🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_دوم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺
از ميدان باز نمى گردد، مگر اينكه خداى تعالى فتح و پيروزى را بدست او برقرار مى سازد.
مردم كه خواهان چنان مقامى بودند، آمادگى خود را براى بدست آوردن پرچم اسلام اعلام كردند. بر خلاف انتظار آنان، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: على كجاست؟
همزمان على عليه السّلام از درد چشم شكوه مى كرد. در ملاقاتى كه با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله
داشت، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نخست آب دهان در چشمهاى حضرت على عليه السّلام ريخت.
سپس پرچم اسلام را در اختيار او قرار داد. على عليه السّلام پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد و خدا فتح و پيروزى را نصيب او فرمود.
«طبرانى» اين روايت را نقل كرده است.
(۱)📚 [تهذيب التهذيب ابن حجر عسقلانى ۷/ ۳۳۷] «سعد بن ابى وقّاص»، «ابو هريره»، «سهل بن سعد»، «بريدة»، «ابو سعيد»، «ابو عمر»، «عمران بن حصين» و «سلمة بن اكوع»، «ابن حجر» از همه اين راويان- با توجه به اينكه روايت همه اينها از يك معنى برخوردار است- نقل مى كند. در روز خيبر، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: فردا پرچم اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند و خدا بدست او خيبر را فتح مى كند. در اين رابطه، پرچم اسلام را به على عليه السّلام اعطا كرد. و در [۷/ ۳۳۹] اظهار مى دارد كه روايت پرچم در روز خيبر، از احاديثى است كه از على عليه السّلام، حسين عليه السّلام، «زبير بن عوّام»، «ابو ليلاى انصارى»، «عبد الله بن عمرو بن عاص»، «جابر» و ديگران، روايت شده است.
در باب مزبور بخشى از اخبار رسيده است كه مناسب است آنها را در پايان اين باب متذكر شويم. (۲) از آن جمله: «زمخشرى» در «كشّاف» در تفسير آيه نجوا در سوره مجادله، از «ابن عمر» روايت كرده است كه على عليه السّلام سه خصلت داشت كه اگر يكى از آنها را من داشتم، بهتر بود برايم از شتران سرخ مو و آن سه ويژگى عبارتند از: ۱- همسرى با فاطمه عليها السّلام؛ ۲- پرچم اسلام در روز خيبر به او اعطا شد؛ ۳- عمل كردن به آيه نجوا.
(۳) از آن جمله:📚 «ابن اثير جزرى» در [اسد الغابة ۳/ ۳۴] از «ضحّاك انصارى» روايت كرده است، هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله عازم خيبر شد، على عليه السّلام را در جلو لشكر قرار داد و فرمود: كسى كه وارد نخلستان بشود در امان است. هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اين مطلب را اعلام كرد، حضرت
على عليه السّلام ابلاغ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را به اطلاع مردم رساند. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله توجهى به «جبرئيل» كرد: مشاهده كرد كه «جبرئيل» لبخند مى زند! پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: چرا مى خندى؟ در پاسخ گفت: همانا من على عليه السّلام را دوست مى دارم. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، على عليه السّلام را از اين جريان آگاه ساخت كه «جبرئيل» اظهار مى دارد تو را دوست مى دارد. على عليه السّلام گفت: به راستى به عرض شما رسانيده است كه مرا دوست مى دارد؟ فرمود: آرى، او و كسى كه بهتر از «جبرئيل» است يعنى خدا، تو را دوست مى دارند.
(۱)📚 مؤلف گويد: اين حديث را «ابن اثير» بار ديگر در [اسد الغابة ۵/ ۲۳۱] آورده است و «ابن حجر عسقلانى» هم در [الاصابة ۷/ قسم ۱/ ۱۰۸] و «متّقى» در [كنز العمال ۶/ ۱۵۸] و «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۲۶] ياد كرده و مى گويد كه «طبرانى» هم آنرا نقل نموده است.
(۲) از آن جمله: «ابن اثير جزرى» در [اسد الغابة ۴/ ۳۰] به سند خود، از «حسن بصرى» روايت كرده كه مى گويد: از «انس بن مالك» شنيدم مى گفت: پرنده اى را به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هديه كردند. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: پروردگارا! از تو مى خواهم، مردى را بفرستى، كه خدا و رسول را دوست مى دارد. «انس» گفته است كه همان زمان على عليه السّلام پشت در آمد و كوبه در را به حركت در آورد. در را گشودم و به او گفتم كه هم اكنون پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله سرگرم كارى است. و دوست داشتم بدين وسيله مردى از انصار بحضور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شود! اين بود كه على عليه السّلام را اجازه ورود ندادم! بار دوم، على عليه السّلام كوبه در را به حركت در آورد، در را گشودم و همان مطلب را گفتم. بار سوم، على عليه السّلام كوبه در را به حركت در آورد. در اين هنگام رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى انس!،..... #ادامه_دارد
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫