eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️مخالفین ائمه (علیهم‌ السلام)، مخالف علم و عقل هستند 🔹الحمدلله واضح و آشکار است که مخالفین علیهم‌ السلام مخالف علم و عقل هستند! هر جای دنیا اگر شخصی بود که مانند حضرت علیه‌ السلام هزاران مسأله علمی را در یک مجلس حل می‌ کرد و جواب صحیح می‌ داد، به او جایزه می‌ دادند، نه اینکه به او حسد بورزند و با او دشمنی کنند و سرانجام او را بکشند! 📕در محضر بهجت، ج٢، ص۳۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار تربیتی «نماز» (بخش پانزدهم) 🔸، یکی از «فروع دین اسلام» بوده و عبادتی است که‌ پنج بار در روز با شرایط خاص بر مسلمانان واجب شده است. این باعث رهایی از خودمحوری و خودشیفتگی می‌شود، و روحیه مردم‌گرایی را در انسان زنده می‌کند. موجب تنزیه وجدان اخلاقی می‌شود، به این صورت که یکی از مظاهر وجدان اخلاقی احساس گناه است و نماز باعث آمرزش گناهان می‌گردد. 5⃣1⃣تلقین ارزش‌ها 🔹 و آدمی، دو جلوه از یک حقیقت واحدند و تاثیر متقابلی بر یکدیگر دارند، به گونه‌ای که نیات و انگیزه‌های درونی، در موردی بر رفتار ظاهری وی تجلی یافته و رفتارهای ظاهری نیز متقابلاً به درون پر رمز و راز روان انسان نفوذ می‌کند و به تدریج شخصیت او را متحول می‌نماید. در تبیین رابطه باطن و ظاهر، استناد به کلام امیرالمؤمنین امام علی (علیه‌ السّلام) مفید و راهگشا به نظر می‌رسد. 🔹ایشان می‌فرمایند: «و بدان برای هر و آشکاری، برابر آن، و پنهانی است، پس آنچه را ظاهر نیکو باشد، باطنش هم نیکوست و آنچه را ظاهرش زشت و بد باشد، باطنش نیز زشت و ناپاک است». [۱] انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست و ارتباطی معنادار میان این دو جنبه وجودی (ظاهر و باطن) او برقرار است و کشف چنین رابطه‌ای، برای ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار و شخصیتش، ضروری به نظر می‌رسد. 🔹از جمله این موارد می‌توان به اشاره نمود. «تلقین» به معنای افکندن، فهماندن، مطلبی را به کسی گفتن و کسی را وادار به گفتن کلامی کردن می‌باشد. اگر آدمی مطلبی را به نفس خود القا، نماید، از روش «تلقین به نفس» استفاده نموده است و این یکی از روش‌های تکوین اخلاقیات می‌باشد. علامه طباطبایی (رحمة‌ الله‌ علیه) در بیان شیوه‌ های ایجاد ملکات اخلاقی می‌نویسند: «و همچنین هر صفت دیگری که بخواهی از خود دور کنی، و یا در خود ایجاد کنی، راه اولش و راه دومش است. [۲] 🔹روش علمی تلقین به نفس بر این مبنا استوار است که آدمی، صفت مطلوبی را که منظور وی می‌باشد در قالب یک جمله کوتاه خبری و مثبت نظیر «من فردی شجاع هستم» قرار داده و در زمان خاصی که از لحاظ بدنی، در وضعیت آسوده‌ای می‌باشد و از نظر روانی نیز تمرکز لازم را داراست، چنین جمله‌ای را چندین بار، به خود می‌کند و در طول روز یا شب آن را تکرار می‌نماید؛ با تداوم چنین عملی در روزهای بعد به تدریج چنین ویژگی اخلاقی در روح و روان او رسوخ می‌کند. لازم به ذکر است که میزان رسوخ و نفوذ این خصوصیت در روان آدمی، بستگی به میزان تکرار و انجام تلقین دارد. حال می‌توان رابطه و تلقین ارزشها را اینگونه تبیین نمود. نماز، خود نوعی ذکر است. 🔹امام راحل در شرح حدیث جنود عقل و جهل، مطلبی مشتمل بر ارتباط تلقین آیات به قلب و نتایج حسنه آن ذکر می‌نمایند: «پس از آن که دل را برای ذکر خدا و قرآن شریف مهیا نمود، آیات توحید و اذکار شریفه توحید و تنزیه را با حضور قلب و حال طهارت قلب کند، به این معنی که قلب را چون طفلی فرض کند که زبان ندارد و می‌خواهد او را به زبان آورد، چنانچه آن جا یک کلمه را تکرار کند و به دهان طفل گذارد تا او یاد گیرد، همین طور کلمه توحید را با طمانینه و حضور قلب، باید انسان تلقین قلب کند و به دل بخواند، تا زبان قلب باز شود و اگر وقتی چون اواخر شب یا بین الطلوعین، بعد از فریضه صبح برای این کار اختصاص دهد خیلی بهتر است». [۳] ... پی نوشت‌ها: [۱] نهج البلاغه، خطبه۱۵۴، ص۱۴۴. [۲] ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۶۰. [۳] امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۰۶. منبع: ویکی فقه @tabyinchannel
⭕️آزادی حیوانی و آزادی انسانی‏ 🔹اساسا چیست و چه حقی است برای بشر؟ (به تعبیر کسانی که آن را از مقوله حق می‌دانند). را از هر مقوله‌‏ای بدانیم یک واقعیت مقدس است. «آزادی حیوانی» داریم و «آزادی انسانی». 🔹آزادی حیوانی یعنی آزادی شهوات، آزادی هوا و هوس‏‌ها، آزادی تمایل به جنایت‌ها، و اگر به زبان قدما بخواهیم بحث کنیم باید بگوییم آزادی قوه غضبیه و آزادی قوه شهویه. 🔹معلوم است، آن واقعیتی که مقدس است آزادی حیوانی نیست، است. استعدادهایی دارد برتر و بالاتر از استعدادهای حیوانی. این استعدادها یا از مقوله عواطف و گرایش‌ها و تمایلات عالی انسانی است و یا از مقوله ادراک‌ها و دریافت‌ها و اندیشه‌هاست. 📕آینده انقلاب اسلامی ایران (نسخه سایت)، ص ۳۸ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فوايد حجت غايب از نظر (قسمت چهارم) 🔸خدمات حضرت به جامعه در زمان غيبت 🔹 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شخصاً و گاهى به‌ وسيلۀ اعوان و انصار مخصوص خود در امور اجتماعى و دادرسى از بيچارگان و رفع مشكلات از آحاد جامعه و احياناً رفع مشكلاتی كه براى جامعۀ مسلمين و يا شيعيان پيش مى‌آيد، اقدام مى‌نمايند. اصولاً معنى و مفهوم غايب بودن ، انزوا نمودن و كناره‌گيرى از كارهاى اجتماعى نيست. بهترين شاهد براى اين مطلب حكايت ملاقات (عليه السلام) كه ولّى ظاهر بود، با ولّى غايب از انظار كه به نام (عليه السلام) معروف است، می‌باشد. اين مرد الهى به گونه‌اى بود كه حتّى حضرت موسى (عليه السلام) با او آشنا نبود و تنها با راهنمایى خدا او را شناخت و از عملش بهره گرفت. 🔹«در آنجا بنده‌ای از بندگان خاص ما را یافتند که او را رحمت و لطف خاصی از نزد خود عطا کردیم، و هم از نزد خود وی را علم (لدنّی و اسرار غیب الهی) آموختیم • موسی به آن شخص دانا (و خضر زمان) گفت: آیا من تبعیت (و خدمت) تو کنم تا از علم لدنّی خود مرا بیاموزی؟». [سوره کهف، ترجمه آیات ۶۵ و ۶۶] قرآن سپس شرحى از كارهاى مفيد و سودمند آن شخص را بيان میكند كه كاملاً دلالت میكند بر اينكه مردم از آثار و بركات او بهره‌مند بوده‌اند، با اينكه كاملاً مستور از انظار بوده تا جایى كه حضرت موسى (عليه السلام) هم او را نمى‌شناخت و از جايگاه او مطلع نبود. 🔸ولّى غائب كه معلم حضرت موسى بود 🔹 (عليه السلام) با راهنمایى پرودگار با حضرت خضر (عليه السلام) آشنا میگردد و از او تقاضاى مصاحبت و استفاده از علم و دانش وى را میكند. قطعاً اين شخص كه فردى همچون (عليه السلام)، از وى مى‌خواهد كه از او بهره‌مند شود، بايد از باشد و از نظر علم، برتر و به راز و رمز عالم آگاه‌تر باشد (و لو در بعضى از علوم و فنون) كه وقتى (عليه السلام) از او اجازه مى‌خواهد كه پيروى او را بكند و از علوم او استفاده كند، 🔹در جواب مى‌گويد: تو نمیتوانى با من صبر كنى، چگونه خواهى توانست كارهايى را كه از اسرار آنها خبر ندارى تحمل نمایی؟ بررسى حالات اين ولى خدا كه از ديدگان پنهان بوده در همان چند لحظۀ كوتاه از زندگى حساس او كه با حضرت موسى (عليه السلام) گذرانده است (از قبيل سوراخ كردن كشتى و كشتن طفلى كه ظاهراً تقصيرى نداشت و ساختن ديوار در كنار دهى كه أهل آن حاضر نشدند مقدارى غذا به آنها بدهند كه شرح آن در سورۀ كهف آمده) ما را به نكاتى آشنا می‌سازد: 🔹اين ، زمانى پنهان از ديدگان بود، كسى او را نمى‌شناخت و اگر خدا او را معرفى نمىكرد، كسى با او آشنا نمى‌شد؛ بنابر اين شرط بودن، اين نيست كه حتماً مردم او را بشناسند. اين ولى خدا با اينكه از ديدگان غايب و پنهان بود، هرگز از حوادث زمان و اوضاع جهان غفلت نداشت، و براساس ولايتى كه از جانب خداوند به او داده شده بود در اموال و نفوس تصرّف میكرد و در خير و مصلحت عباد اقدام مى‌نمود. 🔹نكتۀ جالب اينكه نه تنها خود او غايب بود، بلكه تصرّفات او نيز از ديدگان عادى پنهان بود، اگر مردم و سرنشينان كشتى از تصرف او و معيوب ساختن كشتى آگاه مى‌شدند، هرگز به او اجازه نمى‌دادند كه دست به چنين كارى بزند و نيز اگر مردم شاهد قتل نفس او بودند، هرگز رهايش نمیکردند و... از اينكه او همۀ اين كارهاى شگفت آور را در دل اجتماع انجام داد و احدى متوجۀ كار او نشد میتوان فهميد كه نه تنها خود او پنهان بود، بلكه تصرّف او در اوضاع و حوادث نيز بر مردم پنهان بود، آنها تنها اثر فعل او را مى‌ديدند نه كار او را. 🔹هدايت و رهبرى كه از شئون است گاهى بصورت «فرد سازى» است و گاهى بصورت «جمع سازى» و نيز گاهى در ظاهر و گاهى در پنهان و خفاء انجام ميگيرد. مگر پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) نبود كه حدود سه سال مخفيانه دعوت میكرد و وظيفۀ او «فردسازى» بود و سپس مأمور به اعلان گرديد؛ و مگر حضرت نوح (عليه السلام) نبود كه عرضه میدارد «ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرٰاراً» [نوح، ۹] (حقيقت توحيد و راه مستقيم را براى آنان آشكارا و نهان بيان كردم)؛ كه دعوت در خفا همان هدايت فرد است، و فردسازى. 🔹مفاد آيه «وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا» اين است كه: هر طور كه خدا به امامان دستور میدهد، آنان وظيفه هدايت را انجام مى‌دهند، چه پنهان و چه آشكارا. (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز همانند خضر (عليه السلام) است كه امور سودمندى براى بشريت و ضعفاء انجام میدهند؛ پس به معنى انفصال و جدايى او از جامعه نيست. ... 📕دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی(عج) حسین اوسطی، ص۱۳۷ منبع؛وبسایت اهل البیت @tabyinchannel
⭕️«کلام نور» 🔸«وَ لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَ تُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» 🔹«و اموالتان را در میان خود به و مخورید؛ و آن را به عنوان به سوی حاکمان و قاضیان سرازیر نکنید تا بخشی از اموال مردم را [با تکیه بر حکم ظالمانه آنان] به گناه و معصیت بخورید، در حالی که [زشتیِ کارتان را] می دانید». 📕قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۸۸ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار تربیتی «نماز» (بخش شانزدهم) 🔸، یکی از «فروع دین اسلام» بوده و عبادتی است که‌ پنج بار در روز با شرایط خاص بر مسلمانان واجب شده است. این باعث رهایی از خودمحوری و خودشیفتگی می‌شود، و روحیه مردم‌گرایی را در انسان زنده می‌کند. موجب تنزیه وجدان اخلاقی می‌شود، به این صورت که یکی از مظاهر وجدان اخلاقی احساس گناه است و نماز باعث آمرزش گناهان می‌گردد. 5⃣1⃣ایفای مسؤولیت الهی 🔹از وظایف انسان در پیشگاه خداوند، انجام به ویژه است. «نماز» در میان همه اعمال عبادی، جایگاه خاصی دارد و از آن به تعبیر شده است. در برخی روایات آمده است که: «اگر قبول شد، سایر اعمال نیز قبول می‌شود و اگر نماز، پذیرفته نشد، سایر اعمال هم پذیرفته نخواهد شد». [۱] 🔹شناخت دقیق وظیفه و چگونگی انجام آن، زمینه موفقیت آدمی را فراهم می‌کند. در پاره‌ای از عبادات و اعمال، به لحاظ اهمیت والایی که برای برخی از آنها ذکر شده است، حق خاصی را متوجه انسان می‌کند و از این جمله است. 🔹 (علیه‌السّلام) در رساله حقوق خویش، دهمین حق را به اختصاص داده و می‌فرمایند: «در مورد ، باید بدانی که این عمل به منزله آماده شدن برای دیدار و سخن گفتن با خدای آفریننده است، و تو در آن حال در برابر خدا ایستاده‌ای؛ اگر توجه به این مطلب داشته باشی رعایت کمال ادب را خواهی کرد و قلب خود را با بیم و امید و اظهار محبت در برابر کمال مطلق متوجه او خواهی کرد. با آرامش و مراقبت و توجه کامل، با او به راز و نیاز و گفتگو می‌پردازی، به وسیله و درخواست عفو و آمرزش و اصلاح خویش، از غبار غفلت و تقصیر و گناهانی که ممکن است تو را به هلاکت و بدبختی بکشاند، پاکیزه خواهی شد و برای حسن انجام تکالیف، جز خدا پناهگاهی نیست». [۲] 🔹رابطه ایفای مسئولیت الهی و روان آدمی، این گونه قابل تبیین است که هر نوع عمل یا رفتاری که بیانگر موفقیت در انجام وظیفه باشد، تاثیری در روح و روان او دارد، و این تاثیر جنبه مثبت داشته و مجموع این گونه تاثیرات، به مرور زمان، موجب رضایت خاطر وی می‌شود، به ویژه اگر انجام وظیفه در قبال ذات اقدس الهی باشد. ... پی نوشت‌ها: [۱] لواسانی، سید علی، شکوفه‌های سخن‌، ص۸۹. [۲] امام سجاد (علیه‌السّلام)، رساله حقوق، ترجمه علی غفوری، ص۶۷- ۶۹. منبع: ویکی فقه @tabyinchannel
⭕️وعده نصرت الهی به کسانی که در کارها نیّت خدایی دارند 🔹همه‌ی ما بدانیم که تا در و برای خدا کار می‌کنیم، حرکت می‌کنیم، حرف می‌زنیم، به ما کمک خواهد کرد؛ این ‌ است: «اِن تَنصُرُوا اللَهَ یَنصُرکُم»؛ «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه». اگر نیّت شما نصرت خدا است، بلاشک خدای ‌متعال به شما کمک خواهد کرد؛ 🔹گاهی طریقه‌ی کمک را خودمان می‌فهمیم، تشخیص می‌دهیم، گاهی هم نمی‌فهمیم، ‌می‌بینیم کمک شدیم، می‌بینیم کار راه افتاد، کار پیش رفت؛ این است. را خدایی کنیم. نیّت خدایی هم به ‌این معنا نیست که هر وقت بخواهیم یک حرکتی انجام بدهیم، همان جا مثلاً فرض کنید بگوییم این کار را انجام می‌دهم ‌برای رضای خدا؛ 🔹نه، همین که شما به مردم رحم می‌کنید، این نیّت خدایی است؛ همین که شما به کشور می‌خواهید خدمت ‌کنید، این یک نیّت خدایی است؛ همین که شما می‌خواهید یک کار هنری خلق کنید که چهار نفر را هدایت کند، این نیّت ‌خدایی است. با نیّت خدایی که وارد بشویم، خدای متعال هم کمک خواهد کرد.‌ بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۴۰۲/۰۶/۲۹ منبع‌؛ وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) «بزرگی و عظمت خداوند» را چگونه بیان می کند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۵ مى فرمايد: «لَيْسَ بِذِی كِبَرٍ اِمْتَدَّتْ بِهِ النِّهَايَاتُ فَكَبَّرَتْهُ تَجْسِيماً، وَ لَا بِذِی عِظَمٍ تَنَاهَتْ بِهِ الْغَايَاتُ فَعَظَّمَتْهُ تَجْسِيداً؛ بَلْ كَبُرَ شَأْناً، وَ عَظُمَ سُلْطَاناً» ([او بزرگ است] اما نه به اين معنا كه حد و مرز جسمش طولانى است، [او با عظمت است] اما نه به اين معنا كه ابعاد جسمانى فوق العاده بزرگ دارد؛ بلكه شأن و مقامش بزرگ و والاست و سلطه اش با عظمت!». 🔹اشاره به اينكه وقتى مى گوييم الله اكبر (خداوند از همه چيز بزرگتر است) گاه به ذهن افراد ناآگاه چنين مى آيد كه ابعاد وجودى او شرق و غرب و شمال و جنوب عالم را پر كرده است، و هنگامى كه مى گوييم خداوند عظمت دارد، فكر مى كنند نسبت به موجودات ديگر مانند كوه ها و درياها و آسمان ها چنين است؛ در حالى كه بزرگى و جنبه جسمانى ندارد، بلكه بزرگی و است؛ زيرا اگر او داراى جسم بزرگى بود حتماً اجزايى داشت و نهايتى و زمان و مكانى، حال آنكه از همه اينها برتر و بالاتر است؛ 🔹و چه‌زيبا فرمود (عليه السلام) آنجا كه شخصى در حضورش گفت: «اَللهُ اَكْبَر»؛ حضرت از او پرسيد: « از چه چيز بزرگتر است؟ عرض كرد: «مِنْ كُلِّ شَىْءٍ»؛ (از همه چيز). امام (عليه السلام) فرمود: در اين صورت خدا را محدود [به زمان و مكان] ساختى. آن مرد عرض كرد: پس چه بگويم؟ فرمود: «بگو: «اَللهُ اَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ؛ [۱] خداوند برتر از آن است كه به وصف درآيد». 🔹اشاره به اينكه ما هر وصفى براى او قائل شويم در نهايت از اوصاف مخلوقات است؛ زيرا در فكر ما بيش از اين نمى گنجد، بنابراين او برتر از همه اين اوصاف است. نيز مى فرمايد: «سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا يَصِفُونَ • إِلَّا عِبَادَ اللهِ الْمُخْلَصِينَ» [۲] (منزه است خداوند از آنچه توصيف مى كنند • مگر بندگان مخلص خدا [كه او را به آنچه شايسته است وصف مى كنند]). پی نوشت‌؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ‏۱، ص ۱۱۷ [۲] سوره صافات، آیات ۱۵۹ و ۱۶۰ 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۱۴۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️مجالس با دستور ائمه (علیهم السلام) برپا بوده است 🔹اگر ما بخواهیم مملکت مان یک مملکت مستقلی باشد، یک مملکت آزادی باشد، باید این رمز را حفظ بکنیم. این مجالسی که در طول تاریخ برپا بوده است و با دستور - علیهم السلام - این مجالس بوده است، خیال نکنند بعضی از این جوان های ما که این مجالس، مجالسی بوده است که گریه در آن بوده است، حالا ما باید گریه دیگر نکنیم. 🔹این یک اشتباه است که می‌کنند. - سلام الله علیه - شما بهتر می‌دانید - حضرت باقر - سلام الله علیه - وقتی که می‌خواستند فوت کنند وصیت کردند که ده سال - ظاهراً - که در منی‌ اجیر کنند کسی را، کسانی را که برای من گریه کنند. این چه مبارزه‌ای است؟ احتیاج به گریه داشت؟ 🔹«حضرت باقر» می‌خواست چه کند گریه را؟ آن وقت هم در منی‌ چرا؟ ایام حج و منی‌. این همین نقطه اساسی، سیاسی، روانی، انسانی است که ده سال در آنجا گریه کنند. خوب مردم می‌آیند می‌گویند چه خبر است، چیست؟ می‌گویند [جریان‌] این طور بوده. این توجه می‌دهد نفوس مردم را به این ؛ و را منهدم می‌کند و را قوی می‌کند. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۸/۲۹ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت چه گفتارى درباره شخصیت «امام باقر» (علیه السّلام) دارند؟ 🔸با مراجعه به تاریخ و کلمات بزرگان و علماى اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) مورد احترام و تعظیم عموم آنان بوده است. در اینجا به کلمات برخى از آنان اشاره میکنیم: 1⃣محمّد بن سعد زهرى. او درباره (علیه السلام) ميگويد: «محمّد از طبقه سوم از تابعین مدینه، مردى عابد، عالم و ثقه بود». [۱] او همچنین درباره حضرت ميگويد: «او ثقه و کثیر الحدیث بود».[۲] 2⃣ابوعثمان عمروبن بحر جاحظ. وى اینگونه ميگويد: «... او سید فقهاى حجاز است، که مردم فقه را از او و فرزندش جعفر فرا گرفتند. او ملقّب به است، کسى که علم را مى شکافد، و این لقبى است که (صلى الله علیه وآله) بر او گذارده است...». [۳] 3⃣حافظ ابونعیم اصفهانى. وى مى نویسد: «از جمله اولیا، حاضر، ذاکر، خاشع، صابر، ابوجعفر محمّد بن على الباقر است...». [۴] 4⃣فخر رازى. او ذیل آیه «انا اعطیناک الکوثر» در معناى کوثر ميگويد: «قول سوّم آن است که مراد از کوثر اولاد اویند... و مقصود آن است که خداوند به او نسلى عنایت خواهد کرد که در طول زمان باقى خواهند ماند؛ پس بنگر که چه مقدار از کشته شدند، ولى عالم از آنان پر است، و در مقابل از در دنیا کسى که قابل توجه باشد وجود ندارد؛ نظر کن چه افرادى از بزرگان علما همانند باقر و کاظم و صادق و رضا (علیهم السلام) در میان آنان وجود دارد...». [۵] 5⃣محمّد بن طلحه شافعى. او درباره حضرت میگوید:«او و جمع کننده آن، و شهرت دهنده و بالا برنده بود. کسى که قلبش باصفا و عملش تزکیه شده و نفسش پاک و اخلاقش با شرف بود. تمام اوقاتش به طاعت خدا مشغول و در مقام تقوا ثابت قدم بود...». [۶] 6⃣ابن ابى الحدید معتزلى. او در شرح نهج البلاغه، کلام جاحظ را نقل کرده و آن را تقریر نموده است. وى همچنین میگوید: «محمّد بن على بن الحسین... بزرگ فقهاى حجاز بود...». [۷] 7⃣محمّد بن احمد بن ابى بکر قرطبى. او در تفسیر آیه «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً...» [۸] ميگويد: «و منه الباقر لابى جعفر محمّد بن على زین العابدین، لأنّه بقر العلم وعرف اصله اى شقّه»[۹] (... از همین ماده است اسم براى ابى جعفر محمّدبن على زین العابدین، زیرا او را شکافت و اصل آن را به دیگران شناساند). 8⃣ابو زکریّا محیى الدین بن شرف نووى. او درباره (علیه السلام) ميگويد: «او از تابعین بزرگوار و امامى نمونه است. کسى که بر جلالتش اجماع بوده و در جمله فقهاى مدینه و امامان فقها به حساب مى آید».[۱۰] 9⃣ابوالعباس ابن خلکان. او مى نویسد: «...، مردى عالم، سیّد و بزرگ بود؛ او را نامیده اند، زیرا را وسعت داد».[۱۱] 🔟شمس الدین ذهبى. ميگويد: «او از فقهاى مدینه به حساب مى آمد؛ به او گفته اند، زیرا را شکافته و اصل و ریشه آن را شناخته است».[۱۲] 1⃣1⃣ابن کثیر دمشقى. او مى نویسد: «او محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب، قرشى، هاشمى، ابوجعفر است... او تابعى بزرگوار، بسیار بزرگ مقدار، یکى از بزرگان این امت از حیث علم و عمل و بزرگى و شرف است... از او جماعتى از بزرگان تابعین و دیگران روایت نقل کرده اند...».[۱۳] 2⃣1⃣حافظ احمد بن على بن حجر عسقلانى. «محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب، ابوجعفر باقر، ثقه، فاضل و از طبقه چهارم رجال حدیث است». [۱۴] 3⃣1⃣ابن صبّاغ مالکى. «و امّا مناقب او بسیار و اوصاف او پسندیده و بزرگ است». [۱۵] 4⃣1⃣شمس الدین محمّد بن طولون. «... ، شخصى عالم و بزرگ مرد بود؛ او را به جهت توسعه در علم، نامیدند». [۱۶] 5⃣1⃣احمد بن حجر هیتمى مکّى. «...وارث على بن الحسین در عبادت و علم و زهد، ابوجعفر بود؛ او را به جهت شکافتن علم نامیدند... به همین جهت است که او گنجهاى معارف و حقایق احکام و حِکَم و لطایف را آشکار ساخت...».[۱۷] پی نوشت‌ها: [۱]تذکرة الخواص ص۳۰۲، به نقل از او. [۲]البدایة و النهایة ج۹ص۳۳۸، به نقل از او. [۳]رسائل جاحظ ص۱۰۸. [۴]حلیةالاولیاء ج۳ص۱۶۶. [۵]تفسیر فخر رازى ج۳۲ص۱۲۵ ج۱۶‌. [۶]مطالب السؤول ج۲ص۱۰۰. [۷]شرح نهج البلاغه ج۱۵ص۲۷۷. [۸]سوره بقره آیه۶۷. [۹]تفسیرقرطبى ج۱ص۴۸۳. [۱۰]تهذیب الاسماء واللغات ج۱ص۱۰۳. [۱۱]وفیات الاعیان ج۴ص۳۰. [۱۲]العبر فى خبر من غبر ج۱ص۱۴۲. [۱۳]البدایة و النهایة ج۹ص۳۳۸. [۱۴]تقریب التهذیب ج۲ص۵۴۱. [۱۵]الفصول المهمة ص۲۰۱. [۱۶]الأئمة الاثنا عشر ص۸۱. [۱۷]الصواعق المحرقة ص۳۰۴. ، از آوردن متن عربی کلمات صرف نظر گردیده است. 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد جمکران، ۱۳۸۵ش ص۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️«کلام نور» 🔸«يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ ۗ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَ لَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ». 🔹«از تو درباره می پرسند، بگو: آنها وسیله [برای امور دنیایی و نظام زندگی] مردم و [تعیین زمان مراسم] است. و نیکی آن نیست که به خانه ها از پشت آنها وارد شوید، [چنان که اعراب جاهلی در حال احرام حج از پشت دیوار خانه خود وارد می شدند نه از در ورودی] بلکه نیکی [روش و منشِ] کسی است که [از هر گناه و معصیتی] می پرهیزد. و به خانه ها از درهای آنها وارد شوید؛ و از خدا پروا کنید تا رستگار شوید». 📕قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۸۹ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار تربیتی «نماز» (بخش هفدهم) 🔸، یکی از «فروع دین اسلام» بوده و عبادتی است که‌ پنج بار در روز با شرایط خاص بر مسلمانان واجب شده است. این باعث رهایی از خودمحوری و خودشیفتگی می‌شود، و روحیه مردم‌گرایی را در انسان زنده می‌کند. موجب تنزیه وجدان اخلاقی می‌شود، به این صورت که یکی از مظاهر وجدان اخلاقی احساس گناه است و نماز باعث آمرزش گناهان می‌گردد. 6⃣1⃣کارخانه‌ انسان‌سازی 🔹«انّ الانسان خلق هلوعاً، ‌اذا مسّه الشّرّ جزوعاً • و اذا مسّه الخیر منوعاً • الاّ المصلّی». [۱] (انسان حریص و کم طاقت آفریده شد • هنگامی که بدی به او رسد بی‌تابی می‌کند • و هنگامی که خوبی به او برسد مانع دیگران می‌شود • مگر ). 🔹بعد از ذکر گوشه‌ای از عذاب‌ های قیامت به ذکر اوصاف و در مقابل آنها می‌پردازد تا معلوم شود چرا گروهی اهل عذابند و گروهی اهل نجات. نخست می‌فرماید: و کم طاقت آفریده شده است (انّ الانسان خلق هلوعاً). هنگامی که بدی به او برسد بسیار جزع و بیتابی می‌کند (اذامسّه الشّرّ جزوعاً). هنگامی که خوبی به او رسد از دیگران دریغ می‌دارد (و اذامسّه الخیر منوعاً). 🔹جمعی از مفسران و از باب لغت، را به معنی حریص و جمعی به معنی کم طاقت تفسیر کرده‌اند. بنابر تفسیر اول در اینجا به سه نکته منفی اخلاقی در وجود اینگونه انسان‌ها اشاره شده، حرص و جزع و بخل. بنا بر تفسیر دوم، به دو نکته، جزع و بخل به حرص برمی‌گردد، زیرا آیه دوم و سوم تفسیری است برای معنی . این احتمال نیز وجود دارد که دو معنی در این واژه جمع باشد، چرا که این دو وصف لازم و ملزوم یکدیگرند، غالباً بخیل‌اند، و در برابر حوادث کم تحمل و عکس آن نیز صادق است. [۲] 🔹کلمه‌ «هلوع» صفتی است که از ماده «هاء‌ ـ لام ـ عین» و مصدر «هلع» بفتح‌ هاء و لام که به معنای شدت حرص است اشتقاق شده است. [۳] کسی است که هنگام برخورد با ناملایمات بسیار جزع می‌کند و چون به خیری می‌رسد از انفاق به دیگران خودداری می‌کند. ... پی نوشت‌ها: [۱] معارج، آیات ۱۹- ۲۳. [۲] تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۶. [۳] ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۸. منبع: ویکی فقه @tabyinchannel