🔴تبديل «تهديد» به «فرصت»
🔸يکي از مهمترين شاخصههاي فکر شيعي در طول حيات خود، تبديل «تهديد» به «فرصت» بوده است. شيعيان در طول تاريخ، از صدر اسلام تا روزگار حاضر با بدترين و سهمگينترين و بنيانبرافکنترين تهديدها مواجه بودهاند. اما همواره همچون چوب عود که با سوختن، عطر افشاني ميکند و حيات ميگيرد، از دل هر تهديدي سربلندتر از پيش و اميدوارتر از گذشته با موفقيت بيرون آمده است.
🔸#زينب کبري سلام الله عليها، شيرزن تاريخ اسلام و تشيع، شديدترين تهديد تاريخي، يعني حادثه #عاشورا را با نگاه عميق خود و با بهرهگيري از همين استراتژي به بهترين فرصت براي پيشبرد اهداف اسلامي و حسيني تبديل کرد. عصر عاشورا در کنار بدن بيسر ابيعبدالله دستان خود را به آسمان بلند کرد و پيروزمندانه خطاب به خداي متعال عرضه داشت: اللهم تقبل منا هذا القربان؛ خدايا اين قرباني را از ما بپذير»
روز دوازدهم محرم در کاخ عبيدالله بن زياد خطاب به او و همه بشريت تا هميشه تاريخ فرمود: «و الله ما رأيت الا جميلا؛ به خدا سوگند که من جز زيبايي نديدم»
و اين چنين بود که عاشورا و حسين به مهمترين برگ بَرنده و شمشير بُرّنده تشيع تبديل شد.
🔸ارزش اين #استراتژي مخصوص عالم سياست و اجتماع نيست؛ بلکه در زيست شخصي و خانوادگي هم ميتواند مورد استفاده قرار گيرد. ويليام بوليتو (William Bolitho) (1890-1930) خبرنگار روزنامه گاردين و نويسنده کتاب ( Twelve against the gods) مينويسد:
«مهمترين مسأله زندگي اين نيست که انسان از منابع خود بهره گيرد و به خوبي استفاده کند؛ اين کار از هر احمقي نيز ساخته است؛ بلکه آنچه واقعاً شايان اهميت ميباشد استفاده کردن از ضرر است. اين کار مستلزم هوش وافر ميباشد و شاخص بين مرد عاقل و احمق است.» قدرت تبديل تلخيها به شيريني و دشواريها به پيشرفت و آسايش، از نشانههاي عقلانيت است.
🔹#عاشورا و #امام_حسين(ع)، ظرفيتي بينظير براي انسانسازي، جامعهسازي و تمدنسازي است. اين نيروي بينظير در برهههاي مختلفي از تاريخ اسلام، گوشههاي کوچکي از خود را نشان داده است. فيالمثل، حدود دو دهه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، احياي بعد انقلابي، حماسي و ظلمستيزانة عاشورا موجب پيروزي انقلاب بينظير اسلام شد.
🔹در دوران کنوني لازم است ابعاد ديگر قيام حسيني از جمله بعد عدالتخواهي آن، بعد حکومتسازي (حکومت اسلامي و ديني)، بعد انسانسازي و جامعهسازي آن را احيا و ترويج نمود.
🔹در اين ميان، به اعتقاد من، نگاه عرفاني و معنوي به حادثة عاشورا و شهداي والا مقام عاشورايي ميتواند يک نهضت معنوي عظيم پديد آورد.
ابعاد عرفاني و معنوي زندگي امام حسين و سخنان عاشورايي او، اگر بيشتر از ابعاد سياسي و مبارزاتي آن حضرت نباشد کمتر نيست.
اين لايه از قيام حسيني و اين بعد از شخصيت امام حسين و شهداي کربلا هنوز بکر و دستنخورده باقي مانده است. بايد آن را احيا کرد.
🔹عرفان و معنويت حسيني، عرفاني همهجانبه است: همراهي عرفان و حماسه، عرفان و عقلانيت، عرفان و جهاد، عرفان و مديريت، و عرفان و جامعهسازي را به وضوح ميتوان در عرفان عاشورايي و حسيني مشاهده کرد.
عرفان حسيني، با انزواطلبي و گوشهگيري و بيتفاوتي اجتماعي، هيچ ميانهاي ندارد.
🔹البته اين نوع نگاه به قيام حسيني بعضاً در لابلاي سخنان برخي از عارفان و معنويان پيشين مطرح بوده است؛ به عنوان مثال، #عمّان_ساماني (م 1322ق) چنين نوع نگاهي را مطرح ميکند و يا پيش از او #مولوي در ديوان شمس و همچنين در مثنوي معنوي اين نوع نگاه را مطرح ميکند.
اما متأسفانه مشکل آنان اين بود که اينها هم چشم يکسونگر داشتند. تنها همين بعد را ميديدند و حتي نتوانستند نگاهي درست و دقيق از همين يک بعد نيز ارائه دهند. که بررسي و تحليل نگاه آنان، فرصتي ديگر ميخواهد.
🔘تذکر: منظور بنده اين نيست که فقط اين لايه از زندگي امام حسين و شهداي کربلا را ببينيم و دچار افراط و تفريط در اين زمينه شويم، عرض بنده اين است که بايد نگاه جامع به عاشورا و قيام حسيني و زندگي اسوههايمان داشته باشيم. بايد نگاهي کلنگر داشته باشيم تا بتوانيم براي همة ابعاد وجوديمان و همة ساحتهاي زندگيمان از اين الگوها بهرهمند شويم.
🖊احمدحسين شريفي
🔴از زنا افتد وبا اندر جهات
🔸علم موجود، که ميراث غرب مدرن است، علمي تکمنبعي و تکبين است. تنها منبع مورد اعتماد آن، منابع تجربي و تحقيقات ميداني و باليني و آزمايشگاهي است و تنها روشي هم که براي تحليل و سنجش باور دارد و به آن تکيه زده است، #روش_تجربي است. طبيعتاً در تبيين و علتکاوي پديدههاي مورد مطالعه خود، اعم از پديدههاي طبيعي و انساني، هرگز دنبال کشف و فهم علل و عوامل غيرتجربي و غيرمادي نيست. به اصطلاح، دغدغة فهم علل و عوامل ماوراءالطبيعي، الهياتي و اخلاقي پديدهها را ندارد. بلکه بالاتر اساساً پديدههاي طبيعي و انساني را بريده از چنين علل و عواملي ميپندارد.
🔸به اعتقاد ما مَثَل علم و عالمان مدرن غربي، مَثَل کسي را ميماند که خداي متعال چهار چشم براي ديدن و بررسي و تحليل ابعاد مختلف پديدهها در اختيار او قرار داده است؛ اما او بر اساس يک برداشت غلط و يک مبناي نادرست يا به تقليد از فلسفههاي بيبنياد پوزيتيويستي، سه چشم (عقل و شهود و نقل) خود را بسته و فقط با يک چشم ميخواهد واقعيت را فهم کند!
🔸يکي از مهمترين دغدغهها و اهداف بزرگ مدافعان #علم_ديني، نجات علم و عالمان از حصر و حصار تکبيني و تکمنبعي بودن و دعوت آنها به ملاحظه و مراجعه به ساير منابع کسب معرفت و همچنين توجه به ساير روشهاي تحليل و تبيين پديدههاي طبيعي و انساني است. البته اين هرگز به معناي ناديدهگرفتن يا بياعتنايي به روش تجربي نيست؛ بلکه سخن در حصرگرايي منبعي و انحصارطلبي روششناختي علم مدرن است.
🔸شعار مدافعان علم ديني اين است که قناعت در هر چيزي خوب باشد، هرگز در کشف حقيقت، خوب نيست.
🔸به عنوان مثال، يک محقق واقعبين و دغدغهمند نسبت به حقيقت، هرگز نميتواند در تحليل پديدههاي طبيعي و انساني خود را از بررسي و تحليل اين سخني که در منابع معتبر اسلامي از قول معصومان(عليهم السلام) نقل شده است، بينياز ببيند که:
🌹«فحشا و بيبندو باري در ميان هيچ قومي آشکار نشد، مگر آنکه بيماريهاي واگير و غيرواگير بيسابقهاي نيز در ميان آنان آشکار شد؛ و هيچ قومي کمفروشي نکردند مگر آنکه دچار کمبود کالا و سختي تأمين مايحتاج زندگي و گرفتار جور و ستم حاکمان شدند. و هيچ قومي منع زکات نکردند مگر آنکه منع باران شدند؛ و اگر حيوانات و ساير جانداران نبودند، هرگز باراني بر آنها نميباريد. ...» (کافي،ج2، ص373)
🔸و #مولوي چه زيبا اين حقايق ديني و اسلامي را ميديد و ميگفت:
ابر برنايد پي منع زکات
وز زنا افتد وبا اندر جهات
هر چه بر تو آيد از ظلمات و غم
آن ز بيباکي و گستاخي است هم
هر که بيباکي کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
از ادب پر نور گشته است اين فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد ملک
بد ز گستاخي کسوف آفتاب
شد عزازيلي ز جرأت رد باب
[عزازيل: ابليس؛ ردباب: مطرود؛ يعني ابليس به دليل جسارتي که دربرابر فرمان خدا کرد، تا ابد مطرود و ملعون درگاه شد]
احمدحسين شريفي