✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️منظور از «معاقبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ (بخش سوم و پایانی)
🔸#علماى_اخلاق براى #جهادبانفس امورى را بيان كرده اند كه #التزام به آنها لازم است. يكی از اين امور، #معاقبه است كه بعد از «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» قرار دارد. بعضى همين چهار مرحله را برشمرده اند، ولى بعضى ديگر مثل مرحوم فيض كاشانى در «محجة البيضاء» دو تاى ديگر يعنى #مجاهده و #معاتبه [توبيخ] را هم اضافه كرده اند، كه شايد بتوان به گونه اى اين دو را در همان #معاقبه ادغام كرد؛ ولى ما به تبع مرحوم فيض اين دو را نيز شرح مى دهيم:
2⃣«معاتبه» (توبيخ نفس)
🔹دانستيمكه #دشمنترين_دشمنان، #نفس است و امر كننده به #پليديها و ميل كننده به #شر و فرار كننده از خير است؛ و از طرفى امر به #تزكيه_نفس و كشاندن آن به سوى #عبادت_پروردگار و خالقش، و نهی از شهواتش شده ايم، و اينكه آن را از لذاتش جدا كنيم.
🔹اگر در اين كار اهمال كنيم #طغيان كرده، به طورى كه ديگر #قابل_كنترل نمى باشد، لذا بايد با تازيانه #توبيخ و #عتاب و #ملامت هر لحظه بر گرده آن زد، تا از مسير خود منحرف نشود. اگر به اين مقام ملامت رسيد #نفس_لوّامه مى شود، كه اگر رشد كند به مقام عالى #نفس_مطمئنه مى رسد.
پس تا به #پند و وعظ #نفس خود مشغول نشده اى، به پند دادن ديگران مپرداز.
🔹خداوند تعالى به #حضرت_عيسى (عليه السلام) وحى فرستاد كه «يَابنَ مَريَمَ عِظْ نَفسَكَ فَاِنْ اِتَّعَظْتَ فَعِظ النَّاسَ وَ اِلَّا فَاستَحىِ مِنِّى»؛ [۱] (اى فرزند مريم، #نفس خود را #پند ده، وقتى خود پند گرفتى آن وقت #مردم را پند ده، و گرنه از من حيا كن!). وقتى #خود را ساختى، #مردم هم سريعاً از #خودسازى تو ساخته مى شوند: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ». [۲]
🔹پس اى برادر! از #هواى_نفس متابعت مكن كه #پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «الكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسُهُ وَ عَمِلَ لِما بَعدَ المَوتِ وَ الاَحمَقُ مَنْ اَتْبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهَا وَ تَمَنَّى عَلَى اللهِ الاَمَانِىّ»؛ [۳] (#دانا كسى است كه #نفسش ضعيف شده، و براى بعد از مرگش #عمل مى كند، و #احمق و نادان كسى است كه متابعت #هواى_نفس كرده و از خدا، آرزوها [ی غيرمعقول و دور و دراز] تمنّا مى نمايد).
🔹اگر اين مراحل به خوبى طى شد ديگر جاى #صفات_رذيله تقلّب و دزدى و تكبر و نخوت نيست، و #انسان چنان مى شود كه در برابر حق، مثل على بن يقطين صورت بر خاك سياه مى گذارد و از ابراهيم جمال ساربان مى خواهد تا كف كفش خود را بر صورت آن وزير هارون گذارد.
🔹داستانش اين بود كه در اثر بى اعتنايى علی بن يقطين به ابراهيم جمّال - كه يكى از دوستان #امام_كاظم (عليه السلام) بود - حضرت به او بى اعتنايى كردند و گفتند: بايد رضايت او را حاصل كنى. ابن يقطين براى رضايت ابراهيم جمّال، صورت بر خاك درب خانه او گذارد، و از او خواست براى اين كه #امام_كاظم (عليه السلام) عذر او را بپذيرد و #خداوند از او درگذرد، ته كفش خود را روى صورت وى گذارد، و آن ساربان با اصرار على بن يقطين چنين كرد و على بن يقطين گفت: «اللّهم اشْهَدْ»؛ (خدايا تو شاهد باش [كه بنده ات از من گذشت]).
🔹آرى اگر #دستورات_اسلامى و گفتار #اولياء_الهى عمل شود، پشت وزير را هم خم كرده و صورتش را به خاك تقرب الهى مى گذارد، آن هم وزير كسی مثل هارون كه به ابر مى گفت: «هر كجا مى خواهى ببار، كه از مُلك و سلطنت من خارج نيست!».
🔹آرى با #عمل به راهيان اين راه، على بن يقطين تربيت مى شود به طوری كه #امام_کاظم (عليه السلام) به اصحاب خود مى فرمودند: «اگر مى خواهيد يكى از صحابى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را ببينيد، در صورت او نظر كنيد» و نيز مى فرمودند: «من شهادت مى دهم كه او اهلِ بهشت است».
🔹خداوند ما را در مسير خود موفق و در عمل به مراحل فوق مؤيّد فرمايد! انشاء الله تعالى. مرحوم «الهى» آن مست باده معارف در ذيل اين فراز «اِنْ اِسْتَصْعَبَتْ عَلَيهِ نَفْسُهُ فِيمَا تَكرَهُ لَمْ يُعطِهَا سُؤلَهَا فِيمَا تُحِبُّ» چنين گويد: اگر نفسش به طاعت سختى افزود - ز نفس، او هم خوشيها دور بنمود ؛؛ دهد كيفر به كار نفس دونش - كند هنگام خواهشها زبونش.
پی نوشتها؛
[۱] المحجة البیضاء في تهذيب الاحیاء، فيض کاشانی، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، چ۴، ج۸، ص۱۸۰
[۲] سوره ذاريات، آيه ۵۵
[۳] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، همان، ص ۱۸۴
[۴] مرحوم حاج شيخ عباسى قمى در منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل (ع)، جريان على بن يقطين را با رواياتى آورده است.
📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، نسل جوان، قم، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۲۹۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#نفس #مجاهده #محاسبه #اعمال
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد