eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
424 دنبال‌کننده
145 عکس
3 ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اطلاقات در کتب قدماء: ۱.خداوند ۲.عقل اول ۳.عقول مفارقات ۴. عقل عاشر یا عقل فعال( به آن فعال گویند چون قوه ای در آن نیست و به حسب اینکه در نفوس ما فعل انجام می دهد) ، ج۱، ص۱۶۸، حاشیه علامه حسن زاده
ظاهرا کتاب معیار دانش با توجه به اینکه این لحاظ را کردند که موضوع منطق معرف و حجت است مباحثی مثل انواع حمل و کلی و جزئی رو در مدخل کتاب ذکر فرمودند
بیان ساختار منطق با توجه به مجهول تصوری و تصدیقی، از نکات زیبای ای نوشته این مطلب می باشد که تعریف و استدلال را محدود به حقیقی و برهانی نمی کند و ساحت های مختلف را تبیین می نماید، چیزی که شاید ما زیاد به آن نپرداختیم. كل علم فامّا تصوّر و امّا تصديق؛ و التصوّر هو العلم الأول و يكتسب بالحدّ؛ و ما يجرى مجراه، كالرّسم، مثل تصوّرنا ماهيّة الانسان؛ و التصديق انّما يكتسب بالقياس، و ما يجرى مجراه، كالمثال و الاستقراء، مثل تصديقنا بان للكلّ‌ مبدء. فالحدّ و القياس هما آلتان يكتسب بهما المطلوبات الّتي تكون مجهولة فتصير معلومة بالرويّة. و كلّ‌ واحد منهما منه ما هو حقيقىّ‌ و منه ما هو دون الحقيقى، و لكنه نافع منفعة بحسبه، و منه ما هو باطل و مشبه بالحقيقى. و الفطرة الانسانيّة فى الأكثر غير كافية فى التّمييز بين هذه الاصناف، و لو لا ذلك لما وقع بين العلماء اختلاف، و لا وقع لواحد فى رأيه تناقض. و كلّ‌ واحد من القياس و الحدّ فانّه معمول و مؤلّف من معان معقولة بتأليف محدود، فيكون لكلّ‌ واحد منهما مادّة منها ألّف، و صورة بها التأليف لكلّ‌ معلوم يعلم بالرّويّة مادّة تخصّه و صورة بعينها تخصّه، منهما يصار الى الحقيقة، و كما ان الفساد فى ايجاد البيت قد يقع من جهة المادّة و ان كانت الصّورة صحيحة، و قد يقع من جهة الصورة و ان كانت المادّة صحيحة، و قد يقع من جهتيهما معا، كذلك الفساد العارض فى الحدّ و القياس قد يقع من جهة الصورة، و قد يقع من جهة المادّة، و قد يقع من جهتيهما معا. و المنطق هو الصّناعة النظريّة الّتي تعرّف أنّ‌ من أىّ‌ الصور و الموادّ يكون الحدّ الصّحيح الّذي يسمّى حدّا و القياس الصحيح الّذي يسمّى برهانا. و تعرّف أنّه من أىّ‌ الصور و الموادّ يكون الحدّ الاقناعى الّذي يسمّى رسما، و عن أىّ‌ الصّور و الموادّ يكون القياس الاقناعى الّذي يسمّى ما قوى منه و اوقع تصديقا مشبها باليقين جدليّا، و ما ضعف منه و اوقع ظنّا غالبا، خطابيا. و تعرّف انّه عن أىّ‌ صورة و مادّة يكون الحدّ الفاسد، و عن أىّ‌ صورة و مادّة يكون القياس الفاسد الّذي يسمّى مغالطيّا و سوفسطائيا، و عن أىّ‌ صورة و مادّة يكون القياس الّذي لا يوقع تصديقا البتة و لكن تخيّل، بان يرغّب النفس فى شيء او ينفّرها او يقرّرها او يبسطه او يقبضها، و هو القياس الشعرى. فهذه فائدة صناعة المنطق التحصیل،ج۱، ص۵
ملاک آلی بودن یک علم این نیست که در یک علم دیگر کاربرد داشته باشد، بلکه ملاک آن این است که وصول به غیر در موضوع آن اخذ شده باشد، مثلا ما در مورد موضوع منطق می گوییم معقولات ثانیه منطقی من حیث ایصال. البته باید تونه داشت که آلی بودن یک علم، لزوما موجب غیر حقیقی آن نمی شود، مثلا همین منطق حقیقت نفس الامری آن این است که راه رسیدن به واقع را به من نشان می دهد
حجه الاسلام و المسلمین حفظه الله(دین پژوهی معاصر، فصل نهم) ایشان و را به شش دوره تقسیم بندی می کنند: . و ظرفیت های عقلانی که در وجود دارد. . تامل مسلمانان بر روی متون دینی که سبب شکل گیری نحله های مختلف فکری در جهان اسلام می گردد. . که از قرن دوم تا نیمه دوم قرن چهارم ظهور و بروز دارد و موجب ورود افکار مختلف به جهان اسلام می شود. . نیمه دوم قرن چهارم تا جناب که همراه با تامل و تعقل جدی فیلسوفانی مانند فارابی و ابن سینا بر روی متون دینی و فلسفی می باشد که منجر به شکل گیری فلسفه اسلامی می گردد. . از جناب صدرا تا جناب رحمه الله علیهما؛ در این دوره فیلسوف بزرگ، جناب صدرالمتالهین، با سبک منحصر به فرد خویش توانستند میان ، برهان و را جمع کرده و به این ترتیب ضمن نوآوری های بسیار در فلسفه اسلامی، به نزاع بلندمدت میان فلاسفه، عرفا و متکلمین پایان دهند. . از جناب علامه و شاگرد بزرگ ایشان رحمه الله علیهما تا به الان که در این دوره فلاسفه ما با حفظ مبانی صدرایی به نوآوری های صوری و محتوایی دست زدند که توانست قدرت فلسفی را ما را در مقابل اندیشه های رقیب و مسائل روز نشان دهد. از جمله نقاط مثبت این دوره بندی توجه به ظرفیت های اسلامی و زمینه هایی است که دین برای رشد عقلانیت ایجاد کرده است، این دوره بندی گام به گام ما را تا تکوّن فلسفه اسلامی جلو می برد و بالندگی و اهمیت آن را در زمان نمایان می کند، اما وجه ضعفی که در آن دیده می شود این است که ایشان دوره چهارم را بسیار گسترده لحاظ کرده اند، در صورتی که این دوره با وجود فیلسوفی مانند و ظهور مکتب او، حداقل این ظرفیت را داشت که خود به دو دوره تقسیم گردد.
جناب صدرا از طرفی می فرمایند که علم همراه با وجود است و از طرف دیگر می فرمایند که مرتبه ماده علم ندارد، ایشان با التفات به این تهافت در بیان در آدرس های زیر می فرمایند که منظور از عدم العلم در اینجا اوج ضعف علمی است اسفار: ج۷، صفحه ۲۳۳.۲۳۵ ج۸.صفحه۱۶۴
در اینجا ابن سینا را از طریق علم به ضد آن ها می داند و برای معدومات متالف از امور موجده هم می فرماید در ابتدا امور موجده را تصور کنیم تا بعد امر متالف معدوم حاصل شود كل مطلب من هذه فإنما يتوصل إلى نيله بأمور موجودة حاصلة. لكن هاهنا موضع شك في أن المعدوم الذات المحال الوجود كيف يتصور إذا سئل عنه "ما هو" حتى يطلب بعد ذلك "هل هو" . فإنه إن لم يحصل له في النفس معنى، كيف يحكم عليه بأنه حاصل أو غير حاصل‌؟ و المحال لا صورة له في الوجود، فكيف يؤخذ عنه صورة في الذهن يكون ذلك المتصور معناه‌؟ فنقول إن هذا المحال إما أن يكون مفردا لا تركيب فيه و لا تفصيل، فلا يمكن أن يتصور البتة إلا بنوع من المقايسة بالموجود و بالنسبة إليه كقولنا الخلاء، و ضد الله: فإن الخلاء يتصور بأنه للأجسام كالقابل، و ضد الله يتصور بأنه لله كما للحار البارد، فيكون المحال يتصور بصورة أمر ممكن ينسب إليه المحال، و يتصور نسبة إليه و تشبها به. و إما في ذاته فلا يكون متصورا و لا معقولا و لا ذات له. و أما الذي فيه تركيب ما و تفصيل مثل عنز أيل أو عنقاء و إنسان يطير فإنما يتصور أولا تفاصيله التي هي غير محالة، ثم يتصور لتلك التفاصيل اقتران ما على قياس الاقتران الموجود في تفاصيل الأشياء الموجودة المركبة الذوات. فيكون هناك أشياء ثلاثة اثنان منها جزءان كل بانفراده موجود، و الثالث تأليف بينهما، هو من جهة ما هو تأليف متصور، بسبب أن التأليف من جهة ما هو تأليف من جملة ما يوجد. فعلى هذا النحو يعطي معنى دلالة اسم المعدوم. فيكون المعدوم إنما تصور لتصور متقدم للموجودات. برهان شفا، ص72 استاد هم تقریبا تصور عدم را به همین شکل تصویر می کنند که خود وجود، نقیض خودش را هم معرفی می کند و نفس الامر او را به ما معرفی می کند، ظاهرا ابن سینا هم همچین نظری دارد، برعکس نظر علامه که بحث تجرید نسبت در قضیه را مطرح می کنند
از نظر جناب ابن سینا که دیگر آن اضافات مرحوم مظفر را هم ندارد البرهان قياس مؤتلف يقيني. و قد قيل في تفسير هذا أقوال. و يشبه ألا يكون المراد باليقيني أنه يقيني النتيجة، فإنه إذا كان يقيني النتيجة فليس هو نفسه يقينا، و إن أمكن أن يجعل لهذا وجه متكلف لو تكلف جعل إدخال المؤتلف فيه حشوا من القول. برهان، ص78
یکی از دلایلی که فلسفه سهروردی پس از او بلافاصله آنچنان که باید رواج نیافت، این دلیل را می توان در کنار سن کم سهروردی و عدم فرصت کافی برای شاگردپروری و اصطلاح سازی زیاد او قرار داد
✏: اسماعیلیه عمدتا در قهستان قلعه داشتند وقتی احوالات قهستان رو برسی می کنیم به مدرسه علمیه ی کهنی بنام شیخان بر می خوریم که قبل از تاسیس حوزه قم یکی از باشکوهترین مدارس علمیه شیعه بوده ( به نقل از شهید مطهری ) از آن مدرسه بعد از زلزله چیزی به جا نمانده ولکن اتباع ان مدرسه به اصفهان مهاجرت کردند لازم بدکر است که احتمالا ان مدرسه مدرسه فرقین بوده چون شیعه و سنی در شهرتون در یک مسجد دور هم گرد می امدند و صحن غربی مال اقامه اهل سنت بوده و صحن شرقی مال اقامه اهل تشیع بنقل از شهید مطهری ان مدرسه محل رجوع بسیاری از شبه قاره هند و فلات ایران و آسیای میانه بوده بسیاری برای احداث دوباره ان مدرسه با شکوه کوشیدند ولی افاقه نکرد من جمله شیخ بهایی خواجه نصیر طوسی پدر آیت الله سیستانی پدر آیت الله خویی آیت الله بافقی و در معاصر شیخ مجتبی قزوینی از مستخرجین این مدرسه می توان به یکی از اقطاب نقشبندیه ملاحیدر تونی اشاره کرد و مرحوم ملا عبد الجواد تونی المشتهر به مدرس کبیر استاذ شیخ الشریعه اصفهانی و جهانگیر خان قشقایی و مرحوم آهی تونی مرحوم میر تونی عطار تونی که البته این اشخاص مال اخرین دوره این مدرسه شریف است وبعد از حمله مغولان به خراسان نه کتابی و نه نامی از بزرگان قبل باقی نمانده آنچکه حتم است اگر کسی بخواهد دنبال ریشه های تفکر این مدرسه بگردد باید در اصفهان دنبال بکردد چون کل این حوزه به اصفهان حجرت کرده و تاثیرات خود را بر حوزه اصفهان گذاردند از فلسفه اسماعیلیه چیزی نمی دانم فقط می دانم افکار هند را با افکار اسلامی می آمیختن که تبلورش در ظهور اسماعیلیه بوده لذا درویش مسلک بودند با اینحال در نجوم ید طولایی داشتند
یادداشت های فلسفی من
ابن رشد و جمع فلسفه و دین
ابن رشد در رساله فصل المقال نظر فلسفی به حقایق موجودات را حداقل مستحب اگر نگوییم واجب می داند ایشان به کسانی هم که خرده می گیرند که فلسفه باعث گمراهی می باشد تذکر می دهند که این گمراهی ذاتی نیست، بلکه عرضی است و به این علت است که شخص از فطانت کافی برخودار نیست یا استاد خوبی نداشته یا اسیر شهوات گشته و... ایشان تذکر می دهد که این مشکل در فقه و فقها هم وجود دارد و چه بسیار فقهایی که علم فقه آن ها را از بسیاری از کمالات دور نگه داشته است
(مقدمه شرح قبسات) ایشان فلسفه اسلامی را در قالب زیر می کنند: . بدو پيدايش در حوزه تفكّر اسلامى تا ابو نصر فارابى و ابن سينا . ابن سينا تا سهروردى و خواجه نصير الدين طوسى. . طوسى تا ميرداماد (ظهور مكتب شيراز). . ميرداماد تا ملاّ على نورى (ظهور مكتب اصفهان). . ملاّ على نورى تا عصر حاضر (ظهور مكتب تهران). توجه به ادامه حیات فلسفه در قالب شروح کلامی از جمله نکات برجسته این دوره بندی می باشد، اما عدم پرداخت به بحث نهضت‌ ترجمه و فلسفه‌ تطبیقی در جهان معاصر را می توان از نقاط ضغف آن در نظر گرفت.
رساله خوان اخوان ناصر خسرو