💞 #عاشقانه_شهدا
میگفت:
بزرگ شدن و قدکشیدن بچه هامو و... همه چی رو دوست دارم ببینم ولی خب #اعتقاداتم اجازه نمیده.😞
منم از ته دل راضی بودم که تو این راه رفته، توی راه اهل بیت... اگه بهش میگفتم بخاطر من نرو... پس #خودش چی میشد...
لحظه آخر بهش پیامک زدم، گفتم: راضی ام به رفتنت... دوست دارم تمام تلاشت #دفاع باشه...منم اینجا تاجایی که میتونم از بچه ها مراقبت میکنم🌹.
تو فقط دعا کن...
کاش میدونستی چه #تکیه_گاه محکمی هستی...❤️
#هدیه تولدم قابی بود باخط قشنگش که نوشت... فاطمه ی عزیزم
مهرتان سنجیده ام
خوبان فراوان دیده ام
اما تو چیز دیگری...
#شهید_حسن_غفاری🌷
#شهید_مدافع_حرم
#عاشقانه_شهدا
اولین بار که میخواست
بره آینه قرآنگرفتم براش
قرآن رو بوسید و باز کرد
ترجمه آیه رو برام خوند
ولی بار آخری که میخواست بره
وقتی قرآن رو باز کرد
آیه رو ترجمه نکرد😕
گفتم سعید چرا ترجمه نمیکنی⁉️
رو به من کرد و گفت ✨
اگه ترجمه آیه رو بهتون
بگم ناراحت نمیشین؟!
گفتم: نه..!
گفت: آیه شهادت اومده😔
من به آرزوم میرسم🕊💚
#شهید_سعید_بیاضی_زاده🌸
♡ #عاشقانه_شهدا ♡
تو خواستگاری مهریه رو خونواده ها گذاشتن ۵۰۰ تا سکّه
ولی قرار بین من و اون ١٤ تا سکّه بود، بعد ازدواج هم، همه سکّه ها رو بهم داد
مراسم عقد و عروسیمونوتو خونه ی خودمون گرفتیم
خیلی ساده
هنوز عقد نکرده بودیم تو خواب دیدم کنار یه قبر نشستم
«بارون می بارید روی سنگ قبر نوشته بود
شهید مصطفی احمدی روشن»
از خواب پریدم
بعدِ ازدواج خوابمو واسش تعریف کردم می ترسم این زمانه بگیرد تو را ز من خندید و به شوخی گفت:
"بادمجون بم آفت نداره"
ولی یه بار خیلی جدّی ازش پرسیدم کی شهید میشی مصطفی…؟
بدون مكث، گفت: "۳۰ سالگی"
بارون میبارید
شبی که خاکش میکردیم
به روایت همسر شهید
♡ #عاشقانه_شهدا ♡
تو خواستگاری مهریه رو خونواده ها گذاشتن ۵۰۰ تا سکّه
ولی قرار بین من و اون ١٤ تا سکّه بود، بعد ازدواج هم، همه سکّه ها رو بهم داد
مراسم عقد و عروسیمونوتو خونه ی خودمون گرفتیم
خیلی ساده
هنوز عقد نکرده بودیم تو خواب دیدم کنار یه قبر نشستم
«بارون می بارید روی سنگ قبر نوشته بود
شهید مصطفی احمدی روشن»
از خواب پریدم
بعدِ ازدواج خوابمو واسش تعریف کردم می ترسم این زمانه بگیرد تو را ز من خندید و به شوخی گفت:
"بادمجون بم آفت نداره"
ولی یه بار خیلی جدّی ازش پرسیدم کی شهید میشی مصطفی…؟
بدون مكث، گفت: "۳۰ سالگی"
بارون میبارید
شبی که خاکش میکردیم
به روایت همسر شهید
♡ #عاشقانه_شهدا ♡
تو خواستگاری مهریه رو خونواده ها گذاشتن ۵۰۰ تا سکّه
ولی قرار بین من و اون ١٤ تا سکّه بود، بعد ازدواج هم، همه سکّه ها رو بهم داد
مراسم عقد و عروسیمونوتو خونه ی خودمون گرفتیم
خیلی ساده
هنوز عقد نکرده بودیم تو خواب دیدم کنار یه قبر نشستم
«بارون می بارید روی سنگ قبر نوشته بود
شهید مصطفی احمدی روشن»
از خواب پریدم
بعدِ ازدواج خوابمو واسش تعریف کردم می ترسم این زمانه بگیرد تو را ز من خندید و به شوخی گفت:
"بادمجون بم آفت نداره"
ولی یه بار خیلی جدّی ازش پرسیدم کی شهید میشی مصطفی…؟
بدون مكث، گفت: "۳۰ سالگی"
بارون میبارید
شبی که خاکش میکردیم
به روایت همسر شهید
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
هروقت قرار بود مأموریت برود اگر من راضی نبودم تمام تلاشش را میکرد یا مأموریت را نرود و یا به هر نحوی مرا راضی میکرد.
اما این بار فرق داشت مدام گریه میکردم تا منصرفش کنم، اما نه به گریه هایم توجه کرد تا سست شود و نه از رفتن منصرف شد صبح با اشک و قرآن بدرقهاش کردم دستی به صورتم کشید و خیسی اشکم را به سر و صورتش زد و گفت " بیا بیمه شدم صحیح و سالم برمیگردم"
✍🏻به روایت همسر
#شهید_شجاعت_علمداری♥️🕊
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
@yadyaaran
#عاشقانه_شهدا 🌹
درســت به یـاد دارم محـمود گفت:
بالاخـره هـر دختری خواسته ای دارد؛خواسته ی شمـا چیست؟
ومـن جواب دادم:
اگـر من راخدمت امام خمـینی ببرید که خطبه عقدمان را بخوانند حتـی مهریه هم نمیخوام🙂
عاقبت من ومحمود و مادر همـسرم در برابر امام نشسته بودیـم،
امام خطبه ی عقدمان را میخواند😍
و ایـن به یادماندنی ترین خاطره زندگی مشترکمـان💞شـد
#شهید_محمودکاوه🌸
🌷یادش با ذکر #صلوات
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
گفت:
تا روزی که جنگ باشه
منم هستم
میخوام ازدواج کنم💍
تا دینم کامل شه...
تا زودتر شهید شم
مادرشم گفت:
محمد علی مال شهادته
اونقده میفرستمش جبهه
تا بالاخره شهید شه
زنش میشی؟
قبول کردم☺️
لباس عروسے نگرفتیم
حلقه هم نداشتم
همون انگشتـر نامزدی رو برداشتم😇
دو روز بعد عقد
ساکشو بست و رفت☹️
یه ماه و نیم اونجا بود
یه روز اینجا😢
روزی که اعزام میشد گفت:
تو آن شیرین ترین دردی
که درمانش نمیخواهم❤️
همان احساس آشوبی
که پایانش نمیخواهم😍
زود برمیگردم😉
همه چیو آماده کرده بودم؛
واسه شروع یه زندگے مشترڪ💕
که خبر شهادتش رسید😭
حسرت دوباره دیدنش
واسه همیشه موند به دلم😔
حسرت یه روز زندگی کامل با او💔
همسر#شهیدمحمدعلیرثایی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌹🍃🌷🍃━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹🍃━━━┛
#عاشقانه_شهدا♥️
همسرم از همان اول ازدواج پیشنهاد داد، که هر وقت #دلخوری از من داری و نمیتوانی ابراز کنی، برایم بنویس📝خودش هم همین کار را میکرد.
عادت داشت قبل از خواب همهی مسائل روز را #حل کند. خیلی وقتها شبها برایم مینوشت که امروز بخاطر فلان مسئله از من #دلخور شدی، منو ببخش🙏 من منظوری نداشتم😔
آخرش هم یه جمله #عاشقانه مینوشت
گاهی من کاغذ را که میخواندم، میگفتم: کدام مسئله را میگی⁉️ من اصلا یادم نمیاد یعنی آن مسئله اصلا من را درگیر نکرده بود، ولی #پویا مراقب بود که نکند من دلخور شده باشم❤️
به نقل از: همسر شهید
#شهید_پویا_ایزدی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌹🍃🌷🍃━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹🍃━━━┛
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
محمد حسین پسرعموی من بود
ما هفتم مهر سال ۹۰ عقد کردیم
و یک سال بعد هم به خانه خودمان رفتیم💕
برای انتخاب نام محمد یاسا کلی تحقیق کردیم،یاسا به معنی پاک و دور از گناه است
همسرم به ندرت عصبانی میشد و اگر هم به آن نقطه میرسید پس از ناراحتی و عصبانیت برای اینکه از دلم در بیاورد هر کاری از دستش بر میآمد انجام میداد و جبران میکرد😇
اما وقتی عصبانی و ناراحت میشد، کمی طول میکشید تا دلش را به دست بیاوری❤️🍃
همیشه در تنگناهای مالی خیالم از بابت محمدحسین راحت بود با رفتارهای مردانهاش خیلی امیدوارم میکرد.
به او ایمان داشتم که مشکل را حل میکند و تا جایی که ممکن بود نمیگذاشت شرایط سخت شود☺️
همسر#شهیدسیدمحمدحسینمیردوستی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌹🍃🌷🍃━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹🍃━━━┛
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
🌿نذر کردیم گناه نشه..
فردای عقدمان سر مزار #شهید_کاظمی رفتیم.
قبل از جشن عقدمان نگران بودیم حرامی داخل جشن عقد نشود.
نذر کردیم سه روز روزه بگیریم و برای تمام شهدایی که میشناختیم نامه نوشتیم که در مراسممان گناه نباشد.
خدا رو شکر مجلس بدون گناه برگزار شد.
#شهید_کمیل_قربانی♥️
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
┏━━━🌹🍃🌷━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
#عاشقانه_شهدا💞🌱
به سوریه ڪه اعزام شده بود
بعضے شبها با هم در فضای مجازے چت میڪردیم📱😇
بیشتر حرفهایمان احوالپرسے بود،
او چیزے مینوشت و من چیزے مینوشتم
و اندڪ آبے هم میریختیم بر آتش دلتنگیمان😅
روزهای آخر ماموریتش بود؛
گوشے تلفن همراهم را ڪه روشن کردم
دیدم عباس برایم ڪلے پیام فرستاده😍
وقتے دیده بود ڪه من آنلاین نیستم
نوشته بود:
^آمدم نبودے🙃 وعدهـ ی ما بھشت^🥀
#شهید_عباس_دانشگر❤️🕊
#روایت_همسر_شهید🌸