✳️ کرامتی عجیب از امام حسن عسکری ع
👤 دو نفر از اصحاب به نام هاى عبدالحميد بن محمّد و محمّد بن يحيى خرقی حكايت كرده اند:
✍ روزى بر يكى از دوستانمان به نام ابوالحسن ، علىّ بن بِشر، جهت ديدار و ملاقات وارد شديم، او سخت بى حال و در بستر افتاده بود، همين كه وارد شديم ، به ما پناهنده شد و التماس كرد تا برايش دعا كنيم و اظهار داشت : نامه اى با خطّ خودم نوشته ام مى خواهم آن را فردى مورد اطمينان نزد مولايم ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام ببرد. از او سؤال كرديم كه نامه كجاست ؟
پاسخ داد: نامه در كنارم مى باشد، پس دست برديم و نامه را از زير سجّاده اش بيرون آورديم [و با اجازه او] نامه اش را گشوديم تا ببينيم چه نوشته است، همين كه نامه را باز كرديم ، نگاه ما به اوّل نامه افتاد كه مهر و امضاء شده بود و در بالاى آن مرقوم بود:
«ما نامه تو را خوانديم و خواسته ات را متوجّه شديم ، از خداوند متعال عافيت و سلامتى تو را درخواست نموديم پس خداوند متعال مدّت عمر تو را تا چهل و نه سال ديگر طولانى گردانيد. پس شكر و سپاس خداوند را به جاى آور، نیکی کن تا عمرت ادامه یابد، و اگر بدی کردی ایمن نباش از اینکه عمرت کوتاه شود؛ زیرا خداوند آنچه بخواهد انجام می دهد.»
و چون نامه را خوانديم، به علىّ بن بِشر گفتيم : سرور و مولايمان، [بدون آن كه نامه را براى امام عليه السلام برده باشيم و بدون آن كه آن را ديده باشد] خوانده است و پاسخ نامه ات را مرقوم فرموده است .
پس ناگهان در همين اثنا، صحيح و سالم شد و از جاى خود برخاست و كنيز خود را خوشحال نمود و آزادش گردانيد.
بعد از سه روز از طرف وكيلِ امام عليه السلام ابوعمر عثمان بن سعید عمرى از شهر سامرا محمولهای اى را براى علىّ بن بِشر آوردند، و چون محاسبه كرديم ارزش اموال، سه برابر قيمت كنيز بود.
🍃عَنْ عَبْدِ اَلْحَمِيدِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى اَلْخِرَقِيِّ ، قَالاَ: دَخَلْنَا عَلَى أَبِي اَلْحَسَنِ، عَلِيِّ بْنِ بِشْرٍ ، وَ هُوَ عَلِيلٌ قَلِقٌ، فَلَمَّا رَآنَا اِسْتَغَاثَ بِنَا وَ قَالَ: اُدْعُوا اَللَّهَ لِي بِالْإِقَالَةِ وَ أَنْفِذُوا كِتَاباً خَطَّيْتُهُ بِيَدِي إِلَى مَوْلاَيَ أَبِي مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) مَعَ مَنْ تَتَّقُونَ بِهِ فَقُلْنَا يَا عَلِيُّ أَيْنَ اَلْكِتَابُ فَقَالَ جَنْبِي فَأَدْخَلْنَا أَيْدِيَنَا تَحْتَ مُصَلاَّهُ فَأَخَذْنَاهُ وَ فَضَضْنَاهُ لِنَقْرَأَهُ فَإِذَا نَحْنُ فِي رَأْسِ اَلْكِتَابِ تَوْقِيعاً وَ نَحْباً وَ إِذَا فِيهِ قَدْ قَرَأْنَا كِتَابَكَ وَ سَأَلْنَا اَللَّهَ عَافِيَتَكَ وَ إِقَالَتَكَ؛ فَإِنَّ اَللَّهَ مَدَّ بِعُمُرِكَ تِسْعاً وَ أَرْبَعِين سَنَةً مِنْ بَعْدِ مَا مَضَى عُمُرُكَ فَاحْمَدِ اَللَّهَ وَ اُشْكُرْهُ وَ اِعْمَلْ بِمَا فِيهِ وَ بِمَا تُبْقِيهِ وَ لاَ تَأْمَنْ إِنْ أَسَأْتَ أَنْ يَبْتُرَ عُمُرَكَ فَ «إِنَّ اَللّٰهَ يَفْعَلُ مٰا يُرِيدُ» ، فَقُلْنَا: يَا عَلِيُّ قَدْ قَرَأَ سَيِّدُنَا كِتَابَكَ وَ هَذَا خَطُّهُ بِكُلِّ مَا أَصَابَكَ فَقَامَ فِي اَلْوَقْتِ أَرْضَى جَارِيَتَهُ وَ تَصَدَّقَ بِهَا فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ، وَرَدَتْ سَفْتَجَةٌ مِنْ أَبِي عُمَرَ عُثْمَانَ بْنِ سَعِيدٍ اَلْعَمْرِيِّ اَلسَّمَّانِ مِنْ سَامَرَّا عَلَى بَعْضِ تُجَّارِ اَلْكَرْخِ يَحْمِلُ مَالاً إِلَى عَلِيِّ بْنِ بِشْرٍ فَحَمَلَهُ إِلَيْهِ فَحُسِبَ مَا تَصَدَّقَ بِهِ مِنْ مَالِهِ فَوَجَدَ اَلْمَالَ اَلْمَحْمُولَ إِلَيْهِ ثَلاَثَةَ أَضْعَافٍ . فكان هذا من دلائله (عليه السلام)🍃
📚 الهدایة الکبری، ص ۳۴۱، حسین بن حمدان خصیبی (م ۳۵۸ ق)
#داستان
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#کرامت
🎁 برای دسترسی به مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@tabligheslam
✳️ گناه مانع دیدار امام علیه السلام
👤 شخصى از اهالى كوفه به نام ابوالفضل محمّد بن علی بن عبدالله الحسينى معروف به باعر حكايت كند:
✍ در سال ۲۵۸، نيمه ماه شعبان به قصد زيارت امام حسين عليه السلام عازم كربلا شدم. و چون ولادت مسعود حضرت مهدى - موعود - عليه السلام در بين شيعيان منتشر شده بود و هركس به نوعى علاقه مند ديدار آن مولود عزيز بود، مادر من كه نيز از شیعیان اهل بيت عليهم السلام بود گفت : پسرم چون به زيارت حضرت اباعبداللّه الحسين عليه السلام رفتى از خداوند طلب كن تا خدمتگذارى امام حسن عسكرى عليه السلام را روزىِ تو گرداند، همان طورى كه پدرت مدّتى توفيق خدمتگذارى حضرت را داشت .
پس هنگامى كه به كربلا رسيدم و براى زيارت امام حسين عليه السلام وارد حرم مطهّر شدم و زيارت آن حضرت را انجام دادم، او را در پيشگاه خداوند متعال واسطه قرار دادم تا به آرزويم - يعنى؛ به خدمت گزارى مولايم امام حسن عسكرى عليه السلام برسم، و در شب نیمه شعبان، چون نزديك سحر شد و بسيار خسته بودم در گوشه اى استراحت كردم .
ناگهان متوجّه شدم، كه شخصى بالاى سرم، مرا صدا زد و اظهار داشت : اى ابوالفضل ! مولايت حضرت ابومحمّد، امام حسن عليه السلام مى فرمايد: دعايت مستجاب شد، حركت كن و به سوى ما بيا تا به آرزو و خواسته خود برسى . گفتم: اسمت چیست، گفت سَرور، عرضه داشتم : من الان آماده نيستم كه بتوانم به سامرا بيايم و خدمت مولايم برسم، بايد برگردم كوفه و خودم را جهت خدمت در منزل حضرت، آماده كنم .
پاسخ داد: من پيام مولايم را رساندم و تو آنچه مايل بودى انجام بده .
بعد از آن به كوفه بازگشتم و مادرم را در جريان قرار دادم، مادرم گفت : اى پسرم ! دعايت مستجاب شد، ديگر جاى ماندن و نشستن نيست ، سريع حركت كن تا به مقصد برسى .
به همين جهت خود را آماده كردم و به همراه شخصى زرگر معروف به علىّ ذهبى روانه بغداد شدم و چون من جوانى بى تجربه بودم ، مادرم سفارش مرا به آن زرگر كرد.
هنگامى كه وارد شهر بغداد شديم، من به منزل عمويم كه ساكن بغداد بود، رفتم و در آن هنگام مراسم جشن نصارى بود.
عمويم مرا با خود به مجلس جشن نصارى برد، همين كه وارد مراسم و جشن آن ها شديم ، سفره غذا پهن كردند و ما نيز از غذاى ايشان خورديم، سپس شراب آوردند و بين افراد تقسيم كردند و براى من هم آوردند، ليكن من قبول نكردم .
ولى به زور مرا مجبور كردند تا نوشيدم ، بعد از گذشت لحظاتى تعدادى نوجوان خوش سيما وارد مجلس شدند و مردم با آن ها مشغول عمل زشت لواط گشتند، شيطان بر من وسوسه كرد تا آن كه من نيز همانند ديگران مرتكب اين گناه بزرگ گشتم و بعد از آن چند روزى را در بغداد ماندم .
سپس عازم سامرا شدم و هنگام ورود به شهر سامرا داخل دجله رفتم و بعد از آن كه خود را شستشو دادم ، لباس هاى پاكيزه پوشيدم و روانه منزل امام حسن عسكرى عليه السلام شدم .
همين كه نزديك منزل آن حضرت رسيدم، وارد مسجدى شدم كه جلوى منزل حضرت بود و مشغول خواندن نماز گشتم .
پس از مدّتى كوتاه ، همان كسى كه در كربلا آمد و پيام حضرت را آورد، دوباره نزد من آمد و من به احترام او ايستادم ، او دست خود را بر سينه من نهاد و مرا به عقب راند و اظهار داشت : بگير.
و مقدارى دينار به سوی من پرتاب نمود و گفت : مولا و سرورم فرمود: تو ديگر حقّ ورود بر آن حضرت را ندارى، از هر كجا آمده اى برگرد. این پول خرج رفت و برگشت تو از کوفه به اینجاست. و من با حالت گريه و اندوه برگشتم. پس از حساب متوجه شدم پولی که به من داد دقیقا به همان اندازه بود که در راه خرج شده بود.
📚 الهداية الکبرى، ج ۱، ص ۳۳۱
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#امام_زمان_عج
#گناه
📢 متن عربی👇👇👇
https://hadith.inoor.ir/hadith/385439?utm_source=hadith_app&utm_medium=display&utm_content=share_hadith&utm_term=%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%A7%D9%84%D8%B0%D9%87%D8%A8%DB%8C
🎁 برای دسترسی به مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@tabligheslam
✳️ تفاوت شيعه و محب
👤 يوسف بن محمّد و علىّ بن سيّار :
✍ شبى از شب ها به محضر مبارك حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شديم .
همچنين والى شهر كه علاقه خاصّى نسبت به حضرت داشت، به همراه شخصى كه دست هاى او را بسته بودند، وارد منزل امام عليه السلام شد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! اين شخص را از دكّان صرّاف در حال سرقت و دزدى گرفته ايم .
و چون خواستيم او را همانند ديگر دزدان شكنجه و تأديب كنيم، اظهار داشت كه از شيعيان حضرت علىّ عليه السلام و نيز از شيعيان شما است و ما از تعذيب او خوددارى كرديم، آیا او از شیعیان است؟
حضرت فرمود: به خداوند پناه مى برم، او شيعه علىّ عليه السلام نيست.
سپس والى آن سارق را از آن جا بُرد و به دو نفر از مأمورين خود دستور داد تا آن سارق را تعذيب و تأديب نمايند، پس او را بر زمين خوابانيدند و شروع كردند بر بدنش شلاّق بزنند؛ ولى هر چه شلاّق مى زدند روى زمين مى خورد و به آن سارق اصابت نمى كرد.
بعد از آن، والى مجدّدا او را نزد امام حسن عسكرى عليه السلام آورد و گفت : ياابن رسول اللّه! بسيار جاى تعجّب است، من از اين مرد معجزاتی را مشاهده كردم كه جز برای پیامبران نمیباشد، امام السلام فرمود: یا اوصیای پیامبران، سپس فرمود: آن معجزات برای ماست و او از شيعيان ما نيست، بلكه از محبّين و دوستان ما مى باشد.
والى اظهار داشت : فرق بين شيعه و دوست چیست؟
حضرت فرمود:«شِيعَتُنَا هُمُ اَلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ آثَارَنَا وَ يُطِيعُونَنَا فِي جَمِيعِ أَوَامِرِنَا وَ نَوَاهِينَا وَ مَنْ خَالَفَنَا فِي كَثِيرٍ مِمَّا فَرَضَهُ اَللَّهُ فَلَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا»؛ «همانا شيعيان ما كسانى هستند از آثار ما پیروی می کنند و مطیع اوامر و نواهی ما هستند و هر کس با ما در دستورات الهی مخالفت کند از شیعیان ما نیست.»
🍃وَ مِنْهَا: مَا رُوِيَ عَنْ يُوسُفَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيِّ بْنِ سَيَّارٍ قَالاَ: حَضَرْنَا لَيْلَةً عَلَى غُرْفَةٍ لِأَبِي مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ اَلزَّكِيِّ وَ قَدْ كَانَ اَلْوَالِي فِي ذَلِكَ اَلْوَقْتِ مُعَظِّماً لَهُ إِذْ جَاءَ وَالِي اَلْبَلَدِ وَ مَعَهُ رَجُلٌ مَكْتُوفٌ فَقَالَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَخَذْتُ هَذَا عَلَى بَابِ حَانُوتٍ صَيْرَفِيٍّ فَلَمَّا هَمَمْتُ بِضَرْبِهِ قَالَ إِنِّي مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ وَ شِيعَتِكَ فَكَفَفْتُ فَهَلْ هُوَ كَذَلِكَ. فَقَالَ مَعَاذَ اَللَّهِ مَا هَذَا مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ فَنَحَّاهُ وَ قَالَ اِبْطَحُوهُ فَبَطَحُوهُ وَ أَقَامَ عَلَيْهِ جَلاَّدَيْنِ وَ قَالَ أَوْجِعَاهُ فَأَهْوَيَا إِلَيْهِ بِعِصِيِّهِمَا فَكَانَا لاَ يُصِيبَانِهِ وَ إِنَّمَا يُصِيبَانِ اَلْأَرْضَ. قَالَ فَرَدَّهُ اَلْوَالِي إِلَى اَلْإِمَامِ أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ عَجَباً لَقَدْ رَأَيْتُ لَهُ مِنَ اَلْمُعْجِزَاتِ مَا لاَ يَكُونُ إِلاَّ لِلْأَنْبِيَاءِ. فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ أَوْ لِلْأَوْصِيَاءِ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا هِيَ لَنَا وَ هُوَ لَنَا مُحِبٌّ . فَقَالَ اَلْوَالِي مَا اَلْفَرْقُ بَيْنَ اَلشِّيعَةِ وَ اَلْمُحِبِّينَ فَقَالَ شِيعَتُنَا هُمُ اَلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ آثَارَنَا وَ يُطِيعُونَنَا فِي جَمِيعِ أَوَامِرِنَا وَ نَوَاهِينَا وَ مَنْ خَالَفَنَا فِي كَثِيرٍ مِمَّا فَرَضَهُ اَللَّهُ فَلَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا🍃
📚 الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۶۸۳
📢 روایت با جزئیات بیشتر در👈 التفسير المنسوب إلى الإمام العسکري عليه السلام، ج ۱، ص ۳۱۶
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#شیعه
#محبت_اهل_بیت_ع
#کرامت
🎁 برای دسترسی به مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@tabligheslam
✳️ ثواب آشنا کردن مردم با امام زمان عج
✅ برتر از صد سال عبادت!!
🌼امام سجاد عليه السلام :
🍂خداوند عز و جل به موسى عليه السلام وحى كرد : «مرا محبوب خلقم گردان و خلقم را محبوب من گردان».
موسى عليه السلام گفت : پروردگارا ! چگونه اين كار را انجام دهم ؟
فرمود : «نعمت ها و عطاهاى مرا به آنان يادآورى كن، تا مرا دوست بدارند، كه اگر شخصِ گريزان از درگاهم و يا گمراه شده از آستانم را بازگردانى و هدايت نمايى، از عبادت صد ساله اى كه روزهايش را روزه دار و شب هايش را شب زنده دار باشى، برايت برتر است»
موسى عرض كرد: بنده گریزان از درگاهت کیست؟ خداوند فرمود: آن بنده ای عاصی و مُتمرِّد و سرکش است که از فرمان من سرپیچی و عصیان می کند. موسی عرض کرد: بنده گمراه از آستانهات كيست؟ خداوند فرمود: کسی که امام زمانش را که او را آگاه میکند، نشناسد و یا پس از شناخت او به حضور او نرسد و به احکام دینش آشنا نگردد؛ چون امام است كه شريعت مرا به آنها مىشناساند و عبادت واقعى مرا براى آنان بيان مىكند و به وسيله هدايت امام به رضوان الهی مىرسند.🍂
🍃 تَفْسِيرِ اَلْعَسْكَرِيِّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ : أَوْحَى اَللَّهُ إِلَى مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : حَبِّبْنِي إِلَى خَلْقِي، وَ حَبِّبْ خَلْقِي إِلَيَّ، قَالَ: يَا رَبِّ، كَيْفَ أَفْعَلُ؟ قَالَ ذَكِّرْهُمْ آلاَئِي وَ نَعْمَائِي لِيُحِبُّونِي، فَلَأَنْ تَرُدَّ آبِقاً عَنْ بَابِي أَوْ ضَالاًّ عَنْ فِنَائِي خَيْرٌ لَكَ مِنْ عِبَادَةِ مِائَةِ سَنَةٍ صِيَامٌ نَهَارُهَا وَ قِيَامٌ لَيْلُهَا. قَالَ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : وَ مَنْ هَذَا اَلْعَبْدُ اَلْآبِقُ مِنْكَ؟ قَالَ: اَلْعَاصِي اَلْمُتَمَرِّدُ. قَالَ: فَمَنِ اَلضَّالُّ عَنْ فِنَائِكَ؟ قَالَ: اَلْجَاهِلُ بِإِمَامِ زَمَانِهِ يُعَرِّفُهُ اَلْغَائِبُ عَنْهُ بَعْدَ مَا عَرَفَهُ، وَ اَلْجَاهِلُ بِشَرِيعَةِ دِينِهِ يُعَرِّفُهُ شَرِيعَتَهُ وَ مَا يَعْبُدُ رَبَّهُ وَ يَتَوَصَّلُ بِهِ إِلَى مَرْضَاتِهِ.🍃
📚التفسير المنسوب إلى الإمام العسکري عليه السلام، ج ۱، ص ۳۴۲
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#امام_زمان_عج
#عبادت
🎁 برای دسترسی به مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@tabligheslam
✳️ شناخت خدا؛ یعنی شناخت امام زمان عج!
🌼امام صادق(عليه السّلام) :
🍃يك روز حسين بن على(عليه السّلام) نزد اصحاب خود رفت و فرمود: اى مردم خداوند نيافريده بندهها را جز براى اينكه او را بشناسند و چون او را شناختند او را بپرسند و چون او را بپرستند، از پرستش هر چه جز او است بی نیاز شوند، پس مردى به آن حضرت گفت: ای فرزند رسول خدا(صلّى الله عليه و آله) پدر و مادرم به قربانت، شناخت خدا چيست؟ فرمود: شناخت مردم هر زمانى، امام خود را كه بر آنها فرمانبردن از او واجب است. 🍃
🍂 في كِتَابِ عِلَلِ اَلشَّرَائِعِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: خَرَجَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإِذَا عَبَدُوهُ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اَللَّهِ؟ قَالَ:
مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِي تَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ.
📚 تفسير نور الثقلين، ج ۵، ص ۱۳۲
#حدیث
#امام_زمان_عج
🎁 برای دسترسی به مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@tabligheslam
✳️ وقتی امام زمان خود را نشناسی، خدا را چگونه میشناسی👈
❓سوال؛ خواستم برام خدای وهابیت را از کتبشان توضیح دهید که آن ها معتقد به چه خدایی هستند و صفات خدا را چه چیزهایی می دانند؟
✅ پاسخ! برای شناخت خدایی که وهابیت به آن معتقد است به برخی از نظریات ابن تیمیه موسس این فرقه ضاله اشاره می کنیم
۱. تصریح ابن تیمیه بر جسمانیت خداوند:
او می گوید:
« در جایی از کتاب خدا و سنت رسول و سخنان امت سلف و پیشوایان دینی نیامده است که خداوند جسم نبوده و از جسمانیت و عرض بودن منزه است. از این رو انکار معنایی که شرع و عقل آن را نفی نکرده نوعی نادانی و گمراهی است»[1]
۲- خدای وهابیت سوار بر پشه:
ابن تیمیه می گوید:
« اگر خداوند بخواهد می تواند با قدرت خویش بر پشت پشه ای هم سوار شود حال چرا نتواند بر روی عرش استقرار یابد»[2]
۳- خدای وهابیت هر شب در آسمان دنیا:
ابن تیمیه می گوید:
« خداوند عز و جل هر شب از آسمان به زمین می ٱید کسی که منکر این سخن گردیده و یا آن را توجیه کند بدعت گذار و گمراه است»[3]
۴- خداوند وهابیت با تمام اعضا جز ریش و عورت:
ابویعلی استاد ابن تیمیه می گوید:
« نسبت به آنچه در صفات حق گفته می شود از قول من نقل کنید که من جز ریش و عورت هر عضوی را برای خدا قائلم »[4]
۵- خدای وهابیت جوان با صورتی بی ریش و بی مو:
نقل می کنند: « پیامبر پروردگارش را در شمایل جوانی با صورتی بی مو وبا پوششی از لولو وبا قدم ها وپاهای سبزه وگندمگون مشاهده کرد»[5]
سیوطی از پیامبر روایت میکند که گفت:
«پرودگارم را در قالب جوانی با موهایی پرپشت تا سرشانه دیدم»[6]
۶- خدای وهابیت با انگشتانی سرد در میان کتف های پیامبر:
نقل می کنند که پیامبر فرمود: « در خواب خدا را به زیباترین قیافه دیدم که فرمود یا محمد فرشتگان من در چه مطلبی با هم منازعه می کنند. گفتم نمی دانم. پس از این که آن پرسش را سه بار تکرار کرد و پاسخ منفی شنید دستش را میان دو کتف من گذارد چنان که سردی انگشتانش را در سینه ام حس کردم»[7]
۷- خدای وهابیت هروله کنان می دود:
علمای وهابی چنین فتوا داده اند:
« آری صفت هروله ( دوان دوان رفتن خدا ) در حدیث قدسی که بخاری و مسلم نقل کرده اند آمده است که اگر بنده قدم زنان به سویم آید من دوان دوان به سوی او خواهم شتافت»[8]
سایر مشخصات خدای وهابیت:
۸- خدای آنان در شکل و قیافه حضرت آدم با قامتی 60 ذراعی است چنان که از پیامبر نقل می کنند:
« خداوند آدم را به شکل خود و با قدی شصت ذراعی خلقت فرمود»[9]
۹-خدای وهابیت خدایی است که بر اساس روایاتشان می توان با او چانه زد و به خواسته های خود رسید[10]
خدای آنان دارای پا و ساق پای عریان است[11]
1- 1- خدای آنان تعجب می کند و می خندد:
« ابوهریره می گوید:
« روز بعد آن مرد مهمان نواز به حضور پیامبر شرفیاب شد حضرت فرمود امشب خداوند با رفتار و روش مهمان نوازی شما به خنده افتاد و از کار شما تعجب کرد»[12]
پی نوشت:
[1] - التاسیس فی رد اسس التقدیس ج1 ص101
[2] - همان مدرک ص568
[3] - کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه ( مجموع الفتاوی ) ج5 ص61
[4] - العواصم من القواصم ص210
[5] - میزان الاعتدال،ج2 ص363
[6] - جامع الاحادیث،ج4 ص396 باب 3
[7] - سنن ترمذی ج5 ص368
[8] - فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث و الافتاء ج3 ص196
[9] - صحیح بخاری ج5 ص22۹9 و صحیح مسلم ج4 ص2183
[10] - صحیح بخاری ج1 ص277 و ج5 ص2403
[11] - صحیح بخاری ج6 ص2706
[12] - صحیح بخاری ج3 ص1382
📚سایت حوزه
#خداشناسی
#امام_زمان_عج
#وهابیت
🎁 برای دسترسی به مطالب تبلیغی
بپیوندید👇👇👇
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@tabligheslam