"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ «22»
همانا بدترين جنبندگان نزد خداوند، (كسانى هستند كه نسبت به شنيدن حقّ) كران (و نسبتبه گفتن حقّ) لالهايند، آنها كه تعقّل نمىكنند.
نکته ها
«صُمٌّ» جمع «أصم»، به معناى كر و «بُكْمٌ» جمع «أبكم»، به معناى لال است و در اينجا، كنايه از كسانى است كه گوش به شنيدن حقّ نمىدهند واز بيان حقّ لب فروبستهاند.
در تعبيرات قرآن، افرادى كه تربيت الهى انبيا را نمىپذيرند و دل را تسليم حقّ نمىكنند، گاهى به مرده تشبيه شدهاند: «فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى» «1»
گاهى به چهارپايان: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ» «2»، «يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ» «3»
«1». روم، 52.
«2». اعراف، 179.
«3». محمّد، 12.
جلد 3 - صفحه 292
گاهى به بدتر از چهارپايان: «كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «1»
و گاهى به بدترين جنبنده: «شَرَّ الدَّوَابِّ»
حضرت على عليه السلام فرمود: «بدترين جنبندهها كسانى هستند كه حقّ را مىفهمند، ولى لجاجت كرده و كفر مىورزند». «2»
گروهى در قيامت اقرار خواهند كرد كه به سخن حقّ گوش فرا نمىدادند ويا در آن تعقّل نمىكردند و اين سبب دوزخى شدن آنان شده است. «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» «3» اگر گوش شنوا داشتيم، يا تعقّل مىكرديم، از دوزخيان نبوديم.
پیام ها
1- مدّعيان ايمان و كسانى كه ملتزم به اطاعت از خدا و رسول نباشند، «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ»، بدترين جنبندگانند. «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ»
2- ارزش انسان به خردورزى اوست، اگر تعقّل نكند، بدترين جنبندگان مىشود.
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِ ... الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ (آرى، داشتن گوش، زبان و عقل زمانى ارزشمند است كه بهرهگيرى صحيح از آنها شود. كسى كه مثلًا با زبانش امر به معروف و نهى از منكر نمىكند، همچون آدم لال است.)
3- كسانى كه از تعاليم دين روى مىگردانند، بىخردند. وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ ... لا يَعْقِلُونَ
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ طبرسى، صاحب مجمع البیان در تفسیر جامع الجوامع خود كه مختصر مجمعالبیان است از امام باقر علیهالسلام نقل نموده كه از طایفه بنى عبدالدار غیر از مصعب بن عمیر و سوید بن حرملة دیگران ایمان نیاوردند و مى گفتند: ما نسبت به احكام و دستورات خداى محمد كر و كور هستیم و همه آنها در غزوه احد كشته شدند و به آنها اصحاب لواء مى گفتند.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص376.
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۲۲_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ «23»
و اگر خداوند خيرى در آنان مىدانست، شنوايشان مىساخت، (حرف حقّ را به گوش دلشان مىرساند،) ولى با (اين روحيهى لجاجتى كه فعلًا دارند، حتّى) اگر شنوايشان مىساخت، باز هم سرپيچى كرده روى مىگرداندند.
(در دل يقين پيدا مىكردند، ولى در ظاهر اقرار نمىكردند)
«1». اعراف، 179.
«2». تفسير درّالمنثور.
«3». ملك، 10.
جلد 3 - صفحه 293
نکته ها
افراد لجوج، چند گروهند:
برخى حتّى حاضر به شنيدن حقّ نيستند. «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ» «1»
برخى مىشنوند، ولى مسخره و استهزا مىكنند. «قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» «2»
برخى مىشنوند و مىفهمند، ولى تحريف مىكنند. «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا» «3»
برخى به خاطر دلبستگىهاى شديد، حسادتها و قساوتها، قدرت تشخيص ندارند. «وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً» «4»
پیام ها
1- از سنّتهاى الهى اين است كه فيض خود را به افراد مستعد عطا مىكند و به هر كس به مقدار لياقت و استعداد حقّپذيرى كه در خود ايجاد كرده، توفيق داده و لطف مىكند. «وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ»
2- زمينههاى بهرهگيرى از لطف الهى را بايد خودمان به وجود آوريم. «وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ»
3- تنها فراگيرى و شنيدن آيات ملاك نيست، حقّپذيرى و تسليم بودن نيز لازم است. «وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا»
4- خداوند از هدايت افراد مضايقهاى ندارد، ولى لجوجان از سخن حقّ روى برمىتابند. لَوْ عَلِمَ ... لَأَسْمَعَهُمْ
5- انسان داراى اختيار است و در برابر نداى حقّ مىتواند اعراض كند. «وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ» (آرى، كسى كه استعداد رشد را در خود كور كند، فيض خدا را نيز نمىپذيرد.)
«1». فصّلت، 26.
«2». انفال، 31.
«3». نساء، 46.
«4». مائده، 13.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 294"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۲۳_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه خدا و رسول شما را به چيزى كه حياتبخش شماست دعوت مىكنند، بپذيريد و بدانيد خداوند، ميان انسان و دل او حايل مىشود و به سوى او محشور مىشويد.
نکته ها
حيات، اقسام مختلفى دارد:
1. حيات گياهى. «أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» «1» خداوند زمين را زنده مىكند.
2. حيات حيوانى. «لَمُحْيِ الْمَوْتى» «2» خداوند مردگان را زنده مىكند.
3. حيات فكرى. «مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ» «3» آن كه مرده بود و زندهاش كرديم.
4. حيات ابدى. «قَدَّمْتُ لِحَياتِي» «4» كاش براى زندگيم چيزى از پيش فرستاده بودم.
مقصود از حياتى كه با دعوت انبيا فراهم مىآيد، حيات حيوانى نيست، چون بدون دعوت انبيا نيز اين نوع حيات وجود دارد، بلكه مقصود حيات فكرى، عقلى ومعنوى، اخلاقى و اجتماعى و بالاخره حيات و زندگى در تمام زمينهها مىباشد. البتّه ممكن است مراد از دعوت به حيات در اينجا (به دليل آن كه آيه در كنار آيات جنگ بدر آمده است)، دعوت به جهاد باشد.
حيات انسان، در ايمان و عمل صالح است و خداوند و انبيا هم مردم را به همان دعوت كردهاند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» اطاعت از فرامين آنان رمز رسيدن به زندگى پاك و طيّب است، چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» «5» و طبق روايات شيعه وسنّى، يكى از مصاديق حيات طيّبه، پذيرش
«1». حديد، 17.
«2». فصّلت، 39.
«3». انعام، 122.
«4». فجر، 24.
«5». نحل، 97.
جلد 3 - صفحه 295
نداى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در مسألهى ولايت علىّبن أبىطالب عليهما السلام و اهلبيت اوست. «1»
حايل و فاصله شدن خدا ميان انسان و قلبش، نشاندهندهى حاضر و ناظر بودن خداوند در همه جا و احاطهى او بر تمام موجودات است و اينكه قدرت و توفيق از اوست. از رگ گردن به ما نزديكتر است، فعاليّت عقل و روح نيز به دست اوست و اگر لطف او نبود، هرگز انسان به حقّانيّت حقّ و بطلان باطل پى نمىبرد.
از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه يكى از مصاديق حايل شددن خدا بين انسان و دل او، مسألهى محو و اثبات است؛ محو كفر و اثبات ايمان، محو غفلت و شك و تثبيت تذكّر و يقين. «2» در جاى ديگر فرمودند: «خداوند نمىگذارد انسان، باطل را حقّ ببيند». «3» همچنين فرمودند: «گاهى انسان با گوش، چشم، زبان و دست خود به چيزى علاقه دارد، ولى اگر آن را انجام دهد، قلبش با آن همراه نيست و مىداند آنچه ميل به آن داشته حقّ نيست». «4» و ممكن است حائل شدن، كنايه از مرگ باشد.
پیام ها
1- شرط ايمان واقعى، اجابت كردن دعوت خدا و رسول است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ»
2- دعوت خدا و رسول، داراى حقيقت و هويّتى واحد دارد. «دَعاكُمْ» و نفرمود:
«دعواكم»
3- حركت در مسير خدا و انبيا، حيات واقعى است و كناره گيرى از آن، مرگ انسانيّت است. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» 4- تمام دستورات دينى و فرامين انبيا، حتّى فرمان جنگ و جهاد، مايهى حيات فرد و جامعه مىباشد. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ»
5- كسى كه به حضور و احاطه خداوند ايمان داشته باشد، از دعوت پيامبران
«1». تفسير فرقان.
«2». تفسير فرقان.
«3». بحار، ج 5، ص 205.
«4». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 296
سرپيچى نمىكند. اسْتَجِيبُوا ... يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ
6- تا فرصت داريم، حقّ را بپذيريم. (بنابراين كه حائل شدن خدا بين انسان و قلبش، كنايه از مرگ باشد). اسْتَجِيبُوا ... يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ
7- نه مؤمن مغرور شود ونه از كافر مأيوس گرديد، چون دلها به دست خداست و او مقلّب القلوب است. «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»
8- هر فكر و انديشهاى كه بر دل انسان بگذرد، خداوند بدان آگاه است. «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»
9- خداوند از هر چيزى به انسان نزديكتر است، حتّى از قلب او به خودش.
«يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»
10- همهى ما خواسته يا ناخواسته در قيامت محشور خواهيم شد، پس به رسولان الهى پاسخ مثبت دهيم. اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ ... إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۲۴_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا