eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
289 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 زمستان 1363 – عملیات بدر ➖➖➖بچه‌های رزمنده، توپ‌های پلاستیکی را با نخ به صورت رشته در آورده تا به عنوان راهنمای قایق‌ها، در طرفین معبرهای آبی قرار دهند➖➖➖ @yousof_e_moghavemat
🌹نماز جمعه اهواز بودم. آمد و گفت: غذای نذری کجا توزیع می کنند؟ بردمش خانه خودمان ناهار. خیلی به دل پدرم نشسته بود. مرتب به منزل ما سر می زد. 🌹شهید سیفی گاهی بدون اطلاع من مرخصی ساعتی می گرفت و به پدر و مادرم سر می زد. گاهی به شوخی به مسئول مان می گفتم: به این شخص دیگه مرخصی ساعتی ندهید. با این کارهایش که مدام به پدر و مادرم سر می زند، جای مرا هم در خانه مان پر کرده است. ✍ازکتاب: بیا مشهد @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ڪلیپـــــ مثـــــل پـــــدر، 💐 خـــــدا تـــــو را نماینـــــده خـــــیل مردان روزگـــــار مـــــا نمـــــود تـــــا مردانگے را بـــــه عـــــالم بیاموزید... هـــــر روز، روزِ توستــــــــــ مردتریـــــن ســـــردار! @yousof_e_moghavemat
🔴25 بهمن سالروز صدور حکم ارتداد سلمان رشدی (نویسنده کتاب آیات شیطانی)توسط امام خمینی (ره) ♦️بسمه تعالی‏ إنا للَّه و إنا إلیه راجعون‏ به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‏رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‏باشند. از مسلمانان غیور می‏خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء اللَّه. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی‏ 📚صحیفه امام، ج‏21، ص: 263 زمان: 25 بهمن 1367 رجب 1409 مکان: تهران، جماران‏ مخاطب: مسلمانان جهان‏ @yousof_e_moghavemat
🌹عاشق امام و انقلاب بود و دوست داشت در راه امام شهید شود.به امام علاقه خاصی داشت. مدت پنج سال بود که در نبرد حق علیه باطل در جبهه خدمت می کرد و مدام درحال رفت و آمد به جبهه و خانه بود. پس از شهادت پسر عمویش حالش دگرگون شد و به مادرش گفت: مادر من الان که به جبهه می روم شاید اسیر یا شهید و جانباز شوم، جبهه رفتن اینها را هم دارد. شما باید صبور و شکیبا باشید. مادرش گفت: تا به حال این همه به جبهه می رفت، یک بار هم این حرف‌ها را به من نزده بود؛ راهی جبهه شد و این دفعه آخری بود که او را دیدم. 🌹در جبهه بیسیم چی بود و هنگام شهادت به همرزمانش گفت که من را رها کنید و بی‌سیم را بردارید و بروید و نگذارید که بی سیم به دست دشمن بیفتد. سرانجام در ۲۴ مرداد ماه ۱۳۶۴، در منطقه چنگوله به شهادت رسید. @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مولودی خوانی در سالروز میلاد مسعود امیرالمؤمنین حضرت امام علی (علیه‌السلام) @yousof_e_moghavemat
🌿 ارتفاعات غرب کشور - دیار کردستان 🌴رزمنده ها در حال پختن نان با ساروج ⏳ دوران @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... علی امام من است و منم غلام علی...✋✨💛 🎊🎉میلاد با برکت حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام را شاد باش عرض میکنیم🎉🎊 @yousof_e_moghavemat
روز از تـو و چـــــای از تـو ولبخــند از تــو عاشق شدن و ابــراز وجـــودش بـا مـا @yousof_e_moghavemat
خوش به حال آفتاب، که تابید بر شما... خوش به حال برف، که بارید بر شما.... و خوش به حال ما! که روزمان، انتظار می‌کشد، شروع شود با شما.. @yousof_e_moghavemat
عمرت دراز باد که ما را فراق تو خوش می‌برد به زاری و خوش زار می‌کشد مجروح را جراحت و بیمار را مرض عشاق را مفارقت یار می‌کشد (وحشی بافقی) @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | ولادت در خانه کعبه 🔻 رهبر انقلاب: شخصیت امیرالمؤمنین(ع) از لحظه‌ی ولادت تا هنگام شهادت، در همه‌ی این ادوار، یک شخصیت استثنائی است. ولادت او در جوف کعبه است - که نه قبل از آن حضرت و نه بعد از آن حضرت تا امروز چنین چیزی اتفاق نیفتاده است - شهادت آن بزرگوار هم در مسجد و محراب عبادت است. بین این دو نقطه هم، همه‌ی زندگی امیرالمؤمنین جهاد است و صبر للَّه است و معرفت است و بصیرت است و حرکت در راه رضای الهی است. ۱۳۸۹/۰۴/۰۵ @yousof_e_moghavemat
یڪ شب فرمـانده : بچه ‌ها ساڪت از ڪسی صدایی در نیاید ! تیربار تمام آب را به رگبار بست یڪی شانه اش تیـر خورد یڪی سینه اش شکافت ، و یڪی پیشانی‌اش ... هیچ صدایی از ڪسی در نیامد ... @yousof_e_moghavemat
یٰا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ ای که برای هر خیری به تو امید دارم و شهادت بهترین خیر است ... @yousof_e_moghavemat
قهرمانانِ میادین اَسدت می‌خوانند بسکه شمشیر، تو در خطّ مقدّم زده‌ای @yousof_e_moghavemat
‏زینب سلیمانی: ۱۳رجب که میشد،اگر در خانه بودن با شستن حیاط و آماده کردن خانه، انتظار رسیدن نوه‌ها را میکشیدن؛ بعد هم میگفتن تلفن بچه‌های شهدا را بگیر تا صحبت کنم و گاهی هم میرفتیم منزلشان تا چراغ خانه‌شان در خاموش نماند. 🌹اینها رسم همیشگی حاج قاسم بود... @yousof_e_moghavemat
چه زیباست طنین الله اکبر بر گلبانگ پیروزی ... الله‌اکبر ، الله‌اکبر ، الله‌اکبر @yousof_e_moghavemat
‏روزی امام علی علیه السلام درمسجد کوفه،مردم را موعظه می کردند، گروهی از ایرانیان تازه مسلمان شده، در صف اول نشسته و گوش می دادند در این هنگام اشعث بن قیس وارد مسجد شد و با عصبانیت فریاد زد:چرا بر سر این ها(ایرانیان) نمی کوبی؟ ‏حضرت پاسخ دادند: وَالله لَضَربنَّكُم عَلَى الدّينِ عَوداً كَمٰا ضَربْتُموهُم عَليهِ بَدءً بخدا قسم کار به جایی خواهد رسید که(ایرانیان)بر سر شما خواهند کوبید و شما را به اسلام برخواهند گرداند. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه بیروت: دار احیاء الكتب العربية ج ۲۰ ص ۲۸۴ @yousof_e_moghavemat
🌹 نصف شبی از خواب پریدم . احساس می کردم طوفان شده. به خواهر کوچکترم گفتم ، امشب طوفان بدی می شود . خواهرم گفت ، نه .اصلا باد نمیاد. خوابیدم . دوباره بیدار شدم . گریه می کردم. خواهرم پرسید ، چی شده ؟ گفتم ، من از شب اول قبرم وحشت دارم . شب بعد خواب دیدم رفته ام جلوی آینه ، دیدم موهای سرم همه سفید شده پیر شده ام. صبحش بچه ها را برداشتم برای کاری رفتم اطراف اصفهان . خبر را داخل مینی بوس از رادیو شنیدم. داد زدم ، ناله کردم . جیغ کشیدم ، نفهمیدم ، فقط چیزی از دلم کنده شد و در گلویم جوشید . مصطفی (پسرم) زد زیر گریه و همه خیره خیره نگاهش کردند . چند تا از زنهای مینی بوس شانه های او را که به اصرار می خواست وسط جاده پیاده شود گرفتند و نشاندند و او دوباره داد زد . این بار اشکم آمد . گفتم ، نگه دارید ! ، مگر نشنیدید ؟ شوهرم شهید شده . شوهرم نبود ، اصلا هیچ وقت در زندگی برایم حالت شوهر را نداشت ، همیشه حس می کردم رقیب من است و آخر هم زد و برد. وقتی رفتیم سرد خانه باورم نمی شد . به همه می گفتم من او را قسم داده بودم بدون ما نرود. همیشه با او شوخی می کردم می گفتم ، اگر بدون ما بروی می آیم گوشت را می برم! بعد کشوی سرد خانه را کشیدند و دیدم اصلا سری در کار نیست . دیدم کسی که آن همه برایت عزیز بوده همه چیز بوده ... راوی همسر شهید @yousof_e_moghavemat
شب و روز مونس من غم آن نگار بادا سر من بر آستان سر کوی یار بادا دلش ارچه با دل من به وفا یکی نگردد به رخش تعلق من، نه یکی، هزار بادا چو رضای او در آنست که دردمند باشم غم و درد او نصیب من دردخوار بادا ز ملامت رقیبان نکند گذار بر من که بت من از رقیبان به منش گذار بادا سخن کنار پر خون که مراست هم بگویم به میان لاغر او، که درین کنار بادا چو باختیار کردم دل و جان فدای آن رخ گر ازو کنم جدایی نه باختیار بادا به من، ای صبا، نسیمی ز بهار دولت او برسان، که سال و ماهت همه نو بهار بادا چه کند مرا رقیبش همه سال دور از آن رخ؟ که چو من بدرد دوری همه ساله زار بادا لب او چو باز پرسد دل عاشقان خود را دل ریش اوحدی نیز در آن شمار بادا (اوحدىمراغه ای) در کنار نیروهای سپاه و پیشمرگان کرد پاوه @yousof_e_moghavemat
خورشید ...☀️ سرک می‌‌کشد و می‌داند از دست تو چایِ عصر ، نوشیدن دارد ... @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠بی بی گفت: ما پیروزیم💠 🌷خاطره شهید سلیمانی از شهید محمدحسین یوسف الهی : 🔵یک روز با حسین به سمت آبادان می‌رفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم... من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم اما هیچ کدام آن طور که باید موفقیت‌آمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمی‌دهد. گفت: برای چی؟ گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید می‌دانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شده‌ای. در عملیات‌هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق می‌کنه واز همه سخت‌تر است. موفق می‌شویم! حسین خنده‌ای کرد و با همان تکه‌ کلام همیشگی‌اش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو می‌گویم که ما در این عملیات پیروزیم. می‌دانستم که او بی‌حساب حرفی را نمی‌زند. حتما از طریقی چیزی که می‌گوید ایمان و اطمینان دارد.گفتم: یعنی چه از کجا می‌گویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب(س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چه‌کار داری. فقط بدان بی بی گفت که شما دراین عملیات پیروز خواهید شد و من به همین دلیل می‌گویم که قطعا موفق می‌شویم... @yousof_e_moghavemat