eitaa logo
تلخیص الکتب.
1.7هزار دنبال‌کننده
58 عکس
13 ویدیو
3 فایل
خلاصه کُتُب نحوی با روشی ساده و قابل درک.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم. الـــــــنحو الـــــوافی. انواع اعداب مثنی. ۱.رفع به الف نصب و جر به یاء(این لغت مشهور و پر کاربرد در اعراب مثنی و ملحقات مثنی است) ۲.مثنی و ملحقاتش غیر کلا و کلتا،الف بگیرند و در تمام حالات اعرابشان تقدیری است بر روی الف، مثل:عندی کتابان(کتابان مبتدای موخر و مرفوع علامت رفع ضمه مقدر بر الف مثنی) اشتریت کتابان(کتابان مفعول به و علامت نصب آن فتحه مقدر بر الف است) مررت بکتابان،علامت جر کسره مقدر بر الف کتابان است ۳.مثنی در تمام حالتش الف و نون میگیرد و اعراب ظاهری بر نون می افتد مثل عندی کتابانٌ اشتریت کتاباناً مررت بکتابانٍ توجه## و کلتا لفظشان مفرد مذکر است ولی معنایشان تثنیه است از این جهت جایز است در ضمیری که به این دو بر میگردد یا در اسم اشاره ای که به این ها اشاره میکند مـــــــــفــــــرد یا مــــــــثثــــــــنــــــی آمدن مثل کلا رجلین ذهــــــــب یا ذهـــــــبا نکته مهم#### نحوی ها## در تمام حالات به کلا و کلتا اعراب تقدیری میدهند هر چند که اضافه به ضمیر شوند و بعضی در تمام حالات اعراب مثنی میدهند هر چند اضافه به اسم ظاهر شوند. قول حق، اگر کلا و کلتا اضافه به ضمیر شوند اعراب مثنی میگیرند ولی اگر اضافه به اسم ظاهر شدند اعرابشان تقدیری است خلاصه صفحه ۱۰۷ تا اوائل ۱۰۹ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. الوافی. 🌻اعراب مرکب مزجی غیر علم🌻 مرکب های مزجی غیر علم هستند،مثل اعداد مرکبه،که از یازده تا ١٩ هستند مثال جائنی احدَ عشرَ رجلا "احدَ عشرَ"مبنی بر فتحه جُزئَنِ "احدَ"در محل رفع فاعل جائنی و عشر در تمام اعداد مرکب محلی از اعراب ندارد نکته مهم،اِثنی عشر و اثنتی عشر که جز اعداد مرکب هستند،اعرابشان مثل اعراب مثنی است.. 🌹دومین ترکیب مزجی که غیر علم هست ظروفی مانند صباحَ مساءَ به معنای کل وقتٍ،مثال التلمیذُ یَسئل عن الاستاذ صباحَ مساءَ🌹 🌹سومین ترکیب مزجی غیر علم دو اسمی که حال واقع میشوند مانند اَتْبَعُ بیتَ بیتَ که بیتَ بیتَ مبنی بر فتحه جزئن حال و محلا منصوب.🌹 این اعداد و ظروف و احوال مبنی بر فتحه جزین هستند و اعرابشان محلی است. صفحه ٢۶١ تا ٢۶٢ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔸اسم موصول🔸 🔻"من و ما" موصول صلاحیت دارند در یکی از معانی زیر استعمال شوند و در حالات زیر از موصولیت خارج میشوند و معنای جدید به خود میگیرند🔻 ١.اسم استفهام مثل،ما مَعَک مِن المالِ.؟ و مثل مَن عِندَک.؟ ٢.اسم شرط مثل،ما تَصْنِعُ مِن خیرٍ تَجِد جزائَه خیرا. و مثل،مَنْ یَعمَل سوءً یُجزَ به. ٣.نکره موصوفه(نکره ای که صفتی برایش می آید) مثل رُبَّ ما کَرِهتَه تَحَقَّقَ فیه نفعُک و مثل رُبَّ مَن نَصِحتَه استفادَ مِن نَصحِک. ۴.نکره تامه،نکره ای که صفت برای او نمی آید مثل رُبَّ ما رایتُه که رایتُه خبر "ما" هست یا مثل رُبَّ مَن رایتُه.. معنای "مَن" انسان و معنای "ما" شئ است. # معانی دیگری که اختصاص به "ما" دارند. ١.برای تعجب باشد مثل"ما اَحسنَ الدینَ و الدنیا" ٢.حرف نفی باشد مثل"ما الخائنُ صدیقٌ." ٣.کافه باشد،مثل "انَّما الهُکم واحد"ٌ. ۴.حرف زائده باشد،مثل "مِمّا خَطِیئاتِهم" اُغْرِقُوا، مِن جار و خَطِیئاتِ مجرور و "ما" زائده است. ۵.مصدریه باشد خواه "ظرفیه" خواه "غیر ظرفیه" مثل "اَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ "مَا"دُمْتُ حَيًّا" و مثل "ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِ"مَا" رَحُبَتْ." ۶.مُهَیِّئة باشد،یعنی به "غیر شرط" متصل میشود و از او "شرطیت" میسازد مانند حیثُ که شرطیه نیست ولی با دخول "ما"شرطیه میشود مثل حیثُما تَصَدِّقْ تَجِد لک انصاراً. ٧.مُغَیِّرة باشد،به حرف "شرطی" متصل میشود و او را از شرطیت خارج میکند مثل دخولش بر "لو" شرطیه که میشود "لوما" در حالی که لوما شرطیه نیست و حرف تحضیض هست. ٨.صفت بشود برای موصوفی اسم دیگرش ما ابهامیه است مثل "اعطِ زیدا شیئا ما" از علمای نحو،این "ما"را صفت نمیگیرند بلکه حرف زائد و مفید تقویت کلام میگیرند والله اعلم... صفحه ٢٩٢ تا ٢٩۵ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادة و تفصیل🔹 💥أ.مُسَوغات‌ 'ابتدا به نکره"،زیاد هستند،بعضی نحویون چهل مسوغ را، ذکر کرده اند و بعضی،بیش از "چهل"،با این همه کثرة،گاه،نکره ای مبتدا میشود،ولی تحت هیچ کدام از مُسَوغاتِ ذکر شده،قرار نمیگیرد،مثل "مُذْ و مُنذُ"،در مثل”ما رایتُه مُذ یومان،یا مُنـذُ یومان“(یعنی،مدت زمان ندیدنم،دو روز بوده است)،گرچه بعضی نحوی ها،آنها را در این حالت معرفه میدانند. هر صورت علمای نحو،فرمودند که"نکره ای،مبتدا واقع میشود،که فایده ای داشته باشد،و سابقا یازده مورد مُسَوغ ذکر کردند،اما سایر مُسوغات ابتدا به نکره، ⚡️۱۲.نکره،عامل باشد،مثلِ"إطعامٌ مسکیناً طاعةٌ"و"مُتقِنٌ عملُه یشتهر اسمُه"و"کلمةُ خیرٍ تأسَّر النفسَ" ⚡️۱۳.نکره،ادات شرط باشد،مَن یَعْمَلْ خیراً یَجِدْ خیراً ⚡️۱۴.نکره دارای معنای"تعجب" باشد،ما أبرعَ جنودَ المضلوماتِ ⚡️۱۵.نکره،محصور باشد،إنَّما رجلٌ مسافِرٌ ⚡️۱۶.نکره در"معنای محصور باشد"،به شرط وجود قرینه ای که مُشعِر به این معنی باشد،مثل "حادِث دعاک للسفرِ المفاجئ یعنی،"فقط حادثه ای، تو را دعوت میکند برای سفرِ ناگهانی"که تقدیر چنین بوده،ما دعاکَ للسفرِ المفاجئ الا حادِثٌ. گفته اند،در مثال فوق،نکره موصوف به صفت پنهانی است(حادِثٌ خطیرٌ) که قول اول بهتر است. ⚡️۱۷.نکره،عطف شود بر معرفه باشد،محمودٌ و خادمٌ مسافران. ⚡️۱۸نکره عطف شود بر نکره موصوفه،"ضیفٌ کریمٌ و صدیقٌ حاظران". ⚡️۱۹.نکره موصوفه عطف شود بر نکره بدون صفت،"رجلٌ و سیارةٌ جمیلةٌ امامَ البیتِ" ⚡️۲۰.اسمی به خاطر غرض متکلم،نکره بماند، "زائرةٌ عندنا" ⚡️۲۱.نکره بعد از "لولا بیاید صبرٌ و ایمانٌ لَقتلَ الحزین نفسَه" ⚡️۲۲.نکره،مسبوق به لام ابتدا باشد "لَرجلٌ نافعٌ" ⚡️۲۳.نکره مسبوق به کَم خبریه باشد "کم صدیقٌ زرتُه" ⚡️۲۴.نکره،مسبوق به اذا فجائیه باشد "غادرت البیتُ فاذا مطرٌ" ⚡️۲۵.نکره،اشاره به حقیقت شی کند،"حدیدٌ خیرٌ من نحاسٍ" خلاصه صفحه ۴۰۱ تا ۴۰۳ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹افعالُ الشروع🔹 💥معنای افعال شروع این است،که اسم شروع نموده به معنای خبر و تازه این اسم به خبر مشغول شده است،مثلِ"أنشأ زیدٌ أنْ یَکْتُبَ"(زید شروع به نوشتن کرد) ترین افعال شروع:شرع-أَنشَأَ-طَفِقَ-أَخَذَ-عَلِقَ-هَبَّ-قامَ-هَلْهلَ-جعلَ. 💥غیر از طَفِقَ و جَعَلَ،که مضارع دارند،سایر افعال فقط به صورت ماضی استعمال شده اند،عملشان،دائما "رفع به اسم" و "نصب به خبر است"،این افعال هم از اخوات"کانَ"محسوب میشوند. 💥خبر افعال شروع جمله"مضارع"است که ضمیری(چه فاعل،چه نائب فاعل) را رفع داده،و این فعل مضارع، هرگز بر او "أنْ" ناصبه مقدم نمیشود،"تاخیر" این خبر و یا "وسط"آمدنش بین"فعل و اسم" جایز نیست،و حذف خبر در صورتی که دلیلی باشد جایز است. از این افعال،با اینکه برای شروع هستند ولی به صورت"تامه"استعمال میشوند،مثل فعل"شَرَعَ" صفحه ۵۰۵ تا ۵۰۶ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 🔹مسئله ی ۵۵،تخفیفِ إنَّ،أنَّ،کأنَّ و لٰکنَّ🔹 💥إنَّ،حذفِ نون دومش جایز است و در این صورت،اختصاصش به اسماء را از دست میدهد،یعنی هم بر جمله"اسمیه" و هم بر جمله "فعلیه" داخل میشود. #و اگر بر جمله ی اسمیه داخل شود،جایز است ابقاء معنی و عملش،همانطوری که جایز است ابقاء معنایش بدون عملش‌،مثلِ"إنْ جریراً لشاعرٌ أمویٌّ"و"إنْ جریرٌ لشاعرٌ أمویٌّ" صورت اهمال(عمل نکردن)،و داخل شدن بر جمله اسمیه،مراعات موارد زیر واجب است. ۱-اسمش،قبل از "اهمال" اسم ظاهر باشد،نه ضمیر. ۲-جمله بعد از او مشتمل بر"لام"باشد،تا دلالت کند بر اینکه"إنْ"نافیه نیست،و این لام را"فارقه"می نامند. صورتی که،قرینه ای باشد که"إنْ"نافیه نیست،ترک لام جایز است. ۳-خبر صلاحیت دخول"لام"را داشته باشد. 💥ب-در صورتی که"إنْ"بر جمله فعلیه داخل شود اهمالش واجب است،و بعد از او فعلِ ناسخ(افعال ناسخه،افعال مقاربه و ظَنَّ و اخواتها)،می آید،مثلِ"الحریةٌ عزیزةٌ و إن کانت لَأمنیةَ النفوس الکبیرة" در صورت فوق،باز قائل به اعمالش هستند و اسمش را ضمیر شان وجمله بعد را خبرش میدانند. افعال ناسخ این است که،نافیه نباشد مثلِ"لیسَ" و اینکه منفی نباشد،مثلِ"ماکانَ،مازالَ،ما برحَ،لَنْ نبرحَ و لن افتأ" و اینکه صله ما مصدریه نباشند،مثل"مادامَ" صفحه ۵۴۸ تا ۵۵۰ http://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0
از نظرات سروران عضو کانال،شما عزیزان هم اگر نقدی یا نظری دارین با ما در میان بزارین. @Sydolahrar @mohager2022