نمایشگاه توانمندیهای همسران شهدا استان آذربایجان غربی در همایش استانی سمن ها
@westaz_defa
یک تعبیر و تفسیر از «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ»، آدمیه که خودش رو به کم میفروشه. وقت و عمر و زندگیش رو هدر میده. ارزش خودش رو نمیدونه و تلف میکنه خودش و فرصتهایی که داره رو. کمفروش صرفا کسی که یک کیلو و نهصد گرم گوجه رو دوکیلو میفروشه نیست.
@westaz_defa
شاید..
تو هرروز تکیه به کعبه میدهی
و ندایِ"الا یا اهل العالم، أنا المهدی"
را فریاد میزنی ولی صدایِ تو را نمیشنویم؛
از بس سرمان گرمِ زندگیست...💔
#امامزمانم
@westaz_defa
بعضــے ها ...
لباسِ #دامـــادی هـم گرفتہ بودند
ولے ...
لباس #غواصـــے پوشیدند ...
و بہ معشوق رسیدند
#اللهم_الرزقنا_شهادت
@westaz_defa
سرباز ارتش، شهيد «منصور فرساد» در سال 1339 در روستای «ابراهيم نائب» مياندوآب به دنيا آمد. در دوران انقلاب با وجود کمی سن، نيروهاي انقلابي و مسلمان و انجمن اسلامي را تشکیل داد و بعد از انقلاب برای خدمت سربازی وارد ارتش گردید. عاشقانه خدمت کرد تا اینکه سرانجام نهم اردیبهشت سال 60 در روستای «صالح ولود» دزفول در اثر انفجار مین کار گذاشته شده توسط مزدوران خودفروخته به فيض شهادت نائل گشت.
خدمت پدر بزرگوار و خانواده گرامیام سلام عرض میكنم.
بعد از عرض سلام و ارادت، اميدوارم حال همگي در سايه لطف و رحمت خداي بزرگ خوب باشد و روزهاي خوب و خوشی را بگذرانيد.
پدر جان و نور چشمانم! اگر بخواهيد از احوالات اينجانب فرزند حقيرتان «منصور فرساد» باخبر باشيد، بحمدا... شكر تعالی خوب است. اينجا با همه رزمندگان ايران و اسلام با كفر در ستيز هستيم و خدای توانا را سپاسگزاریم كه می خواهد پيروزي جنگ را نصيب ملت ستمديده مظلوم ما كند. انشاءا... كه اين طور باشد.
پدر جان! میخواهم قدری از جانبازی و فداكاری سربازان و همسنگرانم برايتان تعريف كنم. سربازان و سپاهيانی كه از جان و مال خودشان گذشته و عاشقانه به سوي مرگ میشتابند.
پدر جان! چه خوب است انسان در راه وطن و دينی كه دارد به شهادت برسد و اين تنها آرزوي قلبي من است كه در راه وطنم و در راه اسلام شهيد شوم. پدر جان و نورچشمانم! باور كنید، براي رسيدن به اين آرزو لحظه شماري مي كنم. همه رزمندگان ايران برای چنین روز مبارکی، روزشماري مي كنند.
@westaz_defa
42.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت یک فیلم مستند روز دهم
زندگی همسر شهید میر پرویز نعمتی
از استان آذربایجانغربی
@westaz_defa
امشبشبِشهادت
خانومسهسالست
کربلاروازخودخانومبخواید
خانومرقیه"س"
حالِکساییکهدلشونتنگه
واسهآقاروخوبمیفهمن(((:♥️
@westaz_defa
دوستانش میگفتند: وقتی میخواست برود کربلا یک چفیه می انداخت روی صورتش تا نامحرمی را نبیند. می گفت نگاه حرام راه شهادت را می بندد.
بعد از شهادتش یک دفترچه یادداشت از او به دستم رسید که برنامه هایش در نجف را در آن نوشته بود: در فلان ساعت باید فلان ذکر را بگوید یا در ساعتی دیگر نماز جعفر طیار را بخواند. یادم است همیشه میگفت که وقتی بچه بوده یکی از خاله هایم را اذیت کرده و باید حلالیت بگیرد، وقتی به خاله ام ماجرا را گفتم که حلالیت بگیریم او چیزی به یاد نداشت. خدا رحمتش کند خیلی حواسش بود که کسی از او ناراضی نباشد.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#پسرک_فلافل_فروش
@westaz_defa
کم حرف می زد...
سه تا پسرش شهید شده بودند.
ازش پرسیدم: «چند سالته مادر جان؟»
گفت: «هزار سال.»
خندیدم...
گفت: «شوخی نمی کنم. اندازه هزار سال بهم سخت گذشته.»
صداش می لرزید...
مطمئنم وقتی از اون در رفتن بیرون گفتی خدا پشت و پناهتون...
#شهیدانه
@westaz_defa
اگه همسرت یا پسرت این لباس رو میپوشه بهش افتخار کن!
هرکسی لایق این نشان نیست
@westaz_defa
مخدوش کردن چهره سپاه و بسیج از سوی دشمن بخاطر اینه که سپاه جذابه،بسیج جذابه.
آقا سید علی مدظله العالی
@westaz_defa
4_5983097895270748053.mp3
2.78M
تـا شدم بی خبر از خویش ،
خبر ها دیدم
بی خبر شو ، که خبرهاست
در این بی خبری....!
@westaz_defa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بابا منم شکوفه سیب سه سالهات
حالا ببین چه سرخ و سیاه و رسیده ام🥀
#رقیهبنتالحسین
@westaz_defa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ🤍
مهم نیست چقدر اندوهت عمیق است،
زمانی که دلت به نور خدا روشن باشد،
قلبت دوباره لبخند خواهد زد...
@westaz_defa
از مهربانی شما قصه ها شنیدم
میگویند مانند پدری دلسوز برای ما دعا میکنید و بیشتر از ما منتظر هستید
کاش به اندازه ای که شما مارا دوست دارید
شما را دوست داشتم...
@westaz_defa
#طنز_جبهه
احترام به پدر💞💐
نزدیک عملیات بود و موهای سرم بلند شده بود. باید کوتاهش میکردم. ✂️✂️✂️مانده بودم معطل تو آن برهوت که جز خودمان کسی نیست، سلمانی از کجا پیدا کنم.
تا این که خبردار شدم که یکی از پیرمردهای گردان یک ماشین سلمانی دارد و صلواتی موها را اصلاح میکند.✂️✂️✂️
رفتم سراغش. دیدم کسی زیر دستش نیست. طمع کردم و جلدی با چرب زبانی قربان صدقهاش رفتم و نشستم زیر دستش. اما کاش نمینشستم.😦 چشمتان روز بد نبیند. با هر حرکت ماشین بی اختیار از زور درد از جا میپریدم. 😫ماشین نگو تراکتور بگو! به جای بریدن موها، غلفتی از ریشه و پیاز میکندشان! 😭😭از بار چهارم، هر بار که از جا میپریدم با چشمان پر از اشک سلام میکردم. ✋😢پیرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد. اما بار آخری کفری شد و گفت:«تو چِت شده سلام میکنی. یک بار سلام میکنند.»😠
گفتم:«راستش به پدرم سلام میکنم.» پیرمرد دست از کار کشید و با حیرت گفت:«چی؟ به پدرت سلام میکنی؟ کو پدرت؟»😳😳
اشک چشمانم را گرفتم و گفتم:«هربار که شما با ماشینتان موهایم را میکنید پدرم جلو چشمم می آد و من به احترام بزرگ تر بودنش سلام میکنم!» 😇😎
پیرمرد اول چیزی نگفت. اما بعد پس گردنی جانانه ای خرجم کرد و👋 گفت:«بشکنه این دست که نمک نداره...» مجبوری نشستم و سیصد، چهارصد بار دیگر به آقا جانم سلام کردم تا کارم تمام شد!😅😆😂
@westaz_defa