eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
345 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
💐 #تلاوت_روزانه_قرآن_کریم 💐 #چهارشنبه_٢٠آذر_ماه_۹۸ 💐 #امروز_صفحه۴٩٠ 💐 #کانال_زخمیان_عشق ╔═ ⚘════⚘ ═╗ ╚═ ⚘════⚘ ═╝
4_6005968089315803847.mp3
823.3K
#کانال_زخمیان_عشق
هدایت شده از 🍁زخمیان عشق🍁
🌻روز چهارشنبه به نام حضرت_موسى بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادى علیهم السلام است. زیارت آن بزرگواران: السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا حُجَجَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا نُورَ اللهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکُمْ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللهَ مُخْلِصِینَ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى یَا مَوْلایَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ مُتَضَیِّفٌ بِکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا وَ هُوَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ فَأَضِیفُونِی وَ أَجِیرُونِی بِآلِ بَیْتِکُمُ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. سلام بر شما اى دوستان خدا، سلام بر شما اى حجتّ هاى خدا، سلام بر شما اى نور خدا در تاريكي هاى زمين، سلام بر شما، درودهاى خدا بر شما و بر خاندان پاكيزه و پاكتان، پدر و مادرم فدايتان، به راستى خدا را خالصانه پرستيديد و در راه خدا آنچنان كه شايسته بود جهاد نموديد تا مرگ شما را دربر گرفت، لعنت خدا بر دشمنانتان از تمام پريان و آدميان، من به سوى خدا و به سوى شما از دشمنانتان بيزارى می جويم، اى سرور من يا ابا ابراهيم موسى بن جعفر، اى سرور من يا ابا الحسن علی بن موسى، اى سرور من يا ابا جعفر محمّد بن على، اى سرور من يا ابا الحسن على بن محمّد، من دل بسته شما هستم، ايمان دارم به نهان و آشكار شما، در اين روز شما كه روز چهارشنبه است از شما درخواست پذيرايى دارم، و به بارگاه شما پناه می جويم، پس مرا پذيرا باشيد و پناهم دهيد، به حقّ خاندان پاكيزه و پاكتان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای جان چه درودی، چه سرودی، چه صفایی ای جان چه گل مخمل خورشید طلایی برخیز که #صبح آمده با چهچه ی نور به به چه بهشتی، چه نسیمی، چه هوایی صبحتون شهدایی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
خونین ورق، کتاب عشق‌ش دیدم پاکیزه تر از گلاب عشق‌‌ش دیدم هنگام عروج، سر از خاک به عرش بی تاب تر از شهاب عشق‌ش دیدم پ.ن: #سردار_شهید_محسن_ابراهیم‌پور معاون گردان حبیب بن مظاهر، لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) بعد از سرکشی به کمین آفندی فاو که به هفت تپه معروف بود، بر زمین افتاد و چون بدنش را نمی شد عقب آورد، عکس گرفتند و بعد از چند روز پیکر مطهرش را به عقب آوردند... #شهادت: فاو، والفجر ۸ #سلام_صبح_بخیر ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #پیشنهاد_دانلود با احتیاط نگاه ... ! کنید متن ها لغزنده اند، بس که سطر به سطر باریدم و نوشتم از شهدا ... #اللهم_ارزقنا_شهادت #میانه_میدانم_آرزوست ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#شهید_سیدعلی_حسینی همیشه بعد از نماز صبح با حال و هوای خاصی دو رکعت نماز می خوند. نماز مستحبی زیاد می خوند، اما به این دو رکعت خیلی مقیّد بود. وقتی پرسیدم این نماز چیه؟ اول از جواب دادن طفره رفت. اصرار که کردم، گفت: اگر قول بدی تو هم بخونی میگم. قول دادم و گفت: "من هر روز این دو رکعت نماز رو می خونم به نیت سلامتی و ظهور امام زمان علیه السلام...." ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
‌ ‌از خودم برایت بگویم؟‌ از خانه، از خیابان، شهر، صدای پایِ ما، شب؟ از کجا برایت بگویم عزیز من! جایی که تو نیستی، گفتن دارد؟ #عباس_معروفی ✍ #شهید_عارف_کایدخورده ❤️ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
‌ ‌از خودم برایت بگویم؟‌ از خانه، از خیابان، شهر، صدای پایِ ما، شب؟ از کجا برایت بگویم عزیز من! جایی
❤️ آقاعارف سه بار اعزام شد. دو بار در سال ۹۴ و بار سوم هم همین چند ماه پیش بود. اوایل من مخالفت می‌کردم و آگاهی زیادی از اصل ماجرا نداشتم. قبل رفتنش خیلی برایم توضیح می‌داد که باید برای امنیت کشور باید برویم. من مخالفت می‌کردم و می‌گفت کسی که مسلمان و محب اهل_بیت باشد این‌طور مخالفت نمی‌کند. برایم توضیح می‌داد اگر اعتقاد و عشق نباشد هیچ کس وارد این راه نمی‌شود. می‌گفتم آنجا چه کاری می‌خواهی انجام دهی؟ می‌گفت بروم ببینم چه کاری می‌توانم بکنم. بدنش آماده بود و دوره‌های لازم را دیده بود و من اطلاع نداشتم. گفت می‌روم کفش رزمندگان را واکس بزنم. من می‌گفتم اگر می‌روی کفش‌های رزمندگان حرم بی‌بی‌زینب را واکس بزنی پس برو عزیزم. مرا با معرفتش آشنا کرد و من قبول کردم که برود. بار اول که رفت خیلی برایم سخت بود. هر دوی‌مان عاطفی بودیم و زمانی که رفت خیلی اذیت شدم. هنگام رفتن، قرآن، آب، آیینه و اسفند را آماده کردم و گفتم دلم می‌خواهد باز هم ببینمت. از زیر قرآن رد شد و برگشت گفت: «گر نگهدار من آن است که من می‌دانم/ شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد». این جمله‌اش هر روز در ذهنم می‌پیچید. هر روز برایش صلوات می‌فرستادم و آیت‌الکرسی می‌خواندم. با اینکه همیشه بانشاط و روحیه بود ولی وقتی برگشت آن‌قدر نشاط روحی پیدا کرده بود که تا به‌حال او را این‌گونه ندیده بودم. ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#شهید_سیدعلی_حسینی همیشه بعد از نماز صبح با حال و هوای خاصی دو رکعت نماز می خوند. نماز مستحبی زیاد
❤️ همیشه بعد از نماز صبح با حال و هوای خاصی دو رکعت نماز می خوند. نماز مستحبی زیاد می خوند، اما به این دو رکعت خیلی مقیّد بود. وقتی پرسیدم این نماز چیه؟ اول از جواب دادن طفره رفت. اصرار که کردم، گفت: اگر قول بدی تو هم بخونی میگم. قول دادم و گفت: "من هر روز این دو رکعت نماز رو می خونم به نیت سلامتی و ظهور امام زمان علیه السلام...." ·نشر معارف شهدا در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد ناگهان در دل آلوده‌ی من شور افتاد اولین بار که دیدم حرمت را گفتم ای سلیمان به سرایت گذرِ مور افتاد امام رئوف...❤️😍
سردار #شهید_حسن_اکبری 🌷از جانبازان سرافراز #دفاع_مقدس بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شده بود 🌷 👈که سر انجام درحالی که فرماندهی گردان تخریب را در تدمور سوریه برعهده داشت در جریان آزادسازی حلب، 20 آذر سال 95 هدف گلوله توپ قرار گرفت و به درجه رفیع شهادتـــ🌷ــ🕊 نائل آمد. 👉 #روحمان_با_یادش_شاد #سالروز_شهادت #کانال_زخمیان_عشق ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🔰 شهیــــــــ🌷ـــد هادی محبی: 👈در #وصیت‌نامه خود بر اقامه معروفات تاکید کرده بود و از امام حسین(ع) و اهل بیتش به عنوان الگو و اسوه در این مسیر یاد کرده و تاکید کرده بود که برای اقامه دین خدا، از تمام مادیات و عزیزان خود گذشتند.🌷🕊 #نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت #کانال_زخمیان_عشق ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
🔰 شهیــــــــ🌷ـــد هادی محبی: 👈در #وصیت‌نامه خود بر اقامه معروفات تاکید کرده بود و از امام حسین(ع)
🔰 🔸در تاریخ 23 / 1/ 1354 در خانواده ای مؤمن و متعهد چشم به جهان گشود. عشـــــ❣ــــق و علاقه او به ایثارگران و شهداء كشور عزیزمان باعث شد به انجمن اسلامی مدرسه اش بپيوندد. 🌷🔹او پس از اخذ مدرك دیپلم حسابداری از هنرستان حمزه سیدالشهدا (ع) در دانشگاه پیام نور در رشته مدیریت پذیرفته شد. احساس مسئوليت هادی در زمينه تهاجم فرهنگي و حساسيت او نسبت به اين موضوع همواره باعث مي شد كه به هدايت نوجوانان و جوانان بپردازد.🌷 🔸 او همواره در آرزوي شهادت بود و سرانجام هم در روز دوم ماه رمضان درمیدان امام حسین (ع) تهران با ضربات چاقو به ناحیه گردن به شهادت رسید. ضارب او توسط عده اي از مردم دستگير و تحويل قوه قضائيه شد. دادگاه پس از محاكمه، حكم قصاص را صادر كرد و قاتل را براي اجراي حكم، به میدان امام حسین (ع) بردند ، حكم قرائت شد، اما پدر هادي، به شكرانه ماه كرامت و بردباري، قاتل پسرش را بخشيد.🌷🕊 شهادت دوم رمضان سال ۱۳۷۸ ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
مداحی شهدایی.mp3
18.35M
#مداحی_شهدایی بعد از شهيدان جاي ماندن نيست اينجا مداح : حاج میثم مطیعی #کانال_زخمیان_عشق ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
👌پست اینستاگرام مادر شهید رسول خلیلی به مناسبت تولد شهید رسول خلیلی ⚘رسول جانم: تو را ❄️دانه های سفید برف پاییزی از آسمان برایم هدیه آوردند ... ❤️ تو برای زمین "مهمان" بودی رسولم ❤️ و درست سالها بعد نزدیک همان روز ها تو را با باران 🌧 به سمت آسمان 🖐بدرقه کردم ...🌷 🥀خیالم راحت هست که روز میلادت حضرت خانم زینب سلام الله علیها برایت کم نمی گذارد...⚘⚘ 🎈" تولدت مبارک پسرِ آسمانیَم "🎈 #شهید_مدافع_حرم #شهید_رسول_خلیلی #سالروز_ولادت نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
حی علی الصلاه اذان میرسد به گوش😍 گفتگو با معبود بی همتا همدلان همراه التماس دعا
زندگی نامه خاطرات خاطرات #شهید_ایمان_خزاعی_نژاد نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
زندگی نامه خاطرات خاطرات #شهید_ایمان_خزاعی_نژاد نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmi
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 💐از زبان همسر شهید قسمت: 11 🌱من 4 روز قبل از شهادتش خواب دیدم روی گوشی خودش که دست من بود و همیشه به این شماره تماس میگرفت پیام اومد. پیام از یه شماره نا آشنا بود که به اسم ذخیره نشده بود پیام رو باز کردم داخل صفحه فقط یه خط نوشته بود: شهادتت مبارک! 🌱دو روز بعد از این خواب با من تماس گرفت. خیلی خوشحال بودم که خوابم رویای صادقه نبوده و ایمان سالم هست. داخل تماس آخر با رمز بهم گفت که تا هفته دیگه خونه هست. 🌱من گل خریده بودم؛ شکلات برای استقبالش؛ بعد از قطع تلفن با وجودی که صدایش را شنیده بودم دلم میخواست دوباره بهم زنگ بزند. از اون شب تا زمانی که خبر شهادتش را شنیدم هم هر شب چندین بار از خواب میپریدم بدون اینکه خواب ببینم. آیت الکرسی میخواندم و میخوابیدم. 🌱آخرین تماسش دو روز قبل از شهادتش بود هر موقع زنگ میزد به من و من با نگرانی بهش میگفتم مواظب خودت باش شهید آوردند، میگفت: الهه من امید دارم زندگی کنم میخوام برگردم، تو اصلاً نگران نباش؛ ما اینجا هیچ کاری نمیکنیم، چهار تا مرغ داریم هر روز میریم به اینا سر میزنیم؛ جامون امن هستش... ادامه دارد 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#رمان #تا_ پروانگی یاد تو رقص قلم را به شوق آورده است صوت زیبا ی تو قلبم را به ذوق آورده. است شاعر یاس خادم الشهدا رمضانی #کانال_زخمیان_عشق بهترین کانال شهدایی در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#رمان #تا_ پروانگی یاد تو رقص قلم را به شوق آورده است صوت زیبا ی تو قلبم را به ذوق آورده. است شا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 ✍سر رسیدن ارشیا درست وقتی طاها و ریحانه مقابل هم لبخند می زدند دومین شوک امروز بود! از تعجب داشت شاخ در می آورد، ارشیا آمده بود آن هم با بی بی... لبخند کش آمده ی ریحانه ناخوداگاه جمع شد و نگاهش به نگاه همسرش گره خورد. چقدر دلتنگش بود... چه عجیب بود این سرزده آمدنش. عمو با خوشحالی برای خوش آمدگویی پیش رفت. ترانه با شیطنت گفت: _به به جورمون جور شد! شوهر خواهر عزیز هم تشریف آوردن. ریحانه آبروداری کن. ببینم این ننه نقلی بامزه کیه؟ مامان بزرگش؟ _اوهوم _نمیری سلام کنی؟ _چرا... واقعا خوشحال بود از دیدنشان و البته متعجب! از بی بی خجالت می کشید چون بجای تشکر از زحمات چند روزه اش، بخاطر دعوای آن شبش با ارشیا، بی خبر از خانه اش رفته بود و حتی به بهانه ی اینکه حالش خوب نبوده جواب تلفنش را هم نداد... صورت چروک خورده و سردش را بوسید. _خوش اومدی بی بی جان _خوش باشی مادر، خوبی؟ تو راهیت خوبه ایشالا؟ سرش را پایین انداخت و جواب داد: _الحمدالله، ببخشید منو... بخدا ... نگذاشت حرفش را ادامه بدهد، دستش را فشار آرامی داد، چشم های مهربانش را بست و باز کرد و گفت: _قسم نخور تصدقت برم، قربون خدا برم. قسمت بوده که من پیرزن واسه خاطر پادرمیونی بین تو و ارشیا پاشم بیام مجلس امام حسین و خانواده ی گلت رو ببینم... _پس بریم تو، اینجا هوا سرده. دیگه کم کم مراسمم شروع میشه _بریم مادر، بریم که من یه باد بهم بخوره تا ته زمستون مریضم چقدر خوب بود بودن بی بی، انگار حالا ارشیا هم خانواده دار شده بود. بدون اینکه به ارشیا نگاهی بکند همراه بی بی وارد خانه شد. کاش در مورد او و طاها فکر بدی نکرده باشد حداقل. پشتی را کشید پشت بی بی تا تکیه بدهد. _دستت درد نکنه، خیر ببینی. خودش هم نشست و گفت: _خواهش می کنم. دیگه چه خبر؟ _به اندازه ی زمین و آسمون خوشحالم این روزا، الهی شکر _خبر جدیدی شده مگه؟ _دیشب ارشیا باباشو آورده بود پیشم؛ بعد از اینهمه سال... دلم روشن شده. قوت برگشته به زانوهام، خدا از سر تقصیرات هممون بگذره مخصوصا مه لقا! چی بگم که تف سربالاست _خداروشکر، خیلی خوشحال شدم. چه کار خوبی کرده ارشیا _آره بچم، اما خب... _خب چی بی بی؟ _دل خودش خوش نیست، دیدم این چند روزه مثل مرغ سرکنده شده. نتونستم طاقت بیارم امروز بهش گفتم اگه دردت دیدن زنته خب پاشو بریم ببینش، از خدا خواسته بود انگار، دست منو گرفت اومدیم اینجا چقدر ذوق زده بود ریحانه، انگار دختر هجده سال بود و برگشته بود به شور و حال پیش از ازدواج... ⇦نویسنده:الهام تیموری ⏪ .... ‌نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼