eitaa logo
ایران مقتدر
116 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
9 فایل
زیر مجموعه پایگاه سایبری سربازان گمنام امام زمان «جهاد تبیین، یک فریضه قطعی و فوری است و هرکسی می‌تواند، باید اقدام کند» #حضرت‌امام‌خامنه‌ای«مدظله العالی» طبق فرموده رهبری آتش به اختیار سرباز جنگ نرم در عرصه‌ی رسانه شو
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ برای علمدار دشت کربلا (۱/۲) 📌 روز از نیمه گذشته بود. پس از شهادت اصحاب و یاران، علیه‌السلام تنهایی امام را نتوانست تحمل کند. محضر رسید و اذن میدان و جانفشانی خواست و عرض کرد: مولای من، اجازه‌ی میدان می‌دهی؟ علیه‌السلام گریه‌ی شدیدی کردند و فرمودند: برادر، تو منی. عباس عرض کرد: سینه‌ام تنگ است و از زندگی سـیر شده‌ام. امام فرمودند: برو و مقداری برای این اطفال بیاور... 🔹 جناب قمر منیر بنی‌هاشم، به دوش گرفت و روانه‌ی میدان شد. با سپاه عدو، درباره‌ی آوردن آب به خیمه‌ها سخن گفت. وقتی از آنها مأیوس شد، نزد امام بازگشت و طغیان و سرکشی دشمن را به عرض رسانید. در این حال صدای کودکان، فضای خیام را پر کرده بود. ▫️ از پرچمی که روی دوشت فخر میکرد ▫️ معلوم شد که منصب تو فرق دارد ▪️ مثل مرد خدا مرد دعایی ▪️ در سجده یارب یارب تو فرق دارد ▫️ عباسیون را به می‌شناسند ▫️ آقا، اصول مکتب تو فرق دارد ▪️ تو پیر عشقی، میر عشاق الحسینی ▪️ با کل عالم، مذهب تو فرق دارد 🔺 ، غیرت‌الله، خدای ادب و احساس، نگاهی به چهره‌ی معصوم کودکان انداخت و بدون تأمل به سوی شریعه رفت. لشگر نزدیک به سی هزار، بین او و شریعه حائل بودند. فقط چهار هزار نفر مامور محافظت از شریعه بودند. ✅ از یک سو و از سوی دیگر به قلب دشمن زدند. عجب نبردی، عجب حماسه‌ای. چه مبارزانی. به به، پسران حیدر به دل زده‌اند و دشمن بی‌شمار، رمیده و هراسان، به عقب رانده میشود. این گله‌ی رمیده، چاره‌ای ندارد جز نامردی و ناجوانمردی، حمله به خیمه‌ها برای برگشتن از میانه‌ی میدان 💥 دلاور، مردانه به نگهبانان شریعه حمله کرد. شوخی نیست، عبور از بین سی هزار غدّار و نابکار و جانی. علمدار، جمع کثیری را کشت و وارد شد، دست زیر آب برده و آب را تا مقابل صورت، بالا آورد. ذَکَرَ عَطَش الحسین و اهل بیته، به یاد لبان خشکیده حسین و اهل بیت افتاد و آب را برگرداند به شریعه. مشک را پر کرده و راهی شد... 🔥 دیوان و ددان، چون گله‌ای رمیده از مقابلش می‌گریختند. عباس یل ام‌البنین، چونان شیر خشمگین، به سمت خیمه‌ها روانه شد. یا حیدر یا حیدر یا حیدر یا حیدر ❌ دشمن ناجوانمرد، وقتی دید حریف شیر پسر کرار، برادر رشید و یل دلاور نیست و فرماندهان و جنگاوران نامی عرب، یک به یک و تنها با یک ضربت، به دستان پرتوان عباس راهی جهنم میشوند و مابقی نیز جرات رویارویی ندارند، رو به حیلت قدیمی نظامی اعراب در جنگ‌ها آورد. تیراندازی از راه دور و با تعداد تیر فراوان ▪️ مانند تو در ارتش که دیده؟ ▪️ و سقا و علمدار 🔥 دشمن نامرد، راه را بر او بست. کاشف کرب‌الحسین، برای محافظت از مشک، از میدان فراخ، به سمت نخلستان رفت و دشمن نیز به دنبالش. دشمن از هر سو، تیر و نیزه به سمتش پرتاب می‌کردند، تا اینکه زره از انبوه تیرها همچون خار پشت به نظر می‌رسید. 🔹 رمق از بازوان عباس رفته بود. شوخی‌ست مگر؟! یک نیمه روز کامل، در اوج گرما، با کامل، همراه با اندوه فراوان از تنهایی مولا، در غم از دست دادن یکایک یاران، برادران، بنی‌هاشم و اصحاب، و در پی هر یورش دشمن سرکش به خیمه‌ها، جنگیده باشی و باز هم تشنه‌کام، دلاورانه، یک به سی هزار، به قلب دشمن سرکش بزنی. یا فاطمه‌الزهرا... 🔥 تیرها و نیزه‌ها به سوی عباس روانه، رمق از او گرفته شده. عباس در میان نخلستان، مردانه میکرد و از امید خیمه‌ها، حفاظت میکرد. ابرص بن شیبان، از میان بوته‌ها و درختان بیرون آمده، دست راست حضرت را قطع نمود، حضرت، مشک را به دوش چپ انداخت و با دست چپ جنگید و اینگونه خواند: وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمینی، اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی، به خدا قسم اگر دست راستم را قطع کنید، من دست از حمایت از دینم بر نمیدارم. یا رسول‌الله 🔥 در این هنگام (ادامه در بخش دوم) 🖤 السلام علیک یا ابا عبدالله 🇮🇷🇵🇸 @sedaye_zohoor313 🏴🚩
✍ برای علمدار دشت کربلا (۲/۲) 🔥 در این هنگام، حکیم بن طفیل، دست چپ حضرتش را از مچ قطع کرد. ، مشک را به دندان‌های مبارک گرفته، تمام سعی خود را میکرد که آب را به برساند. خود را به روی مشک انداخت تا تیرها به خودش بخورد و به مشک آسیب نرسد. موج پرتاب تیر و نیزه ادامه داشت. تیری به خورد و بر روی زمین ریخت... ▪️ تیر بر مشک نه، بر این جگر تشنه نشست ▪️ عشق ساکت منشین با دل من زاری کن 🔺 در این حال، دشمن تیری به چشم و تیری به مشک زد، حکیم بن طفیل با گرزی آهنین فرق مبارک را نشانه گرفت و ضربتی وارد کرد. با صورت از روی اسب به زمین افتاد. یا الله... ▪️ تیر را با سرِ زانوش کشید از چشمش ▫️ حیف از آن چشم، که مژگانِ ترش ریخت به هم ▫️ او که افتاد زمین، دور و برش ریخت به هم ▪️ خواهرش خورد زمین، مادرِ غش کرد 📌 دلاور در این هنگام عرضه داشت: یا علیک منی‌السلام، ای ابا عبدالله بر تو سلام، مرا دریاب... 💢 یگانه دلاور عرب، چونان باز شکاری، گله‌ی کفتارهای خونخوار را متفرق کرده، خود را به نعش پاره‌پاره‌ی برادر رشید خود رسانید‌. این شیرمرد و و ایستادگی، وقتی به رسید، از یکسو نگران خیام و تنهایی زنان و کودکان بود و از سویی، نگران برادر. نمیشود ماند و نمیشود رفت. چه بد حالی‌ست این حال... 💥 برخی در تاریخ نگاشته‌اند، عباس در بالین جان سپرد، حضرت در آن هنگام فرمودند: الان انْکَسَر ظَهری، عباسم، الآن کمرم شکست و چاره‌ام از هم گسست... ▪️ جز تو به فکر خیمه‌گاهم هیچکس نیست ▪️ بعد از تو آب آور بخواهم هیچکس نیست ▫️ پای شریعه، لشکرم را دادم از دست ▫️ جز یک حرم زن، در سپاهم هیچکس نیست ▪️ غربت سراغم آمد عباسم که می‌رفت ▪️ غیر از علی اصغر، گواهم هیچکس نیست ▫️ زیر بغل‌های مرا باید بگیری ▫️ من داغ دیدم، عذرخواهم هیچکس نیست ▪️ تنها شدم اطرافم اما ازدحام است ▪️ هم هست یعنی آشنا هم هیچکس نیست ▫️ بی‌دست میشد کاش دستم را بگیری ▫️ حالا که بی‌تو تکیه‌گاهم هیچکس نیست ▪️ فرقت شکسته، با علی فرقی نداری ▪️ پاشیده‌تر از جسم ماهم هیچکس نیست ✍ ، ای پرچمدار عشق و دلدادگی، فرزند عزیز غیرت‌الله، صاحب جود و سخا، اقامه‌گر عزا، انتقام گیرنده‌ی خون خدا، به خوبی شنیده میشود. یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ، قسم می‌خوریم که ما نیز همچون شما، با بصیرت و هشیاری در دفاع از ، تا پای جان پای کار می مانیم و فرزند زهرای مرضیه را تنها نخواهیم گذاشت... 💔 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ 🏴 🖤 السلام علیک یا ابا عبدالله 🇮🇷🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ ییخیلیب عباسیم نهر اوستده ▪️ بِلیم سیندی زینب، علمدار اُولدی... 👤 شاهکار کربلایی 🔹 به نرسید فدای سرت... ▪️ ای اهل ، میر و نیامد ▪️ سقای حسین، سید و سالار نیامد... 🔹 پاشو، برگرد خیمه، ای علمدارم... ❤️ علیه‌السلام: با گذشت‏ ترین مردم کسی‌ست که با وجود قدرت، گذشت کند. (بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۱۲۱ حدیث ۴) 🖤 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 🇮🇷
94.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویر شبیه‌سازی نبرد دلاورانه‌ و باشکوه قمر منیر بنی‌هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام در آخرین ساعات حماسه‌ی عاشورایی و سرخ علیه‌السلام ▪️ ای اهل حرم میر و نیامد 🏴 ▫️ مانند تو در ارتش که دیده؟! ▫️ و و علمدار ✍ برای ظهور دعا میکنید؟ صاحب مکیال‌المکارم می‌نویسد: یکی از دوستان صالح من در عالم خواب، مولا عجل الله تعالی فرجه الشریف را دید که فرمود: من دعاگوی هر مؤمنی هستم كه پس از ذكر مصائب حضرت علیه‌السلام برای تعجیل و تأیید من كند. (مکیال‌المکارم بخش ۶ ذیل قسمت ۲۹) 🖤 السلام علیک یا ابالفضل العباس 🇮🇷
▪️ ملجأ اهل تا ظهر اگر بود ▫️ شب نگهبان در کنار نهر علقم، است ▫️ پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش ▪️ غم‌مخور بعدازتو پشتیبان‌پرچم زینب است 📌 نبرد تمام شد، اما پرچم علیه‌السلام زمین نیفتاده، شیرزنی علم بر دوش می‌گیرد تا پیام خود را به گوش تمام تاریخ برساند. ◾️ اشک خجالت می‌ریزد و خارها از روییدن پشیمان‌اند. آفتاب شرم دارد از طلوع دوباره و از همه محزون‌تر ناقه‌ای‌ست که تا چندی قبل، بانویی با جلال و جبروت، با سلام و صلوات بر آن سوار میشد، اما حالا آن بانو، تنها و بی‌محرم است، نه علی اکبر هست که دستش را بگیرد و نه که رکاب بگیرد و بانو سوار شود. اما بانو هنوز همان بانوست؛ با همان صلابت حیدری و نجابت فاطمی. محکم و امیدوار به آینده. بانو علمدار این حرم است. میداند منتقمی هست تا بیاید و انتقام این خون‌ها را بگیرد. میداند فرزند برادرش، در راه است. بالاست و بالا می‌ماند... 🏴 سلامٌ عَلى قلب زینب الصبور 🇮🇷