همراه با کاروان #امام_حسین علیه السلام(۳۴)
باز بودن راه هدایت الهی و توبه
نقل شده است هنگامی که #اهلبیت علیهم السلام در شام بودند پیرمردی به نزدیک کاروان #اهلبیت_امام_حسین علیهالسلام آمد و گفت:
«خدا را شکر که شما را کشت و کشور را از مردان شما راحت کرد و یزید را بر شما پیروز ساخت.»
حضرت #امام_سجاد علیه السلام به او فرمود: «پیرمرد! قرآن خواندهای؟» گفت: آری.
فرمود: آیا این آیه را میدانی:
«قل لا اسئلکم علیه اجراً الّا المودَﺓ فی القربی» (#آیه_مودت ) بگو جز #مودّت خویشاوندان از شما مزدی نمیخواهم.»
گفت: «آری، خواندهام.»
امام فرمود: «ای پیرمرد! ما همان #ذویالقربی هستیم.»
آیا این آیه را خواندهای که: «و آت ذا القربی حقه؟ حق خویشاوندان را ادا کن.»
گفت: خواندهام.
فرمود: «ما همان #ذوالقربی هستیم.»
آیا این آیه را خواندهای:
«واعلموا انما غنمتم من شیء فان للّه خمسه و للرسول و لذی القربی» بدانید آنچه غنیمت به دست آوردید، خمس آن مال خدا و پیامبر و ذیالقربی است.»
گفت: آری.
حضرت فرمود: «پیرمرد! آن #ذیالقربی ماییم.»
آیا این آیه را خواندهای:
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» ( #آیه_تطهیر ) خداوند اراده کرده که پلیدی را از شما خاندان دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.»
پیرمرد گفت: خواندهام.
حضرت فرمود: «ما همان اهلبیتی هستیم که خداوند آیۀ پاکی (#آیه_تطهیر ) را مخصوص ما ساخته است.»
راوی گوید: آن مرد ساکت ماند و از حرفی که زده بود پشیمان شد و گفت: «به خدا آیا شما همانهایید؟»
#امام_سجاد علیه السلام فرمود: «به خدا بیتردید ما همانهاییم. به حق جدمان #پیامبرخدا صلی الله علیه و آله ما همانهاییم.»
آن مرد گریست. عمامهاش را از سر افکند، سر بهسوی آسمان گرفت و گفت:
«خدایا من از دشمنانِ خاندان پیامبر، از جن و انس به درگاهت بیزاری میجویم. آنگاه گفت: آیا برای من راه توبه باز است؟»
فرمود: «آری، اگر توبه کنی خدا میپذیرد و با مایی. گفت: توبه کردم.»
این خبر به یزید رسید، دستور داد او را کشتند.
لهوف، ص ۲۱۱،
مقتل خوارزمی، ج۲، ص۶۱
@toubaefaf