#فمینیسم
#نقد_فمینیسم
#گرايشهاي_فمينيستی
6️⃣ فمینیسم روانکاوانه9️⃣🔞
❌ فمینیسم روانکاوانه و پدرسالاری1️⃣:
پس از مخالفتهای اولیه فمینیستها خصوصاً فمینیستهای لیبرال و رادیکال، با #روانکاوی، از دهة 80 به بعد این مکتب آثار عمیقی بر نظریات فمینیستی وارد کرد و باعث شد یکی از گرایشات مهم فمینیستی، با عنوان #فمینیسم_روانکاوی مطرح شود. مهمترین ویژگی این گرایش، #تنوع دیدگاه درون نظریه فمینیسم روانکاوی است. حوزه تأثیر این گرایش، محافل آکادمیک و دانشگاهی است و در عرصه اجتماعی نفوذ چندانی ندارد.
#فمینیستهای_روانکاو نیز مثل سایر نظریه پردازان معتقد به ستم جنسی، «#پدرسالاری» را نظامی گسترده برای چیرگی مردان بر زنان از طریق به انقیاد کشاندن آنها میدانستند لیکن در صدد توضیح این مطلب بودند که چرا مردان به طور جدی و مستمر این نظام را باز تولید میکنند و زنان نیز فعالانه در این روند مشارکت دارند. به اعتقاد آنان، صرف وجود منافع عینی مردان در نظام پدر سالار، برای تبیین حمایت مردان از این نظام کافی نیست؛ زیرا مردان همیشه مطمئن نیستند که پیامدهای مثبت پدرسالاری را به کف بیاورند، در عین حال اگر تصاحب و حفظ منافع تنها دلیل حفظ و تداوم این وضع باشد، باید زنان نیز برای تصاحب و حفظ منافع خود در مقابل فرهنگ سلطهی مردانه، بایستند در حالیکه زنان هیچگاه چنین اقدامی نکردهاند.
این گروه از فمینیستها برای حل این تناقض به روانکاوی یعنی به ابعادی از #روان_انسانی چون حوزهی #عواطف بشری، #آرزوها، هوسهای نیمه تشخیص داده شده یا غیر تشخیص داده و حوزهی روانرنجوری یا آسیبشناسی پناه بردهاند.
آنها با تأکید بر مسئولیتهای زنان در قبال #مراقبتهای اولیه و مفهوم همانندسازی با والدین در قالب الگوهای متفاوت و جامعهپذیری خاص کودکان، تأثیر آن را در شخصیت و مناسبات اجتماعی بسیار حایز اهمیت دانسته و آن را مرتبط به نظریهی سیاسی و اجتماعی فمینیستی میدانند؛
بدین ترتیب که زنان با وجود اینکه تحت ستم #نظام_مردسالار هستند؛ اما به طور فعالانه و ایجابی در تشکیل سوبژکتیویته و مناسبات اجتماعی حضور دارند و به جای این تحلیل که زنانگی بر اثر رشک بردن به آنچه منحصراً از آن مردان است، به وجود آمده است، بر این باورند که #زنانگی امری است که به شیوهی خاص خود به نظم روانشناختی یاری میرساند.
📚 کریس بیسلی، چیستی فمینیسم، ترجمه محمد رضا زمردی، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1385، صفحه 105ـ 106.
روانکاوان فمینیست برای تحلیل روانکاوانهی سلطهی نظام «پدرسالار»، به دو عامل اساسی اشاره کردهاند: هراس از مرگ و دیگری محیط اجتماعی - عاطفی که شخصیت کودکان در آن شکل میگیرد.
📚 جورج ریتزر، نظریهی جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، نشر علمی، تهران، ص 486.
فمینیستهای روانکاو، عامل دوم را به اشکال مختلفی تبیین کردهاند که به برخی از آنها اشارهی مختصری میکنیم.
#ترس از #مرگ، یکی از احساسات فراگیر است که هر انسانی وحشت ناشی از آن را در درون خود حس کرده است. روانکاوان معتقدند که #زنان به خاطر زایش و پرورش و فرصت متولد کردن و حیات بخشیدن به یک انسان دیگر در یک پیوند وثیق با طبیعت، کمتر با مسئلهی مرگ و میرشان درگیر هستند، اما #مردان چون از این فرایند دورند #مرگ را به خود نزدیکتر میبینند، لذا برای غلبه بر وحشت ناشی از نزدیک بودن مرگ، روندی را در پیش میگیرند که طی آن با تسلط بر اموری که جنبهی حیات و بقا در آنها قویتر است، به آرامش دست یابند. از نظر فمینیستهای روانکاو، همهی آنچه مردان به عنوان علم، دین، فرهنگ و هنر در جامعهی «#پدرسالار» به وجود آوردهاند، ابزار اقناع روانی آنها بوده است و البته زنان به دلیل پیوندشان با طبیعت و مظهر حیات بودنشان، باید به عنوان «#دیگری» تحت سلطهی مردان در آیند.
ادامه دارد...👇👇👇
#موقوفه_مجازی_زن_خانواده_و_سبک_زندگی
https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813
👩🎤
🍂👩🎤🥀 @woman_family
🥀🍂👩🎤🥀🍂👩🎤
✨🥀🍂👩🎤🥀🍂👩🎤🥀