"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ «123»
و نهان آسمان و زمين تنها براى خداوند است و تمام امور به او باز گردانده مىشود، پس بندهى او باش (و تنها او را پرستش كن) و بر او توكّل نماى و پروردگارت از عملكرد شما غافل نيست.
نکته ها
علم غيب، به طور مطلق مخصوص خداوند است، امّا به اذن و ارادهى الهى، پيامبران نيز از علم غيب برخوردارند. «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ» «1»
پیام ها
1- آگاهى از اسرار جهان مخصوص خداوند است. «لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
2- زمين و آسمان (تمام هستى)، علاوه بر ظاهر، داراى غيب و نهانى نيز هست. «لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
3- مرجع همه چيز او و بازگشت هر چيزى به سوى اوست. «إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ»
4- ايمان به غيب، زمينهساز عبادت وتوكّل بر خداوند است. لِلَّهِ غَيْبُ ... فَاعْبُدْهُ
5- هر كس به خداوند توكّل كند، مورد لطف او قرار مىگيرد. وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ ...
6- آگاهى بر عملكرد انسان، از شئون ربوبيّت خداوند است. وَ ما رَبُّكَ ...
«و الحمد لله رب العالمين»
«1». جنّ، 26.
جلد 4 - صفحه 141"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۱۲۳_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
سيماى سوره يوسف
سوره يوسف از سوره هاى مكّى و داراى يكصد ويازده آيه است. نام حضرت يوسف، 27 مرتبه در قرآن آمده كه 25 مرتبه آن در همين سوره است.
آيات اين سوره، به هم پيوسته و در چند بخش جذاب و فشرده، داستان زندگى يوسف را از كودكى تا رسيدن او به مقام خزانه دارى كشور مصر، عفت و پاكدامنى او، خنثى شدن توطئه هاى مختلف عليه او و جلوه هايى از قدرت الهى را مطرح مى كند.
داستان حضرت يوسف عليه السلام فقط در همين سوره از قرآن آمده، در حالى كه داستان پيامبران ديگر در سوره هاى متعدّد نقل شده است.
داستان حضرت آدم و نوح هر كدام در دوازده سوره، داستان حضرت ابراهيم در هيجده سوره، داستان حضرت صالح در يازده سوره، داستان حضرت داوود در پنج سوره، داستان حضرت هود و سليمان هر كدام در چهار سوره و داستان حضرت عيسى و زكريّا هر كدام در سه سوره ذكر شده است.«1»
داستان حضرت يوسف در تورات، سِفر پيدايش از فصل 37 تا 50 نيز نقل شده است، امّا در مقايسه با آنچه در قرآن آمده، به خوبى اصالت قرآن و تحريف تورات معلوم مى گردد. در ميان آثار ادبى نيز داستان يوسف و زليخا، دلدارى
«1». تفسير حدائق.
تفسير نور، ج 4، ص: 144
جايگاهى برگزيده است كه از آن جمله مى توان منظومه يوسف و زليخا، از نظامى گنجوى و يوسف و زليخا منسوب به فردوسى را نام برد.
قرآن در داستان يوسف عليه السلام بيشتر به شخصيّت خود او در گذر از كوران حوادث مى پردازد، در حالى كه در داستان پيامبران ديگر، بيشتر به سرنوشت مخالفان و لجاجت و هلاكت آنان اشاره نموده است.
در برخى روايات، از آموزش سوره يوسف به زنان و دختران نهى شده است، ولى به نظر برخى صاحب نظران، اين روايات اسناد قابل اعتمادى ندارند.«1» و از طرفى آنچه استناد اين نهى است، طرح عشق از سوى زليخا همسر عزيز مصر است كه با بيان قرآنى، نقطه منفى در آن وجود ندارد.
(1). تفسير نمونه.
تفسير نور، ج 4، ص: 145
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1»
الف لام را. آن است آيات كتاب روشنگر.
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2»
همانا ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بيانديشيد.
نکته ها
درباره حروف مقطّعه نظرات مختلفى بيان شده است، از جمله:
1. قرآن، اين معجزه الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همگان است.
2. نام سورهاى است كه با آن حروف آغاز شده است.
3. نوعى سوگند و قسم الهى است.
4. اسرار و رموزى بين خدا و پيامبر است.
امّا با توجّه به اينكه از ميان 29 سورهاى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، در بيست و چهار مورد پس از آن، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است، شايد بهترين وجه، همان نظر اوّل باشد.
قرآن به هر زبانى كه نازل مىشد، ديگران بايد با آن زبان آشنا مىشدند. امّا نزول قرآن به زبان عربى داراى مزايايى است، از جمله:
الف: زبان عربى داراى چنان گستردگى لغات و استوارى قواعد دستورى است كه در زبانهاى ديگر يافت نمىشود.
جلد 4 - صفحه 146
ب: طبق روايات زبان اهل بهشت، عربى است.
ج: مردم منطقهاى كه قرآن در آن نازل شد، عرب زبان بودند و امكان نداشت كه كتابِ آسمانى آنها به زبان ديگرى باشد.
خداوند در مورد قرآن و باران، هر دو تعبير به «نزول» نموده است، بين اين دو مشابهتهايى است كه ذكر مىكنيم:
الف: هر دو از آسمان نازل مىشوند. «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «1»
ب: هر دو طاهر و مطهّرند. «يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ» «2»، رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا ... يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ «3»
ج: هر دو وسيلهى حياتند. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «4»، «لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً» «5»
د: هر دو مبارك و مايهى بركتاند. «وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ» «6»، «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً» «7»
ه: قرآن چون باران، قطره قطره و آيه آيه نازل شده است. (نزول تدريجى)
شايد تأكيد بر عربى بودن قرآن، ردّ كسانى باشد كه گفتند: قرآن را فردى عجمى به پيامبر آموخته است .... أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ «8»
پیام ها
1- قرآن، از همين حروف الفبا (الف، لام، را، ...)، تأليف يافته است. اگر مىتوانيد شما هم از همين حروف، كتابى مثل قرآن بياوريد. «الر»
2- قرآن، داراى مقامى بس والا است. «تِلْكَ»
3- قرآن، مخاطب و خواننده را در آغاز، نسبت به استحكام آيات خود واقف
«1». مؤمنون، 18.
«2». انفال، 11.
«3». بقره، 129.
«4». انفال، 24.
«5». فرقان، 49.
«6». انعام 92.
«7». ق 9.
«8». نحل، 103.
جلد 4 - صفحه 147
ساخته، سپس به بيان مطالب ديگر مىپردازد. «آياتُ الْكِتابِ الْمُبِين
ِ»
4- نزول قرآن به زبان عربى از يك سو و فرمان تدّبر در آن از سوى ديگر، نشانهى آن است كه مسلمانان بايد با زبان عربى آشنا شوند. «قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
5- قرآن، تنها براى تلاوت و تبّرك نيست، بلكه وسيلهى تعقّل و رشد بشر است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
6- نوشتهها بايد روشن وروشنگر، هدفدار و هدايتگر باشد. الْكِتابِ الْمُبِينِ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
7- براى رسيدن به سعادت، تنها نزول قرآن كافى نيست؛ بلكه بايد دربارهى آن تعقّل هم كرد. «أَنْزَلْناهُ ... لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»"