"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ «6»
و كفّار گفتند: اى كسىكه (ادّعا دارى) ذكر (الهى) بر اونازل شده! به يقين تو ديوانهاى!
لَوْ ما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «7»
اگر از راستگويانى چرا فرشتگان را پيش ما نمىآورى؟
نکته ها
«لَمَجْنُونٌ» به معناى بىعقل نيست، بلكه به معناى جنزده است. همانگونه كه كلمه «ديوانه» به معناى ديوزده است و در جاهليّت اعتقاد داشتند كه شاعر به خاطر ارتباطى كه با جنّ دارد مىتواند شعر بگويد.
در اين دو آيه تحقير وتمسخر وتهمت وترديد، با انواع تأكيدها براى پيامبر صلى الله عليه و آله از زبان كفّار مطرح شده است. «يا أَيُّهَا الَّذِي» به جاى «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ»* يك نوع تحقير است، «الذِّكْرُ» با توجّهبه اينكه كفّار به وحى عقيده نداشتند، يك نوع تمسخر است و «لَمَجْنُونٌ» تهمت
جلد 4 - صفحه 442
است و جمله «إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ» نشانهى ترديد آنان در نبوّت است. به علاوه حرف «إِنْ» و حرف لام در جمله «إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ» و قالب جمله اسميه، نشانهى انواع تاكيد در سخن و عقيده انحرافى آنهاست.
پیام ها
1- توجّه به معنويات، نزد گروهى ديوانگى است. «إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ»
2- كفّار سرچشمه سخنان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را كه وحى است قبول نداشتند. لذا به جاى «أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ» مىگفتند: «نُزِّلَ عَلَيْهِ»
3- كفّار، نشانهى صداقت پيامبر را نزول فرشته مىدانستند، ولى اين بهانهاى بيش نبود، زيرا در جاى ديگر قرآن مىخوانيم: اگر بر فرض ما فرشتگان را بر آنان نازل كنيم و مردگان زنده شوند و با آنان سخن بگويند و در برابر چشمشان همه چيز را حاضر كنيم، باز هم ايمان نمىآورند. «ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا»*"
#تفسیر_سوره_حجر_آیه_۶_۷جز۱۴
#سوره_مبارکه_حجر
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ «8»
(غافل از آنكه) ما فرشتگان را جز بر اساس حقّ نمىفرستيم و در آن صورت ديگر كفّار مهلت داده نمىشوند. (و قهر فورى الهى آنان را خواهد گرفت)
نکته ها
از آيات قرآن استفاده مىشود كه هرگاه معجزهاى از انبيا صادر شود و مردم بىاعتنايى كنند، ممكن است قهر الهى نازل شود و ممكن است براى مدّتى به آنان مهلت داده شود، ليكن هرگاه نوع معجزه و درخواست آن از طرف مردم باشد؛ نظير بيرون آمدن شتر از دل كوه كه از حضرت صالح خواستند و يا نظير فروآمدن غذاى آسمانى كه از حضرت عيسى خواستند، در اين گونه موارد هرگاه مردم تخلف نمايند قهر خدا حتمى و فورى است و ديگر به آنان مهلت داده نمىشود. «وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ» در آيه قبل كفّار با جمله «لَوْ ما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ» از پيامبر عزيز تقاضاى فرود آمدن
جلد 4 - صفحه 443
فرشتگان بر خودشان را داشتند. اين آيه پاسخ مىدهد: كه نزول فرشتگان براست و حقّ آن است كه فرشته بر افراد لايق نازل شود و نزول فرشته بر افراد نااهل باطل است و ما جز حقّ انجام نمىدهيم. «ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ»
پیام ها
1- نزول فرشتگان بر اساس هوس اين و آن نيست، بلكه بر اساس حقّ است.
«ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ»
2- مهلت دادن خداوند نيز قانون دارد و در مواردى كه نوع معجزه با درخواست خود مردم باشد، ولى بازهم سركشى نمايند، مهلتى در كار نيست. «ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ"
#تفسیر_سوره_حجر_آیه_۸جز۱۴
#سوره_مبارکه_حجر
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
هدایت شده از خانه قرآنی کریمه
سلام علیکم
با هدف ترویج و آموزش و گسترش فرهنگ قرآنی
هر هفته یک صفحه از قرآن با صوت استاد پرهیزکار و متن همان صفحه در کانال قرار خواهد گرفت
#صفحه_۱۹_جز۱_بقره_پرهیزکار
#خانه_قرآنی_کریمه_منطقه_۱۸ ارتباط با ادمین @S_K_ahmadi54
https://eitaa.com/kareme18
هدایت شده از خانه قرآنی کریمه
3542910.mp3
989.3K
سلام علیکم
با هدف ترویج و آموزش و گسترش فرهنگ قرآنی
هر هفته یک صفحه از قرآن با صوت استاد پرهیزکار و متن همان صفحه در کانال قرار خواهد گرفت
#صفحه_۱۹_جز۱_بقره_پرهیزکار
#خانه_قرآنی_کریمه_منطقه_۱۸ ارتباط با ادمین @S_K_ahmadi54
https://eitaa.com/kareme18
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «9»
همانا ما خود قرآن را نازل كرديم و قطعاً ما خود آن را نگاهداريم
نکته ها
در آيه 6 كفّار مىگفتند: معلوم نيست سرچشمه ذكر پيامبر چيست «نُزِّلَ عَلَيْهِ» در اين آيه مىفرمايد: شك نكنيد قطعاً خود ما هستيم كه ذكر و قرآن را بر او نازل مىكنيم و همان گونه كه كفّار با تأكيد نسبت جنون مىدادند، خداوند با تأكيد بيشترى نزول قرآن و حفظ آن را به ذات مقدّس خود نسبت مىدهد.
در اين آيهى كوتاه، شش نوع تأكيد بكار رفته است؛ سه تأكيد براى نزول قرآن كه در كلمات «إِنَّا، نَحْنُ، الذِّكْرَ» نهفته شده و سه تأكيد براى حفظ قرآن از هر نوع تغيير و تحوّل كه در كلمات «إِنَّا، لَهُ، ل» است كه در اصطلاح ادبيات عرب براى اهل فن روشن است.
به گواهى و وعده خدا در اين آيه، هيچ گونه تغيير وتحريفى در قرآن رخ نداده، چنانكه در آيات ديگر نيز اين مطلب آمده است، از جمله آيه 42 فصلت: «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» هيچگونه باطلى از هيچ طريقى به قرآن راه ندارد. و اگر رواياتى را ديديم كه
جلد 4 - صفحه 444
در آن به تحريف قرآن اشارهاى دارد؛ يا جعلى است كه بايد بر ديوار زد و يا مراد تحريف در معنا وعمل، تفسير به رأى و سليقه و كنارزدن قرآن شناسان اصلى يعنى اهلبيت پيامبر عليهم السلام مىباشد.
علاوه بر وعده خداوند مبنى بر حفاظت از قرآن، مسلمانان از آغاز، قرآن را حفظ كرده ودر نوشتن وحفظ آن جدّى بودند، حتّى آموزش قرآن را مهريه زنان قرار مىدادند، در نمازها مىخواندند و كاتبان وحى افراد متعدّد بودند كه يكى از آنان حضرت على عليه السلام بود وامامان اهلبيت عليهم السلام مردم را به همين قرآن موجود دعوت مىكردند. به علاوه حديث ثقلين از شخص پيامبر كه فرمودند: من دو چيز گرانبها در ميان شما مىگذارم و مىروم؛ يكى قرآن و ديگرى اهلبيتم، كه اين دو هرگز از هم جدا نمىشوند و اگر شما به هر دو تمسك كنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد. گواه ديگرى بر سلامت قرآن است و به راستى مگر مىتوان گفت رسالت پيامبر ثابت ولى كتابش متغير است؟!
مصطفى را وعده داد الطاف حق
گر بميرى تو نميرد اين نَسَق
من كتاب و معجزت را حافظم
بيش و كم كن را زقرآن رافضم
در زمينه تحريف نشدن قرآن صدها كتاب و مقاله و تحقيق از سوى بزرگان شيعه تأليف شده است و با كمال تأسّف عقيده به تحريف را به ناحقّ به شيعه نسبت دادهاند.
قرآن ذكر است، «نَزَّلْنَا الذِّكْرَ» و اعراض از ذكر و قرآن، انسان را به بدبختى مىكشاند. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» «1»
قرآن ذكر است و تنها با ذكر خدا دلها آرام مىگيرد. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «2»
پیام ها
1- قرآن نه از بشر است و نه از فرشته. «إِنَّا نَحْنُ»
2- قرآن براى هميشه محفوظ است. «لَحافِظُونَ» (اسم فاعل رمز دوام است)
3- يكى از پيشگويىهاى قرآن واز امتيازات اسلام، مصونيت قرآن از تحريف است. «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»
«1». طه، 124.
«2». رعد، 28.
جلد 4 - صفحه 445
4- قرآن، ذكر است؛ ياد خدا، ياد نعمتها، ياد تاريخ گذشتگان و ياد قيامت. «الذِّكْرَ»
5- تهمتها وتحقيرهاى ناروا، بايد محكم و همانند خودشان پاسخ داده شود. «نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ» را بايد با آيه «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ» پاسخ داد."
#تفسیر_سوره_حجر_آیه_۹جز۱۴
#سوره_مبارکه_حجر
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ «10»
و همانا ما پيش از تو، در ميان اقوام و گروههاى پيشين (نيز پيامبرانى) فرستاديم.
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «11»
وهيچ پيامبرى برايشان نمىآمد، مگر آنكه به استهزاى او مىپرداختند.
نکته ها
«شِيَعِ» به معناى امّت و گروهى است كه داراى نوعى پيوند و همبستگى مىباشند؛ خواه پيوند در خط حقّ باشد، نظير آيه «وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ» «1» و خواه در خط انحراف. «فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً» «2»
هدف از استهزا؛ يا شكستن ابهّت انبيا بود تا مردمِ حقّجو گرد آنان جمع نشوند يا براى جبران ضعف و ناتوانى خودشان در برابر منطق انبيا بود.
و آنچه دستاويز مسخره قرار مىگرفت؛ يا زندگى ساده انبيا يا پيروان محروم آنان ويا شكستن سنّتهاى خرافهاى بود.
پیام ها
1- در برابر سيل استهزا، بايد افراد را تقويت كرد. «لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ»
2- توجّه به تاريخ ومشكلات ديگران، تحمّل مشكلات را بر انسان آسان مىكند. «أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ»
«1». صافات، 83.
«2». انعام، 159.
جلد 4 - صفحه 446
3- هيچ يك از انبيا، از مسخره شدن به دست كفّار، مصون نبودهاند. «ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ» (مبلّغ نبايد با تمسخر مردم، دل سرد شود)
4- استهزا، سيره و روش هميشگى كفّار، در برابر انبيا بوده است. «كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» (حربهى كسىكه منطق ندارد، استهزا مىباشد)"
#تفسیر_سوره_حجر_آیه_۱٠_۱۱جز۱۴
#سوره_مبارکه_حجر
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَذلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ «12»
اينگونه ما (براى اتمام حجّت) قرآن را در دلهاى مجرمان راه مىدهيم.
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ «13»
(امّا) آنان به آن ايمان نمىآورند و سنّت و راه كفّار پيشين نيز اينگونه بوده است.
وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ «14»
و اگر از آسمان درى بر روى آنان بگشاييم تا همواره در آن بالا روند.
لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ «15»
قطعاً مىگفتند در حقيقت ما چشمبندى شدهايم بلكه ما قومى جادو شدهايم.
نکته ها
در چند آيه قبل خوانديم كه كفّار از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله درخواست ديدن و آوردن فرشته مىكردند. در آيه 14 اين سوره مىفرمايد: حتّى اگر ما درى از آسمان را به روى آنان باز كنيم و آنان به آسمان بالا روند وملائكه وچيزهاى ديگرى را هم ببينند، باز ايمان نخواهند آورد، زيرا تقاضاى ديدن فرشته تنها يك بهانه است. و شخص لجوج، عروج خود را به آسمان نيز، انكار مىكند.
در آيه 7 سورهى انعام مىخوانيم: حتى اگر كتابى را در كاغذى از آسمان نازل كنيم و آنان با دست خود آن را بگيرند، باز هم انكار مىكنند و مىگويند اين جز جادو و سحر آشكارى نيست.
جلد 4 - صفحه 447
بعضى مفسّران مىگويند: «نَسْلُكُهُ» يعنى ما اين تكذيب واستهزا را در دل كفّار نفوذ داديم، نظير آيه «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ» كه سنگدل شدهاند وديگر قابل هدايت نيستند.
پیام ها
1- سنّت خداوند براى هدايت مردم، نسبت به همه يكسان است. «كَذلِكَ نَسْلُكُهُ»
2- خداوند اتمام حجّت مىكند و مطالب حقّ را به دل و عمق جان مردم مىرساند، تا نگويند ما حقيقت را نفهميديم. «فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ»
3- جرم وگناه، انسان را از هدايت پذيرى دور مىكند. «قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ، لا يُؤْمِنُونَ بِهِ»
4- تنها فهميدن حق، براى پذيرفتن آن كافى نيست، زيرا ايمان آوردن نياز به اراده و تواضع وخشوع دارد. نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ ... لا يُؤْمِنُونَ
5- آسمان درهايى دارد كه با ارادهى خداوند، بر هركس كه بخواهد باز مىشود. «فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً»
6- لجاجت، مانع شناخت است و لجوج محسوسات را نيز انكار مىكند. لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ... لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا
7- لجاجت، درد بى درمان و رو به گسترش است. او با ديدن هرگونه نشانهاى ابتدا مىگويد؛ چشم من سحر شده، «إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا» امّا بعد مىگويد؛ تمام وجودم سحر شده است. «بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ»"
#تفسیر_سوره_حجر_آیه_۱۲_۱۳_۱۵جز۱۴
#سوره_مبارکه_حجر
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ «16»
و همانا ما در آسمان برجهايى قرار داديم وآن را براى بينندگان زينت داديم.
نکته ها
«بروج» جمع «برج» در اصل به معناى ظهور است و به زنى كه زينت خود را ظاهر مىكند، مىگويند: «تبرجت المرئة» و به قصر و كاخ و ساختمانهاى بلند كه جلوهاى خاص
جلد 4 - صفحه 448
دارد برج گفته مىشود و در اين آيه كرات آسمانى يا منازل آنها به برج تشبيه شده است.
از گردش زمين به دور خورشيد، دائرهاى فرضى به نام «منطقة البروج» تشكيل مىشود.
اين دايره را دوازده قسمت نمودهاند كه مطابق هر قسمتى ستارگانى قرار مىگيرند وبه تناسب شكل آن، مجموعهاى از ستارگان به آن نامگذارى شده است. در فارسى به نامهاى فروردين، ارديبهشت، خرداد، ... و در عربى به نام حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، ميزان، عقرب، قوس، جدى، دلو و حوت مىباشد.
پیام ها
1- كرات آسمانى وحركت آنها در مدارهاى گوناگون، يكى از آثار توحيد و خداشناسى است. «لَقَدْ جَعَلْنا»
2- آفريدههاى آسمانى نيز حادث هستند. «جَعَلْنا»
3- زينت وزيبايى، يك اصل در آفرينش است كه خداوند در خلقت آسمانها آن را رعايت نموده است. «زَيَّنَّاها»
4- آسمان نيز همچون زمين، براى انسان آفريده شده است. «لِلنَّاظِرِينَ»"
#تفسیر_سوره_حجر_آیه_۱۶جز۱۴
#سوره_مبارکه_حجر
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ «17»
و آنها را از (دسترس) هر شيطان رانده شدهاى، حفظ كرديم.
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ «18»
مگر آنكه دزدانه گوش فرا داد كه شهابى روشن او را دنبال نمود.
نکته ها
«استراق» از سرقت و «استراق سمع» به معناى سرقت كلام است.
در تفسير فى ظلال و مراغى مىخوانيم: ما روح آيه را نمىدانيم كه چگونه شيطان خبر دزدى مىكند و چه خبرى را سرقت مىكند، ولى فخررازى و آلوسى در تفاسير خود مىگويند: مراد از آسمان، همين آسمان ظاهر و مراد از شهاب، همين سنگهاى آسمانى
جلد 4 - صفحه 449
است كه پرتاب و مشتعل مىشود. گرچه بعضى گفتهاند: مراد از آسمان، عالم ملكوت است كه شياطين را راهى بر آن نيست.
به هر حال شايد بتوان گفت: در آسمان معنويّت چهرههاى درخشان و الگوها و رهبرانى قرار داديم و حقايق را از وسوسههاى شيطان حفظ كرديم و هرگاه شيطان صفتى وسوسهاى نمايد، با استدلال ومنطق محكم بر او هجوم آورده و بدعت و التقاط و وسوسههاى او را با شهاب علم و برهانِ اهل ذكر محو مىكنيم.
پیام ها
1- آسمانها مركز تدبير امور وفرشتگان مدّبران امورند ومراكز تدبير بايد منطقه حفاظتى باشد. «حَفِظْناها»
2- شيطان تنها ابليس نيست. «كُلِّ شَيْطانٍ»
3- شيطان، به خودى خود نمىرود، بايد او را طرد نمود. «رَجِيمٍ»
4- استراق سمع و جاسوسى در امور شرّ كار شيطان است. «مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ»
5- با جاسوس بايد برخوردى سريع و انقلابى كرد. «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ»
6- هر جا شيطان صفتى يافت شد، روشنگران جامعه بايد با شهاب علم، آنان را دنبال كنند. «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ»
7- پاسخ وسوسهها و شيطنتها بايد بسيار صريح، علنى و فورى باشد. «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ» (در سوره صافّات آيه 8 مىخوانيم: «يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ» طرد شيطان بايد از همه اطراف باشد وگرنه به شكل ديگر واز راه ديگرى جلوه مىكند)"
#تفسیر_سوره_حجر_آیه_۱۷_۱۸جز۱۴
#سوره_مبارکه_حجر
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As