🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_اول
#امیر المومنین علی علیه السلام از #عدالت میگوید 🌸🌺
#بخش_هشتم
یکی از خصوصیات حضرت علی علیه السلام این بود که بیت المال را به طور مساوی میان مردم تقسیم میکرد و بین مسلمانان تبعیض قایل نمی شد؛ این امر باعث شده بود، برخی از طرفداران تبعیض و انحصار طلبها به معاویه بپیوندند.
عده ای از دوستان علی علیه السلام به حضور حضرت رسیدند و گفتند:
- چنانچه افراد سیّاس و انحصار طلبها را با پول راضی کنی، برای پیشرفت امور شایسته تر است. امام علی علیه السلام از این پیشنهاد خشمگین شد و فرمود:
- آیا نظرتان این است به کسانی که تحت حکومت من هستند ظلم کنم و حق آنان را به دیگران بدهم و با تضییع حقوق آنان یارانی دور خود جمع نمایم؟ به خدا سوگند! تا دنیا وجود دارد و تا آفتاب میتابد و ستارگان در آسمان میدرخشند، این کار را نخواهم کرد. اگر مال، از آن خودم بود آن را به طور مساوی تقسیم میکردم، چه رسد به اینکه مال، مال خداست.
سپس فرمود:
- ای مردم! کسی که کار نیک را در جای نادرست انجام داد، چند
روزی نزد افراد نااهل و تاریک دل مورد ستایش قرار میگیرد و در دل ایشان محبت و دوستی میآفریند؛ ولی اگر روزی حادثه بدی برای وی پیش بیاید و به یاریشان نیازمند شود، آنان بدترین و سرزنش کننده ترین دوستان خواهند شد. [۱]
----------
[۱]: 📚بحار، ج ۴۱، ص ۱۱۱
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_اول
#امیر المومنین علی علیه السلام از #عدالت میگوید 🌸🌺
#بخش_نهم
#در وادی #یابس چه #گذشت؟ 🌺🌸🌸
ابوبصیر نقل میکند که از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم:
ماجرای وادی یابس (بیابان شنزار) که در سوره ی عادیات آمده و راجع به قهرمانیهای سپاه اسلام در سال هشتم هجری است چیست؟
امام صادق علیه السلام فرمود:
- اهالی بیابان یابس که دوازده هزار نفر سواره نظام بودند، با هم پیمان محکم و ناگسستنی بستند که دست به دست هم دهند و تا سر حد مرگ پیش رفته و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام را بکشند.
جبرئیل جریان را به رسول خدا صلی الله علیه و آله اطلاع داد. حضرت رسول صلی الله علیه و آله نخست ابوبکر و سپس عمر را با سپاهی به سوی ایشان فرستاد که البته بی نتیجه بازگشتند.
پیامبر صلی الله علیه و آله در مرحله آخر علی علیه السلام را با چهار هزار نفر از مهاجر و انصار به سوی وادی یابس رهسپار نمود. حضرت علی علیه السلام با سپاه خود به طرف وادی حرکت کردند.
به دشمن خبر رسید که سپاه اسلام به فرماندهی علی علیه السلام روانه میدان شده اند. دویست نفر از مردان مسلح دشمن به میدان تاختند. علی علیه السلام با جمعی از اصحاب به سوی آنان رفتند. هنگامی که به آنجا رسیدند از آنان پرسیده شد که شما کیستید و از کجا آمده اید و چه تصمیمی دارید؟ علی علیه السلام در پاسخ فرمود:
- من علی بن ابی طالب پسر عموی رسول خدا، برادر او و فرستاده ی او هستم، شما را به شهادت یکتایی خدا و بندگی و رسالت محمد صلی الله علیه و آله دعوت میکنم. اگر ایمان بیاورید، در نفع و ضرر شریک مسلمانان هستید.
ایشان گفتند:
- سخن تو را شنیدیم، آماده قبول جنگ باش و بدان که ما، تو و اصحاب تو را خواهیم کشت! وعده ما صبح فردا.
علی علیه السلام فرمود:
- وای بر شما! مرا به بسیاری جمعیت خود تهدید میکنید؟ بدانید که ما از خدا و فرشتگان و مسلمانان بر ضد شما کمک میجوییم: (ولاحول ولاقوة الابالله العلی العظیم)
دشمن به پایگاههای خود بازگشت و سنگر گرفت. علی علیه السلام نیز همراه اصحاب به پایگاه خود رفته و آماده نبرد شدند. شب هنگام، علی علیه السلام دستور داد مسلمانان مرکبهای خود را آماده کنند و افسار و زین و جهاز شتران را مهیا نمایند و در حال آماده باش کامل برای حمله ی صبحگاهی باشند.
وقتی که سپیده سحر نمایان گشت، علی علیه السلام با اصحاب نماز خواندند و به سوی دشمن حمله بردند. دشمن آن چنان غافلگیر شد که تا هنگام درگیری نمی فهمید مسلمین از کجا بر آنان هجوم آورده اند. این گونه قبل از رسیدن باقی سپاه اسلام، اغلب آنان به هلاکت رسیدند. در نتیجه، زنان و کودکانشان اسیر شدند و اموالشان به دست مسلمین افتاد.
جبرئیل امین، پیروزی علی علیه السلام و سپاه اسلام را به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر دادند. آن حضرت بر منبر رفتند و پس از حمد و ثنای الهی، مردم مسلمانان را از فتح مسلمین باخبر نموده و اطلاع دادند که تنها دو نفر از مسلمین به شهادت رسیده اند!
پیامبر صلی الله علیه و آله و همه مسلمین از مدینه بیرون آمده و به استقبال علی علیه السلام شتافتند و در یک فرسخی مدینه، سپاه علی علیه السلام را خوش آمد گفتند. حضرت علی علیه السلام هنگامی که پیامبر را دیدند از مرکب پیاده شده، پیامبر صلی الله علیه و آله نیز از مرکب پیاده شدند و بین دو چشم علی علیه السلام را بوسیدند. مسلمانان استقبال کننده نیز مانند پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را تجلیل میکردند و کثرت غنایم جنگی و اسیران و اموال دشمن که به دست مسلمین افتاده بود را مشاهده مینمودند.
در این حال، جبرئیل امین نازل شد و سوره عادیات به میمنت این پیروزی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله وحی شد:
(والعادیات صبحا، فالموریات قدحا، فالمغیرات صحبا، فضثرن به نفعا
فوسط به جمعا... ) [۱]
اشک شوق از چشمان پیامبر صلی الله علیه و آله سرازیر گشت، و در اینجا بود که آن سخن معروف را به علی علیه السلام فرمود:
(اگر نمی ترسیدم که گروهی از امت من، مطلبی را که مسیحیان درباره حضرت مسیح علیه السلام گفته اند، درباره تو بگویند، در حق تو سخنی میگفتم که از هرکجا عبور کنی خاک زیر پای تو را برای تبرک برگیرند! ) [۲]
----------
📚منابع:
[۱]: ترجمه آیه: سوگند به اسبان دونده که نفس زنان (به سوی میدان جهاد) پیش رفتند. و سوگند به آنها (که بر اثر برخورد دشمنان به سنگهای بیابان) جرقههای آتش افروختند و با دمیدن صبح بر دشمن یورش بردند. و گرد و غبار به هر سو پراکنده کردند، ناگهان در میان دشمن ظاهر شدند و...
[۲]: بحار، ج ۲۱، ص ۷۲
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
#نشستن نزد #قاضى هنگام #قضاوت ✨🍃🍃
روزى محمد بن مسلم در كنار قاضى مدينه نشسته بود كه امام محمد باقر عليه السلام از آنجا گذشت. فرداى آن روز محمد بن مسلم نزد امام عليه السلام رفت و امام به او فرمود:
اى محمد! ديروز كجا نشسته بودى؟
او پاسخ داد: فدايت شوم، قاضى مدينه به من خيلى احترام مى گذارد، گاهى نزد او مى روم.
امام عليه السلام فرمود: چگونه مطمئنى كه هر گاه (به خاطر احكام غلط و نابجاى قاضى)، لعنت خدا كه بر او نازل مى شود، شامل تو نيز نگردد؟ «۱».
_________________ _
(۱) 📚حديث ۳۲۲۴، ج ۳، ص ۵.
گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۲، ص: ۴۲
#عدالت در #داورى ✨🍃🍃
شخصى، در خانه امير المؤمنين عليه السلام ميهمان بود. پس از چند روز به امام عليه السلام عرض كرد:
با شخصى اختلاف دارم و اكنون براى داورى به اينجا آمده ام.
امام عليه السلام از او سؤال فرمود:
آيا تو يكى از طرفين دعوا هستى؟
پاسخ داد: آرى.
امام عليه السلام فرمود:
(اين سخن را بايد از روز اول بيان مى كردى و شكايتت را به من مى گفتى. ) پس از نزد من برو، زيرا رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود:
نبايد يكى از طرفين دعوا ميهمان قاضى باشد. مگر اينكه هر دو حضور داشته باشند «۱».
_________________ _
(۱) 📚حديث ۳۲۳۶، ج ۳، ص ۱۲.
گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۲، ص: ۴۳
#شهادت دادن #توّاب ✨🍂🍃
امام محمد باقر عليه السلام فرمود:
در زمان على عليه السلام، شخصى را براى شهادت دادن آوردند. او بخاطر جرمى كه قبلا مرتكب شده بود، دست و پايش را قطع كرده بودند ولى بعد توبه كرده بود.
امام عليه السلام شهادت آن مرد را پذيرفتند چون توبه او مشهور بود و همه مى دانستند كه او توبه كرده است «۱».
_________________ _
(۱) 📚حديث ۳۳۰۸، ج ۳، ص ۵۱.
گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج ۲، ص: ۴۴
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_نهم
#بخش_صد_و_سی_و_هفتم
امیرالمؤمنین #علی علیه السلام مظهر #عدالت 🌸🍃🍃
پس از شهادت امیر المؤمنین علیه السلام (سوده) دختر (عماره) برای شکایت از فرماندار ظالمی که معاویه بر آنها گماشته بود، پیش معاویه رفت.
سوده در جنگ صفین همراه لشکر علی علیه السلام بود و مردم را بر ضد سپاه معاویه میشورانید.
معاویه که او را شناخت به شکایتش گوش نداد و او را سرزنش نمود و گفت:
فراموش کرده ای در جنگ صفین لشکر علی را علیه ما تهییج میکردی؟ اکنون سخن تو چیست؟
سوده گفت:
خداوند در مورد ما از تو بازخواست خواهد کرد، نسبت به حقوقی که لازم است آنها را مراعات کنی. پیوسته افرادی از جانب تو بر ما حکومت میکنند، ستم روا میدارند و با قهر و غضب به ما ظلم میکنند و همانند خوشه گندم ما را درو کرده، اسفند گونه نابودمان میکنند، ما را به ذلت و خواری کشانده و خونابه مرگ بر ما میچشانند.
این بسر بن ارطاة است که از طرف تو بر ما حکومت میکند، مردان ما را کشت و اموالمان را به یغما برد. اگر اطاعت تو را ملاحظه نمی کردیم، میتوانستیم به خوبی جلویش را بگیریم و زیر بار ظلمش نرویم. اینک اگر او را برکنار کنی سپاسگزار خواهیم بود وگرنه، با تو دشمنی خواهیم کرد.
معاویه گفت:
مرا با قدرت قبیله ات تهدید میکنی؟ فرمان میدهم تو را بر شتر چموش سوار کنند و پیش بسر بن ارطاة بازگردانند تا او هر چه تصمیم گرفت درباره تو انجام دهد.
سوده کمی سر به زیر انداخت آنگاه سر برداشت و این دو سطر شعر را خواند:
درود خداوند بر آن پیکر باد که وقتی در دل خاک جای گرفت عدالت نیز با او دفن شد.
آن پیکری که با حق هم پیمان بود، جز با عدالت حکومت نمی کرد و با ایمان و حقیقت پیوند ناگسستنی داشت. [۱]
معاویه پرسید:
منظورت کیست؟
سوده پاسخ داد:
به خدا سوگند! منظورم امیر المؤمنین علی علیه السلام است. آنگاه خاطره ای از حکومت و عدالت علی علیه السلام را چنین نقل کرد:
در زمان حکومت علی علیه السلام یکی از ماموران برای جمع آوری صدقات آمده بود، به ما ستم کرد، شکایت او را پیش علی علیه السلام بردیم وقتی رسیدیم که برای نماز ایستاده بود. همین که چشمش به من افتاد، دست از نماز برداشت با خوش رویی و مهر و محبت فراوان به من توجه نموده، فرمود:
کاری داشتی؟
عرض کردم: آری!
سپس ستم مأمور را شرح دادم. به محض این که سخنانم را شنید شروع به گریه کرد، قطرات اشک از چشمان علی علیه السلام فرو ریخت و بر گونه هایش جاری شد و گفت:
(اللهم انت الشاهد علی و علیهم انی لم آمر هم بظلم خلقک و لا بترک حقک):
پروردگار! تو گواهی من هیچگاه نگفتهام این مأموران بر مردم ستم کنند و حق تو را رها نمایند.
فوری پاره پوستی برداشت نوشت: [۱]
برای شما دلیل و برهانی آمد. شما باید در معاملات، پیمانه و
ترازو را، درست و کامل کنید، از اموال مردم کم نکنید، در روی زمین فساد ننمایید و پس از اصلاح آن...
همین که نامه مرا خواندی اموالی که دستور جمع آوری آن را دادهام هر چه تاکنون گرفته ای نگهدار تا کسی را که میفرستم از تو تحویل بگیرد. والسلام.
نامه را به من داد به آن شخص رسانیدم و با همان دستور از سمت خود بر کنار شد.
معاویه گفت: خواسته این زن هر چه هست برایش بنویسد و او را بار رضایت به وطن خود بازگردانید. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: صلی الا له علی جسم تضمنها قبر فاصبح فیه العدل مدفونا قد حالف الحق لا یبغی به بدلا فصار بالحق و الایمان مقرونا
[۱]: بسم الله الرحمن الرحیم قد جأ تکم بینة من ربکم فافوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس اشیأ هم لا تفسسدوا الارض بعد اصلاحها...
[۱]: بحار: ج ۴۱، ص ۱۱۹.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫