eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
❌چرا گاهی وعظ و نصیحت‌های خالصانه هم در انسان ‌اثر نمی‌کند؟ 🔷امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «منْ لَمْ یجْعَلِ اللهُ لَهُ واعِظاً مِنْ نَفْسِهِ لَمْ ینْفَعْهُ مَوْعِظَةُ غَیرِهِ‏». هر کسی که خداوند در درونش برای او واعظی از خودش برای خودش قرار ندهد، موعظه دیگران در او اثر نمی‌کند. 🔷شما اگر خیال می‌کنی که پای موعظه دیگران که بنشینی بهره می‌بری، اشتباه می‌کنی! اول باید در #درون_خودت واعظی ایجاد کنی، #وجدان خودت را زنده کنی، آن وقت از موعظه واعظ بیرونی هم استفاده می‌کنی. 📕استاد مطهری، آزادی معنوی، ص ۳۵ @tabyinchannel #کانال_تبیین
! 🔺چقدر سخت است که انسان یقه را بگیرد ! ▫️همینجا سر پل زندگی !!! 🔺چقدردر این یقه گیری از دیگران آسان شده ! ▫️همه را مقصر می دانیم الا این دردانه را ! 🔺چقدر لوسش کرده ایم این بیخود را ! ▫️هرچه آتش بر دنیایمان می بارد از گور همین است ! 🔺دار و ندار اندک زندگی را همین از خود راضی لوس ننر به باد داده ! ▫️آنوقت دادو بیدادمان به آسمان بلند است که آهااااااااااای بگیرید را !!! نه اینکه نفهمیم !!! ▫️اتفاقا هم می فهمیم ! 🔺اما را زده ایم به کوچه !!! ▫️این آسانترین راه برای از عذاب است !! 🔺اما نهههه انگار را فرستاده باشیم دنبال سیاه ! ▫️چرا که اگر باشد اَمانمان را می بُرد ! 🔺مگر می گذارد به چشممان بیاید !!! 🔹مثلا دولت را اصلی وضعیت بار کشور می دانیم ! 👈اما رفته که این دولت خودمان است ! 👈 سربسته ای هم نبود ! 👈چهار سال اش کرده بودیم !!! 👈آن روزها را یادمان رفته که چگونه افتاده بودیم به بازی !! 👈کم نبودند آدمهایی که می گفتند به رای می دهیم که نشود ! 👈خب با این بود که رسیدیم به اینجا ! 🔹یا مثلا فرزند دلبندمان سر به گذاشته ! 👈زمین و زمان را می دانیم !!! 👈الا اینکه کلاهمان را کنیم که خودمان هم بی تقصیر نیستیم ! 👈یادمان رفته لقمه را که به حلقومش روانه کردیم ! 👈یادمان رفته از ای که به خانه آوردیم ! 👈یادمان رفته از های خودمان ! 👈یادمان رفته از های موبایلی پدرانه و مادرانه ! 👈یادمان رفته از اینکه بچه را از همان کودکی باختیار رها کردیم به حال خودش ! ▪️و حالا همه هستیم !!! 🔹به همین زودی فراموش کردیم که چگونه با فریبمان دادند ! 👈 شدیم و خیال کردیم قرار است بیاید ! 👈بی شعوری آن روزها را بیاد دارید !؟ 👈اجناس را تا چند برابر قیمت نقدی و انبار کردیم ! 👈انگار بچه غالب خانواده های ایرانی بود که اینهمه خریدیم و ذخیره کردیم !؟ 😏خیلی ها در این ایام گوجه خوار شدند !!! 🔹عادت کردیم که کنیم هروقت ها رو به باید به بازار ببریم ! 👈و همین باور اقتصادی را این بازی مسخره کرده ! 👈چرا این ملت در پدیده های مثل کالاها برای منفی ندارند !؟ 👈چرا مردم مسلمان شیعه علی(ع) این همه شده اند !!؟ 👈چرا یکبار هم شده سازهای داعشی ! را تحریم نمی کنیم !؟ ▪️تا کی قرار است همه را کنیم و خود را تبرئه !؟ ▪️چرا احساس نمی کنیم !؟ ▪️همین بدون کارمان را سخت کرده ! ▪️دائما می کنیم و دیگری را می دانیم ! ▪️و همین موجب می شود بعدی را مرتکب شویم !!! ▪️باور کنیم که عامل گرفتاری های امروز هستیم ! ▪️اندکی به خود آئیم و راه را برای احتمالی در آینده ببندیم ! @tabyinchannel
☀️☄☀️☄☀️☄☀️☄☀️ ☄ ⭕️ در جامعه‌های دیروز و امروز (بخش دوم) 💠ریشه افکار عمومی در نظام‌های ارزشی جامعه 🔷 یک جامعه، نشانه بستگی فرد و جمع، به یک سری ارزش‌هاست. وقتی کشوری مورد هجوم دشمن قرار می‌گیرد، یک‌یک افراد ملت و جمع آن، برای دفاع از خود، آماده رفتن به میدان جنگ می‌شوند، و جنگ به یک تبدیل می‌گردد. در این حال همگان از قواعد آن پیروی می‌کنند و در جامعه، سرچشمه شرکت افراد آن جامعه، در و زمینه و بستر آن می‌شود. احساس یاری به همنوع، دفاع ملی، نیاز به امنیت، سرکوب دشمن، و ده‌ها احساس دیگر، یک جامعه و مردم آن را تشکیل می‌دهند. 🔷این ارزش‌ها که ناشی از وجدان جمعی مشترک است، به واسطه حراست می‌شوند. قضاوت در مورد افکار عمومی یک قوم یا ملت، با توجه به این ارزش‌ها صورت می‌گیرد. هرچه ریشه ‌دارتر باشد، افکار عمومی‌ای که براساس آن شکل گرفته، پایدارتر و عمیق‌تر خواهد بود. به این ترتیب، می‌تواند به‌ عنوان شاخصی برای تشخیص ماهوی شخصیت اجتماعی آنها به کار بیاید. با مطالعه نوع افکار و شدت و ضعف آن و اشکالی که به خود می‌گیرد، می‌توان به تمایلات عموم پی برد و دریافت، چگونه با فردی و جمعی ارتباط پیدا می‌کند، 🔷و چگونه روابط بین انسان شخصی، و انسان اجتماعی مسلم می‌شود و فرایند دوگانه‌ی شخصی کردن و اجتماعی کردن متبلور می‌گردد. پس ، تنها، عقیده عمومی در مورد یک موضوع یا پدیده نیست، بلکه همان‌گونه که در بالا آمد، گویای در با جمع نیز هست، و از این‌رو فرد و جمع را در قضاوت خود، هوشیار و متعهد می‌سازد و مسئولیت فردی و گروهی را بارور می‌نماید. می‌گویند به آن جامعه بستگی دارد، یا به عبارت دیگر هر ، همان افکار عمومی‌ای است که داراست. 🔷ارزش افکار عمومی در یک جامعه، ارزش تمامی آن جامعه است. چنانچه به‌ خاطر جنایت‌های پی‌درپی یک جانی تهییج بشود، بی‌شک این مردم به بی‌گناهی و عشق و محبت پای‌بندند؛ و برعکس چنانچه در کشوری، بین حقوق زن و مرد، خودی و بیگانه، سیاه و سفید، کوچک و بزرگ و فقیر و ثروتمند، تفاوت و تبعیض وجود داشته باشد، شایستگی، انسانیت و مدنیت در آن کشور جایی ندارد، لذا پدیده‌ای است که آحاد مردم را از طرفی، و جمع ملتی را از طرف دیگر، در برابر یک مسئله اجتماعی ملزم و متعهد می‌سازد و مسئولیت همگان را می‌طلبد. ... 📕کتاب افکار عمومی (ژودیت لازار، ترجمه مرتضی کُتبی) منبع: تبیان @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چرا «وجدان» نميتواند به اندازه «مذهب» جلوی مفاسد اخلاقى و اجتماعى را بگيرد؟ 🔹ممكن است كسى بگويد: اگر نمى تواند صددرصد مفاسد اخلاقى و اجتماعى را ريشه كن سازد و انسان ها را به يك زندگى صحيح و خالى از هر گونه خلافكارى سوق دهد، هم تاكنون نتوانسته اند چنين كارى را انجام دهند و به اصطلاح يك به وجود آورند، پس اين ايراد تنها متوجه وجدان نيست، بلكه گريبانگير مذاهب هم مى باشد. در پاسخ بايد گفت: از نظر نظارت و كنترل اجتماع، دچار نارسايى هايی هست. البته منظور ما اين نيست كه بگوييم: مذاهب در هر اجتماعى كه قدم گذارده است، مفاسد را به كلى ريشه كن ساخته است، بلكه منظور ما مقايسه وجدان و مذهب از نظر «مقدار تأثير در اصلاح فرد و اجتماع و مبارزه با مفاسد گوناگون» ميباشد. ما مى خواهيم ثابت كنيم كه: و عقايد مذهبى صحيح در كنترل اعمال و گفتار انسان به مراتب بيش از تأثير است، حتى چندان قابل مقايسه با هم نيستند. 🔹علاوه بر اين، تعليمات پيامبران بزرگ الهی، تأثيرات ديگرى نيز در تكامل فرد و اجتماع ـ غير از مسئله نظارت بر اعمال ـ دارد كه تأثير وجدان از اين نظر در برابر آن صفر است. نظارت وجدان، نارسايى هايى دارد كه هيچيك از آنها در حكومت عقايد مذهبى ديده نمى شود. به همين دليل ، عميق و ريشه دار و ، ضعيف است. جوامع بزرگى بوده اند كه در سايه تعليمات پيامبران بزرگ، موفق به اصلاحات اساسى و همه جانبه اى در شئون مختلف اجتماعى شده اند، در صورتى كه اگر مى خواستند تنها به نداى وجدان گوش دهند، هرگز چنين موفّقيّتى نصيب آنها نمى شد. 🔹راه دور نرويم؛ اگر امروزه هم اعتقادات مذهبى، با آن همه تحريف ها! از جوامع بشرى برداشته شود و مردمِ جهان هيچگونه مسئوليتى جز مسئوليتِ وجدانى در خود احساس نكنند، به طور يقين مفاسد كنونى چندين برابر مى شود و حتى عدّه اى از مردم به آدم خوارى خواهند پرداخت! اگر دائماً به وسيله رسانه هاى جهان، يك سرى تبليغات صحيح مذهبى متنوع و مطابق با زبان روز و اصول روانشناسى، به گونه اى اجرا شود كه عقايد مذهبى در تمام مردم دنيا زنده و تقويت گردد و ايمان به خدا، روز رستاخيز و پاداش و كيفر اعمال، در كانون دلها جاى‌گير شود، بدون شك چهره دنياى كنونى عوض خواهد شد و مفاسد اخلاقى و اجتماعى به حدّاقل كاهش خواهد يافت؛ ولى اگر همين تبليغات درباره وجدان صورت گيرد، مسلماً يك دهم اين تأثير را نخواهد داشت و علت آن، همان نواقص و نارسايى هاى مختلفى است كه وجدان در كار خود دارد. بنابراين اگر ما مى گوييم: در هيچ قسمت، حتى در قسمت نظارت و كنترل اعمال نمى تواند جاى را بگيرد، به اين دليل است. 📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۳، چ اول‏، (برگرفته از) ص ۸۲ الی ۸۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
☀️☄☀️☄☀️☄☀️☄☀️ ☄ ⭕️آثار بی‌تقوايی در زندگی اجتماعی (بخش اول) 🔶درباره و آثار و پيامدهای آن، بسيار گفته و نوشته شده است، ولی درباره و تاثير آن‌ در زندگی، كمتر تحليلی ارائه شده است. مسلماً بررسی و تحليل آن ميتواند راهگشای خوبی در زمينه بازسازی هنجارهای اجتماعی و جامعه پذيری باشد. نويسنده در اين مطلب با بررسی آيات قرآنی، نگاهی گذرا به در زندگی اجتماعی دارد. 💠 تقوا، اساس هنجارها و فضايل 🔷 ، پرهيز و خودداری از هرگونه پليدی و پلشتی و زشتی است. اين پرهيز به سبب نوعی اتفاق می‌افتد، و از يك نظر، از هرگونه نظارت بيرونی و قانونی قوی‌تر و كاراتر ميباشد؛ زيرا اين شخص است كه وی را از ناهنجاريها، قانون‌شكنيها، تجاوز و تعدی و مانند آن حفظ ميكند. كسی است كه نسبت به هرگونه پليدی عقلانی و عقلايی و شرعی، واكنش منفی نشان ميدهد و به خود اجازه نميدهد تا آن را مرتكب شود. از اين‌رو نسبت به ظلم و بی‌عدالتی، يا زيرپا گذاشتن و يا تهمت و افترا به ديگری خودداری ميكند. اصولا شخص، به عنوان يك عمل ميكند، و و سالم به وی اجازه نميدهد، تا به سوی ، و يا خلافی حركت كند. اصولاً انسان سالم نسبت به زشتيها و بدكاری‌ها واكنش منفی نشان ميدهد و آن را همانند بوی بدی ميداند كه بينی خود را ميگيرد، تا آن را استشمام نكند. 🔷بر اين اساس ميتوان گفت كه و پرهيزگاری، و رفتارهای درست و سالم اجتماعی است. جامعه‌ای اگر بخواهد از افراد سالم برخوردار باشد، بايد در حوزه‌ ، سرمايه‌گذاری كند؛ زيرا تقوا، بنياد اخلاق، هنجارها، رفتارهای سالم و اجتماعی و عامل نظارتی درونی و قوی برای است. بنابراين اگر جامعه‌ای بخواهد در مسير درست قرار گيرد و شهروندان آن، قانون را در همه حال به دور از هرگونه هزينه اضافی اجرايی كنند، می‌بايست به آنها بها دهد. ، به دولت امكان ميدهد شهروندانی داشته باشد كه را به سبب و فشار درونی اجرا ميكنند و هرگز به خود اجازه نميدهند، تا برخلاف قانون رفتار نمايند. اين مساله موجب ميشود تا دولت هزينه‌ای كمتر برای نظارت و اجرای قانون توسط شهروندان بپردازد. بر اين اساس تقوا به عنوان اساس هنجارهای قانونی و اجتماعی مورد تاكيد قرار ميگيرد. ... نويسنده: سلمان عزيزی منبع: فارس @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «علم اليقين»، «حق اليقين» و «عين اليقين» در قرآن چيست؟ 🔹واژه و مشتقات آن ۲۸ بار در بكار رفته است، كه هشت كاربرد آن بصورت كلمه يقين است. واژه به معنای از بين رفتن شك است؛ [۱] بنابراين وقتی می گوييم كسى دارای است كه قبلا دچار شده باشد. كسی است كه پس از سرگردانی شك، به و آگاهى برسد. به همين دليل است كه را هميشه مقابل بكار می برند، نه مقابل علم؛ زيرا به كسى كه بدون سابقه شك، به آگاهی برسد عالم می گويند، نه موقن. در سه اصطلاح در ارتباط با بكار رفته است كه نشان دهنده است. قرآن از «علم اليقين»، «عين اليقين» و «حق اليقين» سخن گفته است. مفسران در بيان تفاوت اين سه مرتبه از يقين چنين گفته اند: 1⃣«»: علمی است كه از روی پديد آمده باشد، بطوری كه احتمال خلاف در آن نباشد. مانند اينكه انسان از دود پی به وجود آتش ببرد و اين مرتبه اول يقين است 2⃣«»: يقينی است كه از روی و پديد می آيد، و نسبت آن با علم اليقين مثل ديدن است به شنيدن. در مثال بالا مانند ديدن خود آتش است. 3⃣«»: امری است و و صرفا يك يقين ذهنی يا نفسانی نيست كه خطا در آن راه نداشته باشد. در مثال مذكور مانند اين است كه انسان در آتش بسوزد و سوزش آن را لمس كند. [۲] 🔹در سوره تكاثر، آیات ۵ تا ۷، به دو مرتبه اول يقين اشاره شده است: «كلاََّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ، لَترََوُنَّ الجَْحِيمَ، ثُمَّ لَترََوُن لَتَرَوُنَّهَا عَينَْ الْيَقِين» (چنان نيست كه شما خيال می كنيد، اگر شما (به آخرت) داشتيد، قطعاً جهنّم را خواهيد ديد! سپس آن را به خواهيد ديد). چنانچه می بينيم در اين آيه ابتدا به اشاره شده، كه اگر انسان ها «علم اليقين» داشتتند، با می توانستند را در همين دنيا مشاهده كنند و را ببينند؛ 🔹و در آيه بعد به اشاره كرده كه گفتيم مانند ديدن خود آتش است، كه در اينجا منظور ديدن جهنم در قيامت است. [۳] مرتبه آخر يقين كه گفتيم اتحاد با حقيقت است، در آيه ۵۱ سوره حاقه آمده است: «وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِين» و آن (قرآن) است! در اين آيه دانسته شده است، يعنى مرتبه آخر يقين است كه هيچ شكی در آن نيست. يعنى يقينی است خالص؛ با اين حال كوردلان آنرا انكار مي كنند. «ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِين»؛ [۳] (آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت پرهيزكاران است). پي نوشت‌ها؛ [۱] كتاب العين، فراهيدى خليل بن احمد، انتشارات هجرت، قم، ۱۴۱۰، ج ۵، ص، ۲۲۰؛ التحقيق فی كلمات القرآن الكريم، مصطفوى حسن، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، ۱۳۶۰، ج ۱۴، ص، ۲۶۲ [۲] تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴، ج ۲۷، ص، ۲۸۰   [۳] الميزان فی تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه، قم، ۱۴۱۷، ج ۲۰، ص، ۳۵۲ [۳] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۲ منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حقيقت «وجدان» چيست و از چه راه هایی می توان آن را شناخت؟ 🔹ترديدى نيست كه هر كس «نيروى مرموزى» را در درون خود احساس مى كند كه بر تمام ، و حتّى بر و انديشه های او نظارت دارد. گرچه مردم در اين احساس با هم تفاوت بسيار دارند، ولى كمتر كسى را مى توان پيدا كرد كه اصل وجود آن را انكار كند، مگر افراد استثنايى و احياناً بيمار! هرگز اين راحت نمى نشيند و هميشه احساس مى كنيم كه با خود، ما را به تشويق مى كند و از باز مى دارد. 🔹مثلاً به ما مى گويد: پيمان شكنى مكنيد، ظلم و ستم روا مداريد، نسبت به يكديگر مهربان باشيد، ناتوانان را دستگيرى و حمايت كنيد، در برابر كسانى كه بر شما حقِّ تعليم و تربيت دارند خضوع نماييد، حقّ شناس، پاكدامن و راستگو باشيد و... اگر تصميم بر انجام عمل خلافى بگيريم، ما به جنگ با ما بر مى خيزد و در درونِ وجود ما، طوفان و انقلابى بر پا مى سازد. آری اين به صورت رنگ پريدگى، عصبانيت، پراكندگى حواس و بى خوابى در وجود ما ظهور مى كند، آيا هرگز چنين حالتى را در هنگام تصميم بر انجام يك در خود مشاهده مى كنيم؟ 🔹البته كه خير؛ زيرا در آن حال، ما با آن هماهنگ است و در محيطِ روحِ ما، حكم فرماست. اگر ، سودمند نيفتاد و عملِ خلاف انجام گرفت، شروع به سرزنش و مى كند، سيل اعتراض خود را متوجّه فكر انسان كرده و او را ناراحت و متأثّر مى نمايد، او را در دادگاه خود محكوم و مجازات مى كند، شلّاق بر او مى زند و او را وادار به مى سازد. 🔹بسيار اتفاق افتاده است كه افراد جنايتكار، پس از انجام عمل خود نه تنها به شدّت مى شوند، بلكه در وجود خود شعله هاى سوزانى را احساس مى كنند كه به جان آنها افتاده و آنها را شكنجه مى دهد. [۱] درست مانند اين است كه دستگاه مخصوصى از جنايت هولناكِ آنها فيلم بردارى كرده و به تكرار نمايش آن در مقابل چشم آدم ها مى پردازد. (مانند: ناله هاى جانخراشِ مظلومِ بى گناهى كه در لحظات آخر با لحن تضرّع آميزى به آنها التماس مى كرد) اين حالت باعث مى شود كه او با تازيانه وجدان، مورد شكنجه سختى قرار بگيرد! 🔹به همين دليل بسيار ديده شده كه براى رهايى از شكنجه دردناكِ ، خود را به دادگاه هاى بشرى معرفى مى كنند و گردن خود را زير شمشيرِ قانون مى گذارند، تا شايد آسوده شوند. داستان كه در جنگ دوم جهانى بر روى شهر هيروشيما  انداخت و در چند لحظه، شهر آبادى را به تلّ خاكستر تبديل نمود و ده ها هزار نفر از افراد بى گناه (كودكانِ شيرخوار، بيمارانِ بيمارستان ها و حيوانات بى زبان) را نابود كرد و بر اثر فشار و ، ديوانه شد، نمونه اى از است. 🔹اين افسر جنايتكار را ـ كه مجرى فرمان جنايتكاران ديگرى بود ـ چه چيزى ديوانه كرد؟ آرى، تنها و تنها فشار و شكنجه وجدان! اما هنگامى كه انسان تصميم به كار نيكى مى گيرد، او را تشويق مى كند، پس از انجام عمل، از وی تقدير و تحسين مى نمايد و تا آخر عمر هرگاه خاطره آن عمل را به ياد مى آورد، مورد نوازشِ وجدان قرار مى گيرد؛ به همين جهت احساس يك نوع خوشحالى، انبساط، غرور و سربلندى در خود مى كند. 🔹در همان لحظاتى كه انسان مشغول انجام يك عمل يا است، آرام نمی نشيند و با مى كوشد تا در صورت اوّل، انسان را و در صورت دوّم، نمايد، شجاعتى را كه انسان در هنگام انجام كارهاى خوب، و تزلزل، سرافكندگى، لكنتِ زبان، رنگ پريدگى و لرزش دستى را كه در هنگام انجام كارهاى بد در خود احساس مى كند، بر اثر فعّاليّت است. 🔹شايد ما نتوانيم براى تعريف جامعى ـ جز از راه همين آثار ـ پيدا كنيم، زيرا وجدان هم مانند ساير نيروهاى درونى ما (مانند روح، حقيقت مرموزى دارد كه تنها آن را از راه آثارش مى توان شناخت). ممكن است كه ـ كه جزء سرشت آدمى است ـ جلوه اى از عشق به كمال و فرار از نقصان باشد، اما آنچه كه مسلّم است اين است كه چنين با چنان در نهاد آدمى وجود دارد. پی نوشت؛ [۱] يك دانشمند روانشناس مى گويد: «بايد عدم ارضاى وجدان اخلاقى و شكنجه هاى ناشى از آن را در نظر گرفت: پشيمانى، خشم، هيجان در تبرئه خود و كينه، همه از شكنجه هاى وجدان اخلاقى هستند. اين شكنجه وجدان ممكن است بيمارى هاى روحى را به وجود آورد». (بيمارى هاى روحى و عصبى، با‌روک‌، ها‌نری، مترجم: اردوبا‌دی، احمد، معرفت‌، چاپ دوم، ص ۷۰). 📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، چ اول‏، ص ۶۱ الی ۶۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا «وجدان» نمی تواند به اندازه «مذهب» جلوی مفاسد اخلاقى و اجتماعى را بگيرد؟ 🔹ممكن است كسى بگويد: اگر نمى تواند صددرصد و اجتماعى را ريشه كن سازد و انسان ها را به يك و خالى از هر گونه خلافكارى سوق دهد، هم تاكنون نتوانسته اند چنين كارى را انجام دهند و به اصطلاح يك انسانى به وجود آورند، پس اين ايراد تنها متوجه وجدان نيست، بلكه گريبانگير مذاهب هم مى باشد. در پاسخ بايد گفت: از نظر نظارت و كنترل اجتماع، دچار نارسايى هايی هست. 🔹البته منظور ما اين نيست كه بگوييم: در هر اجتماعى كه قدم گذارده است، مفاسد را به كلى ريشه كن ساخته است، بلكه منظور ما مقايسه و از نظر «مقدار تأثير در اصلاح فرد و اجتماع و مبارزه با » می‌باشد. ما مى خواهيم ثابت كنيم كه: اثر و «عقايد مذهبى صحيح» در كنترل و انسان به مراتب بيش از تأثير است، حتى چندان قابل مقايسه با هم نيستند. 🔹علاوه بر اين، «تعليمات پيامبران بزرگ الهی»، تأثيرات ديگرى نيز در فرد و اجتماع ـ غير از مسئله نظارت بر اعمال ـ دارد كه از اين نظر در برابر آن صفر است. ، نارسايى هايى دارد كه هيچيك از آنها در حكومت عقايد مذهبى ديده نمى شود. به همين دليل تأثير ، و ريشه دار و ، است. جوامع بزرگى بوده اند كه در سايه تعليمات ، موفق به اساسى و همه جانبه اى در شئون مختلف اجتماعى شده اند، در صورتى كه اگر مى خواستند تنها به نداى گوش دهند، هرگز چنين موفّقيّتى نصيب آنها نمى شد. 🔹راه دور نرويم؛ اگر امروزه هم ، با آن همه تحريف ها! از جوامع بشرى برداشته شود و مردمِ جهان هيچگونه مسئوليتى جز در خود احساس نكنند، به طور يقين كنونى چندين برابر مى شود و حتى عدّه اى از مردم به آدم خوارى خواهند پرداخت! اگر دائماً به وسيله رسانه هاى جهان، يك سرى مذهبى متنوع و مطابق با زبان روز و اصول روانشناسى، به گونه اى اجرا شود كه در تمام مردم دنيا زنده و تقويت گردد و به خدا، روز رستاخيز و پاداش و كيفر اعمال، در كانون دلها جاى‌گير شود، بدون شك چهره عوض خواهد شد، 🔹و اخلاقى و اجتماعى به حدّاقل كاهش خواهد يافت؛ ولى اگر همين تبليغات درباره صورت گيرد، مسلماً يك دهم اين تأثير را نخواهد داشت و علت آن، همان نواقص و نارسايى هاى مختلفى است كه در كار خود دارد. بنابراين اگر ما مى گوييم: در هيچ قسمت، حتى در قسمت نظارت و كنترل اعمال نمى تواند جاى را بگيرد، به اين دليل است. 📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۳، چ اول‏، (برگرفته از) ص ۸۲ الی ۸۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️برای جلب نظر مخالفین و اصلاح آنها از چه روشی باید استفاده کرد؟ 🔹بسیار دیده شده است، افراد با فضیلت و دانشمندى، بر اثر عدم آشنایی به و استدلال، و عدم رعایت ، هرگز نمى توانند در افکار دیگران نفوذ کنند. به عکس، افرادى را سراغ داریم که به آن حد از نظر علمى نیستند، ولى در ، و «تسخیر دلها»، و در افکار دیگران، پیروز و موفق‌اند. علت اصلى آن است که، ، و «طرز برخورد با طرف مقابل»، باید با اصولى از نظر و توأم باشد، تا جنبه هاى منفى را در طرف مقابل تحریک نکند، و او را به و وادار نسازد، بلکه به عکس او را بیدار کرده و روح حق طلبى و حق جوئى را در او زنده کند. 🔹در اینجا مهم این است که: بدانیم، تنها «اندیشه» و «خرد» نیست تا فقط در برابر قدرت استدلال تسلیم گردد، بلکه، علاوه بر آن، مجموعه اى از و «احساسات» گوناگون ـ که بخش مهمى از او را تشکیل مى دهد ـ در وجود او نهفته است که باید آنها را به طرز صحیح و معقولى اشباع کرد. ، این راه و روش را به ما آموخته، که چگونه در برابر در عین طرح بحث هاى منطقى، چنان آن را با بیامیزیم، که در اعماق روح آنها نفوذ کند. این است که: طرف مقابل احساس کند، گوینده واجد اوصاف زیر است: 1⃣به گفته هاى خود ایمان دارد، و آنچه را که مى گوید از برمى خیزد. 2⃣هدفش از بحث، و است، نه برترى جوئى و تفوق طلبى. 3⃣او هرگز نمى خواهد طرف را تحقیر کند و خود را بزرگ نماید. 4⃣او آنچه مى گوید از طریق مى گوید، و منافع شخصى و خصوصى در این کار ندارد. 5⃣او براى طرف مقابل قائل است، و به همین دلیل در تعبیرات خود در بحث را فراموش نمى کند. 6⃣او نمى خواهد طرف را بى جهت برانگیزد، و اگر درباره موضوعى به اندازه کافى بحث شده، به همان قناعت مى کند، و از در بحث و به کرسى نشاندن حرف خویش، پرهیز دارد. 7⃣او است و جانب انصاف را هرگز از دست نمى دهد، هر چند طرف مقابل، این اصول را رعایت نکند. 8⃣او نمى خواهد افکار خود را بر دیگران کند، بلکه علاقه دارد در دیگران ایجاد کند، تا در عین آزادى، این خود جوشى آنها را به حقیقت برساند. 🔹دقت در آیات و طرز برخورد (صلى الله علیه و آله) ـ به فرمان خدا ـ با که توأم با ریزه کاری هاى جالبى بود، گواه بسیار زنده اى بر بحث هاى بالاست. او گاه، تا اینجا پیش مى رود که حتى دقیقاً تعیین نمى کند: ما در طریق هدایتیم و شما در طریق گمراهى، بلکه مى گوید: «ما یا شما در طریق هدایتیم یا در ضلالت»، [۱] تا در فرو روند که نشانه هاى هدایت و ضلالت در کدامین گروه است؟ 🔹و یا این که مى گوید: «روز قیامت خداوند در میان همه ما داورى مى کند و هر کس را به آنچه لایق است جزا مى دهد». [۲] البته انکار نمى توان کرد که اینها، همه در مورد کسانى است که امید هدایت آنها باشد، و الا با و ستمگر و بى رحم که امیدى به پذیرش آنها نیست، قرآن طور دیگرى برخورد مى کند. [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره سبأ، آیه ۲۴ [۲] سوره سبأ، آیه ۲۶ [۳] در جلد شانزدهم «تفسير نمونه»، در ذيل «آيه ۴۶ سوره عنكبوت» نيز بحث مشروحى در اين زمينه آمده است. 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج ۱۸، ص ۱۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel