⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه هفدهم - شبِ بیستمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۴ تا دقیقه ۲۷
🔸 خدای متعال در آیهای از سورهی مبارکهی اعراف میفرماید "وَ لَنَسئَلَنَّ الَّذینَ اُرسِلَ اِلَیهِم وَ لَنَسئَلَنَّ المُرسَلین" ما حتماً حتماً حتماً هم از مردمی که انبیاء را به سویشان فرستادیم، سؤال میکنیم و هم از خودِ مُرسَلین.
🔹 بنابراین در روز قیامت، نه تنها مردم باید نسبت به اعمالشان پاسخگو باشند بلکه از انبیاء نیز سؤال میشود که آیا تمام آنچه را که باید، به مردم رساندید و وظایف خود را به درستی انجام دادید؟
🔸 زیرا قیامت، قیامتِ تامّ است و همه باید پاسخگو باشند و چه عجیب که فرمودهاند در روز قیامت، هر امّتی را با پیغمبر، امام و پیشوای خود محشور میکنند که "نَحشُرُ کُلَّ أُمَّةٍ بِاِمامِهِم" تمام امّتها را با امام و پیشوایشان میآوریم.
🔹 لذا تمام کسانی که در جامعه مسئولیّتی دارند، باید نسبت به اعمالشان پاسخگو باشند و به خاطر تمام اشتباهات و کوتاهیهای خود، از مردم عذرخواهی کنند.
🔸 در تاریخ آمده است که در زمان حکومت امیرالمؤمنين (ع)، برای برخی از مردم این شُبهه پیش آمد که چطور میگویند امیرالمؤمنین نان خشک یا نان و نمک میخورد امّا در جنگها آن قدر نیرو و توان دارد که یکّه و تنها به اندازهی هزار نیرو میجنگد؟ پس گویا پشت پرده خبرهای دیگری است. ببینید! نسبت به تمام اعمالمان باید پاسخگو باشیم.
🔹 همچنین نقل شده است که روزی، خانمی به محضر امیرالمؤمنین (ع) رسید و از کارهای شوهرش شکایت کرد و به آقا فرمود: مدّتی است که شوهرم کسب و کار و زندگی را رها کرده است و شبانهروز مشغول عبادت و نماز و روزه است و میگوید آقای ما علی، اینگونه زندگی میکند و من هم باید مثل او باشم.
🔸 حضرت به اطرافیان خود فرمودند که آن مرد را نزد ایشان حاضر کنند و بعد از اینکه اظهارات او را شنیدند، به او فرمودند: من حاکم جامعهی اسلامی هستم و در زیر مجموعهی حکومت من، میلیونها نفر، از فقیر و تنگدست و ثروتمند و توانگر و امثال آن زندگی میکنند
🔹 بنابراین به عنوان حاکم اجتماع، باید به گونهای زندگی کنم که اگر حکومت من نتوانست از عهدهی رفع تمام مشکلات و گرفتاریها بر آید، لااقل آن کسی که از نظر معیشتی، در پایینترین سطح جامعه است، خجالت نکشد و با خود بگوید علی که حاکم جامعه است، همانند من زندگی میکند امّا تو تنها وظیفهی ادارهی زندگی خود را داری و باید بر اساس تعهّدت به همسر و فرزندانت، عمل کنی.
🔸 لذا همهی ما باید در پیشگاه الهی پاسخگو باشیم.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه هفدهم - شبِ بیستمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۲۷ تا دقیقه ۴۲
🔸 بر اساس آیات پایانی سورهی مبارکهی قدر، در شب قدر، تمام ملائکه به همراه روح، تا مطلع فجر، به محضر انسان کامل مشرّف میشوند که از جنبهی شرعی، مطلع فجر، هنگام اذان صبح است. دوازده الی پانزده دقیقه قبل از اذان صبح، بهترین وقت برای اقامهی نماز وتر و نافله صبح است.
🔹 نماز شب را از ابتدای نیمه شب که در افقهای ما تقریباً ساعت دوازده شب است، میتوان اقامه کرد.
🔸 در روایتی نقل شده است که جناب رسول الله (ص)، ابتدای نیمه شب از خواب برمیخاستند و چهار رکعت نماز شب اقامه میفرمودند. سپس برای استراحت به بستر میرفتند و بعد از مدّتی که به خواب میرفتند، برمیخاستند و دوباره چهار رکعت دیگر اقامه میفرموند.
🔹 دوباره به بستر میرفتند و بعد از مدّتی برمیخاستند و نماز شَفْع را اقامه میکردند. بعد از آن، حدود دوازده دقیقه قبل از اذان صبح، نماز وَتر و بلافاصله نافلهی صبح را میخواندند.
🔸 که بهترین وقت برای اقامهی نماز وَتر و نافلهی صبح، همان دوازده الی پانزده دقیقه قبل از اذان صبح است. البته معنایش این نیست که نماز وتر را قبل از این زمان، نمیتوان خواند یا نافلهی صبح را بعد از اذان صبح نمیشود اقامه کرد.
🔹 بلکه منظور آن است که اَفضل اوقات نماز وتر و نافلهی صبح، همان دوازده دقیقه قبل از اذان صبح است.
🔸 غرض، ملائکه در شب قدر به محضر امام عصر، حضرت بقية الله (عج)، مشرّف میشوند و تا مطلع فجر یعنی اذان صبح در محضر حضرتش هستند چه اینکه در عصر ائمهی قبل نیز به محضر آن بزرگواران که امام عصر خودشان بودند، مشرّف میشدند.
🔹 حضرت بقية الله (عج)، نه تنها امام عصر زمینیها هستند بلکه امام عصر آسمانیها نیز هستند.
🔸 در این سلسله جلسات، بیان کردیم که آیات قرآن کریم و همچنین احادیث و کلمات اهلبیت (ع)، صَعبِ مُستَصعَب اند و هر کس به فراخور فهم خود، از آنها بهره میبَرَد.
🔹 نکتهی حائز اهمیّت آن است که باتوجه به رتبهی وجودی افراد، فهم آنها نیز مراتب دارد امّا در هر صورت، هیچکس نمیتواند ادعا کند که به کُنه قرآن و روایات، دست پیدا کرده است.
🔸 امام امیرالمؤمنین (ع) فرمودند قرآن، دریایی است که "لا قَعرَ فِیه". قَعر و انتها ندارد.
🔹 با اینکه فقط در عالم تشیّع، بیش از هزار دوره تفسیر قرآن نوشته شده است، امّا با این حال، حقایق و اَسرار قرآن هیچگاه تمام شدنی نیستند و افراد نیز به وفق قابلیّت و استعداد خود، از دریای قرآن بهره میبَرَند.
🔸 عدّهای فقط ساحلپیمایی میکنند امّا برخی، تا حدّی پیش میروند و در عمق کم آب شنا میکنند. بالاتر، کسانی اند که تا اعماق بیشتری جلو میروند و به حقایق بالاتری میرسند. افرادی هم به غوّاصی در دریای قرآن مشغول میگردند امّا با این حال، هیچیک نمیتوانند ادّعا کنند که به قَعر و انتهای قرآن رسیدند و تمامی حقایق آن را ادراک کردند.
🔹 باید بدانیم هر کسی هرچه که از قرآن مییابد، به اندازهی قابلیّت و استعداد خودِ اوست. لذا هنگامی که کلام افراد، علماء و بزرگان را میشنویم، نباید آنها را فوراً رد کنیم چه اینکه بدون تأمّل نیز نباید آنها را پذیرفت.
🔸 زیرا کار عقل، تدبّر، تفکّر و فِقاهت است. یعنی انسان هرچه را که میشنود ولو حرف حق، نباید بدون تأمّل و تفکّر، آن را بپذیرد. اگر هم کلامی شنید امّا دید نمیتواند آن را بپذیرد، فوراً آن را رد نکند.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه هفدهم - شبِ بیستمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۱ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت چهارم ⬇️⬇️ از دقیقه ۴۲ تا آخر
🔸 اینکه ما با تمام وجود، فرمایشات اهلبیت علیهم السّلام را میپذیریم، به این معنا نیست که به عمق کلام آنها رسیدهایم بلکه به این جهت است که میدانیم آنها صاحب عصمتاند و هرگز خلاف نمیگویند.
🔹 با این حال، خودِ اهلبیت علیهم السّلام با اینکه همیشه کلامشان مطابق با متن واقع است امّا هیچگاه به مردم نفرمودند که بدون تأمّل و چشم و گوش بسته فرمایشاتشان را بپذیرند بلکه میخواهند ما را عاقل و قوی بار بیاورند.
🔸 لذا فرمودند اگر حدیث و کلامی از ما میشنوید، به قلبتان مراجعه کنید ببینید به دلتان مینشیند یا نه. اگر ملائم با دلتان بود و هیچگونه اِشمئزازی نسبت به آن نداشتید، آن را قبول کنید امّا اگر دیدید به دلتان نمینشیند، "فَرُدُّوهُ إلی الله وَ إلی الرَّسُول وَ العالِمِ مِن آل محمّد (ص)" آن را نزد اهلش ببرید.
🔹 حتّی برای تشخیص صحّت مکاشفات نیز، باید آنها را نزد اهل کشف برد. لذا اگر عالِمی همچون شیخالرّئیس هم فرمایشی کرد، باز کلام او به اندازه خودِ اوست. با اینکه درباره ایشان نوشتهاند که این بزرگوار، وقتی سه روز در هر علمی، شاگردی میکرد، روز چهارم در آن علم مجتهد میشد.
🔸 علامه شعرانی (ره) نیز درباره حضرت علّامه حسن زاده آملی (ره) میفرمودند ایشان زمانی که در درسهای بنده شرکت میکردند، وقتی جلسه به اتمام میرسید، مجتهد بیرون میرفتند. که اینها دیگر بسته به ظرفیّت افراد است.
🔹 با این حال، این بزرگواران هیچگاه ادّعا نکردند که ما به تمام حقایق قرآن و روایات اهلبیت علیهم السّلام دست یافتیم. غیر معصوم قابل مقایسه با صاحب عصمت نیست.
🔸 مَثَل غیر معصوم با صاحب عصمت، مَثَل غیر مُجتهد با مُجتهد است. کسی که قوّه اجتهاد برای او پیاده شده، هیچگاه قابل مقایسه با غیر مجتهد نیست هر چند که غیر مجتهد به تمامی احکام شرعی مسلّط باشد.
🔹 غیر معصوم نیز نمیتواند قوّهی عصمتِ معصوم را ادراک کند. فقط حق متعال که خالق عصمت و معصوم است، او را میشناسد. لذا فقط خداوند میتواند امام، انسان کامل و صاحب عصمت را انتخاب کند و پیغمبر، تنها ایشان را به مردم معرّفی میکنند.
🔸 غرض، از شب قدر تا مَطلع فجر، تمامی امور به محضر انسان کامل عرضه میشود. جان انسان کامل، لوح محفوظ نظام هستی است. لوح محفوظ علم اوّلین و آخرین و به تعبیری، علم ما کان و ما یکون است.
🔹 بالاتر از اینها، جان انسان کامل، لوح محفوظ اَعیان ثابِته نیز میباشد. او جامع بین اَعیان ثابته با اَعیان خارج است. حتّی برخی راجع به مقام برزخیّت کبرای پیغمبر اکرم (ص) فرمودند که ایشان، جامع برزخی بین اَعیان ثابته با اَسماء الله هستند و برزخیّت کبری بین مقام واحدیّت با اَحدیّت دارند. به تعبیری رِقّ مَنشور نظام هستی اند.
🔸 حضرت بقية الله (عج) نیز رقّ مَنشور نظام هستی است. جامع تمامی کمالات انبیاء الهی است که از ایشان تعبیر به جامِعُ الکَونَین میفرمایند. هم کَون دنیا و هم کَون آخرت.
🔹 بالاتر از این، ایشان هر دو کَون دنیا و آخرت را خَلع کردند که حتّی ملائکه مقرّبین و بالاتر، ملائکه مُهَیّمین نیز در مقامشان نمیگنجند. ایشان کسی است که ملائکه عالین نیز در ذات او مُستَغرق اند که سَلامٌ هِىَ حَتّى مَطلَعِ الفَجر
والْحَمدُ لله رَبّ الْعالمين
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
🌷 حضرت علامه حسن زاده آملی (قدّس سِرّهُ)
🔰مقالهی استاد آیةالله قزوینی در بیان لیلةالقدر:
🟢 بدان که هر حقیقتی از حقایقِ مُمکنات، به حَسَب نشئآت و عوالِم هستی، دارای مراتبِ مختلفهی وجود است.
🟡 مجمَل آن، سه مرتبه از وجود است:
اوّل= وجودِ عقلیِ مُجرّدِ از مادّه و لَواحِق آن، در عالَم اِبداع است.
🟢 دوم= وجودِ مِثالیِ برزخی است که هرچند حقیقت در این وجود، از مادّه مُجرّد است، لکن تجرّد عقلی ندارد:
🟡 بلکه لواحِق مادّه را از شکل و مقدار دارا است؛ همچون صُوَر خیالیّه که در صُقعِ خیال، وجود دارد.
🟢 و چون مادّهی جسمانیّه در این وجود نیست لذا تأثر و اِنفعال و تَغیُّر در این وجود راه ندارد.
🟡 سوم= وجودِ طبیعیِ مادّی، که حقیقتِ شئ قائم به مادّهی جسمانیّه است. اما موجودیّت در عالَم عقلیِ ابداعی، که از همهی شئون مادّه، مجرّد است؛
🟢 پس حقیقت شئ در آن وجود، تعدّد پذیر نیست بلکه فقط یک فردِ کاملِ تامّ است که جمیعِ خواص و آثار آن نوع، در آن یک فرد، به نهجِ عقلی مُتحقّق است،
🟡 و به منزلهی کلّ افرادِ مادیّهی آن نوع است و در عینِ بَساطَت و وحدت، وجودِ جمعیِ همهی آنان میباشد.
🟢 لیکن در وجودِ مِثالی و طبیعی از برای آن نوع، افراد بسیاری مُتصوّر است که به واسطهی عوارض از هم مُتَمیِّز و جدا هستند.
🟡 باید دانست که این مراتبِ سهگانه از وجود، که برای هر حقیقتی گفتیم، از هم دور و بیگانه نیستند.
🟢 بلکه به حُکم دو قاعدهی مُحکمهی حِکمیّهی اَصالتِ وجود، و اشتراکِ معنویِ آن، نسبتِ وجودِ طبیعی به وجودِ مِثالی، نسبتِ ظِلّ به ذیظِلّ است؛
🟡 و نسبتِ عکس است به عاکِس، و نسبتِ فَرع است به اصل،
🟢 و همچنین نسبتِ وجودِ مِثالی و طبیعی، به وجودِ عقلانیِ اِبداعی، نسبتِ ظِلّ و عکس است به ذیظِلّ و عاکِس.
🟡 که گویا وجودِ عقلانی را فرود آوردهاند و به صورتِ وجودِ مِثالِ طبیعی برآمده است.
🟢 یا آنکه وجودِ طبیعی را بالا بردهاند (که) مِثالی گردیده، و بالاتر رفته و وجودِ عقلی گردیده است.
🟡 این تفاوت از نظر صافی و پاکیِ حقیقت و یا آلودگی و تَنزُّل به حَسَب اختلافِ اقتضائآتِ نشئآتِ عالَمِ وجود، ظهور یافته و البته وجودِ مِثالی و طبیعی از آثار وجودِ عقلی است.
{ادامه دارد}
📗 رسالهی قرآن و لیلةالقدر، صفحه ۱۹، ۲۰
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
🌷 حضرت علامه حسن زاده آملی (قدّسَ سِرّهُ)
🟢 باید دانست که وجودِ عقلانیِ هر حقیقت را رَبّالنّوعِ افراد مِثالی و طبیعیِ آن باید شناخت؛ یعنی مربّی و مُکمّل و صاحبِ عنایت به وجوداتِ مِثالیّه و طبیعیّه، که به منزلهی سایهها و پرتوهای او هستند، میباشد.
🟡 و همیشه فیضِ الهی، از مَجرای وجود عقلانی به آنان میرسد. و همین وجودِ عقلیِ ابداعیِ هر حقیقتی است که در لِسان شَرعِ اَنور، تعبیر به مَلَک مُوکّل گردیده؛ مانند ملک موکّل آب، باد و غیره ...
🟢 فیالمَثَل، انسان، وجودی مادّی و طبیعی دارد که مشهود و محسوس است. و وجودی مِثالی و برزخی دارد که اغلب در رؤیا و خواب دیدن، نمایان میگردد.
🟡 و(انسان) وجودی عقلانیِ صاف از آلایشِ حیوانی و مادّی دارد که تمام صفاتِ انسانیّت را به نحو اَقدس و اَرفع دارد. و به نظر دقیق، حقیقتِ انسان، همان وجودِ عقلیِ ابداعیِ اوست. اما وجود مِثالی و طبیعی، به منزلهی کِدرَت (= تیرگی) و سُفالِه (= اخصّ، پایین و پست) آن وجود است.
🟢 و چون این مطالب خوب دانسته شد و به خاطر سپرده گردید؛ میگوییم حقیقتِ زمان هم، که سال و ماه و هفته و روز و شب و ساعات و دقایق است، همین مراتبِ سهگانه از وجود را داراست.
🟡 اما وجودِ عقلیِ زمان، که بسیار بسیط و غیرقابلِ تعدُّد است آن را دهرِ اَعلَی گوییم. و آن حقیقت، سایهی خود را بر سَر سال و ماه و لیل و نهار گسترده (است) و برای آنان، به منزلهی جان و روح است و یک فرد هم بیشتر نیست.
🟢 و اما وجودِ مِثالیِ زمان، که طرفِ موجوداتِ مثالیّه است، هرچند به بِساطَتِ وجودِ عقلی نیست لیکن از بِساطَت و وَحدت بیبهره نیست. و آن را دَهرِ اَسفَل خوانیم.
🟡 و اما وجودِ مادّیِ طبیعیِ زمان، همین مدّتِ گذشتِ حوادث است. که در آن قبل و بعد، و تقدُّم و تأخُّر، و اِنقسام و تجزیه، و تعدّد تصوّر میشود. و مورد حسابِ مُنجّمین است و فصولِ چهارگانه و سال و ماه و ایّام میباشد.
{ادامه دارد}
📗 رسالهی قرآن لیلةالقدر، صفحه ۲۰، ۲۱
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)