🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_هشتاد_و_نهم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺🌺
(۱) [📚حلية الاولياء ۱/ ۶۲] از «سلمة بن اكوع» نقل كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرچم نبرد را به «ابو بكر» داد و او را بسوى قلعه هاى خيبر گسيل داشت تا نبرد كند و خيبر را تصرف كند او با آن كه جديت نمود بازگشت و فتحى نصيبش نشد. همينطور «عمر» را فرستاد، او هم با كوششى كه كرد، طرفى از جنگ نبست و بازگشت. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: فردا لواى اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و از جنگ با كفّار روگردان نمى باشد و حق تعالى، دژهاى خيبر را بدست او فتح مى كند.
«سلمة» گويد: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله على عليه السّلام را بحضور طلبيد. على عليه السّلام در آن روز به درد چشم مبتلا بود. به مجرديكه فرمان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را دريافت كرد، با شتاب هر چه تمامتر بحضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد. رسول خدا صلّى اللّه عليه
و آله آب دهان مباركش را در ديدگان على عليه السّلام ريخت و فرمود: اينك، لواى اسلام را در اختيار بگير، و عازم دژهاى خيبر شو، تا خداى تعالى آنها را بدست تو مفتوح فرمايد.
«سلمة» گويد: على عليه السّلام عازم خيبر شد و من پشت سر آن حضرت حركت مى كردم، على عليه السّلام هروله كنان به پاى حصار خيبر رسيد و پرچم خود را در ميان سنگى فرو برد. در آن هنگام يكى از يهوديان كه در ميان برجى در بالاى حصارقرار داشت و ناظر جريان بود، پرسيد: تو كيستى؟ فرمود: من على بن ابيطالبم! يهودى كه نام على عليه السّلام را شنيد، گفت: (سوگند) به توراتى كه خدا به حضرت موسى عليه السّلام نازل فرمود، اينك پيروزى با شماست. «سلمة» گويد: حضرت على عليه السّلام بازنگشت، مگر آنكه خداى تعالى، دژهاى خيبر را به دست او مفتوح ساخت.
مؤلف گويد: اين روايت را «محب طبرى» در [📚الرياض النضرة ۲/ ۱۸۷] روايت كرده و گفته كه اين حديث را «ابن اسحاق» هم نقل نموده است.
(۱) [📚خصائص نسائى ص ۴] از «عبد الواحد بن ايمن» از پدرش روايت كرده است كه «سعد» گفت: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: براستى كه پرچم اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند و خدا دژهاى خيبر را به دست او فتح مى كند. اصحاب خود را براى انجام خواسته پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آماده كردند و بر خلاف انتظار آنان، پيغمبر اكرم صلّى اللّه
عليه و آله پرچم را بدست على عليه السّلام داد.
(۲)📚 [همان كتاب ص ۸] از «هبيرة بن هديم» روايت كرده است، هنگامى كه حضرت على عليه السّلام شهيد شد، امام حسن مجتبى عليه السّلام در حالى كه عمامه سياه رنگى بر سر بسته بود مردم را گرد آورد و به ايراد خطابه اى پرداخت و در طى آن، فرمود: ديروز مردى را شهيد كرديد كه پيشينيان در ويژگيهائى كه داشت بر او پيشى نگرفتند و آيندگان هم مقام و موقعيت او را درك نخواهند نمود و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در حق او، فرمود: فردا لواى اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند و «جبرئيل» از طرف راست، و «ميكائيل» از طرف چپ، او حركت مى كنند و به اين ترتيب با دشمنان مبارزه مى كند، تا اينكه خدا دژهاى خيبر را بدست او فتح مى كند. و پرچم اسلام را بدون فتح و نصرت باز نمى گرداند. آرى كسى را بدست بى اعتبار خود از پاى در آورديد كه درهم و دينارى از خود باقى نگذاشت، تنها نهصد دينار از عطائى كه به او شده بود از وى باقى است كه تصميم داشت به وسيله آن مبلغ، خدمتكارى براى رفاه حال خانواده اش استخدام نمايد.
(۱)📚 [همان كتاب ص ۳۲] از «عبد الله بن ابى نحج» از پدرش، او هم از «معاوية» روايت كرده است كه در يكى از روزها، «معاوية» از على عليه السّلام صحبت مى كرد و همان زمان «سعد بن ابى وقاص» حضور داشت، گفت: اگر
يكى از سه ويژگى كه على عليه السّلام داشت، دارا بودم براى من بهتر و ارزنده تر بود از هر چيزى كه خورشيد بر آن مى تابد! از جمله: هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به على عليه السّلام اجازه نداد تا در جنگ تبوك شركت كند، خطاب به على عليه السّلام فرمود: آيا از اين راضى نيستى كه منزلت تو نسبت به من، برابر با منزلت هارون عليه السّلام نسبت به موسى عليه السّلام باشد؛ با اين تفاوت كه پس از من پيغمبرى نمى باشد. آرى!....... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺
هرگاه اين جملات را رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به من فرموده بود، از نظر من ارزنده تر از هر چيزى بود كه خورشيد بر آن مى تابد! ديگر اينكه، در روز خيبر فرموده بود كه فردا پرچم را به مردى مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد و خدا هم، خيبر را به دست او فتح مى كند و او هرگز از جنگ نمى گريزد. هرگاه اين جملات را رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در حق من گفته بود، بهتر بود از هر چيزى كه خورشيد بر آن مى تابد! ويژگى سوم اينكه، هرگاه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله دختر ارجمندش را به همسرى من در آورده بود و فرزندانى از آن حضرت روزى من مى شد، براى من ارزنده تر از هر چيزى بود كه خورشيد بر آن مى تابد!
(۲)📚 [كنز العمال ۵/ ۲۸۵] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در روز خيبر، فرمود: اطمينان داشته باشيد مردى را بسوى اين قوم مى فرستم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او
را دوست مى دارند و خداى تعالى بدست او قلعه هاى خيبر را فتح مى كند. طولى نكشيد، فرمود: على عليه السّلام را بحضورم بخوانيد. حضرت على عليه السّلام در آن روز به درد چشم سختى مبتلا بود چنانكه چيزى را مشاهده نمى كرد.
در عين حال على عليه السّلام را گرفته و او را بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آوردند. پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آب دهان مباركش را در ميان ديدگان آن حضرت ريخت و شفاى آنرا از خداى تعالى خواستار شد و پرچم اسلام را در اختيار او در آورد و فرمود: به نام خدا به راه خود ادامه بده. على عليه السّلام وارد ميدان نبرد شد، هنوز عقب ماندگان به همراهان على عليه السّلام نپيوسته بودند كه خيبر را فتح كرد! «متّقى» گفته است كه اين حديث را «ابو نعيم» در كتاب «المعرفه» آورده است.
(۱) 📚[همان كتاب ۵/ ۲۸۳] از حضرت على عليه السّلام روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از مدينه عازم خيبر شد، به مجرديكه در آنجا پياده شدند، «عمر» را به اتفاق تنى چند از اصحاب به قلعهها و كاخهاى خيبر گسيل داشت. مسلمانان به نبرد پرداختند و طولى نكشيد كه «عمر» و همراهانش منهزم گرديدند. بيم جنگ چنان آنها را متحير ساخته بود كه او به همراهانش بيم مى داد و همراهان هم او را بيمناك مى ساختند. بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شدند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه از شكست آنها اطلاع يافت، ناراحت شده و فرمود: كسى را براى نبرد با خيبرىها انتخاب مى كنم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند. او از دشمن نمى گريزد و با آنان مى جنگد، تا خدا خيبر را بدست او فتح كند. مسلمانان كه اين سخن را شنيدند، همگى گردن مى كشيدند و براى اثبات اينكه كداميك از آنها لايق پرچم اسلام است، براى يكديگر ايجاد مزاحمت مى كردند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اندكى درنگ نمود و پس از آن، فرمود: على كجاست؟
گفتند: او به درد چشم مبتلا است. فرمود: او را بحضورم بخوانيد. حضرت على عليه السّلام فرموده است: هنگامى كه حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شدم، دو چشم مرا گشود و آب دهان مبارك كه داروى شفابخش همه دردهاست، در ميان ديدگانم ريخت و لواى اسلام را در اختيار من در آورد. با سرعت هر چه تمامتر به طرف خيبر رفتم. (بيم آن داشتم كه هرگاه اندك درنگى بنمايم، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نظرش را از من برگردد و اين مأموريت را از من باز پس بگيرد و به عهده ديگران بگذارد (! ) ) و به راه خود ادامه دادم تا آنجا كه كاملا براى نبرد با آنان آماده گشتم. در اين هنگام «مرحب خيبرى» به مبارزه آمد. او رجز خواند و من پاسخ او را دادم.
درگيرى شروع شد. سرانجام، خداى تعالى او را بدست من از پاى در آورد.
و همدستان او منهزم گرديده و در قلعه متحصن گرديدند و در قلعه را مسدود كردند. بسوى در قلعه حركت كردم و بدون توقف به نبرد پرداختم
تا خداى تعالى در قلعه را به رويم گشود.
«متّقى» گويد: اين روايت را «ابن ابى شيبه» و «بزّاز» نقل كرده اند و سندش حسن است.
مؤلف گويد: «هيثمى» هم در [مجمع ۶/ ۱۵۱] روايت مزبور را نقل كرده و گفته است كه «بزّاز» هم به روايت مزبور اشاره نموده است.
(۱)📚 [همان كتاب ۶/ ۳۹۵] از «عمر بن خطّاب» روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: لواى اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند...... #ادامه_دارد
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_یکم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺
او همواره به دشمن حمله مى كند و از دشمن نمى گريزد و قلعه هاى خيبر را فتح مى كند در حالى كه «جبرئيل» از جانب راست، و «ميكائيل» از جانب چپ، او را مدد مى كنند. مردم آن شب را به اين اميد خوابيدند كه لواى اسلام در دست يكى از آنها قرار خواهد گرفت. فردا صبح بر خلاف انتظار همگان، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: على كجاست؟
در پاسخ گفتند: على به درد چشم مبتلا شده است آنچنان كه چيزى را نمى بيند.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: او را نزد من بياوريد. به محضى كه على عليه السّلام بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: نزديك من بيا. على عليه السّلام نزديك آن حضرت رفت. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آب دهان مبارك را در چشم ايشان ريخت و با دست خود چشم او را مسح كرد. حضرت على عليه السّلام در حالى كه
از مكان خويش برخاست كه گويا هرگز به درد چشم مبتلا نبوده است! «خطيب» و «ابن عساكر» اين حديث را روايت كرده اند.
(۱) [📚هيثمى در مجمع ۹/ ۱۲۳] از پسر «عمر» نقل كرده است كه گفت: يكى از انصار حضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و به عرض رسانيد: يا رسول اللّه! يهوديان برادر مرا كشتند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اندوهناك مباش كه فردا پرچم اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند و خداى تعالى بدست او خيبر را فتح مى كند و در نتيجه اين امكان را به تو مى دهد كه بتوانى از قاتل برادرت انتقام بگيرى. در اين رابطه اصحاب آماده شدند كه ببينند كداميك از آنها افتخار پرچمدارى اسلام را بدست مى آورد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مأمورى را فرستاد تا على عليه السّلام را بحضور بياورد و پيش از آمدن على عليه السّلام، پرچم اسلام را براى او تهيه كرد و منعقد ساخت. على عليه السّلام بنا به فرمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بحضور مبارك شرفياب شد و عرض كرد: همانطور كه ملاحظه مى فرماييد به درد چشم مبتلا مى باشم.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى بهبود درد چشم آن حضرت، آب دهان مبارك در چشم او ريخت، و تا آخر عمر از هرگونه درد چشمى در امان بود.
«طبرانى» اين حديث را روايت كرده است.
(۲) 📚[همان كتاب ۹/ ۱۲۳] از «جميع بن عمير» روايت كرده است كه به «عبد الله عمر» گفتم: سخنى از على عليه السّلام برايم بيان كن. گفت: در روز خيبر، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: پرچم اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند. هم اكنون كه با تو سخن مى گويم گويا پرچمى را كه فردا بايد در اختيار آن شخص قرار بگيرد مشاهده مى كنم و پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آنرا آماده كرده بود تا به صاحبش برساند. در آن هنگام،على عليه السّلام بر اثر دودى كه از قلعه به اطراف پخش مى شد، به درد چشم گرفتار شده بود. در عين حال پرچم اسلام را در اختيار على عليه السّلام در آورد. پيش از آنكه لشكر به خواب بروند، خداى تعالى خيبر را به دست على عليه السّلام فتح كرد.
«طبرانى» اين حديث را نقل كرده است.
(۱) 📚[همان كتاب ۹/ ۱۲۴] از «عمران بن حصين» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: پرچم اسلام را به بزرگى مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند. به دنبال اين ابلاغيّه، پرچم اسلام را در اختيار على عليه السّلام در آورد.
«طبرانى» اين حديث را به سندهاى خود روايت كرده است.
مؤلف گويد: «نسائى» هم در 📚[خصايص ص ۷] با اندك اختلاف لفظى آورده است.
(۲) [📚همان كتاب ۹/ ۱۲۴] از «ابن عباس» روايت كرده است كه در جنگ خيبر، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شخصى را كه گمان مى كنم «ابو بكر» بود، همراه گروهى از
صحابه به نبرد فرستاد. او و همراهانش در حالى كه شكست خورده بودند بازگشتند. فرداى آن روز، «عمر» را به مبارزه با خيبرىها گسيل داشت. او هم شكست خورده بازگشت. در حالى كه همدستانش را از رويارو شدن با خيبرىها هراس مى داد و آنها هم او را مى ترسانيدند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه از انهزام آنان ناراحت شده بود، فرمود: فردا پرچم اسلام را در اختيار شخصى در مى آورم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند..... #ادامه_دارد
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_دوم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺
از ميدان باز نمى گردد، مگر اينكه خداى تعالى فتح و پيروزى را بدست او برقرار مى سازد.
مردم كه خواهان چنان مقامى بودند، آمادگى خود را براى بدست آوردن پرچم اسلام اعلام كردند. بر خلاف انتظار آنان، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: على كجاست؟
همزمان على عليه السّلام از درد چشم شكوه مى كرد. در ملاقاتى كه با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله
داشت، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نخست آب دهان در چشمهاى حضرت على عليه السّلام ريخت.
سپس پرچم اسلام را در اختيار او قرار داد. على عليه السّلام پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد و خدا فتح و پيروزى را نصيب او فرمود.
«طبرانى» اين روايت را نقل كرده است.
(۱)📚 [تهذيب التهذيب ابن حجر عسقلانى ۷/ ۳۳۷] «سعد بن ابى وقّاص»، «ابو هريره»، «سهل بن سعد»، «بريدة»، «ابو سعيد»، «ابو عمر»، «عمران بن حصين» و «سلمة بن اكوع»، «ابن حجر» از همه اين راويان- با توجه به اينكه روايت همه اينها از يك معنى برخوردار است- نقل مى كند. در روز خيبر، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: فردا پرچم اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند و خدا بدست او خيبر را فتح مى كند. در اين رابطه، پرچم اسلام را به على عليه السّلام اعطا كرد. و در [۷/ ۳۳۹] اظهار مى دارد كه روايت پرچم در روز خيبر، از احاديثى است كه از على عليه السّلام، حسين عليه السّلام، «زبير بن عوّام»، «ابو ليلاى انصارى»، «عبد الله بن عمرو بن عاص»، «جابر» و ديگران، روايت شده است.
در باب مزبور بخشى از اخبار رسيده است كه مناسب است آنها را در پايان اين باب متذكر شويم. (۲) از آن جمله: «زمخشرى» در «كشّاف» در تفسير آيه نجوا در سوره مجادله، از «ابن عمر» روايت كرده است كه على عليه السّلام سه خصلت داشت كه اگر يكى از آنها را من داشتم، بهتر بود برايم از شتران سرخ مو و آن سه ويژگى عبارتند از: ۱- همسرى با فاطمه عليها السّلام؛ ۲- پرچم اسلام در روز خيبر به او اعطا شد؛ ۳- عمل كردن به آيه نجوا.
(۳) از آن جمله:📚 «ابن اثير جزرى» در [اسد الغابة ۳/ ۳۴] از «ضحّاك انصارى» روايت كرده است، هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله عازم خيبر شد، على عليه السّلام را در جلو لشكر قرار داد و فرمود: كسى كه وارد نخلستان بشود در امان است. هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اين مطلب را اعلام كرد، حضرت
على عليه السّلام ابلاغ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را به اطلاع مردم رساند. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله توجهى به «جبرئيل» كرد: مشاهده كرد كه «جبرئيل» لبخند مى زند! پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: چرا مى خندى؟ در پاسخ گفت: همانا من على عليه السّلام را دوست مى دارم. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، على عليه السّلام را از اين جريان آگاه ساخت كه «جبرئيل» اظهار مى دارد تو را دوست مى دارد. على عليه السّلام گفت: به راستى به عرض شما رسانيده است كه مرا دوست مى دارد؟ فرمود: آرى، او و كسى كه بهتر از «جبرئيل» است يعنى خدا، تو را دوست مى دارند.
(۱)📚 مؤلف گويد: اين حديث را «ابن اثير» بار ديگر در [اسد الغابة ۵/ ۲۳۱] آورده است و «ابن حجر عسقلانى» هم در [الاصابة ۷/ قسم ۱/ ۱۰۸] و «متّقى» در [كنز العمال ۶/ ۱۵۸] و «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۲۶] ياد كرده و مى گويد كه «طبرانى» هم آنرا نقل نموده است.
(۲) از آن جمله: «ابن اثير جزرى» در [اسد الغابة ۴/ ۳۰] به سند خود، از «حسن بصرى» روايت كرده كه مى گويد: از «انس بن مالك» شنيدم مى گفت: پرنده اى را به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هديه كردند. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: پروردگارا! از تو مى خواهم، مردى را بفرستى، كه خدا و رسول را دوست مى دارد. «انس» گفته است كه همان زمان على عليه السّلام پشت در آمد و كوبه در را به حركت در آورد. در را گشودم و به او گفتم كه هم اكنون پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله سرگرم كارى است. و دوست داشتم بدين وسيله مردى از انصار بحضور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شود! اين بود كه على عليه السّلام را اجازه ورود ندادم! بار دوم، على عليه السّلام كوبه در را به حركت در آورد، در را گشودم و همان مطلب را گفتم. بار سوم، على عليه السّلام كوبه در را به حركت در آورد. در اين هنگام رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى انس!،..... #ادامه_دارد
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_سوم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺
اى انس! بگذار تا على عليه السّلام وارد شود كه مطلوب من، على است! هنگامى كه على عليه السّلام وارد شد و بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رسيد، رسول الله صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
«اللّهمّ وال اللهمّ وال... »
«۱»؛ «خدايا على عليه السّلام را دوست بدار».
«ابن اثير» گفته است كه اين روايت را تنى چند از محدّثان، از «انس» نقل كرده اند. از جمله آنها «حميد الطويل»، «ابو الهندى» و «يغنم بن سالم» را مى توان نام برد.
(۱) از آن جمله: «متّقى» در [📚كنز العمال ۶/ ۴۰۶] از «عبد الله قشيرى» روايت مى كند كه «انس بن مالك» به من گفت: دربانى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را به عهده داشتم، شنيدم مى فرمود: پروردگارا! طعام بهشت را روزى ما گردان. طولى نكشيد مرغ بريان شده اى در برابر حضرتش قرار گرفت! فرمود: پروردگارا! اكنون كه اين مرغ را روزى ما قرار دادى كسى را بفرست كه تو او را دوست مى دارى، و او هم تو را دوست مى دارد؛ كسى را بر سر اين سفره حاضر كن كه پيغمبرت را دوست مى دارد، و پيغمبرت او را دوست مى دارد. «انس» گفته است: به دنبال آنچه كه شنيدم از خانه بيرون رفتم. على عليه السّلام را در كنار در خانه مشاهده كردم. از من اجازه خواست تا بحضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شود، به او اجازه ندادم! بازگشتم و شنيدم كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله باز همان درخواست را دارد. از خانه بيرون رفتم و اين بار هم على عليه السّلام را در كنار در خانه ديدم. باز هم از من اجازه ملاقات با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را خواست و من اجازه ندادم. بار سوّم، على عليه السّلام بدون آنكه اجازه ملاقات بخواهد، با كمال بى اعتنائى به من، وارد خانه شد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از وى پرسيد: علت تأخير چه بود؟ در پاسخ گفت: يا رسول الله! علت آن بود كه «انس» مانع مى شد و اجازه ملاقات نمى داد! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: اى انس! چرا اجازه نمى دادى؟ گفتم: يا رسول الله! هنگامى كه دعاى شما را شنيدم، دوست مى داشتم كه مردى از بستگانم به در خانه بيايد و او را بحضور شما معرّفى كنم تا با شما در
_____________ _
(۱) در «اسد الغابة» در دو موضع كه به نقل روايت پرداخته است، كلمه «وال» بدون «ياء» آورده شده است و در بعضى از روايات
«اللهم والى» با «ياء» مشدّد، ذكر شده و ممكن است صحيح باشد. (مؤلف) تناول اين مرغ شركت نمايد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى كه علاقه مند به بستگانش باشد، زيانى نبرده مادامى
كه كينه ديگرى را در دل نداشته باشد، «ابن عساكر» اين حديث را نقل كرده است.
(۱) از آن جمله: 📚«خطيب بغدادى» در [تاريخ بغداد ۱/ ۲۵۹] از «ابن عباس» روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: شب معراج كنار در بهشت رسيدم. بر در بهشت نوشته بود:
«لا اله الّا اللّه، محمّد رسول اللّه، علىّ حبّ اللّه، و الحسن و الحسين صفوة اللّه، فاطمة خيرة اللّه، على باغضهم لعنة اللّه»
؛ «خدائى جز خداى يكتا نيست، محمد رسول خداست، على محبوب خداست، حسن و حسين برگزيدگان خدايند، فاطمه برگزيده حق تعالى است. و لعنت خدا بر كينه توزان آنان باد! ».
(۲) مؤلف مى نويسد: «حبّ»- به كسر حاى بى نقطه و باء نقطه دار مشدّد- به معنى «محبوب» است.
(۳) از آن جمله: در آن 📚كتاب [۷/ ۴۰۱] از «ابى عبد الله جدلى» از «امّ سلمه» روايت مى كند كه «ام سلمه» خطاب به من گفت: اى ابا عبد الله! آيا مردم، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را ناسزا مى گويند؟ و آيا بر فراز منبرها از آن حضرت نكوهش مى كنند؟ از شنيدن اين سخن به شگفت آمدم؛ سبحان الله! چگونه ممكن است كه مردم از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نكوهش كنند؟ «امّ سلمه» گفت: مگر نه اينست كه مردم على عليه السّلام و كسى را كه دوستدار على عليه السّلام است، سبّ مى كنند؟! و اضافه كرد: من از آنهائى هستم كه گواهى مى دهم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله على عليه السّلام را دوست مى داشت؛ بنا بر اين كسى كه از على عليه السّلام نكوهش نمايد، از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و
آله هم نكوهش كرده است!
(۴) از آن جمله: [📚كنز العمال ۶/ ۴۰۴] از على عليه السّلام روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هنگام بازگشتن از خيبر، مطلبى فرمود كه براى من از همه دنيا محبوبتر بود!«ابو يعلى» اين حديث را نقل كرده است
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_پنجم🔹🔸
#خداى تعالى به #پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله #دستور مى دهد تا #مردم را به #دوستى حضرت #على عليه السّلام و « #ابوذر» و « #مقداد» تشويق #نمايد و به #اطلاعشان برساند كه خداى تعالى #آنها و همچنين «عمّار» را #دوست مى دارد 🌺🍃🍃🍃
(۲) [📚صحيح ترمذى ۲/ ۲۹۹] به سند خود، از «ابن بريدة» از پدرش روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: به راستى خداى تعالى به من امر كرده است تا به اطلاع شما برسانم كه چهار تن را بايد دوست بداريد. و خدا خودش هم آن چهار تن را دوست مى دارد. پرسيدند: يا رسول اللّه! آن چهار تن كيانند؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ آنان سه مرتبه فرمود: على عليه السّلام يكى از آنهاست و سه تن ديگر، «ابوذر»، «مقداد» و «سلمان» هستند كه بايد آنها را دوست بداريد، و خداى تعالى هم آنها را دوست مى دارد.
مؤلف گويد: «ابن ماجه» در
«صحيح» خود، در باب فضائل اصحاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله صفحه ۴ و «حاكم» در [المستدرك ۳/ ۱۳۰] به ذكر حديث پرداخته، ليكن به نام «ابوذر»، «مقداد» و «سلمان» تصريح نكرده است و مى گويد:
اين حديث، طبق قاعده «مسلم» صحيح است و «📚امام احمد» در [مسند ۵/ ۳۵۱] و «ابو نعيم» در [حلية الاولياء ۱/ ۱۹۰] و «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۵۵] آورده و مى گويد كه «طبرانى» در «الاوسط»، «ابن حجر» در [تهذيب التهذيب ۱۰/ ۲۸۶] و «ابن عبد البرّ» در [استيعاب ۱/ ۲۸۰ و ۲/ ۵۵۷] نقل كرده اند.
(۱) [كنز العمال ۶/ ۴۲۸] از «ابن عباس» از حضرت على عليه السّلام روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: بهشت مشتاق ملاقات چهار تن از ياران من است.
پروردگارم هم دستور داده است تا آنها را دوست بدارم. در اين هنگام، «صهيب رومى»، «بلال بن ابى رباح»، «طلحه»، «زبير»، «سعد بن ابى وقاص»، «حذيفة بن يمان» و «عمار بن ياسر» پرسيدند: آن چهار تن چه كسانى هستند تا ما هم آنها را دوست بداريم؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ آنها نخست به «عمّار»، فرمود: خداى تعالى تو را به منافقان معرّفى كرده است. و اما آن چهار تن: نخستين آنها، على بن ابيطالب عليه السّلام است؛ دومين ايشان، «مقداد بن اسود كندى» است؛ سومين آنها، «سلمان فارسى» است؛ چهارمين ايشان، «ابوذر غفارى» است.
«متّقى» گويد: «طبرانى» اين حديث را در «الاوسط» نقل كرده است.
مؤلف گويد: «هيثمى» هم در [مجمع ۹/ ۱۵۵] حديث مزبور را آورده است و اشاره مى كند كه «طبرانى»
در «الاوسط» به نقل آن پرداخته است.
(۲) [📚همان كتاب ۶/ ۴۲۹] از حضرت على عليه السّلام روايت مى كند كه «جبرئيل» حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و گفت: اى محمد! خداى تعالى سه تن از اصحاب تو را دوست مى دارد، و تو هم آنها را دوست بدار آنها عبارتند از: على بن ابيطالب عليه السّلام، «ابوذر» و «مقداد». «ابو يعلى» اين حديث را روايت كرده است.
مؤلف گويد: «هيثمى» در [📚مجمع ۹/ ۱۱۷ و ۳۳۰] روايت كرده و در هر دو موضع گويد كه حديث مزبور را «ابو يعلى» نقل كرده است. (۱) [📚هيثمى در مجمع ۹/ ۱۱۷] از «انس» روايت كرده است كه «جبرئيل» حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و گفت: اى محمد! خداى تبارك و تعالى سه تن از اصحاب تو را دوست مى دارد. بار ديگر فرود آمد و گفت: اى محمد! بهشت مشتاق ملاقات سه تن از اصحاب تو مى باشد. «انس» گفته است كه تصميم گرفتم سؤال كنم كه آنان چه كسانى هستند، ولى ابهّت حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله مانع از اين سؤال شد. در اين هنگام با «ابو بكر» ملاقات كردم و به او گفتم كه من و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تنها بوديم، «جبرئيل» نازل شد و گفت: اى محمد! بهشت مشتاق ديدار سه تن از اصحاب تو مى باشد. اطمينان دارم تو يكى از آنها مى باشى (! ) پس از او با «عمر» گفتگو كردم و همان مطلب را نيز به او تذكر دادم سپس با على بن ابيطالب عليه السّلام
ملاقات كردم و همان سخن را به وى ياد آورى كردم كه به «عمر» و «ابو بكر» گفته بودم. حضرت على عليه السّلام فرمود: اينك، حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب مى شوم و جريان را مى پرسم. هر گاه من يكى از آن سه تن باشم، از خدا سپاسگزارم كه اين افتخار را نصيب من كرده است، و اگر از آنها بشمار نيامدم، احساس هيچگونه ناراحتى نمى كنم، بلكه باز هم به حمد خدا مى پردازم. در اين رابطه حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شدم و گفتم: يا رسول الله! ..... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_ششم🔹🔸
#خداى تعالى به #پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله #دستور مى دهد تا #مردم را به #دوستى حضرت #على عليه السّلام و « #ابوذر» و « #مقداد» تشويق #نمايد و به #اطلاعشان برساند كه خداى تعالى #آنها و همچنين «عمّار» را #دوست مى دارد 🌺🍃🍃🍃
گفتم: يا رسول الله! همانا «انس» مى گويد: كه «جبرئيل» بر شما نازل شده و گفته است كه بهشت مشتاق ديدار سه تن از اصحاب شماست. اينك، اگر من يكى از آنها بشمار مى آيم، از خدا سپاسگزارم و اگر از آنها به حساب نمى آيم، باز هم سپاسگزارم! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: تو از آنهائى، تو از آنهائى. و ديگرى، «عمّار ياسر» است. و مشاهداتى دارد كه فضيلت آنها آشكار و پاداش آنها بزرگ است و ديگرى، «سلمان» است كه از ما اهل بيت بشمار مى آيد. او را مصاحب خود گردان. «بزّاز» اين حديث را روايت كرده است.
(۲) [📚كنز العمال ۳/ ۱۵۴] حديث مسندى را از «ابوذر» نقل كرده است كه در نخستين روزى كه مهاجر و انصار در مسجد اجتماع كرده و آماده بيعت با «عثمان» بودند، على بن ابيطالب عليه السّلام وارد مسجد شد و خطابه اى ايراد فرمود: سزاوارترين سخن كه گويندگان به آن آغاز مى كنند و مهمترين مطلبى كه سخنرانان گفتار خود با به آن مى آرايند و سخن گويان بر زبان جارى مى سازند، ستايش خداى تعالى و ثنا گسترى از حضرتش نسبت به آنچه كه او را سزاوار است، مى باشد درود بر نبى اكرم محمد صلّى اللّه عليه و آله (و حديث را ادامه داده تا آنجا كه فرمود) اينك، اى حاضران! شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا مى دانيد كه «جبرئيل» بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نازل شد و گفت: اى محمد! خداى تعالى دستور مى دهد كه على را دوست بدارى و دوستدار على را هم دوست بدارى؛ چرا كه خداى تعالى على عليه السّلام را دوست مى دارد و دوستدار او را هم دوست مى دارد. حاضران فرمايش حضرت را تصديق كرده و گفتند: خداى مى داند آنچه را كه مى فرمائى درست است و ما هم آنرا مى پذيريم.
«ابن عساكر» اين حديث را نقل كرده است
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_هفتم🔹🔸
#درباره امر #رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به #دوست داشتن حضرت #على عليه السّلام ▪️✨
(۲)📚 [مسند امام احمد حنبل ۵/ ۳۵۰] به سند خود، از «عبد اللّه بن بريدة» از پدرش روايت مى كند كه كينه على عليه السّلام را به اندازه اى در دل داشتم كه هيچكس را تا آن اندازه به زهر كينه خود از پاى در نياورده بودم و هيچ فردى از قريش را دوست نمى داشتم، مگر اينكه او هم كينه على عليه السّلام را در دل خود مى پرورانيد!! از آن مردى «۱» كه او را دوست نمى داشتم، مگر به خاطر اينكه على عليه السّلام را دشمن مى داشت و نسبت به او كينه توزى مى كرد! در يكى از سريّه هاى (جنگ هائى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرماندهى آنرا شخصا به عهده نداشت) تحت فرماندهى آن مرد (خالد) بودم. سريّه به پايان رسيد جمعى را اسير ساختيم. آن مرد نامه اى به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نگاشت و در آن نامه تقاضا كرد كه مردى از اصحاب را بسوى ما گسيل كن تا اسيران و آنچه بدست آمده است تخميس نمايد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله حضرت على عليه السّلام را براى تخميس گسيل داشت.
_____________ _
(۱)📚 منظور «خالد بن وليد» است كه در روايات ديگر تصريح به اسمش شده است.
فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۲، ص: ۴۹۱
در ميان اسرا، كنيزى بود كه در ميان اسيران، فريباتر از او نبود.
(۱) على عليه السّلام اسيران را تخميس و تقسيم كرد. پس از آن در حالى كه حضرت على عليه السّلام سرش را بسته بود از خيمه بيرون آمد. پرسيدم: يا ابا الحسن! چرا سر خود را بسته اى؟ فرمود: آيا به آن كنيز وجيه كه در ميان اسيران است توجهى نداشتيد؟ آرى، من اسيران را تخميس و تقسيم كردم و آن كنيزك جزء خمس قرار گرفت. و جزء اهل بيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله شد.
پس از آن در زمره آل على در آمد و من با او مواقعه كردم. آن مرد كه سرپرستى لشكر را به عهده داشت نامه شكايت آميزى به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نوشت. به وى گفتم: نامه
را بوسيله من بفرست. تا هم نامه را براى آن حضرت قرائت كنم، و هم جريانى را كه تذكر داده اى تصديق نمايم. وى درخواست مرا پذيرفت. نامه را گرفته بحضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله رسيدم. پس از آنكه نامه را براى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قرائت كردم، اظهار داشتم آنچه در اين نامه به عرض رسيد، درست و بجاست. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بلافاصله دست مرا با كاغذى كه در آن بود گرفت، پرسيد: آيا كينه دشمنى على عليه السّلام را در دل دارى؟ عرض كردم: آرى! فرمود: كينه او را در دل قرار مده و اگر او را دوست مى دارى به دوستى خودت نسبت به او بيفزا. به خدائى كه جان محمد در دست اوست، نصيب آل على عليه السّلام در خمس، بيشتر و برتر از آن كنيزك است.
«بريدة» گويد: از آن روز كه آن سخن را از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، هيچ كسى را به اندازه على عليه السّلام دوست نمى دارم و او از همه مردم برايم محبوبتر است.
«عبد اللّه» گويد: به خدائى كه جز او خدائى نيست، اين حديثى را كه نقل كردم جز پدرم، «بريدة»، واسطه ديگرى نبود و من بدون واسطه از پدرم شنيده ام.
مؤلف گويد: مختصرى از اين حديث را «امام احمد» در [۵/ ۳۵۶]، «نسائى» در [خصائص ص ۲۵] با اندك اختلافى، و «بيهقى» در [سنن ۶/ ۳۴۲] بطور اختصار،
(۲) و «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۲۸] نقل كرده اند كه «بريدة» مى گويد: پس از قرائت نامه، سر به زير
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۲، ص: ۴۹۲
انداختم و مطالبى كه خود مى دانستم در نكوهش از على عليه السّلام به عرض رسانيدم.
پس از آنكه صحبتم تمام شد، سر بالا آوردم، مشاهده كردم كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به اندازه اى خشمگين شده كه آنچنان خشم و غضبى را فقط در جنگ «قريظه» و «بنى نضير» از ايشان ديده بودم! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله توجهى به «بريدة» نمود و فرمود: اى بريدة! على عليه السّلام را دوست بدار؛ على عليه السّلام از پيش خود، كارى انجام نمى دهد و هر كارى كه مى كند به فرمان من است. اين بود از جاى برخاستم در حالى كه هيچكسى در نزد من محبوبتر از على عليه السّلام نبود. «طبرانى» در «الاوسط»اين حديث را نقل كرده است.
(۱) 📚[حلية الاولياء ابو نعيم ۱/ ۶۳] به سند خود، از «ابن ابى ليلى» از حسن بن على عليهما السّلام روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: سيد و سرور عرب- يعنى على بن ابيطالب عليه السّلام- را بحضورم بخوانيد. «عايشه» پرسيد: مگر شما سيد عرب نيستيد؟ فرمود: من سيّد و سرور فرزندان آدمم، و على عليه السّلام سيّد عرب است....#ادامه_دارد
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_هشتم🔹🔸
#درباره امر #رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به #دوست داشتن حضرت #على عليه السّلام ▪️✨
پس از آنكه حضرت على عليه السّلام بحضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: انصار را بحضورم دعوت كنيد. پس از آنكه گروه انصار بحضورش رسيدند، خطاب به آنان فرمود: اى گروه انصار! آيا مى خواهيد شما را به حقيقتى رهبرى كنم، ماداميكه پيوندتان را با آن استوار بداريد، هرگز گمراه نشويد؟ حاضران گفتند: آرى، يا
رسول اللّه! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اين على است.
او را بخاطر علاقه اى كه به من داريد، دوست بداريد، و او را بر اثر گرامى بودن من، گرامى بداريد؛ و اين بدان جهت است كه «جبرئيل» از سوى خدا بر من نازل شد و به من دستور داد تا آنچه را كه اكنون گفتم، حتما به اطلاع شما برسانم.
«ابو نعيم» گفته است كه اين حديث را «ابو بشر» از «سعيد بن جبير» از «عايشه» نقل كرده و مختصرى از آن هم در «سؤدد» آمده است.
مؤلف گويد: «متقى» در📚 [كنز العمال ۶/ ۱۵۷] نقل كرده و مى گويد: «طبرانى» از حضرت امام حسن عليه السّلام روايت مى كند و «محب طبرى» در [الرياض النضرة ۲/ ۱۷۷] نقل كرده و اظهار مى دارد كه «فضائلى» و «خجندى» هم آنرا نقل كرده اند.
(۱) 📚[كنز العمال ۷/ ۱۴۰] از «انس» روايت كرده است كه روز جمعه اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به ايراد خطابه اى پرداخت و در ضمن آن فرمود: اى مردم! مردم قريش را بر خودتان مقدّم بداريد و بر آنها مقدّم نشويد. از آنها دانش فرا گيريد و به آنها دانش ياد ندهيد. اى مردم! نيروى يك تن از مردم قريش برابر با نيروى دو تن از مردم ديگر است، و امانت پذيرى يك تن از قريش برابر است با امانت پذيرى دو تن از مردم ديگر. اى مردم! به شما توصيه مى كنم تا نزديكان مرا از برادر و پسر عمويم، بداريد و اين توصيه بدان جهت است كه او را دوست نمى دارد مگر
مؤمن؛ و او را دشمن نمى دارد، مگر منافق. آرى، كسى كه او را دوست بدارد، مرا دوست مى دارد و كسى كه با او كينه توزى نمايد، با من كينه توزى كرده است و كسى كه با من كينه توزى نمايد، خداى تعالى او را عذاب مى كند. «ابن نجّار» اين حديث را روايت كرده است.
(۲) 📚[همان كتاب ۶/ ۱۵۴] پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: توصيه مى كنم آنكس كه به من ايمان آورده و نبوتم را تصديق كرده، تمسّك به ولايت على بن ابيطالب عليه السّلام بنمايد؛ اينك كسى كه ولايت او را بپذيرد، ولايت مرا پذيرفته است و كسى كه ولايت مرا قبول كند، ولايت خدا را قبول كرده است.
«طبرانى» و «ابن عساكر» اين حديث را از «عمّار ياسر» روايت كرده اند.
مؤلف گويد: «متّقى» در📚 [۶/ ۱۵۵] هم مختصرى از اين حديث را آورده است و «هيثمى» هم در [مجمع ۹/ ۱۰۸] نقل كرده و مى گويد: «طبرانى» همبا اسانيد خود نقل مى كند. (۳) [الرياض النضرة ۲/ ۲۱۴] از «مطلب بن عبد الله بن حنطب» از پدرش روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى مردم! به شما توصيه مى كنم كه نزديكان مرا از جمله برادر و پسر عمويم، على بن ابيطالب عليه السّلام را دوست بداريد، و توصيه من به آن خاطر است كه او را جز مؤمن، ديگرى دوست نمى دارد، و جز منافق، ديگرى دشمن نمى دارد.
«امام احمد» اين حديث را در «مناقب» متذكر است.
(۱)📚 مؤلف گويد: «على بن سلطان» هم در [شرح مرقات ۵/ ۵۶۵] ذكر كرده است.
(۲) در اينجا، حديث ديگرى است كه مناسب
است آنرا در پايان اين باب تذكر دهيم. «ابن حجر» در [صواعق ص ۱۰۶] مى نويسد: «دارقطنى» از «ابن مسيّب» نقل مى كند كه «عمر خطّاب» گفت: طورى رفتار كنيد كه مردم شرافتمند با شما دوست شوند. و محبت آنها را نسبت به خودتان جلب نمائيد و بكوشيد تا آبروى شما بدست فرومايگان ريخته نشود و اطمينان داشته باشيد كه شرافتمندى جز از راه ولايت على عليه السّلام از راه ديگرى بدست شما در نمى آيد!!
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_نهم🔹🔸
#كسى كه #على عليه السّلام را #دوست بدارد #خدا را دوست #داشته است و كسى كه #على عليه السّلام را #دشمن بدارد #خدا را #دشمن داشته #است ▪️✨
(۲)📚 [مستدرك حاكم ۳/ ۱۲۷] به سند خود، از «ابن عبّاس» روايت مى كند كه در يكى از اوقات، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله توجهى به على عليه السّلام نمود، فرمود: يا على! تو سيّد و سرور دنيا و آخرت هستى؛ دوست تو دوست من است، و دوست من دوست خداست. دشمن تو دشمن من است، و دشمن من دشمن خداست؛ واى بر كسى كه پس از من، دشمنى تو را در دل داشته باشد.
«حاكم» گفته است كه اين حديث به رأى و طريقه «بخارى» و «مسلم»، صحيح است.
مؤلف گويد: 📚«خطيب بغدادى» هم اين روايت را در [تاريخ بغداد ۴/ ۴۰] به پنج طريق از «ابن عباس» روايت مى كند و «محبّ طبرى» هم در [الرياض النضرة ۲/ ۱۶۶] و «على بن سلطان» در [شرح مرقات ۵/ ۵۷۳] و هر دو تن گفته اند:
«امام احمد» اين حديث را در «مناقب» آورده است. و «محب طبرى» هم بار ديگر در صفحه ۱۶۷ متذكر است و مى گويد: «حاكمى» هم آنرا روايت مى كند.
(۱) [همان كتاب ۳/ ۱۳۰] به سند خود، از «عوف بن ابى عثمان» نقل كرده است كه مردى به «سلمان» گفت: چه بسيار على عليه السّلام را دوست ميدارى؟ در پاسخ گفت: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم، مى فرمود: كسى كه على عليه السّلام را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و كسى كه على عليه السّلام را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. «حاكم» گويد: اين حديث به رأى «بخارى» و «مسلم»، صحيح است.
(۲)📚 [همان كتاب ۳/ ۱۴۲] از «حيّان اسدى» نقل مى كند كه از على عليه السّلام شنيدم، مى فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به من مى فرمود: يا على! پس از من، مردم با حيله گرى با تو رفتار مى كنند و تو به آئين من پايدار مى باشى و تو را بخاطر آنكه از آئين من تجاوز نمى كنى و بر راه و روش من رفتار مى كنى، مى كشند. اكنون كسى كه تو را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و كسى كه تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. سپس فرمود: طولى نمى كشد محاسنت از خون سرت رنگين مى شود! «حاكم» گفته است: اين حديث صحيح است.
مؤلف گويد: «متّقى» اين حديث را در [كنز العمال ۶/ ۱۵۷] نقل كرده است و مى گويد: «دارقطنى» در «الافراد» و «خطيب» از على عليه السّلام، روايت كرده اند.
(۳) [📚حلية الاولياء ابو نعيم ۱/ ۶۶] به سند خود، از «ابو برزه» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداى تعالى درباره على عليه السّلام از من پيمانى مى گرفت كه من پرسيدم: پروردگارا اين پيمان چيست؟ فرمود: بشنو! عرض كردم: مى شنوم. فرمود: على پرچم برافراشته هدايت، و پيشواى اولياى من، و نور كسانى است كه
از من اطاعت مى كنند. على كلمه اى است كه همواره ملازم پرهيزگاران است (كه در همه حال، از نام و ياد او، غفلت نمى كنند و «يا على» مى گويند) اكنون كسى كه على را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و كسى كه كينه او را در دل بگيرد، كينه مرا در دل گرفته است؛ آرى، اين پيام و بشارت را به على گوشزد نما.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده است كه طولى نكشيد على عليه السّلام وارد شد و آنچه را شنيده بودم به اطلاعش رساندم. على عليه السّلام در پاسخ گفت: يا رسول الله! من بنده خدا و در قبضه قدرت اويم؛ بنا بر اين هرگاه مرا عذاب كند، بر اثر بزهكارى بوده كه مرتكب شده ام، و هرگاه آنچه را كه به من مژده داديد به كمال برساند، برخاسته از عنايت ويژه اوست. به دنبال اظهارات على عليه السّلام، گفتم: پروردگارا! درياى دل على عليه السّلام را پرخروش گردان، و بهار ايمان را در دل او سبز و خرّم بفرما. خداى تعالى فرمود: دعاى تو را به اجابت رسانيدم و بايد بگويم كه طولى نمى كشد على عليه السّلام به گرفتاريهائى مبتلا مى شود كه هيچيك از اصحابت به آن گرفتارى دچار نمى شوند.
عرض كردم: پروردگارا! او برادر و مصاحب من است. فرمود: آرى، ليكن در علم من گذشته كه او به چنان وضعى گرفتار شود و ديگران هم به سرانجام گرفتارى او مبتلا شوند.
(۱)📚 [تاريخ بغداد خطيب بغدادى ۱۳/ ۳۲] به سند خود، از «عبد الله بن مسعود» روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى كه مرا دوست مى دارد، بر اوست كه على عليه السّلام را دوست بدارد. و كسى كه على را دشمن مى دارد، كينه مرا در دل گرفته است. و كسى كه با من دشمنى كند، با خدا دشمنى كرده است. و كسى كه با خدا دشمنى كند، به عذاب دوزخ گرفتار مى شود.
(۲) 📚[اسد الغابة ۴/ ۳۸۳] «ابو الجحاف داود بن ابى عوف» از «معاوية بن ثعلبة حمانى» روايت كرده است ....... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_دهم🔹🔸
#كسى كه #على عليه السّلام را #دوست بدارد #خدا را دوست #داشته است و كسى كه #على عليه السّلام را #دشمن بدارد #خدا را #دشمن داشته #است ▪️✨
(۲) 📚[اسد الغابة ۴/ ۳۸۳] «ابو الجحاف داود بن ابى عوف» از «معاوية بن ثعلبة حمانى» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، فرمود: يا على! كسى كه تو را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. و كسى كه تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است.
«جزرى» گفته كه اين حديث را «ابو موسى» نقل كرده است.
مؤلف گويد: «ابن حجر» هم در [اصابة ۶/ قسم ۱/ ۲۰۵] و «اسماعيلى» از
فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۲، ص: ۴۹۸
طريق «عامر بن سمط» از «ابو الجحاف» از «معاوية بن ثعلبه» نقل كرده و حديث را به طريقى كه ذكر شد، روايت نموده و مى گويد: حديث مزبور را «ابو موسى» آورده است و اشاره مى كند حديث مزبور را «بخارى» به همين سند، از «معاوية بن ثعلبه» از «ابوذر» روايت نموده و «ابو حاتم» و ديگران هم به نقل آن پرداخته اند.
(۱)📚 [كنز العمال ۶/ ۱۵۴] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: توصيه مى كنم آنها را كه به نبوت من ايمان آورده و مرا تصديق كرده اند، به تمسّك ولايت على عليه السّلام؛ كسى كه ولايت او را بپذيرد، ولايت مرا پذيرفته است. و كسى كه ولايت مرا پذيرفته باشد، ولايت خدا را پذيرفته است. و كسى كه على عليه السّلام را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. و كسى كه مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته است. و كسى كه كينه او را در دل بگيرد، كينه مرا در دل گرفته است. و كسى كه با من كينه توزى كند، با خداى تعالى كينه توزى كرده است.
«طبرانى» و «ابن عساكر» اين حديث را از «عمّار ياسر» نقل كرده اند.
مؤلف گويد: مختصرى از اين حديث را «متّقى» در صفحه ۱۵۵ نقل نموده است و «هيثمى» هم در [الرياض النضرة ۲/ ۱۶۶] آورده است و مى گويد: «حاكمى» هم به نقل آن پرداخته است.
(۲) [همان كتاب ۶/ ۱۵۷] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، فرموده است:
يا على! دوست تو دوست من است و دشمن تو دشمن من.
«طبرانى» اين حديث را از «سلمان» روايت كرده است.
مؤلف گويد: «هيثمى» حديث مزبور را در [مجمع ۹/ ۱۳۲] از «سلمان» نقل كرده است و مى گويد: همان حديث را «طبرانى» و «بزّاز» روايت نموده اند و «مناوى» هم در [كنوز الحقايق ص ۱۸۸] آورده است و مى گويد: «ديلمى» هم به نقل آن پرداخته است.
(۳) 📚[همان كتاب ۶/ ۱۵۸] از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت مى كند، كسى كه
فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۲، ص: ۴۹۹
على عليه السّلام را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. و كسى كه مرا دوست داشته باشد، خدا را دوست مى دارد. و كسى كه با على عليه السّلام كينه ورزى نمايد، با خدا كينه ورزى كرده است.
«طبرانى» اين حديث را از «امّ سلمه» روايت كرده است.
مؤلف گويد: «هيثمى» هم در 📚[مجمع ۹/۱۳۲] نقل كرده و مى گويد:
«طبرانى» هم به نقل آن اشاره نموده
و مى گويد كه سند آن حسن است. و «محب طبرى» هم در [📚الرياض النضرة ۲/ ۱۶۶] حديث مزبور را نقل كرده و مى نويسد: اين حديث را «مخلص» از «امّ سلمه» روايت مى كند.
(۱) [📚همان كتاب ۶/ ۱۵۸] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به على عليه السّلام، فرمود: كسى كه تو را دوست بدارد بخاطر اينكه من علاقه مند به تو هستم، من هم او را دوست خواهم داشت؛ زيرا بنده خدا از دوستدار تو باشد.
«ديلمى» اين حديث را از «ابن عباس» نقل كرده است.
(۲) 📚[همان كتاب ۶/ ۳۹۱] از «ابن عباس» نقل كرده است كه در يكى از كوچه هاى مدينه با «عمر خطّاب» همراه بودم، «عمر» گفت: به گمان من مردم براى آقاى تو (على عليه السّلام) ارجى قائل نيستند و براى همين است كه امور خود را به عهده او واگذار نكردند! در پاسخ گفتم: اگر مردم براى على عليه السّلام ارجى قائل نمى شوند، ليكن رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى او ارج و احترام خاصى قائل بود و بر مردم مكه تلاوت نمايد. «عمر» كه پاسخ مرا پسنديده بود، گفت: به خدا سوگند! از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه خطاب به على عليه السّلام، فرمود: كسى كه تو را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. و كسى كه مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته است. و كسى كه خدا را دوست بدارد، خداى تعالى او را به بهشت مى برد. «ابن عساكر» اين روايت را نقل كرده است....... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_بیست_دوم🔹🔸
به #راستى كه خداى تعالى از #بشر و #شجر و #ميوه و #بذر پيمان گرفته است تا #على عليه السّلام را #دوست بدارند 🔸🌺
(۲) [الرياض النضرة ۲/ ۲۱۵] از «انس» روايت كرده است كه گفت:
حضرت على عليه السّلام درهمى به «بلال» داد تا خربزه بخرد.
«بلال» خربزه را خريد و حضور حضرت على عليه السّلام آورد. هنگامى كه خربزه را پاره كرد و مقدارى از آن تناول فرمود، احساس كرد كه خربزه تلخ است. فرمود: اى بلال! اين خربزه را به صاحبش برگردان و آن يك درهم را از او بگير، براى اينكه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به من فرموده كه خداى تعالى محبت تو را به بشر و شجر و ثمر و دانه عرضه داشته است، هر يك از آنها كه محبت تو را پذيرفته است، شيرين و گوارا است و هر يك كه اظهار علاقه به تو نكرده باشد، تلخ و ناگوار است! اين خربزه از آن دسته از ميوه هائى است كه محبت مرا نپذيرفته و علاقه اى به من ابراز ننموده است.
«محب طبرى» پس از نقل حديث مزبور، اظهار مى دارد كه «ملّا» اين حديث را نقل كرده است.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۵
مؤلف گويد: بار ديگر «محب طبرى» در [ذخائر ص ۹۲] به ذكر اين حديث پرداخته و مى گويد: «ملّا» در «سيره» خود به نقل اين خبر اشاره كرده است
.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۶
(۱)
#رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله #خطاب به #على عليه السّلام فرمود: يا على! تو در #دنيا و آخرت #ولىّ من هستى 🔹🌸
(۲)📚 [مستدرك حاكم ۳/ ۱۳۵] به سند خود، از «عمرو بن ميمون» از «ابن عباس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به حاضران، فرمود: كداميك از شما حاضريد كه در دنيا و آخرت امور مرا به عهده بگيريد و متولّى كارهاى من باشيد؟ به هر كدام كه مى گفت: آيا تو حاضرى امور دنيا و آخرت مرا به عهده بگيرى؟ پاسخ مى داد: من نمى توانم امور شما را عهده دار بشوم و اكثر حاضران همين پاسخ را در برابر پرسش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ابراز داشتند. على عليه السّلام عرضه داشت: من حاضرم امور دنيا و آخرت شما را به عهده بگيرم! پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آرى، تو در دنيا و آخرت ولىّ من هستى.
«حاكم» گفته است: اسناد اين روايت صحيح است.
(۳)📚 [مسند امام احمد حنبل ۱/ ۳۳۰] به سند خود، از «عمرو بن ميمون» روايت كرده است كه در كنار «ابن عباس» نشسته بودم كه نه نفر آمدند و گفتند: اى
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۷
پسر عباس! اكنون بخاطر مطلبى كه به تو بايد گوشزد كنيم، نزد تو آمده ايم.
(۱) اينك يا از محل خويش برخيز و با ما بيا تا آنچه را در نظر داريم به اطلاع تو برسانيم، و يا از ايشان كه در كنار تو نشسته اند درخواست كن كه ما را با تو تنها بگذارند! «ابن عباس» گفت: من با شما مى آيم. «ابن عباس» كه هنوز بينائيش را از دست نداده بود، همراه آنان رفت. مطالبى بين آنها ردّ و بدل شد كه ما از چگونگى آنها خبردار نبوديم. طولى نكشيد «ابن عباس»- در حالى كه از شدت ناراحتى لباسش به زمين كشيده مى شد- بازگشت و گفت: اف بر آنها
و تف بر ايشان! از بزرگوارى نكوهش مى كردند كه داراى ده خصلت كمال است (و حديث را تا آنجا ادامه داده كه) رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به عموزادگانش، فرمود: كداميك از شما حاضريد امور دنيا و آخرت مرا عهده دار شويد؟ همان روز هم على عليه السّلام در كنار رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نشسته بود، هنگامى كه مشاهده كرد آنان حاضر نشدند امور آن حضرت را به عهده بگيرند در پاسخ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، عرض كرد: من حاضرم كه امور دنيا و آخرت شما را به عهده بگيرم! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آرى، تو دردنيا و آخرت ولىّ من هستى. بار ديگر به مردى توجه كرده فرمود: كداميك از شما حاضريد كه امور دنيا و آخرت مرا به عهده بگيرد؟ هيچ كدام پاسخى ندادند. اين بار هم حضرت على عليه السّلام به عرض رسانيد: من امور دنيا و آخرت شما را به عهده مى گيرم! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آرى، تو ولىّ دنيا و آخرت من هستى.
(۲)📚 مؤلف گويد: «نسائى» اين حديث را در [خصائص ص ۸] و «محب طبرى» در [الرياض النضرة ۲/ ۲۰۳] نقل كرده و مى گويد: «امام احمد» و «حافظ ابو القاسم دمشقى» در «الموافقات» و «الاربعين الطوال» آورده اند و «دمشقى» گفته است:....... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫