📚 کتاب #دولت_و_بازار، فصلِ اول [بخش یکم]
🔰 در ابتدای فصل اول کتاب، مؤلف محترم مقدماتی بیان می دارند و سپس به تاریخچه ی دوگانه ی #تجارت_آزاد و #حمایت_گرایی که مهمترین چالش نظری ِ پیش روی اقتصاددانانِ قرن پانزدهم تا کنون بوده است می پردازد. مفروضِ همه ی نظریه پردازانِ هر دو طیف، تامینِ منافع کشورها و پیشرفت اقتصادیِ آنهاست. مؤلف کتاب در فصل اول بنا دارد دیدگاه های متفکرینِ هر دو طیف را بیان نموده و سپس به نقادی آنها بپردازد.
🔰 ابتدا به بیانِ دیدگاه های دو تن از متفکرینِ معتقد به #بازار_آزاد یعنی #آدام_اسمیت و #دیوید_ریکاردو پرداخته و آنها را نقادی می کند و سپس در ادامه به بیانِ دیدگاه های متفکرینِ #حمایت_گرایی همچون #فردریک_لیست می پردازد.
🔰 از جمله نقاط قوتِ کتاب حاضر، ارجاعات و منابع خارجی و داخلی است که در بیانِ مطالبِ کتاب مورد استفاده قرار گرفته است. و نیز نگاهِ سیاست گذارانه ی مؤلف در بیان مطالبِ اقتصادی به خواننده کمک می کند تا درکی واقع بینانه تر نسبت به اقتصاد بین الملل و اقتصاد ایران داشته باشد.
🔰 در ادامه این سلسله یادداشت ها در فصلِ اول، دیدگاه های متفکرین #بازار_آزاد و #حمایت_گرایی را بیان نموده و نقد های وارده بر آن را ذکر خواهیم کرد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ #دولت_و_بازار، فصلِ اول؛ بخشِ دوم
🔰 بررسیِ دیدگاه دو تن از اقتصاددانانِ برجسته ی معتقد به #تجارت_آزاد و #بازار_آزاد [اسمیت و ریکاردو]
🔰 در قرن هجدهم میلادی نخستین بار #مرکانتیلیسم با طرح نظریه ی #بازار_آزاد توسط دو اقتصاددانِ انگلیسی به نام های #آدام_اسمیت و #دیوید_ریکاردو به چالش کشیده شد. طرفداران بازار آزاد با ابداعِ دو مفهومِ #مزیت_مطلق و #مزیت_نسبی در حوزه ی تجارت خارجی این نظریه را مطرح نمودند که:
#اولا: استفاده از منابع کمیاب ایجاب می کند هر کشوری به تولید کالا و خدماتی بپردازد که به طور مطلق یا نسبی ارزان تر از کشورهای دیگر توانایی تولید و عرضه ی آن را دارد.
#ثانیا: متابعت از چنین رویه ای از سوی تمام کشورها به نفعِ همه خواهد بود، چرا که تجارت آزاد یک بازی #برد_برد و نه یک بازیِ #حاصل_جمع_صفر است.
🔰 بحث های نظری درباره ی "تجارت آزاد" به عنوان اصلی ترین رکن رویکردِ بازار آزاد در قرن ۱۹ م و بویژه اوایل قرن ۲۰ در آمریکا و بریتانیا به اوج خود رسید، طوری که سیاستمدارانی چون "کوردل هال" به تبعیت از "جان استوارت میل" بر این نظریه اصرار نمودند که #تجارت_آزاد موجبِ تثبیتِ صلح بین المللی خواهد شد! و "وودرو ویلسون" با همین استدلال بر ضرورتِ از میان رفتنِ کلیه ی موانع تجارت آزاد در #اعلامیه_چهارده_ماده_ای خود پس از جنگ جهانی اول تاکید کرد. به هر حال این دیدگاه در سطح جهان بصورت غالب مطرح شد. البته #تجارت_آزاد و #بازار_آزاد همواره هم در حوزه ی نظر و هم در محدوده ی عمل مخالفانی داشته است که در ادامه دیدگاه موافقان و مخالفان و نقد آنها بیان خواهد شد.
🔰 پن: در ادامه ابتدا دیدگاه موافقانِ "تجارت آزاد" و "بازار آزاد" نظیرِ #اسمیت و #ریکاردو مطرح خواهد شد، البته به همراه نقدشان و سپس دیدگاه مقابل و مخالف همچون #فردریک_لیست بیان خواهد شد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✍️ معتقدانِ به #بازار_آزاد و #تجارت_آزاد استدلال شان چیست؟
امشب مبتنی بر کتابِ #دولت_و_بازار دیدگاهِ #آدام_اسمیت رو تقریر می کنیم و سپس نقدِ وارد بر اون رو هم بیان خواهیم کرد.
📚 کتابِ #دولت_و_بازار، فصل اول؛ بخشِ سوم
🔍 بررسیِ اجمالیِ مبانیِ فکری و اصول سه گانه ی #آدام_اسمیت در اقتصاد
🔰 با توجه به کتابِ #ثروت_و_ملل آدام اسمیت، او همانندِ متفکرینِ فرانسوی [فرانسوا کنه، تورگو، روسو و ولتر] معتقد و متاثر از "مکتبِ فیزیوکراسی" است. او همانند فیزیوکرات ها قائل به وجودِ یک #نظم_طبیعی در جهان است. او می گوید: "حکمت طبیعت، خوشبختانه تدارکاتِ فراوانی برای جبرانِ بسیاری از تاثیراتِ نامطلوبِ حماقت و بیدادگریِ انسان فراهم آورده است."
🔰 در اندیشه ی #اسمیت، باور به "نظم طبیعی" و "اصالت و آزادی فرد" باعث شد او به طرفداری از #بازار_آزاد و #تجارت_آزاد روی آورد. بنابراین مبانیِ فکری بالا، منجر به بوجود آمدنِ سه مفهومِ کلیدیِ #دست_نامرئی، #تقسیم_کار_بین_المللی و #مزیت_مطلق شد و اینگونه بود که پایه های نظریِ #اقتصاد_کلاسیک شکل گرفت.
🔰اما توضیحِ اجمالیِ اصول سه گانه
1️⃣ #دست_نامرئی؛ اسمیت برای توضیح و تأکید بر وجودِ "نظام طبیعی" مفهومِ جدیدِ #بازار_خود_تنظیم [Self-regulating Market] را ابداع و آن را با استعاره ی "دست نامرئی" تبیین می کند. به نظر او، یک دست نامرئی وجود دارد که بازار را تنظیم می کند و به کمک #مکانیسم_قیمت ها آن را به سوی تعادل می کشاند. او معتقد است؛ بازار به صورتِ غیرمتمرکز به تنظیم روابطِ #عرضه و #تقاضا پرداخته و در شرایطِ #رقابت_کامل، وضعیت موجود را به طور خودکار تعدیل می کند. باید توجه داشت که؛ نظریه ی "دست نامرئیِ" آدام اسمیت، بر اساس این فرض بنا شده که مردم #عقلانی عمل می کنند و بر مبنای "اصالت فرد" در همه ی اوقات سعی می کنند رفاه و منافعِ شخصیِ خود را ارتقا دهند.
همچنین با توجه به #دست_نامرئیِ آدام اسمیت؛ پیگیریِ #نفع_شخصی توسط افراد جامعه، فارغ از توجه شان به منافع عمومی، در راستایی به پیش می رود که در عین حال #منافع_اجتماعی را نیز تأمین می کند. اسمیت با این استدلال، وجودِ موانع در برابرِ #تجارت_آزاد در عرصه ی بین المللی را به چالش کشیده و #عدم_مداخله_دولت در این عرصه را نیز توصیه می کند.
🔰 در ادامه، دو اصلِ باقی مانده ی دیگر را مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس نقدهای وارده بر آنها بیان خواهد شد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
تأمُّلاتِ نظری
📚 کتابِ #دولت_و_بازار، فصل اول؛ بخشِ سوم 🔍 بررسیِ اجمالیِ مبانیِ فکری و اصول سه گانه ی #آدام_اسمیت
📚 کتابِ #دولت_و_بازار، فصل اول؛ بخشِ چهارم
🔍 ادامه ی بررسیِ اصول سه گانه ی #آدام_اسمیت در اقتصاد
2️⃣ #تقسیم_کار_بین_المللی [تخصص گرایی]؛ آدام اسمیت در حمایت از #تجارت_آزاد، به بیانِ توضیح مزایای "تقسیم کار بین المللی" می پردازد که از آن به عنوان "تخصص گرایی" نیز یاد می شود. او معتقد است: یک عاملِ مهم تعیین کننده ی ثروتِ ملل، #بهره_وری_نیروی_کار است، و بهره وری نیروی کار بیش از هر چیز به #تقسیم_کار بستگی دارد. اسمیت معتقد بود: تفاوت در توانایی افراد و در نتیجه، بهره وری آنها، خود تا حدودِ زیادی نتیجه ی "تقسیم کار" است. [مثالِ #کارخانه_سنجاق_سازی او، برای توضیحِ نظریه ی تقسیم کارش شهرت یافته است.]
🔸️ از نظر اسمیت، تقسیم کار منجر به افزایش تولید شده و اندازه ی این افزایش تولید هم تنها بستگی به اندازه ی #بازار دارد. بنابراین گسترشِ جغرافیاییِ بازار به تحقق تجارت آزاد منجر می شود. او در کتاب #ثروت_و_ملل می نویسد: "اگر یک کشور خارجی می تواند کالایی را ارزان تر از خود ما در اختیار ما بگذارد، بهتر است آن کالا را از آن کشور بخریم و در عوض بخشی از تولیداتِ خودمان را که در تهیه ی آن به نوعی توافق داریم به کشور مزبور بفروشیم."
3️⃣ #مزیت_مطلق؛ بر اساس نظریه ی آدام_اسمیت، تجارتِ بین دو کشور، با توجه به "مزیت مطلق" انجام می شود. مزیت مطلق یعنی؛ بالاتر بودنِ #بهره_وری یک تولید کننده نسبت به تولید کننده ی دیگری در تولید یک کالا و یا خدمت است. وقتی یک کشور، کالایی را با #کارآیی بیشتر، نسبت به کشور دیگر تولید می کند؛ اقتصاددانان در این زمینه می گویند: کشور A در تولید کالای X مزیت مطلق دارد.
🔰 اجمالا اصول سه گانه ی #آدام_اسمیت در اقتصاد مطرح شد. در یادداشتِ بعدی به نقد و بررسیِ این اصول خواهیم پرداخت.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ #دولت_و_بازار، فصل اول؛ بخشِ ششم
🔍بررسی و نقدِ دیدگاهِ #دیوید_ریکاردو در حمایت از #تجارت_آزاد
🔰 بعد از آدام اسمیت، از جمله مدافعانِ #تجارت_آزاد و #بازار_آزاد "دیوید ریکاردو" اقتصاددانِ انگلیسی است. اگر آدام اسمیت را به عنوانِ بنیانگذارِ مکتب کلاسیک بشناسیم، #ریکاردو نیز مهمترین اندیشمندِ این مکتب است که نظریاتش "اصولِ مکتب کلاسیک" را به بالاترین حد خود توسعه داد. مهمترین اثر او کتابِ #اصول_علم_اقتصاد است که در سال ۱۸۱۷ میلادی منتشر شد. با بررسیِ آثار او می توان به این نتیجه رسید که مبانیِ فکریِ او نیز همچون #فیزیوکرات ها و آدام اسمیت متاثر از #فلسفه_لیبرالیسم است.
🔰 ریکاردو ۴۰ سال بعد از اینکه اسمیت نظریه ی #مزیت_مطلق را ارائه نمود، نظریه ی #مزیت_نسبی را مطرح کرد. ریکاردو با ارائه ی نظریه ی خود چنین استدلال کرد: " در یک فضای دو کالایی، حتی اگر یک کشور در تولید هر دو کالا نسبت به کشور دیگر #کارایی کمتری داشته باشد، هنوز هم پایه ای برای تجارتِ دو جانبه ی سودآور وجود دارد." مبنای ارائه ی این نظریه؛ نوعِ متفاوتِ نگاه ریکاردو به مسأله ی #ارزش است. ارزش از نظر او تنها بر اساسِ #مقدار_کاری که برای تولید یک کالا صرف شده و در آن نهفته است، تعیین می شود. به هر حال ریکاردو در دفاع از #آزادی_مطلق_تجارت_بین_الملل بسیار پرشورتر از اسمیت و هم عصران خود بود.
🔰نقدِ نظریه ی #مزیت_نسبیِ "دیوید ریکاردو"
🔸️اجمالا باید گفت: تمام اشکالاتِ مبنایی که به نظریه ی #مزیت_مطلق و سایر اصولِ اسمیت وارد شد، بر نظریه ی #مزیت_نسبی ریکاردو هم وارد است. همچنین مسأله ی منشاء مزیت، نوع کالای تولیدی، فقدانِ شرایط رقابتِ کامل و فقدانِ شرایطِ صلح کامل، که برای تأمین نیاز در محیطِ بین الملل ضروری است، درباره ی نظریه ی "مزیت نسبی ریکاردو مطرح می باشد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ #دولت_و_بازار؛ فصلِ اول، بخش هفتم [پایانی]
🔰 آنچه در سلسله یادداشت های گذشته به سمع و نظر رسید، پیرامون اندیشه ی قائلانِ به #تجارت_آزاد و #بازار_آزاد بود. اکنون در این یادداشتِ پایانی از فصلِ اول، اجمالا به #حمایت_گرایی که به نحوی مقابلِ "تجارت آزاد" می باشد، مطالبی تقدیم می گردد. اگر نظریاتِ مدرنِ "تجارت آزاد" به دنبالِ #توصیفِ تجارت هستند، نظریاتِ مدرنِ حمایت گرایی جنبه ی #تجویزی دارند و رویکردِ #حمایت_از_تولید_داخلی را نه بر مبنای مفروضات و ساده سازی روابط، بلکه بر مبنای الگوگیری از تجاربِ عملیِ کشورهای پیشرفته، تجویز و توصیه می کنند.
🔰 #مرکانتیلیستها؛ طیفی از اقتصاددانانِ قرن ۱۵ تا ۱۸ میلادی بودند که اساسِ ثروت و قدرت را در ذخایرِ #پول، #طلا و #نقره می دانستند. ایشان، نخستین مجریانِ #حمایت_گرایی بودند. بحث در بابِ مبانیِ فکری این مکتب هم بسیار است که از آن می گذریم. بنا شد در کنارِ بیانِ اندیشه ی بزرگانِ #مکتب_کلاسیک به بیانِ مخالفانِ ایشان همچون #فریدریک_لیست و مکتبِ تاریخیِ آلمان هم بپردازیم.
🔰 اجمالا انتقاداتِ #فریدریک_لیست به #مکتب_کلاسیک را در موارد ذیل می توان خلاصه نمود:
1️⃣ انتقاد به وجودِ قوانینِ اقتصادیِ جهان شمول مبتنی بر فردگرایی؛ مثالِ نقضِ "لیست" در این زمینه عدمِ جهان شمول بودنِ منافعِ ناشی از آزادیِ تجاریِ مورد نظر "اسمیت" و دیگر کلاسیک هاست.
2️⃣ انتقاد دوم لیست، مربوط به نگرشِ مادی گرایانه ی "مکتب کلاسیک" بود. از نظر وی، قدرتِ مولّدِ یک ملت، شاملِ فرهنگ، مذهب و عناصرِ مهم دیگری است که رابطه ی این عناصر با یکدیگر، تنها یک رابطه ی مادی و فنی نیست.
3️⃣ همچنین او معتقد بود؛ زندگی، بسیار فراتر از #ارزش_مبادله و #ارزش_مصرف است؛ که این شعارِ اصلیِ کلاسیک ها بود.
4️⃣ لیست، هدفِ "علم اقتصاد" را حرکت برای حل و فصلِ مسائل و مشکلاتِ ملی می دانست و دیدگاهِ خصوصی نگرِ کلاسیک ها را در این رابطه رد می کرد.
5️⃣ و نهایتا او برای #حضور_دولت_در_اقتصاد، اهمیتِ زیادی قائل بود و موقعیتِ هر کشور در امورِ اقتصادی را به اعمالِ سیاست های اقتصادیِ دولت مرتبط می ساخت.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ #دولت_و_بازار؛ فصلِ دوم، بخشِ اول
🔰 همانطور که در فصلِ گذشته دیدیم، مهمترین مسأله ی پیش روی #اقتصاددانان و طبیعتا #نهاد_دولت در کشورهای در حالِ پیشرفت، این است که؛ در تدوینِ برنامه های #توسعه، نقشِ دولت را چگونه تعیین کنند. آیا دولت باید مدیریتِ اقتصاد را به #مکانیسم_بازار بسپارد یا دست به سازمان دهیِ #نیروهای_بازار بزند؟
🔰 اجمالا باید گفت: #فصل_دوم بنا دارد به #نظریه_حمایت_هوشمند بپردازد. قبل از آن که بخواهیم نظریه ی مذکور را بیان و تحلیل کنیم، لازم است ابتدائا به طورِ اجمال، مقدمه ای برای ورود به بحث بیان کنیم.
🔰 قدرت های صنعتی و پیشرفته ی دنیا بویژه #آمریکا و #انگلستان، در برهه هایی از تاریخ مدعی شدند: پیشرفت اقتصادیِ آنها در سایه ی #مکانیسم_خودتنظیم_بازار و #عدم_مداخله_دولت در اقتصاد اتفاق افتاده و به کشورهای دیگر هم توصیه می کنند اگر می خواهند همچون ایشان #صنعتی شوند، باید اقتصاد را به #مکانیسم_بازار بسپارند، مرزهای تجاری را بردارند و #تجارت_آزاد را سرلوحه ی سیاست های بازرگانیِ خود قرار دهند. اما در یادداشت های بعدی [فصل سوم] خواهیم دید کشورهایی که به این توصیه ها عمل کردند، فرآیندِ #استعمار و #استثمار در آنها تداوم یافت. به تعبیر دیگر آنها نه تنها صنعتی نشدند، بلکه وضعیت #عقب_ماندگی شان تثبیت شد.
🔰 ها جون چانگ [مؤلفِ کتابِ نیکوکاران نابکار] می نویسد: "با وجود اینکه کشورهای پیشرفته ی جهان در طولِ تاریخ خود سیاست های #حمایتی داشته اند، امروز آنچه که این کشورها به کشورهای فقیر و رو به پیشرفت توصیه می کنند، و حتی با فشار به آنها می قبولانند، برخلافِ تاریخ و تجارب خودشان است. #بانک_جهانی و #صندوق_بین_المللی_پول انگاره ی #لیبرالیسم_اقتصادی را بر کشورهای فقیر جهان تحمیل کرده اند و نتایجِ خوبی هم به دست نیامده است. کشورهای پیشرفته ی امروزیِ جهان به کشورهای فقیر می گویند: آنچه ما می گوییم انجام دهید! نه آنچه که ما انجام داده ایم!" [Chang 2006]
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ #دولت_و_بازار؛ فصلِ دوم، بخشِ سوم
🔰در #نظریه_حمایت_هوشمند، دولت با نیروهای بازار، پنج نوع ارتباط برقرار خواهد نمود که اجمالا بدین قرار می باشد:
1️⃣ صیانت از بازار
2️⃣ خلق بازار
3️⃣ حفظ بازار
4️⃣ قبض بازار
5️⃣ بسط بازار
🔰 اما #صیانت_از_بازار؛ طبعا مهمترین وجه از "نظریه حمایت هوشمند" توجه به "صیانت از بازار" می باشد که اولین و مهمترین گام در تأمین بازار برای تولید است. #بازار_داخل_یک_کشور، یک فرصت برای تولید کننده به شمار می رود و این #دولت است که می تواند این فرصت را تضمین یا دریغ کند. راه تضمینِ این فرصت؛ "جلوگیری از حضورِ کالای مشابه خارجی در بازار" و راهِ دریغِ این فرصت؛ "آزاد سازی تجاری"، "حذف موانع گمرکی" و "تسهیل واردات" است. البته روشن است که؛ هدفِ این #حمایت_دولتی، ایجادِ نوعی رانت برای بیشینه ساختنِ سودِ تولید کننده ی داخلی نیست، بلکه هدف ایجادِ فرصتِ بازار برای تولید کننده برای #ارتقای_محصول است. بحث جزئیاتِ دیگری هم دارد که با توجه مطوَّل شدن از آن می گذریم.
🔰 به نمونه هایی از اتخاذ سیاستِ #صیانت_از_بازار در مقابلِ ایده ی #تجارت_آزاد توجه بفرمایید:
1️⃣ ماجرای شورشِ #ایالات_متحده علیه تجارت آزاد در زمانیکه ایالاتِ آمریکای شمالی در سال ۱۷۷۶ م مستعمره ی #انگلستان بودند. لندن مانندِ سایر مستعمرات، قواعدِ تجارتِ آزاد را به آمریکا نیز تحمیل کرده و بازار این منطقه را به تصرف خود درآورده بود.
2️⃣ تعرفه زشت تا تعرفه سیاه؛ در طولِ تاریخ پیشرفتِ آمریکا، وضعِ تعرفه یکی از مهمترین ابزارهای #صیانت_از_بازار بوده است. اولین کنگره آمریکا در سال ۱۷۸۹ وضعِ تعرفه بر کالاهای وارداتی را به تصویب رساند که هدف آن #اولا افزایش درآمدِ ملی و #ثانیا صیانت از صنایعِ نوزاد در برابرِ هجوم کالاهای خارجی بود.
3️⃣ انگلستان در بازه زمانی ۱۶۴۵ تا ۱۸۴۹ میلادی قوانینِ دریانوردی به جهت حمایت از #صنعت_کشتی_رانی خود به تصویب رساند که دو هدف داشت: #اولا ایجاد انحصار برای صنعت کشتی رانیِ خود در بازار دریانوردیِ جهان و #ثانیا ایجاد ممنوعیت و محدودیت برای ورودِ کالاهای خارجی به بازار داخلی انگلیس.
4️⃣ و موارد متعدد دیگری در سایر کشورهای اروپایی و آسیایی من جمله #ژاپن و #کره_جنوبی وجود دارد که از ذکر آنها می گذریم.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
📚 کتابِ #تاریخ_عقائد_اقتصادی [دادگر]، فصل دوم، بخش دوم
🔰 #روم، وارثِ تمدن های گذشته و بویژه تمدن یونانی است. تمدن یونانی با تمام عظمتش بر اثر عواملِ مختلفِ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سقوط کرد و #تمدن_رومی، پس از فراز و نشیب های فراوان بر بخش بزرگی از دنیا سیطره یافت. انضباط شدید، روحیات ملی گرایی و در مواردی خشونت از دیگر خصوصیات رومیان است. بر خلافِ #یونان که مذهب کمترین سهم را در #مقررات_مالی داشت، در روم #امور_مالی با مذهب پیوند داشت. در روم باستان بین #ربا و #بهره تفاوت بود. به عنوان مثال تا ۸ درصد بهره، قانونی بود، اما بیشتر از این مقدار را ربا می دانستند.
🔰 فیلسوفان رومی کمتر #اپیکوری مسلک بودند و بیشتر از مکتبِ #رواقی پیروی می کردند. اپیکوری ها اهل #لذت زودگذر بودند و رواقی ها دنبال کار سخت و ساده زیستی. از اینرو در اندیشه رواقیها نوعی اخلاق عملی حاکم بود. #فیلسوفان_رومی معتقد بودند که؛ رها کردنِ زراعت و روی آوردنِ روستاییان به شهرها زمینه ی انحطاط تمدن است. در روم قدیم این یک فرهنگ بود که هر چه خانوارها می توانستند موارد بیشتری از #نیازهای خود را خود تأمین کنند، #ثروتمندتر به حساب می آمدند. #تجارت و #بازرگانی در روم بسیار رونق داشت و بیش از حد #تجمل و تنوع طلبی در کالاهای مصرفی خاصتا برای اشراف مشاهده می شد.
🔰 #اقتصاد در روم قدیم، در راستای یک #تجارت_آزاد و در عین حال با مالکیتِ متمرکزِ دولتی پیش می رفت. نظارت و انضباط دولتی هر چند شدید بود اما باعث کاهشِ #فساد_اقتصادی می شد. عالمان و حاکمانِ رومی معتقد بودند که #دولت برای چرخاندنِ امور جاری نباید به #استقراض متوسل شود. رومیان قدیم، ایجاد نظم و امنیت را بزرگترین خیر و سعادت می دانستند. تدبیر منزلِ زنان رومی، پشتوانه خوبی برای اقتصاد خانواده ها بود. قسمتِ اعظمِ حقوقِ روم با عناصری چون #مالکیت، #مبادلات، #قراردادها و #وام ها همراه بود. به عنوان نمونه، طبق قانون در صورتی که شخصِ مقروض نتواند بدهی های خود را سر موعد بپردازد، باید برای قرض دهنده، معادلِ پولِ گرفته شده کار کند.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✅️ #مکتب_کلاسیک: اندیشه های اقتصادی #آدام_اسمیت
🔸️ مقدمه: اجمالا باید دانست؛ تحولاتِ اجتماعی، علمی و صنعتی در قرنِ هفدهم و هجدهم میلادی در شکل گیری "مکتبِ کلاسیک" تأثیر بسزایی داشته اند. مضاف بر این، اقتصاددانانِ مختلف، قضاوتهای متفاوتی درباره "اسمیت" و کتابش [ثروت و ملل] انجام داده اند. اما علی ای حال، صاحب نظرانِ "تاریخ عقائد اقتصادی" ضمن آنکه نقشِ اقتصاددانانِ پیشین را در بنیان گذاریِ #علم_اقتصاد مقدم بر اسمیت می دانند، در عین حال نوشته های آنها را به عنوان یک جزوه مقدماتی معرفی کرده، و کتابِ #ثروت_و_ملل را یک رساله ی کامل در "علم اقتصاد" می دانند. این کتاب، هسته ی علمیِ #تولید، #توزیع و #مبادله را بیان کرده و آنها را به آزادی طبیعی پیوند داده است.
🔸️ اجمالا محورهای اساسیِ #اندیشه_اقتصادی "آدام اسمیت" تقدیم حضور می گردد که عبارتند از:
1️⃣ #دست_نامرئی: با توجه به این مبنا؛ آدام اسمیت دنبال آن است که به گونه ای بین "منافع شخصی" و "منافع اجتماعی" هماهنگی ایجاد کند. البته از نظر اسمیت، یک پیش شرطِ این هماهنگی و کارکردِ درستِ "دست نامرئی" وجودِ #بازار_رقابت_کامل است. "انسانِ" مورد نظر اسمیت، با ویژگی هایی که دارد، وقتی در بازار رقابتِ کامل، به همراه دیگر انسان ها به دنبالِ منافعِ شخصی خود می رود، منافع اجتماعی را نیز به حداکثر میزان ممکن می رساند.
2️⃣ #تقسیم_کار و #تجارت_آزاد: به نظر آدام اسمیت، توجه نمودن به "تقسیم کار" منجر به بالا رفتنِ "بهره وری" نیروی کار می شود. زیرا تقسیم کار و انجام یک کار مشخص، مهارتِ نیروی کار را افزایش می دهد و در آنصورت اتلافِ زمان مربوط به تغییر شغل نیز، وجود نخواهد داشت. در واقع تقسیم کارِ اسمیت، نوعی #تخصص_گرایی است. در عین حال، شرطِ لازم برای موفقیت این نظریه، ادامه ی تولید و وجودِ رونق در اقتصاد است. به نظر وی اگر کالای تولید شده به فروش نرسد، انگیزه ی تولید کاهش می یابد. از اینرو اسمیت پیشنهادِ #آزادی_تجارت بین کشورها را مورد تأکید قرار می دهد. آدام اسمیت؛ با حمایت از "صنایع داخلی" از راه محدود ساختنِ #تجارت_خارجی به شدت مخالف است و این سیاست را دشمن تجارت بر می شمرد.
3️⃣ #مزیت_مطلق: آدام اسمیت بر نظریه ی "مزیت مطلق" کشورها در تجارت تأکید می کند. این نظریه، اشاره به موقعیتی دارد که یک کشور نسبت به دیگر کشورها دارای مزیت در تولید بیشتر از کالای خاصی است. مثلا اگر با ۱۰ واحد #نهاده در کشور استرالیا بتوان ۱۵ واحد خرگوش تولید کرد، اما در کشورهای دیگر با همان ۱۰ واحد نهاده کمتر از ۱۵ واحد خرگوش تولید شود، گفته می شود: استرالیا در تولید خرگوش #مزیت_مطلق دارد. [مزیت مطلق در مقابلِ مزیت نسبی دیوید ریکاردو می باشد که بزودی پیرامونش خواهیم گفت.]
4️⃣ #دستمزد، #سود و #بهره: اسمیت در موردِ "دستمزدِ" طبیعی نیروی کار نیز، نظریه ی حداقل دستمزد را مدون ساخت. بر مبنای این نظریه، حداقل دستمزد، آن میزانی است که کارگر می تواند با داشتنِ آن به حیات خود ادامه دهد و قادر به بازتولید شود. به نظر اسمیت، "صاحبان سرمایه" که ریسکِ "سرمایه گذاری" را متحمل می شوند، عقلایی است که مقداری #سود داشته باشند تا ضمنِ جبرانِ ریسک یاد شده، مقداری مازاد برایشان باقی بماند. از اینرو، #نرخ_بهره ی مربوط به وام ها [پرداختی به وام دهنده] باید قدری بیش از زیان های احتمالی ایجاد شده در استقراض باشد.
5️⃣ #ارزش، #ارزش_کار و #کمیابی: از اندیشه های آغازین اسمیت، تعریفِ ارزش مصرفی [استفاده ای / استعمالی] و ارزش مبادله ای کالاست. ارزش مصرف یا استفاده، به ارزشِ ایجاد شده نزد مصرف کننده؛ مانند مطلوبیت، رضایت مندی و مانند اینها گفته می شود. اما ارزش مبادله یک کالا از نظر اسمیت، مقدار کالایی است که در مقابلِ آن مبادله می شود. به نظر اسمیت، #ارزش_کالا، توسط مقدار کاری سنجیده می شود که برای تولید آن کالا به کار رفته است. از اینرو، اساسا کالای با ارزش، کالایی است که در آن کار صورت گرفته باشد. همچنین اسمیت، مسأله ی "فراوانی" و #کمیابیِ کالا را در ارزش مبادله ای کالا موثر می داند. به اینصورت که وی معتقد است؛ کالای کمیاب، ارزش مبادله ای بیشتر نسبت به کالای غیر کمیاب دارد. وی این مسأله را در قالبِ #معمای_آب_و_الماس مطرح می کند.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
✅️ #مکتب_کلاسیک؛ اندیشه های اقتصادی از #تورنز تا #گوسن
1️⃣ رابرت تورنز [۱۷۸۰ -۱۸۶۴] عقیده داشت که #تجارت_آزاد، لزوما برای همه ی کشورها مطلوب نیست. وی مفید بودنِ نظریه ی #ارزش_کار_مطلق ریکاردو را زیر سؤال برد. به عقیده او، ارزش، تنها مربوط به نیروی کار نبوده، بلکه نقش سرمایه در آن مطرح است. تورنز همچنین برای کاهش فشار جمعیت، از مهاجرتِ نیروی کار به دیگر کشورها حمایت می کرد.
2️⃣ جیمز میل [۱۷۷۳ -۱۸۳۶] از دوستان ریکاردو است. او بیشتر به ترویج اندیشه ی ریکاردو می پرداخت. او در سال ۱۸۲۱ کتابِ "عناصر اقتصاد سیاسی" را منتشر کرد.
3️⃣ جان رمزی مک کالاک [۱۷۸۹- ۱۸۶۴] در عین هواداری از ریکاردو، از نظر روش، نوعی ترکیب تحلیلی و تجربی را دنبال می کرد. وی بر خلافِ ریکاردو و مالتوس معتقد بود؛ قوانینی توسط دولت در حمایت از فقیران تدوین و اجرا شود تا مانع شورش آنان گردد.
4️⃣ مونتی فورت لانگ فیلد [۱۸۰۱- ۱۸۸۴] در ابتدا از تجارتِ آزاد و دیگر مؤلفههای اقتصادِ لسفری دفاع می کرد. ولی در پایان عمر، از گسترش هزینه های بخش دولتی برای رفع فقر و ایجادِ رفاه عمومی حمایت می نمود. همچنین معتقد بود که صاحب سرمایه و صاحب ماشین نیز می تواند سودِ مربوط به آن را دریافت کند؛ زیرا سرمایه و ماشین از نظر فنی باعثِ بالا رفتنِ بهره وری می شوند. او بر خلافِ مالتوس و ریکاردو معتقد بود؛ دستمزد به سوی حداقل معیشت میل نمی کند.
5️⃣ ساموئل بیلی [۱۷۹۱- ۱۸۷۰] برخلافِ ریکاردو معتقد بود که نیروی کار، علت ایجادِ ارزش نیست، بلکه ارزش یک باورِ ذهنیِ کارگزاران اقتصادی نسبت به کالای مورد نظر می باشد. گذشته از آن، در خلقِ ارزش، عناصرِ دیگری علاوه بر نیروی کار نقش دارند. به عنوان مثال در این رابطه صاحب سرمایه متحمل ریسک می شود. خلاصه او ارزش مطلق کار ریکاردو را مورد نقد قرار داده و تأکید می کند که تنها می توان از ارزش نسبی سخن گفت.
6️⃣ ناسا سنیور [۱۷۹۰- ۱۸۶۴] معتقد بود؛ از یک سو #عرضه و #تقاضا ارزش را تعیین می کنند و از سوی دیگر خودِ تقاضا، با مطلوبیت کالا ارتباط دارد. او همچنین از اولین اقتصاددانانی است که بحث پیرامونِ اقتصادِ #دستوری و #اثباتی پرداخته است. و البته مباحثی دیگر که مجال پرداختن به آنها نیست.
7️⃣ آگوستین کورنو [۱۸۰۱- ۱۸۷۷] از اقتصاددانانی است که مطالعاتِ وسیعی در ریاضیات و فلسفه دارد. معروف است که کاربردِ ریاضیاتِ پیشرفته در اقتصاد را اولین بار وی انجام داده است. کورنو بدون آنکه از #کشش_تقاضا نام ببرد، نقش آن را بر درآمد بنگاه نشان داده است. او همچنین نشان می دهد که #سود_بنگاه زمانی به حداکثر می رسد، که در سطحی فعالیت نماید که #درآمد_نهایی و #هزینه_نهایی آن برابر شود. کورنو از اینرو از طلایه دارانِ #مکتب_نهایی_گرایی و #اقتصاد_ریاضی است.
8️⃣ ژول دوپوئه [۱۸۰۴- ۱۸۶۶] متخصص در علومِ مهندسی است و با کمکِ تئوری های اقتصادی، قیمت گذاری برای خدماتِ بخش عمومیِ فرانسه را انجام داده است. او #مازاد_مصرف_کننده و #مازاد_تولید_کننده را محاسبه کرده است. به نظر می رسد وی اولین اقتصاددانی است که کاربردِ تجزیه و تحلیلِ #هزینه_فاییده در بخش عمومی را نشان داده است.
9️⃣ هاینریش گوسن [۱۸۱۰- ۱۸۵۸] و هاینریش فون ثونن [۱۷۸۳- ۱۸۵۰] از پیش کسوت های #مکتب_نئوکلاسیک نیز هستند. گوسن معتقد است که چیزی بنام ارزش مطلق وجود ندارد و ارزش از نظر وی به #مطلوبیت مربوط می شود. او نزولی بودنِ #مطلوبیت_نهایی را هم صورت بندی کرد. و یوهان ثونن از کلاسیک هایی است که صاحب نظر در #اقتصاد_سنجی و #اقتصاد_ریاضی می باشد. برای جزئیات به کتب تفصیلی مراجعه شود.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari