🥀السلام علی عباس ابن علی،قمر بنی هاشم
🌹حضرت اباالفضل علیه السلام سی و چهارسال با امام حسین علیه السلام زندگی کرد.
✨ از بس زیبا بود اورا قمر بنی هاشم مینامیدند، مردی قوی و شجاع و تنومند بود که وقتی بر اسبان تنومد هم سوار میشد پاهایش به زمین کشیده میشد.
🔴 قمر بنی هاشم در میدان جنگ
🌺حضرت ابوالفضل وقتی همه ی برادرانش را به جنگ فرستاد و به شهادت رسیدند به خدمت امام حسین علیه السلام آمد و و اجازه میدان خواست.
🌺امام علیه السلام فرمود: تو پرچمدار منی،اگر کشته شوی دیگر دشمن بر من چیره میشود...
🌸ابوالفضل علیه السلام عرض کرد: برادر سینه ام تنگ شده و از زندگی سیر شده ام.
✨امام فرمود: پس قدری آب برای این کودکان که صدای العطششان بلند شده است بیاور.
🌹سقای کربلا مشک بدوش انداخت و سوار اسب شد و مقابل صف دشمن ایستاد و بعد از نصیحت آنها گفت: این حسین پسر رسول خداست که با او جنگیدید و اهل بیت و یارانش را کشتید .
لااقل زنان و فرزندانشان را اب دهید که دلهای آنان از تشنگی میسوزد.
🔥شمر ملعون صدا زد:
پسر ابوتراب اگر تمام دنیا آب باشد و در اختیار ما،قطره ای از آن را به شما نمیدهیم مگر اینکه بیعت یزید را بپذیرید.
✨قمر بنی هاشم از انها مأیوس شد سپس بعد از کسب اجازه از برادر وارد شریعه فرات شد و و تمام نگهبانان آنجا را دور کرد.
💥 مشک را پر از آب کرد و تا خواست کفی از آب بنوشد یاد تشنگی لبهای خشک اباعبدالله افتاد و آب را خالی کرد. سپس از شریعه خارج شد نگهبانان اطرافش را گرفتند...
🔴شهادت حضرت عباس علیه السلام
⚡️سپاهیان که تحمل ضرب شصت اورا نداشتند از جلوی راهش پراکنده میشدند تا اینکه زید ابن ورقا از پشت درخت دست راست قمر بنی هاشم را قطع کرد و بعد حکیم بن طفیلی دست چپش را...
🌺 حضرت عباس سریع مشک را به دندان گرفت و خواست سریع حرکت کند تا آب را به لب تشنگان حرم برساند که ناگهان تیری بر مشک آب اصابت کرد و آب روی زمین ریخت...
🌷 در این لحظه دیگر حضرت اباالفضل ناامید شد و متحیر وسط میدان مانده بود که دشمن به چشمانش تیر زد و با عمود آهنین بر فرق مبارک کوبید چنان که از اسب بر روی زمین افتاد و فریاد زد: برادر مرا دریاب...
🌺 امام حسین علیه السلام خود را به نعش برادر رسید و اورا دست بریده و چهره مجروح و شکسته و چشمان تیر خورده یافت.
✨امام با کمر خمیده کنار نعش برادر ایستاد و چون قدرت ایستادن نداشت در کنارش بر روی زمین نشست و شروع به گریه کرد تا اباالفضل علیه السلام جان به جان افرین تسلیم کرد.
🌾آنگاه فرمود: الان کمرم شکست و چاره ام از هم گسست...
🌹سپس حسین علیه السلام که نمیتوانست عباس را به خیمه شهدا ببرد با چشمانی اشکبار به سوی خیمه ها برگشت . سکینه به استقبال پدر آمد و پرسید: عمویم چه شد؟
امام فرمود: شهید گردید...
📗ابصارالعین ص29
📕کامل 394
📒نفس المهموم ص348
📘حیات الحسین 274/3
#شهدای_کربلا
#سلام_بر_حسین
#کربلا
@yousof_e_moghavemat
✨شهادت آرزوی دیرینه ی من بوده و هست و زندگی در این دنیا را به امید شهادت شب را به روز و روز را به شب سر می کنم و اگر نبود شهادت و فدا شدن در راه آفریدگار و خالق هستی زندگی در این دنیا هیچ ارزشی برایم نداشت...
✨معبودا مرا به خاطر خوبان درگاهت بپذیر، معبودا من هجرت کردم از شهر و دیارم به دیاری دیگر ، فقط به عشقت ، معبودا گناهانم را ببخش و این قربانی را بپذیر...
✍ فرازهایی از وصیت نامه
#شهید_حمید_رضا_فاطمی_اطهر
@yousof_e_moghavemat
✍ #درس_گفتار_حاج_همت 🔰
═══°✦ ❃ ✦°═══
💠 «... اگر در راهی که #فی_سبیل_الله نام گرفته و شرط حرکت آن، فقط و فقط جلبِ رضایت خداوند است، یک لحظه سستی کنیم، آن لحظه؛ به منزله شرک ورزیدن به خدا محسوب می شود...»
👓
🚩
⚠️
↩ برگرفته از کتاب ارزشمند و گرانبهای #به_روایت_همت ، جلد دوم ، صفحه ۱۰۲۷ - به کوشش و نگارش #حسین_بهزاد
▫️
▪️
#سردار_عاشورایی_خیبر
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
@yousof_e_moghavemat
✨عاشق قرآن خواندن بود همه کارهایش را با قرآن خواندن شروع میکرد. فاطمه که به دنیا آمد نوار قران را بلای سرش روشن میکرد و میگفت: دوست دارم دخترم وقتی بزرگ شد قرآن را هم خوب بخواند و هم خوب یاد بگیرد و به خوبی هم در زندگی اش به کار ببندد.
✨روزهایی که مأموریت نبود و سرکارش بود روزی چندین مرتبه زنگ می زد و حال فاطمه را میپرسید و همیشه به من میگفت من عاشق فاطمه هستم و گاهی حتی گریه هم می کرد و میگفت پدر به دخترش خیلی وابسته است، اما هیچ کدام از این وابستگیها و عشقهای دنیایی مانع اهداف محرم نشد. و سال 89 خداوند محمدحسین را به ما هدیه داد. بااینکه محرم یک سال بیشتر در کنار محمد حسین نبود، اما همین یک سال هم بیشترین مراقبت و نگهداری را از پسرمان داشت.
✨موقع اعزام چیزی گفتند که در ذهنم برای همیشه حک شد و همیشه در خاطرم می ماند. گفت: «هرکجا ظلمی باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم». او بحث دفاع از حرم عقیله بنی هاشم (علیها السلام) را مطرح کرد. برای فاطمه از حضرت رقیه و حضرت زینب و واقعه کربلا میگفتند تا فاطمه بداند که اگر اتفاقی افتاد برای چه پدرش رفته است؟ کجا رفته و چرا رفته است؟ و آرمان اصلی پدرش در زندگی چه بوده؟ 14 دی ماه سال 90 راهی سوریه شدند و دو هفته بعد هم به آرزوی دیرینه اش رسید
✍روایتی از همسر شهید
#شهید_محرم_ترک
@yousof_e_moghavemat
آرمان اگر خاکی بود ، انسان را در خاک نگه میدارد ؛ اگر آرزو متعالی بود ، انسان را به اوج می برد و این خیلی در بُعد تربیتی مهم است.
اراده انسان تابع تعلق است و تعلق نقش محوری در اراده دارد ؛ شما اگر خواستید قدرت و ضعف انسانها را بسنجید ، تعلق شان را بسنجید.
#سردار_دلها
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
ما را پناه نیست به جز کشتی نجات
راه نجات ماست از این دار مشکلات
بر پرچم سیاه غمش تکیه می کنم
جانم فدای ماتم لب تشنهء فرات
🖋عماد بهرامی
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین🥀
@yousof_e_moghavemat
#اولین_شهید_ارمنی
#شهید_زوریک_مرادی
مسیحی(مرادیان)🌷
شهادت: ۱۹ مهر ماه ۵۹
اولین شهید نظامی ارمنی در دوران ۸ سال دفاع مقدس بود. او تنها فرزند پسر خانواده بود و در هفتم تیرماه ۱۳۳۹ در تهران چشم به جهان گشود. در سال های تحصیلی دوران ابتدایی در دبستان «ساهاکیان» با اینکه به اتفاق والدین و چهار خواهرش در یک اتاق زندگی می کرد ولی همیشه شاگرد اول بود. تحصیلات دوره راهنمایی و متوسطه را در دبیرستان ارامنه «کوشش داوتیان» ادامه داد اما با وجود قبولی در امتحانات اعزام به خارج، در عین ناباوری خویشاوندان و دوستان سال آخر دبیرستان را ناتمام گذاشت و چند ماه پیش از شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه عازم خدمت سربازی شد. شهید مرادی بعد از سه ماه دوره آموزشی در «شاهرود» به لشکر ۶۴ ارومیه منتقل شد و سرانجام بعد از ۸ ماه خدمت بر اثر اصابت ترکش خمپاره و مجروحیت شدید در تاریخ ۱۹ مهرماه ۱۳۵۹ در جبهه پیرانشهر به شهادت رسید؛ آن هم حدود ۱۹ روز بعد از شروع جنگ تحمیلی. پیکر اولین شهید نظامی ارمنی«زوریک مردایان» در ۲۴ مهرماه ۱۳۵۹ در گورستان ارامنه در جاده خراسان به خاک سپرده شد.
🌴 دوران #دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
صمیمیت...صفا...سادگی...
کلمات کم می آورند...
📷 عکس: دوران #دفاع_مقدس
#رزمندگان
#جبهه
@yousof_e_moghavemat
هرکس امکان زیارت مارا ندارد، به شیعیانِ فقیر ما سر بزند...
#حدیث_امام_کاظم
الکافی جلد4 صفحه60
@yousof_e_moghavemat
مَتى تَرانا وَ نَراكَ.
کی میشود تو ما را ببینی
و ما تو را! 💞
#فرازی_از_دعای_ندبه
همه هست آرزویم
که ببینم
از تو رویی...🥀
#طرح_مهدوی
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
@yousof_e_moghavemat
#عکس_ماندگار
🌴 حاج قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله (ع) - کرمان
🌿 به همراه شهید حسین تاجیک، فرمانده گردان ۴۱۵ لشکر ۴۱ - ( #گردان_حسین )
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
✍️ فرازی از وصیت نامه شهید حسین تاجیک:
📄 تا حالا من مرده بودم و این لحظه آغاز جهاد و شهادت است و این احساس را درخود میبینم که تازه متولد شدم و زندگی جدید را آغاز میکنم،شهادت انسان را به درجه اعلای ملکوتی می رساند و چقدر شهادت در راه خدا زیباست و مانند گل محمدی می ماند که وارثان خون پاک شهید از آن می بویند.
خدایا شهادتم را در راه اسلام و قرآن که خاری در چشم دشمنان است بپذیر.
ای پدر ارجمندم مرا حلال کن و با استقامت و صبر و شکیبایی از انقلاب اسلامی دفاع کن مبادا روحیه خود را ببازی و گریه کنی چون گریه تو باعث ناراحتی روح من می گردد و برای پاسداران و رزمندگان اسلام هر کجای جهان باشند دعا کن🤲
🌴 دوران #دفاع_مقدس
#شهید_حسین_تاجیک
#شهید_قاسم_سلیمانی
#لشکر_41_ثار_الله
@yousof_e_moghavemat
🍃بسمربالشهدا
.
🍃قلم به دست میگیرم و میخواهم بار دیگر از رشادت، #فداکاری و ایثار برایتان بگویم.
از کسی که تمام زندگیش وقف این راه شد ، الگوی مردم شد.
از کسی که آرزویش با آرزوهای ما زمین تا آسمان فرق میکند ، آنقدر دلش بزرگ بود از خیلی چیزها گذشت تا ثابت کند عشقی که نسبت به #اهل_بیت دارد ظاهری نیست.
.
🍃میخواست موثر باشد ، برای چیزی که از تمام وجود دوستش دارد قدمی بردارد، برای آرزوهایش تلاشی بکند و به خواسته اش برسد.
.
🍃در سال ۵۹ زمینی شد.
علاقه ی زیادی به سپاهی بودن داشت.
عاشق #ولایت بود و سرباز ولایت بودن حس خوبی به او میداد آرزویش نابودی صهیونیست ها بود.
.
🍃 مسلم ۲۰مهر به آرزویش رسید به سوی آسمان پرواز کرد.
هنوز هم هستند کسانی که در این دنیا به #شهادت فکر میکنند و اخرتشان هم باهمنشینی #شهدا پیوند میخورد.
اما ما چه کنیم؟قلب و دلمان بوی دنیا میدهد و دل کندن برایمان سخت است.
.
🍃شهید جان نگاهی...!
.
✍نویسنده: #مریم_عبداللهی
.
🌱به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مسلم_خیزاب
.
📅تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱۳۵۹
📅تاریخ شهادت :۲۰ مهر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۹
.
🥀مزار : اصفهان
#سالروز_شهادت
#نوزدهم_مهر_1394
️@yousof_e_moghavemat
🔻شناسایی پیکر ٧ تن از شهدای مدافع حرم در سوریه
🔹مسئول ایثارگران کل سپاه : این شهدا از مدافعان حرم استان های مازندران ، قزوین ، البرز و خوزستان هستند.
🔹شهیدان والامقام رضا حاجی زاده، علی عابدینی، محمد بلباسی و حسن رجایی فر از استان مازندران ، شهید زکریا شیری از استان قزوین، شهید مجید سلمانیان از استان البرز و شهید مهدی نظری از استان خوزستان.
🔹پیکر مطهر شهدا بعد از طواف در حرم امام رضا (ع) عازم زادگاهشان خواهد شد تا تشییع و تدفین شوند.
#شهید
#مدافع_حرم
@yousof_e_moghavemat
🔹گردان لوتیها!
از #لشکر_10_سیدالشهدا
گردان مرتضی زارع به گردان لوتیها معروف بود. هر یک از فرماندهان گردانها که به دلایلی نیروهایشان را رد میکردند، آنها به این گردان می فرستادند!
علیرغم شیطنتهای رزمندگان این گردان، یکی از بهترین گردانهای خط شکن بودند.
این گروه در صبحگاه و آموزشی شرکت نکرده و نامنظم بود. شهید حاج کاظم نجفی رستگار قبل از آغاز عملیات والفجر یک، درباره اعتراض دیگر فرماندهان از گردان حضرت قاسم(علیهالسلام) برایم تعریف کرد: یک روز در اتاق فرماندهی نشسته بودم که چند تن از فرماندهان سراغم آمدند و شکایت گردان مرتضی[زارع] را میکردند که چرا در صبحگاه نیامده و نیروهایش لوتی بازی در میآورند؟!
حاج کاظم گفت: از شنیدن این سخنان ناراحت شدم و مرتضی را خواستم که برای توضیح بیاید. او لباس رزم مرتب و پوتین بهپا نمیکرد، لباسش را بر روی شلوار میانداخت و با یک کتانی گردانش را فرماندهی میکرد!
یک ربع بعد با همان نوع پوشش به اتاق
فرماندهی آمد و گفت: «سلام علیکم حاج آقا». با دلخوری و صدای بلند شروع به اعتراض کردم و گفتم «این چه وضع گردان است همه از گردان شما ناراضیند و شکایت دارند...»
حاج کاظم ادامه داد: مرتضی تا انتهای صحبتهایم آرام بود و به سخنانم گوش میداد. وقتی حرفهایم تمام شد جلوتر آمد و گفت: «داداش! بسیجی از مسجد آوردن هنر نیست اگر از کوچه و خیابان بسیجی را به جبهه آوردی هنر است. اگر از من ناراضی هستید حکمم را تحویل میدهم.»
حاج کاظم گفت: با حرف مرتضی گویی از خواب غفلت بیدار شدم و کمی آرام گرفتم.
شهید مرتضی زارع فرمانده گردان حضرت قاسم
لشکر۱۰سیدالشهـدا
شهادت. عملیات والفجر2
منبع پیاده شده سخنرانی شهید حاج کاظم رستگار در مراسم شب هفت شهید در حسینیه عسگری دولاب22مرداد1362
#شهید_مرتضی_زارع
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ امام صادق(ع)
هنگام طلوع و غروب خورشید، دعا به اجابت نزدیک است.🏜
کافی:جلد 2 صفحه 522
#حدیث_امام_صادق
@yousof_e_moghavemat
1_490309541.mp3
4.48M
#مداحی
🍃از شهیدا مونده باقی خاطرات 8 سال استقامت
🍃تا نفس داریم میمونیم با ولایت از ولادت تا شهادت
آقای مجتبی_رمضانی
#سلام_بر_حسین
#کربلا
@yousof_e_moghavemat
🌿 ۲۰ مهر ماه سال ۱۳۲۹ - سالروز تولد #شهید_عباس_دوران
#مردی_که_بغداد_را_لرزاند
✍️ زندگینامه:
عباس دوران ۲۰ مهر ماه سال ۱۳۲۹ در شهرستان شیراز در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود.
وی دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در شیراز گذراند و پس از گذراندن دوران ابتدایی پای به دبیرستان نهاد. عباس دوران در سال ۱۳۴۸ موفق به اخذ مدرک دیپلم طبیعی از دبیرستان سلطانی شیراز شد.
وی در همین سال به استخدام فرماندهی مرکز آموزش هوایی درآمد. در سال ۱۳۴۹ به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوران مقدماتی پرواز در ایران، در سال ۱۳۵۱ برای تکمیل دوره خلبانی به آمریکا رفت.
عباس دوران ابتدا در پایگاه «لکلند» دوره تکمیلی زبان انگلیسی را طی کرد و سپس در پایگاه «کلمبوس» در ایالت می سی سی پی موفق به آموختن فن خلبانی و پرواز با هواپیماهای بونانزا، تی۴۱ - تی ۳۷ گردید.
مردی که بغداد را لرزاند...
در یکی از تمرینات ورزش اسکیت، متاسفانه در اثر برخورد با زمین پای چپ او مصدوم شد و به مدت ۲ ماه از برنامه پروازی باز ماند.
پس از بهبودی، دوباره آموزش خلبانی را ادامه داد و پس از دریافت نشان خلبانی در سال ۱۳۵۲ به ایران بازگشت و به عنوان خلبان هواپیمایی F4 ابتدا در پایگاه یکم شکاری و سپس در پایگاه سوم شکاری مشغول انجام وظیفه شد.
با شروع جنگ تحمیلی سر از پا نشناخته به دفاع از کیان جمهوری اسلامی ایرانپرداخت و با ۱۰۳ سورتی پرواز جنگی در طول عمر کوتاه اما پر بارش، یکی از قهرمانان دفاع مقدس شناخته شد.
خلبان عباس دوران همواره به دوستان و همکارانش تاکید میکرد که هرگز تن به ذلت نخواهد داد و اگر در حین پرواز مورد اصابت موشک دشمن قرار گیرد، هواپیمای سانحه دیده را بر سر دشمن زبون خواهد کوبید. وی همان طور که گفته بود بر این پیمان خویش صادقانه ایستاد و جان فدا کرد.
شهید عباس دوران در هفتم آذر ۱۳۵۹ در عملیات «مروارید» حماسهای بزرگ آفرید و به کمک خلبان شهید حسین خلعتبری پنج فروند ناوچه عراقی را در حوالی اسکله الامیه و البکر منهدم ساخت و بقایای آن را به قعر آبهاب نیلگون خلیج فارس فرستاد.
به گفته یکی از همرزمان خلبانش، در یکی از نبردهای هوایی که فرماندهی دو فروند هواپیما را به عهده داشت، به مصاف ۹ فروند از جنگندههای دشمن رفت و با ابتکار عمل و مهارتی خاص، یک فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون و هشت فروند هواپیمای دیگر را مجبور به فرار از آسمان میهن کرد.
خلبان شهید عباس دوران همواره در عملیات جنگی پیش قراول بود و برای دفاع از میهن اسلامی و حفظ و حراست آن لحظهای آرام و قرار نداشت.
وی سرانجام در سحر گاه روز ۳۰ تیر ماه سال ۱۳۶۱ که لیدری دسته پرواز را به عهده داشت، به قصد ضربه زدن به شبکه دفاعی و امنیتی نفوذ ناپذیر مورد ادعای صدام، با پنج نفر از زبدهترین خلبان نیروی هوایی در حالی که هنوز ستیغ آفتاب ندمیده بود، با ارادهای پولادین به پالایشگاه الدوره یورش بردند و چندین تن بمب هواپیماهای خود بر قلب دشمن حاکمان جنگ افروز عراق ریختند و پس از نمایش قدرت و شکستن دیوار صوتی در آسمان بغداد، هنگام بازگشت، هواپیمای لیدر مورد اصابت موشک دشمن واقع شد و شهید دوران اگر چه اجازه ترک هواپیما را به همرزم خلبانش؛ ستوانیکم منصور کاظمیان در عقب کابین داد، اما خود به رغم اینکه میتوانست با استفاده از چتر نجات سالم فرود آید، صاعقهوار خود و هواپیمایش را بر متجاوزان کوبید و بدین ترتیب مانع از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها به ریاست صدام در بغداد شد.
پس از سالها انتظار در تیرماه ۱۳۸۱ بقایای پیکر شهید دوران توسط کمیته جستجوی مفقودین به میهن منتقل شد و در پنجم مرداد ۱۳۸۱ طی مراسمی رسمی با حضور مسئولان کشوری و لشکری، خانواده شهید و بستگان در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی، بر دوش همرزمان خلبانش تشییع شد.
پیکر مطهر آن شهید تیز پرواز سپس برای خاک سپاری با یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ به زادگاهش شیراز منتقل شد. شهید خلبان عباس دوران به هنگام شهادت ۳۲ سال داشت.
#شهید_عباس_دوران
#سالروز_ولادت
#بیستم_مهر_1329
@yousof_e_moghavemat
📷 عکسی از حاج قاسم سلیمانی در جمع همرزمانش، لشکر۴۱ ثارالله(ع)
▫️قاسم سلیمانی،فرمانده لشکر - شهید احمد امینی فرمانده گردن غواصان خط شکن ۴۱۰خاتم الانبیاء(ص) - - شهید علی عابدینی جانشین فرمانده گردان . . .
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_احمد_امینی
#شهید_علی_عابدینی
#لشکر_41_ثار_الله
🌴 دوران #دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
...سرباز نماز...
✍در یکی از روستاهای فیروزکوه، جلسه بزرگداشت شهدا برپا بود و شهید امیر سپهبد صیاد شیرازی به عنوان سخنران دعوت شده بود. پس از مداحی و چند برنامه مرسوم دیگر از شهید صیاد خواستند سخنرانی بکند. ایشان پشت تریبون قرار گرفت و پس از شروع به صحبت با نام خداوند تبارک و تعالی و درود و صلوات بر پیامبر و آلش (علیهم السّلام) فرمود: روزی جلسه مهمی در مورد جنگ خدمت حضرت امام بودیم، وقت نماز شد، امام وضو گرفت و به نماز ایستاد و ما هم به تبع امام فهمیدیم وقت نماز است و نماز بر همه چیز ترجیح دارد. بعد شهید صیاد شیرازی با اشاره به وقت نماز به حضار فرمود: الان هم وقت نماز هست اگر خواستید بعد از نماز برای شما سخنرانی می کنم. صحبت را تمام کرد و صفهای نماز تشکیل شد و همانجا در اول وقت نماز جماعت برپا شد .
📚روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۰ اردیبهشت سال ۷۸
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
@yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۲۴
🌺 یک خاطرهی ناب و شگفت انگیز از جوانی که شهادتش اشک آیتالله حقشناس را در آورد...
#متن_خاطره
عارفِ بزرگ آیت الله حق شناس میگفتند: در عالم رویا شهید نیّری رو دیدم و ازش پرسیدم: چه خبر؟ احمدعلی گفت: تمام مطالبی که از برزخ میگویند حق است. شب اولِ قبر، سوال قبر و ... حق است ، اما مرا بیحساب و کتاب به بهشت بردند. آیت الله حقشناس مکثی کردند و گفتند: رفقا! حتی آیت الله بروجردی با آن عظمت حساب و کتاب داشت، اما من نمیدانم این شهید احمدعلی نیّری چه کرد که به این مقام رسید...
📌خاطرهای از زندگی عارف شهید احمدعلی نیّری
📚منبع: کتاب عارفانه ، صفحه ۱۵
#شهیدنیری #مرگ #شهادت #سوال_قبر
#فشارقبر #یوم_الحساب
@yousof_e_moghavemat