827 ) أَ وَ لَمْ یرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ
〽️ترجمه
آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفهای آفریدیم، که ناگاه او ستیزهجویی آشکار است؟!
سوره یس (36) آیه 77
1397/7/1
13 محرم 1440
@Yekaye
🔹خَصیمٌ
در آیه 49 همین سوره بیان شد که
▪️ماده «خصم» در دو معنای اصلی به کار رفته است:
▫️یکی نزاع و درگیری که کلمه «خَصْم» (دشمن) از این معناست؛
▫️و دیگری، کناره ظرف و لباس که کلمه «خُصْم» در این معناست؛
و چهبسا بتوان این دو را به هم برگرداند بدین بیان که دو نفر که «خصمِ» همدیگرند به «خُصمِ» همدیگر درمیآویزند.
▪️«خَصِيمُ» به شخصی که زیاد درگیر بحث میشود (الكثير المخاصمة) گویند (مفردات ألفاظ القرآن، ص285) و برخی آن را کنایه از عالِم سخنور و بلیغ دانستهاند (تفسیر قمی، ج2، ص218) و آیه «وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنينَ خَصيما» (انسان/105) را میتوان مویدی بر این معنا دانست.
📚جلسه 798 http://yekaye.ir/ya-seen-36-49/
@Yekaye
☀️1) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
[انسان] از مستیِ غفلت و غرور، دیرتر به هوش میآید تا از مستیِ شراب!
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص266
سُكْرُ الْغَفْلَةِ وَ الْغُرُورِ أَبْعَدُ إِفَاقَةً مِنْ سُكْرِ الْخُمُورِ.
@Yekaye
☀️2) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
جدل کردن در امر دین، یقین را فاسد میکند.
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص65
الْجَدَلُ فِي الدِّينِ يُفْسِدُ الْيَقِين.
@Yekaye
☀️3) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
🔹کسی که در مقام خصومت [بحث و جدل کردن] زیادهروی کند گناه کرده و کسی که کم بیاورد مورد ظلم واقع میشود؛ و کسی که اهل مخاصمه است نمیتواند تقوای الهی را رعایت کند.
📚نهج البلاغة، حکمت 298
وَ قَالَ ع مَنْ بَالَغَ فِي الْخُصُومَةِ أَثِمَ وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظُلِمَ وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَم
🔆شیخ مفید این حدیث را با این عبارات نقل کرده است:
🔹کسی که در مقام خصومت [بحث و جدل کردن] زیادهروی کند ظلم کرده و کسی که کم بیاورد مورد ظلم واقع میشود؛ و کسی که اهل مخاصمه است نمیتواند برای خدا بماند.
📚الإختصاص، (للمفید) ص239
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَنْ بَالَغَ فِي الْخُصُومَةِ ظَلَمَ وَ مَنْ قَصَّرَ ظُلِمَ وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَبْقَى لِلَّهِ مَنْ يُخَاصِم.
@Yekaye
☀️4) ابوعبیده حذاء میگوید: امام باقر ع به من فرمود:
زیاد! از مخاصمه کردن بپرهیز! که همانا میراث آن شک است و عمل را حبط و باطل میسازد و صاحبش را به هلاکت میافکند؛ و چهبسا شخص سخنی بگوید که مورد مغفرت قرار نگیرد....
📚الكافي، ج1، ص92
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:
يَا زِيَادُ إِيَّاكَ وَ الْخُصُومَاتِ فَإِنَّهَا تُورِثُ الشَّكَّ وَ َ تُحْبِط [تَهْبِطُ] الْعَمَلَ وَ تُرْدِي صَاحِبَهَا وَ عَسَى أَنْ يَتَكَلَّمَ بِالشَّيْءِ فَلَا يُغْفَرَ لَهُ...
💠توجه
این گونه احادیث به معنای نفی هرگونه بحث کردنی در فضای دین و دینداری نیست،
بلکه در مقام توصیه به این نکته است که کسی به بحث و جدل وارد شود که توانایی لازم را دارد و از حق تجاوز نمیکند و شاهدش همین آیاتی است که در ادامه میآید
(مثلا تدبر7) و
در ضمنِ احادیث مربوط به آیه 81 ان شاء الله حدیثی از امام حسن عسکری ع خواهیم آورد که با استشهاد به این آیات، شیوه درست و نادرستِ جدل کردن (جدل احسن و جدل غیراحسن) را تبیین میکنند.
@Yekaye
یک آیه در روز
827 ) أَ وَ لَمْ یرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ 〽️ترجمه
.
1⃣ «أَ وَ لَمْ یرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ»
اگر انسان [به سابقه خودش توجه کند و] به ياد ضعف و حقارت خود باشد، دچار غرور و سرکشی نمیشود.
📚(تفسير نور، ج7، ص 562)
به تعبیر دیگر،
یکی از راه های کنترل سرکشی انسانها، یادآوری ربوبیت خداوند متعال و قدرت او و در نقطه مقابل، ضعف و ناتوانی انسان است.
📩 (این نکته و حکایت زیر، دریافت شده از یکی از اعضای کانال است)
📜حکایت
زماني بافندهاي به وزارت رسيده بود. هر روز صبح زود بر میخاست و كليد بر میداشت و در اتاقي را باز میكرد و تنها داخل آن جا میرفت و مدتي در آن جا میماند. پس بيرون میآمد و نزد سلطان میرفت.
به امير خبردادند كه چه میكند. امير به اين فكر افتاد كه در آن خانه چيست؟
روزي ناگهان به دنبال وزير وارد خانه شد. گودالي در آن خانه ديد مانند گودالي كه بافندگان دارند، وزير خود را نيز ديد كه پاي خود را درون گودال برده است.
امير به او گفت كه اين چيست؟
وزير گفت: ای امير، اين همه دولت، ثروت و مقام كه من دارم همه از آنِ امير است، ما گذشته خود را فراموش نكردهايم كه چه كاره بودهايم ! هر روز به ياد خود میآورم كه به اشتباه نيفتم. امير انگشتري سلطنت را از انگشت بيرون آورد و گفت: بگير و در انگشت كن. تا امروز وزير بودهای از اين به بعد امير خواهي بود.
📚(اسرارالتوحيد، (محمد بن منور، قرن6) ص147)
مشابه اين حكايت در مورد يعقوب ليث آمده است
📚(تاريخ بيهقي، (تصحيح خطيب رهبر)، ج2، ص397-398)
@Yekaye