eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
441 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴امام هادی علیه‌السلام و پیروزی در نبرد با شش خلیفه عباسی ⚫️شهادت امام هادی علیه‌السلام تسلیت باد! ▫️مقام معظم رهبری: ▪️«در نبرد بین (علیه‌السّلام) و خلفایی که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی (علیه‌السّلام) بود؛ این باید در همه‌ی بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد. ▫️در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکی پس از دیگری، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله‌ی کوتاهی مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکی به‌دست پسرش کشته شد، دیگری به دست برادرزاده‌اش و به همین ترتیب بنی‌عباس تار و مار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسگری (علیهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبه‌روز وسعت پیدا کرد؛ قوی‌تر شد. ▪️حضرت هادی (علیه‌السّلام) چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در بودند؛ آن‌جا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگی می‌کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترک‌های خودمان؛ ترک‌های آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از و و از همین منطقه‌ی و آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمی‌شناختند و از اسلام سر در نمی‌آوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم می‌شدند و با عرب‌ها - مردم - اختلاف پیدا کردند. @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام حسن عسکری (علیه السلام) 🔹«ابومحمدحسن‌بن‌علی‌عسکری علیه السلام» (۲۳۱ یا ۲۳۲ - ۲۶۰ ه.ق) پس از شهادت پدر بزرگوارشان در سال ۲۵۴ هجری به رسیدند. سال های امامت ایشان در شهر و غالبا تحت کنترل شدید سپری شد. به نحوی که ارتباط آن حضرت با بسیار محدود و تنها به وسیله آن حضرت بود. آن حضرت در سال ۲۶۰ هجری به وسیله زهری که به دستور به ایشان خورانده شد به رسیدند. (علیه السلام)، پدر حجت خدا بر زمین، (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) می باشند. 💠«کنیه و القاب» 🔹کنیه آن حضرت است و این کنیه را (علیه السلام) بر ایشان نهاده اند [۱] که اشاره به این دارد که فرزند آن حضرت، (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که روایات ائمه پیشین ایشان را معرفی نموده بودند. آن حضرت که هر کدام آینه‌ و والای ایشان است، عبارتند از: : ایشان از هر آلایش و پلیدی پاک بودند. [۲] : ایشان و نشانه راهیابی و حرکت در صراط مستقیم برای عالمیان بودند. [۳] 🔹: سامرا یک منطقه نظامی به شمار می رفت و امام را به خاطر اقامت در آنجا (یا محله ای از آنجا) لقب دادند. لازم به ذکر است همانطور که مورخان تصریح کرده اند، اگر در جایی لقب «عسکری» به تنهایی بکار رود مراد است نه پدرشان. [۴] : ایشان شریف ترین و انسان روزگار خود بودند جان و دل خود را پاک کرده در راه اعمال نیک پرورش داده بودند. [۵] 🔹: خداوند ایشان را با و اجابت دعا، ویژه و خاص خود گردانیده بود. [۶] : ایشان خاموش بودند و جز به یاد خدا، تعلیم و حکمت گویی، لب نمی گشودند. [۷] : ایشان بودند در تیرگی ها و مردم را به و تقوا راهنمایی می کردند. [۸] : ایشان انسان زمان خود بودند و بیش از هر کس پاسدار احکام دین و متکی به پروردگار به شمار می رفتند. [۹] : عنوانی است که امام جواد و (علیهم السّلام) هر دو به آن شهرت یافته اند. [۱۰] 💠«شمایل امام» 🔹احمد بن عبیدالله بن خاقان، خصوصیات ظاهری و رخسار حضرت را چنین توصیف می کند: « (علیه السلام)، گندمگون، درشت چشم، نیکو قامت، خوبروی و خوش اندام بود و هیبت و جلالی تمام داشت». [۱۱] همچنین گروهی رخسار امام را گندمگون مایل به سپید دانسته اند. [۱۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] اخبار الدول، ص ۱۱۷؛ بحرالانساب، ص. [۲] همان. [۳] همان. [۴] همان. [۵] تحفۀالانام، ص ۸۷. بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۳۶. [۶] تحفۀالانام، ص ۸ [۷] همان. [۸] جوهرة الکلام، ص ۱. [۹] سفینۀالبحار، ج ۱، ص ۲۵۹. [۱۰] بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۲۳۶. [۱۱] همان. [۱۲] همان، ص ۲۳۸ منبع؛ ویکی اهل البیت (علیهم السلام) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا متوکل «امام هادی» (علیه السلام) را از مدينه به سامرا منتقل کرد؟ 🔹 براى زير نظر گرفتن (علیه السلام) از روش نياكان پليد خود استفاده مى كرد و در صدد بود به هر وسيله ممكن فكر خود را از طرف حضرت راحت كند. مأمون از طريق وصلتى كه با حضرت جواد (علیه السلام) برقرار كرد، توانست كنترل و سانسور را حتى در درون خانه امام برقرار سازد، و تمام حركات و ملاقات هاى حضرت را زير نظر داشته باشد. 🔹پس از شهادت امام جواد (علیه السلام) و جانشينى (عليه السلام) به جاى پدر، ضرورت اجراى چنين نقشه‏ اى بر خليفه وقت كاملاً روشن بود، زيرا اگر (علیه السلام) در مدينه اقامت مى كرد و خليفه به او دسترسى نمى داشت، قطعاً براى حكومت جابرانه او خطر جدى در بر مى داشت. اينجا بود كه كوچكترين گزارشى درباره خطر احتمالى ، خليفه را به شدت نگران ساخت و منجر به انتقال امام به گشت. 🔹توضيح اينكه: «عبدالله بن محمد هاشمى»، فرماندار وقت مدينه، طى نامه‏ اى خليفه را به شدت از فعاليت هاى سياسى (علیه السلام) نگران ساخت و پايگاه اجتماعى آن حضرت را براى تشريح كرد؛ [۱] ولى حضرت با ارسال نامه‏ اى براى متوكل ادعاهاى «عبدالله» را رد كرد و از او به متوكل شكايت كرد. مانند اغلب سياستمداران جهان، با يك حركت مزورانه و دو پهلو، از يك طرف «عبدالله بن محمد» را از كار بركنار كرد و از طرف ديگر به كاتب دربار خويش دستور داد نامه‏ اى به حضرت بنويسد كه بر حسب ظاهر علاقه متوكل را نسبت به (علیه السلام) بيان مى كرد، ولى در واقع دستور جلب محترمانه! حضرت بود. 🔹نامه بدين مضمون بود: «به نام خدا، پس از حمد و ثناى خداوند، اميرالمؤمنين شما را خوب مى شناسد، شخصيت، بزرگوارى و نسبت و قرابت شما را با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رعايت مى كند، و تنها هدف او جلب رضايت و خشنودى خداوند و شما است. اكنون دستور دادند كه طبق درخواست شما فرمانده جنگ و امام جمعه شهر، عبدالله بن محمد، كه مرتكب خلاف اهانت به شما شده است، بركنار و به جاى او محمد بن فضل منصوب شود. او دستور دارد در برابر امر شما مطيع بوده در تكريم و تعظيم شما نهايت سعى و كوشش را به عمل آورد تا بدان وسيله به خدا و رسول او و اميرالمؤمنين (متوكل) تقرب جويد؛ 🔹اميرالمؤمنين مشتاق ديدار شما است تا تجديد عهدى صورت گيرد، اگر مايل به زيارت خليفه باشيد و به آن علاقه داريد مى توانيد به اتفاق خانواده و دوستان و علاقه‌مندان حركت كنيد. برنامه سفر به اختيار خودتان است، هرجا خواستيد توقف نماييد. در صورت تمايل، خدمتگزار خليفه، «يحيى بن هرثمه»، ملازم ركاب خواهد بود و به خدمتگزارى شما مفتخر خواهد شد، زيرا شما نزد ما محترم هستيد و ما شديداً به شما علاقه‌منديم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته». [۲] 🔹بدون ترديد (علیه السلام) از سوء نيت آگاه بود، ولى چاره‏ اى جز رفتن به نداشت، زيرا قبول نكردن دعوت متوكل سندى در تأييد گفتار سعايت كنندگان مى شد، و باعث تحريك بيشتر مى گرديد و بهانه بيشترى به دست او مى داد كه تضييقات و مشكلات فراوانى را براى حضرت فراهم كند. دليل اينكه (علیه السلام) از نيت شوم متوكل آگاه بود و به ناچار به اين سفر اقدام نمود، جملاتى است كه امام بعدها در سامرّاء مى فرمود: «مرا از مدينه با با سامرّاء آوردند». [۳] در هر حال امام نامه دعوت را دريافت داشت و ناگزير همراه «يحيى بن هرثمه» عازم سامرّاء گرديد. [۴] پی نوشت‌ها: [۱] مجلسى، بحار الأنوار، الطبعه الثانيه، المكتبه الاسلاميه، ۱۳۹۵ق، ج‏ ۵۰، ص ۲۰۰، شيخ مفيد، الارشاد، قم، مكتبه بصيرتى، ص ۳۳۳. علاوه بر عبدالله بن محمد، طبق نقل مسعودى، «بريحه عباسى» نيز، كه مسئول نظارت بر اقامه نماز در حرمين (مكه و مدينه) بود، بارها به متوكل نوشت: اگر احتياجى به حرمين دارى، على بن محمد را از آنجا اخراج كن، زيرا او مردم را به سوى خود دعوت مى كند و گروه انبوهى به او گرويده‏ اند (اثبات الوصيه، الطبعه الرابعه، نجف، المطبعه الحيدريه، ۱۳۷۴ق، ص ۲۲۵). [۲] مجلسى، همان كتاب، ج ۵۰، ص ۲۰۰ [۳] مجلسى، همان كتاب، ص ۱۲۹ 📕سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰ش، ص ۵۷۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام حسن عسکری» (علیه السلام) نماد فضیلت ها (بخش اول) 🔸 (علیه السلام) یازدهمین پیشوای شیعه، رهبری که در تمام عمر کوتاه خویش (۲۸ سال) مدّتی را در پادگانی در ، به همراه پدرش امام هادی (علیه السلام) تحت مراقبت بسیار شدید دستگاه استبدادی قرار داشت، و بعد از شهادت پدر بزرگوارش، این حالت استمرار یافت و نیز بارها به زندان جبّاران زمان، گرفتار شد. 🔹دوران امامت بیش از شش سال به درازا نکشید. امام (عليه السلام) همانند پدرانش به همه و آراسته، و از همه بدی ها پیراسته بود. او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنانِ کینه ورز و سرسخت، به مدح و ستایش او پرداخته اند. برای نشان دادن این حقیقت، به چند نمونه اشاره می شود. 💠تجلّی فضائل 🔹احمد بن عبیدالله بن خاقان ـ که پدرش از مهره های مهم دستگاه خلافتِ ستم پیشه بنی عبّاس و از وزیران آن به شمار می رفت و خود نیز از مخالفان و معاندانِ سرسخت ائمه معصومین (علیهم السلام) بود و که در برهه ای، از طرف حکومت، مسئولیت گرفتن مالیات را در قم، به عهده داشت ـ می گوید: من در سامرّا ندیدم و نشناختم مردی را در میان علویّان، همانند (علیه السلام). 🔹حضرت از جهت وقار، عفاف، بزرگواری و بخشندگی، در میان علویّان، فرماندهان ارشد نظامی، وزراء و همه مردم، و بود؛ و با هر کس سخن می گفتی، او را می ستود و به نیکی یاد می کرد. 🔹روزی (علیه السلام) بر پدرم عبید الله بن خاقان وارد شد، من او را نگریستم؛ آثار و و از سیمای او پیدا بود. پدرم، مقدم او را گرامی داشت و او را بسیار تکریم کرد. من از این روش پدرم، ناراحت و عصبانی شدم، از او سبب این بزرگداشت را پرسیدم، و خواستم که آن شخصیّت را به من معرّفی کند، پدرم گفت: 🔹«او پیشوای شیعیان و بزرگ خاندان بنی هاشم است. او کسی است که شایستگی پیشوایی امّت را داراست، چون خصلت های برجسته ای دارد؛ همچون: فضیلت، پاکی، وقار و متانت، صیانت نفس، زهد و بی رغبتی به دنیا، عبادت، اخلاق نیکو، صلاح و تقوا». آنگاه احمد بن عبیدالله می افزاید: ابومحمّد ابن الرّضا، در نهایت بزرگی و والائی بود». 💠اخلاق وتحوّل آفرینی 🔹حکومت ستمگر بنی عبّاس، (علیه السلام) را نزد شخصی به نام: علی بن نارمش ـ که یکی از عناصر جنایتکار و از دشمنان سرسخت آل ابوطالب بود ـ زندانی کرد. به او گفتند: (علیه السلام) را تا توان داری، آزار و اذیّت ده و او را به قتل برسان. از زندان نمودن حضرت، چند روزی نگذشت، تا اینکه دیدند علی بن نارمش با آن همه دشمنی و عداوت، در برابر (علیه السلام) سر به زیر افکنده و آن چنان جذبه و عظمت و خُلق و خوی (علیه السلام) در او تأثیر نهاده که به حضرت نگاه نمی کند. 🔹وقتی (علیه السلام) از این زندان خلاص شد، علی بن نارمش آن چنان دچار تحوّل روحی و معنوی گردید که دیدگاهش درباره حضرت، تغییر یافت و در گروه شایستگان زمان قرار گرفت. 🔹بار دیگر (علیه السلام) را نزد صالح بن وصیف زندانی کردند؛ او نیز شخصی پلید و بی رحم بود. گروهی از جنایت پیشگان بنی عبّاس نزد صالح بن وصیف رفتند و درباره (علیه السلام) به گفت‌وگو پرداختند. زندان‌بان به آنان گفت: آخر من چه کار کنم؟ دو نفر از بدترین افراد را بر او گماشتم، بعد از گذشت چند روز، با شگفتی دیدم آن دو به نماز، عبادت و روزه روی آورده اند، به آنان گفتم: چه چیز اتفاق افتاده است؟ 🔹گفتند: «ما چه گوییم در پیرامون مردی که روزها روزه و شب ها تا سحر نماز می خواند، کمتر سخن می گوید و به کارهای غیر ضروری نمی پردازد! ما هنگامی که به او می نگریستیم، بدنمان به لرزه می افتاد و توان استقامت در خود نمی دیدیم.» ... نویسنده: ابوالحسن ربّانی منبع: حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام حسن عسکری (علیه السلام) نماد فضیلت ها (بخش دوم و پایانی) 🔸 (علیه السلام) یازدهمین پیشوای شیعه است، رهبری که در تمام عمر کوتاه خویش (۲۸ سال) مدّتی را در پادگانی در ، به همراه پدرش امام هادی (علیه السلام) تحت مراقبت بسیار شدید دستگاه استبدادی قرار داشت، و بعد از شهادت پدر بزرگوارش، این حالت استمرار یافت و نیز بارها به زندان جبّاران زمان، گرفتار شد. 🔹امام (عليه السلام) همانند پدرانش به همه و آراسته، و از همه بدی ها پیراسته بود. او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنانِ کینه ورز و سرسخت، به مدح و ستایش او پرداخته اند. برای نشان دادن این حقیقت، به چند نمونه اشاره می شود. 💠سخاوت و بخشندگی 🔹 (علیه السلام) بسان اجداد بزرگوارش در بخشندگی و کمک به مردم یگانه روزگار بود. شخصی به نام محمد بن علی همراه پدرش ـ که از خاندان علویان بودند، ولی از گروه واقفیّه به شمار می رفتند ـ در زندگی دچار بحران شدند و در مضیقه مالی سختی قرار گرفتند. وی می گوید: پدرم گفت: برویم نزد این مرد ـ امام حسن عسکری ـ چون او را زیاد شنیده بودیم. 🔹در راه که می رفتیم، پدرم گفت: ای کاش آن حضرت برای برآورده شدن سه نیاز من، کمکم کند! من هم با خود گفتم: ای کاش به سه نیاز من توجّه و عنایت کند! نزد آن حضرت رفتیم، از حال ما پرسید، پاسخ دادیم. هنگامی که با (علیه السلام) خداحافظی کرده و از خانه خارج شدیم، خادم حضرت آمد و به اندازه ای که نیاز داشتیم و آرزو کرده بودیم، کیسه هایی از اشرفی به ما داد. آنان با آنکه از (علیه السلام) کرامت دیدند؛ ولی دست از مرام خود برنداشتند. 💠پاسداشتِ نماز 🔹 (علیه السلام) به بسیار اهتمام می داد و نماز را بزرگ می داشت. ابوهاشم جعفری که یکی از یاران خاصّ و ویژه آن بزرگوار بود، می گوید: نزد (علیه السلام) بودم. حضرت در حال نوشتن نامه بود که وقت اداء فرا رسید، آن بزرگوار نامه را به سوئی نهاد و برای خواندن نماز حرکت کرد. از نماز که فارغ شد، دوباره تشریف آورد و قلم را برداشت و شروع کرد به نوشتن نامه. 💠ترغیب به خدمت رسانی ابوهاشم می گوید: روزی در محضر (علیه السلام) بودم؛ آن حضرت فرمود: «یکی از درب‌های بهشت، بابُ المعروف است. از آن درب کسی داخل بهشت نمی شود، مگر اینکه در دنیا کارهای نیک انجام داده و به کمک و خدمت نماید». تا این را از حضرت شنیدم، خدا را سپاس گفتم و بسی خشنود گردیدم، زیرا یکی از برنامه های زندگی من، خدمت رسانی به مردم و رفع نیاز پابرهنگان و محرومان بود. تا این مطلب در دلم گذشت، حضرت به من نگاه کرد و فرمود: «بله، کسانی که در این جهان به کمک می کنند، در جهان دیگر نیز سر بلند و جایگاه آنان برجسته است. ای ابوهاشم! خدا تو را از این گروه قرار دهد، خدای تو را رحمت کند». نویسنده: ابوالحسن ربّانی منبع: حوزه نت @tabyinchannel