eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
270 دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 - عنوان کتاب: (زندگی‌نامه‌ی داستانی ) - به قلم: نصرت‌الله محمودزاده - ناشر: انتشارات روایت فتح - نوبت چاپ: پنجم، ۱۳۹۹ - تعداد صفحه: ۶۰۸ - قیمت: ۵۶۷۰۰۰ ریال. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📒 💎 🪔 عنوان کتاب: ۲۵۰_ساله (نگاهی یک‌پارچه به سیره‌ی سیاسی و روش مبارزاتی ائمّه علیهم‌السلام) گردآوری و تنظیم: نوبت چاپ: چاپ ۸۳ام، آبان ۹۸ مشخصات نشر: انتشارات موسسه ایمان جهادی تعداد صفحه: ۴۲۲ قیمت: ۴۴ هزار تومن. ☆ ♡ این کتاب مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب؛ حضرت آیت‌الله است که توسط صهبا جمع‌آوری شده که شامل زندگی پیامبر قبل از اسلام، ظهور اسلام و ادامه‌ی راه پیامبر توسط ائمه‌ی اطهار علیهم‌السلام می‌باشد. حضرت آقا آن‌قدر سلیس و روان در مورد زندگی سیاسی - اجتماعی و سیر تحولات آن زمان صحبت کرده‌اند که از یک بچه‌ی خردسال تا یک پیرمرد کهنسال، به راحتی مفهوم آن قابل لمس و درک می‌باشد. 🧨 🖐 متأسفانه توضیح‌دهنده‌ی خوبی نیستم و نمی‌تونم به معنای مطلق کلمه، منظورمو، احساسمو، شور و شوقمو از مطالعه‌ی این کتاب عزیز، به دل و جان شریف شما بنشونم... فقط یه جمله میگم که: «خوندن این کتاب این قدر مهمه که، از نونِ شب واجب‌تره!» ☆ اگر می‌خواید بدونید چه زحمت‌ها، چه رنج‌ها، چه سختی‌هایی که متحمل شدند تا این اسلام عزیز، این مذهب تشیّع اینگونه بدست ما رسید، این کتاب رو مطالعه بفرمایید. حضرت آقا به زیبایی، به استادی و با تشرف مثال‌زدنی و کامل تاریخی به ایراد سخن پرداختند به نحوی که وقتی آدم می‌خونه مطالب رو، تحلیل‌ها رو می‌بینه، بسط و گسترش وقایع رو می‌بینه، نتیجه‌گیری‌ها رو می‌بینه واقعا حیرت‌انگیزه واسش که دیگه بهتر از این نیست و بهتر از این نمیشه تحلیل و بررسی و نتیجه‌گیری کرد... ☆ ♡ بازم میگم که: «خوندن این کتاب این قدر مهمه که، از نونِ شب واجب‌تره!» °•° حتما هرطور شده، تهیه کنید و بخونید. شک نکنید عجیب لذت بخشه...!!! پشیمون نمیشید...😉 ☆ ♡ 🔹 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 ✔ 🌸 🔸️ 💠 به دستور به سرعت وسایل و تجهیزات تیپ جمع آوری شد و صبح روز جمعه بیستم خرداد ۱۳۶۱ - یعنی یک روز پیش از عزیمت به سوریه - نیروها در پادگان امام حسین علیه السلام گرد آمدند. ؛ مسئول وقت واحد اطلاعات عملیات ۲۷ می گوید: ✔ «...هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. قریب به هزار نفر بودیم؛ حدود هشتصد نفر از نیروهای کادر سپاه، و مابقی، بچّه‌های تکاور تیپ ۵۸ ذوالفقار ارتش بودند که در محوطه‌ی زمین صبحگاه پادگان امام حسین (ع) صف کشیده بودند. در مقابل ما و روی جایگاه، علاوه بر و ، و تعدادی از فرماندهان محترم ارتش جمهوری اسلامی ایران هم حضور داشتند؛ اصحابی که دیگر گمان نکنم اَحدی بتواند مثل و مانند آنها را در یک جا گردآوری کند. 🌸 در جمع این رزمندگان، سخنرانی هیجان‌انگیزی ایراد کرد. پشت میکروفن، با چهره‌ای برافروخته و لحنی حماسی گفت: 📢 برادران، این راه، راهی بی‌بازگشت است! کسی که با ما می‌آید، باید تا آخر خط همراه ما باشد. اگر در آنجا عملیاتی انجام بدهیم، ممکن است حتی جنازه‌ی هیچ یک از شهدای ما به ایران برنگردد. تنها دالان هوایی تهران به دمشق،‌ از فراز ترکیه می‌گذرد و این کشور، به علت عضویت در پیمان نظامی ناتو و روابط گرمی که با اسرائیلی‌ها دارد، به محض اطلاع از حضور قوای نظامی جمهوری اسلامی در دمشق، قطعاً این تنها دالان هوایی را هم، به روی هواپیماهای ترابری ما خواهد بست. شاید ما اوّلین و آخرین مجموعه رزمندگانی باشیم که به سوریه خواهیم رفت؛ بنابراین، برادرانی با ما بیایند که تا آخر پای کار خواهند بود. 🚩 با حرف‌هایش آب پاکی را روی دست همه ریخت. جواب سخنان او را بچّه‌ها با وصیت‌نامه‌هایی که از جیب بلوز فرمشان بیرون کشیدند و به سویش گرفتند، دادند. همه اشک شوق می‌ریختند. پادگان از فریادهای «یاحسین» بچّه‌های سپاهی و ارتشی به لرزه در آمده بود. حتی به چشم‌های ، و هم اشک نشسته بود. 💕 بعد از وداع با نیروها، قرار شد که فردای آن روز، خود به همراه اولین هواپیمای حامل تعدادی از نیروهای اعزامی، راهی سوریه شود.» ✔ 🌸 📚 منبع نوشته: کتاب بسیار ارزشمند و گرانبهای ، به قلم گلعلی بابایی - حسین بهزاد ، با تخلیص و اختصار از صفحات نورانی ۷۷۴، ۷۷۵ و ۷۷۶. 🔸️ ↘️ @yousof_e_moghavemat
📚🤗❤ هر وقت که محمدرضا به دیدن منصوره می‌آمد، برایش یک به عنوان هدیه می‌آورد؛ بیشتر هم همیشه هم لای کتاب‌ها برای منصوره پول می‌گذاشت. دفعه‌ی بعد که به دیدنش می‌آمد، پی‌گیر می‌شد که کتاب‌ها را خوانده است یا نه؟ بعد اگر می‌گفت آره، ازش سؤال می‌کرد که از کدام قسمت کتاب خوشش آمده و دوست دارد دفعه‌ی بعدی، چه کتاب‌هایی را برایش بیاورد... ✍ با تخلیص از کتاب ارزشمند و خواندنی به روایت خواهر ارجمند و بزرگوار، سرکار خانم «مریم عباسی جعفری» ، صفحات ۲۱۵ و ۲۱۶. به یاد سردار دلاور و غیور اسلام جاویدالاثر فرمانده‌ی اسطوره‌‌ای از 👈 👉 @yousof_e_moghavemat
🍃 ⚘ ♡ ☆ وقتی بدنشو برای غسل آماده می‌کردند، چیزی که جلب توجه می‌کرده، سینه‌ی ایشون بوده که روش، پینه بسته بوده! از نزدیکانش سؤال می‌کنن که این پینه‌ها چیه!!؟ جواب داده میشه که چون علّامه در سال‌های اخیر که در بستر افتاده بود و توان نشستن نداشت، کتاب رو روی سینه می‌ذاشت و می‌خوند. این پینه‌ها، اثر جامونده‌ی سنگینی اون کتاب‌هاست که روی سینه‌ی ایشون به یادگار مونده... •°• °•° صاحب تصویر بالا، علّامه‌ی فقید است. همو که در سال ۱۲۴۶ ه.ق در شهر هند به دنیا آمد. در هفت سالگی آموزش را در مکتب آغاز کرد. پس از مقدمات دروس ابتدائی، مقامات حریری و دیوان متنبی را نزد سید برکت علی صاحب، نهج البلاغه را در محضر نزد سید عباس شوشتری آموخت. سپس به فراگیری علوم عقلی نزد سید مرتضی خلاصة العلماء، علوم شرعی نزد سید محمد سلطان العلماء و برادر او «سید حسین سید العلماء» پرداخت. وی از سادات موسوی و شیعه‌ی دوازده امامی است و نسبت او با ۲۳ واسطه به حضرت موسی ابن جعفر علیه‌السلام برمی‌گردد. او صاحب اثر معروف «عبقات الانوار فی مناقب الائمة الاطهار» می‌باشد. ایشان در سال ۱۳۰۶ ه.ق به سوی معبود خویش شتافت. ؟ @yousof_e_moghavemat
📚 📘 عنوان: (زندگی‌نامه‌ی سردار ) ؛ فرمانده‌ی گردان تخریب ۲۷_محمد_رسول_الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ﷺ به کوشش: سرکار خانم معصومه حاجی‌رحیمی مشخصات نشر: نشر۲۷ بعثت نوبت چاپ: اول، تابستان ۱۳۹۳ تعداد صفحات: ۱۸۰ صفحه قیمت روی جلد: ۸۰۰۰ تومان 📜 فرازی از : «...آرزویم بر این است که در صحنه‌ی نبرد، تکه‌تکه شوم که در روز قیامت، پیش سالار اباعبدالله (ع) و سایر سرافکنده نباشم...» 🌸 🌺 @yousof_e_moghavemat
📚 تا جایی که بضاعت مالی‌اش اجازه می‌داد، از مراکز انتشاراتی معتبر تهران نظیر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، انتشارات بعثت، نشر صدرا و واحد تبلیغات حزب‌ جمهوری اسلامی، آثار مفید نویسندگان و اندیشمندان مذهبی و انقلابی کشور را خریداری و آن‌ها را در سطح منطقه‌ی لواسانات، بین علاقمندان توزیع می‌کرد. مادر ارجمندش درخصوص اشتیاق شدید مهدی به ترویج فرهنگ اسلامی از طریق توزیع کتب مذهبی می‌گوید: «...اصلاً از فردای پیروزی انقلاب، تمام زندگی این بچّه خلاصه شده بود در کتاب و کتاب و کتاب. خیلی به کتاب‌های علاقه داشت. مخصوصاً وقتی بعد از شهادت ایشان، امام گفت که من تمام آثار او را تایید می‌کنم. البته بیشتر از تمام کتاب‌ها، به علاقه داشت. دائم می‌دیدیم به هر دوست و آشنایی که می‌رسد، کتابی به او هدیه می‌دهد؛ کتاب‌های مذهبی...» 💎 منبع زیرنویس: کتاب ارزشمند و خواندنی ؛ سرگذشت‌نامه‌ی فرمانده تیپ یکم عمّار سردار به اهتمام گل‌علی بابایی و حسین بهزاد، صفحه ۴۴. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📚 ☆ ♡ لباس‌هایم اگر پاره می‌شد، با تکه پوستی یا لیف خرمایی وصله‌شان می‌زدم تا مجبور نباشم در آن شرایط لباس جدیدی بخرم. با همه این‌ها، مصمم شدم پا پیش بگذارم. وضو گرفتم کهنه عبایم را تن کردم و رفتم خواستگاری. آن روزها تنها دارایی‌ام از مال دنیا و و همان یک بود که با آن آب می‌کشیدم. تنها و بدون مادرم رفتم. پیامبر تا حیاط به استقبالم آمدند. دستم را گرفتند و باهم رفتیم. روی حصیر نشستیم، سرم را زیر انداختم. از خجالت زبانم بند آمده بود، صورتم داغ شده بود. پیامبر انگار از دل پرآشوب شوریده‌ام خبر داشتند. - چرا حرف دلت را نمی‌زنی؟ راحت باش. لحنشان مثل همیشه آرام و گیرا بود. - از بچگی نان و نمکتان را خوردم. افتخار هم‌صحبتی با شما مایه‌ی مباهات من است. همیشه به من لطف داشتید. برای تربیتم وقت گذاشتید. در این چند سال عمر، هیچ‌وقت سرگردان نشدم و از هدف اصلی زندگی فاصله نگرفتم؛ همه‌ی این‌ها را مدیون شما هستم. خودتان بهتر از هرکس دیگری می‌دانید که همه‌کسِ من هستید. از فداکاری‌هایم در میدان‌های جنگ گفتم. از همه توفیقاتی که برای پیش‌قدم شدن در اسلام نصیبم شده بود: - همه این‌ها را قبول دارم، تو در نظر من برتر از این‌هایی. کسی از درونم مدام فریاد می‌زند، برو سر اصل مطلب. - یا رسول‌الله من دوست دارم با کسی که مایه‌ی آرامشم باشد، ازدواج کنم. . دندان‌های پیامبر مثل دانه‌های تگرگ نمایان شد. - همان‌طور که می‌دانی فاطمه قبل از تو خواستگارهای دیگری هم داشت؛ اما به همه‌ی آنان جواب رد داد. منتظر باش بروم نظرش را بپرسم و بیایم. ساکت و دل‌نگران به حصیر چسبیده بودم. قلبم محکم می‌کوبید که لب‌های خندان پیامبر نگاهم را پر کرد. - از خواستگاری شما که گفتم، سکوت کرد. رویش را برنگرداند. . الحمدلله خدا خودش این قضیه را به عهده گرفت. قبل از آمدنت، فرشته‌ای نازل شد و فاطمه را برایت خواستگاری کرد. نزدیک بود از خوشحالی پر درآورم. احساس خوش غریبی بود. کلی تشکر کردم و سریع برگشتم خانه تا این خبر خوش را به مادرم بدهم. دوست داشتم تا مدت‌ها احساس آن روزم را با خود نگه دارم. 📘 برگرفته از کتاب بسیار جذاب و خواندنی نوشته‌ی سرکار خانم آزاده اسکندری، صفحات ۱۳ و ۱۴. @yousof_e_moghavemat
🥰 ☆ ♡ ⚪ پیامبر، عبدالله پسر رَواحه را برای محاسبه‌ی خرماهای خیبر به آنجا فرستادند. او سالیانه هفتاد هزار دینار درآمد محصولاتش را برای می‌آورد. سرمایه‌ای بیشتر از سیصد کیلو طلای سرخ. همه‌ی آن‌ها را بین فقرای بنی‌هاشم و مهاجر و انصار تقسیم می‌کرد. عادت داشتیم از دسترنجِ خودمان بخوریم. 📚 برگرفته از کتاب بسیار جذاب و خواندنی نوشته‌ی خانم آزاده اسکندری از زبان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، صفحه‌ی ۱۵۹ @yousof_e_moghavemat
👿 ☆ ♡ 🟢 در آن روزها، من نور وحی را مشاهده و عطر نبوّت را استشمام می‌کردم. هنگامی که وحی بر رسول خداﷺ نازل می‌شد ناله‌ی شیطان را می‌شنیدم؛ لذا روزی از رسول خداﷺ پرسیدم: این ناله چیست؟ فرمودند: صدای شیطان است. او از زمانی که دریافت بر من وحی می‌شود، مأیوس شده است از اینکه مردم از او فرمان‌برداری کنند. پیامبرﷺ در ادامه‌ی این سخن فرمودند: آنچه من می‌شنوم، تو نیز می‌شنوی و آنچه من می‌بینم، تو نیز می‌بینی! امّا تو پیامبر نیستی، یار و یاور من هستی و راه خیر را طی خواهی کرد. 🔸️برگرفته از کتاب بسیار ارزشمند و خواندنی علیه‌السلام، نوشته‌ی آقای حجت‌الاسلام والمسلمین محمدیان، صفحه ۲۱. ✿🌺࿐ྀུ༅𖠇༅➼‌══┅── 📚 • عنوان کتاب: علی(ع) از زبان علی(ع): زندگی و زمانه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام از زبان ایشان • مؤلف: محمد محمدیان • ناشر: دفتر نشر معارف • نوبت چاپ: بیست و هفتم، ۱۴۰۰ • تعداد صفحه: ۶۲۴ • قیمت: ۱۰۰ هزار تومان ● سرفصل‌ها: ۱- دوران مکّه ۲- دوران مدینه ۳- دوران خلفا ۴- دوران خلافت ۵- دوران جنگ جمل ۶- دوران جنگ صفّین ۷- دوران حکمیّت ۸- دوران جنگ نهروان ۹- دوران غارت‌ها ۱۰- دوران شهادت @yousof_e_moghavemat
🇮🇱 😈 🖤 🚷 سکونت در سرزمین عربستان • قوم یهود، بر اثر پیش‌گویی‌ها و نشانه‌هایی که در کتاب‌هایشان وجود داشت، فهمیده بودند پیامبری در سرزمین عربستان ظهور می‌کند و در یثرب (شهر مدینه) ساکن می‌شود و (که سرزمین موعود یهود است) را تصرف می‌کند. در کتب آن‌ها آمده است: «اگر پیامبر آخرالزمانی سرزمینی را بگیرد یا در آن مستقر شود، دیگر آن را از دست نمی‌دهد.» از این رو، از سال‌ها قبل، به این سرزمین آمدند و در مناطق مختلف آن ساکن شدند تا در مسیر حرکت از مدینه به سمت فلسطین قرار بگیرند و مانع سقوط سرزمین موعود خود شوند. آن‌ها قلعه‌های محکمی در مناطق مختلفی از مدینه تا احداث کردند تا در صورت لزوم، به جنگ نظامی با پیامبر دست بزنند. رسول خداﷺ برای رسیدن به قدس باید هفت خاکریز را رد می‌کرد: «بنی قُرِیظه» ، «بنی مُصطَلَق» ، «بنی نَضیر» ، «خیبر» ، «تبوک» ، «موته» ، «قدس». سه خاکریز نخست در مدینه قرار داشت. 📝 برگرفته از کتاب بسیار جذاب، بسیار خواندنی و بسیار مهم نوشته‌ی جناب آقای علی شعیبی، صفحه ۴۶ روایت تولد و کودکی تا روزهای پایانی و شهادت ایشان. این کتاب بسیار شیرین و سلیس روایت شده و مطالب نابی در کتاب ذکر شده که دونستنش براتون بسیار شگفت‌انگیز خواهد بود...!!! اکیداً تاکید می‌کنم حیّ علی به خرید این کتاب...👋❤📚 @yousof_e_moghavemat
💠 وقتی و باید پیش علیه‌السلام لُنگ بیاندازند...😅 🔸️در آن شب که علی علیه‌السلام در بستر پیامبرﷺ خوابید، خداوند به دو فرشته‌ی بزرگ خود، «میکائیل» و «جبرئیل» فرمود: «من شما را برادرِ یکدیگر قرار دادم. عمر یکی از شما از دیگری طولانی‌تر است. کدام‌یک از شما حاضر است مرگ را زودتر بپذیرد و زندگی‌اش را فدای دیگری کند؟» هیچ‌کدام از آن دو فرشته داوطلب نشدند. خداوند به آن‌ها فرمود: «به زمین بروید و ببینید که علی علیه‌السلام چگونه مرگ را خریده و جان خود را فدای پیامبرﷺ کرده است.» آن دو فرشته به زمین آمدند و در کنار بستر علی (ع) قرار گرفتند. میکائیل در کنار پا و جبرئیل در کنار سرش ایستاد و خطاب به علی علیه‌السلام گفتند: «آفرین! آفرین بر تو! چه کسی مثل توست، ای پسر ابوطالب؟ خداوند به وجود تو در میان فرشتگان مباهات می‌کند.» سپس آیه‌ی ۲۰۷ سوره‌ی بقره نازل شد. 📚 • عنوان کتاب: (ع) • نویسنده: علی شعیبی • ناشر: نشر نعارف • نوبت چاپ: اول، ۱۴۰۱ • تعداد صفحه: ۲۴۸ • قیمت: ۸۰ هزار تومان 🔹️کتابی بسیار شیرین، جذاب، پرمغز و سلیس و روان که مشخصه نویسنده با یه ذوق خاصی جملات رو کنار هم چیده و این اثر ارزشمند رو خلق کرده. هرکی دوست داره خیلی ساده و روان بدونه از تولد تا شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام چی گذشت، خوندن این کتاب ارزشمند و مهم رو از دست نده...!!! 🥰👋☘ @yousof_e_moghavemat