eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این دعوتی از طرف شهداست؛ شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن و مدیون هیچکس نمی‌مونن! کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان✅ ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟! 🥀شهیده "معصومه بدرآبادی" 💔شهیده معصومه بدرآبادی از اساتید و مربیان مجمع قاریان و حافظان قرآن استان کرمان بود که سیزدهم دی ماه ۱۴۰۲، به همراه فرزندش به خیل شهدای حادثه تروریستی کرمان پیوست؛ او از فعالان فضای مجازی بود و ساعاتی پیش از شهادت در حساب توییتر خود پستی با این مضمون منتشر کرده بود: «حاضرم در راه دین از من جدا گردد سرم من بمیرم باک نیست اما بماند رهبرم» ❤️‍🔥پسر شهیده معصومه بدرآبادی بعد از انفجار اول به مادرش پیام می‌دهد تا حالش را بپرسد، مادر به شوخی پاسخ می‌دهد:«من شهید شدم و دارم از بهشت پیام می‌دهم.» پنج دقیقه بعد در انفجار دوم، همراه دخترش زینب به شهادت می‌رسد. ♦️تلاوت سوره ی «حمد» هدیه شهیده "معصومه بدرآبادی" دوازدهم 🥀 @yaade_shohadaa
📚ساجی 📖 کتاب «ساجی»، اثر بهناز ضرابی‌زاده است که انتشارات سوره مهر آن را منتشر و روانه‌‌ی بازار کرده است.  ضرابی‌زاده نویسنده‌ای است که در حوزه‌ی دفاع مقدس کتاب‌های بسیاری دارد و نام‌آشناست. ساجی از زنی به نام «نسرین باقرزاده» می‌گوید. خواننده، از ابتدای زندگی این زن با او همراه می‌شود و به زمانی می‌رسد که جنگ همه چیز را دگرگون می‌کند. خانواده‌ی نسرین آواره می‌شوند و تعداد زیادی از اقوامش به شهادت می‌رسند. هیچ‌کس تصور نمی‌کرد روزی جنگ به خانه و کاشانه‌شان حمله کند و سایه‌ی سیاهش را بر سر اهالی شهر افکند. در این میان کم نبودند افرادی که مانند نسرین تصمیم گرفتند با دست خالی مقابل دشمن بایستند و تا جایی که توان داشتند ایستادگی کنند.  او زنی است که وقتی بسیاری از زن‌های خرمشهر مجبور به کوچ شدند و به شیراز و دیگر شهرها رفتند، تصمیم گرفت در کنار همسرش بماند. او روزگار سختی را از سر گذراند. ابتدا در خرمشهر بود و پس از آن زندگی در شهرهایی مانند ماهشهر، قم و آبادان را نیز تجربه کرد. پس از گذشت چند سال و زمانی که جنگ رو به اتمام بود به خوزستان بازگشت. او مسیری سخت و دشوار را پیمود. زندگی را میان جنگ طی کرد، ولی هیچ‌گاه همسرش را تنها نگذاشت و تا زمان شهادت در کنارش بود. سردار بهمن باقرزاده در ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید و پس از سال‌ها، نسرین باقرزاده تصمیم گرفت خاطرات زندگی سخت و پرفراز و نشیب خود را روایت کند.  🥀 @yaade_shohadaa
🥀شب‌های تابستان اغلب مهمان داشتیم. یکی می‌خواست ازدواج کند، آن یکی مشکل مالی داشت، یکی می‌خواست خانه بخرد. می‌آمدند و می‌نشستند روی همان تخت‌ها و از پدر و آقابزرگم مشورت می‌گرفتند. مادرم کاسه‌های بزرگ هندوانه را می‌داد به من و نغمه تا بگذاریم وسط تخت‌ها. مواظب بودیم پارچ‌های بلور آب و دیس‌های بزرگ میوه از دستمان نیفتد. شب‌هایی که مهمان داشتیم و تخت‌ها پر بود، ما بچه‌ها می‌چپیدیم توی اتاق. پنجره‌ها را باز و پنکهٔ سقفی را روشن می‌کردیم. پنجره‌هایمان، علاوه بر شیشه، دو تا در کوچک چوبی بدون شیشه داشت به نام نیم‌در. هرگاه هوا طوفانی می‌شد و باد و خاک هوا را پر می‌کرد، پنجره‌ها و نیم‌درها را می‌بستیم. آن وقت اتاق تاریک می‌شد. نصفه‌شب بود. حمید، که پنج سال از من کوچک‌تر بود، نق می‌زد که تشنه است. کوچک‌ترین دختر خانواده بودم و کارهای این‌چنینی همیشه به عهدهٔ من بود. پدرم جلوی در هر اتاق حبانهٔ خرمشهری گذاشته بود. حبانه یک کوزهٔ سفالی بزرگ است که ته آن باریک‌تر از تنه است و هر چه رو به بالا می‌رود گشادتر می‌شود. حبانه روی چهارپایه‌ای قرار داشت. یک چهارپایهٔ دیگر هم کنارش بود که ما بچه‌ها روی آن می‌ایستادیم تا بتوانیم از آن آب برداریم. روی چهارپایه ایستادم. کاسهٔ سفالی روی در چوبی حبانه را برداشتم. در حبانه را باز کردم. احساس کردم تشنه‌ام. به این‌طرف و آن‌طرف نگاه کردم و به جای اینکه با کاسهٔ سفالی آب در لیوان بریزم کاسه را در حبانه فروکردم و آبش را سرکشیدم. چه آب گوارایی! مثل آب چشمه و قنات خنک بود. یک‌دفعه صدای حمید درآمد: ــ آی نَنین با کاسه آب مُقُلی. بذار به ساغل بِگُم. 🥀 @yaade_shohadaa
🎥فیلم سینمایی "شیار ۱۴۳" 🎬اطلاعات فیلم: سال تولید: ۱۳۹۲ مدت‌زمان فیلم: ۹۸ دقیقه ژانر: درام | جنگی کارگردان: نرگس آبیار نویسنده: نرگس آبیار بازیگران: مریلا زارعی، مهران احمدی، گلاره عباسی، جواد عزتی، سامان صفاری، حسام بیگدلو، یدالله شادمانی، زهرا مرادی، سعید بیگی ✍🏻پسری جوان به جبهه رفته‌ است. مادر او در نبود پسرش روزهای تلخی را می‌گذراند و منتظر است او روزی از جبهه بازگردد. 🎭جوایز و دستاوردها: ♦️برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن ♦️برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔تو کوه صبر باشی و من نگاهم به بی صبرانی باشد که ادعای اسوه بودن دارند ؟! ❤️‍🔥تو فرمانبردار امام خویش باشی و من غافل از امام حاضر و حیّ خود باشم ؟ 🥀یاری ام کن! 🖤وفات شهادت‌گونه حضرت زینب(سلام‌الله علیها) بر شما همراهان عزیز تسلیت باد. (س) 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥 شهیدی که 7 ماه مهمان حضرت زینب (س) بود 💔 شهید نعیم غلامی فرزند محمدموسی از رزمندگان لشکر فاطمیون در هنگام شهادت  ۲۵ سال داشت. او در ۱۵ خردادماه سال ۹۵ در اثر عملیات انتحاری تروریست‌های تکفیری در شهر حمص سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. قبل از اینکه در ۱۵ خردادماه شهید شود، برادرش، او را در خواب دید که گفت: به این زودی‌ها بر نمی‌گردم. اینجا مهمانی است. مهمانی که ۷ ماه طول کشید و پیکرش را در دی‌ماه همان سال به ایران آوردند. پیکر مطهر در ۱۸ دی ماه سال ۹۵ به کشور بازگشت. مزار او در قطعه شهدای مدافع حرم گلزار بردسیر قرار دارد.  🥀 خاطره ای به یاد شهید معزز نعیم غلامی 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 🤲🏻 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀سلام بر زینب (س) که با زاهده بودنش دنیا را تحقیر و با عابده بودنش خدا را تعظیم کرد. 💔در سالروز شهادتت، جای مدافعان حرمت خالی‌ست... 🕯 وفات شهادت گونه‌ی کوه صبر، حضرت زینب (سلام‌الله علیها) تسلیت باد.🕯 🥀 @yaade_shohadaa
🥀« ۷ بهمن ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 ایشان پس از اخذ مدرک دیپلم وارد ارتش شد. او با تلاش زیاد و گذرانیدن دوره های گوناگون از جمله آموزش در خارج از کشور موفق به دریافت درجه سرهنگ خلبانی شد. اين شهید بزرگوار سال ها در ارتش خدمت نمود تا این که در سال 1377 در حین انجام مأموریت رزمی با یک فروند چرخ بال دچار سانحه شد و منجر به شهادت وی گرديد. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محمداسماعیل امینی «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌼🍃🌼🍃🌼 بسم الله الرحمن الرحیم یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ ای که برای هر خیری به او امید دارم وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ و از خشمش در هر شری ایمنی جویم یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ ای که می دهد (عطای ) بسیار در برابر (طاعت ) اندک یا مَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ ای که عطا کنی به هرکه از تو خواهد یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ و نه تو را بشناسد تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً از روی نعمت بخشی و مهرورزی اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ عطا کن به من به خاطر درخواستی که از تو کردم جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَهِ همه خوبی دنیا و همه خوبی و خیر آخرت را وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَهِ همه شر دنیا و شر آخرت را فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ زیرا آنچه تو دهی چیزی کم ندارد (یا کم نیاید) و وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ بیفزا بر من از فضلت ای بزرگوار یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ ای صاحب جلالت و بزرگواری یا ذَاالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ ای صاحب نعمت و جود یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ ای صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟! 🥀شهیده "زهرا برهان‌نژاد" 💔شهید زهرا برهان‌نژاد مسئول حراست بیمارستان تأمین‌اجتماعی امام علی(ع) شهرستان زرند، در حادثه‌ی تروریستی مسیر زائران مزار سردار رشید اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی در چهارمین سالگرد شهادت این سرباز فداکار اسلام و انقلاب، به همراه تعدادی دیگر از هموطنان به شهادت رسید. ♦️تلاوت سوره ی «حمد» هدیه شهیده "زهرا برهان‌نژاد" سیزدهم 🥀 @yaade_shohadaa
*┄┅═﷽═┅* میانبر سوره ها و دعاهای نیمه ماه رجب اعمال 🖇🖇در نیمه ماه به نیت ظهور (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) اعمالمون رو انجام بدیم 🎬(جهت مشاهده تندخوانی سوره مورد نظر و صوت دعاهای ام داود و متن دعاها، لینک‌های آبی‌رنگ زیر را انتخاب نمایید) ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19176 ❇️تندخوانی (بنی اسرائیل) https://eitaa.com/delneshinha/19177 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19178 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19179 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19180 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19181 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19182 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19183 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19184 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19185 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19186 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19187 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19188 ❇️تندخوانی https://eitaa.com/delneshinha/19189 ❇️دعای https://eitaa.com/delneshinha/1919 ❇️دعای https://eitaa.com/delneshinha/19192 ❇️دعای https://eitaa.com/delneshinha/19191 ❇️زیارت حسین در نیمه رجب https://eitaa.com/delneshinha/19143 ❇️پی_دی_اف دعای ام داود https://eitaa.com/delneshinha/19199 ❇️ نیمه ماه رجب https://eitaa.com/delneshinha/19199 ❇️ https://eitaa.com/Mohebannemahdi/7492 ❇️سخنی کوتاه در مورد اعتکاف https://eitaa.com/Mohebannemahdi/7490 💚برای سلامتی و تعجیل در امر فرج حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه شریف صلوات 💚 🥀 @yaade_shohadaa
🕌 ♦️ 💠 دیگر رمق از قدم‌هایم رفته بود، بدنم هر لحظه سُست‌تر می‌شد و او می‌دید نگاهم دزدانه به طرف در می‌دود که به سمتم آمد و دوباره با انگشتانش به مچم دستبند زد. از سردی دستانم فهمید اینهمه ترس و درد و خونریزی جانم را گرفته و پای فراری برایم نمانده که با دست دیگرش شانه‌ام را گرفت تا زمین نخورم. بدن لختم را به سمت ساختمان می‌کشید و حتی دیدن این حال خرابم رؤیای فتح را از یادش نمی‌برد که نبوغ جنگی رفقایش را به رخم کشید :«البته ولید اینجا رو فقط به‌خاطر آب و هواش انتخاب نکرده! اگه بتونیم داریا رو از چنگ بشار اسد دربیاریم، نصف راه رو رفتیم! هم رو جاده درعا مسلط میشیم، هم جاده دمشق امان، هم جاده دمشق بیروت! کل دمشق و کاخ ریاست جمهوری و فرودگاه نظامی دمشق هم میره زیر آتیش ما و نفس حکومت رو می‌گیریم!» 💠 دیگر از درد و ضعف به سختی نفس می‌کشیدم و او به اشک‌هایم شک کرده و می‌خواست زیر پای اعتقاداتم را بکشد که با نیشخندی دلم را محک زد :«از اینجا با یه خمپاره میشه رو زد! اونوقت قیافه و دیدنیه!» حالا می فهمیدم شبی که در به بهانه مبارزه با دیکتاتوری با بنزین بازی می‌کرد، در ذهنش چه آتشی بوده که مردم سوریه هنوز در تظاهرات و او در خیال خمپاره بود. 💠 به در ساختمان رسیدیم، با لگدی در فلزی را باز کرد و می‌دید شنیدن نام دوباره دلم را زیر و رو کرده که مستانه خندید و را به تمسخر گرفت :«چرا راه دور بریم؟ شیعه‌ها تو همین شهر سُنی‌نشین داریا هم یه حرم دارن، اونو می‌کوبیم!» نمی‌فهمیدم از کدام حرف می‌زند، دیگر نفسی برایم نمانده بود که حتی کلماتش را به درستی نمی‌شنیدم و میان دستانش تمام تنم از ضعف می‌لرزید. 💠 وارد خانه که شدیم، روی کاناپه اتاق نشیمن از پا افتادم و نمی‌دانستم این اتاق زندان انفرادی من خواهد بود که از همان لحظه بهشت سعد و جهنم من شد. تمام درها را به رویم قفل کرد، می‌ترسید آدم فروشی کنم که موبایلم را گرفت و روی اینهمه خشونت، پوششی از کشید :«نازنین من هر کاری می‌کنم برای مراقبت از تو می‌کنم! اینجا به‌زودی میشه، من نمی‌خوام تو این جنگ به تو صدمه‌ای بخوره، پس به من اعتماد کن!» 💠 طعم عشقش را قبلاً چشیده و می‌دیدم از آن عشق جز آتشی باقی نمانده که بی‌رحمانه دلم را می‌سوزاند. دیگر برای من هم جز تنفر و وحشت هیچ حسی نمانده و فقط از ترس، تسلیم وحشی‌گری‌اش شده‌ بودم که می‌دانستم دست از پا خطا کنم مثل مصطفی مرا هم خواهد کشت. شش ماه زندانی این خانه شدم و بدون خبر از دنیا، تنها سعد را می‌دیدم و حرفی برای گفتن نمانده بود که او فقط از نقشه جنگ می‌گفت و من از غصه در این ذره ذره آب می‌شدم. 💠 اجازه نمی‌داد حتی با همراهی‌اش از خانه خارج شوم، تماشای مناظر سبز داریا فقط با حضور خودش در کنار پنجره ممکن بود و بیشتر شبیه بودم که مرا تنها برای خود می‌طلبید و حتی اگر با نگاهم شکایت می‌کردم دیوانه‌وار با هر چه به دستش می‌رسید، تنبیهم می‌کرد مبادا با سردی چشمانم کامش را تلخ کنم. داریا هر جمعه ضد حکومت اسد تظاهرات می‌شد، سعد تا نیمه‌شب به خانه برنمی‌گشت و غربت و تنهایی این خانه قاتل جانم شده بود که هر جمعه تا شب با تمام در و پنجره‌ها می‌جنگیدم بلکه راه فراری پیدا کنم و آخر حریف آهن و میله‌های مفتولی نمی‌شدم که دوباره در گرداب گریه فرو می‌رفتم. 💠 دلم دامن مادرم را می‌خواست، صبوری پدر و مهربانی بی‌منت برادرم که همیشه حمایتم می‌کردند و خبر نداشتند زینب‌شان هزاران کیلومتر دورتر در چه بلایی دست و پا می‌زند و من هم خبر نداشتم سعد برایم چه خوابی دیده که آخرین جمعه پریشان به خانه برگشت. اولین باران پاییز خیسش کرده و بیش از سرما ترسی تنش را لرزانده بود که در کاناپه فرو رفت و با لحنی گرفته صدایم زد :«نازنین!» با قدم‌هایی کوتاه به سمتش رفتم و مثل تمام این شب‌ها تمایلی به هم‌نشینی‌اش نداشتم که سرپا ایستادم و بی‌هیچ حرفی نگاهش کردم. 💠 موهای مشکی‌اش از بارش باران به هم ریخته بود، خطوط پیشانی بلندش همه در هم رفته و تنها یک جمله گفت :«باید از این خونه بریم!» برای من که اسیرش بودم، چه فرقی می‌کرد در کدام زندان باشم که بی‌تفاوت به سمت اتاق چرخیدم و او هنوز حرفش تمام نشده بود که با جمله بعدی خانه را روی سرم خراب کرد :«البته تنها باید بری، من میرم !»... ادامه دارد... 🌺نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🥀 @yaade_shohadaa
مقام و منزلت امیرالمومنین علی علیه السلام در وصایای شهدا 🌺شهادت می دهم که امیرالمومنین (ع) با یازده فرزندش جانشین خاتم الانبیاء هستند و من ایمان به ولایت آنها دارم چون ارکان دین اسلام ولایت اهل بیت(ع) است. ای خواهران و برادران سخنان امام را گوش کنید و به حرف های رهبر عمل کنید. از شما می خواهم که این ولایت را محکم بگیرید و از این ریسمان محکم الهی جدا نشوید که هیچ عبادتی از شما بدون ولایت قبول نخواهد بود و نیست. ✍🏻شهید «محمدرضا قائمی مطلق» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ 💔در روز شهادت حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) یادی کنیم از سردار دلها 🥀 @yaade_shohadaa
💔شهید مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیه به روایت برادر ایشان؛ ✍🏻برادرم در تمام هیئت‌ها فعال بود؛ حتی بسیاری از جلسات مهدیه مشهد را نیز خود پایه‌گذاری کرد. بعد از جنگ‌هایی که در سوریه شکل گرفت و کشورهای بسیاری بر آن دامن زدند، گفت:«من باید هر طور که امکانش باشد به سوریه بروم.» گفتم:«شما دو فرزند کوچک داری!» اما نتوانستم مانع رفتنش شوم. معتقد بود هر جا اسلام و مسلمانان در خطر باشند باید رفت. می‌گفت:«اسلام مرز ندارد؛ وقتی به شیعیان سوریه و حرم حضرت زینب(س) جسارت کنند، به حرم امام رضا(ع) و مردم ایران هم ممکن است جسارت کنند.» برادرم دو فرزند دارد که آن موقع، ابوالفضل سه ساله و علی اکبر چند روزه بود. او می‌گفت:«اگر امروز به سوریه نروم، چطور می‌توانم انتظار داشته باشم فرزندانم در کشورشان امنیت داشته باشند.» او از طریق لشکر فاطمیون اقدام کرد و مدتی در تهران در یک دوره آموزشی بود. فرزندش دو روزه بود که داوطلبانه راهی سوریه شد. بعد از 38 روز در 15 بهمن‌ ماه در عملیات نبل‌والزهرا به درجه رفیع شهادت نائل شد. وقتی برای شناسایی پیکرش به تهران رفتیم، گلوله به صورتش خورده بود و نیمی از صورتش از بین رفته بود. 10 روز قبل از آن که به سوریه برود برای دوره فوق لیسانس ثبت نام کرده بود، شرایط تحصیلی، شغلی و مالی مهدی خیلی خوب بود. برخلاف عقیده برخی که معتقدند مدافعان حرم برای پول از جان خود می‌گذرند، باید بگویم مهدی کارمند حراست فرودگاه بود و هیچ نیاز مالی نداشت. تنها برای دلش و عشقی که به ائمه اطهار داشت رفت و شهید شد. 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 🤲🏻 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀«۸ بهمن ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 خواهر شهید :  او هر روز که به خانه می‌آمد از اتفاقاتی که در سوریه رخ می‌داد برای ما می‌گفت، تمام حرفش هم این بود که ما شیعه هستیم، نباید راضی شویم داعش به حرم دختر پیامبر(ص) نزدیک شود، باید از این حرم دفاع کرد، من باید به سوریه بروم، شما فردا چگونه می‌خواهید جواب حضرت زینب(س) را بدهید؟ همیشه می‌گفت باید به‌کمک حضرت زینب(س) برویم.  ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار مجتبی واعظی «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌼🍃🌼🍃🌼 بسم الله الرحمن الرحیم یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ ای که برای هر خیری به او امید دارم وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ و از خشمش در هر شری ایمنی جویم یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ ای که می دهد (عطای ) بسیار در برابر (طاعت ) اندک یا مَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ ای که عطا کنی به هرکه از تو خواهد یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ و نه تو را بشناسد تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً از روی نعمت بخشی و مهرورزی اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ عطا کن به من به خاطر درخواستی که از تو کردم جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَهِ همه خوبی دنیا و همه خوبی و خیر آخرت را وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَهِ همه شر دنیا و شر آخرت را فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ زیرا آنچه تو دهی چیزی کم ندارد (یا کم نیاید) و وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ بیفزا بر من از فضلت ای بزرگوار یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ ای صاحب جلالت و بزرگواری یا ذَاالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ ای صاحب نعمت و جود یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ ای صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا