"تفسیر نور (محسن قرائتی)
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «53»
آيا (كافران) جز تأويل كتاب (تحقّق تهديدهاى قرآن)، انتظار ديگرى دارند؟ روزى كه تأويل كتاب (و نشانههاى حسابرسى) فرارسد، كسانى كه آن (روز قيامت) را از پيش (در دنيا) فراموش كرده بودند، خواهند گفت: همانا رسولان پروردگارمان حقّ را آوردند (ولى ما نپذيرفتيم)، آيا براى ما شفعيانى هست تا شفاعتمان كنند يا (ممكن است) ما به دنيا بازگردانده شويم تا كارى جز آنچه مىكرديم انجام دهيم؟ (اين حسرتها بىفايده است،) قطعاً آنان سرمايه خود را باخته و آنچه به دروغ مىساختند (و بتها را شفيعان خود مىپنداشتند)، از كف دادند.
جلد 3 - صفحه 78
نکته ها
مراد از تأويل در اين آيه، به قرينهى جملات بعد، تحقّق تهديدها و وعدههاى الهى در مورد كيفر و پاداش در قيامت است.
در آيهى 43 اين سوره، بهشتيان مىگفتند: «لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ»، اينجا نيز اهل دوزخ همين اقرار را دارند.
چون آيهى قبل مربوط به نزول «كتاب» است، بعضى مفسّران گفتهاند: مراد از «نَسُوهُ» فراموش كردن كتاب آسمانى است.
پیام ها
1- خداوند در قرآن، منكران را توبيخ مىكند كه تا تحقّق تهديدهاى او را نبينند، ايمان نخواهند آورد. هَلْ يَنْظُرُونَ ...
2- نالهها، اعترافها و آرزوها در قيامت، به جايى نمىرسد. پس بايد در دنيا هشدارهاى قرآن را جدّى بگيريم. يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ ...
3- خسارت بزرگ، فراموش كردن قرآن و قيامت است. «نَسُوهُ»
4- قيامت، روز آگاهى و بيدارى است. «قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ»
5- رسالت پيامبران در مسير تربيت انسان و از شئون ربوبيّت خداوند است. «قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ»
6- كافران، دين و آخرت را جدّى نمىگيرند، روز قيامت كه متوجّهى خطاى خود مىشوند، آرزوى برگشت مىكنند، ولى اين آرزو، بيهوده است. «أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ» در جاى ديگر مىفرمايد: آنان اگر هم بازگردند، همان كارها را ادامه مىدهند. «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ» «1»
7- شفاعت براى همه نيست. «فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ»
8- در قيامت، خبرى از جلوه و تأثير طاغوتها، بتها، ثروتها و قدرتها نيست. ضَلَّ عَنْهُمْ ...
«1». انعام، 28.
جلد 3 - صفحه 79
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۵۳_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «54»
همانا پروردگار شما خداوندى است كه در شش روز (و دوران) آسمانها و زمين را آفريد و سپس بر عرش (جايگاه قدرت و تدبير جهان) مستولى شد. او روز را به وسيلهى شب كه به سرعت آن را دنبال مىكند، مىپوشاند و خورشيد و ماه وستارگان را (آفريد) كه تسليم فرمان اويند. آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير تنها از آنِ اوست! خجسته و مبارك است خداوندى كه پروردگار جهانيان است.
نکته ها
در آيهى قبل، سخن از محو شدن هر چيز و هر كس در قيامت بود، جز خداوند، ضَلَّ عَنْهُمْ ... در اينجا معرّفى پروردگار واقعى است.
«يَوْمَ»، غير از «نهار» است. «نهار»، روزِ در برابر شب است، ولى «يوم»، گاهى به معناى روز است و گاهى به معناى شبانه روز و گاهى هم به روزگار و دوران، يوم گفته شده است و در اين آيه، معناى اخير مراد است.
«تَبارَكَ» از «بركات»، به معناى بقا و ماندگارى است. «برك»، سينهى شتر است، وقتى كه شتر سينهاش را بر زمين مىگذارد، نشانهى استقرار و ماندن اوست. آنگاه به هر صفتى كه پايدار و بادوام باشد و هر موجودى كه داراى عمر طولانى يا آثار مستمرّى باشد، بركت گفته شده است. «بِركه»، نيز جايى است كه مدّتى طولانى آب در آن مىماند و ذخيره مىشود.
با توجّه به قرائن موجود در اين آيه و آيات ديگر، منظور از «خلق»، آفرينش نخستين و
جلد 3 - صفحه 80
منظور از «امر»، جعل و وضع قوانين حاكم بر هستى است كه آفريدهها را در مسير خود هدايت مىكند. «1»
«اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ»، كنايه از قدرت، سلطه، تدبير، هدايت و ادارهى كامل جهان است. در زبان فارسى هم، بر تخت نشاندن يا بر تخت نشستن، يعنى بر اوضاع مسلّط شدن و قدرت و حكومت را به دست گرفتن. البتّه ممكن است «عرش»، كنايه از جهان ماوراى ماده و «كرسىّ» كنايه از جهان مادّه باشد، چنانكه در آيةالكرسى مىخوانيم: «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ». «2»
همان گونه كه خداوند خورشيد و ماه و ستارگان را براى هدايت و استفادهى مخلوقات مسخّر آنان قرار داد، رسالت و امامت و اهلبيت عليهم السلام را نيز در مسير استفاده و هدايت آنان قرار داد، چنانكه به نقل شيعه و سنّى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «النّجوم أمان لاهل الارض و اهلبيتى أمان لامّتى» «3»
خداوند گرچه قدرت دارد كه همهى هستى را در يك لحظه خلق كند، ولى تأنّى و تدريج، سنّت اوست، لذا هستى را در شش دوره آفريده است. چنانكه عجله و شتاب بىدليل، امرى شيطانى و راه نفوذ و تسلّط اوست. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «التّأنّى من الرّحمن و العجلة من الشيطان». حضرت على عليه السلام نيز فرمود: «اگر خدا مىخواست آسمان و زمين را در كمتر از يك چشم بهم زدن مىآفريد، ولى ترتيب و مرور را مثالى براى امناى خود و حجّتى بر خلقش قرار داد». «4» مولوى مىگويد:
مكر شيطان است تعجيل و شتاب
خوى رحمن است صبر و احتساب
با تأنّى گشت موجود از خدا
تا به شش روز اين زمين و چرخها
ورنه قادر بود كز كُن فَيكون
صد زمين و چرخ آوردى برون
آدمى را اندك اندك آن همام
تا چهل سالش كند مردى تمام
اين تأنّى از پى تعليم توست
صبر كن در كار، دير آى و درست
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير نمونه.
«3». تفسير فرقان.
«4». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 81
پیام ها
1- آفريدگار هستى، لايق تدبير و مديريّت آن است. رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ ...
2- عرش، مركز مديريّت و تصميمگيرى خداوند است. «اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ»
3- تعقيب دائمى شب و روز، تنها با كروى بودن و حركت داشتن زمين ممكن است. «يَطْلُبُهُ حَثِيثاً»
4- هستى، هم نظام دارد و هم تسليم ارادهى خداست. «مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ»
5- هم آفرينش به دست خداست، هم اداره و تدبير آفريدهها. «لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ»
6- خداوند سرچشمهى بركات است. «تَبارَكَ اللَّهُ»
7- نزول بركات، از ربوبيّت خداوند است. «تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»
8- تمام هستى در حال تكامل و تحت تربيت الهى است. «رَبُّ الْعالَمِينَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۵۴_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ «55»
پروردگارتان را با تضرّع و پنهانى بخوانيد، قطعاً او تجاوزگران را دوست ندارد.
نکته ها
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در سفرى بعضى اصحاب را ديدند كه با فرياد دعا مىكنند، حضرت فرمودند: «آرام دعا كنيد». «1» حضرت زكريّا نيز خداوند را در پنهانى و با اخلاص ندا مىكرد. «نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا» «2» زيرا نشانهى ادب است چنانكه خداوند به مؤمنان مىفرمايد:
بلندتر از صداى پيامبربا او سخن نگوييد. «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ» «3» وممكن است صداى بلند در عبادت ونيايش، زمينهساز تظاهر و ريا باشد.
تضرّع و ناله در دعا، نشانهى توجّه انسان به كمبودها و نيازهاى خود و عامل شكستن غرور و خودخواهى است. زيرا آنكه خود را قوى و غنى بداند، در برابر هيچ كس ناله و درخواستى ندارد.
«1». تفاسير مجمعالبيان و كبير فخررازى.
«2». مريم، 3.
«3». حجرات، 2.
جلد 3 - صفحه 82
امام صادق عليه السلام فرمود: «تضرّع در دعا، دستان را به طرف آسمان بلند كردن و دعا نمودن است»، «1» پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز چنين دعا مىكرد و سلمان فارسى از آن حضرت نقل كرده كه فرمود: «خداوند حيا مىكند دستى را كه به دعا بلند شود محروم برگرداند». «2»
پیام ها
1- پس از خداشناسى، خداپرستى لازم است. «ادْعُوا رَبَّكُمْ» در آيهى قبل، خداشناسى مطرح شد، در اين آيه خداپرستى.
2- بهتر است دعا با استمداد از كلمهى «ربّ» و همراه تضرّع و زارى و پنهانى باشد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» دعاى پنهانى از ريا دور و به اخلاص نزديكتر است.
3- دعا وقتى مؤثّر است كه خالصانه و همراه با تضرّع باشد. «تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً»
4- با تمام وجود و با كمال خضوع خدا را بخوانيم وزبانمان نماينده همهى وجود ما باشد. ادْعُوا ... تَضَرُّعاً
5- گردنكشان و تجاوزكاران، از لطف و محبّت الهى محروم مىباشند. «إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»
6- دعا نكردن، دعاى بىتضرّع و دعاى ريائى، از نمونههاى سركشى و تجاوز است. «الْمُعْتَدِينَ»
«1». كافى، ج 2، ص 481.
«2». تفسير قرطبى.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۵۵_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ «56»
پس از اصلاح زمين، در آن دست به فساد نزنيد و خداوند را با بيم و اميد بخوانيد، قطعاً رحمت خداوند به نيكوكاران نزديك است.
جلد 3 - صفحه 83
نکته ها
آيهى قبل، رابطهى انسان با خدا را مطرح كرد، اين آيه رابطهى انسان با مردم را.
امام باقر عليه السلام فرمود: «خداوند به واسطهى پيامبر و قرآن، زمين را اصلاح كرد و فرمود: بعد از اصلاح فساد نكنيد». «1» آرى، آمدن هريك از انبيا، يك اصلاح بزرگ اجتماعى را بدنبال دارد و انحراف از آيين و دستورات آنان، عامل فساد و تباهى در جامعه است.
بين دو فرمان «ادْعُوا» در آيهى قبل و اين آيه، جملهى «لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ» آمده تا اشاره كند كه دعاى زبانى بايد همراه با تلاش اصلاح طلبانهى اجتماعى باشد، نه با زبان دعا كردن و در عمل فساد نمودن.
اين آيه و آيهى قبل، شرايط كمال دعا و آداب آن و زمينههاى استجابت را مطرح كرده است، كه عبارتند از:
الف: دعا، همراه با تضرّع. «تَضَرُّعاً»
ب: دعا، پنهانى و دور از ريا. «تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً»
ج: دعا، بدون تجاوز از مرز حقّ. «إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»
د: دعا، همراه بيم و اميد. «خَوْفاً وَ طَمَعاً»
ه: دعا، بدون تبهكارى. «لا تُفْسِدُوا»
و: دعا، همراه با نيكوكارى. «الْمُحْسِنِينَ»
لقمان حكيم به فرزندش فرمود: «فرزندم! اگر دل مؤمن را بشكافند در آن دو نور خواهند يافت؛ يكى نور ترس الهى و ديگرى نور اميد و رحمت كه هر دو با هم يكسانند». «2»
پیام ها
1- جامعهى اصلاح شده نيز در معرض خطر است. وَ لا تُفْسِدُوا ... بَعْدَ إِصْلاحِها
2- انقلابيون اصلاحگر، بىنياز از دعا و مناجات نيستند. وَ ادْعُوهُ خَوْفاً ...
3- آبادىهاى زمين را تخريب نكنيد. «وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها»
«1». كافى، ج 8، ص 58.
«2». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 84
4- انسان بايد ميان خوف و رجا باشد. اين اعتدال را خداوند، «احسان» ناميده است. «قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»
5- سيره و روش نيكوكاران، دورى از فساد است. لا تُفْسِدُوا ... قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ
6- احسان، زمينهساز دريافت رحمت الهى است و بدون آن، انتظار رحمت بىجاست. «قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» آرى، دعاى مستجاب همراه بانيكوكارى است.
7- دست نياز به جانب حقّ دراز كردن و دورى از فساد، احسان است. وَ لا تُفْسِدُوا ... وَ ادْعُوهُ ... قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۵۶_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالًا سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «57»
و اوست كه بادها را پيشاپيشِ (باران) رحمتش به بشارت مىفرستد، تا آنكه (باد) ابرهاى سنگين (پر آب) را به آسانى حمل كند (و آن را) به سرزمين مرده روانه كنيم، پس به اين وسيله، آب (باران) نازل كرديم و به واسطهى آن هرگونه ميوهاى را (از زمين) رويانديم و برآورديم. مردگان را نيز اين گونه (از زمين) بيرون خواهيم آورد، باشد كه شما (با ديدن حيات زمين پس از مرگ) متذكّر شويد.
نکته ها
در آيات قبل، خداشناسى و خداپرستى مطرح بود و اينجا معاد و براى هر يك از مبدأ و معاد، به مسائل طبيعى و نظام آفرينش استدلال شده است.
كلمهى «أَقَلَّتْ» يعنى به آسانى حمل كردن، و اين نشاندهندهى آن است كه بادها به قدرى قوى هستند كه ابرهاى پر آب و سنگين را به آسانى جابه جا مىكنند.
جلد 3 - صفحه 85
پیام ها
1- قوانين طبيعى با همه پيچيدگى و نظمى كه دارند، تحت اراده پروردگار است و نبايد انسان را از مبدأ هستى غافل كند. «هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ» (در فرمولهاى علمى و قوانين مادّى غرق نشويد، هدايت و حركت بادها و نزول باران و رويش گياهان، با تدبير خداوند است)
2- منكران معاد، برهانى ندارند و تنها استبعاد مىكنند. بيان نمونههاى حيات در طبيعت و جمع شدن مواد تشكيل دهندهى گلابى، سيب و انار كه در خاك پخش هستند، نظير جمع شدن ذرّات مردگان است و اين نمونهها براى رفع آن استبعاد كافى است. «كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتى»
3- مرگ، به معناى فنا و نيستى نيست، بلكه تغيير حالت است، همان گونه كه زمين مرده، به معناى زمين معدوم و نابود شده نيست. سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ ... فَأَخْرَجْنا ... كَذلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتى
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۵۷_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
هدایت شده از کانال جامع حفظ قرآن
حفظ کنید قرآن را ، ولو یک آیه در روز ..
ولی بهتر است نیت شما حفظ کل قرآن باشد
پس همت کنید به این کار و از کسالت و تنبلی دوری کنید
یک آیه در روز مثل بذر پر برکتی است برای اوقات شما
ان شاالله
Eitaa.com/hefzequranchannel
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ «58»
و سرزمين پاك (و آماده)، گياهش به اذن پروردگارش بيرون مىآيد. امّازمينى كه خبيث (و شورهزار) است، جز محصولى اندك و بىفايده بيرون نمىدهد. ما اين چنين آيات خويش را براى گروه شكرگزار، گونهگون بيان مىكنيم.
نکته ها
كلمهى «نَكد»، به معناى چيزى است كه در آن خيرى نباشد، «نبات نَكد»، به معناى گياه كم و بىفايده مىباشد.
زمين شوره سنبل بر نيارد
در او تخم و عمل ضايع مگردان
اگر با ديد وسيع به اين آيه بنگريم، شايد بتوان يكى از مصاديق سرزمين پاك را كه
جلد 3 - صفحه 86
محصول پاك مىدهد، خانوادهى پاك بدانيم.
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض
ورنه هر سنگ و گلى لؤلؤ و مرجان نشود
آيات قرآن، مثل بارانِ رحمت است، هنگامى كه بر دلهاى آماده تلاوت شود، شناخت و عشق و ايمان و تلاش در پى دارد، ولى نااهلان را جز لجاجت و دشمنى نمىافزايد: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً» «1»
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست
در باغ لاله رويد و در شوره زار، خس
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: مثل ما بعثنى اللّه من الهدى و العلم كمثل الغيث الكثير اصاب ارضاً ... مبعوث شدن من با علم و هدايت بر مردم، همانند باريدن باران بسيار زيادى است كه بعضى زمينها آن را مىگيرند و بعضى نمىگيرند. چنانكه بعضى دستورات مرا مىگيرند و عالم و فقيه مىشوند و بعضى سربلند نكرده و هدايت نمىشوند». «2» پس قلب طيّب همانند سرزمين طيّب و قلب خبيث مانند سرزمين خبيث و غير بارور است.
پیام ها
1- تنها نزول رحمت براى سعادت كافى نيست، قابليّت و ظرفيّت محل هم لازم است. «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ»
2- گرچه نظام طبيعت، بر قوانين خاص خود استوار است؛ امّا همه چيز زير نظر و با اراده و اذن پروردگار صورت مىپذيرد. «بِإِذْنِ رَبِّهِ»
3- نه يك تذكّر كافى است و نه تذكّرات يكنواخت كارساز است، بلكه ارشاد و تبليغ بايد متعدّد و متنوّع باشد تا به نتيجه نزديك شويم. «نُصَرِّفُ الْآياتِ»
4- گرچه قرآن براى همه مايهى هدايت است؛ امّا تنها شاكران بهره مىگيرند. «نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ»
«1». اسراء، 82.
«2». تفسير منهجالصادقين.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 87
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۵۸_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «59»
همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس به مردم گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه جز او براى شما خدا و معبودى نيست. همانا من بر شما از عذاب روزى بزرگ بيمناكم.
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «60»
سران قوم او گفتند: همانا ما تو را در گمراهى آشكارى مىبينيم.
نکته ها
نمونهى «بلد خبيث» كه در آيهى قبل مطرح بود، قوم نوح بودند كه هر چه حضرت نوح فرياد زد، به جايى نرسيد. داستان حضرت نوح عليه السلام در سورههاى نوح، صافّات، اسراء، احزاب، يونس، مؤمنون و قمر آمده است.
«خوف»، جنبه مثبت نيز دارد، ولى «جُبن»، فقط ترسِ منفى و ناپسند است. «جبن»، ناشى از خودكمبينى است و «خوف»، گاهى مولود واقعبينى و هوشيارى نسبت به خطرهاست.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «نوح عليه السلام اوّلين پيامبر اولوا العزمى است كه از طرف خداوند به رسالت عامّه مبعوث شد». «1» دعوت حضرت نوح جهانى بود، چون قوم او همهى مردم آن روز زمين بودند و حضرت در نفرين خود همهى كافران روى زمين را نفرين كرد، «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً» «2» و همهى جهانيان غرق شدند.
حضرت نوح عليه السلام 950 سال مردم را دعوت به توحيد كرد، «أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً» «3» آنها نه تنها ايمان نياوردند، بلكه از آن حضرت دورى كرده، «فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً» «4» و او را مورد آزار و شكنجه قرار مىدادند. به قدرى مىزدند كه بيهوش بر زمين مىافتاد؛ امّا
«1». تفسير درّالمنثور.
«2». نوح، 26.
«3». عنكبوت، 14.
«4». نوح، 6.
جلد 3 - صفحه 88
هنگامى كه به هوش مىآمد مىگفت: «الّلهم اهدِ قومى فانّهم لا يعلمون» خدايا! قوم مرا هدايت كن كه آنان ناآگاهند.
پیام ها
1- با اينكه رسالت نوح عليه السلام جهانى بود، ابتدا از قوم خود شروع كرد. «يا قَوْمِ»
2- دعوت به توحيد و خداپرستى، سرآغاز دعوت انبيا و از مشتركات همهى اديان الهى است. «اعْبُدُوا اللَّهَ»
3- دليل يكتاپرستى، يكتايى وبىشريك بودن خداوند است. اعْبُدُوا اللَّهَ ... ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ
4- خداشناسى و ايمان به خدا، از همان ابتدا و در طول تاريخ بوده است. (حضرت نوح كه قبل از حضرت ابراهيم، موسى وعيسى عليهم السلام بود، به مردم گفت: خدا را عبادت كنيد، كه اين بيانگر شناخت آنان نسبت به خداوند است) «يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ»
5- انبيا، دلسوزان واقعى بشرند. يا قَوْمِ ... إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ
6- مخالفان انبيا هميشه، گروهى از اشراف و سردمداران بودهاند كه زرق و برق ثروت و قدرت آنان، چشم مردم را پر مىكرده است. «الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ»
7- بدتر از ايمان نياوردن، گمراه دانستن انبياست. «إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» آرى، وقتى فطرت مسخ شود، راهنماى واقعى را گمراه مىپندارد. امروز نيز گروهى كه خود را روشنفكر مىدانند، رهروان پيامبر را مرتجع و سادهلوح مىپندارند.
8- كسى كه در پى پديد آوردن نظام توحيدى و براندازى نظام شرك است، بايد انتظار هرگونه تهمت و توهين را داشته باشد. «لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
9- مخالفان، در تهمتزدن سخت و جدّى هستند. «إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 89
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۵۹_۶٠_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا