eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
412 دنبال‌کننده
24.8هزار عکس
8.7هزار ویدیو
49 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ 💠🍃بسم رب الشهدا... 💞 . کجا و ما کجا...؟!⁉️ گاهی دلم برای ازدواج هایی به سبک شهدا تنگ می شود... . 💞 ازدواجی به سبک .... که بجای اینکه به فکرِ برگزاری مراسم تجملاتی باشد به فکر رساندن به حرم بود... مراقب بود در مجلسش نشود... آخر مهمان ویژه ی مجلسش بود... . 💞 ازدواجی مثل ... که شبِ عقد از همسرش در خواست کرد تا بجا آورد‌... میتوانست مثل خیلی های دیگر شب عقد مشغول و بی بند و باری باشد اما فهمید که همسر نعمت خداست و در قبال نعمت باید شکر کرد نه عصیان... . 💞 یا مثلا ازدواجی شبیه به ... که همسرش گفت نمیخواهم ام بیشتر از یک جلد قرآن و شاخه نبات باشد... او هم میتوانست هزار جور بهانه بیاورد و بگوید مهریه پشتوانه است و حق زن است و ... 💞 یا دلم برای ازدواجی به سبک تنگ شده... که خرید عقد همسرش یک و یک جفت کیف و کفش بود و مراسم عقدش را خیلی ساده با سی_چهل نفر مهمون برگزار کرد... 💞 یا شهید که زندگی شان را در اتاق کوچکی روی پشت بام شروع کردند! دریغ از یک چراغ خوراک پزی در اوایل زندگی... 💞یا شهید که اهل سادگی و از تجملات بیزار؛ که زندگی را در دو اتاق خانه ی پدری شروع کردند! همراه با وسایل ضروری زندگی که آن قدر کم بود در یک پیکان استیشن جا می شد... . ✅✅✅آن روز ها را میگرفتند در به و توجه میکردند نه پول و ظواهر... عمل میکردند و زندگی میکردند... . . ⛔️⛔️⛔️این روزها سخت درگیر و شدیم و معترض هم هستیم که چرا اینقدر و بدبختی زیاد است... . ⚠️ما بجای توجه به "شعائر" الهی به "ظواهر" دنیوی توجه میکنیم.... . ‼️‼️به راستی که همه ی ما میدانیم راه و شهدا چیست ... و وای به حال ما که میدانیم و اینگونه عمل می کنیم.... @yadyaaran
✨ شهید بلباسی در فروردین ماه سال 1358همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در شهرستان قائم‌شهر استان مازندران دیده به دنیا گشود. در خانواده‌ای تربیت شد که یک شهید را تقدیم 🍂 و یک شهید را تقدیم کرد وپدر مرحوم ایشان بود. مادر ایشان اورا با ذکر ائمه معصومین و توسل به چهارده نور واحد شیرمیداد. تبعیت و سربازی ولی فقیه حضرت امام خامنه‌ای جزو اصول زندگی شان بود. به پیشنهاد پدرش با دختری کرد که فردی مومنه و عفیف بود حاصل زندگی شان 4 فرزند {فاطمه، حسن ، مهدی و زینب}هستند که خداوند متعال به آنها عطا فرمود. (فرززند آخرشون 6 ماه بعد از شهادتشون به دنیا اومدن) با آغاز جنگ تكفيری های داعش عليه ملت مظلوم عراق و سوريه با وجود داشتن سه فرزند خردسال و يك فرزند در راه ، رفتن را بر ماندن ترجيح داد تا برای ديگران شود كه داشتن زن و فرزند را ماندن قرار ندهند.🍂 4⃣
همیشه نان و پنیر می خوردیم! وقتی کردیم، وضع مادّی ما خیلی خراب بود. اوایل در خانه اجاره‌ای بودیم و مجبور بودیم کرایه خانه🏡 هم بدهیم. پس از مدتی،‌به یک ساختمان دولتی رفتیم🏢. منطقه ناامن بود. دمکراتها از کنار همین ساختمان، به داخل بیمارستان رفته بودند. وضع مالی مان، آن قدر خراب بود که همیشه نان و پنیر می خوردیم😃. یک بار کسی به شوخی به من و حاج‌همّت گفت: «شما همیشه نان و پنیر می خورید یا وقتی به ما می رسید، نان و پنیر می خورید؟» راوی:همسرشهید @yadyaaran
✨ در سال ۷۶ با خانم زهرا دقیقی کردم. ایشان نذر کرده بود که با یک جانباز ۷۰% ازدواج کند.🌸 حاصل این ازدواج دو فرزند فاطمه خانوم و آقا محمدجواد است••• 6⃣
💕 ❣مسجد ڪه میرفتم، چند بارے دیدمش... خیلے ازش خوشم مے اومد چون مرد بودن را در اون مے دیدم... برای رسیدن بهش چله گرفتم . ❣ساده زیست بود، طوریڪه خرید عروسے اش فقط یه حلقه 4500 تومنے بود ... مهرےه ام 14 سڪه و یه سفر حج بود ڪه یه سال بعد ازدواجمون داد؛ -ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد. ❣هےچ وقت بهم نمے گفت عاشقتم... میگفت میگفت اگه عاشقت باشم به زمین مے چسبم .... ❣من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون مے دیدم ڪه برایش ماندن چقدر سخت است ... برای شهادتش چله گرفتم چون خیلے دوستش داشتم و میخواستم به آنچه ڪه دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود 💟همسر شهید براے رسیدن و با مهدے عسگرے چله میگیرد و ده سال بعد براے رسیدن مهدے به چله مےگیرد 💟 : :
نه عکسی از آن مجلس هست نه افتخاری طلب می‌کنند نه اسرافی شد اما با همان سادگی جهانی شد... سالروز پیوند آسمانی دو از گل از شاخه گلستان نبوت و امامت بر همگان مبارک باد⚘⚘⚘
وقتش رسیده !👌😉☘ شب بود ، زیر چادر نشسته بودیم ، حرف شد، همه به هم تعارف می‌كردند، هركس سعی میكرد دیگری را جلو بیندازد. یكی‌ از برادران گفت: « ننه من قاعده‌ ای دارد، می‌گوید هر وقت پایت از لحاف آمد بیرون، موقع زن گرفتن است! » وقتی این حرف را می زد كه « علی‌ پروینی» فرمانده دسته خوابیده بود و اتفاقاً پایش از زیر پتو بیرون افتاده بود همه خندیدم و یك‌ صدا گفتیم : « با این حساب وقت برادر پروینی است» :) ☺️😊 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
🤍🥺همسر «شهید سلیمانی»: «امیر» را با همان لباسهایی که بر تن داشت به خاک سپردند. ساعت و انگشتر امیر بر دستش بود. ساعت را برای یادگاری به برادرش دادند. هر کاری کردند تا انگشتر را از دستش خارج کنند، نشد. همسرم به قولی که داده بود وفا کرد و انگشتر را حتی بعد از شهادت از خود دور نکرد. زندگی مشترک ما سه روز طول کشید. 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
💕 ❣مسجد ڪه میرفتم، چند بارے دیدمش... خیلے ازش خوشم مے اومد چون مرد بودن را در اون مے دیدم... برای رسیدن بهش چله گرفتم . ❣ساده زیست بود، طوریڪه خرید عروسے اش فقط یه حلقه 4500 تومنے بود ... مهرےه ام 14 سڪه و یه سفر حج بود ڪه یه سال بعد ازدواجمون داد؛ -ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد. ❣هےچ وقت بهم نمے گفت عاشقتم... میگفت میگفت اگه عاشقت باشم به زمین مے چسبم .... ❣من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون مے دیدم ڪه برایش ماندن چقدر سخت است ... برای شهادتش چله گرفتم چون خیلے دوستش داشتم و میخواستم به آنچه ڪه دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود 💟همسر شهید براے رسیدن و با مهدے عسگرے چله میگیرد و ده سال بعد براے رسیدن مهدے به چله مےگیرد 💟 : : 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
💕 ❣مسجد ڪه میرفتم، چند بارے دیدمش... خیلے ازش خوشم مے اومد چون مرد بودن را در اون مے دیدم... برای رسیدن بهش چله گرفتم . ❣ساده زیست بود، طوریڪه خرید عروسے اش فقط یه حلقه 4500 تومنے بود ... مهرےه ام 14 سڪه و یه سفر حج بود ڪه یه سال بعد ازدواجمون داد؛ -ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد. ❣هےچ وقت بهم نمے گفت عاشقتم... میگفت میگفت اگه عاشقت باشم به زمین مے چسبم .... ❣من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون مے دیدم ڪه برایش ماندن چقدر سخت است ... برای شهادتش چله گرفتم چون خیلے دوستش داشتم و میخواستم به آنچه ڪه دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود 💟همسر شهید براے رسیدن و با مهدے عسگرے چله میگیرد و ده سال بعد براے رسیدن مهدے به چله مےگیرد 💟 : : 👇👇 ┏━━━🌹🍃🌷🍃━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹🍃━━━┛
💢 . ▪️💢 غلامعلی نژاد اکبر ملقب به جواد. متولد سال ۱۳۴۰ روستای بیسه سر بابل. کودک آرام و گوشه گیری بود و عاشق فوتبال.از کودکی اهل نماز و تکبیر گوی مسجد محل بود.دیپلم فنی در رشته و برق را گرفت و با برق کاری ساختمان امرار معاش میکرد.با شروع جنگ عازم جبهه ها شد.سال ۱۳۶۰ پاسدار شد. . ▪️سال ۶۱ عملیات آزادسازی مجروح سختی شد‌‌.سال 1361 با خانم آمنه مرتضى زاده كه عضو سپاه پاسداران بود ازدواج كرد . مراسم در نهايت سادگى و با يك جلد كلام الله مجيد و با اقامه نماز جماعت در مقر پاسداران بابل برگزار شد .از سال ۶۲ تا ۶۵ فرمانده دسته ؛ گروهان ، معاون گردان و گردان بود. دوباره مجروح شد.آخرين بارى كه در تاريخ 14 بهمن 1365 به جبهه مى رفت مادرش او را از رفتن منع كرد. خطاب به وى گفت: « من نمى خواهم و آخرت مى خواهم، حتماً به جبهه مى روم و چند روز ديگر مى شوم و مفقودالاثر خواهم شد. . ▪️نژاداكبر در عمليات كربلاى 5 با سمت فرمانده الزمان شركت داشت و در طلوع فجر صبح روز 12 اسفند 1365 در منطقه شلمچه در اثر اصابت گلوله مستقيم به ناحيه سينه به رسيد و شد. از او دو فرزند، پسرى به نام كميل سه ساله و دخترى به نام فاطمه چند ماهه به يادگار مانده است. جنازه جواد نژاداكبر پس از سالها در عمليات جستجوى گروه تفحص در سال 1376 كشف و شناسايى شد و پس از انتقال به زادگاهش در گلزار شهداى روستاى بيشه سر بابل به خاك سپرده شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 بیانات مرحوم حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت ره ❓روایتی که ع فرموده‌اند در امر احتیاج به نیست در کدام است تا به نشان دهم تا نظرش در مورد تغییر کند ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛