🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
226 #پرسش_و_پاسخ_از_کتاب_شبهای_پیشاور
# مقام امیرالمومنین #علی علیه السلام 🌺✨
اشاره
۴۴. #آیا مقام #علمی امیرالمومنین #علی علیه السلام با #کسی قابل #مقایسه است؟ 🌸🌺
جواب
به طور یقین مقام علمی علی علیه السلام از همه بالاتر است و حتی خلیفه هم چنین ادعائی نکرده است که بالاتر از امیرالمؤمنین علیه السلام باشد. در کتب اهل سنت نیز چنین چیزی نوشته نشده است.
عمر هیچ اطلاعی از مسائل فقهی و علمی نداشت و معمولاً سؤالاتش را از امیرالمؤمنین علیه السلام میپرسید و اصرار داشت عبدالله بن مسعود (که یکی از فقها بود) همیشه همراه او باشد.
۱. روزی عمر در مسجد خطبه ای خواند و گفت: اگر کسی زن بگیرد و مهریه زنش از چهارصد درهم بیشتر شود، او را حَد میزنم و مقدار زیادیِ آن را به بیت المال میدهم.
زنی در مسجد حضور داشت، گفت: ای عمر! مگر خداوند در قرآن نمی فرماید: «وَ اِن اَرَدتُم استِبدالَ زَوجٍ مَکانَ زَوجٍ و اتَیتُم اِحداهُنَّ قِنطاراً فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَیئاً» [۱] اگر خواستید زنی را رها کرده و زن دیگری را به جای او اختیار کنید و مال بسیاری بر او مهر کرده اید، البته نباید چیزی از مهر او را پس بگیرید؟!
عمر که از جواب این زن مبهوت شده بود گفت: «همه شما از عمر فقیه تر و داناتر هستید، حتی زنان مخدّره در حجله ها»!
سپس بالای منبر رفت و گفت: آنچه درباره مهر زنان و مقدار خاص آن و مجازات بعد از آن گفتم، حرفم را پس میگیرم و اگر کسی انجام دهد مانعی ندارد. [۲]
۲. بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله عمر نزد ابوبکر رفت و گفت: میترسم محمّد صلی الله علیه و آله نمرده باشد و مانند موسی غائب شده باشد تا دوست و دشمن خود را بشناسد و بعد برگردد و مخالفانش را سرکوب کند.
ناگهان در دل ابوبکر نیز شک به وجود آمد و سپس در تمام مردم شک و اضطراب ایجاد شد. علی علیه السلام با عجله و شتاب آمدند و گفتند: این چه هیاهوئی است که برپا کرده اید؟ مگر فراموش کرده اید که خداوند در قرآن میفرماید: «اِنَّکَ مَیِّتٌ و اِنَّهُم مَیِّتُونَ» [۳] «تو میمیری و امّت تو هم میمیرند»؟! به حکم این آیه شریفه، رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفته اند.
مردم قبول کردند و یقین کردند که آن حضرت رحلت نموده اند.
سپس عمر گفت: گویا هرگز من این آیه را نشنیده بودم! حالا یقین کردم که آن حضرت وفات نموده اند. [۱]
۳. در زمان خلافت عمر پنج مرد را آوردند که با زنی زنا کرده بودند. وقتی که جرم آنها ثابت شد، عمر دستور داد که مردان را سنگسار کنند. در آن هنگام علی علیه السلام وارد مسجد شدند و در جریان حکم قرار گرفتند و فرمودند: حکم خدا غیر از این حکم توست...... #ادامه_دارد
----------
📚منابع:
[۱]: _ نساء: ۲۴.
[۲]: _ سیوطی: در المنثور ۲/ ۱۳۳، ابن کثیر: تفسیر ۱/ ۴۷۸، زمخشری: تفسیر کشاف ۳/ ۱۴۰، فاضل نیشابوری: تفسیر غرائب القرآن فی سورة النساء ۱/ ۱۱۰، قرطبی: تفسیر ۵/ ۹۹، ابن ماجه قزوینی: سنن ۱/۵۸۳، سندی: حاشیه ۱/ ۵۸۳، بیهقی: سنن ۷/ ۲۳۳، ارشاد الساری فی شرح صحیح بخاری، کنز العمّال: ۱۶/ ۵۳۸، حاکم نیشابوری: مستدرک ۲/ ۱۷۷، ابوبکر باقلانی: تمهید ۱۹۹، عجلونی: کشف الخفاء ۱/ ۲۶۹، قاضی شوکانی: فتح القدیر ۱/ ۴۴۳، ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه ۱۲/ ۲۰۸ و...
[۳]: _ زمر: ۳۰.
[۱]: _ احمد بن حنبل: مسند ۶/ ۲۲۰، حمیدی: جمع بین الصحیحین، طبری: تاریخ ۲/ ۴۴۴.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
226 #پرسش_و_پاسخ_از_کتاب_شبهای_پیشاور
# مقام امیرالمومنین #علی علیه السلام 🌺✨
اشاره
۴۴. #آیا مقام #علمی امیرالمومنین #علی علیه السلام با #کسی قابل #مقایسه است؟ 🌸🌺
جواب
عمر گفت: زنایشان ثابت شده، حضرت فرمودند: حکم زنا در موارد مختلف فرق میکند. عمر گفت: آنچه حکم خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله است، بیان کن. بارها از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمودند:
«علی داناتر از همه شما و در مقام قضاوت، اولی از همه شما میباشد. »
سپس آن پنج نفر را آوردند و حد مختلف را برایشان جاری کردند. عمر تعجب کرد و گفت: چرا اینطور قضاوت کردی؟
ایشان فرمودند: اوّلی، کافری در پناه اسلام بود که با زن مسلمانی زنا کرده بود. از پناه اسلام بیرون رفته، حکم او کشتن و گردن زدن بود. دومی، مرد زن داری بود که زنا کرده بود، سنگسارش نمودم. سوّمی، مرد بی زن بود که زنا کرده بود، صد تازیانه به او زدم. چهارمی، غلامی بود که زنا کرده بود. حدّش نصف حدّ آزاد است، پنجاه تازیانه زدم. پنجمی، ابله و کم عقل بود، لذا بیست و پنج تازیانه به او زدم.
عمر گفت: اگر علی نبود، خطای حکم من باعث هلاکت من میشد. خدا نکند که یک روزی در امّت باشم که تو- یا علی! در آنجا نباشی. [۲]
همانطور که ابن صباغ مالکی، یکی از علمای اهل سنت، در فضائل و علوم علی علیه السلام گفته:
«علی علیه السلام تسلط کامل بر علم فقه و مطلع بر تمام احکام و آشنا به حقایق اشیاء بودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان تمام امّت، علی علیه السلام را به علم قضاوت اختصاص داده و انتخاب نمودند. چون آن حضرت سزاوارتر از همه برای نشستن در این مسند بودند. »
در روایات متواتر شیعه و سنی نقل است که عمر در دوران خلافتش هفتاد مرتبه گفت: «لو لا علی، لهلک عمر»؛اگر علی نبود، عمر هلاک میشد.
و زمانی که خبر شهادت علی علیه السلام به معاویه، دشمن آن حضرت رسید او گفت: «فقه و علم با رفتن علی علیه السلام از میان رفت». [۱]
۴. روزی مردی را نزد خلیفه آوردند و از او پرسیدند: چگونه صبح کردی؟ گفت: صبح کردم در حالی که فتنه را دوست میدارم و حق را اکراه دارم و یهود و نصاری را تصدیق مینمایم و به چیزی که ندیدهام ایمان دارم و به چیزی که حق نشده اقرار میکنم.
عمر شخصی را به دنبال امیرالمؤمنین علیه السلام فرستاد و جواب این معمّا را از ایشان پرسید. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: اینکه گفته فتنه را دوست دارم، منظورش مال و اولاد است که خداوند در قرآن میفرماید: «وَ اعلَموا اَنَّما اَموالُکُم وَ اَولادُکُم فِتنة» [۲] و بدانید که اموال و اولاد شما فتنه و اسباب امتحان هستند.
و اینکه میگوید: « از حق کراهت دارم»، منظورش مرگ است. «و جائَت سَکرَةُ المَوتِ بِالحَقِّ». [۳] و هر آینه بیهوشی و سختی مرگ به حق و حقیقت فرا رسید.
و اینکه گفته: « یهود و نصاری را تصدیق مینمایم»، منظورش این آیه است که: «و قالَتِ الیَهودُ لَیسَتِ النَّصاری عَلی شَیءٍ و قالَتِ النَّصاری لَیسَت الیَهودُ عَلی
شَیء» [۱] یهود گفتند: نصاری بر حق نیستند و نصاری گفتند: یهود بر حق نیستند.
یعنی هر دو فرقه همدیگر را رد میکنند. این مرد میگوید: من حرف هر دو گروه را قبول دارم و او در حقیقت هر دو گروه را رد میکند.
و این که میگوید: « به چیزی که ندیدهام ایمان دارم»، یعنی ایمان به خدائی دارم که ندیده ام. و این که میگوید: « به چیزی که خلق نشده اقرار دارم»، منظورش قیامت است که هنوز به وجود نیامده است.
در این هنگام عمر گفت: پناه میبرم به خدا از امر پیچیده ای که علی در او نباشد. [۲]
«اَفَمَن یَهدی اِلَی الحَقِّ اَحَقُّ اَن یُتَّبَعَ اَمَّن لا یَهدّی اِلاّ اَن یُهدی فَمالَکُم کَیفَ تَحکُمُونَ» [۳] «آیا کسی که خلق را به حق رهبری میکند سزاوارتر به پیروی است یا آنکه هدایت نمی کند؟ مگر آنکه خود هدایت شود. پس شما چگونه حکم میکنید؟ »
«هَل یَستَوِی الَّذینَ یَعلَمونَ و الَّذینَ لا یَعلَمونَ» [۴] آیا اهل علم و دانش با مردم جاهل نادان یکسان هستند؟
----------
📚منابع:
[۲]: _ حمیدی: جمع بین الصحیحین.
[۱]: _ ابوالحجاج بلوی: الف باء.
[۲]: _ انفال: ۲۸.
[۳]: _ ق: ۱۸.
[۱]: _ بقره: ۱۱۳.
[۲]: _ نورالدین مالکی: فصول المهمه ۱/ ۱۹۸.
[۳]: _ یونس: ۳۶.
[۴]: _ زمر: ۱۳.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_صد_و_بیست_و_دوم
#هیچ یک #دوست نداشتند #مسؤلیت کشتن پسر #پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را به #عهده بگیرند 🔸🍃
طبری مینویسد که امام حسین (علیه السلام) در حال بیهوشی افتاده بود، کسی نزدیک نمی شد که به کار امام حسین (علیه السلام) خاتمه بدهد، زیرا هر کدام دوست داشت که، مسئولیت کشتن پسر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را دیگری عهده بگیرد ۲۱.
۲۲۳- دیدن چشم او مرا به یاد چشم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) انداخت
عمرو بن الحجاج زبیدی آمد که، سر حضرتش را جدا کند، به عقب برگشت، شمر پرسید چرا نکشتی؟ گفت وقتی چشمم به چشمان حسین (علیه السلام) افتاد، به یاد چشمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) افتادم، و نخواستم که خدا را با ریختن خون حسین (علیه السلام) ملاقات بکنم، شمر هر چه شمشیر را بر گلوی امام حسین (علیه السلام) فشار داد نبرید، امام (علیه السلام) فرمود فکر میکند که شمشیر ببرد جايی را که، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنجا را خیلی بوسیده است، با شنیدن این حرف امام (علیه السلام) را به رو انداخت، و از پشت، سر حضرتش را جدا کرد، لعنت خدا بر او، و بر هم مرامانش ۲۴ مؤلف معالي السبطین گوید: مستفاد از این خبر، و اخبار دیگر این است که، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن (علیهم السلام)، از روز عاشورا تا دفن شهدا در کربلا بودند، و ناظر جریانات بودند. ابن حجر در صواعق آورده وقتی که، سر امام حسین (علیه السلام) را میخواستند جدا کنند، هوا تیره و تاریک شد، حتی ستارهها دیده شدند.
#با این #انتقام میگیرم 🔹🍂
و در روایت کافی آمده: ملائکه از خدا تقاضای هلاک خلق کردند، باری تعالی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را با دوازده امام نشان داد، و به حضرت بقیة الله اشاره فرمود، و سه دفعه فرمود با این انتقام میگیرم ۲۶ الله یعلم نقل میکند که، پس از انصراف
لشكر عمر سعد، مردي اسدی از جمله چيزهايي که در کنار بدن امام حسین (علیه السلام) مشاهده کرده است، شیری را میبیند که صورت خود را بر آن بدن مطهر میمالد، و نساء جنّ که بر امام (علیه السلام) نوحه
می کردند، گویند آن شیر پدرش امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، لکن مرد اسدی به صورت شیر دیده است ۳۴.
#زیارت امام #حسین (علیه السلام) حتی در زمان #متوکل تعطیل نشد 🔸🍃
نگارنده گوید: این حدیث و مطلب صفحه ۲۶، میرساند که، اراده خدايی تعلق گرفته بود که زیارت امام حسین (علیه السلام)، از وقت شهادت تا وقتی که خدا اراده کند، تعطیل نشود، حتی در ایام سخت گیری متوکل عباسی، باز زیارت امام حسین (علیه السلام) تعطیل نشد، و در آن دوران به وسیله دو نفر، انسان عاقل به تمام معنا، و به ظاهر دیوانه، (مرحوم بهلول و زید مصری که، هر دو مجنونِ مُطبقِ سیاسی بودند) انجام گرفت. [۱]
#بهلول و شخصيّت #ديني و #علمي او 🔹🍂
نگارنده گوید: مناسب دیدم که در اینجا، به مناسبت آمدن اسم مرحوم بهلول، یک قسمت از شرح زندگانی ایشان را از کتاب شریف روضات الجنات بنویسم که، حایز اهمیّت است، اسم مبارک ایشان وهب و بهلول لقب ایشان میباشد، او از شاگردان مخصوص
امام صادق (علیه السلام) است، و جز فقهاي بزرگ شیعه بوده، و پیش اهل سنت نیز اعتبار دارد، و پسر عموی هارون الرشید است، هارون از همه فقها فتوا گرفت که، امام کاظم (علیه السلام) چون قصد خروج دارد، خونش هدر است، تنها کسی که حاضر نشد در ریختن خون امام شرکت کند، مرحوم بهلول بود، پس به دستور امام کاظم (علیه السلام)، خودش را به جنون زد، هم خون خویش را محفوظ داشت، و هم خیلی از حقها را، احقاق کرد، هارون به صلاح
دید همه فقها، او را برای قضاوت بغداد لایق دانست، بهلول فرمود لایق نیستم، گفت همه فقها تو را اهل میدانند، فرمود در این ادّعا یا صادقم، یا کاذب، اگر صادق باشم لیاقت قضاوت را ندارم، اگر کاذب باشم عادل نیستم، و شخص غیر عادل حق قضاوت را ندارد، پس از اصرار زیاد یک شب مهلت خواست، فردا دیدند که سوار یک نی شده، و در بازار راه میرود، و میگوید بروید کنار که اسب من شما را زیر نگیرد، همه گفتند بنده خدا دیوانه شده است، هارون گفت ما جنّ، ولکن فرّ بدینه منّا (دیوانه نشده است، لکن دین خود را برداشته، فرار میکند از شرّ ما) چطوری که وقتی جابر جعفی، فضائل آل محمد علیهم السلام را نقل میکرد، خلیفه سر او را از والی خواست، جنون مصلحتی او
را نجات داد، در زمان بهلول شدت تقیه بود، جنون او مطّبق شد، و جنون جابر ادواری شد، پس از زوال تقیه بهتر شد. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: . روضات الجنات، ج ۲، ص ۱۵۶.
[۱]: . روضات الجنات، ج ۲، ص ۱۴۵- ۱۴۷.
کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫