🖊 #علامه_حسن_زاده_آملی
💠گذشتن از تعلقات ، راه رسیدن به توحید:
..برای اینکه انسان بتواند خود را از توهمات نجات دهد باید خیلی ریاضت بکشد ، ریاضت علمی. لذا هم شیخ و هم خواجه در منطق در این باب یعنی رهزنی وهم ، مفصل بحث کرده اند و خواجه در همین باب میفرماید:اگر نفس به امور حیوانی و شهوانی گرایش داشت به جایی نمی رسد. وهمیات همیشه او را احاطه کرده است. تعقل ، تعمق میخواهد تجمع میخواهد ، برای رسیدن به این مرحله باید نفس آرمیده باشد. اگر دنیا را آب ببرد او را خواب می برد.یک تجمع خاطر این طوری لازم است.
واگر نفس متعلق به این و آن باشد به همه چیز علاقه داشته باشد ، هر چیزی توجه او را جلب بکند ، می دانید که تعلق تفرقه می آورد و تفرق پریشانی است و پریشانی اضطراب است ، نفس انسانی می شود مضطربه و این نفس به جایی نمی رسد ، خصوصا در امور علمی.
نفس مضطربه در نماز هم تجمع ندارد. در یک نماز هزار جا سر می زند، ولی همین که مطمئنه شد به همه جا می رسد. فاصله ندارد ، مطمئنه شدن همان و مخاطب به خطاب " یا ایّتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربّك راضیة مرضیة " همان.
واینکه می بینی مخاطب نمی شود ، این است که قلابها او را فرا گرفته و به این سوی می کشاند:
تن زده اندر زمین چنکالها
جان گشاید سوی بالا بالها
و این قلابها نمی گذارد که نفس مطمئن شود و توحید و تجمع داشته باشد ، تا به خود بیاید و بگوید من کیستم. هنوز به ورطه ی من کیستم نیافتاده ایم ، لذا مشکل داریم..
#توحید
۰۰ ۰۰:
کانال ایتا👇👇
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
استاد وطن خواه: عده ای گله مندند که شیاطین ما را وسوسه میکنند و گمراه میشویم و مراقبه مان نیز از دستمان میرود، میدانید مشکل در چیست؟ #دل اگر #خدا به دلمان وارد شود #مصونیت پیدا میکنیم. دل را باید متصل به خدا کرد.اگر این #توحید درست نشود، تضمین و مصونیتی در کار نیست.
نشاط و قوت در سیروسلوک وقتی میآید که دل، خدایی شود.
بارها مثال آیة اللّه بهجت رحمه اللّه را زدیم که با [مشغولیت های علمی و] کسالت های مختلف جسمی در قله های سلوک معنوی بودند ما که جسممان از ایشان قوی تر است![و مشغولیتمان کمتر] اولیاء الهی طریق خاصی برای تربیت دل دارند، طالبان این طریق باید خود را تحت تربیت اولیاء الهی قرار دهند تا دل جایگاه معارف حقه گردد.
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
مراقبه و توحید:
:
سالک در اثر مراقبه و تزکیه نفس و تصفیه باطن و عبادت و ریاضت و تفکر و تداوم ذکر، به مقامی می رسد که بوسیله چشم و گوش باطن حقایقی را مشاهده و استماع می کند که با چشم و گوش ظاهر قابل رویت و استماع نیست.
او در عین حال که در این جهان زندگی می کند و با همین مردم معاشرت دارد ،در باطن به افق عالی تری می نگرد .
سالک به مقامی می رسد که از همه اشیاء حتی نفس خویش غافل میشود و جز به وجود غنی و اسماء و صفات او توجهی ندارد .
ذات واجب را در همه جا ناظر و حاضر می بیند که فرمود :" هو اول و آخر و الظاهر و الباطن "، جهان را مظهر صفات الهی و هر جمال و کمال را از خدا می داند ،فقر ذاتی موجودات و غنای مطلق واجب الوجود را بالعیان می یابد و در مشاهده کمال و جمال علی الاطلاق محو و مستغرق می شود.
استاد ابراهیم امینی
خود سازی
#مراقبه
#تزکیه_نفس
#فنا
#توحید
۰۰ ۰۰:
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
(قسمت بیست و چهارم)
منزل پنجم: توحید
ادامه...
با عبور از وادی استغنا، سالک به وادی توحید میرسد، و به عین الیقین در می یابد که :
که یکی هست و هیچ نیست
وحده لا اله الا هو
و
که جهان صورت است و معنی دوست
ور به معنی نظر کنی همه اوست
و تا سالک بدین وادی نرسد و آن واحد بی منتها را ،که "وحدتش غیر در جهان نگذاشت "را اصل همه ذاتها و صفتها و کار ها نشناسد و به تعبیر حکیمان الهی به توحید ذاتی و صفاتی و افعالی آراسته نگردد،خواه خدا را یک گوید و یا هزار ،تفاوتی نمی کند و تا از غیر حق (مانند دروغ و فریب و تدبیر های شیطانی زید و عمرو و صلاح اندیشی نفس راحت طلب و امثال آن ) در نیل به مقصود ها یاری می جوید ،گواهیش به یکتایی معبود و یکتایی یار و یاور عین شرک است زیرا هنوز غیر می شناسد و زید و عمرو می بیند .
در منزل توحید تمامی کثرت ها به وحدت بدل می شود :روزی دهنده یکی است،شادی و غم از یکجا می آید،گل و خار و شب و روز ،جنگ و صلح به یک سرچشمه باز می گردند .
چنانکه در آیه زیر هم به وحدت سرچشمه حوادث ،و هم به تقدیر کلیه حوادث ،پیش از وقوع اشاره شده است:
هیچ حادثه ای از آسمان یا از نفسهایتان بر شما نمی رسد مگر اینکه ما پیش از"آفریدن حادثه " آن را در کتابی نوشته ایم. (حدید 22)
و یا آیات دیگر:
قل کل من عنداله
بگو همه از جانب خداست .(نسا 78)
و یا
هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن (حدید 29)
این آیات و امثال آن دلالت بر این توحید خاص دارد که حصار محکم و قلعه امن و امان در جهان همین تحقق لا اله الا الله در جان سالک است ،اما بهره عامیان از توحید جز همان ظاهر کلمات نیست که تنها خبری از حصن حصین شنیده اند یا از دور نظری بدان افکنده اند .
ادامه دارد...
#توحید
۰۰ ۰۰:
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
انکشاف عوالم چهارگانه توحید در اثر مراقبه تامّ و توجه به نفس :
باری ، سالک در اثر مراقبه تامّ و اهتمام شدید به آن و در اثر توجّه به نفس ، به تدریج چهار عالم بر او منکشف خواهد شد :
عالم اوّل : توحید افعال است .
یعنی در وهله اوّل ادراک می کند که آنچه چشم می بیند و زبان می گوید و گوش می شنود و دست و پا و سایر اعضاء و جوارح عمل می کنند همه و همه مستند به نفس خود اوست و نفس فاعل ما یشاء است ، و سپس ادراک می کند که آنچه از افعال در جهان خارج تحقّق می یابد مستند به خود اوست و نفس او مصدر تمام افعال است در خارج ، و سپس می یابد که نفس او قائم به ذات حقّ بوده و دریچه ای از فیوضات و رحمت خدا بوده است ، پس تمام افعال در جهان خارج استناد به ذات مقدّس او دارد .
عالم دوّم : توحید صفات است
و آن بعد از عالم اوّل ظهور می کند ، و آن عبارت است از آنکه : سالک آنچه را که می شنود حقیقت سمع را از خود نمی بیند بلکه از خدا می بیند ، و همچنین هر چه را با چشم می بیند حقیقت ابصار را از خدا ادراک می کند و بعدا هر گونه علم و قدرت و حیات و سمع و بصر و غیر ذلک که در موجودات خارجیّه مشاهده می کند همه را مستند به خدای تعالی می یابد .
عالم سوّم : توحید در اسماء است
و آن بعد از عالم دوّم طلوع می نماید ، و آن عبارت است از آنکه : صفات را قائم به ذات ادراک می کند . مثلا می یابد که عالم و قادر و حیّ خداوند متعال است یعنی عالمیّت خود را عالمیّت خدا ادراک می کند و قادریّت و سمیعیّت و بصیریّت خود را همه در خدا می داند و بس . و به طور کلّی می یابد که در تمام عوالم قادر و عالم و سمیع و بصیر و حیّ یکی است و بس و آن خداوند جلّ جلاله است و هر موجودی از موجودات به قدر سعه وجودی خویش از آن عالم و قادر و سمیع و بصیر و حیّ حکایت می کند و او را نشان می دهد .
عالم چهارم : توحید در ذات است
که از عالم سوّم بالاتر است و این به واسطه تجلّیات ذاتیّه بر سالک مکشوف می گردد . یعنی سالک ادراک می کند که آن ذاتی که تمام افعال و صفات و اسماء بدان مستند است ، آن ذات واحد است ، یک حقیقت است که تمام این ها قائم به اوست . در اینجا دیگر سالک توجّهی به صفت و اسم ندارد بلکه مشهودش فقط ذات است و بس . و این در وقتی است که از وجود عاریه خود خدا حافظی نموده ، یکسره خود و هستی خود را گم کند و در ذات مقدّس حضرت حقّ فانی نماید ، در آن هنگام تجلّی ذاتی خواهد شد . و البتّه این مرحله را مقام ذات نامیدن و یا حقیقت ذات یا احدیّت ، اسم گذاردن ضیق خناق است چون هر چه به زبان آید و به تحریر نوشته شوداز اسم خارج نیست و ذات مقدّس الهی ما فوق این ها است و برای آن اسم و نامی نمی توان قائل شد و نمی توان مرحله و مقامی تصوّر نمود ، و حتّی از این نتوانستن هم بالاتر است زیرا نتوانستن در عین سلب و نفی ، اثبات حدّی است برای او و حق تعالی از حدّ بالاتر است .
چون سالک بدین منزل وارد شود اسم و رسم خود را گم کرده و دیگر خود را نخواهد شناخت و کسی دیگر را نخواهد شناخت و جز خدا نخواهد شناخت ، بلکه خدا خود را می شناسد و بس .
سالک در هر یک از عوالم چهارگانه فوق مقداری از اثر وجودی خود را از دست می دهد و گم می کند تا بالأخره اصل وجود و هستی خود را گم می کند .
در عالم اوّل که به مقام فنای در فعل می رسد می فهمد که فعل از او سر نمی زند بلکه از خداست در اینجا تمام آثار فعلی خود را از دست می دهد .
و در عالم دوّم چون به تجلّی صفاتی می فهمد که علم و قدرت و سایر صفات انحصارا اختصاص به ذات حقّ سبحانه و تعالی دارد در اینجا صفات خود را از دست می دهد و آنها را گم می کند و دیگر در خود نمی یابد .
و در عالم سوّم چون تجلّی اسمائی می شود ادراک می کند که عالم و قادر اوست جلّ جلاله ، در اینجا اسماء خود را گم می کند و دیگر در خود نمی یابد . و در عالم چهارم که تجلّی ذاتی است وجود خود را گم می کند و ذات خود را از دست می دهد و دیگر ابدا خود را نمی یابد و ذات ، ذات مقدّس حضرت خداوند است .
رسالۀ لبّ اللّباب در سیر و سلوک اولی الالباب
#توحید
۰۰ ۰۰:
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
(قسمت بیست و پنجم)
منزل پنجم :توحید
ادامه...
"بندگی " راه رسیدن به توحید
مجموع مراحل سير و سلوك را مىتوان سه مرحله در نظر گرفت كه از توحيد افعالى آغاز و به توحيد ذاتى ختم مىشود. همچنان كه اشاره كرديم، روح كلى اين سه مرحله نيز يك چيز بيشتر نيست و آن عبارت از «بنده شدن» است. آدمى بايد سعى كند كه هستى خود و همه موجودات را به صاحب اصلى هستى، يعنى خداى متعال، بازگرداند و هيچ چيزى را از آنِ خود و ساير موجودات نداند و نبيند. البته بايد توجه داشت كه معناى اين سخن آن نيست كه كارهاى زشتمان را به پاى ديگرى بگذاريم و از خود سلب مسؤوليت كنيم. اصولا كسى كه به مرحله توليد افعالى برسد كار زشتى از او سر نمىزند تا بخواهد آن را به حساب ديگرى بگذارد. كسى كه به چنين مقامى رسيده اگر احياناً خداى ناكرده كار زشتى از او سر بزند، چون مقامش بالاتر است مجازاتش نيز سختتر خواهد بود و او را در دره جهنم معلّق خواهند كرد.
اساساً نبايد پنداشت كه هر كس در باب عرفان و سير و سلوك و توحيد افعالى و امثال آن داد سخن مىدهد به مقامى نيز دست يافته است. ممكن است كسى الفاظ اين مطالب را بداند و درباره آنها سخن بگويد و مطلب بنويسد اما جايگاهش جهنّم باشد! مگر اينها مقامهايى است كه به آسانى به كسى بدهند؟! هرچه شيئى ارزشمندتر باشد رسيدن به آن نيز مشكلتر است. فتح قله دماوند ممكن است براى كسى بسيار مطلوب و مسرّتبخش و خاطرهانگيز باشد؛ ولى براى رسيدن به قله دماوند بايد
خستگی، رنج و زحمت فراوانى را بر خود هموار كرد. در مسايل معنوى نيز وضع به همين منوال است و براى نيل به مقامات معنوى بايد خون دل خورد و زحمت كشيد و هر كس طالب مقامهاى بالاتر باشد به همان نسبت نيز كارش مشكلتر خواهد بود. توحيد افعالى و توحيد صفاتى و توحيد ذاتى عالىترين مقامهاى معنوى هستند و براى رسيدن به اين قلل رفيع سالها مراقبت نفس و تلاش طاقتفرسا و خستگىناپذير لازم است.
آیت اله مصباح یزدی
در جستجوی عرفان اسلامی ص 229
ادامه دارد...
#توحید
۰۰ ۰۰:
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
واگر نفس متعلق به این و آن باشد به همه چیز علاقه داشته باشد ، هر چیزی توجه او را جلب بکند ، می دانید که تعلق تفرقه می آورد و تفرق پریشانی است و پریشانی اضطراب است ، نفس انسانی می شود مضطربه و این نفس به جایی نمی رسد ، خصوصا در امور علمی.
نفس مضطربه در نماز هم تجمع ندارد. در یک نماز هزار جا سر می زند، ولی همین که مطمئنه شد به همه جا می رسد. فاصله ندارد ، مطمئنه شدن همان و مخاطب به خطاب " یا ایّتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربّك راضیة مرضیة " همان.
واینکه می بینی مخاطب نمی شود ، این است که قلابها او را فرا گرفته و به این سوی می کشاند:
تن زده اندر زمین چنکالها
جان گشاید سوی بالا بالها
و این قلابها نمی گذارد که نفس مطمئن شود و توحید و تجمع داشته باشد ، تا به خود بیاید و بگوید من کیستم. هنوز به ورطه ی من کیستم نیافتاده ایم ، لذا مشکل داریم..
#توحید
صد و ده اشاره /اشاره ی چهل و دوم
علامه حسن زاده ی آملی
۰۰ ۰۰:
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
(قسمت بیست و هشتم )
منزل پنجم: توحید
"بندگی " راه رسیدن به توحید :
مجموع مراحل سير و سلوك را مىتوان سه مرحله در نظر گرفت كه از توحيد افعالى آغاز و به توحيد ذاتى ختم مىشود. همچنان كه اشاره كرديم، روح كلى اين سه مرحله نيز يك چيز بيشتر نيست و آن عبارت از «بنده شدن» است. آدمى بايد سعى كند كه هستى خود و همه موجودات را به صاحب اصلى هستى، يعنى خداى متعال، بازگرداند و هيچ چيزى را از آنِ خود و ساير موجودات نداند و نبيند. البته بايد توجه داشت كه معناى اين سخن آن نيست كه كارهاى زشتمان را به پاى ديگرى بگذاريم و از خود سلب مسؤوليت كنيم. اصولا كسى كه به مرحله توليد افعالى برسد كار زشتى از او سر نمىزند تا بخواهد آن را به حساب ديگرى بگذارد. كسى كه به چنين مقامى رسيده اگر احياناً خداى ناكرده كار زشتى از او سر بزند، چون مقامش بالاتر است مجازاتش نيز سختتر خواهد بود و او را در دره جهنم معلّق خواهند كرد.
اساساً نبايد پنداشت كه هر كس در باب عرفان و سير و سلوك و توحيد افعالى و امثال آن داد سخن مىدهد به مقامى نيز دست يافته است. ممكن است كسى الفاظ اين مطالب را بداند و درباره آنها سخن بگويد و مطلب بنويسد اما جايگاهش جهنّم باشد! مگر اينها مقامهايى است كه به آسانى به كسى بدهند؟! هرچه شيئى ارزشمندتر باشد رسيدن به آن نيز مشكلتر است. فتح قله دماوند ممكن است براى كسى بسيار مطلوب و مسرّتبخش و خاطرهانگيز باشد؛ ولى براى رسيدن به قله دماوند بايد
خستگی، رنج و زحمت فراوانى را بر خود هموار كرد. در مسايل معنوى نيز وضع به همين منوال است و براى نيل به مقامات معنوى بايد خون دل خورد و زحمت كشيد و هر كس طالب مقامهاى بالاتر باشد به همان نسبت نيز كارش مشكلتر خواهد بود. توحيد افعالى و توحيد صفاتى و توحيد ذاتى عالىترين مقامهاى معنوى هستند و براى رسيدن به اين قلل رفيع سالها مراقبت نفس و تلاش طاقتفرسا و خستگىناپذير لازم است.
آیت اله مصباح یزدی
در جستجوی عرفان اسلامی ص 229
#توحید
#بندگی_راه_رسیدن_به_توحید
۰۰ ۰۰:
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
(قسمت بیست نهم)
توحید
اقسام اهل توحید :
بدان که اهل توحید سه گروه باشند .
نخست توحید عوام بود که با جمله خدا یک است و دو نیست قانع شده اند به شرط آنکه در شریعت استوار باشند خداوند از ایشان قبول فرماید، اما در زمره خاکیان باشند .
دوم توحید متوسلان است که توحید را با تعقل و دلایل فلسفی و عقلایی پذیرفته اند و در این راه به بحث و استدلال و حجت نشسته اند و این مرتبه ایمان را چون مهتاب در جان ایشان باشد و اینان از خاک بر خاسته و آسمانی اند.
گروه سوم اهل کشفند که وحدت حق تعالی را در کل عالم هستی به مشاهدت نشسته اند .و اینان اهل یقینند که در این منزل نه بحث است و نه استدلال .چرا که" آفتاب امد دلیل آفتاب" و ایمان ایشان در تابش نور یقین است که خورشید معرفت بر جانشان ظاهر گشته و در حقیقت عرشیان اینانند.
ای عزیز
ورود در این منزل دست ندهد جز برای کسانی که کمر عبودیت بر بسته و به پاکی و صفا پیوسته و از غیر دوست بریده و عمر در طلب رضای او گذارده ،نه در کسب از او غافل گشته و نه در اجتماع یاد او را فراموش کرده ، در خلوت با او و در جمع با او،
لب از گفتار بیهوده بر بسته و چشم از دیدار جز او پوشیده و جز خدای در حرمسرای دل ره نداده .روزها اغلب صائم و سحر ها قائم اند.
حضرت استاد کریم محمود حقیقی
پیک مشتاقان ص 221
#توحید
#اقسام_توحید۰۰ ۰۰:
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
(قسمت سی و یکم )
منزل پنجم : توحید
مفهوم خدايي شدن و زندگي توحيدي :
زندگي فرصتي است براي خدايي شدن و هدفي که منظور نظر دين و اولياي الهي است, ساختن انسان خدايي است. هر مکتبي الگوي خاصي را براي انسان سازي معرفي مي کند, الگويي که اديان توحيدي معرفي مي کنند, انسان خدايي است. تمامي پيامبران و رهبران ديني براي خدايي شدن انسان تلاش کرده اند. آنها به هر چيزي که دعوت کرده اند مانند دانش, عدالت, اخلاق و معنويت, همه براي اين بوده است که از انسان موجودي خدايي بسازند. تقرب به خداوند به همين معناي خدايي شدن و خداگونگي است.
مفهوم خدايي شدن, به اين معنا است که انسان محور تمام زندگي, تصميم گيري ها و انديشه هاي خودش را خداوند و خدايي شدن قرار دهد. به طور مثال سخن اش خدايي شود, يعني درباره خدا و صفات خدا و مظاهر خدا و به خاطر خدا سخن بگويد, نگاهش خدايي باشد, خدا پسند باشد به چهره هاي خداگونه بنگرد و به چيزي که خداوند راضي نيست, نگاه نکند. خدايي بيانديشد, يعني به خدا بيانديشد و براي شناخت حقيقت هستي تلاش کند و براي خدا فکر و انديشه اش را به کار بياندازد و نيز خداگونه عمل کند.انسانی که با این دیدگاه زندگی می کند سرانجام می رسد به این حقیقت که جز خدا در هستی نمی بیند و ماسوای الله در نظرش محو و پنهان می شود:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
انبيا و عرفای الهي اينطور بودند, تمام فکر و ذکر آنها خدا بود. مثل اينکه جز خدا و رابطه با او, شناخت و عبادت او, دعوت به او و جهاد در راه او, کار ديگري در اين جهان نداشتند, زيرا کمال و سعادت انسان در خدايي شدن و به رنگ خدا در آمدن است, به همين دليل تمامي انبيا انسان را به پرستش توحيدي خداوند دعوت مي کردند. يک انسان خدايي اينطوري است. اهل عبادت خدا است, اهل انديشه ديني و الهي است, تخلق به اخلاق الهي دارد و رفتارش خداگونه است.
نمونه هاي اينگونه افراد که از آنان به عنوان مرد خدا, ولي خدا, سالک و عارف ياد مي شود, فراوان اند, ولي ما در اين زمان با يک نمونه آشکار آن روبرو هستيم و آن امام خميني (رض ) است. مردي که خداي متعال تمام وجود او را احاطه کرد بود و به تمام اعضا و جوارح و جوانح او نفوذ و سرايت داشت و مي توان گفت خداوند تمام کشور وجوش را تصرف کرده بود و حرف و انديشه و عملش همه خدايي شده و در حقيقت فاني در خدا و غرق در درياي حقيقت الهي گشته بود. ارزش هر کسي هم در آستان توحيد به اين است که خداوند در او نفوذ کند. به هر مقدار که خدا در انسان سريان پيدا کند, آن انسان به همان مقدار ارزش پيدا مي کند. ارزش اولياي خدا به حضور خدا در آنها است, به ظهور خداوند در آينه وجود آنها است.
#توحید
۰۰ ۰۰:
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2
شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری
(قسمت سی و دوم )
منرل پنجم : توحید
سير و سلوك و نفی خود بینی ،راه رسیدن به توحید :
حقيقت اين است كه انسان زمانى كه به وجود خود پى مىبرد خودش را موجودى مستقل مىپندارد؛ يعنى، توهّم مىكند كه در اصل خلقتش به چيزى و كسى نياز ندارد، خالقى باشد يا نباشد فرقى نمىكند! به تدريج كمالاتى را نيز كه كسب مىكند علم، قدرت، فن و هنر و... تمامى را از آن خود و قائم به روح خود مىداند. در مرتبه نازلتر خود را در افعال خويش مستقل در تأثير مىبيند. عامه فكر مىكنند حركت دست و پا و ساير اعضا، تصرف انسان در طبيعت، كسب مقام و موقعيت و ثروت و... اصالتاً از آن خود اوست، وقتى به قارون گفتند: چرا اين همه اموال را حبس مىكنى و در اختيار ديگران نمىگذارى، قارون گفت: «انما اوتيته على علم عندي» یعنی : «من با علم خود اين اموال را كسب كرده ام» مال من است! چرا به ديگران بدهم؟ درست است كه اين گفته در قرآن از زبان قارون نقل شده است، اما اين سخنِ تمامى زورمندان و زرپرستان عالم است، هر كسى كه حاضر نباشد، ديگران را در مال خودش شريك كند حرف دلش همين است كه: مال من است! با زحمت پيدا كرده ام! چنين انسانى خود را مالك و مستقل در مالكيت مىداند! خود را فاعل مستقل افعال خويش مىداند. اين توهّم و پندار، درست نقطه مقابل تفكر توحيدى است.
اولين قدم در مسير توحيد، نفى استقلال خود:
همان گونه كه بيان شد اولين قدم در مسير توحيد اين است كه آدمى افعال خود را از خدا ببيند هدايت، روزى، مرض و شفا را نيز از او بداند «نمرود» از حضرت ابراهيم «على نبينا و آله و عليه السلام» پرسيد: خداى تو كيست، حضرت فرمود: «خداى من كسى است كه مرا سير و سيرآب مىكند. هنگام مرض شفا مىدهد. مىميراند و زنده مىكند و كسى است كه در روز قيامت هم اميد دارم مرا ببخشد»
بينش انسان موحّد اين است كه نان و آب و مرض و شفا از جانب خداست. درست است كه بيمار بايد به پزشك مراجعه كند و از دارو استفاده نمايد تا بهبود پيدا كند. حضرت ابراهيم هم از اين وسائل و ابزار استفاده مىكرد، اما آنها را از خدا مىدانست، چنين تفكرى از درك متعارف بيرون است. اگر كسى از ديگرى بپرسد كه چه كسى شما را سير مىكند يا شما نان خور چه كسى هستيد، خواهد گفت: صاحب كار! رئيس اداره! دولت! كسى كه در اين ميان مطرح نيست خداست. اين درك عمومى را با درك و بينش ابراهيم(عليه السلام) مقايسه كنيد! ديدگاه كسى كه شفا را فقط از جانب دكتر و دارو مىپندارد با كسى كه آنها را از خدا مىداند دو بينش ناسازگار است. بايد ابراهيم شد تا بينش ابراهيمى پيدا كرد! اينجاست كه مسأله سير و سلوك و عمل به دستورات شريعت مطرح مىشود.
رابطه سلوک و توحید:
اين دستورها و ارزشهاى رفتارى و به اصطلاح، سير و سلوك عملى است كه انسان را به مرحله والاى توحيد مىرساند، اما چگونه؟
اعتقاد به استقلال انسان به معنى شريك قائل شدن براى خداست؛ يعنى، اعتقاد به اينكه يك سلسله كارها را خدا و دستهاى ديگر را انسان انجام مىدهد. براى خود، جامعه، پدر و مادر، حكومت و... استقلال قائل شدن نوعى شرك است. براى رسيدن به «توحيد» بايد «شرك» را رد كرد و ردّ تمامى «شرك» به اين معناست كه انسان، تفكر استقلال خويش و ساير مخلوقات خدا را نفى كند. اولين قدمِ طرد استقلال، نفى استقلال در اراده و تصميم گيرى است. به جاى اينكه انسان بگويد: دلم چنين مىخواهد بايد بگويد خدا چنين مىخواهد. به جاى خواست و اراده خود، خواست و اراده خدا را بر افعال خويش حاكم كند. نفى شرك در اراده و پذيرفتن تابعيت اراده خدا اولين گام نفى استقلال و قدم به سوى توحيد است.
#توحید
کانال ایتا
تزکیه و طهارت نفس
https://eitaa.com/joinchat/571736158Ca8d640cfa2