eitaa logo
- هَم‌قرار'
1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
452 ویدیو
27 فایل
• ﷽ ‌ ما آدمی‌زادهاۍ محتاطیم امّا در دل ڪورهٔ آتش، در میانهٔ برافروختگی‌های شعلھ .. #میم_عالی‌نژاد ــ ـ ڪانال‌ وقف مولا'عج ست‌. حذفِ‌نامِ‌‌نویسندگان، موردرضایت ‌نیست؛ به‌حرمت‌ِسورهٔ‌قلم. بهم وصل میشین: @Khadem_eshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
- هَم‌قرار'
‌ من شاعرم ز روضه فقط حرف میزنم بیچاره فرشچیان که به تصویر میکشد..
« آفتاب در حجاب » ┄━••━┄ ┄━•√ پـدر گفت: «بگو یک!» و تو تازه زبـان باز کرده بودی و پدر به تو اعداد را می‌آموخت. کودکانه و شیرین گفتی: «یک!» و پدر گفت: «بگو دو» نگفتی! پدر تکرار کرد: «بگو دو دخترم» نگفتی! و در پی سومین بار، چشم‌هاے معصومت را به پدر دوختی و گفتی: «بابا! زبانی که به یک گشوده شود، چگونه می‌تواند با دو دمسازی کند؟» و حالا بناست تو بمانی و همان یک! یک جاودانه و مانـدگار. بِایست بر سر حرفت زینب! که این هنوز اول عشـق است. | نویسنده: | . -امان‌ازدل‌زینب...💔 ..🕯🍂 |• @tasmim_ashqane •°
- هَم‌قرار'
‌ #ڪتاب « آفتاب در حجاب » ┄━••━┄ ┄━•√ پـدر گفت: «بگو یک!» و تو تازه زبـان باز کرده بودی و پدر به
‌ میدانستے عشق نفس را زجرکش میکند؟! میدانستے عشق تورا محکوم به سکوت میکند؟! -بےنشان +میدانستےبانوزینب؟ :)
Maghame hazrate zeinab_s.mp3
1.39M
علامه‌ۍمفسرقرآن‌عشق‌کیست؟ اذن‌دخول‌درحرم‌یار، است :))
‌ امشب زینب مونده وُ یڪ دنیا خاطره :).. .. 🕯🍂
هدایت شده از ‌
کربلا خواستنم از هوسم نیست ولی خاکتان طعم عسل داشت،نمک گیرم کرد! ➜•🌿 「 @meshkat610
•🖤• شیعه همیشه مصیبت ساز است؛ یڪ بار امامے را به مے‌فرستد... و بار دیگر امامے را هزار سال به ! | | | | 🍃|• @Modafe_eshq
هدایت شده از مُنتَصِر | MONTASER
به حالِ این لحظه ے زینب؛ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَج... @daroljonon
هدایت شده از [ گُردانِ ۱۱۸ ]
‌ یادمہ حاج‌آقا پناهیان آخرِ یہ سخنرانے دعا کردن و گفتن: یاامام‌حُسین! میخوام جورۍ زندگی کُنم کہ منو دیدۍ بگے اگر این مدینہ بود ما پامون بہ ڪربلا ڪشیده نمیشد... 💔 .|• @tasmim_ashqane •°
‌چراغ‌خاموش‌گریہ‌ڪنید.. طفلا‌ن‌رابه‌زورخوابانده‌زینب ..
- هَم‌قرار'
‌چراغ‌خاموش‌گریہ‌ڪنید.. طفلا‌ن‌رابه‌زورخوابانده‌زینب ..
🏴.. [ ] آتش خیمه‌ها تازه فروکش کرده بود. زینب'س' بعد از پیدا کردن کودکان و دلداری‌ها تازه فرصت کرد به حسینش؏ فکر کند.. به گودالے که خون او را مکیده بود و حضیضے که از برکت او عزیز شده بود... راهے قتلگاه شد، حال که که حتے انگشت او را به هوای انگشتر به یغما برده بودند، حال که حتے به پیراهن کهنه و وصله دارش رحم نکرده بودند، زینب'س' باید از کجا برادر را مےیافت؟ به کدام نشانے؟ به کدام عطر ؟ به کدام لباس؟ اما برای زینب'س' که کاری نداشت، او با رایحه تن حسین؏ توان گرفته بود، فراموشش نکرده بود.. به گودال که رسید، شمیم جسمش که زیر شامه‌اش پیچید، ناباور لب زد: آیا تو حسین؏ منے؟ تن بے‌جان و پیکر شرحه‌شرحه‌اش را به آغوش کشید‌، سعے کرد پیکر از هم نگسلد ! دلش مےخواست همان جا کنار او بماند، دل کندن از حسین؏ که آسان نبود، جان باید مےداد؛ اما حالا وقتش نبود، نباید کسے گریه و بےتابےهایش را مےدید.. پرچم عباسش؏ روی دوش او بود، نیروی کاروان به صبوری‌های او وابسته بود... او باید زینب'س' مےماند، او زینت علے؏ بود یاد نگاه آخر برادر جانش را مےسوزاند؛ یاد بوسه‌ای که روی گردنش کاشته بود کاش باز هم به عقب بر مے گشت و باز هم مےگفت : مهلا مهلا یا بن الزهرا؏ ..💔 و حسین؏ بیشتر تعلل مےکرد، بیشتر مےماند، بیشتر میشد نگاهش کرد .. حسین؏ مےدانست بعد او کار برای اهل قافله سخت خواهد شد و عرصه بر آنها تنگ تر خواهد شد .. حال کاروان مانده و اسارت، کاروان مانده و بے تابے ... همراه وقوع حوادثے که هیچ گاه نظیرش را نچشیده‌اند.. شترهایے که بے‌ڪجاوه اند .. زینبے'س' که همیشه عباس؏ جلوی پایش زانو مےزد، علے اکبر؏ پرده کنار مےزد و حسین؏ بازویش را مےگرفت.. پیش این همه نگاه نامحرم و سنگین چطور سوار شتر شود ؟! زینب'س' حق دارد اگر بلند صیحه بکشد و با فغان بگوید : عباسم ..حسینم .. راستے برای کدام داغ باید بیشتر گریست؟ برای کدام یک بیشتر باید آتش گرفت ؟ .. ✍️نویسنده : سنا لطفے پ ن: ببخش اگر هنوز زنده ام .. در غمت رواست که جان داد ..  پ ن: حال اهل کاروان راهے دارالاماره‌اند، چه لحظه‌هایے پیش رو دارند.. راستے مےدانید شب اول سخت تر از همه چیز است؟ ..‌ +شام‌غریبان‌محرم‌ ۱۴۴۲ 💔 . . .•|| @tasmim_ashqane .•