eitaa logo
تلخیص الکتب.
1.7هزار دنبال‌کننده
58 عکس
13 ویدیو
3 فایل
خلاصه کُتُب نحوی با روشی ساده و قابل درک.
مشاهده در ایتا
دانلود
تا چه حدی.؟ امام جمعه کازرون،بعد از جلسات احیاء با ضربه چاقو شهید شد. روحش شاد.
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادة و تفصیل🔹 💥ا.مواضع دیگری هست،که "تاخیر"خبر در آن مواضع واجب است، ⚡️۱.مواردی که سماعاً در کلام عرب آمده مثل"راکب الناقه طلیحان" یا مثل "خادم الطفلین لاعبون" ⚡️۲.خبر مقرون به "فاء"باشد،مثل "من یُنصِحنِی فمُخلصٌ" یا"أما زیدٌ فعالمٌ" ⚡️۳.خبر مقرون به "باء" زائد باشد،مثلِ "ما شریف بکاذبٍ" ⚡️۴.خبر جمله ی "طلبیه"باشد مثلِ "المحتاجُ عاونْهُ" ⚡️۵.خبر برای "مُذْ و مُنْذُ" که معرفه باشند، مثلِ "ما سافرت مُذْ یا مُنْذُ شهران" ⚡️۶.خبر از ضمیر "شان"مثلِ"هو اللهُ احدٌ" ⚡️۷.خبری که در "معنی"عین مبتدا است مثلِ "قولی "العملُ مفیدٌ" ⚡️۸.خبر از اسم "اشاره ای" که مقرون به "هاء"تنبیه هست،مثلِ"هذا اخی" مصنف:نیکو است تاخیر خبر نه اینکه واجب باشد. ⚡️۹.خبر "مبتدایی" که آن مبتدا برای دعاست،مثلِ "سلامٌ علیکُم"،"ویلٌ للأعداءٍ" ⚡️۱۰.خبر متعددی که مشعر به یک معنی واحد باشد،مثلِ"الفتیٰ نَحِیفٌ سَمینٌ"،یعنی متوسِطٌ بینَ ألأمرین. ⚡️۱۱.خبر مبتدایی که بعد از ضمیر فصل آمده،مثلِ "الشجاعُ هو الناطقُ بلحقِ" ⚡️۱۲.خبر مبتدایی که ضمیر،تکلُم یا خطاب است،و بوسیله الذِّی و فروعش،از اون مبتدا خبر داده میشه،مثلِ"أنا الذِّی اُساعِدُ الضَعیفَ" صورتی که،خبرِ معرفه به ال،از مبتدایی که ضمیرِ "تکلُم و خطاب" است باشد،باز تاخیرش واجب است مثلِ "أنتَ الجُندی تُدافِعُ عن الوطنِ" ⚡️۱۳.خبر مبتدایی که اسم موصول است."الذی قام ابوه جائنِی" ⚡️۱۴.خبر جمله فعلیه ماضویه،و مبتدا ما تعجبیه،مثل ما أقدرَ اللهَ... عمومی:واجب است تقدیم هر اسمِ فعلی که،مقدم شده بر او،اداة عَرْض،تمنی،رجاء،نفی،و طلب. 💥ب.اختلافی خسته کننده، اتفاق افتاده بین علمایِ نحو و بلاغت در آنجا که،مبتدا و خبر دو اسمِ کاملا هم رتبه اند،و اشتباهی،رخ نمیده در معنی، آنها به دنبال این نکته اند که کدام،مستحق به مبتدا است. مصنف:معیار در شناخت مبتدا "اعرفیت" نیست،بلکه معیار "قرینه" ایست که دلالت میکند کدام یک از دو اسم مبتدا و محکوم علیه است،و هر وقت قرینه ای بود،جایز است تقدیم هر کدام از دو اسم و اگر قرینه ای نبود،واجب است تاخیر خبر. صفحه ۴۰۷ تا ۴۱۰ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹المسألة ۳۸،تقدیمُ الخبرِ وجوباً🔹 💥مهم ترین مواضعی،که خبر وجوباً،بر مبتدا مقدم میشود، ⚡️ أ-مبتدا،نکره "محضه"باشد،و هیچ مسوغی غیرِ خبرِ مُختص نداشته باشد، و خبر مختص میتواند به صورت جمله یا شبه جمله باشد، مثلِ”عندَک کتابٌ،فی الدارِ رجلٌ“ یا”قَصَدَک ولدُه مُحتاحٌ“ صورت بالا،مبتدا مقدم شود،خبر با صفت اشتباه میشود،زیرا بعد از نکره اگر "جمله" یا "شبه جمله" بیاید،میتواند "صفت" شود برای نکره. مبتدا،مسوغ دیگری علاوه بر اختصاص خبر داشت،تقدیم و تاخیر خبر جایز است‌،مثلِ عندَک کتابٌ جمیلٌ(هیچ منعی،برای تقدیم مبتدای فوق نیست) مختص،یعنی "مجرورِظرف" و "مجرورِحرفِ جر"و "فاعلِ جمله"معرفه باشند،به مثالها توجه بفرمایید ⚡️ب-مبتدا مشتمل بر "ضمیری" باشد که عائد به جزئی از خبر است، مثل” فِی الحدیقةِ صاحبُها“،ضمیر هاء به الحدیقة بر میگردد که جزی از خبر است. ⚡️ج-خبر "ذاتا"،صدارت طلب باشد،مثل "أیْنَ بقیَّةُ الله"ِ،یا "عرضا"صدارت طلب باشد مثلِ "صاحِبُ أَیِّ اختراعٍ أنتَ" ⚡️د-خبر توسط إلّا و إنِّما،محصور در مبتدا باشد مثلِ"ما فی البیتِ الّا الاَهلُ" یا "إنَّما فی البیتِ الاَهلُ " صفحه ۴۱۰ تا ۴۱۲ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادة و تفصیل🔹 💥دیگر مواضع،وجوب تقدیم خبر، ⚡️۱.خبر لفظ کَم،یا "مضاف به کَم" باشد مثلِ"کَمْ یومٍ غیابُک،صاحبُ کَم کتابٍ أنْتَ" ⚡️۲.أمثالی که از عرب شنیده شده،مثلِ" فِی کلِ وادٍ بنوسعدٍ" ⚡️۳.مبتدا مقرون با "فاء" جزاء باشد "أمَّا عندک فالخیرُ". ⚡️۴.خبر اسم اشاره و ظرف مکان باشد مثل "ثَمَّ وهُنا". هُنا،شرط است که مقدم شود بر او "هاء"تنبیه. ⚡️۵.اگر تاخیر خبر موجب شود،معنی مقصود،درک نشود، مثلِ "للهِ درُّک عالماً"،که منظورش،تعجب بوده،و اگر گفته شود،درُّک للهِ تعجب فهمیده نشود. دوم،"عــندِی أنَّک بارِعٌ"،اگر گفته شود "أنَّک بارِعُ عِندی"،این تاخیر خبر موجب میشود که أَنَّ با إنَّ،اشتباه شود،و همچنین موجب اشتباهِ أنَّ تاکیدیه،با أَنَّ به معنای لَعَّلَ میشود، پس با مقدم نمودنِ "عِــندِی"،که خبر است،دو امر قطعی میشود ✨أ-نوع أنَّ،تعین میشود که تاکیده است ✨ب-عــِندی،خبرِ مقدم است و معمول برای بارعٌ،نیست. و اگر عِــندِی،مقدم شود موجِب دو امر میشود ✨أ-أنَّ،ممکن است به معنای لعل باشد،یا همزه اش مکسور شود،و حرف تاکیدیه شود. ✨ب-عِــندِی،معمول شود برای "بارعٌ" در حالی که،مقدم شدن معمول خبر إنَّ،یا أنَّ،جایز نیست. مُقدم شدن،خبر در مورد بالا،واجب است. یک صورت،جایز است تاخیر نمودن خبر و آن اینکه،أَنَّ،بعد از أمَّا،بیاید مثلِ"أمّا أَنَّ زیدا ذاهبٌ فعندَک" صفحه ۴۱۲ تا ۴۱۴ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹المسألةُ ۳۹،حذفُ المبتدأ و الخبر🔹 💥-حذف مبتدا و خبر،در صورتی که قرینه ای باشد،جایز است حذف مبتدا،در جایی که متکلم سوال میپرسد،أینَ الاخُ و جواب داده میشود که،"فی المدرسةِ" که تقدیر چنین بود "ألاخُ فی المدرسة" حذف خبر،سائل میگوید،مَنْ فی البیتِ.؟ جواب داده میشود،علیٌّ،که تقدیر چنین بوده"علیٌّ فی البیتِ" 💥گاه،مبتدا و خبر "هر دو" به کمک قرینه ای حذف میشوند، مثلِ"المُحسنونَ کثیرٌ،فَمَن یُساعِد محتاجاً فهو محسنٌ،و مَن یُساعِد مُستغیثاً فهو محسنٌ،و مَن یَشهَد شهادةَ الحقِ........... این جای خالی "فهو محسنٌ"که حذف شده،به قرینه ماقبلش. صفحه ۴۱۴ تا ۴۱۷ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹مواضِع حذف وجوبی مبتدا🔹 💥۱.مبتدایی،که "خبرش" در اصل نَعت آن بوده است،و از نعت بودن،عدول کرده و خبر شده،مثل ذهبتُ الی الصدیقِ ألادیبٌ،که تقدیرش "هُوَ ألادیبٌ"،بوده ،سابقا مجرور و نَعتِ الرجلِ بوده است،ولی بعدها خبر شده برای مبتدای محذوفی. ،نعت در اصلش مرفوع باشد،در قطعش،فقط نصب جایز است،مثلِ جاء الرجلُ العالمُ که در قطعش العالمَ گویند،به تقدیر "أمدحُ العالمَ" نَعت،در اصلش منصوب بود،در قطعش فقط "رفع" جایز است،مثلِ رایت الرجلَ العالمَ که در قطعش العالمُ به تقدیر "هو العالمُ" اگر،نَعت در اصل مجرور بوده در قطعش،"رفع" و "نصبش" جایز است، مثلِ ذهبتُ الی الصدیقِ ألادیب،که میشود ألادیب را مرفوع،یا منصوب کرد،نصب بنا بر اینکه "مَفعول به" باشد برای فعل محذوف. 💥۲.اگر خبر مخصوصِ مدح یا ذم باشد،مبتدا وجوبا حذف میشود، مثال۱،نِعْمَ الرجلُ علیٌّ،(نِعْمَ،فعل. الرجلُ،فاعل. علیُّ،مخصوص به مدح،خبر برای مبتدای محذوف) مثل۲ بِئسَ الرجلُ زیدٌ. 💥اگر خبر قسم صریح باشد،مبتدا وجوبا حذف میشود،مثلِ"فِی ذِمتِی لَاُسافرن مُجاهداً،یا بِحیاتِی لَأخدمَن العدالةِ" که تقدیر،فی ذمتی،یمینٌ یا عهدٌ یا میثاقٌ بوده. صریح،آن قسمی است که در نزد متکلم و مخاطب قسم بودنش معلوم است. 💥۴.اگر خبر "مصدری"باشد که معنای فعل دارد،مبتدا وجوبا حذف میشود. مثلِ ”أعْمَلُ عَملا ًلذیذاً“،که فعل،وجوبا حذف میشود به خاطر نیابت مصدر(عَمَلاً) از آن،و مرفوع میشود،به خاطر قوت جمله اسمیه،به نسبت جملیه فعلیه،و حاصل میشود”عَملٌ لذیذُ“ که خبری است برا مبتدای محذوف.(عَمَلی) صفحه ۴۱۷ تا ۴۲۱ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 💥-سایر مواضع وجوبی حذف مبتدا. ⚡️۱-اگر خبر،بعد از لفظ "لا سِیَّما" بیاید،مثل ِ”أحِبُ الشعراءَ لا سِیَّما شوقی“،که تقدیر "لا سِیَّما هو شوقی" بوده است. ⚡️۲-گاه،بعد از"مصدری" که از فعل امر در "لفظ ومعنی" نیابت کرده،جار و مجروری می آید،که خبر برای مبتدای محذوف است،مثلِ"سَقْیاً لَک" و تقدیر،چنین بوده،"إسقِ یا ربُّ الدعاءُ لَک" ⚡️۳.بعد از الفاظِ معینی که شنیده شده از عرب،مثال ۱."مَنْ انْتَ.؟ محمدٌ" زمانی استعمال میشود که،شخصِ پستی از شخص بزرگی به اسم محمد،خبری میدهد،که قصدش،تحقیر،محمد است و به او گفته میشود،مَن انْتَ.؟ محمدٌ،که تقدیر چنین است "مَذکورُک"،یا "مذمومُک" محمدٌ. مثال بالا چنین است،"ما قیمتُک بالنسبةِ الذی تَذکُره بالسوءِ و هو محمدٌ. "ارزش تو،به نسبت شخصی که او را ذم میکنی چیه.؟ در حالی که او محمد است"،یعنی تو بی ارزشی مثال ۲."لا سِواءٌ عندَ الموازنةِ بینَ شَیئَین"،که تقدیر،"لا هُما سِواءٌ" این مثالها،از عرب به صورت حذف مبتدا،آمده اند،واجب است که به همین صورت،استعمال شوند،البته گروهی از نحوی ها،حذف را در مثال های فوق،جایز میدانند،نه واجب. صفحه ۴۲۱ تا ۴۲۴ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹مشهورترین مواضع حذف خبر🔹 💥۱-خبر"کَوْن عامی"باشد و مبتدا بعد از "لولا امتناعیه" بیاید،مثل "لولا علیٌّ لَهَلَک عُمَر"،که تقدیر چنین بوده،"لولا علیٌّ مَوجودٌ......." از "کَوْن عامی"،هر آنچه دلالت بر وجود کند،مثل موجودٌ،حاصلٌ و.. و منظور از "کَون خاص"،آنچه وجود یافته است و الان بعد از وجودش،متصف به حکمی شده است،مثل" لولا السفینةُ واسعَةّ ما حَمِلَت مئات الرکاب"،که قطعا کشتی موجود بوده و بعد از وجودش،از وسعتش خبری داده ایم. 💥۲-لفظ مبتدا "قسم صریح" باشد،مثلِ"لَحیاةُ ابی لا أُنْصُرُ الظالمَ"،به تقدیر "لَحیاةُ ابی قَسَمِی ...." مبتدا قسم صریح نباشد،یا لام ابتدا نگرفته باشد،حذف خبر واجب نیست،مثل"عَهْدُ اللهِ قَسَمِی لا أرْتَکـِبُ ذَنباً" 💥۳-خبر،بعد از معطوف به "واویی"بیاید که این "واو"،علاوه بر عطف،مشعر معنای مَعیَّت هم هست مثلِ"الطالبُ و کتابُهُ" که خبر لفظِ "متلازمان" است. 💥۴-خبری که بعد از او "حالی"می آید که دلالت بر خبر محذوف میکند البته،صلاحیت برای خبر واقع شدن ندارد مثل"مُساعِدَتِی الرَجُلَ محتاجا" یعنی "اذا یا اذْ کانَ محتاجاً"،ونمیتوان گفت مُساعدتی محتاجٌ،پس"محتاجاً"حال و ذوالحال،ضمیر فاعلی در فعل محذوف(کان) است. یا اذا خبر برای مبتدا هستند که اضافه شدند به "کان تامه" 💥۵-حذفی که از عرب شنیده شده مثلِ"حَسْبُک یَنَم الناسُ"،که "حَسْبُک اللهُ بوده" صفحه ۴۲۴ تا ۴۲۹ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹ملاحضَة🔹 💥اگر مبتدا مقدم شود،بر ادات شرط،و جواب این شرط "فا" گرفته باشد،خبر مبتدا وجوبا محذوف میشود، مثلِ "الطفلُ إنْ یَتَعلمْ فَهو نافِعٌ" دخول "فاء"بر جمله اسمیه دلیل بر این است که این جمله،جواب است نه اینکه خبر باشد، ولی اگر "جوابِ در معنی"مقرون به "فاء" نباشد،نقش آن خبر است و جواب واقعی،محذوف است. مثلِ "الطفلُ إنْ یَتَعلمْ هو نافِعٌ"(هو نافِعٌ،جمله خبریه و محلا مرفوع است) 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 💥أ-سابقا،گفته شد از جمله موارد "حذف وجوبی خبر"،حالی که دلالت بر خبر کند،ولی صلاحیت برای خبر واقع شدن ندارد،که در آن مثالها مبتدا مصدر "صریح" بود،اکنون میفرماید،فرقی ندارد،چه مبتدا مصدر صریح باشد چه "موول" مثلِ"أَنْ أُساعِدَ الرجلَ مُحتاجاً" به تقدیر"أَنْ أُساعِدَ الرجلَ إذا کان مُحتاجاً" 💥ب-گاه،بر مبتدا اسمی توسط واو،عطف میشود،سپس بعد از"معطوف" چیزی می آید،که ثابت میشود حصولش برای "معطوف علیه"یا برای"معطوف" مثل"محمدٌ و الفرسُ یباریها"،در این مثال محمد مبتدا است،و عطف شده به محمد، الفرسُ و بعد فعل "یُباریها"،واقع شده که حصولش برای"محمد"است ولی اثری هم بر الفرسُ دارد،و مثل اینکه گفته شده "محمدٌ یُباری الفرسَ"(محمد مسابقه داد با اون اسب). خبر کجاست.؟ ⚡️ترکیب اول: گفته شود خبر محذوف است و تقدیر چنین بوده"محمدٌ و الفرسُ یباریها مُسرعان" ⚡️ترکیب دوم:همچنین جایز است واو را حالیه گرفت،و جمله حالیه بی نیاز کننده از خبر است. اول بهتر است،زیرا اصل این است که مبتدا خبری اصیل داشته باشد،نه چیزی دیگری که دلالت بر خبر کند و همچنین این ترکیب در همه جا صحیح است. صفحه ۴۲۹ تا ۴۳۱ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹المسألة ۴۰،تعددُ الخبر-تعددُ المبتدا🔹 💥تعدُد خبر،برای مبتدای واحدی،زیاد اتفاق میفتد، چه مبتدا "مذکور" باشد مثلِ"الشوقیٌّ شاعرٌ ناثِرٌ حکیمٌ"،و چه،محذوف باشد،مثل قول شاعر "غریبٌ مشوقٌ مُولَعُ بادٍ" به تقدیر"أنا غریبٌ......" خبر،سه نوع است. 💥۱-"لفظ" و "معنی" خبر تکرار شود،به گونه ای که هر کدام از آنها،معنای خاص خود را داشته باشند مثلِ"وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ (۱۴) ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ (۱۵) فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ (۱۶)" این حالت جایز است حرفِ عطفِ "مناسبی"ذکر شود،و همه خبرها عطف شوند به خبر اول،مثلا"هُوَ الْغَفُورُ و الْوَدُودُ و  ذُو الْعَرْشِ. اینکه حرفِ عطف ذکر نشود و همه "مستقلا" خبر باشند،مثل آیه که حرف عطف ذکر نکرده است. 💥۲-لفظ خبر تکرار شده است تا در رساندن "یک معنای واحدی" شریک باشند،به این صورت که الفاظ متعدد،هر کدام معنای مختلفی دارند ولی در کنار هم که می آیند مُشعِر به یک معنی واحدی هستند، مثل"الرجلُ طویلٌ قصیرٌ" و منظور این است که آن مرد قدش متوسط است. اینکه هر کدام از این الفاظ(طویلٌ قصیرٌ)،خبر هستند و مستقلا نقش خبر میگیرند،اما به صورت فرد،فرد مقصود "نیستند" بلکه با هم مقصود هستند. "حرف عطف" در این نوع جایز نیست. 💥۳-تعدُد خبر در لفظ و معنی به خاطر تعدد "مبتدا"باشد. مبتدا دو حالت دارد. أ- مبتدا حقیقتا متعدد است و دارای دو فرد یا بیشتر است مثلِ" الصدیقانِ مهندسٌ طبیبٌ" یا "ألاصدقاءُ مهندسٌ طبیبٌ شاعرٌ" ب-مبتدا حکما مُتعدد است،یعنی مبتدا یک فرد است که اجزائی دارد مثلِ "جسمُ الانسانِ رأسٌ و جذعٌ و اطرافٌ. حرف عطف در این قسم واجب است،و زمانی که حرف عطف ذکر شود خبر دوم را در اعراب، "معطوف" میگویند نه خبر. خبر،در"خبر جمله"و "شبه جمله" هم اتفاق می افتد. ۴۳۱ تا ۴۳۴ @talcheslkotob
فاضل ایلامی،که داوطلبانه جهت خاموش نمودن مزارع آتش گرفته اهل روستا رفته بود،بر اثر"غرق شدن"در آب درگذشت. روحش فاتحه ای قرائت بفرمایید. @talcheslkotob