eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
102 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‌ وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «17» شما (با نيروى خود)، آنان (كفّار) را نكشتيد، بلكه خداوند (با امدادهاى غيبى) آنها را به قتل رساند. (اى پيامبر!) آنگاه كه تير اافكندى، تو نيفكندى، بلكه خدا افكند (تا كافران را مرعوب كند) و تا مؤمنان را از سوى خويش به آزمونى نيكو بيازمايد، زيرا خداوند، بسيار شنوا و داناست. نکته ها در روز جنگ بدر، پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: مشتى خاك و سنگريزه از زمين بردار و به من بده. على عليه السلام چنين كرد وپيامبربا خواندن دعايى آنها را به سوى دشمن پرتاب كرد و به صورت معجزه‌آسايى، طوفانى به پا كرد وباعث وحشتى عجيب در دل دشمن شد. «1» آرى، عامل مهم پيروزى در جنگ بدر، اراده و امداد الهى بود، نه نيروى مادّى و قواعد و تاكتيك‌هاى نظامى و گرنه لشگرى اندك و تنها با يك يا دو اسب‌سوار، چگونه بر سپاهى انبوه و كاملًا مجهّز و داراى يكصد اسب‌سوار، پيروز مى‌شد؟ «بَلاءٌ»، به معناى آزمايش است كه اگر با نعمت و پيروزى باشد، «بلاء حَسَن» است و اگر به وسيله‌ى مصيبت و مجازات باشد «بلاء سيّى‌ء»، چنانكه قرآن درباره‌ى بنى‌اسرائيل مى‌فرمايد: «وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ» «2» انسان اگر با اعتقاد صحيح و در مسير حقّ حركت كند و به فرمان الهى تلاش و كوشش كند، امدادهاى خداوند را در پى خود دارد، «لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً» و وجود او وجودى خدايى مى‌گردد، چنانكه در روايتى خداوند مى‌فرمايد: بنده با نافله و كارهاى مستحب به مقام قرب رسيده، دست او دست من، گوش او گوش من و تمام اعضا و جوارح او خدايى‌ «1». تفاسير الميزان ونمونه. «2». اعراف، 168، تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 287 مى‌شود و آنچه بخواهد، همان مى‌شود. انّه ليتقرّب الىّ بالنافلة حتّى احبّه فاذا احببتُه كنتُ سمعه الّذى يسمع به و بصره الّذى يبصر به و لسانه الّذى ينطق به و يده الّذى يبطش بها ان دعانى أجبتُه و ان سألنى أعطيتُه ... «1» پس اگر حركتى نيز انجام دهد، آن حركت از خداوند است. «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‌» امّا در مقابل اگر در مسير غير الهى و به فرمان ديگران حركت كند، در حقيقت وجودى شيطانى پيدا نموده است، چنانكه عايشه در رويارويى با سپاه اميرالمؤمنين على عليه السلام در جنگ جمل، به تأسّى از پيامبر صلى الله عليه و آله مشتى خاك به سوى آنان پرتاب كرد و دعا كرد، پس از آن حضرت على عليه السلام به او فرمودند: «اين شيطان بود كه چنين كرد. «و ما رميتَ اذ رميت و لكنّ الشّيطان رمى». «2» پیام ها 1- پيروزى در جنگ موجب غرور و عُجب شما نشود، خداوند و امدادهاى او را فراموش نكنيد. فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ‌ ... 2- انسان در افعال خود، نه مستقل از اراده‌ى خداوند است و نه مجبور. كارها، از آن جهت كه با اختيار از انسان سر مى‌زند، به او نسبت داده مى‌شود، ولى چون نيرو وتأثير از خداست، به خدا نسبت داده مى‌شود. ما رَمَيْتَ‌ ... وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‌ 3- وجود پيامبر و رهبر، نقش بسزايى در جلب امدادهاى غيبى خداوند دارد. وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ‌ ... 4- جنگ و جهاد، از وسايل آزمايش الهى است تا مؤمنان واقعى از افراد سست ايمان و يا بى‌ايمان شناخته شوند. «بَلاءً حَسَناً» 5- امداد الهى و پيروزى مؤمنان و شكست دشمنان اتّفاقى و بى‌حساب نيست، بلكه از روى علم وآگاهى خداوند است. «إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» «1». كافى، ج 2، ص 352. «2». شرح نهج‌البلاغه ابن ابى‌الحديد، ج 1، ص 257. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 288" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ «18» آن، (شكست دشمن وپيروزى شما لطف خدا بود.) و (بدانيد) كه خداوند، سست كننده‌ى نيرنگ كافران است. نکته ها «ذلِكُمْ»، اشاره به وضع مسلمانان و كفّار در جنگ بدر دارد و يادآور امدادهاى الهى از آسمان و زمين و شكست دشمن است. گويا چنين گفته است: «ذلكم لطف اللّه عليكم» سست شدن نقشه‌هاى دشمن، با ايجاد رعب و ترس در دل آنان، تزلزل و تفرقه، افشاى اسرار، طوفان و رعد و برق بود. پیام ها 1- خداوند، نقشه‌هاى دشمنان عليه مؤمنان را خنثى مى‌كند. «أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ» (اگر روحيّات ايمانى حفظ شود، خداوند حتّى امور مخفى و غير محسوس دشمنان عليه ما را خنثى مى‌كند و درهم مى‌شكند، چنانكه در دوران ما واقعه‌ى طبس رخ مى‌دهد، در حالى كه ما خواب بوديم و يا حتّى تصوّر آن را نمى‌كرديم.) 2- ايمان، شرط دريافت حمايت الهى و كفر، زمينه‌ى سستى و نابودى انسان است. «ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ» 3- در هر شرايطى توكّل بر خدا كنيم و از دشمنان و توطئه‌هاى آنان هراسى نداشته باشيم. «أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ»"
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَكُمُ الْفَتْحُ وَ إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَ لَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئاً وَ لَوْ كَثُرَتْ وَ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ «19» جلد 3 - صفحه 289 اگر (شما كافران) در انتظار فتح وپيروزى (اسلام) بوديد، كه آن فتح آمد (وحقّانيّت اسلام آشكار شد) واگر دست (از انحراف و باطل خود) برداريد، برايتان بهتر است واگر (شما به كفر وعناد) برگرديد، (ما هم به سوى قهر) برمى‌گرديم وهرگز گروه شما هر چند بسيار باشد، به كارتان نخواهد آمد، چرا كه خداوند با مؤمنان است. نکته ها در اين‌كه مخاطب اين آيه كيست، دو احتمال بيان شده است: يكى كفّار شكست خورده در جنگ بدر و ديگرى مسلمانانى كه بر تقسيم غنائم اختلاف نظر داشتند. مؤيّد احتمال اوّل، پيوند اين آيه با آيات قبل است، «أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ» چنانكه آنان بودند كه گروه زياد «فِئَةً كَثِيرَةً» بودند و همانان سابقه‌ى كفر و مغضوبيّت داشتند، و در اين آيه مى‌فرمايد: وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ ... وَ لَوْ كَثُرَتْ‌ همچنين سخن ابوجهل فرمانده مشركان كه هنگام بيرون آمدن از مكّه براى جنگ، پرده‌ى كعبه را گرفت و گفت: خدايا! از اين دو گروه، هدايت شده‌تر را به پيروزى برسان. «1» به پيروزى خود مطمئن بود ولى سرانجام شكست خورد. امّا اگر خطاب به مسلمانان باشد، هشدارى به آنان است كه پس از اين فتح، از مجادله و اعتراض‌هاى خود دست بردارند و اگر به نق‌زدن وجدال‌هاى قبلى (اعتراض قبل از جنگ وهنگام تقسيم غنائم) ادامه دهند، باز لطف خدا از آنان دريغ خواهد شد و در مقابل دشمنان رها شده ودچار شكست مى‌شوند. (البتّه معناى اوّل مناسب‌تر به نظر مى‌آيد) پیام ها 1- خير وصلاح انسان، در پرهيزكردن از انحراف و مقابله با خدا و رسول اوست. «إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» 2- برخوردارى از لطف و قهر خداوند، به انتخاب وعملكرد خود ما بستگى دارد. إِنْ تَنْتَهُوا ... إِنْ تَعُودُوا «1». تفسير مجمع‌البيان. جلد 3 - صفحه 290 3- خداوند، اتمام حجّت كرده و تمام راههاى عذرتراشى و بهانه‌جويى را بسته است. إِنْ تَنْتَهُوا ... إِنْ تَعُودُوا 4- تشويق و هشدار، هر دو لازم است. «خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ» 5- جلوى خلاف‌ها را بايد با قاطعيّت و صراحت گرفت. «إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ» گذشت و بخشش، هميشه مطلوب نيست. 6- جمعيّت زياد، در قهر خداوند نقش و تأثيرى ندارد. «لَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئاً وَ لَوْ كَثُرَتْ» 7- ايمان، شرط نصرت وهمراهى خداوند است. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ «20» اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از خدا و فرستاده‌ى او اطاعت كنيد و در حالى كه (سخنان او را) مى‌شنويد، از وى سرپيچى نكنيد. وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ «21» و مثل كسانى نباشيد كه گفتند: «شنيديم»، ولى (در حقيقت) آنها نمى‌شنيدند. نکته ها در سراسر قرآن، پس از اطاعت خداوند، اطاعت از رسول خدا ذكر شده است، و در يازده مورد، بعد از عبارت‌ «اتَّقُوا اللَّهَ» جمله‌ى‌ «أَطِيعُونِ» آمده است، يعنى لازمه‌ى تقواى الهى، اطاعت از رسول اوست. با اين‌كه اطاعت از خدا و رسول هر دو لازم است، ولى در اين آيه تنها از سرپيچى از رسول نهى شده است كه معلوم مى‌شود مشكل آنان در اطاعت از رسول بوده است، به خصوص در جنگ بدر ونسبت به فرمان‌هاى پيامبر صلى الله عليه و آله در مسائل نظامى. مراد از شنيدن سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله‌ «وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ»، به دليل آيه‌ى بعد، فهميدن سخنان‌ جلد 3 - صفحه 291 او و درك حقّانيّت اوست. پیام ها 1- مؤمنان، در معرض تخلّف از دستورات خدا و رسول هستند و به هشدار نياز دارند. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا ... 2- نافرمانى پيامبر، نافرمانى خداست. «وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ» و نفرمود: «عَنْهُما». (آرى، فرمان خدا و رسول داراى هويّتى واحد است واطاعت از خداوند در گرو اطاعت از رسولش مى‌باشد.) 3- شنيدن و فهميدن، مسئوليّت‌آور است. «وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ» 4- آگاه شدن از تاريخ و اخبار گذشتگان متخلّف، مايه‌ى عبرت است. وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ‌ ... 5- در اطاعت از رهبرى، صداقت داشته و به تعهّدات خود پايبند باشيم و بدون عمل ادّعاى ايمان نكنيم. «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ «22» همانا بدترين جنبندگان نزد خداوند، (كسانى هستند كه نسبت به شنيدن حقّ) كران (و نسبت‌به گفتن حقّ) لال‌هايند، آنها كه تعقّل نمى‌كنند. نکته ها «صُمٌّ» جمع «أصم»، به معناى كر و «بُكْمٌ» جمع «أبكم»، به معناى لال است و در اينجا، كنايه از كسانى است كه گوش به شنيدن حقّ نمى‌دهند واز بيان حقّ لب فروبسته‌اند. در تعبيرات قرآن، افرادى كه تربيت الهى انبيا را نمى‌پذيرند و دل را تسليم حقّ نمى‌كنند، گاهى به مرده تشبيه شده‌اند: «فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‌» «1» گاهى به چهارپايان: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ» «2»، «يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ» «3» «1». روم، 52. «2». اعراف، 179. «3». محمّد، 12. جلد 3 - صفحه 292 گاهى به بدتر از چهارپايان: «كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «1» و گاهى به بدترين جنبنده: «شَرَّ الدَّوَابِّ» حضرت على عليه السلام فرمود: «بدترين جنبنده‌ها كسانى هستند كه حقّ را مى‌فهمند، ولى لجاجت كرده و كفر مى‌ورزند». «2» گروهى در قيامت اقرار خواهند كرد كه به سخن حقّ گوش فرا نمى‌دادند ويا در آن تعقّل نمى‌كردند و اين سبب دوزخى شدن آنان شده است. «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» «3» اگر گوش شنوا داشتيم، يا تعقّل مى‌كرديم، از دوزخيان نبوديم. پیام ها 1- مدّعيان ايمان و كسانى كه ملتزم به اطاعت از خدا و رسول نباشند، «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ»، بدترين جنبندگانند. «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ» 2- ارزش انسان به خردورزى اوست، اگر تعقّل نكند، بدترين جنبندگان مى‌شود. إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِ‌ ... الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ‌ (آرى، داشتن گوش، زبان و عقل زمانى ارزشمند است كه بهره‌گيرى صحيح از آنها شود. كسى كه مثلًا با زبانش امر به معروف و نهى از منكر نمى‌كند، همچون آدم لال است.) 3- كسانى كه از تعاليم دين روى مى‌گردانند، بى‌خردند. وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ‌ ... لا يَعْقِلُونَ‌ پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ طبرسى، صاحب مجمع البیان در تفسیر جامع الجوامع خود كه مختصر مجمع‌البیان است از امام باقر علیه‌السلام نقل نموده كه از طایفه بنى عبدالدار غیر از مصعب بن عمیر و سوید بن حرملة دیگران ایمان نیاوردند و مى گفتند: ما نسبت به احكام و دستورات خداى محمد كر و كور هستیم و همه آن‌ها در غزوه احد كشته شدند و به آن‌ها اصحاب لواء مى گفتند. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص376. ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ «23» و اگر خداوند خيرى در آنان مى‌دانست، شنوايشان مى‌ساخت، (حرف حقّ را به گوش دلشان مى‌رساند،) ولى با (اين روحيه‌ى لجاجتى كه فعلًا دارند، حتّى) اگر شنوايشان مى‌ساخت، باز هم سرپيچى كرده روى مى‌گرداندند. (در دل يقين پيدا مى‌كردند، ولى در ظاهر اقرار نمى‌كردند) «1». اعراف، 179. «2». تفسير درّالمنثور. «3». ملك، 10. جلد 3 - صفحه 293 نکته ها افراد لجوج، چند گروهند: برخى حتّى حاضر به شنيدن حقّ نيستند. «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ» «1» برخى مى‌شنوند، ولى مسخره و استهزا مى‌كنند. «قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» «2» برخى مى‌شنوند و مى‌فهمند، ولى تحريف مى‌كنند. «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا» «3» برخى به خاطر دلبستگى‌هاى شديد، حسادت‌ها و قساوت‌ها، قدرت تشخيص ندارند. «وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً» «4» پیام ها 1- از سنّت‌هاى الهى اين است كه فيض خود را به افراد مستعد عطا مى‌كند و به هر كس به مقدار لياقت و استعداد حقّ‌پذيرى كه در خود ايجاد كرده، توفيق داده و لطف مى‌كند. «وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ» 2- زمينه‌هاى بهره‌گيرى از لطف الهى را بايد خودمان به وجود آوريم. «وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ» 3- تنها فراگيرى و شنيدن آيات ملاك نيست، حقّ‌پذيرى و تسليم بودن نيز لازم است. «وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا» 4- خداوند از هدايت افراد مضايقه‌اى ندارد، ولى لجوجان از سخن حقّ روى برمى‌تابند. لَوْ عَلِمَ‌ ... لَأَسْمَعَهُمْ‌ 5- انسان داراى اختيار است و در برابر نداى حقّ مى‌تواند اعراض كند. «وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ» (آرى، كسى كه استعداد رشد را در خود كور كند، فيض خدا را نيز نمى‌پذيرد.) «1». فصّلت، 26. «2». انفال، 31. «3». نساء، 46. «4». مائده، 13. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 294" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24» اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هرگاه خدا و رسول شما را به چيزى كه حيات‌بخش شماست دعوت مى‌كنند، بپذيريد و بدانيد خداوند، ميان انسان و دل او حايل مى‌شود و به سوى او محشور مى‌شويد. نکته ها حيات، اقسام مختلفى دارد: 1. حيات گياهى. «أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» «1» خداوند زمين را زنده مى‌كند. 2. حيات حيوانى. «لَمُحْيِ الْمَوْتى‌» «2» خداوند مردگان را زنده مى‌كند. 3. حيات فكرى. «مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ» «3» آن كه مرده بود و زنده‌اش كرديم. 4. حيات ابدى. «قَدَّمْتُ لِحَياتِي» «4» كاش براى زندگيم چيزى از پيش فرستاده بودم. مقصود از حياتى كه با دعوت انبيا فراهم مى‌آيد، حيات حيوانى نيست، چون بدون دعوت انبيا نيز اين نوع حيات وجود دارد، بلكه مقصود حيات فكرى، عقلى ومعنوى، اخلاقى و اجتماعى و بالاخره حيات و زندگى در تمام زمينه‌ها مى‌باشد. البتّه ممكن است مراد از دعوت به حيات در اينجا (به دليل آن كه آيه در كنار آيات جنگ بدر آمده است)، دعوت به جهاد باشد. حيات انسان، در ايمان و عمل صالح است و خداوند و انبيا هم مردم را به همان دعوت كرده‌اند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» اطاعت از فرامين آنان رمز رسيدن به زندگى پاك و طيّب است، چنانكه در جاى ديگر مى‌خوانيم: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» «5» و طبق روايات شيعه وسنّى، يكى از مصاديق حيات طيّبه، پذيرش‌ «1». حديد، 17. «2». فصّلت، 39. «3». انعام، 122. «4». فجر، 24. «5». نحل، 97. جلد 3 - صفحه 295 نداى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در مسأله‌ى ولايت علىّ‌بن أبى‌طالب عليهما السلام و اهل‌بيت اوست. «1» حايل و فاصله شدن خدا ميان انسان و قلبش، نشان‌دهنده‌ى حاضر و ناظر بودن خداوند در همه جا و احاطه‌ى او بر تمام موجودات است و اين‌كه قدرت و توفيق از اوست. از رگ گردن به ما نزديك‌تر است، فعاليّت عقل و روح نيز به دست اوست و اگر لطف او نبود، هرگز انسان به حقّانيّت حقّ و بطلان باطل پى نمى‌برد. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه يكى از مصاديق حايل شددن خدا بين انسان و دل او، مسأله‌ى محو و اثبات است؛ محو كفر و اثبات ايمان، محو غفلت و شك و تثبيت تذكّر و يقين. «2» در جاى ديگر فرمودند: «خداوند نمى‌گذارد انسان، باطل را حقّ ببيند». «3» همچنين فرمودند: «گاهى انسان با گوش، چشم، زبان و دست خود به چيزى علاقه دارد، ولى اگر آن را انجام دهد، قلبش با آن همراه نيست و مى‌داند آنچه ميل به آن داشته حقّ نيست». «4» و ممكن است حائل شدن، كنايه از مرگ باشد. پیام ها 1- شرط ايمان واقعى، اجابت كردن دعوت خدا و رسول است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ» 2- دعوت خدا و رسول، داراى حقيقت و هويّتى واحد دارد. «دَعاكُمْ» و نفرمود: «دعواكم» 3- حركت در مسير خدا و انبيا، حيات واقعى است و كناره گيرى از آن، مرگ انسانيّت است. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» 4- تمام دستورات دينى و فرامين انبيا، حتّى فرمان جنگ و جهاد، مايه‌ى حيات فرد و جامعه مى‌باشد. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» 5- كسى كه به حضور و احاطه خداوند ايمان داشته باشد، از دعوت پيامبران‌ «1». تفسير فرقان. «2». تفسير فرقان. «3». بحار، ج 5، ص 205. «4». تفسير نورالثقلين. جلد 3 - صفحه 296 سرپيچى نمى‌كند. اسْتَجِيبُوا ... يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ‌ 6- تا فرصت داريم، حقّ را بپذيريم. (بنابراين كه حائل شدن خدا بين انسان و قلبش، كنايه از مرگ باشد). اسْتَجِيبُوا ... يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ‌ 7- نه مؤمن مغرور شود ونه از كافر مأيوس گرديد، چون دلها به دست خداست و او مقلّب القلوب است. «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» 8- هر فكر و انديشه‌اى كه بر دل انسان بگذرد، خداوند بدان آگاه است. «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» 9- خداوند از هر چيزى به انسان نزديك‌تر است، حتّى از قلب او به خودش. «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» 10- همه‌ى ما خواسته يا ناخواسته در قيامت محشور خواهيم شد، پس به رسولان الهى پاسخ مثبت دهيم. اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ‌ ... إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز) @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «25» و بترسيد (و حفظ كنيد خود را) از فتنه‌اى كه تنها دامنگير ستمگران شما نمى‌شود، (بلكه همه را فرا خواهد گرفت، چرا كه ديگران نيز در مقابل ستمگران سكوت كردند) و بدانيد كه خداوند سخت كيفر است. نکته ها «فتنه»، به معناى شرك، كفر، بلا و آزمايش، شكنجه و عذاب است و در اين آيه به معناى بلا و مصيبت‌هاى اجتماعى است. «1» در آيه‌ى قبل، دستور اطاعت از پيامبر صلى الله عليه و آله بود، اينجا پرهيز از فتنه. پس معلوم مى‌شود كه يكى از مصاديق فتنه، عدم اطاعت از پيامبر است و مفهوم اين آيه، با آيه‌ى‌ «وَ اعْتَصِمُوا «1». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 297 بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» «1» يكسان است. «2» مصداق ديگر فتنه، فساد و فحشا مى‌باشد كه باعث فروپاشى يك نظام مى‌شود و آسيب آن عمومى و فراگير است. مثل فساد حكّام بنى‌اميّه كه چون ولايت پيشواى حقّ را كنار زدند، مسلمانان را قرن‌ها به ذلّت كشاندند. سكوت و ترك امر به معروف و نهى از منكر، باعث فتنه و فراگيرشدن عذاب است، چنانكه پيامبر فرمودند: «خداوند هرگز تمام مردم را به خاطر گناه بعضى از آنان مجازات نمى‌كند، مگر زمانى كه منكرات در ميان آنان آشكار گردد و ديگران در حالى كه توان انكار و برخورد با آن را داشته باشند، سكوت كنند كه اگر چنين شد، خداوند همه‌ى آنان (خاصّ و عام) را عذاب مى‌كند». «3» چنانكه حضرت على عليه السلام فرمودند: «اگر گناهى پنهانى انجام گيرد، خداوند عموم مردم را عذاب نمى‌كند، امّا اگر گروهى منكراتى را آشكارا انجام دهند و مردم آنان را سرزنش نكنند، هر دو گروه مستوجب عقوبت مى‌شوند». «4» معناى پرهيز از اعمالى كه باعث فتنه شده ودر همه تأثير مى‌گذارد، عزلت وكناره‌گيرى از مسائل نيست، بلكه هوشيارى و توجّه انسان را مى‌رساند. حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: «در فتنه‌ها مثل بچّه شترى باشيد كه نه از شما بار بكشند و نه شما را بدوشند و نه از شما بهره‌بردارى كنند. «كن فى الفتنة كابن الّبون، لاظهر فيركب و لاضرع فيحلب» «5» هنگام نزول اين آيه، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «هركس پس از من در جانشينى على عليه السلام ظلم كند، «فكانّما جحد نبوّتى و نبوة الانبياء قبلى» گويا رسالت من و نبوّت پيامبران پيشين را انكار كرده است». «6» پیام ها 1- تخلّف از دين و دستورات الهى، مايه‌ى بروز فتنه و نزول عذاب الهى است. دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ‌ ... وَ اتَّقُوا فِتْنَةً ... «1». آل‌عمران، 103. «2». تفسير الميزان. «3». تفسير نمونه. «4». تفسير اثنى‌عشرى. «5». نهج‌البلاغه، حكمت 1. «6». تفسير فرقان. جلد 3 - صفحه 298 2- نه خود عامل فتنه شويم، نه با فتنه‌گران هم‌صدا شويم و نه در برابرشان سكوت كنيم. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً» 3- افراد جامعه‌ى ايمانى علاوه بر كارهاى خود، نسبت به كارهاى ديگران نيز بايد تعهّد داشته باشند. چون گاهى آثار كارهاى خلاف، دامنگير ديگران هم مى‌شود، همچون كسى كه در كشتى، جايگاه خود را سوراخ كند. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» 4- توجّه به شدّت و سختى عذاب الهى، زمينه‌ساز پرهيز از ظلم و گناه است. وَ اتَّقُوا فِتْنَةً ... أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ‌ پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ در تفسیر على بن ابراهیم آمده كه این آیه درباره طلحه و زبیر نازل شده هنگامى كه با امیرالمومنین على علیه‌السلام جنگ كردند و نسبت به او ظلم و ستم روا داشتند، صاحب مجمع البیان از حاكم ابوالقاسم الحسكانى او از سید ابوالحمد مهدى بن نزار الحسینى و او بعد از ده واسطه از ابن عباس نقل كند كه وقتى كه این آیه نازل گردید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود هر كه بعد از من نسبت به على علیه‌السلام اذیت و آزارى روا بدارد مانند آنست كه نبوت من و پیامبران قبل از من را انكار كرده است، صاحب تفسیر برهان گوید ابوعبدالله محمد بن على بن السراج كه از مخالفین و عامه است. مرفوعا از عبدالله بن مسعود روایت نموده كه گفت: پیامبر بعد از نزول این آیه به من فرمود: اى ابن مسعود بدان هر كه نسبت به على علیه‌السلام ظلم و ستم روا بدارد مانند آنست كه نبوت من و پیامبران پیش از من را انكار كرده باشد. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص377." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا