eitaa logo
طوبای عفاف
673 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
458 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
همراه با کاروان علیه السلام(۳۴) باز بودن راه هدایت الهی و توبه نقل شده است هنگامی که علیهم السلام در شام بودند پیرمردی به نزدیک کاروان علیه‌السلام آمد و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و کشور را از مردان شما راحت کرد و یزید را بر شما پیروز ساخت.» حضرت علیه السلام به او فرمود: «پیرمرد! قرآن خوانده‌ای؟» گفت: آری.   فرمود: آیا این آیه را می‌دانی: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الّا المودَﺓ فی القربی» ( ) بگو جز خویشاوندان از شما مزدی نمی‌خواهم.» گفت: «آری، خوانده‌ام.» امام فرمود: «ای پیرمرد! ما همان هستیم.» آیا این آیه را خوانده‌ای که: «و آت ذا القربی حقه؟ حق خویشاوندان را ادا کن.» گفت: خوانده‌ام.   فرمود: «ما همان هستیم.» آیا این آیه را خوانده‌ای: «واعلموا انما غنمتم من شیء فان للّه خمسه و للرسول و لذی القربی» بدانید آنچه غنیمت به دست آوردید، خمس آن مال خدا و پیامبر و ذی‌القربی است.» گفت: آری. حضرت فرمود: «پیرمرد! آن ماییم.» آیا این آیه را خوانده‌ای: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» ( ) خداوند اراده کرده که پلیدی را از شما خاندان دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.» پیرمرد گفت: خوانده‌ام. حضرت فرمود: «ما همان اهل‌بیتی هستیم که خداوند آیۀ پاکی ( ) را مخصوص ما ساخته است.» راوی گوید: آن مرد ساکت ماند و از حرفی که زده بود پشیمان شد و گفت: «به خدا آیا شما همان‌هایید؟» علیه السلام فرمود: «به خدا بی‌تردید ما همان‌هاییم. به حق جدمان صلی الله علیه و آله ما همان‌هاییم.» آن مرد گریست. عمامه‌اش را از سر افکند، سر به‌سوی آسمان گرفت و گفت: «خدایا من از دشمنانِ خاندان پیامبر، از جن و انس به درگاهت بیزاری می‌جویم. آنگاه گفت: آیا برای من راه توبه باز است؟» فرمود: «آری، اگر توبه کنی خدا می‌پذیرد و با مایی. گفت: توبه کردم.» این خبر به یزید رسید، دستور داد او را کشتند. لهوف، ص ۲۱۱، مقتل خوارزمی، ج۲، ص۶۱ @toubaefaf