eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
438 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 شدن دریاچه که از ارهاصات است، کجا بود؟ ✨🌺🌸 در تفسیر نوین گوید: خشک شدن دریاچه ساوه که از ارهاصات بود (نشانه‌های ظهور پیغمبر (صلی الله علیه و آله) ). از ریختن آب فرات به آنجا بوجود آمده بود (این ساوه، غیر دریاچة نزدیک قم می‌باشد) و بین عراق و شام واقع است، و در قصیده معروف « برده » به این نکته اشاره شده است. [۱] هم نمی کنی. ✨🌺🌸 امام حسین (علیه السلام) می‌فرماید: برای سلام هفتاد حسنه است. شصت و نه تای آن مال سلام کننده و یکی مال جواب دهنده است. باز می‌فرماید: بخیل کسی است که سلام نکند. [۲] نگارنده گوید: این ادب با سادگی که دارد، آثار مهمی را دارا است. چقدر مردم را به یکدیگر مهربان کرده و سبب دوستی بیگانگان می‌شود و در هر قومی رایج باشد، معلوم نیست که از کینه و کدورت بین آنان، خبری باشد. مع الاسف وضع مسلمین به حدّی رسیده که گاهی از سلام کننده سئوال می-شود برای چه به من سلام کردی! ای که از آن . ✨🌺🌸 امام صادق (علیه السلام) از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: اگر کسی از شما به طعامی دعوت شود، نباید فرزندش را با خود ببرد و گرنه کار حرامی را انجام داده و از غصب کننده‌ها به شمار خواهد رفت. [۳] جداً « کلام الملوک، ملوک الکلام » چه نکته حسّاسی را پیغمبر (صلی الله علیه و آله) متذکر می‌شود. زیاد دیده شده وجود یک بچه در یک مهمانی چقدر سبب آشفتگی مجلس و باعث هدر رفتن خرج میزبان می‌شود. مخفی نماند که طبق اطلاق کلمه « ولده » در حدیث شریف، فرقی بین بالغ و نابالغ نیست ولو این که کثرت با دوّمی است که ممکن است سبب انصراف شود. اهل (علیه السلام) به رفتن کمک نمی کردند. ✨🌸🌺 بر امام صادق (علیه السلام) عده ای به رسم مهمان وارد شدند. آن حضرت پذیرایی را در حد اعلاء به جای آورد. حتی صله و احسان هم بر ایشان کرد و به غلامانش فرمود: مبادا در وقت رفتن ایشان، آنان را یاری کنید. مهمان‌ها عرضه داشتند: یابن رسول الله این همه نوازش کجا و منع غلامان کجا. فرمود: ما اهل بیتی هستیم که بر مهمانانمان در رفتن از پیش ما کمک نمی کنیم. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: . تفسیر نوین، ص ۳۴۱ ؛ رنگارنگ، ج ۱، ص ۲۱۸. [۲]: . بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۰. [۳]: . بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۴۴۵. [۱]: . بحارالانوار ج ۷۵ ص ۴۵۱. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 روایت می‌کند که امیرالمؤمنین (علیه السلام)، در حیات رسول الله (صلی الله علیه و آله) باکدّیمین، و عرق جبین، هزار غلام آزاد کرد ۲۰۲. نکرده 🔹🍃 شارح گوید: اگر کسی قسم بخورد که، در عرب و عجم کسی شجاعت بیش از مالک اشتر نداشت، مگر استادش علی (علیه السلام)، گناه نکرده است ۲۱۳. 🔸🍂 امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرماید من به رسول الله (صلی الله علیه و آله) چطور بودم مالک اشتر بر من چنان بود ۲۱۴. و امّا جلد سوم: تأویل : 🔹🍃 شارح بی توفیق با اقرار به این که روایت نصّ در امامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، باز تأویل می‌کند ۹۸ محمد بن ابی مخنف گوید: من در سالی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) پس از پایان جنگ جمل وارد کوفه شد بالغ شدم، و با پدرم خدمت آن حضرت شرفیاب شدم ۱۰۶. نگارنده گويد: مقتل ابي مخنف معروف تأليف اين آقا باشد، در غايت اعتبار مي‌شود، لكن چطوري كه در كتاب تحقيق درباره اربعين ادّعا كرده (ص ۷۶)، اصل مقتل دردست نيست و آن چه هست مجعول مي‌باشد. العلم عندالله. قصر 🔸🍂 امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کوفه آمد ولی در قصر وارد نشد، و به خانه پسر خواهرش تشریف برد ۱۰۴ و ۱۰۵. تا کسی نشود 🔹🍃 خوارج می‌خواستند به بصره فرار کنند، به امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرض کردند رئیسشان را زندان کند، فرمود: اگر بخواهم با هر متّهمی این کار بکنم، زندان‌ها پر می‌شود، تا خلاف کسی ثابت نشود کاری نمی کنم ۱۲۹ امیرالمؤمنین (علیه السلام) قاطرش را به کسی سپرد که، در دم مسجد نگاه دارد، تا امام (علیه السلام) از مسجد بیرون بیاید، دو درهم هم در دست گرفت به او بدهد، وقتی از مسجد خارج شد قاطر را بی لجام دید، آن را به کسی داد که لجامی تهیّه کند از قضا همان لجام اوّلی را خرید آورد، فرمود بنده خدا روزی حلال را بر خود با صبر نکردن حرام می‌کند، و از حرام هم بیش از آنچه مقدّر است گیرش نمی آید ۱۶۰ شرح نزول امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مسیر صفّین به کربلا در سه صفحه ۱۶۹ در راه صفین اهل خراج هدایا، و غذاها، خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) آوردند، هدایا را به علّت این که وضع ما از وضع شما بهتر است نپذیرفت، مگر این که از خراج حساب کنند، و غذاها را به شرط قیمت گذاری قبول فرمود ۲۰۴ جانم به فدایت ای امام رئوف، ابوایوب انصاری و عده ای از انصار، به علّی (علیه السلام) یا مولانا خطاب کردند، چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر من کنت مولاه فعلّی مولاه فرموده بود ۲۰۸. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 در همسر 🍃🔸🔸 اشاره یکی از هوشمندترین و خردمندترین عرب مردی بود بنام شن. روزی گفت: به خدا سوگند آنقدر دنیا را می‌گردم تا زنی عاقل و هوشیار مانند خودم را پیدا کنم و با او ازدواج کنم. با این اندیشه به سیاحت پرداخت. در یکی از مسافرت‌ها با مردی مواجه شد، شن از او پرسید: کجا می‌روی؟ مرد: به فلان روستا. شن متوجه شد او هم به آن روستا که وی قصد آن را دارد، می‌رود. به این جهت با وی رفیق شد. شن در بین راه به آن مرد گفت: تو مرا حمل می‌کنی یا من تو را حمل کنم. مرد گفت: ای نادان! هر دو سواره هستیم چگونه یکدیگر را حمل کنیم. شن ساکت ماند و چیزی نگفت. به راه خود ادامه دادند تا نزدیک آن روستا رسیدند. زراعتی را دید که وقت درو کردن آن رسیده است. شن گفت: آیا صاحب زراعت آن را خورده است یا نه؟ مرد پاسخ داد: ای نادان! می‌بینی که این زراعت وقت درو آن تازه رسیده است باز می‌پرسی صاحبش آن را خورده است یا نه؟ شن باز ساکت شد و چیزی نگفت تا اینکه وارد روستا شدند با جنازه ای روبرو شدند. شن گفت: این جنازه زنده است یا مرده؟ مرد گفت: من تاکنون کسی را به اندازه تو نفهمتر و نادان تر ندیده بودم، اینکه جنازه را می‌بینی می‌پرسی مرده است یا زنده؟ شن بار دیگر ساکت ماند و چیزی نگفت. در این وقت شن خواست از او جدا شود. ولی مرد نگذاشت و او را با اصرار همراه خود به منزلش برد. این مرد دختری داشت که او را طبقه می‌نامیدند. دختر از پدرش پرسید این میهمان کیست؟ مرد گفت: با او راه رفیق شدم، آدم بسیار جاهل و نادانی است. سپس گفتگوهایی را که با هم داشتند برای دخترش نقل کرد. دختر گفت: پدر جان! این شخص آدم و نادان نیست بلکه او آدم عاقل و فهمیده است. سپس سخنان او را پدرش توضیح داد، گفت: اما اینکه گفته است آیا تو مرا حمل می‌کنی یا من تو را حمل کنم؟ مقصودش این بوده که آیا تو برایم قصه می‌گویی یا من برای تو داستان بگویم؟ تا راه طی کنیم و به پایان برسانیم. و اما اینکه گفته است: این زراعت خورده شده یا نه؟ منظورش این بوده که آیا صاحبش آن را فروخته و پولش را خورده یا نفروخته است؟ و اما سخن در مورد جنازه این بوده آیا مرده فرزندی دارد که بخاطر آن نامش برده شود یا نه؟ پدر از نزد دخترش خارج شد و پیش شن آمد و با او مدتی به گفتگو پرداخت، سپس گفت: میهمان گرامی! آیا میل داری آنچه را که گفتی برایت توضیح دهم؟ شن پاسخ داد: آری. مرد سخنان او را توضیح داد. شن گفت: این سخن از آن تو نیست و نتیجه اندیشه تو نمی باشد. حال بگو ببینم این سخنان را چه کسی به تو یاد داد. مرد در پاسخ گفت: دخترم اینها را به من آموخت. شن متوجه شد او فهمیده است، از آن دختر خواستگاری کرد و پدرش هم موافقت نمود و دختر را به ازدواج شن در آورد. شن با همسرش نزد خویشان خود آمد. وقتی خویشان، شن را با همسرش دیدند، گفتند: وافق شن طبقه، سازش کرده است. و این جمله در میان عرب مثال شد و به هر کس با دیگری سازش کند، گفته می‌شود. [۱] - نکته ازدواج مسئله ای بسیار حساس و مهمی است. باید خیلی مواظب بود و همسر مناسب انتخاب نمود وگرنه انسان در طول زندگی با مشکلات فراوان روبرو گشته، سرمایه عمرش به کلی سوخته و نابود می‌گردد. از نوشتن ماندند 🍂🔹🔹 هرگاه کسی عایشه را سرزنش می‌کرد چرا جنگ جمل را به پا کردی؟ می گفت: قضا کار خود را کرد و قلمها از نوشتن باز ماندند!! مقدراتی بود پیش آمد! به خدا سوگند! اگر من از پیغمبر صلی الله علیه و آله بیست پسر می‌داشتم که همه مانند عبدالرحمن بن حارث می‌بودند، داغ آنها را به وسیله مرگ و یا قتلشان می‌دیدم، برایم آسان تر از این بود که به علی بن ابی طالب خروج کردم و آن همه دشمنی‌ها درباره او انجام دادم! در این مورد دردم را جز به کسی نخواهم گفت. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۱۰۹. ب: ج ۲۳، ص ۲۲۷. [۱]: ۱۱۰. ب: ۴۴، ص ۳۴. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌      ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 تعالى همه را كه به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى شد كرد مگر در عليه السّلام را كه گذاشت 🌺🌸🌸 (۲) 📚[سيوطى در تفسير الدّر المنثور] ذيل تفسير آيه وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى (سوره نجم، آيه ۳) از «ابن مردويه» از «ابو الحمراء» و «حبه عرنى» روايت كرده كه اين دو تن گفتند: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد تا همه درهاى خانه هائى كه به مسجد باز مى شود، مسدود نمايند. اين فرمان بر آنها كه درهاى خانه شان به مسجد مفتوح مى شد، گران آمد. «حبّه» گفته است: در اين هنگام، به «حمزة بن عبد المطّلب» كه در زير قطيفه سرخ رنگى قرار گرفته و چشمانش غرق در اشك بود، نگاه مى كردم و او در آن حال خطاب به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله گفت: با اين دستورى كه دادى، عمويت، «ابو بكر»، «عمر» و «عباس» را از خانه خدا بيرون كردى و بجاى آنها، پسر عمويت، على عليه السّلام را ساكن ساختى! مردى گفت: چه نظرى دارد از بالا بردن پسر عمويش!! پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از ناراحتى نامبردگان و از گفتار مغرضانه آنها اطلاع يافت و دستور داد مردم را به مسجد حاضر كنند. پس از آنكه گروه مهاجر و انصار در مسجد گرد آمدند، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به منبر تشريف برد و خطابه اى در كمال بلاغت و مشتمل بر تمجيد و توحيد الهى كه تا آن روز چنان خطبه اى از آن حضرت استماع نشده بود، ايراد فرمود و در ضمن آن خطاب به مردم فرمود: من به خاطر خودم نه در خانه شما را مسدود كردم، و نه در خانه شما را مفتوح ساختم و نه شما را از مسجد بيرون كردم، و نه على را در درون مسجد جاى دادم. آنگاه اين آيا را قرائت فرمود: سوگند به خدائى كه ستاره را فرو آورد پيغمبر شما كه مصاحب خوبى از براى شما مى باشد در فرمانى كه صادر مى كند گمراه نگرديده است و از روى خواهش نفس گفتگوئى نمى كند و هر چه ابراز مى دارد، بر وفق وحى الهى است. (سوره نجم). (۱) 📚[صحيح ترمذى ۲/ ۳۰۱] به سند خود، از «ابن عباس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد همه درها كه به مسجد گشوده مى شود، مسدود گردد، بجز در خانه على عليه السّلام. (۲)📚 [مستدرك حاكم ۳/ ۱۲۵] از «زيد بن ارقم» روايت كرده است كه گروهى از اصحاب درهائى به مسجد گشوده بودند كه مى توانستند به آسانى وارد مسجد شوند. در يكى از روزها، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به مردم فرمود: همه اين درها را ببنديد، مگر در خانه على عليه السّلام كه بايد همچنان گشوده بماند. مردم در اين فرمانى كه صادر فرمود، به گفتگو نشستند و هر يك سخن نابجائى گفتند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه از ناراحتى آنان اطلاع يافته بود، به ميان مردم آمد و پس از حمد و ثناى الهى، فرمود: از پيش خود فرمانى صادر نكردم، بلكه از سوى خداى تعالى مأمور بودم تا همه درها، جز در خانه على عليه السّلام را، مسدود بسازم. بنا بر اين آنچه در اين باره ابراز داشته ايد بر خلاف حقيقت بوده است. به خدا سوگند! از پيش خود درى را مسدود نكردم و درى را گشوده نگذاشتم، بلكه مأمور بودم و ناچار بايد از مأموريتى كه داشتم پيروى مى كردم. «حاكم» گويد: سند اين حديث صحيح است. مؤلف گويد: اين حديث را «امام احمد حنبل» هم در «مسند» خود و «ضياء» هم از «زيد بن ارقم» روايت نموده اند و «حاكم» بار ديگر در [۶/ ۱۵۷] نقل كرده و مى گويد: «امام احمد» در «مسند» و «سعيد بن مسعود» به نقل آن پرداخته اند. (۱)📚 [همان كتاب ۳/ ۱۲۵] به سند خود، از «ابو هريره» روايت مى كند كه «عمر خطّاب» گفت:...... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 تعالى همه را كه به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى شد كرد مگر در عليه السّلام را كه گذاشت 🌺🌸🌸 (۱) 📚[همان كتاب ۳/ ۱۲۵] به سند خود، از «ابو هريره» روايت مى كند كه «عمر خطّاب» گفت: خداى تعالى سه منزلت براى على عليه السّلام قرار داده است و من آرزومندم كه اگر يكى از آنها را دارا بودم، براى من بهتر بود از شتران سرخ موئى كه به من اهدا مى شد! يكى از حضّار پرسيد: آن سه خصلتى كه خدا به وى مرحمت فرموده چيست؟ در پاسخ گفت: يكى آنكه با دختر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ازدواج كرد، ديگرى آنكه با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در مسجد ساكن گرديد؛ چنانكه آنچه براى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله حلال بود، براى او هم حلال بود و سوم اينكه، پرچم اسلام را روز خيبر در اختيار او در آورد. «حاكم» گويد: سند اين حديث صحيح است. مؤلف گويد: اين حديث را «متّقى» در📚 [كنز العمال ۶/ ۳۹۳] نقل كرده و مى گويد: اين حديث را «ابن ابى شيبه» و «ابن حجر» در [صواعق ص ۷۶] روايت كرده اند و «ابن حجر» گفته كه «ابو يعلى» هم آنرا نقل نموده است. و «محب طبرى» هم در 📚[الرياض النضرة ۲/ ۱۹۲] روايت نموده و مى گويد: «ابن سمّان» در «الموافقه» به ذكر آن پرداخته است. (۲) 📚[همان كتاب ۳/ ۱۱۶] به سند خود، از «خيثمة بن عبد الرحمن» روايت مى كند كه از «سعد بن مالك» شنيدم، مردى به او گفت: على عليه السّلام در حق تو ناسزا گفته است، به جهت اينكه از وى تخلّف ورزيدى. «سعد» گفت: تخلف من از او به خاطر رأيى بود كه به اطلاع رسانيدم و او با رأى من مخالفت نمود. همانا على عليه السّلام از سه خصلت برخوردار بود كه اگر يكى از آنها به من اعطا شده بود، براى من از دنيا و آنچه در آنست بهتر و ارزنده تر بود: يكى آنكه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در روز عيد غدير خم پس از حمد و ثناى الهى خطاب به مردم فرمود: آيا مى دانيد كه من اولاى به مؤمنان هستم؟ همه گفتيم: آرى! فرمود: «پروردگارا! هر كسى كه من اولاى به او هستم، على هم اولاى به اوست. اينك پروردگارا! دوست او را دوست و دشمن او را دشمن بدار». ديگر اينكه، حضرت على عليه السّلام در روز خيبر، دچار درد چشم بود؛ آن چنانكه چيزى را نمى ديد و هنگامى كه حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد عرض كرد: درد چشمم! پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آب دهان مبارك در چشم او ريخت و دعا كرد. درد چشمش بهبود يافت؛ چنانكه تا هنگام شهادت به درد چشم مبتلا نگرديد و قلعه خيبر را در اين هنگام فتح كرد و سوم اينكه، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله عمويش، «عباس»، و ديگران را از مسجد اخراج كرد تا آنجا كه «عباس»، عموى پيغمبر صلّى اللّه عليه وآله قدم اعتراض پيش گذاشت و گفت: ما را كه عموى تو هستيم از مسجد اخراج مى كنى و على عليه السّلام را بجاى خويش باقى مى گذارى! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ اعتراض او، فرمود: من شما را از مسجد اخراج و او را هم باقى نگذاشتم، بلكه خدا بود كه شما را اخراج كرد و او را باقى گذاشت! (۱) [📚مسند امام احمد حنبل ۱/ ۱۷۵] به سند خود، از «عبد الله بن رقيم كنانى» روايت كرده است كه گفت: در هنگام جنگ جمل وارد مدينه شدم و در آنجا با «سعد بن مالك» رويارو شدم، به من گفت: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داده است تا همه درهائى كه به مسجد راه دارد، مسدود كنند و در خانه على عليه السّلام را به حال خود باقى گذارند. مؤلف گويد: اين حديث را «هيثمى» هم در [📚مجمع ۹/ ۱۱۴] نقل كرده و مى گويد: اين حديث را «امام احمد»، «ابو يعلى»، «بزّاز» و «طبرانى» در «الاوسط» روايت كرده و مى گويد: بدنبال اين دستور كسانى كه خود را ذيحق مى دانستند در مقام اعتراض بر آمده و گفتند: يا رسول الله! درهاى همه ما را مسدود كردى، مگر در خانه على عليه السّلام را كه همچنان باز گذاشتى؟ رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من در خانه هاى شما را مسدود نكردم، بلكه خدا بود كه درهاى شما را مسدود نمود. اين حديث را «ابن حجر عسقلانى» در [فتح البارى ۸/ ۱۵] نقل كرده و مى گويد: «امام احمد» و «نسائى» با سندى قوى، آنرا آورده اند....... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 تعالى همه را كه به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى شد كرد مگر در عليه السّلام را كه گذاشت 🌺🌸🌸 (۱)📚 [همان كتاب ۱/ ۳۳۰] به سند خود، از «عمرو بن ميمون» روايت كرده است كه نزد «ابن عباس» نشسته بودم، همان هنگام نه نفر از افراد پيش او آمده گفتند: اى پسر عباس! يا از محل خود حركت كن و با ما بيا و يا براى ابراز مطلبى كه داريم از كسانى كه هم نشين تو هستند درخواست كن تا ما را با شما تنها بگذارند. «ابن عباس» گفت: آنان را آزار نمى دهم، بلكه خودم با شما مى آيم. «عمرو» اشاره كرده آنگاه كه اين پيشنهاد به وى شد، ديدگانش بينا بود و هنوز نابينا نشده بود. «ابن عباس» به اتفاق آنان به گوشه اى رفتند و مطالبى بين آنان ردّ و بدل شد كه ما از چگونگى آنها اطلاعى نيافتيم. پس از آنكه از يكديگر جدا گرديدند، «ابن عباس» در حالى كه از ناراحتى جامه به زمين مى كشيد برگشت و پيوسته مى گفت: واى بر ايشان! و تف بر آنها، درباره بزرگوارى سخن به ناسزا مى گويند كه از ده خصلت برجسته برخوردار است؛ از شخصيت عظيمى سخن به ناسزا مى گويند كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: فردا كسى را به مبارزه با يهود مى فرستم كه هيچگاه خدا او را خوار و ذليل نفرموده است! اوست كه خدا و رسول صلّى اللّه عليه و آله را دوست مى دارد (و حديث را ادامه داده است تا آنجا كه) رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: همه درهايى كه به مسجد گشوده مى شود را السّلام كه بايد مفتوح بماند. او مى توانست با حال جنابت وارد مسجد بشود و جز همان راه كه به مسجد باز مى شد، راه ديگرى نداشت. (۲) [📚همان كتاب ۲/ ۲۶] به سند خود، از «ابن عمر» روايت كرده است كه گفت: ما در روزگار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله چنان مى پنداشتيم كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از همه مردم بهتر است (تا آنجا كه گفته است) پسر «ابو طالب» از سه خصلت برخوردار است كه هرگاه يكى از آنها از آن من بود، محبوبتر مى داشتم از شتران سرخ مو كه در اختيار من باشد: ۱- رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دختر ارجمندش را به همسرى او در آورد و از او صاحب فرزند شد؛ ۲- همه درها را كه به مسجد باز مى شد مسدود كرد، مگر در خانه على عليه السّلام را كه همچنان گشوده داشت؛ ۳- پرچم اسلام را در روز خيبر به دست تواناى او داد. مؤلف گويد:📚 اين روايت را «متّقى» در [كنز العمال ۶/ ۳۱۹] روايت كرده است و مى گويد: كه «ابن ابى شيبه» هم اين روايت را نقل نموده است و «ابن اثير جزرى» هم در [اسد الغابة ۳/ ۲۱۴] به نقل آن پرداخته است. (۱) 📚[حلية الاولياء ابو نعيم ۴/ ۱۵۳] به طرق متعدد از «ابو بلج» از «عمرو بن ميمون» از «ابن عباس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: همه درهائى كه به مسجد باز مى شود مسدود كنيد، مگر در خانه على عليه السّلام را كه بايد مفتوح بماند. مؤلف گويد: اين روايت را «نسائى» در «خصايص» به دو طريق، از «عمرو بن ميمون» از «ابن عباس» روايت كرده است. يكى از آن دو در صفحه ۱۳ و ديگرى در صفحه ۱۴ و در روايت اخير آمده است كه «ابن عباس» گفت كه همه درهاى مسجد بسته شد، مگر در خانه على عليه السّلام كه آن حضرت با حال جنابت وارد مسجد مى شد و در ديگرى نداشت كه به سمت بيرون از مسجد باشد. (! ) (۲) [📚تاريخ بغداد خطيب بغدادى ۷/ ۲۰۵] به سند خود، از «زيد بن على بن الحسين» از برادرش، محمد بن على عليهما السّلام روايت كرده است كه از «جابر بن عبد الله» شنيده كه مى گفت: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مى فرمود: همه درهائى كه به مسجد گشوده مى شود ببنديد، مگر در خانه على عليه السّلام كه بايد گشوده باشد و براى رفع اشتباه اشاره اى به خانه على عليه السّلام فرمود. مؤلف گويد: اين حديث را «متّقى» در [📚كنز العمال ۲/ ۳۹۸] ياد كرده و مى گويد: «ابن عساكر» اين حديث را نقل نموده است. و «مناوى» هم در [📚كنوز الحقايق ص ۷۸] شنيده كه مى گفت: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مى فرمود: همه درهائى كه به مسجد گشوده مى شود ببنديد، مگر در خانه على عليه السّلام كه بايد گشوده باشد و براى رفع اشتباه اشاره اى به خانه على عليه السّلام فرمود. مؤلف گويد:....... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 تعالى همه را كه به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى شد كرد مگر در عليه السّلام را كه گذاشت 🌺🌸🌸 آنرا ذكر كرده و اظهار مى دارد كه «ديلمى» هم آنرا متذكر شده است. (۱) [📚خصائص نسائى ص ۱۳] از «حارث بن مالك» نقل كرده است كه گفت: به مكه رفتم و در آنجا با «سعد بن ابى وقّاص» ملاقات كردم. به او گفتم آيا منقبتى در حق على عليه السّلام شنيده اى؟ در پاسخ گفت: در مسجد حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب بوديم كه سخن از مسدود كردن درهاى مسجد به ميان آورد و فرمود: بايد همه درهائى كه به مسجد گشوده مى شود مسدود گردد، مگر در خانه آل رسول و آل على عليهم السّلام. «سعد» گويد: طولى نكشيد كه ما همه از حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مرخص شديم. بامداد عمويش، «عباس»، شرفياب حضور مبارك شد و معترضانه گفت: يا رسول اللّه! اصحاب و عموهايت را از مسجد بيرون كردى و درهاى آنان را بستى، تنها اين جوان (على عليه السّلام) را در آنجا باقى گذاشتى و در خانه اش را نبستى! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پى اعتراض او فرمود: من شما را از مسجد بيرون نكردم و اين جوان را باقى نگذاشتم، بلكه خداست كه دستور داد همه درها بسته شود، جز در خانه على عليه السّلام. «نسائى» گفته است كه «قطر» از «عبد الله بن شريك» از «عبد الله بن ارقم» از «سعد» روايت كرده است كه به دنبال دستور «سدّ ابواب»، «عباس» حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و گفت: درهاى ما را بستى و تنها در خانه على عليه السّلام را باز گذاشتى! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: نه من در خانه‌ها را گشودم، و نه در خانه‌ها را مسدود كردم. (۲) [📚كنز العمّال ۳/ ۱۵۵] از «زافر» از مردى از «حارث بن محمد» از «ابو طفيل عامر بن واثله» روايت كرده است كه گفت: در روز برپائى شورا در كنار خانه‌ام ايستاده بودم. صداها و فريادهاى اهل شورا به گوشم مى رسيد. همزمان صداى على عليه السّلام به گوشم مى رسيد كه مى فرمود: (تا آنجا كه گويد) آيا جز من كسى در ميان شما هست كه در هنگام بستن درهاى مهاجران، در كتاب خدا «مطهّر» نام برده شود. همان هنگام كه عموهاى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله، «حمزة» و «عبّاس»، از جاى برخاستند و خطاب به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله عرض كردند: يا رسول الله! درهاى ما را بستى و در خانه على عليه السّلام را باز گذاشتى! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ آنان فرمود: من به اختيار خودم در خانه على عليه السّلام را باز نگذاشتم و به اختيار خودم هم در خانه شما را نبستم. معترضين گفتند: آرى، خداى مى داند كه شما به اختيار خودتان چنين عملى را انجام نداديد. (۱) [📚همان كتاب ۶/ ۴۰۸] از حضرت على عليه السّلام روايت كرده است كه در يكى از اوقات، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست مرا گرفت و فرمود: حضرت موسى عليه السّلام از خداى تبارك و تعالى تقاضا كرد تا مسجدش را بوسيله هارون عليه السّلام پاكيزه گرداند. من هم از خدا درخواست كردم تا مسجدم را بوسيله تو و نوادگانت پاكيزه گرداند. آنگاه «ابو بكر» را بحضور طلبيد و خطاب به او، فرمود: در خانه ات را كه به مسجد گشوده مى شود مسدود كن. «ابوبكر» نخست استرجاع كرد (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ گفت) پس از آن پذيرفت (سمعا و طاعة گفت) و در خانه اش را بست. به دنبال او «عمر» را بحضور طلبيد، به او هم دستور داد تا در خانه اش را مسدود كند. و بعد از او «عباس» را بحضور طلبيد، به او هم فرمان داد تا در خانه اش را مسدود سازد و هر دو تن ناچار در خانه شان را مسدود كردند و تنها درى كه بازماند، در خانه على عليه السّلام بود. سپس پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من در خانه على عليه السّلام را باز نگذاشتم، بلكه خدا بود كه در خانه على عليه السّلام را باز گذاشت و در خانه شما را مسدود ساخت. «متّقى» گويد: «بزّاز» هم اين حديث را نقل كرده است. مؤلف گويد:........ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 تعالى همه را كه به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى شد كرد مگر در عليه السّلام را كه گذاشت 🌺🌸🌸 «متّقى» گويد: «بزّاز» هم اين حديث را نقل كرده است. مؤلف گويد: «هيثمى» هم در [مجمع ۹/ ۱۱۴] به نقل اين حديث پرداخته و مى گويد: «بزّاز» هم آنرا نقل نموده است. (۱) 📚[ميزان الاعتدال ذهبى ۲/ ۱۹۴] به سند خود، از «ابو اسحاق» نقل كرده است كه از پسر «عمر» چگونگى برترى على عليه السّلام و «عثمان» را پرسيدم. در پاسخ من گفت: در قرب و منزلت على عليه السّلام در پيشگاه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به همين اندازه بسنده مى كنم كه همه درها را بست، جز در خانه على عليه السّلام را. (۲) 📚[مجمع الزوائد هيثمى ۹/ ۱۱۵] از حضرت على عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: روزى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: با من بيا و به آنهايى كه در خانه شان به مسجد گشوده مى شود دستور بده تا درهاى خانه شان را مسدود كنند. بنا به دستور رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله همراه آن حضرت حركت كرده و به كسانى كه در خانه شان به مسجد باز مى شد، دستور دادم تا در خانه شان را ببندند. همگان به دستور رفتار كردند، جز «حمزة». به رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله عرض كردم: همه به دستور عمل كردند بجز «حمزة». رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: به «حمزة» بگو كه پيغمبر به تو امر مى كند، در خانه ات را مسدود بكنى. «حمزة» ناچار در خانه اش را مسدود كرد. على عليه السّلام پس از اعلام دستور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به «حمزة»، بحضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و حضرتش به خواندن نماز مشغول بود. بعد از آنكه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله سلام نماز را گفت، به على عليه السّلام فرمود: اكنون به خانه خود برو. اين روايت را با كيفيتى كه بيان كرديم، «بزّاز» روايت كرده است. (۳) [📚همان كتاب ۹/ ۱۱۵] از «علاء بن عرار» روايت نموده است كه از «ابن عمر» تفاوت ميان على عليه السّلام و «عثمان» را جويا شدم. وى پاسخ داد: از شخص على عليه السّلام و چگونگى برترى او بر«عثمان» سؤال نكنيد، بلكه ناظر به منزلت او باشيد كه در نزد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله داشته است؛ منزلت او در پيشگاه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تا آنجاست كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله درهاى خانه ما را مسدود كرد و در خانه على عليه السّلام را به حال خود باز گذاشت. از سوى ديگر، «عثمان» هنگامى كه دو لشكر برابر يكديگر قرار گرفتند، مرتكب گناه بزرگى شد و خداى تعالى از آنجا كه به بندگان خود مهربان است، از گناه او درگذشت. بار ديگر گناهى كه نسبت به گناه نخستين او، اندك بود مرتكب شد و مردم از گناه او صرف نظر نكردند و او را از پاى در آوردند. «هيثمى» گويد: اين روايت را «طبرانى» در «الاوسط» روايت كرده است. مؤلف گويد: «ابن حجر عسقلانى» در📚 [فتح البارى ۸/ ۷۳] مختصرى از حديث مزبور را نقل نموده است و اظهار مى دارد كه حديث مورد بحث را «نسائى» به روايت «علا بن عيزار» نقل نموده است و پيش از اين در [۸/ ۱۵] حديث مذكور را با بسط بيشترى نقل كرده است و مى گويد: «نسائى» حديث مزبور را از طريق «علاء» آورده است و رجال آن را رجال صحيح معرّفى كرده است. (۱) 📚[همان كتاب ۹/ ۱۱۵] از «جابر بن سمرة» روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد، همه درهايى كه به مسجد باز مى شود مسدود نمايند و تنها در خانه على عليه السّلام را باز گذارند. «عباس» از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله درخواست كرد: اجازه فرماييد كه در خانه من به اندازه اى باز باشد كه بتوانم رفت و آمد كنم! فرمود: از طرف حق تعالى موظّفم تا همه درها را به غير از در خانه على عليه السّلام كاملا مسدود نمايم و بجز اين، دستور ديگرى ندارم. اين بود كه همه درها را به استثناى در خانه على عليه السّلام مسدود فرمود و گاهى اتفاق افتاده كه على عليه السّلام در حال جنابت هم وارد مسجد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مى شد (! ) «طبرانى» هم اين حديث را نقل كرده است. مؤلف گويد: حديث مورد بحث را «ابن حجر عسقلانى» در 📚[فتح البارى ۸/ ۱۵] روايت كرده است و مى گويد: حديث فوق را «طبرانى» هم آورده است ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫