eitaa logo
نویسنده | زهرا علیپور🇵🇸
12.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
94 ویدیو
13 فایل
مادر و نویسنده🧕✍️ ‌ خالق ۳ کتاب چاپی و ۱۰ کتاب مجازی🌸 ‌ ‌ پارت گذاری هرروز انشاءالله 🔥 . ارتباط با ادمین🌱 @Admin_balot . تبلیغات🌱 @tabliq_saheb . خرید رمان ها🌱 @Admin_balot
مشاهده در ایتا
دانلود
نویسنده | زهرا علیپور🇵🇸
#قسمت_۸ #استاد_مسیحی متعجب می شوم. -چیو می خواستم بگم؟ اولن که یا الله گفتم. دوما هم که داشتم می
علی با خنده وارد آشپزخانه می شود. -باز شکمو بیدار شد.. مامان لبخند میزند. -چیکارش داری بچم؟ از صبح سر کلاس بوده.. علی مظلوم می شود. -مگه من سرکار نبودم؟ کنجکاو می شوم. -چی شد راستی انقدر زود کارت تموم شد؟ سیبی از روی میز برمیدارد و مشغول خوردن می شود -درگیر پرونده یک نفریم که حسابی زخم خورده روزگاره، از نظر روحی هم خیلی داغونه. به خاطر همین امروز می خواست بره مسافرت. منم کارم زودتر تموم شد.. -چجور پرونده ای هست؟ -یک دختر یتیمی هست که پدر و مادرشو تو تصادف از دست داده. حالا عموش مال و اموال پدرشو به نام خودش زده و حق این دختر رو گرفته. منم دارم کاراشو انجام میدم تا انشاءالله حق یتیم ضایع نشه.. ناراحت می شوم.«-آخی» صدای مامان بلند می شود. -فاطمه، شربتا گرم شد زهرا علیپور✍ 🍃 🌸🍃
نویسنده | زهرا علیپور🇵🇸
#قسمت_۹ #استاد_مسیحی علی با خنده وارد آشپزخانه می شود. -باز شکمو بیدار شد.. مامان لبخند میزند. -
٠ به خودم می آیم و فورا به اتاق می روم. شربتا را که می خوریم نرگس قصد رفتن میکند که نگهش می دارم. -کجا می خوای بری؟ -باور کن فاطمه خجالت میکشم بیام کنارتون نهار بخورم... اخم میکنم. -چه حرفا میزنیا..داداشم فراموش کرد بابا. خودش انقدر ذهنش درگیر پرونده هاشه که این قضیه رو کلا فراموش کرده.. پوفی میکشد. -باشه بابا.. با صدای مامان از اتاق بیرون می رویم. مامان و بابا و علی کنار سفره نشسته بودند که با دیدن نرگس به احترامش از جاشون بلند میشن و سلام میکنند. نرگس خجالت زده از این برخورد، سلام آرامی میکند و سریع کنار سفره می نشیند. علی اما طوری رفتار میکند که نرگس زیاد خجالت نکشد. چه قدر به وجود برادری محجوب و متین مثل علی افتخار میکردم. نهار با تعارفات مرسوم به پایان می رسد که نرگس عزم رفتن میکند. قبل اینکه برود صدایم میزند. -فاطمه یک نقشه ای دارم زهرا علیپور✍ 🍃 🌸🍃
نویسنده | زهرا علیپور🇵🇸
#قسمت_۱٠ #استاد_مسیحی به خودم می آیم و فورا به اتاق می روم. شربتا را که می خوریم نرگس قصد رفتن میک
‌ پارتای قشنگ و جذابمون و ۵ صلوات...😍❤️ تقدیم نگاه امام علی علیه‌السلام و شما عزیزان...🌱 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ سلااااام😍🥰🌸🖐🏻 ‌
‌ عیدتووون مبارک😍 ‌
منم مثل شما طبق تکنیک عمل کردم😌 هدفم این بود کیک خونگی بپزم اما متاسفانه تمام روز خونه نبودم و مجبور شدم کیک بازاری بخرم😁 با این حال همسرجان از نامه ای که گرفتن خیلی خوششون اومد🥰🖐🏻 ‌‌ خوشبختی خیلی گرون نیست❤️ باید راهشو یاد گرفت👌🏻 و ما اینجا راه خوشبختی رو یاد میدیم😎 ‌