💌#طلبه_نوشت
من هم دوست داشتم مثل افسانه ها وقتی مادر شدم با یک دستم گهواره را تکان دهم و با دست دیگرم دنیا را.
اما سرنوشت جور دیگری برای من نوشته شده بود.باید با دو دستم گهواره تکان می دادم!یا مثلا با یک دستم گهواره و با دست دیگر مراقبت از بچه یک ساله ای که روی گهواره بچه یک ماهه ننشیند.به هر حال دستی نداشتم تا دنیا را تکان دهم.حتی دستی برای اینکه یک مشت گلاب به صورتم بزند و بویش آرامم کند نداشتم. خسته بودم و نیاز داشتم دنیا به کمک من بیاید.
با مشاور تماس گرفتم و گفتم حتی همسرم به من توجهی ندارد.گفت بیشتر به خودت برس!
بیشتر ازاینکه گریه ام بگیرد خنده ام گرفته بود. من در موقعیتی بودم که رمقی برای یک مو شانه زدن نداشتم.به خودم برسم یعنی چکار کنم؟
همین حرف مشاور باعث شده بود گاهی هم که از خانه بیرون میروم،چشمم به مدل های دیگر باشد تا ببینم چطور به خودشان میرسند؟
از خودم میپرسیدم اینها چقدر وقت و زمان میگذارند تا این شکلی شوند؟ آیا این کارها یعنی به خود رسیدن؟
شاید من اشتباه کرده ام منظور مشاور از به خود رسیدن باطنی است.مثلا حساب و کتاب اعمالم را بکنم.
منظور مشاور هرچه بود حال مرا سر کیف نمی آورد.در آن موقعیت عوض اینکه دنیا را با مادری ام تکان دهم،خودم نیاز به تکان داشتم.
از آن روزها زمان زیادی نمی گذرد.آنچه زمان به من فهماند این بود که سخت نگیرم.افسانه ای فکر نکنم.قبول کنم بزرگ کردن بچه کار کمی نیست. دلگیر نشوم چرا مثل خانم دکتر فلان مستند صدا و سیما چند بچه با موفقیت های علمی ندارم.
پذیرفتم توانایی من همین است.عینک مقایسه را برداشتم.حالم بهتر شد.حتی فهمیدم من یک نیروی الهی دارم که می توانم همسرم را هم آرام کنم. به خود رسیدن خوب است اما لِتَسکنو اِلیها بهتر است.
✍🏻 مریم حمیدیان
˹@tollabolkarimeh˼
1_2579831744.pdf
371.1K
پاسخ پرسشهای پایانی دروس
#درسنامه #پرسش_پایانی
#احکام_عمومی ۳
˹@tollabolkarimeh˼
❌️ به نظرمیاد داریم بازی میخوریم!
📌به طور سراسری آگاه سازی کنید که توی مراسمات مذهبی مون این پدیده ها رو اجرا نکنن!
#پدیده_حیوان_شدن_انسان_ها
#روشنگری
˹@tollabolkarimeh˼
1_3470905675.pdf
590.5K
🖇️ جزوه صرف ۲ متوسطه
#صرف
#جزوه #نموداری
📌 مناسب و کاربردی
˹@tollabolkarimeh˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای عمامه سیاه
#غدیر
#عیدالله_اکبر
˹@tollabolkarimeh˼
1_1391370582.pdf
1.8M
📌نمونه سوالات متمرکز
صرف متوسطه ۳
#صرف ۳
#سطح۲
#نمونه_سوال
˹@tollabolkarimeh˼
به وقت لذت
برای بار دهم بود که در برابر شیطنتهای سر ظهرپسرکم از او پرسیدم:
《امیرحسنم بریم ی کوچولو بخوابیم سرحال شیم عصر ببرمت پارک اونجا بازی کنی؟》
میدانستم خوابش میآید ولی قصد مقاومت داشت.
شیطنتها و بالا پائین پریدنش آنقدر زیاد شد که مجبور شدم فکری کنم تا صدای اعتراض همسایه ها بلند نشود.
جعبهی مداد رنگیها و دفتر نقاشیاش را برداشتم ومشغول شدم.
《میخوام ی نقاشی خوشگل بکشم》
کنارم نشست :
《میخوای چی بکشی》
برای اینکه مشتاقترش کنم فقط میگفتم :《صبرکن....》
موهایش را که کشیدم ذوق زده گفت:《وای این منم... بده خودم چشامو بکشم و رنگش کنم.》
مداد را از دستانم بیرون کشید و ادامه داد.
خودم را عقبتر کشیدم و از نقاشی کشیدنش غرق در لذت شدم.
✍مریم نوری امامزادهئی
#طلبه_نوشت
˹@tollabolkarimeh˼
1_3471013116.pdf
1.16M
📌خلاصه صرف متوسطه ۱
به صورت نموداری
#صرف ۱
#سطح۲ #جزوه
˹@tollabolkarimeh˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« 💚🕊»
عَلــــــــــےستسِرِّیَداللّٰھفوقَاَیدیهِم
ڪهاوستآیَتِعُظمایِحَقبہعالَمیاטּ..!
💚¦↫#استوری
🕊¦↫#عیدغدیر
˹@tollabolkarimeh˼
یک جزوه خوب برای بندچینی.pdf
448.6K
📌 #جزوه عالی از استاد اسلام پور برای پاراگراف نویسی
#مقاله
#پاراگراف_نویسی
˹@tollabolkarimeh˼
33.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منو ببین منی که دنیام یه نفره
کی میتونه منو حرم مولا ببره
🎙 #سید_رضا_نریمانی
#نماهنگ #عیدغدیر
اللهم عجل لولیک الفرج❤
˹@tollabolkarimeh˼
آموزش مقاله نویسی از ابتدا تا ارسال به مجله جهت چاپ.pdf
2.02M
📌آموزش مقاله نویسی از ابتدا تا ارسال به ژورنال
#مقاله
#پژوهش
˹@tollabolkarimeh˼
طلاب الکریمه
*جشن غدیر*
قرار گذاشته بودیم امسال غدیر متفاوتی برای بچه ها داشته باشیم .
مسابقه نقاشی برگزار گردید و پرچم هایی که مزین بود به (یا علی مددی) را به بچه ها دادیم تا با سلیقه خود رنگ آمیزی کنند.
بچه ها با ذوق و لبخند فعالیت میکردند و زمان پذیرایی با دیدن فالوده های خوشمزه انرژی مضاعفی گرفتند.
انصافا همه ی آنها نقاشی های زیبایی کشیده بودند اما مجبور بودیم فقط به تعدادی از آنها جایزه بدهیم .
زمان هدیه دادن فرا رسیده بود و من برای انجام کاری به اتاق مدیریت رفته بودم .
خانم مسئول نام کودکان را صدا میزد یکی از پسر ها نیامده بود اما آبجی کوچکش حضور داشت مهرانه خانم میرود به خانم مسئول میگوید:"جایزه اش را بدهید به خواهرش تا برایش به خانه ببرد."
خانم مسئول برای اینکه برنامه به هم نریزد و بچها را نظم بدهد میگوید: "لطفا سر جاهایتان بنشینید و ..."
خلاصه مهرانه خانم خیلی ناراحت میشود و به خانه میرود به مادرش میگوید :"من دیگر کلاس قرآن نمیروم ؛ خانم مسئول مرا در مقابل دوستانم کوچک و ضایع کرده است".
مادرش با من تماس گرفت و این ها را به من گفت .خیلی ناراحت شدم چون مهرانه دختر مودب و باهوشی است .
گفتم :"خانم مسئول منظور بدی نداشته و شاید متوجه نشده باشد "مادرش گفت :"مهرانه گفته من دوست دارم خانم م مربی ام باشد چون به حرفهایم گوش میدهد".
✍دریا
#طلبه_نوشت
#تجربه_امین
˹@tollabolkarimeh˼
1_2288762572.pdf
1.04M
پاورپوینت نکاح
#فقه_استدلالی۴
#سطح۲ #جزوه
˹@tollabolkarimeh˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 کولاک مردم تهران در میدان امام حسین علیه السلام در روز عید غدیر
🔹بیش از چهار میلیون نفر در جشن عید غدیر و مهمونی ۱۰ کیلومتری حضور یافتند.
#مهمونی_ده_کیلومتری
˹@tollabolkarimeh˼