eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
💐 🌸 ✔ 🖨 📚 💠 ✅ 🔸️عنوان کتاب: (روایتی از زندگی ) 🔸️نوشته: محسن مومنی 🔸️مشخصات نشر: تهران، انتشارات 🔸️نوبت چاپ: بیست و چهارم، ۱۳۹۸ 🔸️تعداد صفحه: ۳۸۴ 🔸️قیمت: ۲۸۵۰۰ تومان 🌸کتاب تجلیل شده رهبر فرزانه انقلاب ✅ . . ↙️ برشی از کتاب:↘️ ✔ «... صبح شنبه ۲۱ فروردین، وقتی که او فرازهای آخر دعای عهد را زمزمه می کرد، مقابل خانه‌اش منافقی در لباس خدمتگزار در کمین او نشسته بود. در سازمان آن‌ها سرلشکر لابد به خاطر جانبازی هایش در راه دفاع از استقلال ایران به اعدام محکوم شده بود! اکنون رهبران سازمان مُصر بودند ماموریت ناتمام فروردین ۶۱ را تمام کنند.⚘ . سرانجام لحظه موعود فرا رسید. ساعت ۶:۴۵ در باز شد و ماشین تیمسار بیرون آمد. او منتظر ماند تا فرزندش در پارکینگ را ببندد و به او برسد. معمولاً سر راهش او را هم به مدرسه می رساند...💠 . ادامه ماجرا را پلیس چنین گزارش داد: "...مهاجم ناشناس در پوشش کارگر رفتگر به محض خروج امیر از منزل و در حال سوار شدن به اتومبیل خود، به وی نزدیک شد. تیمسار شیرازی وقتی متوجه آن مرد رفتگرنما شد، منتظر ماند تا خواسته اش را بیان کند. مرد مهاجم پاکت نامه ای را به دست تیمسار داد تا آن را بخواند. تیمسار در حال باز کردن پاکت بود که ناگهان مرد ناشناس با سلاح خودکاری که پنهان کرده بود وی را هدف چند گلوله از ناحیه سر، سینه و شکم قرار داد و از محل حادثه گریخت. بر اساس اظهارات شاهدان، مهاجم فراری پس از تیراندازی به طرف خودروی پیکان که در فاصله چند متری منزل تیمسار توقف کرده بود، دوید و به کمک همدست خود از محل گریخت... پیکر غرق به خون تیمسار ابتدا به بیمارستان فرهنگیان و سپس به بیمارستان ۵۰۵ ارتش منتقل شد اما سرانجام بر اثر شدت جراحت به رسید..." و اما خبر شهادت همه ایران را تکان داد. ملت، به سوگ نشست...»🚩 🌸 💕 📚 ، صفحه ۳۷۳ و ۳۷۴ 🔸️ . . @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
💠 روایت از عملیات انتقام خون از منافقین ✅ به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع‎پرس، سردار «امیرعلی حاجی زاده» فرمانده نیروی هوافضای سپاه امروز ۲۱ فروردین ۹۹ در یادداشتی به مناسبت سالروز شهادت سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» نوشت: "در زمان تشکیل توپخانه سپاه عملیات‌های مشترک بهانه‌ای برای ارتباط نزدیک و دوستی صمیمی شهید طهرانی مقدم و شهید صیاد شیرازی شد و همین رفاقت و روابط صمیمی به سایر فرماندهان این عرصه نیز منتقل شد. شهید صیاد شیرازی در راه اندازی هسته اولیه توپخانه در سال‌های اول جنگ و همچنین یگان موشکی زمین به زمین در سال ۱۳۶۳ نقش موثری ایفا کردند. سپاه با وجود به‌ دست آوردن غنائم گسترده از توپخانه دشمن با خلأ جدی در آموزش و پشتیبانی تجهیزات تخصصی مواجه بود. شهید صیاد شیرازی که تعصب او به نظام و انقلاب اسلامی بر تعصب ارتشی بودنش غلبه داشت کمک‌های درخور توجهی به سپاه کرد. در سال ۱۳۶۳ در ملاقاتی که با این شهید بزرگوار در حین عملیات بدر داشتم، در اقدامی داوطلبانه آمادگی هرگونه کمک برای سرعت بخشی در راه اندازی یگان موشکی را به بنده اعلام کردند و ظرف چند روز پادگانی مناسبی را در کرمانشاه در اختیار این یگان قرار دادند و همواره به مناسبت‌های مختلف به صورت حضوری و تلفنی پیگیر کار‌های ما بودند. در آخرین دیدار بنده با این شهید بزرگوار، ایشان احوالات شهید مقدم را از بنده جویا شدند. از بنده پرسیدند که به چه کاری مشغول هستید، ولی قبل از اینکه بنده جوابی بدهم گفتند این چه سوالی است که من می‌کنم؛ شما هر موقع بمیرید با یک موشک شما را دفن می‌کنند! منظور ایشان این بود که در کار موشکی خیلی مصمم هستید. آن روز ایشان به بنده توصیه کردند که قدر مقدم را بدانید، بعد توضیح دادند که می‌دانی چرا این را می‌گویم؟ چون مقدم تعصبش به نظام و انقلاب بیشتر از تعصب سازمانی اش است و انقلاب و نظام اسلامی را مقدم بر هر چیزی می‌داند. نهایتاً منافقین کوردل برای انتقام از شکست سنگین در عملیات بزرگ و انهدام ستون‌های نظامی‌شان که با مدیریت و فرماندهی شهید صیاد شیرازی نقش بی‌بدیلی در شکست آن‌ها داشت، او را ترور کردند و به فاصله کوتاهی رزمندگان یگان موشکی سپاه با شلیک صد‌ها فروند موشک به سوی پادگان اشرف انتقام رفیق شهید خود را گرفتند و ضربه فراموش‌نشدنی به منافقین وارد کردند. در این عملیات ویژه که با همکاری وزارت اطلاعات اجرا شد، ابتدا با یک ضربه مختصر منافقین را برای مراسم تدفین کشته‌ها به قبرستان مروارید مقر اشرف در نزدیکی بغداد کشاند و بعد از اطمینان از تمرکز نیرو‌ها با ضربات سنگین موشکی انتقام این عزیز از منافقین کور دل گرفته شد." روحش شاد و راهش پر رهرو باد. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 ✔ ❤ ۲۲ فروردین ۱۳۶۶ عملیات سالروز شهادت بسیجی عاشق و مخلص گردان عمار از ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) فرمانده آر.پی.جی زن های گردان 🌹 . . ولادت: ۷ اردیبهشت ۱۳۴۴ ، اصالت تبریزی پلارک در زمان جنگ در یکی از پایگاه های شلمچه، به عنوان یک سرباز معمولی همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بود، به طوری که بوی بدی بدن او را فرا می گرفت. تا اینکه در سال ۶۶ در یک حمله هوایی، هنگامی که او به مانند سایر روزها در حال نظافت بود، موشکی به آنجا برخورد کرده و او و در زیر آوار مدفون می شود. پس از این اتفاق هنگامی که امدادگران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، متوجه بوی شدید از زیر آوار می شوند، پس آوار را کنار زده و با پیکر پاک این شهید که غرق در بوی گلاب بود، مواجه می شوند.⚘ . پیکر پاک شهید پلارک در (قطعه ۲۶، ردیف ۳۲، شماره ۲۲) به خاک سپرده شده است، اما نکته قابل توجه درباره این شهید که آن را از سایر شهدا متمایز می کند، بوی گلابی است که از مزار مطهرش به مشام می رسد. همچنین سنگ قبر این شهید همواره نمناک بوده، به طوری که اگر سنگ قبر وی را خشک کنیم، از سمت دیگر خیس شده و از گلاب سرشار خواهد شد. به همین دلیل او را «شهید عطریِ قطعه ۲۶» لقب داده اند. می گویند شهید پلارک مثل جناب - از سربازان پیامبر اکرم (ص) در صدر اسلام، « » بوده است. «غسیل الملائکه» به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده‌ باشند و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است.🚩 . . . @yousof_e_moghavemat
30.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩🚀🪂🚁🔥🎪🚩🚀🪂🚁🔥 یه روزی که خیلی دیر نیست، این شهر به دست پاسداران جان برکف انقلاب اسلامی و رزمندگان شیرافکن حزب الله، فتح خواهد شد و زمین های غصب شده فلسطینیان مظلوم به آنها بازگردانده خواهد شد. به امید آن روز بزرگ...🚩 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
1_ 🍒 کمپوت گیلاس تدارکات در دفاع مقدس برای خودش دنیایی داشت و تهیه و توزیع مواد غذایی که بخش زیادی از آن توسط کمک های مردمی به جبهه ها ارسال می شد از جمله وظایف سخت و حساس برادران تدارکات در دفاع مقدس بود . از برخی برادران رزمنده هم نمی شود گذشت، همان هایی که از جمله شلوغ های جبهه بودند و در فرصت های مناسب به انبارهای تدارکات پاتک زده و اقلام منحصر به فردی را شبانه و یا در اوقاتی که مسئولان تدارکات غفلت می کردند در جاهای مختلف مصرف می کردند. 🌻 برخی از این خاطرات حتی تا پایان ماموریت ها و برخی دیگر تا پایان دفاع مقدس به صورت رمز و راز باقی ماند و عاملان آنها به هنگام اعزام به خط مقدم جبهه به صورت سربسته از مسئول تدارکات حلالیت 🙏🏻 می طلبیدند که وجود چنین برادرانی در یگان های عملیاتی خنده و شوق 😃را بر لبان رزمندگان در لحظات سخت و حساس دفاع مقدس جاری می ساخت. کمپوت ها طرفداران بسیاری داشت و به هنگام ظهر در گرمای طاقت فرسای جبهه که عرق از سر و روی رزمندگان جاری بود این نوشیدنی خنک و به قول بچه ها تگری می توانست اندکی عطش را کاهش دهد. کمپوت ها در این بین جایگاه ویژه ای داشتند و خصوصا کمپوت گیلاس 🍒 به دلیل بالا بودن درخواست همیشه با کمبود مواجه می شد و هنگام توزیع، به نفرات آخر تنها کمپوت سیب، زردآلو و یا گلابی می رسید😔 🌸 در چنین مواقع، مبادلاتی شکل می گرفت و تعویض کمپوت گیلاس در ازای چند کمپوت سیب یا گلابی، بالا می گرفت و بازار بورسی تشکیل می شد، دیدنی. 😂 گاهی نیروهای یک دسته یا یک گروهان، کمپوت های سیب و گلابی خود را روی هم می گذاشتند و با تعداد کمتری کمپوت گیلاس از همرزمان دیگر معاوضه می کردند و کمپوت های گیلاس را در ظرف های کوچکتر تقسیم کرده و بین هم توزیع می کردند. 🌼 مسئولان تدارکات برای حل این معضل تدبیری اندیشیده بودند 🤔 و آن جدا ساختن پوست کلیه کمپوت ها از بدنه آنها بود تا دیگر در هنگام توزیع آنها شاهد اختلاف نظر در توزیع کمپوت نباشند اما برخی برادران رزمنده چنان در شناسایی قوطی های کمپوت مهارت یافته بودند که از طریق نشانه های حک شده که به صورت سریال و شماره روی آنها بود می توانستند کمپوت های گیلاس را از سایر کمپوت ها تشخیص دهند و باز بازار این برادران 😎برای تشخیص و ارزش گذاری خصوصاًهنگام توزیع اقلام غذایی گرم بود. 🌗 اما در شب عملیات...... 🌙 امادر میانه نبرد و هجوم به دشمن در شب های عملیات بسته ها و کیسه های حاوی مواد غذایی و تدارکاتی که مملو از کنسرو تن ماهی، کمپوت های مختلف و خصوصاً گیلاس و انواع مغزهای خوراکی که در طول مسیر گذاشته بودند ولی رزمندگان اسلام با بی اعتنایی از مقابل آنها عبور می کردند گویی که اصلاً آنها را نمی دیدند و فقط در اوج تشنگی با سرنیزه قوطی های کمپوت را سوراخ و آب آنها را جهت رفع تشنگی می نوشیدند چرا که آنها در پیش رو لقای رب را می دیدند که جهان مادی در مقابل آن هیچ ارزشی نداشت.😔😭 —(راوی: رزمنده خطه جنوب، نجف زراعت پیشه، از گردان امام حسن مجتبی(ع) @yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۹۶ 🌺 دفاعِ بی‌نظیرِ حضرت زهرا(س) از شهید آوینی سرِمجله‌ی سوره نامه‌ی تندي به سيدمرتضی آوینی نوشتم. حالم خيلي خراب بود. راهي خانه شدم و تا خوابیدم، حضرت زهرا{ را به خواب ديدم و شروع كردم به شکایت کردن از مجله ، كه «بي‌بي» فرمود: با بچۀ‌ من چكار داري؟ من باز از حوزه هنری و سيد مرتضی ناليدم ، باز «بي‌بي» فرمود: با بچۀ من چكار داري؟ بار سوم كه اين جمله را از «بي‌بي» شنيدم، از خواب پريدم. وحشت وجودم را فرا گرفته بود، تا اينكه نامه‌اي از سيد دريافت كردم. سيد مرتضی نوشته بود: «يوسف جان! دوستت دارم. هر جا مي‌خواهي بروي، برو! هر كاري كه مي‌خواهي بكن، ولي بدان براي من پارتي‌بازي شده و اجدادم هوايم را دارند» راه افتادم به سمت حوزه هنری و به سیدگفتم: قبل از رسيدنِ نامه ات، خبرِ پارتي‌ات را داشتم... و خوابم را برایش تعریف کردم... . 🇮🇷 خاطره‌ای از زندگی هنرمند شهید سید مرتضی آوینی 📚 منبع : کتاب همسفر خورشید @yousof_e_moghavemat
14.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 نماهنگ / انتظار، نیروی امید پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن سالروز ولادت حضرت ولی‌عصر عجل‌الله تعالی فرجه الشریف و عید نیمه شعبان، نماهنگ «انتظار، نیروی امید» را منتشر میکند. 📽 بسیار زیباست. حتماً ببینید @yousof_e_moghavemat