به گزارش قدس آنلاین: حجت الاسلام یحیی جهانگیری سهروردی که برای تبلیغ دین اسلام به کشورهای مختلف سفر کرده است در گفتگو با خبرنگار قدس آنلاین یکی از خاطرات خود در سفر به کشور بلاروس را تعریف کرده و می گوید: سال ۸۹ برای تبلیغ دین اسلام بلاروس بودم. کتابخانه ملی بلاروس نزدیک رزیدانسم بود که روزها به آنجا سر میزدم.
یک روز استادی را دیدم. تا فهمید مسلمانم، از تروریسم پرسید. متاسفانه، در جهان امروز، اسلام مساوی شده با ترور. بالاخره کلی جواب دادم و او هم انگار راضی شد و خداحافظی کرد و من هم برای بدرقه برخاستم، ناگهان دیدم رنگش سرخ شد و گفت: تو داری منو تعقیب می کنی؟
گفتم: چه تعقیبی؟ ما طبق سنت مان، شایسته می دانیم اگر با کسی نشستیم او را بدرقه کنیم. گفت: عالیه. کدام فیلسوفی به شما این آموزه ها را آموخته؟ در غرب فرض بر این است که حرفهای ناب را فقط فیلسوفان یا شاعران می گویند.
خواستم بگم امام علی(ع). دیدم او که امام نمی شناسد. لذا گفتم: این جمله از پروفسور علی است. گفت: من تا حالا پرفسور علی نشنیدم. خیال کردم همه چیز حل شد. اما.... شب ایمیل زد: من هرچه گوگل زدم professor Ali چیزی پیدا نکردم.
وای.. ای خدا... حالا بیا براش... پروفسور علی درست کن. رفتم زندگینامه امیر_کلام را پیدا کردم. بجای امام، پروفسور گذاشتم. اینم پروفسور علی.
بعدها در تداوم ارتباط به او فهماندم، علی فراتر از پروفسور هاست. ما علی(ع) را حتی به اندازه یک پرفسور به دنیا معرفی نکردیم. مولا مرا ببخش ما شرمنده ایم.
#خاطرات فرامرزی یک_طلبه
@yahyajahangiri
به مناسبت میلاد مولا علی ع
به گزارش قدس آنلاین: حجت الاسلام یحیی جهانگیری سهروردی که برای تبلیغ دین اسلام به کشورهای مختلف سفر کرده است در گفتگو با خبرنگار قدس آنلاین یکی از خاطرات خود در سفر به کشور بلاروس را تعریف کرده و می گوید: سال ۸۹ برای تبلیغ دین اسلام بلاروس بودم. کتابخانه ملی بلاروس نزدیک رزیدانسم بود که روزها به آنجا سر میزدم.
یک روز استادی را دیدم. تا فهمید مسلمانم، از تروریسم پرسید. متاسفانه، در جهان امروز، اسلام مساوی شده با ترور. بالاخره کلی جواب دادم و او هم انگار راضی شد و خداحافظی کرد و من هم برای بدرقه برخاستم، ناگهان دیدم رنگش سرخ شد و گفت: تو داری منو تعقیب می کنی؟
گفتم: چه تعقیبی؟ ما طبق سنت مان، شایسته می دانیم اگر با کسی نشستیم او را بدرقه کنیم. گفت: عالیه. کدام فیلسوفی به شما این آموزه ها را آموخته؟ در غرب فرض بر این است که حرفهای ناب را فقط فیلسوفان یا شاعران می گویند.
خواستم بگم امام علی(ع). دیدم او که امام نمی شناسد. لذا گفتم: این جمله از پروفسور علی است. گفت: من تا حالا پرفسور علی نشنیدم. خیال کردم همه چیز حل شد. اما.... شب ایمیل زد: من هرچه گوگل زدم professor Ali چیزی پیدا نکردم.
وای.. ای خدا... حالا بیا براش... پروفسور علی درست کن. رفتم زندگینامه امیر_کلام را پیدا کردم. بجای امام، پروفسور گذاشتم. اینم پروفسور علی.
بعدها در تداوم ارتباط به او فهماندم، علی فراتر از پروفسور هاست. ما علی(ع) را حتی به اندازه یک پرفسور به دنیا معرفی نکردیم. مولا مرا ببخش ما شرمنده ایم.
#خاطرات فرامرزی یک_طلبه
@yahyajahangiri
هدایت شده از یادداشت های فرا-مرزی
به مناسبت میلاد مولا علی ع
به گزارش قدس آنلاین: حجت الاسلام یحیی جهانگیری سهروردی که برای تبلیغ دین اسلام به کشورهای مختلف سفر کرده است در گفتگو با خبرنگار قدس آنلاین یکی از خاطرات خود در سفر به کشور بلاروس را تعریف کرده و می گوید: سال ۸۹ برای تبلیغ دین اسلام بلاروس بودم. کتابخانه ملی بلاروس نزدیک رزیدانسم بود که روزها به آنجا سر میزدم.
یک روز استادی را دیدم. تا فهمید مسلمانم، از تروریسم پرسید. متاسفانه، در جهان امروز، اسلام مساوی شده با ترور. بالاخره کلی جواب دادم و او هم انگار راضی شد و خداحافظی کرد و من هم برای بدرقه برخاستم، ناگهان دیدم رنگش سرخ شد و گفت: تو داری منو تعقیب می کنی؟
گفتم: چه تعقیبی؟ ما طبق سنت مان، شایسته می دانیم اگر با کسی نشستیم او را بدرقه کنیم. گفت: عالیه. کدام فیلسوفی به شما این آموزه ها را آموخته؟ در غرب فرض بر این است که حرفهای ناب را فقط فیلسوفان یا شاعران می گویند.
خواستم بگم امام علی(ع). دیدم او که امام نمی شناسد. لذا گفتم: این جمله از پروفسور علی است. گفت: من تا حالا پرفسور علی نشنیدم. خیال کردم همه چیز حل شد. اما.... شب ایمیل زد: من هرچه گوگل زدم professor Ali چیزی پیدا نکردم.
وای.. ای خدا... حالا بیا براش... پروفسور علی درست کن. رفتم زندگینامه امیر_کلام را پیدا کردم. بجای امام، پروفسور گذاشتم. اینم پروفسور علی.
بعدها در تداوم ارتباط به او فهماندم، علی فراتر از پروفسور هاست. ما علی(ع) را حتی به اندازه یک پرفسور به دنیا معرفی نکردیم. مولا مرا ببخش ما شرمنده ایم.
#خاطرات فرامرزی یک_طلبه
@yahyajahangiri
یادداشت های فرا-مرزی
ما و مسجد توحید نروژ ۲۰۱۴
#خاطرات نروژ
#هوای_سرد
بیاد سرمای این روزهای ایران
شب بود رسیدم محل اقامت. هوا واقعا #یخ بود. دست به شوفاژ زدم دیدم آخر درجه است. ولی اتاق سرد بود هنوز.
با خود #خیال کردم شاید تازه روشنش کردند ان شاء الله فردا اینجا از گرما #حموم میشه ومن هم با لباس های راحتی می تونم در اتاق باشم.
حالا بزار امشبو با #کاپشن و #کلاه زیر پتو بخوابم. 😬😬😬😬
خوب می دونید که برای ما #ایرانیها این جور خوابیدن یعنی #فشار_قبر. اونم از نوع شب اول😬😬
عاخه ما دوس داریم حتی در سرما با پیژامه بخوابیم 😔
...عاقا چند روز گشت. دیدم خبری نشد. باور کنید من جرات نداشتم از سرما کاپشن و کلاه را از خودم جدا کنم.
بالاخره یک روز به مسولش گفتم. گفتم که بابا من روز و شب خوش ندیدم اینجا. یک وسیله گرمایش دیگه بیارین.
اومد دید اتاق رو.. گفت: همه چیز که عااالیه...
گفتم عاخه هنوز گرم نشده...
گفت: حاج آقا اینجا ایران نیست...ها ..بخاری را تا هر چه دلت بخاد روشن کنی آخرش هم خیلی گرم شد، بجای پایین آوردن بخاری، پنجره را باز کنی تا هوای سرد بیاد تو.😂😬
اینجا ما باید انرژی را حفظ کنیم.
یک پتوی ضخیم به من داد. حالا از این به بعد شب ها مثل #ساندویچ به خودم میپیچیدم 😫😱 ولی شب همش به یاد #شب_های_روییایی ایران بودم. رویای بخاری بالا... پنجره باز... و گور پدر انرژی
چقد ایراااااان😘 باحاله.... نع؟؟؟
#خاطرات_فرامرزی_یک_طلبه
@yahyajahangiri
هدایت شده از یادداشت های فرا-مرزی
به مناسبت میلاد مولا علی ع
به گزارش قدس آنلاین: حجت الاسلام یحیی جهانگیری سهروردی که برای تبلیغ دین اسلام به کشورهای مختلف سفر کرده است در گفتگو با خبرنگار قدس آنلاین یکی از خاطرات خود در سفر به کشور بلاروس را تعریف کرده و می گوید: سال ۸۹ برای تبلیغ دین اسلام بلاروس بودم. کتابخانه ملی بلاروس نزدیک رزیدانسم بود که روزها به آنجا سر میزدم.
یک روز استادی را دیدم. تا فهمید مسلمانم، از تروریسم پرسید. متاسفانه، در جهان امروز، اسلام مساوی شده با ترور. بالاخره کلی جواب دادم و او هم انگار راضی شد و خداحافظی کرد و من هم برای بدرقه برخاستم، ناگهان دیدم رنگش سرخ شد و گفت: تو داری منو تعقیب می کنی؟
گفتم: چه تعقیبی؟ ما طبق سنت مان، شایسته می دانیم اگر با کسی نشستیم او را بدرقه کنیم. گفت: عالیه. کدام فیلسوفی به شما این آموزه ها را آموخته؟ در غرب فرض بر این است که حرفهای ناب را فقط فیلسوفان یا شاعران می گویند.
خواستم بگم امام علی(ع). دیدم او که امام نمی شناسد. لذا گفتم: این جمله از پروفسور علی است. گفت: من تا حالا پرفسور علی نشنیدم. خیال کردم همه چیز حل شد. اما.... شب ایمیل زد: من هرچه گوگل زدم professor Ali چیزی پیدا نکردم.
وای.. ای خدا... حالا بیا براش... پروفسور علی درست کن. رفتم زندگینامه امیر_کلام را پیدا کردم. بجای امام، پروفسور گذاشتم. اینم پروفسور علی.
بعدها در تداوم ارتباط به او فهماندم، علی فراتر از پروفسور هاست. ما علی(ع) را حتی به اندازه یک پرفسور به دنیا معرفی نکردیم. مولا مرا ببخش ما شرمنده ایم.
#خاطرات فرامرزی یک_طلبه
@yahyajahangiri
🌐 کانالی برای
■ خواندن #خاطرات تلخ و شیرینی یک #طلبه بین المللی که در #چهار_قاره فعالیت دارد.
■ شنیدن #دغدغه ها و #تجربه ها و #یادداشت های درباره چگونگی #عرضه_دین در #عرصه_دنیا
■ هرگاه، برای شنیدن صدای #شیعه و #حوزه، نه فقط #مسجد و #حسینه، اگر در #کلیساها و #کنیسه ها صف کشیدند، باید از بین الملل سخن گفت.
■■ ما را به علاقمندان معرفی کنید
https://eitaa.com/yahyajahangiri/