاد بینِ #اجاره، #دستمزد و #سود را بیان کرده است و در عینِ حال، ارزش را به طورِ مطلق به #کار مرتبط می دانست.
🔸️ #رانت_ریکاردویی و رانتِ عام؛ نظریه ی توزیعِ ریکاردو سه عنصرِ "رانت، دستمزد و سود" را در بر داشت. ریکاردو رانت را به زمین مرتبط می دانست و آن را به اینصورت بیان می کرد که؛ به علت افزایش جمعیت و استفاده ی زیاد از زمین، مقدار زمین های حاصلخیز رو به کاهش می روند و استفاده از زمین های درجه ی دوم آغاز می شود. با توجه به هزینه ی نسبیِ بیشترِ استفاده از زمین های درجه ی دوم، آن دسته از مردم که دارای زمینِ نوع اول (حاصلخیز) هستند، نوعی مازادِ درآمد خواهند داشت که ریکاردو آن را #رانت نامید. ریکاردو و سائر کلاسیک ها به دلیلِ توجه خاص به ارزشِ کار، رانت را از نظر اخلاقی مثبت نمی دانستند. زیرا رانت، پیوندِ معنی داری با کار نداشت.
🔸️ #دستمزد و #سود؛ در نظریه ریکاردو علاوه بر رانت، دستمزد و سود نیز نقش دارند. دستمزد از نظر ریکاردو، به سطحِ حداقل معیشت (به تعبیر عامیانه بخور و نمیر)، بستگی خواهد داشت، که با توجه به عادات و آداب و رسومِ افراد تعیین می گردید. از اینرو وقتی استانداردِ زندگی بالا می رفت، میزان حداقل دستمزد نیز افزایش پیدا می کرد. ضمنا #قیمت از نظر ریکاردو، معلولِ حرکتِ #عرضه و #تقاضا نبوده، بلکه محصولِ #هزینه_تولید است. در دیدگاه وی، آنچه از محصول و درآمد - پس از کسرِ دستمزد و اجاره- به صاحب سرمایه پرداخت می شد، سود نام داشت.
🔸️ جالبِ توجه است که؛ #سطح_سودِ همه ی صنایع در نظر ریکاردو به سمتِ میزانی یکسان میل می نمود. چون با توجه به فرض های الگوی ریکاردو، اگر یک صنعت از سودِ نسبیِ بیشتری برخوردار باشد، بنگاه ها از دیگر جاها به آن صنعت روی آورده، سود های یاد شده را جذب می کنند. و اگر برعکس؛ سودآوریِ یک صنعت به طور نسبی کمتر باشد، بنگاه ها از آن خارج شده تا سطحِ سود برای بنگاه های باقی مانده بالا رود. ( توجه شود: هر صنعت در بر دارنده ی تعدادی بنگاه است) به عقیده ی ریکاردو اگر دستمزدِ نیروی کار بالا رود، متوسط سودِ بنگاه کاهش می یابد. این نظریه گرایش به کاهشِ سود از نظرِ ریکاردو بعدها توسطِ #مارکس به عنوانِ دلیلِ دیگرِ سقوطِ سرمایه داری مطرح شد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
🔰 در فصل پنجم، که مربوط به اندیشه و عقائدِ #کلاسیک_ها می باشد، ۶ یادداشت خواهیم داشت؛ که هر یادداشت اختصاص به بیانِ اجمالیِ عقائدِ اقتصادیِ یکی از متفکران برجسته ی #مکتب_کلاسیک دارد.
1️⃣ یادداشتِ اول: #آدام_اسمیت
2️⃣ یادداشتِ دوم: #جرمی_بنتام
3️⃣ یادداشتِ سوم: #دیوید_ریکاردو
4️⃣ یادداشتِ چهارم: #توماس_رابرت_مالتوس
5️⃣ یادداشت پنجم: از #تورنز تا #گوسن
6️⃣ یادداشتِ ششم: #جان_استوارت_میل
✅️ #مکتب_کلاسیک؛ اندیشه های اقتصادیِ #مالتوس و #سی
🔸️ توماس رابرت مالتوس [۱۷۶۶-۱۸۳۴] از دیگر اقتصاددانانِ مکتبِ کلاسیک است که با انتشارِ رساله ی مربوط به #اصول_جمعیت در سالِ ۱۷۹۸ معروف شد. نظریه ی جمعیت پیش از مالتوس هم مطرح بوده، ولی از زمان وی به بعد بسیار معروف شده است. مالتوس در این نظریه بیان می کند که اگر مانعی نباشد، جمعیت به نرخِ تصاعد هندسی افزایش می یابد، در حالی که مواد غذایی در بهترین وضعیت به شکل تصاعد حسابی رشد خواهد کرد.
🔸️ مالتوس علت فقر را جمعیت زیاد و کمبودِ منابع برای تأمین نیازهای آنان می دانست. مبنای #دستمزد از نظر مالتوس نیز همان "حداقلِ معیشتِ" مورد نظر ریکاردو بود. زیرا به نظر وی، پرداختِ دستمزدِ بالاتر از آن باعثِ گسترش جمعیت خواهد شد. کندرسه، اوئن و گودوین معتقد بودند که توزیعِ عادلانه ی #درآمد و #تأمین_مالی بیشتر کارگران، باعثِ بهبود کلی و تنظیم مطلوبِ جمعیت خواهد شد. مالتوس اینگونه راه حل ها و هر نوع راه حل مشابه مثلِ کمک دولت به فقیران را عاملِ تشدید کننده ی فقر می دانست.
🔸️ مالتوس برخلافِ ریکاردو، کارکردِ #عرضه و #تقاضا را در تعیین قیمت مؤثر می داند. از نظر او همچنین بالا بودنِ رانت نشانه ی شکوفایی اقتصادی است. #سود از نظرِ مالتوس، پاداشِ صاحبانِ سرمایه بود. او #رکود را هم نتیجه ی کمبودِ تقاضا می دانست. بدیهی است که در این صورت می توان وی را یکی از پیش کسوت های اندیشه ی کینزی دانست. در همین رابطه وی توصیه می کند؛ #دولت برای انجامِ توزیعِ مجدد درآمدها در اقتصاد دخالت کند. مالتوس همچنین از جهتِ متدلوژیکی، #علم_اقتصاد را عملیاتی دانسته و برخلافِ ریکاردو با تحلیل های قیاس گرایانه موافق نبود و بر استقراء تأکید داشت.
🔸️ ژان باتیست سی [۱۷۷۶- ۱۸۳۱] یکی از دوستانِ نزدیکِ ریکاردو و مالتوس بود. او متولد فرانسه است و در سال ۱۸۱۵ تدریسِ #اقتصاد_سیاسی را آغاز کرد. شهرت او به سببِ قانونِ مشهور اوست. طبقِ قانون "سی"؛ #عرضه، تقاضای خود را ایجاد می کند. به اینصورت که تولید کالاها و خدمات برای عوامل و نهاده های تولید درآمد ایجاد می کند و این امر منجر به ایجادِ تقاضای جدید نسبت به محصولاتِ دیگر بخش های اقتصاد می شود.
🔸️ نتیجه ی پذیرشِ این قانونِ آقای #سی، این خواهد بود که؛ هیچ نوع #رکود و کسادیِ موقتی و یا دائمی در اقتصاد بروز نخواهد کرد. کلاسیک ها از این قانون نتیجه می گیرند که؛ تحتِ شرائطِ انعطاف پذیریِ قیمت ها، نظام اقتصادی در بلند مدت همواره در سطحِ اشتغالِ کامل تعادلی خواهد بود. آقای سی همچنین پدیده ی #کارآفرین را به عنوانِ عاملِ چهارمِ #تولید، در کنارِ سه عاملِ دیگر یعنی؛ #زمین و منابع طبیعی، #نیروی_کار و #سرمایه مورد تأکید قرار می داد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✍️🏼 دو یادداشتِ دیگر تا پایانِ یادداشت های #مکتب_کلاسیک باقی مانده است؛ که تا چند روز آینده بارگذاری خواهد شد. در پایانِ سلسله مباحث تاریخ عقائد اقتصادی، لینک تمامی یادداشت ها بصورت یکجا در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت و طبق روال، در بالای صفحه سنجاق خواهد شد.
✅️ #مکتب_کلاسیک؛ اندیشه های اقتصادی از #تورنز تا #گوسن
1️⃣ رابرت تورنز [۱۷۸۰ -۱۸۶۴] عقیده داشت که #تجارت_آزاد، لزوما برای همه ی کشورها مطلوب نیست. وی مفید بودنِ نظریه ی #ارزش_کار_مطلق ریکاردو را زیر سؤال برد. به عقیده او، ارزش، تنها مربوط به نیروی کار نبوده، بلکه نقش سرمایه در آن مطرح است. تورنز همچنین برای کاهش فشار جمعیت، از مهاجرتِ نیروی کار به دیگر کشورها حمایت می کرد.
2️⃣ جیمز میل [۱۷۷۳ -۱۸۳۶] از دوستان ریکاردو است. او بیشتر به ترویج اندیشه ی ریکاردو می پرداخت. او در سال ۱۸۲۱ کتابِ "عناصر اقتصاد سیاسی" را منتشر کرد.
3️⃣ جان رمزی مک کالاک [۱۷۸۹- ۱۸۶۴] در عین هواداری از ریکاردو، از نظر روش، نوعی ترکیب تحلیلی و تجربی را دنبال می کرد. وی بر خلافِ ریکاردو و مالتوس معتقد بود؛ قوانینی توسط دولت در حمایت از فقیران تدوین و اجرا شود تا مانع شورش آنان گردد.
4️⃣ مونتی فورت لانگ فیلد [۱۸۰۱- ۱۸۸۴] در ابتدا از تجارتِ آزاد و دیگر مؤلفههای اقتصادِ لسفری دفاع می کرد. ولی در پایان عمر، از گسترش هزینه های بخش دولتی برای رفع فقر و ایجادِ رفاه عمومی حمایت می نمود. همچنین معتقد بود که صاحب سرمایه و صاحب ماشین نیز می تواند سودِ مربوط به آن را دریافت کند؛ زیرا سرمایه و ماشین از نظر فنی باعثِ بالا رفتنِ بهره وری می شوند. او بر خلافِ مالتوس و ریکاردو معتقد بود؛ دستمزد به سوی حداقل معیشت میل نمی کند.
5️⃣ ساموئل بیلی [۱۷۹۱- ۱۸۷۰] برخلافِ ریکاردو معتقد بود که نیروی کار، علت ایجادِ ارزش نیست، بلکه ارزش یک باورِ ذهنیِ کارگزاران اقتصادی نسبت به کالای مورد نظر می باشد. گذشته از آن، در خلقِ ارزش، عناصرِ دیگری علاوه بر نیروی کار نقش دارند. به عنوان مثال در این رابطه صاحب سرمایه متحمل ریسک می شود. خلاصه او ارزش مطلق کار ریکاردو را مورد نقد قرار داده و تأکید می کند که تنها می توان از ارزش نسبی سخن گفت.
6️⃣ ناسا سنیور [۱۷۹۰- ۱۸۶۴] معتقد بود؛ از یک سو #عرضه و #تقاضا ارزش را تعیین می کنند و از سوی دیگر خودِ تقاضا، با مطلوبیت کالا ارتباط دارد. او همچنین از اولین اقتصاددانانی است که بحث پیرامونِ اقتصادِ #دستوری و #اثباتی پرداخته است. و البته مباحثی دیگر که مجال پرداختن به آنها نیست.
7️⃣ آگوستین کورنو [۱۸۰۱- ۱۸۷۷] از اقتصاددانانی است که مطالعاتِ وسیعی در ریاضیات و فلسفه دارد. معروف است که کاربردِ ریاضیاتِ پیشرفته در اقتصاد را اولین بار وی انجام داده است. کورنو بدون آنکه از #کشش_تقاضا نام ببرد، نقش آن را بر درآمد بنگاه نشان داده است. او همچنین نشان می دهد که #سود_بنگاه زمانی به حداکثر می رسد، که در سطحی فعالیت نماید که #درآمد_نهایی و #هزینه_نهایی آن برابر شود. کورنو از اینرو از طلایه دارانِ #مکتب_نهایی_گرایی و #اقتصاد_ریاضی است.
8️⃣ ژول دوپوئه [۱۸۰۴- ۱۸۶۶] متخصص در علومِ مهندسی است و با کمکِ تئوری های اقتصادی، قیمت گذاری برای خدماتِ بخش عمومیِ فرانسه را انجام داده است. او #مازاد_مصرف_کننده و #مازاد_تولید_کننده را محاسبه کرده است. به نظر می رسد وی اولین اقتصاددانی است که کاربردِ تجزیه و تحلیلِ #هزینه_فاییده در بخش عمومی را نشان داده است.
9️⃣ هاینریش گوسن [۱۸۱۰- ۱۸۵۸] و هاینریش فون ثونن [۱۷۸۳- ۱۸۵۰] از پیش کسوت های #مکتب_نئوکلاسیک نیز هستند. گوسن معتقد است که چیزی بنام ارزش مطلق وجود ندارد و ارزش از نظر وی به #مطلوبیت مربوط می شود. او نزولی بودنِ #مطلوبیت_نهایی را هم صورت بندی کرد. و یوهان ثونن از کلاسیک هایی است که صاحب نظر در #اقتصاد_سنجی و #اقتصاد_ریاضی می باشد. برای جزئیات به کتب تفصیلی مراجعه شود.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✍️🏼 بخش آخر از اندیشه های اقتصادیِ #مکتب_کلاسیک تا ساعاتی دیگر بارگذاری خواهد شد.
✅️ #مکتب_کلاسیک؛ اندیشه های اقتصادی #جان_استوارت_میل
1️⃣ استوارت میل [۱۸۰۶- ۱۸۷۳] از مشهورترین اقتصاددانانِ کلاسیک است. صاحب نظرانِ تاریخ عقائد اقتصادی، از استوارت میل، ریچارد جونز و سنیور به عنوانِ اقتصاددانانِ #حلقه_گذار نام می برند. به این معنا که تأثیر اندیشه ایشان، بین دوره ی اقتصاد سنتی (کلاسیک) و اقتصاد مدرنِ آخر قرن نوزدهم میلادی (نئوکلاسیک) قرار دارد.
2️⃣ استوارت میل اندیشمندی چندبُعدی است؛ زیرا او هم در منطق و فلسفه نظریه پردازی برجسته بود و هم در امور سیاسی و اقتصادی. سال ها کتابِ "اصول اقتصاد سیاسی" وی اصلی ترین کتاب درسی بود. ضمنا او ادیب و خطیب هم بود. در مقابلِ اسمیت که اندیشه ی #لسفر را به این دلیل که رفاه مادی را به حداکثر می رساند، مورد تأیید قرار می دهد، میل معتقد است؛ اندیشه ی لسفر به این خاطر مطلوب است که بیشترین آزادیِ فردی را به ارمغان می آورد. میل همچنین موافق سیاست گذاری های جمعیتی مالتوس هم بود و معیارهای سیاست گذاری را بر مبنای آن مورد ارزیابی قرار می دهد. در عین حال استوارت میل به آموزه های سوسیالیستی در اقتصاد نیز علاقه مند بوده است.
3️⃣ دو نقطه نظر اساسی از استوارت میل شایسته ی توجه بیشتر است: #عقلانیت و #اصالت_انسان. به این صورت که میل برخی از فرض های مطلوب گرایان را رد می کند. یکی از این فرض ها، عقلانیت ابزاری است. وی تأکید می کند که عقلانیت را نمی توان تماما به منفعت شخصی و جستجو برای حداکثر لذت تحویل برد. همچنین میل این دیدگاه مطلوبیت گرایان را که فرد همواره بهترین قاضی و تنها قاضی برای تشخیص منافع خود است، رد می کند. به نظر میل افزایش منافع و لذت های فردی، به همراه افزایش منافع و لذت های دیگران نیز قابل دستیابی است. وی عقیده دارد که فرد تا جایی که زیانی به آزادی دیگری نرساند، آزاد است. میل همانند جان لاک و بر اساس قانون طبیعی عقیده داشت که؛ هر فرد باید صاحب و مالکِ اموال و دارایی هایی باشد که نتیجه ی دسترنج خودش است. او در عین حال معتقد بود که از این حق مالکیت شخصی، سوء استفاده های زیادی شده که باعث شده توزیع درآمدها و ثروت ها ناعادلانه شود. از این جهت، به نظر او #دخالت_دولت برای رفع این بی عدالتی ها مناسب است.
4️⃣ همچنین معروف است که استوارت میل اولین اقتصاددانی است که به مطالعه و بررسیِ #روش_مطالعه_اقتصاد پرداخته است. در این رابطه وی به بررسی این سؤال می پردازد که؛ آیا علوم اجتماعی، علوم رفتاری و علوم اخلاقی- مثل اقتصاد، همانند علوم طبیعی اند یا خیر؟ سپس پاسخ می دهد که؛ چون امکان انجام آزمایش های کنترل شده خارج از قلمرو علوم طبیعی، وجود ندارد، بنابراین، بین علوم اجتماعی مانند اقتصاد و علوم طبیعی، از جهت روش، تفاوت اساسی وجود دارد.
5️⃣ همچنین مشهور است که؛ اولین بحث های زیرساختیِ نظریه ی تجارتِ بین المللِ #هکشر_اوهلن، چندین دهه قبل، توسط میل بیان شده است. آنجا که تصریح می کند: یک کشور کالایی را صادر می کند که به طور نسبی هزینه ی کمتری دربر دارد. او همچنین در مخالفت با قانون #سه؛ که ادعا می کند، در اقتصاد مشکلِ #مازاد_تولید وجود ندارد می گوید: در بسیاری از کالاهای تولیدی، مازاد تولید مشکل اساسی است. ضمنا #سود از نظر وی پاداشِ ریسک و عدم مصرفِ سرمایه در زمان حال شمرده می شود.
@taammolatenazari
تأمُّلاتِ نظری
✅️ #مکتب_تاریخی؛ اندیشه های اقتصادیِ ملی گرایی [بخش پنجم] 🔸️ منظور از اندیشه ی ملی گرایی، وجود عقائ
6️⃣ فردریک لیست [۱۷۸۹- ۱۸۴۶] از معروف ترین اقتصاددانانِ ملی گرای آلمانی است که به عنوانِ یکی از بنیان گذارانِ #مکتب_تاریخی و #مکتب_ملی_گرایی نیز از وی نام برده می شود. او یکی از منتقدانِ بسیار جدی #مکتب_کلاسیک می باشد. اجمالا به اهم اندیشه های او اشاره می کنیم:
🔸️ به نظر وی منافع آزادی تجاریِ مورد نظر اسمیت و دیگر کلاسیک ها جهان شمول نبوده، بلکه هر کشور با توجه به شرائطِ خاص خود و با وضعِ تعرفه باید از فرآورده های داخلی حمایت کند.
🔸️ لیست برای حضور #دولت در اقتصاد اهمیت زیادی در نظر داشت و موفقیت هر کشور در امور اقتصادی را به اجرای سیاست های اقتصادیِ دولت مرتبط می ساخت. در سال ۱۸۳۷ م کتابِ "نظام طبیعی اقتصاد سیاسی" و در سال ۱۸۴۱ کتابِ "نظام ملی اقتصاد سیاسی" وی منتشر گردید.
🔸️ یکی از انتقادات مهم او به کلاسیک ها، عقیده ی آنها به وجودِ قوانین اقتصادیِ جهان شمول و فرد گرایانه بود. وی هدفِ #علم_اقتصاد را حل و فصلِ مسائل و مشکلات ملی و عمومی می دانست و دیدگاه های خصوصی نگر و فردی نگر در این رابطه را رد می کرد.
🔸️ به نظر لیست، زندگی بسیار فراتر از بحثِ #ارزش_مبادله و #ارزش_مصرف است. قدرتِ مولد یک کشور به عقیده ی او؛ #فرهنگ و #مذهب و عناصرِ مهم دیگری نیز هست و تنها یک رابطه ی مادی، اقتصادی و فنی نیست. اندیشه های اقتصادی لیست در اقتصاد، اهمیت عملی بیشتری دارد تا اهمیت علمی.
🔸️ لیست اقتصاد را یک کل اندام وار در نظر گرفته و نگرش توسعه ای و تکاملی به آن دارد.
◽️ به طور کلی؛ #ملی_گرایی در اقتصاد، یک اندیشه ی مستقل در نقد کلاسیک به حساب می آید. ملی گرایی دیدگاه فرد گرایانه و جهان شمول کلاسیک ها را رد کرده و حمایت از #اقتصاد_ملی را مورد توجه قرار می دهد. ملی گرایان قدرت ملی را صرفا به امور مادی و اقتصادی محدود نمی کند.
@taammolatenazari
🔰 چکیده ی پیش رو مربوط به عقائد و اندیشه های اقتصادیِ ۶ متفکر برجسته ی #مکتب_کلاسیک می باشد. [با دقت مطالعه شود.]
1️⃣ یادداشتِ اول: #آدام_اسمیت ↙️
https://eitaa.com/taammolatenazari/854
2️⃣ یادداشتِ دوم: #جرمی_بنتام ↙️
https://eitaa.com/taammolatenazari/871
3️⃣ یادداشتِ سوم: #دیوید_ریکاردو ↙️
https://eitaa.com/taammolatenazari/928
4️⃣ یادداشتِ چهارم: #توماس_رابرت_مالتوس ↙️
https://eitaa.com/taammolatenazari/948
5️⃣ یادداشت پنجم: از #تورنز تا #گوسن ↙️
https://eitaa.com/taammolatenazari/974
6️⃣ یادداشتِ ششم: #جان_استوارت_میل ↙️
https://eitaa.com/taammolatenazari/994
@taammolatenazari
✍️🏼 بعد از اربعین ان شاء الله اندیشه های اقتصادیِ #سوسیالیست ها و #مارکسیست ها به عنوان دومین منتقدانِ اندیشه های اقتصادیِ #مکتب_کلاسیک تقدیم حضور خواهد شد.