eitaa logo
تلخیص الکتب.
1.7هزار دنبال‌کننده
58 عکس
13 ویدیو
3 فایل
خلاصه کُتُب نحوی با روشی ساده و قابل درک.
مشاهده در ایتا
دانلود
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 ⚡️در اعراب ظروف زمانی که خبر از اسمِ معنای "غیر زمانی" میدهند،سه وجه جایز است،رفع،نَصب و جَر به فِی. مرفوع لفظا خبر و مرفوع است،اما ظرف منصوب و مجرور به فِی،محلا مرفوع هستند. مثال الصَومُ شَهرٌ یا شَهراً یا فِی شَهرٍ،ولی اگر،ظرف زمان "نکره" باشد و مبتدا در بر بگیرد،آن زمان را یا اکثر آن زمان را،بهتر این است که ظرف "لفظا"مرفوع شود،مثل الصَومُ یومٌ. ⚡️اگر ظرفِ زمان،اسم برای ماه ها عربی باشد،و خبر از مبتدا یِ "معنا و زمان" واقع شده باشد،رفع خبر تعیین میشود، مثلِ شهرُصومٍ رمضانُ(ماهِ روزه گرفتن،رمضان است)،شهر،اسم زمان و الصوم،اسم معنا است. ⚡️اگر خبر از اسم ماهای عربی نباشد،و لفظ مبتدا متضمن معنای مصدری باشد،رفع و نصب خبر جایز است مثل الجُمُعةُ الیومُ و الیومَ،چون جمعه،متضمن معنای الجمع هست و اگر متضمن معنای مصدری نباشد،مثل الاحد،اثنین،رفع خبر بهتر است. ⚡️اگر ظرف مکانِ متصرف،خبر از "ذات" یا "معنایی" واقع شود،رفع و نصب خبر،جایز است،مثلِ "الرَجلُ امامُک وامامَک" و "العملُ امامُک و امامَ" و اگر ظرف مکان "غیر متصرف" باشد مثل فوق،نصبش واجب است مثلِ الکتابُ فوقَ المکتبِ. ⚡️اگر گفته شود،ظهرُک خلفک،رفع و نصب خلف جایز است. ⚡️اگر ظرف زمان غیر متصرف بود،مثلِ ضَحْوَةَ،نصبش واجب است مثل العملُ ضَحْوَةَ ⚡️اگر ظرف(بنوعیه)،متصرف باشد و خبر از ذاتی شود،که مضافی قبل از ذات در تقدیر است،رفع و نصب خبر جایز است مثلِ”المدرسةُ مِنی میلٌ و میلا“ یا ”المدرسةُ مِنی یومٌ و یوماً“به تقدیر بُعدُ المدرسةِ... ⚡️جایز است در جمله حامدٌ وحدَه،اعراب وحدَه،"ظرف و منصوب" باشد،در محل رفع،و خبر برای حامدٌ. صفحه ۳۹۸ تا ۴۰۰ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹المسئلة ۳۶،المبتدأ المعرفه و المبتدأ النکرة🔹 💥آنچه که حکمی علیه او شده(محکوم علیه،یا مبتدا) باید "معلوم و مشخص" باشد و الا امر "لغوی"است،پس اصل در مبتدا این است که "معرفه" باشد،و نکره هرگز مبتدا نمیشود مگر اینکه "فایده" ای را برساند مثل اینکهِ👇 ⚡️۱.نکره،دلالت بر "مدح"،ذم" و "تهویل" کند، مثال،”بَطلٌ فی المعرکةِ“ ”جبانٌ مُدبرٌ“ ”بلاءٌ فی الحربِ“ ⚡️۲.نکره دلالت بر "تنویع و تقسیم"کند مثل رایت الازهار فبعضٌ ابیضُ،و بعضٌ احمرُ... ⚡️۳.نکره دلالت کند بر "عمومی" ،"کلٌ محاسبٌ علی عملِه" و "فَمَن یعمَل مثقال ذرة خیراً یَرَه" ⚡️۴.نکره در اولش "نفی"یا "استفهام بیاید،یا خودش اسم استفهام باشد، و"ما عملٌ بضائعٍ" "هل بُرْءٌ أَتَمٌ" علیٌ(ع) وصیُّ نبیِّ نا محمد(ص)"فمَنْ منکرٌ هذا" ⚡️۵.نکره،آخِر کلام باشد و قبل از او "خبر مختص"،ذکر شود، مثلِ "عندَ زیدٍ رَجُلٌ"،"فی البیتِ امرة"ٌ، "قائمٌ ابوه رَجلٌ"ٌ،"نَفَعَک بِرَُه والدٌ" ⚡️۶.نکره،"تخصیص"خورده باشد،یا به نَعْت،یا اضافه،یا غیر این دو، مثل"نَومٌ مُبکرٌ افضلُ من سهر" غلامُ امرةٍ جائنِی،نظرٌ الیٰ هند حرامٌ ⚡️۷.نکره،برای "دعا" باشد،"سلامٌ علیٰ المهدی"،"شفاءٌ للمریض" "وَیلٌ للخائنین" ⚡️۸.نکره جواب"واقع شود"،مثل ما الذی فی الحدیقةِ.؟ جواب،کتابٌ فی الحدیقه ⚡️۹.نکره در اول جمله ی"حالیه" واقع شود، مثلِ ”قطعتُ الصحراءَ و دلیلٌ یَهدِینی“ یا”کل یومٍ أَذهَبُ للتعلُم کُتُبٌ فی یدی“ ⚡️۱۰.نکره،بعد از فاء جزاء بیاید،مثل إِنْ تَحَقَّقَ واحدٌ فواحدٌ یَتَجَدَّدَ ⚡️۱۱.بر نکره ناسخی،وارد شود،در این صورت نکره اسم "ناسخ"است مثل کان احسانٌ رعايةَ الضعیف. مهم،در بعضی نسخه ها "نحو وافی" نصف مسئله ۳۶ تایپ نشده. تا اول صفحه ۴۰۱ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادة و تفصیل🔹 💥أ.مُسَوغات‌ 'ابتدا به نکره"،زیاد هستند،بعضی نحویون چهل مسوغ را، ذکر کرده اند و بعضی،بیش از "چهل"،با این همه کثرة،گاه،نکره ای مبتدا میشود،ولی تحت هیچ کدام از مُسَوغاتِ ذکر شده،قرار نمیگیرد،مثل "مُذْ و مُنذُ"،در مثل”ما رایتُه مُذ یومان،یا مُنـذُ یومان“(یعنی،مدت زمان ندیدنم،دو روز بوده است)،گرچه بعضی نحوی ها،آنها را در این حالت معرفه میدانند. هر صورت علمای نحو،فرمودند که"نکره ای،مبتدا واقع میشود،که فایده ای داشته باشد،و سابقا یازده مورد مُسَوغ ذکر کردند،اما سایر مُسوغات ابتدا به نکره، ⚡️۱۲.نکره،عامل باشد،مثلِ"إطعامٌ مسکیناً طاعةٌ"و"مُتقِنٌ عملُه یشتهر اسمُه"و"کلمةُ خیرٍ تأسَّر النفسَ" ⚡️۱۳.نکره،ادات شرط باشد،مَن یَعْمَلْ خیراً یَجِدْ خیراً ⚡️۱۴.نکره دارای معنای"تعجب" باشد،ما أبرعَ جنودَ المضلوماتِ ⚡️۱۵.نکره،محصور باشد،إنَّما رجلٌ مسافِرٌ ⚡️۱۶.نکره در"معنای محصور باشد"،به شرط وجود قرینه ای که مُشعِر به این معنی باشد،مثل "حادِث دعاک للسفرِ المفاجئ یعنی،"فقط حادثه ای، تو را دعوت میکند برای سفرِ ناگهانی"که تقدیر چنین بوده،ما دعاکَ للسفرِ المفاجئ الا حادِثٌ. گفته اند،در مثال فوق،نکره موصوف به صفت پنهانی است(حادِثٌ خطیرٌ) که قول اول بهتر است. ⚡️۱۷.نکره،عطف شود بر معرفه باشد،محمودٌ و خادمٌ مسافران. ⚡️۱۸نکره عطف شود بر نکره موصوفه،"ضیفٌ کریمٌ و صدیقٌ حاظران". ⚡️۱۹.نکره موصوفه عطف شود بر نکره بدون صفت،"رجلٌ و سیارةٌ جمیلةٌ امامَ البیتِ" ⚡️۲۰.اسمی به خاطر غرض متکلم،نکره بماند، "زائرةٌ عندنا" ⚡️۲۱.نکره بعد از "لولا بیاید صبرٌ و ایمانٌ لَقتلَ الحزین نفسَه" ⚡️۲۲.نکره،مسبوق به لام ابتدا باشد "لَرجلٌ نافعٌ" ⚡️۲۳.نکره مسبوق به کَم خبریه باشد "کم صدیقٌ زرتُه" ⚡️۲۴.نکره،مسبوق به اذا فجائیه باشد "غادرت البیتُ فاذا مطرٌ" ⚡️۲۵.نکره،اشاره به حقیقت شی کند،"حدیدٌ خیرٌ من نحاسٍ" خلاصه صفحه ۴۰۱ تا ۴۰۳ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹المسئلة ۳۷،تأخیرُ الخبرِ جوازاً و وجوباً🔹 💥برای خبر از جهت،تاخیر و تقدیم،سه حالت وجود دارد،تاخیر وجوبی،تقدیم وجوبی،جواز تقدیم و تاخیر خبر. ⚡️در جایی که "تاخیر"یا "تقدیم" خبر واجب نباشد،تاخیر و تقدیم خبر جایز است و این اصل است. 🔹مشهور ترین موارد وجوبی تاخیر خبر، ⚡️۱.مبتدا و خبر،از نظر تعریف یا تنکیر مساوی باشند،یا نزدیک به هم باشند،و هیچ قرینه ای نباشد،مثل ”أَخِی شریکِی“ یا ”افضلُ منک افضل منِی“ ،قرینه ای،'لفظی" یامعنوی"،باشد بر اینکه خبر،کدام است جایز است تقدیم خبر مثال قرینه معنوی”أبِی أخِی فی الشفقةِ و الحنان“،چون منظور و معنی این است که،برادرم مثل پدرم هست و عکس این معنی،معقول نیست. مثالِ قرینه "لفظی"،حاظرٌ رَجُلٌ ادیبٌ،چون لفظِ "حاظرٌ"هیچ مسوغ و مجوزی برای مبتدا بودن،ندارد،پس خبر مقدم است. ⚡️۲.خبر،جمله فعلیه باشد،و فاعل آن ضمیره مستتری باشد که بر میگردد به مبتدا مثل ”الکواکب تَتَحرَّک“ ⚡️۳.خبر محصور باشد،به الا یا انَّما مثلِ انَّما زیدٌ شاعِرٌ،ما زیدٌ الَّا شاعِرٌ. ⚡️۴.خبر برای مبتدایی باشد که،که آن مبتدا لام ابتدا گرفته لَعلمٌ مَعَ تعبٌ خیرٌ مِنْ جهلٍ مَعَ راحةٍ ⚡️۵.مبتدا اسمی باشد که مستحق صدارت است،یا "ذاتا"مستحق صدارت است،مثل اسمِ استفهام،اسم ِشرط،ما تعجبیه،کَم خبریه یا،یا "عرضا"،مستحق صدارت است،مثل اسمی که مضاف به یکی از اسم های فوق میشود. صفحه ۴۰۳ تا ۴۰۷ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادة و تفصیل🔹 💥ا.مواضع دیگری هست،که "تاخیر"خبر در آن مواضع واجب است، ⚡️۱.مواردی که سماعاً در کلام عرب آمده مثل"راکب الناقه طلیحان" یا مثل "خادم الطفلین لاعبون" ⚡️۲.خبر مقرون به "فاء"باشد،مثل "من یُنصِحنِی فمُخلصٌ" یا"أما زیدٌ فعالمٌ" ⚡️۳.خبر مقرون به "باء" زائد باشد،مثلِ "ما شریف بکاذبٍ" ⚡️۴.خبر جمله ی "طلبیه"باشد مثلِ "المحتاجُ عاونْهُ" ⚡️۵.خبر برای "مُذْ و مُنْذُ" که معرفه باشند، مثلِ "ما سافرت مُذْ یا مُنْذُ شهران" ⚡️۶.خبر از ضمیر "شان"مثلِ"هو اللهُ احدٌ" ⚡️۷.خبری که در "معنی"عین مبتدا است مثلِ "قولی "العملُ مفیدٌ" ⚡️۸.خبر از اسم "اشاره ای" که مقرون به "هاء"تنبیه هست،مثلِ"هذا اخی" مصنف:نیکو است تاخیر خبر نه اینکه واجب باشد. ⚡️۹.خبر "مبتدایی" که آن مبتدا برای دعاست،مثلِ "سلامٌ علیکُم"،"ویلٌ للأعداءٍ" ⚡️۱۰.خبر متعددی که مشعر به یک معنی واحد باشد،مثلِ"الفتیٰ نَحِیفٌ سَمینٌ"،یعنی متوسِطٌ بینَ ألأمرین. ⚡️۱۱.خبر مبتدایی که بعد از ضمیر فصل آمده،مثلِ "الشجاعُ هو الناطقُ بلحقِ" ⚡️۱۲.خبر مبتدایی که ضمیر،تکلُم یا خطاب است،و بوسیله الذِّی و فروعش،از اون مبتدا خبر داده میشه،مثلِ"أنا الذِّی اُساعِدُ الضَعیفَ" صورتی که،خبرِ معرفه به ال،از مبتدایی که ضمیرِ "تکلُم و خطاب" است باشد،باز تاخیرش واجب است مثلِ "أنتَ الجُندی تُدافِعُ عن الوطنِ" ⚡️۱۳.خبر مبتدایی که اسم موصول است."الذی قام ابوه جائنِی" ⚡️۱۴.خبر جمله فعلیه ماضویه،و مبتدا ما تعجبیه،مثل ما أقدرَ اللهَ... عمومی:واجب است تقدیم هر اسمِ فعلی که،مقدم شده بر او،اداة عَرْض،تمنی،رجاء،نفی،و طلب. 💥ب.اختلافی خسته کننده، اتفاق افتاده بین علمایِ نحو و بلاغت در آنجا که،مبتدا و خبر دو اسمِ کاملا هم رتبه اند،و اشتباهی،رخ نمیده در معنی، آنها به دنبال این نکته اند که کدام،مستحق به مبتدا است. مصنف:معیار در شناخت مبتدا "اعرفیت" نیست،بلکه معیار "قرینه" ایست که دلالت میکند کدام یک از دو اسم مبتدا و محکوم علیه است،و هر وقت قرینه ای بود،جایز است تقدیم هر کدام از دو اسم و اگر قرینه ای نبود،واجب است تاخیر خبر. صفحه ۴۰۷ تا ۴۱۰ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹المسألة ۳۸،تقدیمُ الخبرِ وجوباً🔹 💥مهم ترین مواضعی،که خبر وجوباً،بر مبتدا مقدم میشود، ⚡️ أ-مبتدا،نکره "محضه"باشد،و هیچ مسوغی غیرِ خبرِ مُختص نداشته باشد، و خبر مختص میتواند به صورت جمله یا شبه جمله باشد، مثلِ”عندَک کتابٌ،فی الدارِ رجلٌ“ یا”قَصَدَک ولدُه مُحتاحٌ“ صورت بالا،مبتدا مقدم شود،خبر با صفت اشتباه میشود،زیرا بعد از نکره اگر "جمله" یا "شبه جمله" بیاید،میتواند "صفت" شود برای نکره. مبتدا،مسوغ دیگری علاوه بر اختصاص خبر داشت،تقدیم و تاخیر خبر جایز است‌،مثلِ عندَک کتابٌ جمیلٌ(هیچ منعی،برای تقدیم مبتدای فوق نیست) مختص،یعنی "مجرورِظرف" و "مجرورِحرفِ جر"و "فاعلِ جمله"معرفه باشند،به مثالها توجه بفرمایید ⚡️ب-مبتدا مشتمل بر "ضمیری" باشد که عائد به جزئی از خبر است، مثل” فِی الحدیقةِ صاحبُها“،ضمیر هاء به الحدیقة بر میگردد که جزی از خبر است. ⚡️ج-خبر "ذاتا"،صدارت طلب باشد،مثل "أیْنَ بقیَّةُ الله"ِ،یا "عرضا"صدارت طلب باشد مثلِ "صاحِبُ أَیِّ اختراعٍ أنتَ" ⚡️د-خبر توسط إلّا و إنِّما،محصور در مبتدا باشد مثلِ"ما فی البیتِ الّا الاَهلُ" یا "إنَّما فی البیتِ الاَهلُ " صفحه ۴۱۰ تا ۴۱۲ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادة و تفصیل🔹 💥دیگر مواضع،وجوب تقدیم خبر، ⚡️۱.خبر لفظ کَم،یا "مضاف به کَم" باشد مثلِ"کَمْ یومٍ غیابُک،صاحبُ کَم کتابٍ أنْتَ" ⚡️۲.أمثالی که از عرب شنیده شده،مثلِ" فِی کلِ وادٍ بنوسعدٍ" ⚡️۳.مبتدا مقرون با "فاء" جزاء باشد "أمَّا عندک فالخیرُ". ⚡️۴.خبر اسم اشاره و ظرف مکان باشد مثل "ثَمَّ وهُنا". هُنا،شرط است که مقدم شود بر او "هاء"تنبیه. ⚡️۵.اگر تاخیر خبر موجب شود،معنی مقصود،درک نشود، مثلِ "للهِ درُّک عالماً"،که منظورش،تعجب بوده،و اگر گفته شود،درُّک للهِ تعجب فهمیده نشود. دوم،"عــندِی أنَّک بارِعٌ"،اگر گفته شود "أنَّک بارِعُ عِندی"،این تاخیر خبر موجب میشود که أَنَّ با إنَّ،اشتباه شود،و همچنین موجب اشتباهِ أنَّ تاکیدیه،با أَنَّ به معنای لَعَّلَ میشود، پس با مقدم نمودنِ "عِــندِی"،که خبر است،دو امر قطعی میشود ✨أ-نوع أنَّ،تعین میشود که تاکیده است ✨ب-عــِندی،خبرِ مقدم است و معمول برای بارعٌ،نیست. و اگر عِــندِی،مقدم شود موجِب دو امر میشود ✨أ-أنَّ،ممکن است به معنای لعل باشد،یا همزه اش مکسور شود،و حرف تاکیدیه شود. ✨ب-عِــندِی،معمول شود برای "بارعٌ" در حالی که،مقدم شدن معمول خبر إنَّ،یا أنَّ،جایز نیست. مُقدم شدن،خبر در مورد بالا،واجب است. یک صورت،جایز است تاخیر نمودن خبر و آن اینکه،أَنَّ،بعد از أمَّا،بیاید مثلِ"أمّا أَنَّ زیدا ذاهبٌ فعندَک" صفحه ۴۱۲ تا ۴۱۴ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹المسألةُ ۳۹،حذفُ المبتدأ و الخبر🔹 💥-حذف مبتدا و خبر،در صورتی که قرینه ای باشد،جایز است حذف مبتدا،در جایی که متکلم سوال میپرسد،أینَ الاخُ و جواب داده میشود که،"فی المدرسةِ" که تقدیر چنین بود "ألاخُ فی المدرسة" حذف خبر،سائل میگوید،مَنْ فی البیتِ.؟ جواب داده میشود،علیٌّ،که تقدیر چنین بوده"علیٌّ فی البیتِ" 💥گاه،مبتدا و خبر "هر دو" به کمک قرینه ای حذف میشوند، مثلِ"المُحسنونَ کثیرٌ،فَمَن یُساعِد محتاجاً فهو محسنٌ،و مَن یُساعِد مُستغیثاً فهو محسنٌ،و مَن یَشهَد شهادةَ الحقِ........... این جای خالی "فهو محسنٌ"که حذف شده،به قرینه ماقبلش. صفحه ۴۱۴ تا ۴۱۷ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹مواضِع حذف وجوبی مبتدا🔹 💥۱.مبتدایی،که "خبرش" در اصل نَعت آن بوده است،و از نعت بودن،عدول کرده و خبر شده،مثل ذهبتُ الی الصدیقِ ألادیبٌ،که تقدیرش "هُوَ ألادیبٌ"،بوده ،سابقا مجرور و نَعتِ الرجلِ بوده است،ولی بعدها خبر شده برای مبتدای محذوفی. ،نعت در اصلش مرفوع باشد،در قطعش،فقط نصب جایز است،مثلِ جاء الرجلُ العالمُ که در قطعش العالمَ گویند،به تقدیر "أمدحُ العالمَ" نَعت،در اصلش منصوب بود،در قطعش فقط "رفع" جایز است،مثلِ رایت الرجلَ العالمَ که در قطعش العالمُ به تقدیر "هو العالمُ" اگر،نَعت در اصل مجرور بوده در قطعش،"رفع" و "نصبش" جایز است، مثلِ ذهبتُ الی الصدیقِ ألادیب،که میشود ألادیب را مرفوع،یا منصوب کرد،نصب بنا بر اینکه "مَفعول به" باشد برای فعل محذوف. 💥۲.اگر خبر مخصوصِ مدح یا ذم باشد،مبتدا وجوبا حذف میشود، مثال۱،نِعْمَ الرجلُ علیٌّ،(نِعْمَ،فعل. الرجلُ،فاعل. علیُّ،مخصوص به مدح،خبر برای مبتدای محذوف) مثل۲ بِئسَ الرجلُ زیدٌ. 💥اگر خبر قسم صریح باشد،مبتدا وجوبا حذف میشود،مثلِ"فِی ذِمتِی لَاُسافرن مُجاهداً،یا بِحیاتِی لَأخدمَن العدالةِ" که تقدیر،فی ذمتی،یمینٌ یا عهدٌ یا میثاقٌ بوده. صریح،آن قسمی است که در نزد متکلم و مخاطب قسم بودنش معلوم است. 💥۴.اگر خبر "مصدری"باشد که معنای فعل دارد،مبتدا وجوبا حذف میشود. مثلِ ”أعْمَلُ عَملا ًلذیذاً“،که فعل،وجوبا حذف میشود به خاطر نیابت مصدر(عَمَلاً) از آن،و مرفوع میشود،به خاطر قوت جمله اسمیه،به نسبت جملیه فعلیه،و حاصل میشود”عَملٌ لذیذُ“ که خبری است برا مبتدای محذوف.(عَمَلی) صفحه ۴۱۷ تا ۴۲۱ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 💥-سایر مواضع وجوبی حذف مبتدا. ⚡️۱-اگر خبر،بعد از لفظ "لا سِیَّما" بیاید،مثل ِ”أحِبُ الشعراءَ لا سِیَّما شوقی“،که تقدیر "لا سِیَّما هو شوقی" بوده است. ⚡️۲-گاه،بعد از"مصدری" که از فعل امر در "لفظ ومعنی" نیابت کرده،جار و مجروری می آید،که خبر برای مبتدای محذوف است،مثلِ"سَقْیاً لَک" و تقدیر،چنین بوده،"إسقِ یا ربُّ الدعاءُ لَک" ⚡️۳.بعد از الفاظِ معینی که شنیده شده از عرب،مثال ۱."مَنْ انْتَ.؟ محمدٌ" زمانی استعمال میشود که،شخصِ پستی از شخص بزرگی به اسم محمد،خبری میدهد،که قصدش،تحقیر،محمد است و به او گفته میشود،مَن انْتَ.؟ محمدٌ،که تقدیر چنین است "مَذکورُک"،یا "مذمومُک" محمدٌ. مثال بالا چنین است،"ما قیمتُک بالنسبةِ الذی تَذکُره بالسوءِ و هو محمدٌ. "ارزش تو،به نسبت شخصی که او را ذم میکنی چیه.؟ در حالی که او محمد است"،یعنی تو بی ارزشی مثال ۲."لا سِواءٌ عندَ الموازنةِ بینَ شَیئَین"،که تقدیر،"لا هُما سِواءٌ" این مثالها،از عرب به صورت حذف مبتدا،آمده اند،واجب است که به همین صورت،استعمال شوند،البته گروهی از نحوی ها،حذف را در مثال های فوق،جایز میدانند،نه واجب. صفحه ۴۲۱ تا ۴۲۴ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 💥أ-بعضی اخبار "متعدد"،صلاحیت ندارند "نَعت"برای "خبر اول" واقع بشوند، مثلِ ۱ "وَهُوَ الْغَفُورُ،الْوَدُودُ، ذُو الْعَرْشِ" و "ذُو الْعَرْشِ" صفت برای "الْغَفُورُ" نیستند،چون این معنی هرگز مراد نیست. ۲"الرجلُ یَعْلمُ الفقهَ غاصِبُ" صفت خبر اول(یَعْلمُ الفقهَ)،نیست چون موصفی در کلام نیست. 💥بعضی از اخبار متعدد،صلاحیت دارند که "نَعت"خبر اول شوند مثلِ"هذا اسدٌ یَزارُ". "یزارُ"صلاحیت دارد،صفت "اسدٌ" باشد و همچنین صلاحیت دارد "خبر دوم" واقع شود،در هر دو صورت محل آن مرفوع است. 💥بعضی الفاظ واجب است که نعت باشند برای خبر،و خبر دوم نیستند به خاطر "دلیلی معنوی". مثال ۱ "حامدٌ رجلٌ صالحٌ"(رجلٌ خبری است که متمم فایده ای نیست مگر اینکه صفتی برایش بیاید) # مثال ۲"الفاعلُ اسمٌ مرفوعٌ متاخرٌ عن فعلِه"(چون فاعل اسمی است موصوف به اوصاف بالا). الفاظ واجب است خبر دوم باشند به خاطر"دلیلی لفظی" مثل"خاسِئینَ"در قول خدای تعالی "کُونُوا قِرِدَةً خاسِئینَ"،چون "جمع مذکر سالم" نمیتواند نَعت برای "غیر عاقل" شود. صفحه ۴۳۴ تا ۴۳۶ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 💥ب-در دو صورت مبتدا "مُتعدد"میشود که پر از پیچیدگی و سختی است و "عدم قیاس" به این دو صورت نیکو است. 💥۱-مبتدا های مُتعدِد،خالی هستند از ضمیر مثلِ"صالحٌ،محمودٌ،هندٌ مکرمتُه مِن اجلِه" این صورت،اولین خبر برای آخرین مبتدا است و ضمیر بارز در این خبر اول راجع است به دومین مبتدا "از آخر"،و ضمیر بعدی راجع است به سومین مبتدا "از آخر" 👇👇👇👇 # یعنی خبر هندٌ،مکرمتُه است،و ضمیر "ه" در مکرمتُه،راجع است به 'محمود' و ضمیر'ه' در من اجلِه،راجع است به 'صالِح' ؛هند اکرام میکند محمود را به خاطر صالح. 💥۲-مبتدا "مُتعدد"میشود،و غیر از مبتدای اول همه ضمیر دارند،و این "ضمایر"راجع اند به ماقبل خودشان. مثلِ"محمدٌ عمُهُ،خالُهُ،أخوهُ قائم" :برادرِ خاله یِ عُمو مُحَمد ایستاده است.(عمو محمد،یک خاله دارد،که آن "خاله"یک برادری دارد،آن "برادر" ایستاده است). صفحه ۴۳۶ تا اول ۴۳۷ @talcheslkotob