eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
458 دنبال‌کننده
136 عکس
101 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ع) البته امروز را مى دهم... تا آخر حديث 🌺🌸 (۱) ۲۱۳- خبر داد بما ابو حسن احمد فرزند مظفر فرزند احمد عطار فقيه شافعى (خدا او را رحمت كند) در سال ۴۳۴ كه خبر داد بما ابو محمد عبد اللَّه فرزند محمد فرزند عثمان مزنى ملقب بابن سقا حافظ (خدا او را رحمت كند) كه خبر داد بما ابو خليفة فضل فرزند حباب كه حديث كرد بما ابو وليد كه نقل كرد بما عكرمة فرزند عمار كه حديث كرد بما اياس فرزند سلمة از پدرش كه گفت: بسوى خيبر در آمديم در حالى كه عامر رجز مى خواند و مى گفت: قسم بخدا اگر خدا نبود ما هدايت نمى يافتيم و صدقه نمى كرديم، و نماز نميخوانديم، و ما از فضل تو بى نياز نمى بوديم، پس پاهاى ما را وقتى كه در جنگ با هم برخورد كرديم استوار دار، و آرامش قلب بر ما عطا فرما، پيامبر (ص) فرمود: اين كيست؟ گفتند: عامر است، فرمود: اى عامر گناه تو آمرزيده شد، و پيامبر خدا (ص) در باره هيچ مردى طلب آمرزش نمى كرد جز آن چه بشهادت مى رسيد، عمر گفت: اى پيامبر خدا (ص) اگر چند روز بما مهلت مى دادى براى ما مى بودى (يعنى چند روز مى ماند و بشهادت نمى رسيد) زمانى كه عامر به خيبر آمد، مرحب از حصار خارج شده و بيرون آمد، و شمشيرش را بالا برده و پائين مى آورد و رئيس آنان بود ميگفت: اهل خيبر دانسته كه من مرحبم، مردى با سلاح تمام و وقتى كه آتش جنگ شعله ور 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۶۸ گردد پهلوانى آزموده هستم، پس عامر با او مبارزه كرده و گفت: بتحقيق اهل خيبر دانسته كه من عامرم. (۱) مردى با سلاح تمام و پهلوانى فرو رونده در هلاكت ها، پس ميان آنان دو بار زد و خوردى شد، و شمشير مرحب به سپر عامر واقع شد، عامر رفت كه سپرش را اصلاح كند، شمشيرش بطرف خود برگشته رگ حيات او را بريد كه جانش در او بود (يعنى با همان بريدن رگ اكحل كشته شد) در آن وقت گروهى از ياران پيامبر خدا (ص) مى گفتند: عمل عامر باطل شد، زيرا او خودش را كشت، من با حال گريان به پيش پيامبر خدا (ص) آمده و گفتم: اى پيامبر خدا آيا عمل عامر باطلشد؟ پيامبر (ص) فرمود: كيست كه اين سخن را مى گويد؟ گفتم: گروهى از ياران تو اين طور مى گويند، فرمود: كسى كه اين سخن را مى گويد دروغگو ميباشد بلكه عمل عامر دو ثواب دارد. سپس پيامبر خدا (ص) مرا بسوى على فرستاد، و او بيدار شده در حالى كه درد چشم داشت. پس پيامبر (ص) فرمود: امروز علم را بدست مردى مى دهم كه خدا و پيامبر او را دوست مى دارد، و او خدا و پيامبرش را دوست مى دارد، و او را به سوى پيامبر مى آوردم در حالى كه درد چشم داشت تا آن كه به پيش پيامبر خدا رساندم آب دهانش را به چشم على ماليد، و او بهبودى يافت، بعد علم را بعلى عطا كرد و مرحب بيرون آمده و مى گفت: بتحقيق اهل خيبر دانسته كه من مرحبم با سلاح تمام و پهلوانى آزموده هنگامى كه آتش جنگ شعله ور گردد، پس على عليه السلام فرمود: من آنم كه مادرم مرا حيدره ناميد، مانند شير بيشه‌ها سر سخت و با شدتم كه شما را با صاع پيمانه مى كنم مانند پيمانه اى كه از چوب سندرة مى سازند گفت: على (ع) به مرحب ضربتى زد و سر او را شكافته و كشت، و فتح خيبر با دست تواناى على (ع) بود. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۶۹ ابو محمد عبد اللَّه فرزند مسلم گفت: من بعضى از فرزندان ابو طالب را پرسيدم كه مقصود على (ع) از گفتارش كه فرمود: (انا الذى سمتنى امى حيدرة) چيست گفت: مادر على فاطمه دختر اسد بود، وقتى كه على را زائيد، در آن حال ابو طالب غائب بود، او را با نام اسد كه اسم پدرش بود ناميد. بعد ابو طالب در آمد، اين نام كه مادر على برايش انتخاب كرده بود نپسنديد و او را على ناميد، وقتى كه على در روز خيبر رجز خواند آن نام كه مادرش گذاشته بود ذكر كرده و ياد نمود. گفت: و حيدرة نامى از نامهاى شير است و سندرة درختى است كه از آن كمان درست مى شود، و سندرة در حديث ممكن است آن پيمانه باشد كه از آن درخت درست شده است، و احتمال است كه سندرة آن زنى باشد كه با پيمانه كافى و پر پيمانه مى نمود. (۱) ۲۱۴- خبر داد بما قاضى ابو خطاب عبد الرحمن فرزند عبد اللَّه اسكافى شافعى كه در واسط بر ما آمده بود، كه خبر داد بما عبد اللَّه فرزند عبيد اللَّه فرزند يحيى كه حديث كرد بما يوسف كه نقل نمود بما جرير از مغيرة از مادر موسى گفت: شنيدم كه على (ع) مى فرمود: از آن وقتى كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دستش را برخم كشيده و آب دهنش را به چشمم ماليده، و علم را در روز خيبر بمن داده چشم من درد نكرده و سرم ناراحت نشده است..... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ع) البته امروز را مى دهم... تا آخر حديث 🌺🌸 (۲) ۲۱۵- خبر داد بما ابو طالب محمد فرزند احمد فرزند عثمان كه خبر داد بما ابو حسين محمد فرزند مظفر فرزند موسى فرزند عيسى حافظ بغدادى (اذنا) كه حديث كرد بما محمد فرزند حسين كه نقل كرد بما عباد فرزند يعقوب كه نقل كرد بما على فرزند هشام از محمد فرزند على سلمى از منصور فرزند معتمر از ربعى فرزند حراش- محمد فرزند على گفت: اگر بتو بگويم از ربعى شنيدم راست گفته ام- از عمران 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۰ فرزند حصين گفت: پيامبر خدا (ص) عمر را بسوى اهل خيبر فرستاد، او برگشت؛ پيامبر (ص) فرمود: بتحقيق علم را بمردى مى دهم كه خدا و پيامبرش را دوست مى دارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، فراركننده نيست، و بر نميگردد تا خدا با دستهاى تواناى او خيبر را فتح ميكند گفت على را خواست و علم را باو داد با همان علم رفت و خدا با دستهاى آن خيبر را فتح كرد. (۱) ۲۱۶- خبر داد بما قاضى ابو خطاب عبد الرحمن فرزند عبد اللَّه كه خبر داد بما عبد اللَّه فرزند عبيد اللَّه فرزند يحيى كه نقل كرد بما قاضى ابو عبد اللَّه حسين فرزند محمد محاملى كه حديث كرد بما ابراهيم فرزند هانى كه نقل كرد بما ابو نعيم طحان كه نقل كرد بما على فرزند هشام از محمد فرزند على سلمى از منصور فرزند معتمر از ربعى فرزند حراش- محمد گفت: اگر بگويم از ربعى شنيدم راست گفته ام- از عمران فرزند حصين گفت: پيامبر خدا (ص) فرمود: بتحقيق علم را بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، و علم را به على (ع) داد؛ و خداى متعال خيبر را فتح كرد. (۲) ۲۱۷- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند عثمان كه خبر داد بما ابو حسين محمد فرزند مظفر فرزند موسى فرزند عيسى حافظ (اذنا) كه حديث كرد بما ابو جعفر احمد فرزند محمد فرزند نصير ضبعى گفت: نقل كرد بمن ادريس فرزند حكم ابو يحيى كه نقل كرد بما يوسف فرزند عطيه صفار كه حديث كرد بما سعيد فرزند ابو عروبه از قتاده از سعيد فرزند مسيب از ابو هريره گفت: پيامبر خدا (ص) ابو بكر را بسوى خيبر فرستاد نتوانست فتح كند، و بعد عمر را بر آنجا برانگيخت نتوانست فتح كند. بعد پيامبر (ص) فرمود: البته علم را بدست مردى ميدهم كه حمله كننده 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۱ است و هرگز فرار نمى كند؛ و خدا و پيامبرش را دوست ميدارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، و على بن ابى طالب را خواست، در حالى كه او درد چشم داشت، و آب دهانش را بچشم او ماليد چشمش را باز كرد مانند آنكه هرگز درد چشم نداشت، فرمود: اين علم را بگير و برو تا خدا بوسيله تو فتح كند على بيرون آمده و دوان دوان ميرفت، و من پشت سر او ميرفتم، تا علم را روى سنگى زير حصار كوبيد از بالاى حصار مرد يهودى آگاه شده و گفت: تو كيستى؟ فرمود: على بن ابى طالبم، پس به ياران خود رو كرده و گفت: قسم به آن خدائى كه تورات را بر موسى نازل كرده شما مغلوب شديد، و قسم بخدا برنگشت تا خدا با وسيله او خيبر را فتح كرد. (۱) ۲۱۸- خبر داد بما ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى كه نقل كرد بما ابو عبد اللَّه محمد فرزند على سقطى (املاء) كه حديث كرد بما ابو محمد يوسف فرزند سهل قاضى كه حديث كرد بما حضرمى كه نقل كرد بما عبد اللَّه فرزند حكم كه حديث كرد بما ابو نضر كه نقل كرد بما عكرمه كه گفت: خبر داد بمن اياس فرزند سلمة گفت: خبر داد بمن پدرم گفت: بتحقيق رسول خدا (ص) مرا بسوى على (ع) فرستاد، و فرمود: البته علم را امروز بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، گفت او را در حالى كه درد چشم داشت ميبردم، پس پيامبر خدا (ص) آب دهانش را بچشم او زد، بعد علم را باو داد، على بيرون آمد، و مرحب شمشيرش را بالا برده و پائين مى آورد و با اين وسيله اعلان خطر ميداد، و ميگفت: اهل خيبر ميداند كه بتحقيق من مرحبم، مردى با سلاح تمام و پهلوانى آزموده هستم وقتى كه با مردان شجاع و قوى روبرو شده، و آتش جنگ افروخته گردد، على (ع) فرمود: من همانم كه مادرم مرا حيدرة ناميده مانند شير بيشه‌ها قوى و نيرومند، كه شما را با شمشير پيمانه مى كنم مانند 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۲ پيمانه اى كه از چوب سندرة درست شده باشد، پس سر مرحب را با شمشير شكافت........ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ع) البته امروز را مى دهم... تا آخر حديث 🌺🌸 (۱) ۲۱۹- خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان سمسار كه خبر داد بما ابو احمد عمر فرزند احمد فرزند عمر فرزند شوذب كه نقل كرد بما ابو بكر محمد فرزند موسى كه حديث كرد بما يونس كه نقل كرد بما محمد فرزند حسن فرزند معلى كه نقل كرد بما ابو عوانه از اعمش از حكم از مصعب فرزند سعد از پدرش كه گفت: شنيدم كه پيامبر خدا (ص) به على (ع) ميفرمود: تو نسبت بمن بمنزله هارون از موسى هستى، جز آنكه بعد از من پيامبرى نيست، و بدرستى كه در روز بدر در حال مبارزه ديدم كه بانگ در مى آورد مانند اسبى كه در حال رفتن بسوى اسب ماده بانگ ميزند و ميفرمود: همانند شتر ده ساله اى هستم كه قوى و شجاع باشد و جوان تازه‌ام كه شب از من ميترسد گويا كه من جن هستم براى مانند اين كار مادرم مرا زائيده است. (۲) ۲۲۰- خبر داد بمن ابو القاسم عمر فرزند على ميمونى و احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان كه هر دو واسطى هستند (باين ترتيب كه من بر آنها خواندم و آنان اقرار كردند) كه ابو اسحاق ابراهيم فرزند احمد فرزند محمد طبرى بر آنها اجازه داده است گفت: نقل كرد بما عبد اللَّه فرزند ابراهيم كه حديث كرد بما حسن فرزند عليل گفت: نقل كرد بمن محمد فرزند محمد فرزند عبد الرحمن ذارع كه نقل نمود بما قيس فرزند حفص دارمى كه حديث كرد بما على فرزند حسن عبدى از ابو هارون از ابو سعيد خدرى گفت: پيامبر خدا (ص) وقتى كه عمر بن خطاب را بسوى خيبر فرستاد، و او با كسانى كه با او بودند شكست خورده و بسوى رسول خدا (ص) برگشتند. پيامبر همان شب را در حالى كه اندوهناك بود بروز آورده هنگامى كه صبح شد بسوى مردم بيرون آمد فرمود: البته علم را بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند و هرگز فراركننده نيست. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۳ (۱) پس جميع مهاجران و انصار حاضر گرديدند و رسول خدا (ص) چون على را آنجا نيافت فرمود: على كجا است؟ گفتند: اى پيامبر خدا بدرد چشم مبتلا است، پيامبر (ص) ابو ذر و سلمان را بدنبال او فرستاد پس على را كه قدرت بر باز كردن چشم نداشت به پيش پيامبر (ص) آوردند، بعد فرمود: خدايا از او درد چشم را دور كن و گرمى و سردى را ببر، و بر دشمن چيره گردان، و با او پيروزى ده زيرا او بنده تو است، و تو و پيامبرت را دوست ميدارد، و هرگز فراركننده نيست، بعد علم را باو داد. حسان بن ثابت از پيامبر خدا (ص) اجازه خواست بر اينكه شعرى در اين موضوع گفته باشد، فرمود: بگو، شروع كرد ميگفت: على را چشم درد مى كرد و دارو مى جست اما داروئى نيافت، رسول خدا او را بآب دهن شفا داد، پس چه فرخنده بيمار و چه مبارك طبيبى و فرمود: فردا علم را بمردى ميدهم پهلوانى چون تيغ بران و دوستدار پيامبر خدا است، او خداى مرا دوست ميدارد و خدا او را دوست ميدارد؛ و اين دژهاى نگشودنى را با دست او ميگشايد، پس على را بدين فخر برگزيد از همه مردم و او را برادر و وزير خود خواند ابو حسن على فرزند عمر فرزند مهدى دارقطنى حافظ (خدا او را رحمت كند) گفت: اين حديث از حديث ابو هارون عبدى از ابو سعيد خدرى غريب است، و او هم از حديث على فرزند حسن عبدى از او غريب است، و با اين الفاظ كسى جز قيس فرزند حفص دارمى از او روايت نكرده است. خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان كه خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى كه حديث كرد بما ابو عبد اللَّه محمد فرزند حسين فرزند محمد زعفرانى عدل كه نقل كرد بما ابو بكر يحيى فرزند جعفر فرزند ابو طالب كه خبر داد بما على فرزند عاصم كه خبر داد بما سهيل فرزند ابو صالح از پدرش از ابو هريره گفت: پيامبر خدا (ص) 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۴ فرمود: البته علم را فردا بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، و ياران پيامبر خدا (ص) ميخواستند بسبب گرفتن آن علم بزرگى بدست بياورند پس پيامبر خدا (ص) او را به على بن ابى طالب (ع) داد. (۱) ۲۲۲- خبر داد بما احمد فرزند محمد كه خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر كه حديث كرد بما محمد فرزند حسين فرزند محمد زعفرانى كه نقل كرد بما يحيى فرزند ابو طالب كه حديث كرد بما روح فرزند عبادة كه خبر داد بما عوف از ميمون از عبد اللَّه فرزند بريدة از پدرش كه بدرستى كه پيامبر خدا (ص) به نزديكى اهل خيبر فرود آمده فرمود: ....... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ع) البته امروز را مى دهم... تا آخر حديث 🌺🌸 پيامبر خدا (ص) به نزديكى اهل خيبر فرود آمده فرمود: البته علم را امروز بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد، و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند وقتى كه فردا شد با ابو بكر و عمر روبرو شد، على را خواست در حالى كه او درد چشم داشت، آب دهنش را به چشم او ماليد، و علم را باو داد، و مردم هم با او حركت نمودند، گفت: با اهل خيبر ملاقات نموده در آن هنگام مرحب در پيش آنان رجز مى گفت: بتحقيق اهل خيبر دانسته كه من مرحبم و تيغ برانم مردم را بحيرت انداخته و كار آزموده شده ام. هنگامى كه با مردان شجاع روبرو شده و آتش جنگ شعله ور گردد، و گاهى با نيزه ميزنم و گاهى با شمشير جنگ ميكنم، گفت: ميان او و على دو ضربت رد و بدل شد، گفت: على با شمشير بر سر او زد تا شمشير دندانهاى او را خورد كرد، و اهل لشكر صداى آن ضربت را شنيدند، بآخر مردم نرسيده بود تا اينكه اول آنان را پيروز شده و فتح نمود. (۲) ۲۲۳- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب كه خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على خيوطى حافظ كه خبر داد بما محمد فرزند حسين زعفرانى عدل كه روايت كرد بما يحيى فرزند ابو طالب كه نقل كرد بما قتيبه فرزند سعيد كه حديث كرد بما حاتم فرزند اسماعيل از بكير فرزند مسمار از عامر فرزند سعد 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۵ فرزند ابو وقاص از پدرش كه گفت: شنيدم پيامبر خدا (ص) در روز خيبر ميفرمود البته فردا علم را بمردى ميدهم كه خدا و پيامبرش را دوست ميدارد و خدا و پيامبرش او را دوست ميدارند، پس ما گردنكشى كرديم، فرمود: على را براى من بخواهيد على (ع) آورده شد در حالى كه درد چشم داشت، آب دهنش را بچشم او ماليد، و علم را باو داده و خدا با او فتح كرد. (۱) ۲۲۴- و با سندهايش گفت: حديث كرد بما يحيى فرزند ابو طالب كه خبر داد بما زيد فرزند حباب كه نقل كرد بما حسين فرزند واقد از عبد اللَّه فرزند بريدة از پدرش گفت: هنگامى كه روز خيبر شد، ابو بكر علم را گرفت، و فرداى آن روز عمر علم را گرفت، پس محمود فرزند مسلمة كشته شد، پيامبر خدا (ص) فرمود: البته علم را بمردى ميدهم كه بر نميگردد تا اينكه خدا با او فتح ميكند، پيامبر خدا (ص) نماز صبح را خواند، بعد علم را خواست، و على را ندا كرد در حالى كه او از درد چشم ميناليد، دستش را بچشم او ماليد و بعد علم را باو داد، و بسبب او فتح گرديد، و من شنيدم عبد اللَّه مى گفت: نقل كرد بمن پدرم كه او رفيق مرحب بود... تا آخر حديث. گفتار (ع) دوست ترا مگر نميدارد ترا مگر ) 🌺🌸 (۲) ۲۲۵- خبر داد بما ابو حسن على فرزند عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب (خدا رحمت كند) در سال ۴۳۸ باو گفتم: پدرت ابو احمد عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب بتو خبر داد؟ گفت: نقل كرد بما محمد فرزند حسن فرزند زياد كه حديث كرد بما ابو عباس محمد فرزند حنان بزار كه حديث كرد بما كثير فرزند يحيى ابو مالك كه نقل كرد بما زياد فرزند عبد اللَّه عامرى و ابو عوانه و ابو سعيد فرزند 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۷۶ عبد الكريم حنفى (و معنايش يكى است) از اعمش از عدى فرزند ثابت از زر فرزند حبيش از على (ع) فرمود: قسم بخدائى كه دانه را شكافت و بشر را آفريد، بتحقيق در پيمان پيامبر امى بر من است كه بتحقيق جز مؤمن كسى ترا دوست نميدارد، و جز منافق كسى ترا دشمن نميدارد. و لفظ حديث براى محمد فرزند حسن است. (۱) ۲۲۶- خبر داد بما ابو نصر احمد فرزند موسى طحان (آسيابان) در ماه ذى قعده از سال ۴۳۵ و ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان واسطى‌ها در ماه ذى حجه از سال ۴۳۵ باين ترتيب كه من بر آنها خواندم و آنها اقرار نمودند، گفتم: خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى گفت: حديث كرد بما عبد اللَّه فرزند محمد فرزند فرج كه نقل كرد بما محمد فرزند يونس كه نقل كرد بما عبد اللَّه فرزند داود خريبى كه روايت كرد بما اعمش از عدى فرزند ثابت از زر فرزند حبيش گفت: شنيدم على (ع) ميفرمود: قسم بخدائى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد و رداء بزرگى را براى خود انتخاب كرد: بتحقيق عهد و پيمان پيامبر امى است كه جز مؤمن ترا دوست نميدارد، و جز منافق ترا دشمن نميدارد. (۲) ۲۲۷- خبر داد بما ابو حسن على فرزند عبيد اللَّه فرزند قصاب بيع واسطى (خدا رحمت كند) باين ترتيب كه من در مسجد جامع واسط بر او قرائت كردم او اعتراف نمود در سال ۴۳۴ باو گفتم: نقل كرد بشما ابو بكر محمد فرزند احمد فرزند يعقوب مفيد جرجرائى كه حديث كرد بما اشج گفت: شنيدم كه على (ع) ميفرمود:...... 💫 @ya_amiralmomenin110 💫