eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
352 دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
11.5هزار ویدیو
143 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
در آرزوی‌ دیدنِ‌ لبخندِ تو‌ در خواب:) پروانه ها‌ در پیله ها‌ یک‌ عمر‌ خوابیده‌اند! نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم . حضور شهید رسول خلیلی چند روز قبل از آخرین اعزامش در شهریور ماه سال ۹۲ در مراسم عروسی شهید روح الله قربانی... . شهدا دست گیرند... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌙جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی 💥غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
🌷من؛ شهید رسول خلیلی دعوت‌تون میکنم به حضور در جشن بزرگ انتخابات نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
به سرت گر همه آفاق به هم جمع شوند نتوان برد هوای تو برون از سَر ما ... - حافظ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱○°کلیپ تعویض بنر مزار شهید رسول خلیلی و آماده سازی مزار و نصب پرچمهای یا اباعبدالله الحسین جهت ماه محرم نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱○°کلیپ تعویض بنر مزار شهید رسول خلیلی و آماده سازی مزار و نصب پرچمهای یا اباعبدالله الحسین جهت ماه محرم نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🏴 داشتم در مورد شهید رضا کارگر مصاحبه می‌گرفتم. فرمانده گفت: «بعد رضا از ممدحسن بنویس!» نگاهش کردم و با تعجب پرسیدم‌: «ممدحسن کیه؟!» فرمانده دستی روی محاسنش کشید و گفت: «ممدحسن عشق بود. بی ریا، با حال، بی غل و غش و ناب. می‌دونی اصلا ذاتش خوب بود. رفیق بود و رسم رفاقت بلد بود. با بچه بچگی می‌کرد. با جوون شور می‌گرفت و به پیرها احترام‌ کردن بلد بود. چشم‌هاش اینقدر پاک بود و حیا داشت که عشق می‌کردی بهش نگاه کنی. چند شب مونده بود به محرم بهم زنگ‌ زد. گفت: «حاجی من می‌خوام بیام‌ تهران. دلم لک زده برای روضه‌های محمد حسین. برا سینه‌زنی بچه‌های ریحانه النبی... بهش گفتم: جایی که تو هستی خود کربلاست! محرم به نیمه نرسیده بود، پیکرش برگشت. من حالا اول محرم که می‌شه دلم می‌خواهد پیش ممدحسن باشم.» فرمانده با پشت دست اشک‌هاش رو پاک کرد. گوشه یه برگه شماره تلفن نوشت. به دستم داد و گفت: «این شماره بابای ممد حسن. بهش زنگ بزن، راضیش کن کتاب شو بنویسی.» چند ماه بعد من انتخاب شدم که کتاب زندگی ( محمدحسن) رو بنویسم. "حالا منم اول محرم که میشه دلم تنگ می‌شه برای ممد حسن از بس ناب، خالص و بی‌ریاست. . 🖊 به نقل از نویسنده کتاب رفیق مثل رسول خانم پناهی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 دوری و دوستی سرم نمیشه وُ هیچ کجا واسم حرم نمیشه وُ از تو دورم بــــــاورم نمیشه وُ دارم میمیــــــرم
‍ ‍ برنامه ریزی برای شهادت !❤️ 🔻لیسانس مدیریت داشت، دانش آموخته دانشگاه امام حسین بود و بر زبان عربی تسلط داشت. 🔻بسیار اهل مطالعه بود. 6 سال در واحد فعالیت کرد و دو کارگاه تخریب زد یکی در تهران و دیگری در سوریه.. 😊 🔻بچه ها تو منطقه بهش میگفتن ! چون ایشون در نبود امکانات آهن یا آلومینیوم رو از منطقه جمع می کرد و با همین ابزار آلات ترکیباتی درست می کرد و های کنار جاده ای میساخت.✅ 🔻بعد از اربعین شهادت رسول وقتی در کارگاه تخریبش را باز کردند تابلویی دیدند که روی آن کرده بود و نقشه هایی کشیده بود.. در کنار آن هم یک شعر نوشته بود: کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران ..💔 🌹 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
هر موقع‌ به‌ بهشت‌زهرا‌ می‌رفت؛ آبے برمی‌داشت‌ و قبور شهدارو می‌شست. می‌گفت:با قرار گذاشتم‌ که‌ من غبار رو از روی‌ قبرهای‌ آنها‌ بشورم‌ و‌ آنھـٰا هم‌ غبار گناه‌رو‌ از‌ روی‌ دلِ‌ مـن‌ بشورند... ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 رفاقت با شهدا هر‌موقع‌به‌بهشت‌زهرا‌میرفت آبی‌بر‌میداشت‌‌ وقبور‌شهدا‌رومی‌شست‌ میگفت‌:با‌شهدا‌قرار‌گذاشتم‌‌که‌ من‌‌غبار‌رواز‌رویِ‌قبر‌های‌آنها‌بشورم‌ وآنهاهم‌غبار‌ِگناه‌‌رواز‌رویِ‌دل‌‌من‌‌بشورند! دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می‌دهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان محمدحسن فدایی عمه جان