eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
103 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ «153» و كسانى كه مرتكب بدى‌ها وگناهان شده وپس از آن توبه كرده و ايمان آورند، پس از آن توبه، بى‌گمان پروردگارت آمرزنده و مهربان است. پیام ها 1- راه توبه هميشه باز است، گرچه پس از مدّتى باشد. «ثُمَّ تابُوا» ( «ثُمَّ» براى فاصله زمانى است) 2- توبه‌ى هر خلافى، جبران همان است، توبه‌ى گوساله‌پرستى، بازگشت به ايمان واقعى به خداست. «آمَنُوا» «1». تفسير نورالثقلين. جلد 3 - صفحه 183 3- براى دعوت به توبه بايد زمينه‌اى را فراهم آورد. ثُمَّ تابُوا ... إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ‌ 4- خداوند نسبت به توبه‌كنندگان واقعى علاوه بر بخشش، رحمت خود را هم شامل آنان مى‌سازد. «لَغَفُورٌ رَحِيمٌ» آرى، اسما و صفات الهى، جلوه‌هاى حكيمانه دارند." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ اخْتارَ مُوسى‌ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرِينَ «155» و موسى براى (آمدن به) ميعادگاه ما، از قوم خود هفتاد مرد را برگزيد. پس همين كه (در پى درخواست ديدن خدا) زمين لرزه آنان را فرا گرفت گفت: پروردگارا! اگر مى‌خواستى، مى‌توانستى آنها و مرا پيش از اين (آمدن به طور) بميرانى، آيا مارا به خاطر كارهاى بى‌خردان ما هلاك مى‌كنى؟ اين صحنه جز آزمايشى از جانب تو نيست كه با آن، هر كه را (سزاوار بدانى و) بخواهى گمراه مى‌كنى و هر كه را بخواهى (و لايق بدانى) هدايت مى‌كنى، تو ولىّ و سرپرست مايى، پس ما را ببخشاى و بر ما رحم كن، كه تو بهترين آمرزندگانى. نکته ها در اين كه حضرت موسى عليه السلام يك ميقات يا چند ميقات داشته و مرگ و هلاكت در ميقات، به خاطر تقاضاى ديدار خدا بوده يا گوساله‌پرستى مردم، گفتگوهايى است كه در فهم آيه نقشى ندارد و از آن چشم مى‌پوشيم. ياران موسى عليه السلام با ديدن آن همه معجزات، باز هم تقاضاى ديدن خدا يا شنيدن صداى خدا را داشتند، درحالى كه آن هفتاد نفر، برگزيده‌ى از ميان هفتصد نفر بودند كه به كوه طور رفته و گرفتار قهر الهى شدند، زيرا كسى كه معجزه‌اى ديد، نبايد بهانه بياورد. در عدد «هفتاد» نيز مانند عدد «چهل»، راز و رمزى نهفته است. وقتى برگزيدگان پيامبرى همچون موسى عليه السلام چنين از كار درآيند، چگونه مى‌توان گفت: مردم عادّى، امام را برگزينند؟! حضرت مهدى عليه السلام در پاسخ كسى كه پرسيد چرا مردم حقّ انتخاب امام را ندارند؟ فرمودند: حضرت موسى كه هفتاد نفر را انتخاب كرد معلوم شد لايق نبودند، پس وقتى انتخاب شدگان پيامبرى مثل موسى منحرف شدند، انتخاب‌شدگان مردم‌ جلد 3 - صفحه 185 چه وضعى خواهند داشت. «1» پیام ها 1- براى حضور در مراكز مهم و مسائل حسّاس، بايد گزينش انجام شود و افرادى انتخاب شوند، نه هر كس و در هر سطحى حاضر شود. «وَ اخْتارَ مُوسى‌» 2- مردن، از تحمّل حرف مردم آسانتر است. «لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ» (اى كاش! قبل از آمدن مردم به كوه طور، جان ما را مى‌گرفتى كه تحمّل اين‌كه بگويند: تو بهترين‌ها را برگزيدى و به قتلگاه بردى و آنان را نابود كردى و ... سخت‌تر است.) 3- پيامبران در اعمال و رفتار خود، به ظاهر عمل مى‌كنند نه به علم غيب. از اين رو گاهى برگزيدگان انبيا نيز نالايق در مى‌آيند. «بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا» 4- گاهى آتش قهر الهى چنان فراگير است كه خشك و تر را با هم مى‌سوزاند. «أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ» (خوبان را به خاطر سكوت و بى‌تفاوتى) 5- بلاها و حوادث، گاهى آزمايش الهى است، إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ‌ ... كه در آن افراد شناخته شد و انسانها از هم جدا مى‌شود. تُضِلُ‌ ... تَهْدِي‌ 6- ستايش خداوند پيش از دعا، از آداب دعاست. «أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا» 7- تا روح از آلودگى گناه پاك نشود، رحمت الهى نمى‌آيد. «فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا» 8- آمرزش و عفو الهى، (بر خلاف بخشش مردم كه يا با تأخير است، يا همراه با منّت و تحقير،) بهترين بخشايش‌هاست. «خَيْرُ الْغافِرِينَ» «1». تفسير نورالثقلين. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 186" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ «156» (خداوندا!) براى ما در اين دنيا و در آخرت، خير و نيكى مقرّر كن كه ما به سوى تو رهنمون و بازگشت كرده‌ايم. (خداوند) فرمود: عذابم را به هر كس كه بخواهم (و مستحقّ باشد) مى‌رسانم، و (لى) رحمتم همه چيز را فرا گرفته است، پس به‌زودى آن (رحمتم) را براى كسانى كه تقوا دارند و زكات مى‌دهند و آنان كه به آيات ما ايمان مى‌آورند، مقرّر مى‌دارم. نکته ها اين آيه، بيان دعاى ديگر حضرت موسى عليه السلام در پى خواسته‌ى قبلى است. «هُدْنا» اشاره دارد به توجّه آنان به سوى خدا وتوبه كردن از راه منحرفان و راه كسانى كه تقاضاى نابجاى ديدار خدا را داشتند. به نقل ابن عبّاس، هنگامى كه آيه‌ى‌ «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ» نازل شد، شيطان نيز در رحمت الهى طمع كرد و گفت: عبارت‌ «كُلَّ شَيْ‌ءٍ»، شامل من هم مى‌شود. خداوند براى رفع اين توهّم فرمود: فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ‌ ... آرى، رحمت الهى گسترده است و به همه كس مى‌رسد، امّا شمول رحمت براى غير مؤمنان، به تفضّل الهى است. «1» در روايت آمده است كه شخصى در نماز مى‌گفت: «اللهمّ ارحمنى و محمّداً و لاترحم معنا احداً»، خدايا! تنها من و محمّد صلى الله عليه و آله را مشمول رحمت خود قرار بده، نه هيچ كس ديگرى را. پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نماز در انتقاد به او فرمود: رحمت نامنتهاى الهى و موضع وسيع و نامحدود را محدود ساختى! «2» «1». تفسير اثنى‌عشرى. «2». تفاسير مجمع‌البيان و نمونه. جلد 3 - صفحه 187 پیام ها 1- بهترين گام‌ها و كارها، با ثبات‌ترين آنهاست. «وَ اكْتُبْ لَنا» 2- انبيا در فكر تأمين سعادت دنيا و آخرت مردمند. «وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ» 3- از بهترين دعاها، جامع‌ترين آنهاست. «فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ» 4- بازگشت خالصانه به سوى خدا، دريافت الطاف الهى است. «هُدْنا» 5- رحمت الهى نامحدود است، اگر كسى به آن نرسيد، تقصير خود اوست. «رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ» نقصى در فاعليّت رحمت الهى نيست، بلكه نقص در قابليّت ماست. 6- رحمت خداوند فراگير است، ولى عذاب الهى چنين نيست. رَحْمَتِي وَسِعَتْ‌ ... عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ 7- اصل، رحمت الهى است و عذاب او عارضى. (براى رحمت، فعل ماضى‌ «وَسِعَتْ»، ولى براى عذاب فعل مضارع‌ «أُصِيبُ» آمده است) 8- دعاى انبيا نيز در چهارچوب حكمت و قانون الهى مستجاب مى‌شود. اكْتُبْ لَنا ... فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ‌ ... 9- با وجود تقوا و عمل به تكاليف، شمول رحمت الهى حتمى است، فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ‌ ... ولى با وجود گناه و معصيت، عذاب حتمى نيست، زيرا با توبه و استغفار، امكان مغفرت وجود دارد. «عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ» 10- رحمت الهى بى‌نهايت است، امّا شرط بهره‌ورى از آن، تقوا، پرداخت زكات و ايمان است. يَتَّقُونَ‌ ... الزَّكاةَ ... يُؤْمِنُونَ‌ بنابراين، كسى كه زكات نمى‌دهد و يا بى‌تقوا مى‌باشد، از رحمت الهى محروم و در معرض عذاب الهى است. 11- زكات، در شريعت يهود نيز بوده است. «يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» 12- آنچه سبب دريافت الطاف الهى است، ايمان به تمام آيات است، نه بعض آنها. «بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 188" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
هُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ‌ ... 7- امر به معروف و نهى از منكر، در رأس برنامه‌هاى بعثت پيامبران است. يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ‌ ... 8- موضوع مصرف و تغذيه، مورد عنايت اسلام است. يُحِلُ‌ ... يُحَرِّمُ‌ (قبل از نزول قرآن، يهود ونصارا در دام خرافات وبرنامه‌هاى طاقت‌فرسا و تحريم حلال‌ها و بدعت‌گذارى‌ها بودند كه با ظهور اسلام، تمام آنها برداشته شد.) 9- براى اصلاح جامعه، ابتدا بايد امكانات حلال را فراهم كرد، سپس براى امور حرام، محدوديّت ايجاد نمود. ( «يُحِلُّ»، قبل از «يُحَرِّمُ» است). 10- حلال‌ها و حرام‌هاى الهى، بر اساس فطرت است. «يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ» ( «طيب»، به چيزى گفته مى‌شود كه مطابق طبع انسان باشد) 11- عادات و رسوم غلط، زنجيرى بر افكار مردم است. انسان بدون انبيا، وابسته‌ جلد 3 - صفحه 191 و اسير است. «يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ» 12- احترام و تكريم، بايد همراه امداد و تعاون باشد. «عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ» ( «عَزَّرُوهُ» از «تعزير»، به معناى حمايت با شمشير است ومراد كسانى هستند كه پيامبر اسلام را در جبهه‌ها يارى مى‌كردند.) 13- تنها ايمان به پيامبر صلى الله عليه و آله كافى نيست، حمايت هم لازم است. عَزَّرُوهُ‌ ... نَصَرُوهُ‌ 14- قرآن، نورى است كه دلها و انديشه‌ها را روشن مى‌كند و همواره قرين پيامبر صلى الله عليه و آله بود. «النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ» (نبوّت پيامبر، همراه قرآن و از طرف خدا نازل شده است) 15- عامل رستگارى و فلاح، ايمان و حمايت از پيامبر و پيروى از قرآن است. فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ‌ وَ اتَّبَعُوا ... أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «158» بگو: اى مردم! همانا من فرستاده‌ى خداوند به سوى همه شما هستم، آن (خدايى) كه حكومت آسمان‌ها و زمين از آن اوست، هيچ معبودى جز او نيست، زنده مى‌كند و مى‌ميراند، پس به خداوند و پيامبر او (همان) پيامبر درس ناخوانده‌اى كه به خداوند و گفتار او ايمان دارد، ايمان بياوريد و از او پيروى كنيد، باشد كه هدايت يابيد. نکته ها بر خلاف ادّعاى بى‌اساس برخى كه مى‌گويند: پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ابتدا در فكر ارشاد مردم منطقه‌ى خود بود و چون موفّق شد، به فكر ارشاد جهانيان افتاد! قرآن با جملاتى همچون: جلد 3 - صفحه 192 «كَافَّةً لِلنَّاسِ» «1»، «لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ» «2»، «لِلْعالَمِينَ نَذِيراً» «3» و ...، جهانى بودن رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را از همان آغاز بيان مى‌كند. «4» البتّه رسالت جهانى آن حضرت نيز مثل هر طرحى، مرحله به مرحله پيش مى‌رود: ابتدا دعوت از اهل و عشيره، سپس مردم مكّه و آنگاه همه‌ى مردم. امام مجتبى عليه السلام فرمود: جمعى از يهود نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمده، گفتند: آيا تو گمان مى‌كنى مثل موسى، پيامبر هستى؟ حضرت پس از اندكى سكوت فرمودند: آرى، منم خاتم پيامبران و پيشواى پرهيزكاران و فرستاده‌ى پروردگار جهانيان. پرسيدند: بر چه كسانى مبعوث شده‌اى؟ عرب يا عجم يا ما؟ آيه‌ى فوق نازل شد. «5» يعنى من بر همه‌ى جهانيان رسولم. تكرار كلمه‌ى «امى» در اين آيه و آيه‌ى قبل، نشانه‌ى اهميّت آن در اثبات حقانيّت پيامبر صلى الله عليه و آله و قرآن است. با توجّه به آيه‌ى قبل كه فرمود: آنان نام و نشان پيامبر اسلام را در تورات و انجيل به خوبى مى‌يابند، مخاطب اين آيه همه‌ى مردم حتّى يهود و نصارا مى‌باشند. اين آيه، ابتدا بر سه مطلب تأكيد مى‌كند: 1. اثبات خالقيّت خداوند. «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 2. توحيد و يگانگى خداوند. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» 3. قيامت و حشر و نشر. «يُحيِي وَ يُمِيتُ» پايان، آيه مى‌فرمايد: حال كه مبدأ و معاد بدست خداست، پس به او ايمان آوريد: «6» «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ» پیام ها 1- رسالت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله جهانى است. «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً» و مكتب جهانى، رهبر جهانى لازم دارد. 2- كسى كه حكومت كامل بر همه‌ى هستى دارد، قدرت بر زنده كردن و ميراندن هم دارد. لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌ ... هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ‌ «1». سبأ، 28. «2». انعام، 19. «3». فرقان، 1. «4». تفسير نمونه. «5». تفاسير صافى و نمونه. «6». تفسير اثنى‌عشرى. جلد 3 - صفحه 193 3- نبوّت، لازمه‌ى توحيد و معاد است. چون خداوند يكتا، مالك هستى است، «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» حيات ومرگ نيز به دست اوست، «هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ» پس، رهبرى و هدايت انسان‌ها هم بايد از طرف او باشد. «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ» 4- رهبر بايد به راه خود ايمان كامل داشته باشد. «يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ» 5- ايمان به خدا و رسول و تبعيّت از پيامبر صلى الله عليه و آله، در كنار هم رمز هدايت است. فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ‌ ... وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ‌ 6- پيروى از قرآن و سنّت و سيره‌ى پيامبر، هر دو لازم است. «وَ اتَّبِعُوهُ» (در آيه‌ى قبل سخن از تبعيّت از نور و قرآن بود و در اينجا تبعيّت از پيامبر صلى الله عليه و آله) 7- حتّى اهل كتاب نيز بايد به پيامبر اسلام ايمان داشته و از او پيروى كنند. يا أَيُّهَا النَّاسُ‌ ... فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ‌ ... وَ اتَّبِعُوهُ‌ 8- تقليد و تبعيتى كه انسان را به هدايت و كمال برساند، ارزشمند است. «وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‌ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ «159» و از قوم‌موسى، گروهى مردم را به حقّ راهنمايى مى‌كنند و به حقّ، دادگرى مى‌كنند. نکته ها هدايت شدن به حقّ، نشانه‌ى دورى از تعصّب و شناخت حقّ و پيروى از آن است و اين گروه هدايت يافته‌ى يهود، كارى به ساير لجوجان بهانه‌گير نداشتند. شايد مراد از اين گروه، يهوديانى باشند كه دعوت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را لبيك گفتند، البتّه در جاى ديگر مطلق آمده و اختصاصى به قوم يهود ندارد. «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ‌ جلد 3 - صفحه 194 يَعْدِلُونَ» «1» در روايات متعدّد، آمده است كه اينان گروهى هستند كه به نبوّت پيامبر صلى الله عليه و آله اقرار كرده و همراه حضرت حجّت عليه السلام ظهور مى‌كنند. «2» پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: اى مردم! صراط مستقيمى كه پيروى از آن لازم است، من هستم پس از من، علىّ عليه السلام و آنگاه فرزندان من از نسل او، «أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» امامانى كه مردم را به حقّ هدايت كرده و به حقّ دادگرى مى‌كنند. «3» حضرت على عليه السلام فرمود: بنى‌اسرائيل پس از موسى عليه السلام هفتاد و يك فرقه شدند كه همه در آتشند، جز يك فرقه از آنها و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. «4» پیام ها 1- در برخورد با مخالفان نيز بايد انصاف داشت و خدمات و كمالاتشان را ناديده نگرفت. «وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‌ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ» 2- هدايت كنندگان، خود بايد ملازم و معتقد و پيرو حقّ باشند. «يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
د. «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» - كفران نعمت، سبب محروميّت از آن مى‌شود و زيانش به ناسپاسان مى‌رسد. «وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» 15- آنان كه از نعمت‌هاى مادّى در راه رشد و معنويّت خود بهره نگيرند، به خود ستم كرده‌اند. «كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»" ‏‏‏‏٠_جز۹ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ «161» و (به ياد آوريد) آن هنگام كه به آنان (بنى‌اسرائيل) گفته شد در اين آبادى (بيت‌المقدّس) ساكن شويد و از (نعمت‌هاى) آن در هر نقطه و هرگونه كه مى‌خواهيد بخوريد (و به عنوان استغفار از آن همه بهانه‌جويى و آزار موسى) بگوييد: «حطّة» (خدايا! گناهان ما را فرو گذار) و سجده‌كنان از درب (بيت‌المقدّس) وارد شويد تا خطاهاى شما را ببخشاييم، ما به زودى (پاداشِ) نيكوكاران را مى‌افزاييم. جلد 3 - صفحه 198 نکته ها كلمه‌ى‌ «حِطَّةٌ»، به معناى نزول چيزى از بالاست، (انحطاط هم از اين ريشه است) و به مفهوم تقاضاى نزول رحمت و عفو الهى است. فرمان اين بود كه بنى‌اسرائيل هنگام ورود به سرزمين مقدّس، با اين كلمه از خداوند آمرزش بطلبند، ولى آنان از روى استهزا، كلمه را عوض كردند و گفتند: «حنطة». «1» مشابه‌ى اين آيه، با تفاوتى اندكى در سوره‌ى بقره (آيه 58) نيز آمده است. در روايات متعدّد، امامان معصوم عليهم السلام فرمودند: «نحن باب حطّتكم» باب حطّه‌ى شما ماييم. يعنى اگر در مدار حكومت و ولايت ما وارد شويد، مورد لطف قرار مى‌گيريد. «2» بسيارى از مفسّران مراد از قريه را بيت‌المقدّس دانسته‌اند. سير طبيعى آن است كه ابتدا با آدابى كه سفارش شده داخل شهر شده، سپس آن را مسكن قرار داده و آنگاه از غذاهاى آنجا بخورند، ولى در اين آيه اوّل مسكن و غذا آمده، بعد توبه و مغفرت و ورود به شهر، شايد به خاطر آن كه تأمين مسكن و غذا، زمينه و بسترى است كه دستورات اخلاقى را بپذيرند. پیام ها 1- داستان ورود بنى‌اسرائيل به بيت‌المقدّس، همراه با عذرخواهى از خداوند در برابر لجاجت‌ها و تغيير كلمات سفارش شده، داستانى عبرت‌آموز و قابل دقّت است. «وَ إِذْ» 2- براى آوارگان، مسكن مهم‌ترين مسئله است. (ابتدا از مسكن سخن به ميان آمده است) «اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ» 3- بيت‌المقدّس، سرزمينى پر نعمت است. «وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ» 4- خداوند، همه‌ى نيازهاى مادّى ومعنوى، دنيوى و اخروى بشر را تأمين مى‌كند و براى برخوردارى از نعمت‌هايى همچون مسكن، غذا، عفو ولطف، دستور «1». تفسير نمونه. «2». تفسير كنزالدقائق. جلد 3 - صفحه 199 مى‌دهد كه دعا و استغفار كنند و سجده نمايند. اسْكُنُوا ... كُلُوا ... قُولُوا حِطَّةٌ 5- خداوند، با يك عذرخواهى و توبه‌ى خالصانه، «قُولُوا حِطَّةٌ» گناهان بسيارى را مى‌بخشد. «نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ» چنانكه در دعا مى‌خوانيم: «يا مَن يقبل اليَسير و يَعفو عن الكثير» اى خدايى كه كم را مى‌پذيرى و گناه زياد را مى‌بخشايى! 6- براى دريافت لطف و آمرزش الهى، هم استغفار و دعا لازم است، هم عمل. «قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ» 7- ورود به مكان‌هاى مقدّس، ادب و آداب ويژه‌اى دارد. «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً» 8- بايد ميان نيكوكار و گنهكار، تفاوت باشد. وقتى خطاكاران بخشوده مى‌شوند، نيكوكاران هم از درجه و لطف بيشترى برخوردار مى‌گردند. «سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ» 9- در نظام مديريّت و تشويق ديگران، بايد همواره نيكوكاران را امتياز داد. «سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَظْلِمُونَ «162» پس ستمكاران آنان (بنى‌اسرائيل)، آنچه را به آنان گفته شده بود، بر سخنى ديگر تغيير دادند، ما هم به خاطر ستم‌پيشگى آنان، عذابى آسمانى بر آنان فرستاديم. نکته ها تحريف و تغيير، گاهى آشكار است، مثل تغيير لفظِ «حِطّة» به «حِنطة»، و گاهى با حفظ قالب لفظ، محتوا و روح يك موضوع را عوض مى‌كنند، نظير حيله‌ى بنى‌اسرائيل براى گرفتن ماهى در روز شنبه كه در آيه‌ى بعد مطرح شده است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «لاتركبوا ما ارتكب اليهود فتستحلّوا محارم اللّه بادنى الحيل»، آنچه يهوديان مرتكب آن شدند كه با كوچك‌ترين حيله و توجيه، حرام‌هاى خدا را حلال‌ جلد 3 - صفحه 200 مى‌كردند، شما انجام ندهيد. «1» قرآن، سه نوع تحريف را در قانون الهى مطرح مى‌كند: 1. تغيير واژه‌ها، مثل بنى‌اسرائيل كه به جاى گفتن كلمه‌ى‌ «حِطَّةٌ» يعنى طلب آمرزش و عفو، گفتند: «حِنطة» يعنى گندم. 2. تغيير زمان، مثل آنكه بنى‌اسرائيل حوضچه‌هايى را در ساحل دريا ساختند و شنبه‌ها كه صيد حرام بود، ماهى در آنها جمع مى‌شد و روز يكشنبه كه صيد آزاد بود، آنها را صيد مى‌كردند و مى‌گفتند: ما در روز شنبه و روز تعطيل صيد نكرده‌ايم. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ» «2» 3. تغيير روشنفكرانه و دست‌كارى در تقويم طبيعى، مثل تأخيرانداختن ماه‌هاى حرام. در دوران جاهليّت؛ چون مايل نبودند كه جنگ را به خاطر فرا رسيدن ماه‌هاى حرام قطع كنند، ماه‌ها را به تأخير مى‌انداختند كه آيه نازل شد. «إِنَّمَا النَّسِي‌ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ» «3» پیام ها 1- كيفر تحريف وتغيير دستورهاى خدا، قهر وعذاب است. فَبَدَّلَ‌ ... فَأَرْسَلْنا 2- تغييرات لجوجانه و بر اساس استهزا، قابل بخشش نيست. «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ» 3- همه‌ى كيفرها مربوط به قيامت نيست، بلكه گاهى در دنيا نيز كيفر داده مى‌شود. «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ» 4- سرنوشت انسان به دست خودش است و عذاب، نتيجه‌ى ستم خود اوست. «بِما كانُوا يَظْلِمُونَ» «1». تفاسير فرقان و درّالمنثور. «2». بقره، 65. «3». توبه، 37. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 201" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «163» و (اى پيامبر!) از آنان درباره‌ى (مردم) آن آبادى كه كنار دريا بود سؤال كن! آنگاه كه (به قانون،) در روز شنبه تجاوز مى‌كردند، هنگامى كه روز تعطيل (شنبه)، ماهى‌ها (به روى آب در) كناره‌هاى دريا نزد آنان مى‌آمدند، و (لى) روزى كه تعطيل نبودند، ماهيان آشكار نمى‌شدند. ما اين گونه آنان را به خاطر تجاوز و فسقشان آزمايش مى‌كرديم. نکته ها كلمه‌ى «سَبت»، به معناى قطع و تعطيل كردن كار است و براى استراحت و آرامش از آن به تعطيلى تعبير مى‌شود. بنابراين «يوم السَبت» يعنى روز تعطيل كه، روز شنبه بود و «يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ» يعنى روزى كه تعطيل نمى‌كردند. «شُرَّعاً» جمع «شارع»، به معناى ساحل و كنار آب است، روز شنبه كه صيد حرام بود، ماهى‌ها خود را از عمق آب به ساحل مى‌رساندند. بعضى نيز گفته‌اند مراد از «شُرَّعاً» ماهى‌هايى است كه سر از آب بيرون آورده و خود را نشان مى‌دهند. «1» گروهى از بنى‌اسرائيل (مردم ايله) كه در ساحل دريا زندگى مى‌كردند، به فرمان خدا در روزهاى شنبه صيد ماهى براى آنها ممنوع بود، امّا در همان روز، ماهى‌هاى دلخواه آنان، «حِيتانُهُمْ» جلوه‌گرى بيشترى مى‌كردند، «شُرَّعاً» و مردم را بيشتر وسوسه مى‌كردند! كه اين خود آزمايش الهى بود. اين قوم، قانون الهى را مزوّرانه شكستند و با ساختن حوضچه‌هاى ساحلى و بستن راه فرار و خروج ماهى‌هايى كه شنبه‌ها به آن وارد مى‌شدند، روز يكشنبه به راحتى آنها را صيد مى‌كردند و ادّعا مى‌كردند كه از فرمان الهى تخلّف نكرده و روز شنبه صيد نكرده‌اند. «1». تفسير راهنما. جلد 3 - صفحه 202 خداوند، گرچه ماهى را براى استفاده‌ى مردم آفريده است، ولى از هفته‌اى يك روز صيد ماهى را به عنوان امتحان، منع فرمود، بنابراين هر تحريمى، الزاماً جنبه‌ى بهداشتى ندارد، ماهى شنبه با روزهاى ديگر از نظر مواد پروتئينى فرقى ندارد. حضرت على عليه السلام به شدّت از توجيه گناه و حلال كردن حرام با توجيه خمر به نبيذ، رشوه به هديه و ربا به معامله، انتقاد مى‌كردند. «1» گاهى آزمايش الهى، در صحنه‌هايى است كه تمايلات انسان به اوج مى‌رسد، چنانكه در اين آيه منع از صيد و آزمايش در حالى است كه ماهى‌ها بيشتر خود را نشان مى‌دهند، «تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ» يا در آيه‌ى 94 سوره‌ى مائده كه سخن از تحريم شكار در حالت احرام است، مى‌خوانيم: «لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِماحُكُمْ» آنجا كه شكار، در دسترس و در تيررس است، منع صيد در آن حالت، يك آزمايش الهى است. پیام ها 1- قانون‌شكنى نياكان، نسل‌هاى بعدى را نيز شرمنده مى‌كند. وَ سْئَلْهُمْ‌ ... 2- نقل خصلت‌هاى زشت نياكان كه به خاطر آنها تنبيه شده‌اند، براى عبرت ديگران مانعى ندارد. «عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي» 3- ساحل‌نشينى و گذران زندگى از طريق ماهى‌گيرى، در طول تاريخ بوده است. كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ ... 4- چهره‌ى واقعى گناه، با توجيه و حيله، عوض نمى‌شود. (ساختن حوضچه‌هاى كنار دريا براى صيد روز بعد) «يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ» 5- ماهيان دريا، به اراده‌ى الهى قدرت تشخيص روزهاى هفته و افراد صيّاد را پيدا مى‌كنند. تَأْتِيهِمْ‌ ... لا تَأْتِيهِمْ‌ 6- جلوه‌هاى دنيايى و مادّى، يكى از آزمايش‌هاى الهى است. «كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ» «1». نهج‌البلاغه، خطبه 156. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 203" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
آمرين به معروف اعتراض مى‌كنند. «لِمَ تَعِظُونَ» 4- در مقابل كسانى كه موعظه و تلاش تربيتى را بى‌اثر مى‌دانند بايد مقاومت كرد. لِمَ تَعِظُونَ‌ ... قالُوا مَعْذِرَةً زيرا بازنداشتن مردم از گناه، مسئوليّت دارد و بايد پاسخگو باشيم. 5- قضاوتِ عجولانه، ممنوع است. نمى‌توان گفت: خداوند اين گروه را عذاب يا هلاك خواهد كرد، شايد پرهيزكار شوند. مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ‌ ... لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‌ 6- نهى از منكر واجب است؛ يا براى اينكه افراد فاسق با ايمان شوند، «لَعَلَّهُمْ‌ «1». آل‌عمران، 112. «2». بقره، 61. «3». آل‌عمران، 21. «4». نهج‌البلاغه، نامه 45. جلد 3 - صفحه 206 يَتَّقُونَ» يا براى عذر داشتن خود انسان نزد خداوند. «مَعْذِرَةً» (پس لازم نيست حتماً نهى از منكر اثر كند، تا بر ما واجب شود، زيرا ما مأمور به وظيفه‌ايم، نه ضامن نتيجه) 7- مردان خدا، از اصلاح جامعه نا اميد نمى‌شوند و امر به معروف و نهى از منكر را ترك نمى‌كنند. «وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «165» پس چون تذكّرى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه نهى از منكر مى‌كردند نجات داديم و ستمگران را به سزاى نافرمانى كه همواره انجام مى‌دادند، به عذابى سخت گرفتيم. فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ «166» پس چون از آنچه نهى شده بودند تجاوز كردند، به آنان گفتيم: به شكل ميمون‌هاى طرد شده در آييد. نکته ها كلمه‌ى‌ «بَئِيسٍ» از «بأس»، به معناى شديد و «عَتَوْا»، به معناى عصيان و سركشى است. طبق روايات، چون موعظه كنندگان بنى اسرائيل ديدند پندشان در قوم خود بى‌اثر است، از مردم جدا شدند و همان شب، قهر و عذاب الهى نازل شد و گنهكاران و سكوت‌كنندگان را در برگرفت. «1» و اين تبديل و تحوّل، از تصرّفات تكوينى الهى است. در آيه 60 سوره مائده آمده كه گروهى به‌خاطر نافرمانى، به صورت خوك وميمون درآمدند و اينجا فقط ميمون ذكر شده است. ابن عباس مى‌گويد: هر دو آيه درباره‌ى يك گروه است. «1». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 207 از ظاهر آيه استفاده مى‌شود كه نه تنها خصلت آنان، بلكه شكل ظاهرى آنان نيز تبديل به ميمون شد. آرى، خدايى كه با يك فرمان، آتش را بر حضرت ابراهيم گلستان مى‌كند، مى‌تواند موجودى را به موجود ديگر و انسانى را نيز ميمون كند. البتّه مسخ‌شدگان توالد و تناسلى نداشتند و به فرموده‌ى پيامبر صلى الله عليه و آله چندروزى بيشتر زنده نبودند. «1» پیام ها 1- نهى از منكر، اگر سبب هدايت ديگران نشود، سبب نجات خود ناهيان مى‌شود. «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ» 2- فراموشى، اگر در اثر بى توجّهى و بى‌اعتنايى باشد كيفر دارد. فَلَمَّا نَسُوا ... 3- هركس كه راه موعظه را به روى خود ببندد، راه قهر الهى را به روى خويش باز كرده است. «نَسُوا- أَخَذْنَا» 4- نهى از منكر، يك وظيفه دائمى‌است. «يَنْهَوْنَ» (فعل مضارع نشانه استمرار است) 5- بى‌تفاوتان، ظالمند. «الَّذِينَ ظَلَمُوا» (در آيه‌ى قبل، بنى‌اسرائيل به سه دسته تقسيم شدند: متجاوزان، واعظان و سكوت‌كنندگانِ بى‌تفاوت. در اين آيه سكوت‌كنندگان هم جزو ظالمانِ هلاك شده به حساب آمده‌اند، زيرا تنها ناهيان از منكر نجات يافتند، «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ» پس سكوت، هم ظلم و هم زمينه‌ى هلاكت است.) 6- از بزرگ‌ترين و شديدترين عذاب‌ها، سقوط از مرحله‌ى انسانيّت است. «بِعَذابٍ بَئِيسٍ، كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ» 7- متجاوز، استحقاق از دست دادن انسانيّت و مسخ شدن را دارد و كيفر مستكبر، طرد و تحقير است. «عَتَوْا، قِرَدَةً خاسِئِينَ» آرى، ملّتى كه در برابر قانون الهى گردنكشى كند، ميمون‌وار از ديگران تقليد خواهد كرد. 8- آنان كه حكم خدا را با حيله، مسخ و دگرگون كنند، چهره‌شان مسخ مى‌شود. بازيگرِ با دين، به صورت حيوان بازيگر (ميمون) در مى‌آيد. «كُونُوا قِرَدَةً» «1». تفسير مجمع‌البيان. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 208" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ «167» و (به ياد آور) آنگاه كه پروردگارت اعلام كرد: همانا تا روز قيامت، كسى را بر آنان (بنى‌اسرائيل) مسلّط خواهد كرد كه آنان را پيوسته عذاب سخت دهد. همانا پروردگارت زود عقوبت مى‌كند و شكّى نيست كه او (در برابر توبه‌كنندگان) بخشاينده و مهربان است. نکته ها «تَأَذَّنَ»، يعنى سوگند ياد كرد و اعلام نمود. «يَسُوم» از «سَوم»، يعنى تحميل كردن. بارها على عليه السلام خطاب به بى‌وفايان عصر خويش مى‌فرمود: خداوند مرا از شما بگيرد و ديگران را بر شما مسلّط سازد. «1» پیام ها 1- كيفر الهى در مورد يهود و سرنوشت آنان، قابل توجّه است. وَ إِذْ ... 2- گرچه سنّت الهى، مهلت دادن به منحرفان است، امّا مهلت‌دادن در همه جا و براى هميشه نيست. «لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ» 3- تسلّط مردم تبهكار بر بنى‌اسرائيل، عقوبت الهى به سبب اعمال خود آنان است. «لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ» 4- ملّت‌ها، تاريخى بهم پيوسته دارند و گناهِ نسلى در نسل‌هاى آينده و در طول تاريخ حتّى تا قيامت ادامه مى‌يابد. «إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ» 5- آنان كه در برابر اولياى الهى دهن كجى كنند، ذليل مى‌شوند. يَسُومُهُمْ‌ ... 6- قوم ستمگر يهود، هميشه ذليل و خوار خواهند بود. «إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ» 7- ترس از عقوبت، همراه با اميد به مغفرت و رحمت الهى، مايه‌ى تربيت و رشد «1». نهج‌البلاغه، خطبه 25 و 70. جلد 3 - صفحه 209 انسان است. «إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ» 8- راه توبه و دريافت مغفرت الهى براى همه باز است. «إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «168» و ما آنان (بنى‌اسرائيل) را در زمين به صورت امّت‌ها و گروه‌هايى پراكنده ساختيم، بعضى از آنان صالحند وبرخى (لجوج و حيله‌گر و) غيرصالح، و آنان را با نيكى‌ها و بدى‌ها آزموديم، شايد كه برگردند. نکته ها بنى‌اسرائيل، گاهى به عزّت و قدرت رسيدند تا شايد شكرگزار شوند و گاهى به سختى‌ها گرفتار شدند تا حسّ توبه و انابه در آنان زنده شود. البتّه در اين ميان، بعضى صالح و نيكوكار بودند و به حقانيّت اسلام ايمان آوردند و برخى هم در پى دنياپرستى و لجاجت خويش بودند. پیام ها 1- انسان، در انتخاب راه و روش آزاد است. «مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ» 2- هنگام انتقاد از يك گروه، بايد حقّ خوبانشان ضايع نشود. «مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ» 3- حوادث تلخ و شيرين، ابزار آزمايش الهى است. «بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ» 4- تشويق و تنبيه، مهر و قهر، هر دو سازنده و تربيت كننده است. «بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» 5- تحوّل روحى انسان‌ها و بازگشت به سوى حقّ، از حكمت‌هاى آزمايش و امتحان الهى است. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 210" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‌ وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «169» پس از آنان، فرزندانى (ناصالح) جانشينان آنها شدند كه كتاب آسمانى (تورات) را به ارث بردند (ولى قدر آن را ندانستند)، متاع ناپايدار اين دنيا را مى‌گرفتند (و با رها كردن قانون خدا) مى‌گفتند: به زودى ما بخشوده خواهيم شد. و اگر بار ديگر همان منافع مادّى پيش آيد، باز هم آن‌را مى‌گيرند (و قانون خدا را رها مى‌كنند). آيا از آنان در كتاب آسمانى، پيمان گرفته نشده كه جز حقّ، نسبتى به خدا ندهند؟ با اينكه مطالب آن كتاب وپيمان را بارها (به صورت درس) خوانده‌اند، (ولى در عمل، دنيا پرستند) در حالى كه خانه آخرت براى اهل تقوا بهتر است. آيا تعقّل نمى‌كنيد؟ نکته ها «خلف»، اغلب به فرزند ناصالح گفته مى‌شود و «خلف» به فرزند صالح. «1» «عرض»، به معناى هرگونه سرمايه است، ولى «عرض»، تنها پول نقد مى‌باشد، همچنين به موجود عارضى و كم دوام وناپايدار «عَرَض» مى‌گويند، لذا چون دنيا ناپايدار است، به آن عرض گفته مى‌شود. فيض كاشانى مى‌گويد: مراد از «عَرَض» در آيه، رشوه است. «درس»، به معناى تكرار است و از آنجا كه به هنگام مطالعه و فراگرفتن چيزى از استاد، مطالب تكرار مى‌شود به آن درس گفته شده و به چيزهايى كه مكرّر استفاده و كهنه شده‌اند نيز مندرس مى‌گويند. «2» امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند سفارش نموده، مردم چيزى را كه نمى‌دانند نگويند، سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند: «أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ‌ «1». تفسير نمونه. «2». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 211 إِلَّا الْحَقَّ» «1» امام حسن عليه السلام فرمود: «عجب لمن يتفكّر فى مأكوله كيف لا يتفكّر فى معقوله فيجنب بطنه ما يوذيه و يودع صدره ما يرويه»، تعجّب از كسى است كه در غذا و خوراك جسمى خود تفكّر و تأمّل مى‌كند، امّا در انتخاب غذاى فكرى خود هيچ انديشه‌اى ندارد و هرچيزى را در دل و عقيده‌ى خود جاى مى‌دهد. «2» پیام ها 1- تاريخ، شاهد نسل‌هايى دنياگرا و گناهكار از يهود بوده است. فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ‌ ... 2- دنياگرايى، از آفات دين است. مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ‌ ... يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‌ 3- يهوديان هم دسترسى به تورات داشتند، هم آگاهى كامل به آن. «وَرِثُوا الْكِتابَ» 4- كسى كه از تعاليمِ كتاب آسمانى آگاه شد، شايسته نيست دنياگرايى و حرام‌خوارى را پيشه خود كند. وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ‌ ... 5- رشوه و حرام‌خوارى در اديان ديگر نيز مورد انتقاد و توبيخ بوده است. «يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‌» 6- يهوديان به گناه خود اعتراف داشتند، ولى مى‌گفتند بخشيده خواهيم شد. «سَيُغْفَرُ لَنا» 7- يهوديان چنان خودخواه بودند كه خيال مى‌كردند بدون توبه بخشيده مى‌شوند. «سَيُغْفَرُ لَنا» آرى، كسى كه مغفرت را براى خود تضمين شده مى‌داند، قابل توبيخ است. 8- اميد بى‌جا، مثل خوف نابجا مخرّب است. «سَيُغْفَرُ لَنا» اميد به رحمت الهى على رغم اصرار برگناه نابجاست. «1». تفسير نورالثقلين و كافى، ج 1، ص 43. «2». تفسير فرقان؛ بحار، ج 1، ص 218. جلد 3 - صفحه 212 9- حرام‌خواران يهود به گناه خود اصرار داشتند. «وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ» 10- هركس با وجود گناه، مغفرت الهى را براى خود حتمى بپندارد، به خدا نسبت ناحقّ داده است. «أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ» 11- دانستن تعاليم كتاب آسمانى و مطالعه‌ى آن به طور مكرّر كافى نيست، عمل به آن لازم است. وَرِثُوا الْكِتابَ‌ ... دَرَسُوا 12- جهان آخرت، جهانى برتر و داراى نعمت‌هايى جاودانه و پايدار است. «وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ» 13- دورى از حرام‌خوارى، نشانه‌ى تقواست. (جمله‌ى‌ «يَتَّقُونَ»، در برابر جمله‌ى‌ «يَأْخُذُونَ عَرَضَ» قرار گرفته است.) 14- بهره‌گيرى از حيات سراسر خير اخروى، در گرو تقوا و پرهيزگارى است. «وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ» 15- هركس دنبال دنيا برود و آخرت را رها كند، خردمند نيست. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» 16- از روشهاى تبليغى و تربيتى، سؤال و پرسش از مخاطبان است كه وجدان‌ها را بيدار مى‌كند. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا