🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
#زيارت امام #حسين عليه السلام از راه #دور 🌸
سدير گويد:
امام صادق عليه السلام به من فرمود:
اى سدير! هر روز به زيارت قبر امام حسين عليه السلام مى روى؟
گفتم: نه، فدايت شوم.
فرمود: چه جفايى مى كنى، آيا در هر ماه زيارت مى كنى؟
گفتم: نه.
فرمود: در هر سال يك بار به زيارت مى روى؟
گفتم: به همين گونه است.
فرمود: اى سدير! چقدر نسبت به امام حسين عليه السلام روى گردان و بى اعتنا هستيد؟! آيا نمى دانى كه خداى تعالى را هزار هزار فرشته گرد آلود و موى پريشان است كه بر حسين عليه السلام مى گريند. و پيوسته زيارت مى كنند و خسته نمى شوند؟
گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۱، ص: ۱۰۱
چه مى شود كه تو هفته اى پنج بار و يا هر روز به زيارت امام حسين عليه السلام بروى؟
گفتم: فدايت شوم ميان من و قبر او فرسخها فاصله است.
فرمود: بر بام خانه برو، و به جانب راست و چپ بنگر، و سپس سر خود را به سوى آسمان كن، و پس از آن به سوى قبر آن حضرت توجه كن و بگو:
«السلام عليك يا ابا عبد الله، السلام عليك و رحمة الله و بركاته» در اين صورت، اين عمل، براى تو يك زيارت محسوب خواهد شد، و هر زيارتى ثواب يك حج و يك عمره دارد.
پس از آن من، در هر ماه، گاهى بيست بار اين كار را انجام مى دادم «۱».
_________________ _
(۱) حديث ۳۲۰۳، ج ۲، ص ۵۹۹.
گلچين صدوق 📚(گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۱، ص: ۱۰۲
#رعايت حقوق (۱) اعضاى #بدن 🌺
ثابت بن دينار (ابو حمزه ثمالى) گويد:
امام سجاد عليه السلام فرمود:
حق خداى اكبر، بر تو اين است كه:
او را عبادت كنى و چيزى را شريك او قرار ندهى. پس اگر تو با اخلاص، اين عمل را به جاى آورى، خداوند بر خود چنين قرار داده كه امر دنيا و آخرتت را كفايت كند.
حق جان تو، بر خودت اين است كه:
آن را در طاعت خداوند به كارگيرى.
حق زبان، گرامى داشتن آن از دشنام و عادت دادنش به خير و ترك ياوه گويى كه فايده اى در آن نباشد. و نيكى با مردم و خوش گفتارى با آنان است.
حق گوش، منزّه داشتن آن از غيبت، و آنچه كه نبايد بشنوى.
حق چشم، اين است كه آن را از محرّمات فروبندى، و نگاه
گلچين📚 صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۱، ص: ۱۰۳
كردن با آن را وسيله عبرت قرار دهى.
حق دستت، اين است كه آن را به سوى چيزى كه بر تو حلال نيست، نگشايى.
حق پايت، اين است كه به سوى محرّمات راه نسپارى، چرا كه با اين پاها بر صراط مى ايستى.
پس بنگر، تا تو را نلغزانند تا در دوزخ افتى.
و حق شكم، آن است كه آن را ظرفى براى حرام نسازى، و بيشتر از حدّ سيرى نخورى «۱».
_________________ _
(۱) قسمتى از حديث ۳۲۱۴، ج ۲، ص ۶۱۸- ۶۲۸.
گلچين 📚صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۱، ص: ۱۰۴
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸🌸
#بخش_بیست_و_هفتم
#اشتباه نشود #جابر در #زیارت اربعین #نابینا نبود.🌸✨
حدیث لوح فاطمه (علیها السلام) را مرحوم کلینی در جلو اول اصول کافی ص ۵۲۷ از امام صادق (علیه السلام) به سند خود به این کیفیت نقل میکند که آن حضرت میفرماید روزی پدرم (امام باقر (علیه السلام) ) به جابربن عبداله انصاری فرمود: مرا با تو حاجتی است که با تو در میان بگذارم، جابر عرض کرد هر موقعی که حضرت مستطاب عالی صلاح بدانید، پس روزی از روزها آن حضرت با جابر خلوت نموده و میفرماید ای جابر مرا خبر بده از لوحی که در دست مادرم فاطمه بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) دیدی و از مکتوب آن که مادرم تو را خبر کرد، جابر عرض کرد خدا را شاهد میگیرم بر این که در زمان حیات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای عرض تهنیت به مناسبت تولد امام حسین (علیه السلام) خدمت مادرت مشرف شدم، لوح سبز رنگی را در حضور حضرتش مشاهده کردم گمان کردم که از زمرّد است، و نوشته سفید رنگی شبیه رنگ آفتاب در آن هویدا بود، عرضه داشتم پدر و مادرم فدایت باد ای دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این چه لوحی است فرمود این لوحی است که خدا آن را به رسولش (صلی الله علیه و آله) اهداء فرموده و در آن اسم پدر و نام شوهرم و اسامی دو نور دیدهام و سایر امامان از فرزندانم آمده است، پدرم آن را برای بشارت به من عطا کرده است، و مادرت فاطمه (علیها السلام) آنرا به من داد خواندم و استنساخ نمودم پدرم فرمود آیا ممکن است نسخه ات را به من نشان بدهی عرض کرد بلی اشکال ندارد، پس پدرم با جابر به خانه او رفتند
جابر پوست نازک نوشته
شده ای را نشان داد، پدرم فرمود تو در نوشته خویش بنگر من برایت بخوانم، جابر در نسخه خود نگاه کرد پدرم از حفظ برایش خواند، انشاء پدرم با نسخه جابر کاملاً تطابق کرد، و حتی در یک حرف هم با همدیگر مخالفتی پیدا نشد، جابر گفت خدا را شاهد میگیرم براین که همان طوری که از حفظ خواندید در لوح فاطمه من آن چنان دیدم.
نگارنده گوید: دانشمند محترم جناب آقای شیخ احمد رحمانی همدانی، در کتاب قیّم خود (فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفی) که انصافاً در موضوع خود کم نظیر است، پس از آن که حدیث لوح را از کتاب کما الدین و تمام النعمه نقل کرده در پاورقی از قول حاشیه نویس کما الدین نقل میکند که، فرموده بدون شک ملاقات جابر با امام باقر (علیه السلام) پس از زیارت اربعین بوده است، پس جابری که در زمان امامت امام باقر (علیه السلام) به نسخه خود نگاه میکند چطور ممکن است که در اربعین سال شصت و یک نابینا باشد، نابینایی آخر عمری جابر که صریح کتب رجال و تراجم است، با نابینایی اربعینی اشتباه شده است، مؤید این ادّعا عبارت کتاب بشارت المصطفی در خبر زیارت اربعین، (ثم جال ببصره حول القبر و قال السلام علیکم) یعنی پس جابر چشمش را به طرف قبر مطهر حسین (علیه السلام) انداخت و گفت السلام علیکم، و عبارت دیگر خبر که از قول عطیّه نقل میکند (قال فالمسنیه فالمسته فخّر علی القبر) یعنی جابر فرمود دست مرا به قبر برسان و من هم رسانیدم، مخالف این مدّعا نیست زیرا که ممکن است از شدت ناراحتی و گریه چشمش کارگر نباشد. [۱]
----------
[۱]: . 📚فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفی (علیه السلام)، ص ۲۹۰.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
226 #پرسش_و_پاسخ_از_کتاب_شبهای_پیشاور
#قیام امام #حسین علیه السلام ریاست #طلبی نبود 🍃🔹
اشاره
۲۱۲. آیا #قیام امام #حسین علیه السلام برای #ریاست طلبی و حبّ #دنیا بود؟ 🌸🌺
جواب
خیر، طبق این آیه قرآن: «اِنَّما یُریدُ الله لِیُذهِبَ عَنکُم الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ و یُطَهِّرَکُم تَطهیراً» [۱] «همانا غیر از این نیست که خداوند میخواهد هر آلودگی و گناه را از شما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله دور کند و شما را از هر عیب پاک و به دور سازد. » اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله از هر گناهی پاک و معصوم بوده اند و به قول علمای اهل تسنن، این آیه در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است یعنی:
«محمّد و علی و فاطمه و حسن وحسین علیهم السلام» [۲]
و چون حبّ دنیا سر دسته همه بدیهاست و امام حسین علیه السلام هم از هر گناه و بدی پاک و معصوم بودند، پس قطعاً قیام امام حسین علیه السلام به خاطر حبّ دنیا نبوده که به خاطر آن جانبازی و رشادت نمایند و اهل بیت خود را به اسارت بدهند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: همانا این پسر من حسین در زمین کربلا کشته میشود. پس هر کدام از شما که آن روز حاضر باشید حسین را یاری کنید.
آنگاه نوشته اند: انس بن حارث به کربلا رفت و به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کرد و با اباعبدالله علیه السلام کشته شد. [۳]
اگر ایشان حبّ به دنیا داشتند هرگز با زن و بچه شیرخواره و زن باردار حرکت نمی کردند بلکه با سربازان و سوارکاران آزموده میرفتند و بعد که اوضاع آرام شد، اهل و عیال خود را به آنجا میبردند.
ایشان برای حفظ کلمه توحید و شجره پاک لا اله الا الله، با زن و بچه حرکت کردند تا از قطع شدن درخت دین توسط بنی امیه جلوگیری نمایند و با قربانی کردن یاران و فرزندان و اطفال خود، باعث شدند تا درخت دین و توحید قوّت بگیرد و از جا کنده نشود.
بله، ایشان میدانستند که در این سفر ظاهراً مغلوب شده و کشته میشوند ولی خواستند با پیام مظلومیت خود ظلم و فساد را برطرف نمایند.
امام حسین علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم که فرمودند: «اخرج الی العراق فانّ الله شاء ان یریک قتیلاً»؛به سوی عراق برو؛ پس بدرستی که خداوند میخواهد تو را کشته ببیند.
امام حسین علیه السلام علت سفر خود را با زن و بچه این طور بیان کردند:
جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «انّ الله قد شاء ان یراهنّ سبایا»؛ به درستی که خدای تعالی میخواهد که ایشان را اسیر ببیند.
یعنی با شهادت امام حسین علیه السلام و فرزندان و یارانشان و اسارت زن و بچه ایشان و سخنرانیهای امام سجّاد علیه السلام و حضرت زینب علیهاالسلام، بنیاد پلید بنی امیّه از هم پاشید و سرنگون شد و باعث بیداری مردم گردید.
#ثواب و #آثار زیارت امام #حسین علیه السلام 🍂🔸
اشاره
۲۱۳. #زیارت امام #حسین علیه السلام و #ائمه اطهار علیهم السلام چه #ثواب و #آثاری دارد؟ 🌸🌺
جواب
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله منزل عایشه بودند که امام حسین علیه السلام وارد شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله ایشان را در آغوش گرفتند و میبوسیدند و میبوئیدند و گریه میکردند.
عایشه پرسید: چقدر حسین را دوست میداری!
حضرت فرمودند: مگر نمی دانی که او پاره جگر و ریحانه من است؟ آنگاه آن حضرت گریه کردند.
عایشه علّت گریه را پرسید. فرمودند: جای شمشیرها و نیزههایی را میبوسم که بنی امیه بر حسینم میزنند.
عایشه گفت: مگر او را میکشند؟
فرمودند: بله، با لب تشنه و شکم گرسنه او را شهید میکنند. شفاعت من هرگز به آنها نمی رسد. خوشا به حال کسی که بعد از شهادت او را زیارت کند.
عایشه گفت: برای زائر او چه اجری خواهد بود؟
فرمودند: هر کس حسین مرا زیارت کند، خداوند ثواب نود حج و نود عمره مرا در نامه عمل آن زائر مینویسد. [۱]
شخص زائر به زیارت قبور ائمه اطهار علیهم السلام میرود و از همان ابتدا سرگرم نماز و قرآن و دعا و زیارت و مناجات با خدا میشود و دلش را صفا میبخشد و به معنویت ایمانش افزوده میشود در حالی که اگر در منزل و شهر خود باشد به دلیل مشغولیتهای کاری و دنیایی فرصت این اعمال را پیدا نمی کند.
----------
📚منابع:
[۱]: _ احزاب: ۳۳.
[۲]: _ مسلم، ترمذی، ثعلبی، سجستانی، ابونعیم اصفهانی، ابوبکر شیرازی، سیوطی، حموینی، احمد بن حنبل، زمخشری، بیضاوی، ابن اثیر، فخر رازی، ابن عساکر، عسقلانی، ابن حجر، طبرانی.
[۳]: _ شیخ سلیمان بلخی حنفی: ینابیع الموده: باب ۶۰: ۳/۱۱، بغوی، ابن السکین، شافعی: ذخائر العقبی: ۱۴۷.
[۱]: _ مقاتل و کتب حدیث شیعه و سنی (خلاصه حدیث)
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_صد_و_بیست_و_دوم
#هیچ یک #دوست نداشتند #مسؤلیت کشتن پسر #پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را به #عهده بگیرند 🔸🍃
طبری مینویسد که امام حسین (علیه السلام) در حال بیهوشی افتاده بود، کسی نزدیک نمی شد که به کار امام حسین (علیه السلام) خاتمه بدهد، زیرا هر کدام دوست داشت که، مسئولیت کشتن پسر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را دیگری عهده بگیرد ۲۱.
۲۲۳- دیدن چشم او مرا به یاد چشم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) انداخت
عمرو بن الحجاج زبیدی آمد که، سر حضرتش را جدا کند، به عقب برگشت، شمر پرسید چرا نکشتی؟ گفت وقتی چشمم به چشمان حسین (علیه السلام) افتاد، به یاد چشمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) افتادم، و نخواستم که خدا را با ریختن خون حسین (علیه السلام) ملاقات بکنم، شمر هر چه شمشیر را بر گلوی امام حسین (علیه السلام) فشار داد نبرید، امام (علیه السلام) فرمود فکر میکند که شمشیر ببرد جايی را که، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنجا را خیلی بوسیده است، با شنیدن این حرف امام (علیه السلام) را به رو انداخت، و از پشت، سر حضرتش را جدا کرد، لعنت خدا بر او، و بر هم مرامانش ۲۴ مؤلف معالي السبطین گوید: مستفاد از این خبر، و اخبار دیگر این است که، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن (علیهم السلام)، از روز عاشورا تا دفن شهدا در کربلا بودند، و ناظر جریانات بودند. ابن حجر در صواعق آورده وقتی که، سر امام حسین (علیه السلام) را میخواستند جدا کنند، هوا تیره و تاریک شد، حتی ستارهها دیده شدند.
#با این #انتقام میگیرم 🔹🍂
و در روایت کافی آمده: ملائکه از خدا تقاضای هلاک خلق کردند، باری تعالی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را با دوازده امام نشان داد، و به حضرت بقیة الله اشاره فرمود، و سه دفعه فرمود با این انتقام میگیرم ۲۶ الله یعلم نقل میکند که، پس از انصراف
لشكر عمر سعد، مردي اسدی از جمله چيزهايي که در کنار بدن امام حسین (علیه السلام) مشاهده کرده است، شیری را میبیند که صورت خود را بر آن بدن مطهر میمالد، و نساء جنّ که بر امام (علیه السلام) نوحه
می کردند، گویند آن شیر پدرش امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، لکن مرد اسدی به صورت شیر دیده است ۳۴.
#زیارت امام #حسین (علیه السلام) حتی در زمان #متوکل تعطیل نشد 🔸🍃
نگارنده گوید: این حدیث و مطلب صفحه ۲۶، میرساند که، اراده خدايی تعلق گرفته بود که زیارت امام حسین (علیه السلام)، از وقت شهادت تا وقتی که خدا اراده کند، تعطیل نشود، حتی در ایام سخت گیری متوکل عباسی، باز زیارت امام حسین (علیه السلام) تعطیل نشد، و در آن دوران به وسیله دو نفر، انسان عاقل به تمام معنا، و به ظاهر دیوانه، (مرحوم بهلول و زید مصری که، هر دو مجنونِ مُطبقِ سیاسی بودند) انجام گرفت. [۱]
#بهلول و شخصيّت #ديني و #علمي او 🔹🍂
نگارنده گوید: مناسب دیدم که در اینجا، به مناسبت آمدن اسم مرحوم بهلول، یک قسمت از شرح زندگانی ایشان را از کتاب شریف روضات الجنات بنویسم که، حایز اهمیّت است، اسم مبارک ایشان وهب و بهلول لقب ایشان میباشد، او از شاگردان مخصوص
امام صادق (علیه السلام) است، و جز فقهاي بزرگ شیعه بوده، و پیش اهل سنت نیز اعتبار دارد، و پسر عموی هارون الرشید است، هارون از همه فقها فتوا گرفت که، امام کاظم (علیه السلام) چون قصد خروج دارد، خونش هدر است، تنها کسی که حاضر نشد در ریختن خون امام شرکت کند، مرحوم بهلول بود، پس به دستور امام کاظم (علیه السلام)، خودش را به جنون زد، هم خون خویش را محفوظ داشت، و هم خیلی از حقها را، احقاق کرد، هارون به صلاح
دید همه فقها، او را برای قضاوت بغداد لایق دانست، بهلول فرمود لایق نیستم، گفت همه فقها تو را اهل میدانند، فرمود در این ادّعا یا صادقم، یا کاذب، اگر صادق باشم لیاقت قضاوت را ندارم، اگر کاذب باشم عادل نیستم، و شخص غیر عادل حق قضاوت را ندارد، پس از اصرار زیاد یک شب مهلت خواست، فردا دیدند که سوار یک نی شده، و در بازار راه میرود، و میگوید بروید کنار که اسب من شما را زیر نگیرد، همه گفتند بنده خدا دیوانه شده است، هارون گفت ما جنّ، ولکن فرّ بدینه منّا (دیوانه نشده است، لکن دین خود را برداشته، فرار میکند از شرّ ما) چطوری که وقتی جابر جعفی، فضائل آل محمد علیهم السلام را نقل میکرد، خلیفه سر او را از والی خواست، جنون مصلحتی او
را نجات داد، در زمان بهلول شدت تقیه بود، جنون او مطّبق شد، و جنون جابر ادواری شد، پس از زوال تقیه بهتر شد. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: . روضات الجنات، ج ۲، ص ۱۵۶.
[۱]: . روضات الجنات، ج ۲، ص ۱۴۵- ۱۴۷.
کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫