یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
2️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ»
این آیه (به همراه دو آیه دیگر) در مقام بیان سهمالارث شرعی افراد است و برخی افرادی که نزد خداوند سهمشان به صورت قطعی معین شده است را بیان میکند.
💢ضوابطی که در این آیه بیان شده بدین قرار است:
✅الف. در مورد فرزندان، در حالت عادی، سهم شخص مذکر دو برابر سهم شخص مونث است. (در آیه 176 خواهیم دید که این ضابطه در طبقه دوم، و بین برادران و خواهران هم پیاده میشود؛ و البته در طبقههای مختلف با برخی شرایط، این سهم ممکن است تغییراتی کند؛ یعنی با پیچیدگیهایی ممکن است مثلا نوههای مذکر حتی نصف نوههای مونث ارث ببرند.)
✅ب. اگر فرزندان میت فقط دخترند و نه پسر، آنگاه اگر فقط یک دختر است، نصف میراث؛ و اگر بیش از یک دختر است دوسوم میراث به او میرسد؛ که البته ممکن است سهم دختران (به خاطر وجود یا عدم همسر و والدین میت) بیشتر ویا کمتر هم بشود. (اگر والدین و همسر –اعم از زوج یا زوجه- یا یکی از والدین و شوهر زنده باشند، ابتدا سهم همسر و والدین کسر میشود و باقیماندهاش -که کمتر از دوسوم است- به دختران میرسد؛ اگر فقط والدین زنده باشند دقیقا دوسوم سهم دختران خواهد شد؛ و در بقیه حالات سهم دختران بیش از دوسوم خواهد شد)
✅ج. سهم هریک از والدین،
ج.1. اگر میت فرزند داشته باشد، سهم هریک از آن والدین، حداقل یک ششم است. (بقیه به همسر و فرزند میرسد)
ج.2. اگر میت فرزند نداشته باشد؛ سهم مادرش حداقل یک سوم است؛ اما اگر میت برادرانی داشته، سهم مادرش همان یک ششم است. (در هر دو صورت مذکور، سهم همسر داده میشود و بقیه به پدر میرسد)
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
3️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»
هم در طبقه اول، در مورد فرزندان (با توجه به این آیه)، و هم در طبقه دوم، در بین خواهر و برادران (با توجه به آیه 176 همین سوره)، در حالت عادی، [یعنی غیر از برخی شرایط خاص] سهم فرد مذکر دوبرابر فرد مونث است.
📝بحثی در #فلسفه_احکام:
چرایی تفاوت ارث زن و مرد
💢دوبرابر بودن سهم مرد در ارث، یک ضابطه عمومی و صددرصدی نیست؛ بلکه ارث در شرایط مختلف متفاوت میشود:
🔻 در موارد متعددی ارث زن و مرد مساوی است (مثلا در اغلب حالات در ارثی که پدر و مادر میبرند؛ یا در سهم ارث خواهران و برادرانِ مادری، حدیث 4.ب)
🔻گاه ممکن است سهم جنس مونث دوبرابر سهم جنس مذکر شود (مانند جایی که شخصی بمیرد و فقط والدین و دو دختر از او بمانند؛ بر اساس همین آیه 11، هریک از دختران یک سوم، ولی پدر یک ششم سهم دارد؛ یا اینکه اگر ارث به طبقه دوم برود و نوههای دختری میت، پسر باشند؛ و نوههای پسریِ میت، دختر باشند؛ سهم دختران دوبرابر پسران است)
🔻و یا حتی گاه سهم جنس مونث سه برابر مذکر میشود (مانند جایی که از میت فقط یک دختر و یک پدر بماند، که سهم دختر سه برابر سهم پدر میشود، حدیث 4.الف).
🔸پس این یک قاعده عمومی نیست که سهم مذکر همواره دوبرابر مونث باشد؛ اما بیتردید در برخی موارد چنین است.
درباره چرایی آن قبلا (تدبر1) اشاره شد که در شریعت اسلام، حتی اگر اغلب شرکتهای اجتماعی را قراردادی بدانیم، وضعیت خانواده یک وضعیت قراردادی-طبیعی است و تفاوتهای واقعی و نسبتهایی که بین افراد در خانواده برقرار میشود، اقتضائات حقوقی متفاوتی را پدید میآورد که در تمامی احکام، از جمله هنگام تقسیم ارث، باید آنها را در نظر گرفت.
مثلا هیچکس نمیتواند به بهانه تساوی افراد، وظیفه تمامی افراد در تامین درآمد خانواده را یکسان قلمداد کند و مدعی شود که کودکان و نوجوانان هم به اندازه پدر باید در تامین درآمد خانواده نقش ایفا کنند❗️
🤔اسلام با توجه به تفاوتهای زن و مرد، و نیز سایر تفاوتها در بین افراد خانواده، گاه وظایف و به تبعِ آن حقوق متفاوتی را برای افراد قرار داده است؛
از این رو،
باید برای قضاوت درباره حکم اسلام،
💢مساله را به صورت سیستمی و یکپارچه مورد توجه قرار داد، نه یکسویه.💢
در اسلام به دلایلی که ان شاء الله در بحث از آیه 34 بیان خواهد شد،
🔺مسئولیت تامین مخارج خانواده بر دوش مرد گذاشته شده، و نه زن؛
و به تبع این مسئولیت،
🔺درآمدهای متفرقهای که به اعضای خانواده ممکن است برسد را به سمت مرد هدایت کرده است،
زیرا درآمد او، فقط برای خودش نیست؛ برخلاف درآمد زن، که درآمدش صرفا برای خودش است و شرعا موظف نیست مخارج خانواده را تامین کند.
☀️در روایات اهل بیت ع، علاوه بر این (حدیث 6.الف)، به دلایل دیگری هم برای این نکته اشاره کردهاند:
🔺اینکه زن، مهریه هم دریافت میکند؛ در حالی که مرد پرداختکننده مهریه است. (یعنی باز هم در عرصه خانواده، مرد است که باید خرج کند و زن در خود ازدواجش هم درآمد اضافهای به دست میآورد) (حدیث6.ب)
🔺اینکه مرد علاوه بر افراد خانواده کوچک خود، که موظف به تامین مخارجشان است، باید در مواردی
مخارج خانواده بزرگتر (در جایی که یکی از خویشاوندان مرتکب قتل غیرعمد شود، دیه مقتول را کل مردان فامیل باید پرداخت کنند)
و نیز برخی از مخارج کل جامعه (موظف است در جهاد، یا با جان خویش، و یا لااقل با مال خویش مشارکت کند) بر دوشش است. (حدیث 6.ج)
🤔همه اینها نشان میدهد که مساله تقسیم ارث، کاملا در فضای ملاحظات سایر احکام اسلام در عرصه خانواده این گونه مقرر شده است؛ نه صرفا به عنوان یک مساله جداگانه؛
و بویژه همین که در برخی از روابط خانوادگی، وضعیت به گونهای درمیآید که ارث زن و مرد مساوی ویا حتی سهم زن بیش از مرد میشود بخوبی نشان میدهد که باید مساله را به نحو سیستمی ملاحظه کرد نه منفرد.
مثلا
💢چهبسا چون ارتباط عاطفی با مادر بسیار شدیدتر است و اسلام توصیههایش به رعایت حرمت مادر شدیدتر است، چنانکه فرمود: «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً» (أحقاف/15) وقتی به ارث بردن پدر و مادر میرسد، سهم مادر را در بسیاری از شرایط معادل سهم پدر قرار میدهد؛ [و حتی اگر میت فرزند نداشته باشد بر بیشتر شدن سهم مادر (از سهم وی وقتی که میت فرزند داشت) تاکید میکند] (المیزان، ج4، ص214)
یعنی وقوع عوامل دیگر در یک نگاه سیستمی، موجب میشود که این سهام کم و زیاد در نظر گرفته شود و این گونه نیست که فقط با یک عامل (مثلا مرد بودن یا زن بودن) حکم همه چیز قطعی گردد.
💢اکنون براحتی میتوان به برخی از شبهات ناظر به حقوق زن پاسخ گفت💢
@yekaye
👇شبهاتی درباره تفاوت ارث زن و مرد در اسلام👇
📛شبهه 1: ارزش زن نصف مرد است!
یکی از شبهات رایج علیه اسلام که اسلام را به مردسالاری و تضییع حقوق زنان متهم میکنند این است که ارزش زن در اسلام، نصف مرد است؛ چرا که ارث و دیه او نصف مرد میباشد.
🤔پاسخ
این شبهه ناشی از این است که احکام حقوقی زن و مرد در اسلام کاملا به عنوان احکام قراردادی محض، و بدون هیچ پشتوانهای در واقعیت قلمداد شده است.
در حالی که دیدیم که قوانین ارث کاملا در فضای سیستمی و ملاحظات تفاوتهای واقعی زن و مرد و نقشها و مسئولیتهای متفاوت آنها در خانواده، و نیز سایر روابط و نقشآفرینیهای انسانها در خانواده و جامعه طراحی شده است.
🔺اکنون فقط میافزاییم احکام ارث با دیه متفاوت است؛ در خصوص دیه بحثهای دیگری نیز باید مطرح کرد و چهبسا کسی همین تفاوت را به نفع زن بداند، نه به نفع مرد❗️و بگوید وقتی مردی میمیرد، دیه دو برابری او به زنش (و دیگران) میرسد در حالی که وقتی زنی میمیرد دیه او به شوهر (و دیگران) میرسد؛ پس میتوان گفت: اسلام سهم زن را دو برابر سهم مرد قرار داده است‼️
(این مساله فقط برای اشاره به این بود که اگر گیرنده مال مد نظر باشد، نمیتوان گفت لزوما در دیه، سهم مرد بیشتر است؛ بلکه چنانکه ان شاء الله اگر به بحث از آیه 178 سوره بقره برسیم خواهیم دید که مساله در دیه اقتضائات خاص خود را دارد، که اگرچه در مواردی شبیه ارث است اما تفاوتهایی هم دارد.)
@yekaye
📛شبهه 2: مهر و نفقه، جبران ظلم به زن در ارث و دیه
اسلام چرا ارث و دیه زن را نصف مرد قرار داده و بدین طریق به او ظلم کرده، که بعداً بخواهد با مهر و نفقه آن را جبران کند؟ ارث و دیه را برابر کند، و مهر و نفقه هم نیازی نیست❗️
🤔پاسخ
⛔️پیشفرض این شبهه هم آن است که نظام خانواده را همچون یک شرکت اجتماعی قراردادی محض قلمداد کرده، که توضیح بیشتر درباره چرایی اینکه نفقه بردوش مرد گذاشته شده در آیه 34 خواهد آمد.
⛔️اشکال دیگری که در این شبهه است، این است که در این شبهه جای علت و معلول اشتباه گرفته شده است.
شهید مطهری در پاسخ این شبهه تذکر داده که «وضع ارثى زن، معلول مهر و نفقه است نه علت آن.» (نظام حقوق زن در اسلام، ص275) یعنی ابتدا قانون نفقه را قرار دادهاند، و به علتِ وجود این قانون، بوده که ارث را آنچنان کردهاند؛ نه اینکه اول ارث را چنین تقسیم کنند، و سپس به خاطر جبرانش نفقه را برعهده مرد بگذارند.
🤔در اینجا شاید کسی اشکال کند که به چه دلیل، این را علت و آن را معلول دانستهاید و نه بالعکس.
پاسخش این است که در طراحی هر نظام حقوقی، ابتدا وضعیت اصلی و عمومی را در نظر میگیرند و برایش قانون وضع میکنند، سپس سراغ حالات استثنایی و خاص میروند.
آنچه در مقام قانونگذاری خانواده اولیت دارد، شکلگیری اصل خانواده و نیز تامین مخارج آن است که مهریه ناظر به اولی و نفقه ناظر به دومی است؛
و از این رو
یافتن شغلی برای تامین مناسب خانواده در درجه اول وظیفه مرد است.
اموری مانند ارث و دیه، از درآمدهای متفرقهای است که به طور غیرمنتظره و ناخواسته به انسان میرسد و هر قانونگذار حکیمی، ابتدا قوانینی برای وضیعت عادی و طبیعی خانواده میگذارد و سپس سراغ چنین حالتهایی که در زندگی هرکس، وقوعش غیرمنتظرهای و موادرش بسیار معدود است، میرود.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
4️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»
تعبیر «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» بطلان این حکم جاهلیت است که به زنان ارث نمیدادند؛
🤔و نکته جالب توجه این است که
نه تنها سهم ارث برای زنان را جدی کرده،
بلکه گویی با این تعبیر #زن را #مبنای_تقسیم_ارث قرار داده؛ و سهم مرد را مطابق با سهمی که برای زن مقرر شده، تعریف نموده است؛
چرا که
🔹 این تعبیر (که سهم مرد برابر سهم دو زن است) - اگر با دقت توجه شود- تفاوت دارد با این تعبیری که در عوام رایج شده و مبنا را سهم مرد قرار میدهند و می گویند «سهم زن نصف مرد است» [و حتی نفرمود «سهم مرد دوبرابر سهم زن است]؛
و موید دیگر این نکته آن است که
🔹 این آیه (و نیز آیه بعد و آیه 176 که در مقام تعیین سهمالارث می باشند) فقط حکم زنان را صریحا متعرض شده (مثل حکم تکدختر و دو دختر و مادر و ...) و حکمهای مردان را تنها به تبع زنان یا همراه با زنان مورد توجه قرار داده است.
📛شبهه:
مساوی کردن سهم ارث زن و مرد، احیای جایگاه زن در برابر مرد است❗️
برخی میگویند
زنان در جاهلیت هیچ سهمی از ارث نمیبردند و اسلام با دادنِ معادلِ نیمی از سهمالارث مردان به زنان، گام اول را برای احیای حقوق زنان برداشت؛ اما این گام ناتمام مانده؛ و ما با دادن سهم معادل مردان به زنان، باید این گام را تکمیل کنیم‼️
📝پاسخ
این شبهه نهتنها بر فهم غلطی از رابطه ارث تکیه کرده،
بلکه بر درکی بسیار عوامانه از دین و شریعت الهی استوار است،
و اگر گوینده این سخن بخواهد واقعا بدانچه گفته ملتزم باشد، مستلزم انکار نبوت، ویا دست کم، انکار خاتمیت و ادعای نبوت جدید است❗️
💢وی منکر نبوت یا خاتمیت است، زیرا اگر نبوت، آوردن پیام از جانب خداوند است، آنگاه نسخ و عوض شدن حکم یک شریعت الهی، تنها و تنها توسط یک پیامبر الهی انجامپذیر است.
کسی که میگوید پیامبر اسلام این کار را شروع کرد و من ادامه میدهم؛ خودش را در عرض پیامبر قرار داده است؛ از این رو یا منکر نبوت ایشان است و با این سخن، این قانون را کار شخصِ خود پیامبر (و نه دستور الهی) میداند؛ ویا اگر این را واقعا دستور خدا میداند، و الان از گام بعدی دستور الهی سخن میگوید، غیرمستقیم مدعی آن است که تغییر شرایع الهی همچنان ممکن است و خاتمه یافتن تغییر در شریعت الهی را منکر شده، خودش را هم دارای نبوت و آورنده شریعت جدید قلمداد کرده است!
💢و درکش از شریعت الهی بسیار عوامانه و مبتذل است؛ زیرا قرآن کریم مبنا و معیار تعیین سهام را سهم مرد قرار نداده تا ادعا شود که سهم زن را نصف او داده است؛ بلکه مبنای سهم را سهم زنان قرار داده، و سهم مرد را دوبرابر او کرده است.
🤔شاید کسی بگوید بالاخره چه تفاوتی دارد: در هر دو صورت، سهم زن نصف مرد است؛
اما اگر نگاه سیستمی به احکام خانواده و ارث –که در تدبر 2 بیان شد - جدی گرفته شود تفاوت این دو تعبیر آشکار میگردد.
در واقع،
🔸یک مبنای اولیه برای تقسیم ارث هست؛ که سهمی مساوی به هرکس اختصاص مییابد.
اما امور پیرامونیای وجود دارد که موجب می گردد سهم الارثِ هرکس، کم یا زیاد شود.
🔻کسی که می گوید «سهم زن نصف سهم مرد است» فرض را بر این گذاشته که ابتدا سهم مساوی قرار دادهاند، بعد چون زن کماهمیتتر از مرد بوده، سهم وی را نصف کردهاند.
🔺اما وقتی قرآن تعبیر را به این صورت بیان میکند که «سهم مرد معادل سهم دو زن است» اشاره دارد که در نگاه اولی سهم مساویای برای هر دو قرار دادهایم؛ اما با توجه به ملاحظاتی سهم مرد را بیشتر کردهایم؛ که مهمترین رکن آن ملاحظه - چنانکه در تدبر 2 بیان شد – این است که اسلام بار اصلی مخارج خانواده را بر دوش مرد قرار داده است.
گویی با این تعبیر بیان میفرماید که ما ابتدا سهم زن را قرار دادیم و همین سهم را به مرد هم دادیم؛ سپس چون دیدیم که مرد علاوه بر خرج خود، باید مخارج خانواده را هم عهده دار شود، معادل سهم یک زن دیگر به او اختصاص دادیم؛ و سهم یک مرد معادل سهم دو زن شد.
🤔جالب اینجاست که نهتنها این گونه تعبیر نکرد که
«سهم زن نصف مرد است»
بلکه حتی نفرمود
«سهم مرد دوبرابر سهم زن است»،
بلکه فرمود
«سهم مرد برابر سهم دو زن است»؛
که این تعبیر موید بسیار قویای است بر این مدعا که سهم پایه و معیار، سهم زن است؛
یعنی «سهم یک زن» یک سهم کامل در محاسبه قرار میگیرد و هر مقدار کاستن و افزودنِ ناشی از ملاحظات اجتماعی و اقتصادی دیگر، با این سهم سنجیده میشود.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
5️⃣ «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ»
این آیه میفرماید اگر بیش از دو دختر باشند چنین و اگر یکی باشد چنان؛
گویی درباره دو دختر ساکت است.
اما اجماع بر این است که حکم دو دختر همین دوسوم است.
💢درباره چرایی دلالت این آیه بر حکم دوسوم برای دو دختر این تبیینها مطرح شده است:
🍃الف. چون در آیه ابتدا فرمود «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» پس اولین سهمی که برای دختر و پسر برشمرد دوسوم برای پسر و یک سوم برای دختر است؛ و اکنون وقتی دو دختر شد طبیعتا دوسوم میشود.
(کلینی در: الكافي، ج7، ص73 ؛ و ابوالعباس مبرد، به نقل از مجمع البيان، ج3، ص25)
درباره اینکه چگونه چنین تلازمی در کار است، چند گونه توضیح داده شده است:
🌱الف.1. در عبارت «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» وقتی سهم دختر و پسر را مقایسه میکنیم دوسوم سهم پسر است؛ و همین که آیه در مقام مقایسه این دو نفرمود «للذكر مثل حظي الأنثى: برای پسر مانند دوبرابر سهم دختر است» و نیز نفرمود «للذکر مثلا حظ الأنثى: برای پسر دوهمانند سهم دختر است»، بلکه فرمود «سهم پسر مانند سهم «دو دختر» است» ، این نشان میدهد که سهم دو دختر، بهخودی خود و بتنهایی اگر میبود، دوسوم است.
(الميزان، ج4، ص208؛ ابومسلم اصفهانی، به نقل از مفاتیح الغیب، ج9، ص510)
🌱الف.2. طبق عبارت «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» وقتی یک دختر در مقابل یک پسر باشد، سهم یک دختر یک سوم است؛ پس به طریق اولی، وقتی یک دختر در مقابل یک دختر باشد (دو دختر، یعنی یک دختر در مقابل یک دختر) باز هم باید سهم یک دختر، حداقل همان یک سوم باشد، بویژه که پسر از دختر ضعیفتر است.
(ابوبکر رازی، به نقل از مفاتیح الغیب، ج9، ص510)
🌱الف.3. در عبارت «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» واضح است که سهم دو دختر بیش از سهم یک دختر است [چون فرمود «سهم پسر» مانند سهم «دو دختر» است و معلوم است که سهم دو دختر را بیش از سهم یک دختر دانسته است؛ وگرنه معنای این جمله این میشد که سهم دختر و پسر مساوی است!] و وقتی طبق همین عبارت، محاسبه سهم یک دختر، به اندازه یک سوم میشود، لازم میآید سهم دو دختر، به اندازه دوسوم شود!
(مفاتیح الغیب، ج9، ص510)
🌿تبصره:
به نظر میرسد راه حل دوم و سوم، باید به نحوی به راه حل اول برگدد وگرنه مبتنی بر «قیاس» است که نهتنها در فقه شیعه مردود است؛ بلکه در خود آیه هم مردود میشود؛ یعنی چون عبارت، نتیجه محاسبه وقتی یک دختر در مقابل یک پسر است را یک سوم برای دختر دانسته، خواستهاند با قیاس به این حالت، هرحالت دیگری هم پیش آید، سهم دختر را یک سوم قلمداد کند؛ در حالی که در خود همین آیات، حالتهای خلافش در کار آمده است، چنانکه در همین آیه سهم یک دختر تک را نصف دانسته است.
🍃ب. آیه با تعبیر «بیش از دو دختر» در مقام بین «دو دختر و بیش از آن است» و شبیه این تعبیرات باز هم داریم چنانکه در روایت نبوی آمده «لا تسافر المرأة سفرا فوق ثلاثة أيام إلا و معها زوجها أو ذو محرم لها» که معنایش این است که «لا تسافر سفرا ثلاثة أيام فما فوقها»
(مجمع البيان، ج3، ص25)
🍃ج. به دو دختر دوسوم داده میشود زیرا فرض مسمی (واجب تعیین شده مستقل) برایش تعیین نشده و از باب حکمی است که در آیه 176 آمده که در آنجا ابتدا برای خواهر نصف، و برای دو خواهر دوسوم قرار داده شده؛ پس درمییابیم که اینجا هم که برای یک دختر نصف است برای دو دختر دوسوم است. (به نقل از مجمع البيان، ج3، ص25)
به تعبیر دیگر، در آیه 176 حکم دوخواهر را دوسوم دانسته، و با توجه به اینکه نسبت دودختر به میت، شدیدتر از دوخواهر است، به طریق اولی همین حکم برای دو دختر هم باید باشد (مفاتیح الغیب، ج9، ص510)؛
هرچند برخی این استدلال را «قیاس فقهی» و لذا باطل دانستهاند (الميزان، ج4، ص208)
🍃د. با توجه به شأن نزول آیه [= شأن نزول شماره 2] که از سعد بن ربیع دو دختر باقیمانده بود و پیامبر ص بعد از نزول این آیه دوسوم را به آنها داد، معلوم میشود که این آیه دلالت بر این مقصود داشته است.
(مفاتیح الغیب، ج9، ص510)
@yekaye
👇ادامه تدبر 5👇
ادامه تدبر 5️⃣
✅تبصره:
لازم به ذکر است اجماع شیعه و سنی بر این است که سهم دو دختر، دوسوم است
و در مقابل این اجماع فقط یک قول منسوب به ابنعباس هست که
بر اساس یک نقل وی گفته سهم دو دختر، نصف به علاوه یک قیراط است تا حد وسط بین نصف (که سهم یک دختر است) و دوسوم (که سهم دو دختر است) بشود. (مجمع البيان، ج3، ص25؛ الميزان، ج4، ص208)
و بر اساس نقلی دیگر، وی گفته که سهم دو دختر هم همان نصف است، با این توجیه که آیه درباره بیش از دو دختر سخن گفته، پس دو دختر ملحق به حالت «غیر از بیش از دو دختر» (یعنی یک دختر) است؛ و لذا سهم او هم نصف است! (مفاتیح الغیب، (فخر رازی) ج9، ص510)
و در مجموع تا حدی که جستجوی شد هیچکس نظر منسوب به وی را نپذیرفته است.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
6️⃣ «فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ»
بین اعضای خانواده نسبتهای مختلفی برقرار است که موجب میگردد تاثیرگذاری اینها در همدیگر، و نیز میزان خیررسانی اینها به همدیگر تفاوت کند.
از این رو،
قانون ارث، نهتنها صرفا از توصیه میت و یا یک تقسیم مساوی بین بازماندگان تبعیت نمیکند و برای هرکس متناسب با نسبتهایی که او با متوفی و دیگران دارد سهم خاص و متفاوتی تعریف شده،
بلکه به خاطر وجود یا عدم افراد دیگر در خانواده، این سهمها و حتی حداقلهای دریافتیِ افراد تفاوت میکند:
〽️اگر یک دختر باشد، نصف از آن اوست؛ اگر دو دختر یا بیشتر باشند، جمعا دوسوم سهم آنان است؛
〽️اگر والدین باشند و فرزندی هم داشته باشد، سهم هریک از والدین، یک ششم است؛
〽️ اگر والدین باشند و فرزند ندارد، سهم مادر یک سوم است؛ و سهم پدر متناسب با وجود و عدم همسر برای متوفی، متغیر است؛ و جالب اینکه اگر متوفی برادر داشته باشد، سهم مادر به یک ششم تنزل مییابد بدون اینکه به آن برادران داده شود.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
7️⃣ «فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ»
اگر میت فرزندی ندارد و در طبقه اول، فقط والدینی از او برجای مانده باشند، در حالت عادی مادر حداقل به یک سوم از میراث میرسد؛
اما وجود برادران [و خواهران]ی برای میت (که مربوط به این طبقه نیست) موجب میشود که سهم مادر از یک ششم بیشتر نشود؛ و مازاد آن، نه به خود برادران، بلکه به پدر برسد❗️
این قانون، بخوبی نشان میدهد که ملاحظات ارث، پیچیدگیها و ظرافتهای خاصی دارد.
🤔درباره اینکه چرا چنین است، میتوان گفت:
🍃الف. چون پدر است که متکفل نفقه و ازدواج فرزندان میشود، از این رو قرآن چنین حکم کرده که اگر بیش از یکی دو برادر از میت باقی مانده سهم پدر بیشتر شود که بتواند عهدهدار امور آنان باشد. (قتاده، به نقل از مجمع البیان، ج3، ص26)
🍃ب. اگر شاید بدین است که جایگاه پدر در برابر پسرانش حفظ شود؛ وقتی از میت برادرانی مانده است، سهم بیشتری به پدر میرسد؛ و در اغلب جوامع، داراییها موجب اعتبار اجتماعی شخص میشود؛ و از آنجا که در نگاه اسلامی اصل بر این است که مردان کار کنند و درآمد داشته باشند، و در بسیاری خانواده، پسران وقتی بزرگ میشوند چهبسا از پدرشان هم ثروتمندتر شوند؛ شاید اسلام با این حکم میخواهد موقعیت خاص پدر در برابر فرزندان پسرش را تقویت کند.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
8️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ»
تقسیم میراث بین بازماندگان، بعد از ادای دین و بدهی میت، باید انجام شود.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
9️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً»
تقسیم سهام ارث، باید بعد از انجام وصیتهای وی باید انجام شود.
البته در احادیث فراوان توضیح داده شده که وصیت میت حداکثر در یک سوم اموالش اجرا میشود و او حق ندارد به نحوی وصیت کند که برخی از وراث را که به نحو طبیعی ارث میبرند، از ارث محروم شوند.
علاوه بر اینکه این احادیث به نحو متواتر معنوی مطلب را اثبات میکنند،
ادامه آیه نیز نشان میدهد که مدعای آن احادیث کاملا با آیه سازگار است:
درست است که ابتدا فرموده «من بعد وصیة» (که شاید این شبهه را بیاورد که شخص میتواند در کل مال وصیت کند و وصیت او همواره مقدم است)؛
اما بلافاصله در ادامه هشدار میدهد که «پدرانتان و فرزندانتان، نمیدانید کدامیک برایتان سودمندتر است»
یعنی این گونه نیست که هر وصیتی بکنید لزوما به نفع شما تمام شود و کار خوبی باشد؛
و بویژه با این عبارت که «[اینها] واجب شدهی از سوی خداوند است؛ در حقیقت خداوند بسیار دانا و حکیم است» این موضع را تثبیت میکند که این سهمها قابل کنار گذاشتن نیست.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
🔟 «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ»
چرا بعد از وصیت دوباره تعبیر «یوصی بها» را آورد؛ و چرا با اینکه ادای بدهی بر انجام وصیت تقدم دارد، وصیت را مقدم برشمرد؟
🍃الف. تقدم و تاخر در ذکر مطالب همواره به معنای تقدم و تاخر خارجی نیست؛ بلکه گاه – از جمله در اینجا- مطلبی به قدری تقدمش واضح است که نیازی به تقدم دادن آن احساس نمیشود؛ و برای تاکید بر مطلب دیگر، که اهمیتش آن ناندازه واضح نیست – آن مطلب درجه دوم را مقدم ذکر میکنند، تا بیشتر بر آن تاکید شود؛
و افزودن تعبیر «یوصی بها» هم برای تاکید بر همین وصیت، و نیز چهبسا برای اشاره به اکرام و بزرگداشت میت و جدی گرفتن سفارشات او باشد؛ چنانکه در جای دیگر تغییر دادن وصیت میت را گناهی بزرگ و قابل تعقیب برشمرد: «فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ» (بقرة/181) (المیزان، ج4، ص209)
🍃ب. ...
@yekaye