eitaa logo
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
895 عکس
579 ویدیو
2 فایل
تبلیغات پذیرفته میشود به آیدی زیر مراجعه کنید @bentalhasan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خوشگل خانوما😍 همین الان تونستم بیام گروه و کانال چک کنم🥴 از ۶ صبح تا الان مثل همه شما مشغول درس خوندن و آماده شدن برای اولین امتحان ترم بودم😩 این ترم کار من خیلی سخت شده برا درس خوندن چون این یک ماه آخر همش مریض احوال بودم😞😢 باید بتونم این ۲۳ واحد درس رو با نمره خوب قبول بشم که بتونم زودتر فارغ التحصیل بشم ✅حواسم به رمان هم هست☺️ تصمیم گرفتم این دی ماه رو شب‌ها ساعت ۱۰ یا ۱۱ پارت بذارم قبل خواب شما عزیزان که حسن ختام کارها و درس‌خوندن‌هاتون بشه😁 بعد از دی ماه به روال عادی برمی‌گردیم ان شاالله❤️
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
#پارت_108 #پشت_لنزهای_حقیقت علی‌اکبر: چند روز دیگه می‌رسیم؟ حسین: تو این شلوغی جمعیت شاید دو روز د
ناراحت و افسرده گوشه سلول سرد و تاریکم نشستم؛ بعد از گذشت مدتی حس کردم گونه‌هام خیس شد، چشمام دیگه طاقت این همه درد رو نداشت. علی‌اکبر: چه خبر اینجا!؟ اینا همه از سوریه اومدن؟ حسام: مگه ندیدی چه خبر بود سوریه؟ باز هم جا شکرش باقیه که اینا تونستن زنده فرار کنن. حسین: چند روز دیگه که هوا از این سرد‌تر بشه علاوه بر آواره‌های لبنانی، سوریه‌ای‌ها هم اضافه میشن و فاجعه بار میاد. علی‌اکبر: ما باید فورا بریم کاری برا سارا خانم بکنیم. حسین: باید برم مقر، اونجا می‌تونیم بیشتر همفکری کنیم و راهی پیدا کنیم. حسام: پس عجله کنید. ماهیر: شنیدم یه دستور اومده، خبری که شنیدم درسته؟ اصلان: درسته، اون دختر یک سال پیش تو تل‌آویو زندانی بوده، نمی‌دونم چرا و چطور سر از اینجا درآورده ولی رئیس‌جمهور اردوغان قصد داره اونو به وزیر جدید جنگ اسرائیل هدیه کنه. ماهیر: آخه چرا به اسرائیل؟ بهتر نیست اونو به دولت ایران بدیم و از قبالش منافعی به دست بیاریم؟ اصلان: سوریه که یکی از بازو‌های اصلی و جانانه ایران بود دیگه دست اونا نیست، فعلا هم بعد از حمله اخیر اسرائیل به ایران، دولت جدید‌ ایران هیچ پاسخی نداده، الان همه چی به نفع اسرائیل، ایران هم مثل سوریه موندگاری نداره. ماهیر: همه ما می‌دونیم دولت ایران تا خامنه‌ای رو داره سقوط نمی‌کنه، ما این همه سال تلاش کردیم ثابت کنیم با اسرائیل نیستیم با تحویل دادن این دختر همه چی خراب میشه. اصلان: ماهیر همه چی خراب شده، ورود ارتش ما به سوریه و‌کمک به سقوط دولت اسرائیل بخشی از مردم ایران رو علیه ما بدبین کرده. همه فهمیدن رئیس جمهور اردوغان با نتانیاهو همکاری می‌کنه و دولت اسرائیل رو به رسمیت می‌شناسه. ماهیر: یه خبرنگار چرا برا دولت اسرائیل اینقدر مهمه؟ اون یه دختر ضعیف، ما هم خوب می‌دونیم که اون دختر جاسوس نیست. اصلان: ما قبل از هرچیز باید از دستور مافوق اطاعت کنیم، دولت ایران از گم شدن و دستگیری این دختر خبر نداره، بدون سر و صدا تحویلش می‌دیم و شرش رو از سرمون کم می‌کنیم. ماهیر: من بخاطر قوام دولت می‌گم این کار نکنیم. اصلان: برو برای اجرای دستور آماده باش. بی‌خبر از اینکه چه اتفاقی پیش رو دارم گوشه زندان مشغول راز و‌ نیاز با خدا بودم، از حرف‌های گذشته‌ام پشیمون بودم، از اینکه با بعضی‌ حرف‌هام دل حسین شکستم عذر خواهی کردم و توبه کردم، من واقعا اونجا پی بردم که این همه کارهایی که کردم وظیفه من نبوده، من نباید تو همه مسائل اینجوری دخالت می‌کردم، من پامو از محدوده وظایفم فراتر گذاشتم. خدمت به همسر و پدر و مادر رو تو فرعیات گذاشتم، من از روحیه زن بودن خودم فاصله گرفته بودم، فراموش کرده بودم که یک زن با روحیه لطیف اما محکم زنانه بیشتر می‌تونم به حزب‌الله و جبهه مقاومت کمک کنم تا اینکه به طور فیزیکی در میدان حضور داشته باشم. من با این کار جز اینکه برای حسین دردسر بتراشم هیچ کمکی بهش نکردم، الان حتما نگران من شده و بخاطر نبودن من تو سردرگمی قرار گرفته. سر به سجده گذاشتم و التماس خدا کردم که من رو بخاطر کوتاهی‌هام منو ببخشه. ✍ف.پورعباس 🚫کپی و انتشار به هر شکل و صورتی ممنوع ~~~~✍️🧠✍️~~~~ @taravosh1 ~~~~✍️🧠✍️~~~~
جمهوری اسلامی ایران حرم است❤️ این حرم اگر ماند، مابقی حرم‌ها می‌مانند💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبح بخیر☺️ بعد از جلسه امتحان به شما‌ها چی می‌چسبه؟😁 من یه جرعه خواب😴
🇱🇧بھ ۅقت ࢪمان ؏اشقانھ🇵🇸
#پارت_109 #پشت_لنزهای_حقیقت ناراحت و افسرده گوشه سلول سرد و تاریکم نشستم؛ بعد از گذشت مدتی حس کردم
معلوم بود اردوغان نمی‌خواست برا یک لحظه هم وفا‌داریش رو به اسرائیل رها کنه، در سریع‌ترین زمان کارهای انتقال من رو انجام داده بودن. دست و پاهام رو با زنجیر بسته بودن، چشم‌هام رو اول با یه پارچه بستن و بعد کیسه‌ای سیاه سرم کشیدن،متوجه بودم که من رو به سمت هواپیما می‌برن. تا اون موقع هم هیچ اطلاعی نداشتم که من رو کجا می‌برن، هیچ کس هم جوابی نمیداد. هانیه: هادی من مدتیه زنگ حسین و سارا میزنم هیچ‌کدومشون جواب نمیدن، دلشوره دارم. هادی: نگران نباش حتما سرشون شلوغه، تماس‌ها رو خودشون که ببینن حتما برا ما پیغام می‌ذارن. هانیه: ان شاالله همین طوره که تو میگی. نمی‌دونم چندساعت تو پرواز بودیم ولی حس می‌کردم زمان زیادی رو تو راه بودیم. نه آب نه غذا، درست چهار روز بود که غذا نخورده بودم. اردوغان بهتر از این نمی‌تونست به نتانیاهو خوش خدمتی کنه، فکر می‌کرد با تحویل دادن من دیگه پادشاه دو دنیا اعلامش می‌کنن. حسین: چه خبر احمد؟ احمد: سارا خانم ایران نیستن، تو سوریه هم نیستن، منبع موثق دارم که ایشون اونجا نیستن. حسین: پس سارا کجاست؟ احمد: فقط یه احتمال باقیه یا جریان آب اونو با‌خودش برده، یا تو همون منطقه با فاصله از شما گم شده. من امیدوارم دومی باشه، چون اگر دست جریان آب افتاده باشه خیلی بد میشه، پیدا کردنشون سخت شایدم غیر ممکن بشه. علی‌اکبر: اون جریان آب به کجا منتهی میشه؟ احمد: سواحل ترکیه. حسام: ترکیه، من میرم اونجا دو‌تا دوست دارم که می‌تونن کمکم کنن. علی‌اکبر: من هم میام، حسین تو اینجا بمون من و حسام می‌ریم ایران ممکنه چند روز طول بکشه فقط ویزا و مجوز بگیریم و فورا می‌ریم ترکیه. حسام: نگران هم نباش، من تو این مدت با دوستام تو ترکیه ارتباط می‌گیرم، ازشون می‌خوام همین چند روز که منتظر برگ تردد و عبور هستیم کارشون انجام بدن. حسین: اگر خبر به خونواده سارا برسه... علی‌اکبر: نگران نباش، ما اجازه نمی‌دیم اونا با خبر بشن، ما همه چی رو درست می‌کنیم تا اونا نگران نشن. بی‌خبر از اینکه من نزدیک یارم هستم تو یه جایی پر از بوی تعفن و تنگ و سرد با دست و پای غل و زنجیر شده و چشمان بسته نشسته بودم. از شدت بوی تعفن چندین بار استفراغ کردم، غذا که نخورده بودم، حس می‌کردم تکه‌هایی از وجودم هنگام استفراغ داره دفع میشه. یسرائیل: اون دختر رو کجا بردید؟ سرباز: تو یه چاله که پر از مردار هست انداختیمش چشم‌هاش رو باز نکردیم و همون طور که تحویلش گرفتیم اونجا گذاشتیمش. گالانت: فکر کردید اون دختر رو دستگیر کردید به فرمانده‌شون دست پیدا می‌کنید؟ نتانیاهو: این دفعه جنازه دختر رو تحویل همسرش می‌دیم، تکه تکه اعضای بدنش رو اول برا همسرش بفرستید، تسلیم نشد لاشه زنش جلوش می‌ندازیم. ✍ف.پورعباس 🚫کپی و انتشار به هر شکل و صورتی ممنوع ~~~~✍️🧠✍️~~~~ @taravosh1 ~~~~✍️🧠✍️~~~~
می‌دونید اینجا کجاست؟☺️ شاید خیلی‌ها خبر نداشته باشن، درست مثل خبرنگار و‌توریست فرانسوی که معتقد بود در ایران به زنان ظلم میشه و اونا تو ایران هیچ آزادی ندارن. این زن وقتی اومد اینجا رو دید باورش نمی‌شد بزرگ‌ترین مرکز تخصصی آموزشی زنان نه فقط در جهان اسلام بلکه کل جهان در ایران باشه😎✌️ چهار روز پیش این مرکز ۴۰ ساله شد🥳😍 0⃣4⃣ عدد عجیبی است. اکثر انبیا در همین سن به درجه پیامبری و رسالت رسیدن💙 نهایت بلوغ فکری و جسمی در این سن رخ میده🏵 اینجا حوزه علمیه جامعه‌الزهرا(س) است❤️ اینجا رابطه دانشجو و طلبه و مدیر و معاون و استاد یه‌چیزی فراتر از اسم و رسم‌هاست🥰 اینجا همه به دور از رنگ و نژاد و زبان مثل یک خانواده کنار هم زندگی می‌کنند☺️ من سه سال که وارد این خونه زیبا و بهشتی شدم🥰 حالا فقط دو ترم مونده تا فارغ‌التحصیلی👩‍🎓 اما هنوز نرفته دلم براش تنگ‌شده🥺 اینجا همه رو نمک گیر می‌کنه😌 ✍ف.پورعباس ~~~~✍️🧠✍️~~~~ @taravosh1 ~~~~✍️🧠✍️~~~~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
“ای خدای مهربان، سپاسگزارم که یک روز دیگر را به من عطا کردی.❤️ نور تو همچون خورشید، تاریکی‌های دلم را روشن می‌کند و امید را در قلبم می‌نشاند.🥰 در این صبحگاه زیبا، از تو می‌خواهم که مرا در مسیر درست هدایت کنی و عشق و رحمتت را بر من ببارانی.🤲 باشد که هر قدمم در این روز، به سوی تو و به سوی نیکی باشد.”🎀 این نجواهای عاشقانه، دل بنده را آرام می‌کند و او را برای روزی پر از برکت و نور آماده می‌سازد.❤️😘