eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹لا جُناحَ عَلَيْكُمْ قبلا بیان شد که ▪️ماده «جنح» را در اصل به معنای میل و انحراف دانسته‌اند و برخی گفته‌اند به میل و رغبت به کاری یا به چیزی یا به سمت و سویی گفته می‌شود و تفاوت سه واژه «میل» و «جنح» و «رغبت» این است که «میل» عنوانی مطلق است ولی «جنح» میلی است که همراه با عمل باشد و «رغبت» که میلی است که همراه با علاقه و گرایش درونی باشد. از این توضیح بخوبی معلوم می‌شود که وقتی قرآن در مورد دشمنان تعبیر «جنح للسلم» و نه تعبیر «رغب الی السلم» را به کار می‌برد (وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّه؛ انفال/۴۱) منظور صرفا ابراز تمایل به صلح نیست؛ بلکه گونه‌ای از تمایل به صلح است که با عمل آنها واقعی بودنش را نشان دهد. ▪️«جَناح» را به بال پرندگان می‌گویند از این جهت که به دو سو میل می‌کند (طائِرٍ یطیرُ بِجَناحَیهِ؛ انعام/۳۸) و به پهلوی انسان و گاه به نحو استعاری به دست انسان هم به این مناسبت «جَناح» گفته می‌شود (وَ اضْمُمْ یدَكَ إِلى‏ جَناحِكَ، طه/۲۲؛ اضْمُمْ إِلَیكَ جَناحَكَ مِنَ الرَّهْب، قصص/۳۲)؛ هرچند برخی بر این باورند که استعمال آن در مورد دست، مجازی نیست، و وجه تسمیه دست به «جناح» آن است که انسان به وسیله آن به سوی چیزی متمایل می‌شود. ▪️«جُناح» به گناه می‌گویند از این جهت که از راه حق منحرف شده است و تعبیر «لا جُناحَ عَلَیكُمْ» و تعابیر مشابه آن ۲۵ بار در قرآن کریم به کار رفته است. 🔖جلسه ۷۰۱ http://yekaye.ir/al-fater-35-1/ @yekaye
🔹أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ قبلا بیان شد که ▪️ماده «نکح» هم برای «پیمان ازدواج» به کار می‌رود و هم برای «عمل نزدیکی کردن». ▫️برخی همچون مرحوم طبرسی بر این باورند که اصل آن برای عمل نزدیکی کردن بوده، و به مناسبت برای ازدواج هم به کار رفته؛ ▫️در مقابل امثال ابن فارس و راغب بر این باورند که این ماده در اصل به معنای عقد و پیمان ازدواج است؛ و نه نزدیکی کردن، و بعدا به نحو استعاری برای جماع و نزدیکی به کار رفته است؛ بویژه که با توجه به وجود حیا در انسان تمامی اسمهای ناظر به جماع، ابتدا به نحو کنایی در خصوص این کار استفاده شده است. ▪️شاهد قرآنی بر اینکه «نکاح» لزوما به معنای نزدیکی کردن نیست، این آیه شریفه است که: «إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُن» (احزاب/۴۹) چرا که از نکاحی صحبت کرده که قبل از تماس به طلاق منجر شده است. چنانکه آیه «وَ ابْتَلُوا الْیتامی‏ حَتَّی إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیهِمْ أَمْوالَهُمْ» (نساء/۶) نیز صرف بلوغ جنسی نیست، بلکه بلوغ اجتماعی‌ای است که شخص آمادگی ازدواج و تشکیل خانواده را پیدا می‌کند؛ و شاهد دیگری بر این مدعا هم که اصل نکاح ناظر به پیوند زناشویی، و نه عمل جنسی بوده، و کاربردش در عمل جنسی به نحو استعاره‌ای بوده، آن است که علی‌رغم شباهت عمل جنسی در حیوانات با انسان، ظاهرا تعبیر «نکاح» فقط در مورد عمل انسان (و نه عمل بین خود حیوانات) به کار می‌رود. ▪️کاربرد این ماده به صورت ثلاثی مجرد (نَكَحَ ینْكِحُ نِكاحاً) به معنای «ازدواج کردن» است که هم برای مرد «وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساء» (نساء/۲۲) هم برای زن «حَتَّی تَنْكِحَ زَوْجاً غَیرَهُ» (بقره/۲۳۰)‌ و هم برای خود پیمان ازدواج «وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ» (بقره/۲۳۵) به کار می‌رود؛ ... 🔖جلسه ۹۲۸ http://yekaye.ir/an-nesa-4-3/ @yekaye
🔹حِلٌّ / يَحِلُّونَ درباره ماده «حلل» قبلا بیان شد که ▪️اصل این ماده را به معنای «گشودن» و «باز کردن» (باز کردن گره؛ طه/۲۷) دانسته‌اند؛ ▪️ «حلال» (در مقابل «حرام») را از این جهت حلال گفته‌اند که وقتی چیزی حلال است، گویی گره آن را گشوده و در آن اجازه تصرف داده‌ شده است. ▪️«فرود آمدن و در جایی اقامت کردن» را هم «حلول» (و مکان آن را «محل») گویند از این جهت که وقتی مسافر در جایی فرود می‌آید بارهایش را باز می‌کند؛ و کم‌کم در مورد هر نزول و جای گرفتنی به کار رفته است. ▪️به زن و شوهر هم «حلیله» و «حلیل» (جمع آن: «حلائل»؛ نساء/۲۳) می‌گویند از این جهت که هر یک بر دیگری حلال شده است؛ برخی گفته‌اند از این جهت هریک حق دارد لباس دیگری را بگشاید و مرحوم طبرسی علاوه بر این دو احتمال، احتمال سومی را مطرح کرده که چون هریک از آنها در بستر و نزد دیگری حلول می‌کند. برخی گفته‌اند: علاوه بر زن و شوهر، به هر همنشینی حلیل و حلیله گویند از این جهت که در یک محل قرار گرفته‌اند. ▪️«محله» هم مکانی است که یک گروهی در آنجا جای گرفته‌اند. 🔖جلسه ۳۳۱ http://yekaye.ir/al-balad-90-2/ 📖اختلاف قرائت لا هُنَّ حِلٌ لهم ▪️این عبارت در عموم قراءات مشهور به همین صورت «لا هُنَّ حِلٌ لهم» قرائت شده است؛ ▪️اما در قراءات غیرمشهور (طلحه) هم به صورت «لا هُنَّ یَحِلّان لهم» و هم به صورت «لا هُنَّ يَحْلِلْنَ لهم» نیز قرائت شده است 📚 (معجم القراءات، ج۹، ص۴۲۶ @yekaye
🔹أجُورَهُنَّ ▪️ماده «أجر» را در اصل در دو معنا دانسته‌اند: یکی در معنای پاداش و کرایه‌ای که برای کاری داده می‌شود؛ و دوم در معنای پانسمان کردن و درست کردن استخوان شکسته؛ و البته چه بسا بتوان این دو را این گونه به هم برگرداند که گویی اجرتی که به کارگر می‌دهند چیزی است که مشکلات و شکستگی‌ای که در زندگی‌اش پیش آمده را جبران و رفع می‌کند. ▪️فعل ثلاثی مجرد این به صورت «أَجَرَ یأْجُرُ» است (عَلی‏ أَنْ تَأْجُرَنی‏ ثَمانِی حِجَجٍ؛ قصص/۲۷) و اگرچه مصدر آن به صورت «أَجْر» رایج است (إِنَّ اللَّهَ لا یضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ؛ توبه/۱۲۰ و هود/۱۱۵ و یوسف/۹۰)؛ اما برخی «إجاره» (بر وزن فعاله) را نیز مصدر ثلاثی مجرد دانسته‌اند (همانند تجارت) که مصدر باب افعال آن «ایجار» می‌شود که به معنای اجاره دادن است و هم به صورت یک مفعولی و هم به صورت دومفعولی (آجرت الزید الدار) به کار می‌رود. «أُجاره» اسم است برای آنچه از اجرت که در عمل داده می‌شود و با توجه به اینکه «أجر» به صورت «أجور» ‌جمع بسته می‌شود (إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ یوْمَ الْقِیامَة؛ آل عمران/۱۸۵)‌ بعید نیست که از معنای مصدری به صورت حاصل مصدر و اسم تبدیل شده باشد؛ و یکی از کاربردهای رایج «أجر» کاربرد آن در خصوص مهریه زنان است: «فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً» (نساء/۲۴) هرچند برخی این را کاربردی کنایی و استعاری دانسته‌اند. ... 🔖جلسه ۹۵۱ https://yekaye.ir/an-nesa-4-24/ @yekaye
🔹لا تُمْسِكُوا قبلا بیان شد که ▪️ماده «مسک» را برخی در اصل به معنای «حبس کردن» دانسته‌اند، مانند «أَمَّنْ هذَا الَّذي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ» (ملک/۲۱) یا «فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ» (نساء/۱۵)؛ ▫️و برخی معنای اصلی آن را «درآویختن به چیزی» (وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر؛ ممتحنه/۱۰) ویا «حفظ کردن آن» (وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ‏؛ حج/۶۵) معرفی کرده‌اند؛ ▫️و برخی هم تلفیقی از این دو معنا را، یعنی «حبس کردن»ی که همراه با «حفظ کردن» باشد، که نقطه مقابل رها گذاشتن (إرسال) است، دانسته اند. ▪️این ماده وقتی به باب إفعال می‌رود، دلالت بر نگهداشتنی دارد که فاعل آن مورد توجه خاص است، یعنی زاویه اقدام کردن شخص برای نگهداشتن بیشتر مورد توجه است الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ‏؛ بقره/۲۲۹) که اسم فاعل آن «مُمسِک» است (فَلا مُمْسِكَ لَها، فاطر/۲؛ ٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ، زمر/۳۸) ▪️اما وقتی به باب تفعیل می‌رود، عمدتاً نگه داشته شدن از زاویه مفعول (آنچه حفظ و نگه داشته می‌شود) مورد توجه است؛ چنانکه «وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» (اعراف/۱۷۰) به معنای کسانی است که خودشان را مقید به ضوابط کتاب آسمانی می‌کنند. ▪️و وقتی به باب استفعال می‌رود به معنای درصدد حفظ و تمسک کردن به چیزی برآمدن می‌باشد «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏» (التحقيق، ج‏۱۱، ص۱۱۱) که اسم فاعل آن «مستمسِک» می‌شود (أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ‏؛ زخرف/۲۱). 🔖جلسه ۷۰۲ http://yekaye.ir/al-fater-35-2/ 📖 اختلاف قراءات ▪️در اکثر قراءات این کلمه در باب افعال و به صورت «لَا تُمْسِكُوا» قرائت شده است که در آیات دیگر قرآن با تعابیر «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ» (بقره/۲۲۹) و «وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً» (بقره/۲۳۱) و «أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ» (احزاب/۳۷) تناسب دارد. ▪️اما در قرائت اهل بصره (ابوعمرو) و برخی قراءات عشر (یعقوب) و اربعه عشر (حسن و یزیدی) و برخی قراءات غیرمشهور (ابن جبیر و أعرج و أبوالعالیة و مفضل و روایتی از قرائت ابن مجاهد) در باب تفعیل و به صورت «لا تُمَسِّكوا» قرائت شده است که در آیات دیگر قرآن با تعبیر «وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ» (اعراف/۱۷۰) تناسب دارد. ▪️در روایتی (معاذ) از قرائت اهل بصره (أبوعمرو) و روایتی (عبدالحمید) از قرائت شام (ابن عامر) و برخی قراءات اربعه عشر (حسن) و برخی قراءات غیرمشهور (ابن عباس و عکرمه و ابن ابی لیلی و ابن یعمر و أبوحیوة) این کلمه در باب تفعل و به صورت «لا تَمَسَّكُوا» قرائت شده است که در اصل «لا تَتَمَسَّكُوا» بوده که یکی از «ت»‌های آن حذف شده است. ▪️همچنین حسن (از قراء اربعه عشر) ‌قرائت دیگری از این کلمه به صورت فعل ثلاثی مجرد «لا تَمْسِكوا» دارد. 📚مجمع البيان، ج‏9، ص410 📚معجم القراءات، ج۹، ص۴۲۷ @yekaye
🔹بِعِصَمِ قبلا بیان شد که ▪️ماده «عصم» را در اصل به معنای «منع کردن» یا امساک (خودداری) دانسته؛ و برخی گفته‌اند به معنای «حفظ» کردنی است که همراه با «دفاع» و (دفع کردن امور بیگانه) باشد و برخی هم گفته‌اند این واژه سه معنای «امساک» (خودداری) و «منع» (جلوگیری) و «ملازمت» (همراهی) را با هم دارد... ▪️«عصمة» هم هر چیزی است که بدان «اعتصام» جویند، و «عصمت پیامبران» هم به معنای آن است که آنها چنان خود را در پناه خداوند قرار داده‌اند که وی آنها را از افتادن در گناه حفظ می‌کند. البته در قرآن کریم کلمه «عصمة» تنها یکبار و آن هم به صورت جمع مکسر: «عِصَم» و در مورد پیوند ازدواج برای زنان به کار رفته است: «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ» (ممتحنة/۱۰) و ظاهرا به این جهت به این پیوند «عصمة» گفته‌اند که زنی که ازدواج می‌کند تحت حفظ و حمایت شوهرش قرار می‌گیرد و شوهر مانع از هرگونه مزاحمتی از جانب دیگران برای وی می‌شود (معنای «لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ» این است که به پیمان ازدواج با زنان کافرتان دیگر تمسک نجویید؛ یعنی همان که مسلمان و کافر نمی‌توانند همسر همدیگر باشند). 🔖جلسه ۴۳۶ https://yekaye.ir/al-ahzab-33-17/ @yekaye
🔹سْئَلُوا / وَ لْيَسْئَلُوا قبلا بیان شد که ▪️ماده «سءل» در اصل به معنای درخواست و طلب کردن چیزی از کسی به کار می‌رود. مصدر آن «سؤال» (قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‏ نِعاجِهِ؛ ص/۲۴) در فارسی نیز بسیار رایج است؛ و تفاوتش با «طلب» در این است که طلب یک امر نفسانی است که چه‌بسا ممکن است به مرتبه اظهار کردن نرسد. همچنین ماده «سول» (به معنای حاجتی که نفس برای رسیدن بدان حرص می‌ورزد) – که برخی آن را به صورت «سؤل» ثبت کرده‌اند و کلمه «تسویل» (زینت دادن و آراستن کار زشت) از آن می‌آید – نیز چه بسا در اصل به همین «سأل» برگردد. همچنین باید این ماده و ماده «سیل» که دلالت بر جریان و امتداد دارد نیز تفاوت گذاشت. ▪️برخی توضیح داده‌اند که با ماده «سأل» می‌توان هر چیزی را مورد درخواست قرار داد: ‌اعم از خبر، مال، عطاء، علم و ... . اما برخی خواسته‌اند کل این درخواستها را در دو قسم قرار داده‌اند؛ یعنی گفته‌اند هرآنچه با کلمه «سأل» مورد درخواست قرار می‌گیرد، یا درخواست معرفت، و یا هر چیزی است که به معرفت منجر شود؛ و یا درخواست مال و هر چیزی که مال منجر شود؛ و البته توضیح داده‌اند که در جایی که «سوال» در مقام درخواست معرفت است، منحصر به جایی که انسان چیزی را نمی‌داند و می‌خواهد بفهمد نیست؛ و دیگران هم توضیح داده‌اند که اساساً تفاوت «سوال» و «استفهام» این است که در استفهام، مساله اصلی طلب فهم است؛ اما سوال می‌تواند با انگیزه‌های دیگری باشد مثلا مواردی که خداوند سوال می‌کند؛ که گاه برای ساکت کردن و خاموش کردن کسانی است که باور غلطی دارند: «وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاس‏ …» (مائده/۱۱۶) یا « وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتي‏ كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ…» (اعراف/۱۶۳) ویا از باب بازخواست است «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ» ‏(تكوير/۸) ، «لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ» (انبیاء/۲۳) و ...؛ با این حال به نظر می‌رسد مواردی هست که لزوما به این دو برنمی‌گردد، بلکه مطلق درخواست برای انجام کاری است: «وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسيراً» (احزاب/۱۴). ▪️فعل «سأل» از افعالی دو مفعولی است: «أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً» (مومنون/۷۲) ، «لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» (عنکبوت/۶۱؛ لقمان/۲۵؛ زمر/۳۸؛ زخرف/۹) هرچند گاه برای مفعول دومش از حروف «ب» ، «من» و «عن» استفاده می‌شود؛ که درباره تفاوت اینها توضیح داده شد. 🔖جلسه ۹۲۶ https://yekaye.ir/an-nesa-4-1/ 📖اختلاف قرائت ▪️در اکثر قراءات به همین صورت «وَ سْئَلُوا» قرائت شده است؛ ▪️اما در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و برخی قراءات کوفی (کسائی) و برخی قراءات عشر (خلف) و اربعه عشر (ابن محیصن) فتحه به حرف سین منتقل و همزه حذف شده و به صورت «وَ سَلُوا» قرائت شده است؛ و در قرائت حمزه (از قراءات کوفه) نیز در هنگام وقف بدین صورت قرائت می‌شود. 📚معجم القراءات، ج۹، ص۴۲۷-۴۲۸ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 شأن نزول این آیه مطابق نظر عموم مفسران این است که: 🔹الف. پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله در حديبيه با مشركين مكّه مصالحه كرد بر اينكه اگر از اهل مكّه كسى نزد ایشان آمد او را به مكّه برگردانند و اگر كسى از اصحاب رسول خدا (ص) نزد اهل مكّه آمد پس او براى مردم مكّه باشد و او را بر نگردانند و بر اين مطلب عهدنامه‏اى نوشتند و آن را مهر كردند. خانمی كه مسلمان شده بود، بعد از اتمام نگارش عهدنامه و قبل از اینکه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از حديبيه راه بیفتد نزد مسلمانان آمد. شوهرش (یا طبق برخی نقل‌ها، برادرش) که کافر بود، دنبال وی آمد و گفت: اى محمّد! زن مرا بمن برگردان زيرا كه شما شرط كرديد كه هر كس از ما نزد تو آيد بما برگردانى و هنوز این عهدنامه خشك نشده است. پس آيه نازل شد که «ای کسانی که ایمان آوردند، هنگامی که زنان مومن، در حالی که مهاجرند نزد شما آمدند» از سرزمین کفر به سرزمین اسلام «پس آنان را امتحان کنید ...». از ابن عباس و دیگران نقل شده که: امتحان و آزمايش آنها چنين بود كه ايشان را سوگند مي‌دادند كه به خاطر بغض نسبت به شوهرشان ویا تمايل به اینکه از شهر خودشان به یک شهر دیگر بروند و يا به خاطر دنياطلبی هجرت نکرده‌اد؛ و مهاجرت ننموده‌‏اند مگر به دوستی خدا و پيامبر او (ص). پس رسول خدا (ص) آن خانم را سوگند داد كه از بغض شوهرش و يا عشق به يكى از مردان ما بيرون نيامده و جز به خاطر تمایل به اسلام از آنان جدا نشده است. پس او با کلمه مقدس لا اله الا الله به این مضمون سوگند ياد كرد. پس رسول الله (ص) به وی [= شوهر کافرش] مهریه او و آنچه كه برای او هزینه کرده بود پرداخت کرد و او را به مكّه برنگردانيد. و سپس یکی از مسلمانان با او ازدواج كرد. و روال رسول خدا (ص) این بود که هر كس از مردان كه نزد وی مي‌آمد او را برمى‏گردانيد ولى هر زنى كه مي‌آمد او را امتحانش مي‌كرد و نگه می‌داشت و مهریه او را به شوهرانشان مى‏پرداخت. 💢گزارش فوق مشخصا بر اساس روایاتی است که در 📚مجمع البيان، ج‏9، ص410-411 📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص444 📚الدر المنثور، ج‏6، ص207-208 ذکر شده تقدیم شد. این مضمون بدون اشاره به نام آن خانمی که پناهنده شد، در متون شیعه در 📚تفسير القمي، ج‏2، ص362-363 📚فقه القرآن، ج‏2، ص133 و در متون اهل سنت در همان أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص445 از زهری، و الدر المنثور، ج‏6، ص20۶-208 از زهری و ابراهیم نخعی و عروة بن زبیر و مجاهد و قتاده و عکرمه هم نقل شده است. 🔸اما در همان سه منبع اول درباره اینکه آن زن چه کسی بوده و شوهرش کی بوده و چه کسی سراغش آمده و بعد از مسلمان شدن با چه کسی ازدواج کرده اختلافاتی نقل شده است؛ که لحن مرحوم طبرسی چنین است که بعید نیست همه این خانمها، نه لزوما اولین نفر، بلکه در مجموع جزء کسانی باشند که مصداق این آیه بوده‌اند ▪️۱) سبيعه بنت حرث اسلميّه؛ و همسرش مسافر از قبیله بنی‌مخزوم بوده است (به نقل ابن عباس، در مجمع البيان و أسباب نزول القرآن و الدر المنثور) ▪️۲) سبيعه (یا سعیده) بنت حرث اسلميّه ؛ و همسرش صيفى بن راهب بوده است (به نقل مقاتل، در مجمع البیان و الدر المنثور ). ▪️۳) أم كلثوم بنت عقبة بن أبى معيط، که به اشاره‌ای به اسم همسرش نشده ولی کسی که سراغش آمده بود برادرش ولید بود (به نقل جبائی در مجمع البیان، و نقل مسور بن مخزمه و مروان حکم و عبدالله بن أبی أحمد و ابن شهاب در الدر المنثور) و از قول خود این خانم نقل شده که سپس پیامبر ص مرا به عقد زید بن حارثه درآورد (به نقل واقدی، در الدر المنثور). ▪️۴) أميمة دختر بُشر [یا:‌ بُسر] از قبیله بنی‌عمرو بن عوف، همسر أبى‌حسان ثابت بن دحداحه بوده است که بعد از پناهنده شدن به مسلمانان با سهل بن حنیف ازدواج کرد و عبدالله بن سهل را به دنیا آورد (به نقل زهری، در مجمع البيان، و به نقل یزید بن أبی‌حبیب، در الدر المنثور ). ▪️۵) زینب دختر رسول الله ص که شوهرش أبي العاص بن الربيع بود ولی بعد از مدتی خود ابوالعاص هم مسلمان شد و پیامبر ص زینب را دوباره به برگرداند. (به نقل شعبی، در مجمع‌البیان) . @yekaye 👇ادامه مطلب👇
شأن نزول‌هایی درباره فرازهایی از آیه ۱۰ سوره ممتحنه 🔹ب. وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ درباره شأن نزول این فراز از آیه موارد زیر مطرح شده است: ▪️۱) عمر بن خطاب دو زنى را كه در مكّه داشت و مشركه بودند: قرينه دختر اميّة بن مغيره، و ام كلثوم دختر عمرو بن جرول خزاعيه‏اى، مادر عبد اللَّه بن عمر؛ که وی هر دو را طلاق داد قرينه با معاويه بن ابى سفيان، و ام كلثوم با ابو جهم حذافة بن غانم (كه از خويشاوندانش بود) ازدواج كرد و بر شرك خود در مكّه باقى ماندند 📚نقل زهری، در مجمع البيان، ج‏9، ص411 و جامع البيان (طبری)، ج‏28، ص47 📚نقل ابن شهاب در الدر المنثور، ج‏6، ص207-208 ▪️۲) همسر طلحة بن عبيد اللَّه، خانمی بود به نام اروى دختر ربيعة بن حرث بن عبد المطلب، که نزد خویشاوندان کافر ماند. پس اسلام ميان آنها جدايى انداخت. سپس مسلمان شد و به مدینه آمد و بعد از طلحه با خالد بن سعيد بن عاص بن اميّه ازدواج كرد. 📚نقل زهری در مجمع البيان، ج‏9، ص411 و جامع البيان (طبری)، ج‏28، ص47 📚نقل طلحه در الدر المنثور، ج‏6، ص208 ). 🔹ج. وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا از شعبی نقل شده که زینب همسر ابن مسعود هم از زمره کسانی است که مشمول این فراز آیه واقع شد 📚الدر المنثور، ج‏6، ص208 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹الف. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ
درباره اینکه پیامبر ص چگونه زنان مهاجر را امتحان می‌کرد چند گونه روایت شده است؛ که ممکن است هریک از اینها در موقعیتی رخ داده باشد:
☀️۲) از ابن عباس سوال شد که رسول الله ص چگونه زنان را امتحان می‌کرد؟ گفت: امتحانشان به این بود که از آنان می‌خواست به خداوند سوگند یاد کنند که هجرتشان به خاطر ناراحتی از همسرشان نبوده است؛ و سوگند یاد کنند که هجرتشان به خاطر تمایل به این سرزمین و دوست نداشتن آن سرزمین نبوده است؛ و سوگند یاد کنند که هجرتشان برای به دست آوردن دنیا نبوده است؛ و سوگند یاد کنند که جز به خاطر دوست داشتن خدا و رسولش هجرت نکرده‌اند. 📚جامع البيان (طبری)، ج‏28، ص44 📚مجمع البيان، ج‏9، ص411 📚مجموعة ورام، ج‏1، ص302 حدثنا أبو كريب، قال: ثنا يونس بن بكير، عن قيس بن الربيع، عن الأغر بن الصباح، عن خليفة بن حصين، عن أبي نصر الأسدي، قال: سئل ابن عباس: كيف كان امتحان رسول الله ص النساء؟ قال: كان يمتحنهن بالله ما خرجت من بغض زوج، و بالله ما خرجت رغبة عن أرض إلى أرض، و بالله ما خرجت التماس دنيا، و بالله ما خرجت إلا حبا لله و رسوله. 💢اینکه مضمون امتحان پیامبر ص از زنان چنین سوگند دادنی بوده را برخی دیگر همچون قتاده و عکرمه نیز روایت کرده‌اند (جامع البيان (طبری)، ج‏28، ص44-45 )؛ در این میان نقل مجاهد قابل تأمل است؛ ☀️ب. طبق روایت مجاهد محور امتحان در این موضوع صرف سوگند دادن نبوده؛ بلکه این گونه نقل کرده که: پیامبر ص می‌فرمود از آنها سوال کنند چه چیزی آنان را به اینجا آورده است. اگر معلوم می‌شد که به خاطر دعوای با همسرانشان یا نارحتی از او و غیره آمده‌اند و واقعا ایمان نیاورده‌اند می‌فرمود آنان را به همسرانشان برگردانند. 📚جامع البيان (طبری)، ج‏28، ص44 حدثني محمد بن عمرو، قال: ثنا أبو عاصم، قال: ثنا عيسى و حدثني الحرث، قال: ثنا الحسن، قال: ثنا ورقاء، جميعا عن ابن أبي نجيح، عن مجاهد، قوله: فَامْتَحِنُوهُنَّ قال: سلوهن ما جاء بهن فإن كان جاء بهن غضب على أزواجهن، أو سخطة، أو غيره، و لم يؤمن، فارجعوهن إلى أزواجهن. @yekaye
☀️۳) همچنین از ابن عباس نقل شده است که امتحانشان این بود که شهادت دهند که خدایی جز الله نیست و حضرت محمد ص بنده و فرستاده اوست. 📚جامع البيان (طبری)، ج‏28، ص44 📚مجمع البيان، ج‏9، ص411 حدثني محمد بن سعد، قال: ثني أبى، قال: ثني عمي، قال: ثني أبي، عن أبيه أب جد سعد، عن ابن عباس، قوله: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ إلى قوله: عَلِيمٌ حَكِيمٌ كان امتحانهن أن يشهدن أن لا إله إلا الله، و ان محمدا عبده و رسوله. @yekaye
☀️۴) از عایشه نقل شده است امتحانشان به همان تعهداتی بود که در آیه ۱۲ مطرح می‌شود؛ یعنی تعهد دهند که به خداوند شرک نورزند و دزدی نکنند و رابطه نامشروع برقرار نکنند و ... 📚مجمع البيان، ج‏9، ص411 📚جامع البيان (طبری)، ج‏28، ص44 أن امتحانهن بما في الآية التي بعد و هو أن لا يشركن بالله شيئا و لا يسرقن و لا يزنين الآية؛ عن عائشه. @yekaye
☀️۱) علی‌رغم وجود آیه «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ ... وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ» (مائده/۵)، احادیث متعددی آمده است که مضمونشان این است که ازدواج با اهل کتاب جایز نیست و حرمت مذکور مستند به این آیه سوره ممتحنه شده است؛ ویا این آیه ناسخ آیه سوره مائده معرفی شده است؛ مثلا: ☀️الف. زراره گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: «ازدواج با اهل کتاب، شایسته نیست». گفتم: «فدایت شوم! در کجای [قرآن] این نوع ازدواج حرام دانسته شده است»؟ فرمود: «براساس این کلام خداوند تبارک‌وتعالی: «و لاتُمْسِکُوا بِعِصَمِ الکَوافِرِ». 📚الكافي، ج‏5، ص358؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۹۷؛ الإستبصار، ج۳، ص۱۷۹ ☀️ب. زراره گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی کلام خداوند تعالی که فرمود: «[حلال است بر شما ...] و زنان پاکدامن از کسانی که پیش از شما کتاب آسمانی به آنان داده شده» (مائده/۵) پرسیدم. فرمود: این آیه با آیه «و لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الکَوافِرِ» نسخ شده است. 📚الكافي، ج‏5، ص358؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۹8؛ الإستبصار، ج۳، ص۱۷۹؛ کتاب القراءات (سیاری)، ص۴۷ ؛ 📚شبیه همین تعبیر از امام صادق ع نیز روایت شده است (تفسير العياشي، ج‏1، ص296 ). و 📚در مجمع البيان، ج‏3، ص251 همین حدیث از امام باقر ع روایت شده با این تفاوت که حضرت در پاسخ، آیه «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ» (بقره/۲۲۱) را هم در کنار این آیه سوره ممتحنه به عنوان ناسخ آیه سوره مائده مطرح می‌کنند. ☀️ج. از امام صادق ع از پدرانشان از حضرت امیر ع روایت شده که فرمودند: خداوند زنان اهل کتاب را زمانی برای مسلمانان حلال کرد که زنان مسلمان کم بودند؛ هنگامی‌که زنان مسلمان زیاد شدند، خدای عزّوجلّ فرمود: «و با زنان مشرک، تا ایمان نیاورده‌اند، ازدواج نکنید!» (بقره/۲۲۱) و فرمود: « و به عصمت‌های زنان کافر [= پیوندهای زناشویی‌تان با آنان] دیگر تمسک نجویید» و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نهی فرمود که مرد مسلمان درحالی‌که زن مسلمان پیدا می‌کند با زن غیرمسلمان ازدواج کند و نیز نباید مرد مشرک با زن مسلمان ازدواج کند. 📚دعائم الإسلام، ج‏2، ص249-250 ✳️تبصره ظهور اولیه این آیه سوره ممتحنه و نیز آیه سوره بقره ناظر به مشرکان است و آیه سوره مائده ناظر به اهل کتاب، و از این رو، این احادیث و نیز احادیثی که ظاهرا دلالت بر جواز چنین ازدواجی دارند بحثهای جدی‌ای بین فقها رقم زده است. از این رو، در اینجا به احادیث مربوط به اینکه آیا اساسا ازدواج مسلمان با اهل کتاب جایز است یا نه، و اگر یکی از زوجین اهل کتاب، مسلمان شد و دیگری نشد، آیا همانند جایی که یکی از زوجین مشرک مسلمان می‌شود عقد آن دو باطل می‌شود یا خیر، نمی‌پردازیم؛ و ان‌شاء الله این گونه احادیث ناظر به ازدواج با اهل کتاب ذیل همان آیه سوره مائده بحث خواهد شد. در ادامه فقط به احادیثی می‌پردازیم که ناظر به ازدواج با مشرک باشد. @yekaye 👇سند و متن احادیث فوق👇
سند و متن احادیث بند ۱ ☀️الف. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ عَنْ دُرُسْتَ الْوَاسِطِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ: زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَا يَنْبَغِي نِكَاحُ أَهْلِ الْكِتَابِ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ أَيْنَ تَحْرِيمُهُ؟ قَالَ: قَوْلُهُ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ». 📚الكافي، ج‏5، ص358؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۹۷؛ الإستبصار، ج۳، ص۱۷۹ ☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ»؟ فَقَالَ: هَذِهِ مَنْسُوخَةٌ بِقَوْلِهِ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر». 📚الكافي، ج‏5، ص358؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۲۹8؛ الإستبصار، ج۳، ص۱۷۹؛ کتاب القراءات (سیاری)، ص۴۷ ؛ تفسير العياشي، ج‏1، ص296 ☀️قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ» ... رَوَى أَبُو الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ مَنْسُوخٌ بِقَوْلِهِ تَعَالَى «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ» وَ بِقَوْلِهِ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر». 📚مجمع البيان، ج‏3، ص251 ☀️ج. رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ص أَنَّهُ قَالَ: إِنَّمَا أَحَلَّ اللَّهُ نِسَاءَ أَهْلِ الْكِتَابِ لِلْمُسْلِمِين إِذَا كَانَ فِي نِسَاءِ الْإِسْلَامِ قِلَّةٌ فَلَمَّا كَثُرَ الْمُسْلِمَاتُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ» وَ قَالَ «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر» وَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ يَتَزَوَّجَ الْمُسْلِمُ غَيْرَ الْمُسْلِمَةِ وَ هُوَ يَجِدُ مُسْلِمَةً وَ لَا يَنْكِحِ الْمُشْرِكُ مُسْلِمَة. 📚دعائم الإسلام، ج‏2، ص249-250 @yekaye
☀️۵) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند: سزاوار نیست عرب بادیه‌نشینی که اقدام به هجرت نکرده با خانمی که هجرت کرده ازدواج کند و او را از سرزمین هجرت بیرون ببرد و وی را به تعرب بعد الهجره گرفتار سازد مگر اینکه آن عرب سنت و حجت را خوب شناخته باشد و در این زمین هجرت مدتی اقامت کرده باشد که در این صورت خودش هم مهاجر است. 📚النوادر(للأشعري)، ص128 📚المقنع (للصدوق)، ص318 صَفْوَانُ بْنُ يَحْيَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ حَمَّادٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَصْلُحُ لِلْأَعْرَابِيِّ أَنْ يَنْكِحَ الْمُهَاجَرَةَ يَخْرُجُ بِهَا مِنْ أَرْضِ الْهِجْرَةِ فَيَتَعَرَّبُ بِهَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ قَدْ عَرَفَ‏ السُّنَّةَ وَ الْحُجَّةَ [الهيئة] وَ إِنْ أَقَامَ بِهَذَا فِي أَرْضِ الْهِجْرَةِ فَهُوَ مُهَاجِر. @yekaye
یک آیه در روز
🔹الف. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ
🔹ب. لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ
☀️۷) علی بن جعفر می‌گوید: از برادرم (امام کاظم ع) درباره زنی سوال کردم که مسلمان شده بود و مدتی بعد شوهرش هم مسلمان شد؛ آیا آن زن برای آن مرد حلال است؟ فرمود: آن مرد مادامی که آن زن ازدواج نکرده سزاوارترین شخص برای اوست؛ ‌ولیکن آن زن هم اختیار دارد که آنچه را خودش بخواهد [که همسر آن شوهر قبلی بماند یا با دیگری ازدواج کند] انتخاب کند. 📚قرب الإسناد، ص250؛ 📚مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها، ص132 عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ الْعَلَوِيُّ، عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَال‏: ... وَ سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ أَسْلَمَتْ ثُمَّ أَسْلَمَ زَوْجُهَا، أَ تَحِلُّ لَهُ؟ قَالَ: «هُوَ أَحَقُّ بِهَا مَا لَمْ تَتَزَوَّجْ، وَ لَكِنَّهَا تُخَيَّرُ فَلَهَا مَا اخْتَارَتْ». وَ سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ أَسْلَمَتْ قَبْلَ زَوْجِهَا، وَ تَزَوَّجَتْ غَيْرَهُ، مَا حَالُهَا؟ قَالَ: «هِيَ لِلَّذِي تَزَوَّجَتْ، وَ لَا تُرَدُّ عَلَى الْأَوَّلِ». @yekaye
☀️۸) الف. از امام باقر ع روایت شده که فرمودند: همانا در مورد اهل کتاب و همه کسانی که تحت ذمه مسلمانان هستند این گونه است که اگر یکی از زن و شوهر مسلمان شود همچنان بر ازدواج سابق خود باقی می‌مانند ولی آن شوهر حق ندارد همسرش را از دار الاسلام به سرزمینهای دیگر بیرون ببرد؛ و نیز شب همراه زنش بیتوته نکند ولی روزها نزد زنش برود. اما در مورد مشرکانی همانند مشرکان مکه و دیگران، تا زمانی که عده به پایان رسد هنوز همسر همدیگر محسوب می‌شوند [یعنی زن باید عده نگه دارد و مرد هم مخارج وی را بدهد] آنگاه اگر اول زم مسلمان شده بود و سپس مرد هم تا پیش از پایان عِدّه مسلمان شد آن زن زن اوست؛ ولی اگر بعد از پایان عده مسلمان نشد آن زن از وی جدا می‌شود و آن مرد حقی نسبت به وی ندارد؛ و همچنین هست هرکسی که تحت ذمه مسلمانان نباشد؛ و همچنین سزاوار نیست که مسلمان با زن یهودی و نصرانی ازدواج کند، در حالی که زن مسلمانی، اعم از آزاد یا کنیز، [برای ازدواج] می‌تواند پیدا کند. 📚الكافي، ج‏5، ص358؛ 📚تهذيب الأحكام، ج‏7، ص302؛ 📚الإستبصار، ج‏3، ص183 ☀️ب. منصور بن حازم می‌گوید: از امام صادق ع درباره مرد مجوسی [زرتشتی] یا مشرکی که اهل کتاب نیست سوال کردم که همسری دارد و آنگاه آن مرد یا همسرش مسلمان می‌شوند. فرمودند: باید صبر کنند تا عده آن زن تمام شود؛ اگر طرف دیگر هم قبل از اینکه عده به پایان برسد مسلمان شد همان ازدواج قبلی برقرار خواهد بود؛ ولی اگر عده به پایان رسید و مسلمان نشد آن زن از وی جدا می‌شود. 📚الكافي، ج‏5، ص436 ☀️ج. از امام صادق ع روایت درباره حکم امیرالمومنین ع درباره زن مجوسی (زرتشتی)ای که قبل از اینکه با شوهرش همبستر شوند مسلمان شد فرمودند که امیرالمومنین ع از شوهر وی خواست که مسلمان شود؛ اما شوهرش نپذیرفت؛ پس امیرالمومنین ع دستور داد که [جدا شوند و] آن مرد نصف مهریه زن را پرداخت کند و فرمود: قرار نیست با اسلام جز عزت اضافه شود. 📚الكافي، ج‏5، ص436 ✳️توضیح:‌ در ازدواج مسلمانان، اگر زنی قبل از همبستر شدن طلاق داده شود نصف مهریه را دریافت می‌کند. در واقع حضرت توضیح می‌دهند درست است که به خاطر مشرک بودن شوهرش باید از هم جدا شوند اما قرار نیست چون آن زن مسلمان شده حقی از او از بین برود. البته فتوای فقها در این زمینه متفاوت است خصوصا که برخی فقها این حدیث را مبتنی بر تقیه دانسته‌اند. @yekaye 👇سند و متن احادیث👇
سند و متن احادیث بند ۸ الف. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ وَ جَمِيعَ مَنْ لَهُ ذِمَّةٌ إِذَا أَسْلَمَ أَحَدُ الزَّوْجَيْنِ فَهُمَا عَلَى نِكَاحِهِمَا، وَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يُخْرِجَهَا مِنْ دَارِ الْإِسْلَامِ إِلَى غَيْرِهَا وَ لَا يَبِيتَ مَعَهَا وَ لَكِنَّهُ يَأْتِيهَا بِالنَّهَارِ. فَأَمَّا الْمُشْرِكُونَ مِثْلُ مُشْرِكِي الْعَرَبِ وَ غَيْرِهِمْ فَهُمْ عَلَى نِكَاحِهِمْ إِلَى انْقِضَاءِ الْعِدَّةِ، فَإِنْ أَسْلَمَتِ الْمَرْأَةُ ثُمَّ أَسْلَمَ الرَّجُلُ قَبْلَ انْقِضَاءِ عِدَّتِهَا فَهِيَ امْرَأَتُهُ؛ وَ إِنْ لَمْ يُسْلِمْ إِلَّا بَعْدَ انْقِضَاءِ الْعِدَّةِ فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ وَ لَا سَبِيلَ لَهُ عَلَيْهَا؛ وَ كَذَلِكَ جَمِيعُ مَنْ لَا ذِمَّةَ لَهُ. وَ لَا يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ أَنْ يَتَزَوَّجَ يَهُودِيَّةً وَ لَا نَصْرَانِيَّةً وَ هُوَ يَجِدُ مُسْلِمَةً حُرَّةً أَوْ أَمَةً. 📚الكافي، ج‏5، ص358؛ 📚تهذيب الأحكام، ج‏7، ص302؛ 📚الإستبصار، ج‏3، ص183 ☀️ب. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ‏ حَازِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ مَجُوسِيٍّ أَوْ مُشْرِكٍ مِنْ غَيْرِ أَهْلِ الْكِتَابِ كَانَتْ تَحْتَهُ امْرَأَةٌ فَأَسْلَمَ أَوْ أَسْلَمَتْ؟ قَالَ: يُنْتَظَرُ بِذَلِكَ انْقِضَاءُ عِدَّتِهَا وَ إِنْ هُوَ أَسْلَمَ أَوْ أَسْلَمَتْ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِيَ عِدَّتُهَا فَهُمَا عَلَى نِكَاحِهِمَا الْأَوَّلِ وَ إِنْ هُوَ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى تَنْقَضِيَ الْعِدَّةُ فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ. 📚الكافي، ج‏5، ص436 ☀️ج. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ فِي مَجُوسِيَّةٍ أَسْلَمَتْ قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا زَوْجُهَا؛ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لِزَوْجِهَا: أَسْلِمْ؛ فَأَبَى زَوْجُهَا أَنْ يُسْلِمَ. فَقَضَى لَهَا عَلَيْهِ نِصْفَ الصَّدَاقِ وَ قَالَ: لَمْ يَزِدْهَا الْإِسْلَامُ إِلَّا عِزّاً. 📚الكافي، ج‏5، ص436 @yekaye
☀️۹) فضیل‌بن‌یسار گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: همسرم خواهری دارد که معرفت به عقیده‌ی ما دارد [= شیعه است] و در بصره، تعداد کسانی که با ما هم عقیده هستند، اندک است. آیا من او را به ازدواج کسی درآوریم که این عقیده را قبول ندارد؟ فرمود: خیر؛ و ارزشی در این کار نیست، زیرا خداوند عزّوجلّ فرمود: «پس آنان را به کافران ارجاع ندهید؛ نه اینان برای آنان حلال‌اند و نه آنان برای اینان حلال می‌شوند» (ممتحنه/۱۰). 📚الكافي، ج‏5، ص349؛ 📚عوالي اللئالي، ج‏3، ص341 أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى الْحَنَّاطِ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنَّ لِامْرَأَتِي أُخْتاً عَارِفَةً عَلَى رَأْيِنَا وَ لَيْسَ عَلَى رَأْيِنَا بِالْبَصْرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ فَأُزَوِّجُهَا مِمَّنْ لَا يَرَى رَأْيَهَا؟ قَالَ: لَا وَ لَا نِعْمَةَ [وَ لَا كَرَامَةَ]؛ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُن»‏. ✅تبصره: بصره از مناطقی بوده که ناصبی‌ها (= کسانی که با حضرت علی ع و امامان از عترت پیامبر ص دشمنی می‌ورزند و ایشان را مورد توهین قرار می‌دهند) در آن فراوان بوده‌اند؛ و البته ناصبی با سُنّی (= کسی که امامت را از فروع دین می‌داند و اصراری ندارد که حضرت علی ع جانشین بلافصل پیامبر ص باشد) متفاوت است. مسلمان بودن شخص ناصبی را بسیاری از علمای اهل سنت هم قبول ندارند و استناد امام صادق ع به این آیه که تعبیر «کفار» را به کار می‌برد نشان می‌دهد که مقصود امام ع چنین کسانی بوده است. مرحوم کلینی نیز این حدیث را در ضمن احادیثی که از ازدواج با ناصبی‌ها نهی کرده آورده است؛ برخی از احادیث دیگری که در همین باب کافی (قبل و بعد از حدیث فوق) آمده در شماره بعد می‌آید. @yekaye
☀️۱۰) الف. فضیل بن یسار می‌گوید: از امام صادق ع پرسیدم: آیا با زن ناصبی ازدواج کنم؟ فرمودند: خیر؛ و هیچ خیری در آن نیست. گفتم:‌ فدایتان شوم. به خدا سوگند این حرف را زدم اما اگر خانه‌ای پر از پول هم برایم بیاورد چنین ازدواجی نمی‌کنم. 📚الكافي، ج‏5، ص348 ☀️ب. باز فضیل بن یسار می‌گوید: از امام صادق ع درباره ازدواج ناصبی پرسیدم. فرمودند: نه؛ به خدا سوگند که حلال نیست. دوباره سوال کردم و گفتم: فدایتان شوم درباره ازدواج مردهایشان چه می‌فرمایید؟ فرمود: آیا با زنی که معرفت [به امام ع] دارد [= شیعه است]؟ گفتم: ‌معرفت [به امام ع] دارد. فرمود: زنی را که معرفت [به امام ع] دارد تنها نزد مردی باید باشد که او هم معرفت [به امام ع] دارد. 📚الكافي، ج‏5، ص350 ☀️ج. ظاهرا همین روایت فضیل را شیخ طوسی بدین گونه آورده است که: فضیل بن یسار می‌گوید: از امام باقر ع درباره زنی که معرفت [به امام ع] دارد پرسیدم که آیا او را به ازدواج با مرد ناصبی درآورم؟ فرمود: خیر؛ زیرا ناصبی کافر است. گفتم: آیا به ازدواج با مردی درآورم که ناصبی نیست اما معرفت [به امام ع] هم ندارد؟ فرمود: [ازدواج کردن چنان زنی با] غیر از چنین کسی را بیشتر دوست دارم. 📚تهذيب الأحكام، ج‏7، ص303؛ الإستبصار، ج‏3، ص184 ☀️د. فضیل بن یسار روایت کرده که نزد امام صادق ع سخن از ناصبی‌ها به میان آمد فرمودند: نه با آنها ازدواج کنید و نه گوشتی که آنها ذبح کرده‌اند بخورید و نه با آنها در یک خانه زندگی کنید. 📚تهذيب الأحكام، ج‏7، ص303؛ الإستبصار، ج‏3، ص184 ☀️ه. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: سزاوار مردان مسلمان شما نیست که با زن ناصبی ازدواج کنند ویا دخترشان را به ازدواج با مرد ناصبی درآورند و نه اینکه دخترشان را نزد چنین کسی مطرح نمایند. 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص408 @yekaye 👇سند و متن احادیث فوق👇