eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
400 دنبال‌کننده
26.5هزار عکس
9.6هزار ویدیو
54 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
...! 🌷در ۵، تازه مجروح شده بودم؛ آن هم روز دوم ؛ ۶۵/ ۱۰ / ۲۱. یک پایم شده بود و دست راست و سر و سینه ام ترکش خورده بود. پس از اعزام به کشور آلمان، پایم را بدون زانو پیوند زدند و با ۴ - ۳ پیچ، ران را به استخوان ساق وصل کردند. مانده بودم که با یک پای بدون زانو و سیخ مانند، چگونه نماز بخوانم، بنشینم، دراز بکشم و.... 🌷قبلش در ۴، یک شب موقع عملیات که تا صبح مشغول جنگ و گریز بودیم و اصلاً جز خون و و.... چیزی نبود، و نماز صبح داشت قضا می شد. برای اولین مرتبه، نماز صبح را در حال راه رفتن و با تیمم - آن هم از کنار جاده - خواندم. 🌷برای سجده و فقط کمی سر را خم می‌کردیم و سنگ از قبل برداشته شده را به پیشانی می‌ساییدیم و تازه وقتی به بازگشتیم، از فرمانده و روحانی گردان پرسیدیم که وضعیت نماز صبح مان چه جور است؟! 🌷....با خود فکر می‌کردم حالا چکار کنم. بعضی دادند که همان‌‌طور نشسته ادامه بده و نماز نشسته هم قبول است، ولی تصمیم گرفتم که ایستاده نماز بخوانم. برای اولین مرتبه ایستادم و موقع سجده چون پای چپم زانو نداشت، به جای اینکه هفت جای بدنم روی زمین باشد، شش جای بدنم روی زمین بود و مانند کارها پایم را می‌چرخاندم و می‌نشستم. و حالا مدت‌هاست که این گونه نخوانده ام، ولی این نماز هم مانند آن نماز صبح کلی کیف دارد. راوی: رزمنده دلاور، جانباز غلامرضا عابد مسلک 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴 یه دستش شده بود، اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: با یه دست که نمیتونی بجنگی ، برو عقب. می گفت: مگه با یه دست نجنگید؟ مگه نفرمود: والله ان قطعتمو یمینی، انّی احامی ابداً عن دینی عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود. حمید باکری بهش ماموریت داده بود گردان رو از محاصره دشمن نجات بده. با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه ی ماموریت. لحظه های آخر که رو آوردن نزدیک لبای گفته بود: مگه مولایمان در لحظه آب آشامید که من بیاشامم. که شد، هم لب بودهم ... 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
ایشان در خرداد سال ۱۳۶۱# ازدواج کرد، و یک دختر(فاطمه خانم)به یادگار دارد. البته ایشان قبل از این که متوجه بشود پدر شده ،به شهادت رسیده بود. 🍃🌷🍃 ۱۳۶۰# طی بازی دراز ۳، دست ایشان شد و شد. 🍃🌷🍃 به روایت از همسر : تنها از ازدواج ما می‌گذشت که به رسید و در این مدت هم ایشان اغلب در بود. یعنی جمعا ما ماه هم در کنار هم نبودیم. 🍃🌷🍃 روز خواستگاری در اول صحبت‌هایش از و که بر گردن خود می‌دانست، گفت، که شاید نتواند زیاد کنارم باشد و همچون دیگر مردان نیازهایم را فراهم کند. 🍃🌷🍃 از در آغوشش برایم تعریف کرد. همچنین از شرایط ، صحبت‌هایش را که گوش کردم، او را دیدم. از این که او فردی ، و بود، خوشم آمد. 🍃🌷🍃 می‌دانستم که زندگی سختی را با او خواهم داشت، اما من را به این ازدواج قانع کرد. برای بسیار مهم بود. او گفت که علاوه بر ، بودن و آشنایی با شرایط ، از دلائل انتخاب من بود. 🍃🌷🍃 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴 یه دستش شده بود، اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: با یه دست که نمیتونی بجنگی ، برو عقب. می گفت: مگه با یه دست نجنگید؟ مگه نفرمود: والله ان قطعتمو یمینی، انّی احامی ابداً عن دینی عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود. حمید باکری بهش ماموریت داده بود گردان رو از محاصره دشمن نجات بده. با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه ی ماموریت. لحظه های آخر که رو آوردن نزدیک لبای گفته بود: مگه مولایمان در لحظه آب آشامید که من بیاشامم. که شد، هم لب بود هم ... 🏴 🕊🌹 ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
ایشان در خرداد سال ۱۳۶۱# ازدواج کرد، و یک دختر(فاطمه خانم)به یادگار دارد. البته ایشان قبل از این که متوجه بشود پدر شده ،به شهادت رسیده بود. 🍃🌷🍃 ۱۳۶۰# طی بازی دراز ۳، دست ایشان شد و شد. 🍃🌷🍃 به روایت از همسر : تنها از ازدواج ما می‌گذشت که به رسید و در این مدت هم ایشان اغلب در بود. یعنی جمعا ما ماه هم در کنار هم نبودیم. 🍃🌷🍃 روز خواستگاری در اول صحبت‌هایش از و که بر گردن خود می‌دانست، گفت، که شاید نتواند زیاد کنارم باشد و همچون دیگر مردان نیازهایم را فراهم کند. 🍃🌷🍃 از در آغوشش برایم تعریف کرد. همچنین از شرایط ، صحبت‌هایش را که گوش کردم، او را دیدم. از این که او فردی ، و بود، خوشم آمد. 🍃🌷🍃 می‌دانستم که زندگی سختی را با او خواهم داشت، اما من را به این ازدواج قانع کرد. برای بسیار مهم بود. او گفت که علاوه بر ، بودن و آشنایی با شرایط ، از دلائل انتخاب من بود. 🍃🌷🍃 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran